فاطمه حامي ولايت

سيد محمد حسيني شاهرودي

- ۲ -


حـضرت زهرا(س)  به حقوق از دست رفته همه كسانى كه محروميت كشيدند و ناملايمات را براى پـيـشـرفـت اسـلام تـحمل كردند معترض بود. او زحمات بيدريغ پدر بزرگوارش را در معرض نابودى مى ديد؛ از اين رو، براى خدا به خشم آمد و از براى خدا دفاع مى كرد. در شرايطى كه قـيـام مـسلّحانه امكان نداشت بايد شيوه هاى ديگرى براى مبارزه و دفاع از ولايت انتخاب مى شد كـه حـضـرت بـا دو شـيـوه مبارزه نظرى و مبارزه عملى به دفاع از امام خويش پرداخت كه در اين بـخـش به شيوه هاى آن حضرت در مبارزه نظرى جهت ايجاد مقبوليت عمومى و آگاهى بخشيدن به مردم و توجه آنان به اشتباه خود نسبت به انحراف از ولايت مى پردازيم .
1 ـ استدلال بر امامت على (ع)
يـكـى از شـيـوه هـاى دفـاع و حـمـايـت ، مـعـرفـى و اثـبـات مـطـلب مـورد نـظـر بـا مـنـطـق و اسـتـدلال اسـت . حـضـرت زهرا(س)  نيز در دفاع از ولايت از اين شيوه استفاده كرد و همواره و به مـنـاسبتهاى مختلف به ذكر رواياتى كه خود از رسول خدا(ص) درباره ولايت و امامت امير مؤ منان (ع) شنيده بود مى پرداخت و با استناد به آن روايات حقانيت على (ع) را بدون هيچ گونه بيم و هراسى از دشمن بيان مى كرد كه جهت اختصار به چند نمونه اشاره مى كنيم .
الف ـ مـحـمـود بـن لبـيـد مـُكـَنـّى بـه ابـو عـمـر مـى گـويـد: حـضـرت زهـرا(س)  پس از رحلت رسـول خدا(ص) پيوسته به زيارت شهداى اُحد و بويژه حمزه سيدالشهداء مى رفت و گريه مـى كـرد. يـكـى از روزهـا نزد آن حضرت رفتم و به او تسليت گفتم . پرسيدم : اى سيده زنان عالَم ! به خدا سوگند! گريه تو رگهاى قلب مرا پاره مى كند!... اى بانو و مولاى من ! مدتى است كه سؤ الى مرا به خود مشغول كرده است . بسيار مايلم پاسخ آن را بشنوم .
حضرت زهرا(س) : سؤ ال كن .
آيا رسول خدا(ص) پيش از رحلت ، درباره امامت على (ع) به طور صريح چيزى گفته است ؟
من تعجب مى كنم . مگر داستان (غدير خم)  را فراموش كرده ايد؟!
آن را بـيـاد دارم . عـلاوه بـر آن ، اگر رسول خدا(ص) در اين باره مطلب سرّى و خصوصى با شما مطرح كرده است ، خواستم آن را بشنوم .
خداى متعال را گواه مى گيرم . از پدرم شنيدم كه فرمود: على (ع) بهترين فردى است كه من او را جانشين خود در ميان شما قرار دادم . او امام و خليفه بعد از من است و در فرزندان على (ع)، حسن و حسين (ع) و نُه فرزند از نسل حسين (ع)، امامان برگزيده و پاك مى باشند. اگر آنان را درك كرديد، از آنان اطاعت كنيد. زيرا آنان راهنما و هادى شما خواهند بود. اگر با آنان مخالفت كنيد و راه عصيان در پيش گيريد، تا روز قيامت گرفتار گمراهى و نابسامانى مى شويد!
اى سيّد و بانوى من ! اگر خلافت على (ع) تا اين اندازه روشن و مشخص است ، چرا آن بزرگوار براى گرفتن حق خود قيام نكرد؟!
اى ابا عمر! رسول خدا(ص) فرمود:
مَثَلُ الاِْمام مَثَلُ الْكَعْبَةِ، اِذْ تُؤْتى وَ لا تَاءْتى
امام مانند كعبه است . مردم بايد به سراغ او بيايند نه اينكه او به سراغ آنها برود.
آرى ، بـه خـدا سـوگـنـد! اگـر حـق را بـه اهل حق مى سپردند و از عترت پيامبر(ص) پيروى مى كـردنـد، هـرگـز دو نـفـر هـم دربـاره دسـتـور خـداونـد اخـتـلاف نـمـى كـردنـد و نـسـلى بـعـد از نـسـل ديـگـر مـى آمـد و مـسـيـر خـلافـت و امـامـت تـا ظـهـور فرزند نهم حسين (ع) ادامه مى يافت ... .(33)
ب ـ حضرت زهرا(س)  به غاصبان ولايت فرمود:
مـثل اينكه شما فرموده رسول خدا(ص) را در غدير نمى دانيد، به خدا سوگند در آن روز پيمان ولايـت را بـراى امـيـر مـؤ منان بست تا طمع شما را از ولايت قطع كند. ولى شما رشته هاى دينى خـود و پـيـامـبـرتـان را گـسـسـتـيـد و خـداونـد بـيـن مـا و شـمـا در دنيا و آخرت حسابرسى خواهد كرد.(34)
ج ـ فـاطـمـه (س)  پـس از غـصـب فـدك دربـاره حقانيت على (ع) با انصار سخن گفت . آنها اظهار داشـتـنـد، اگـر قبل از بيعت با ابوبكر سخن تو را شنيده بوديم با كسى بجز على بيعت نمى كرديم . حضرت زهرا(س)  فرمود:
آيا پدرم در روز غدير براى كسى عذرى باقى گذاشت ؟(35)
د ـ صديقه طاهره (ع) در استدلالى ديگر به حديث غدير مى فرمايد:
آيـا فـراموش كرديد سخنان رسول خدا(ص) را در روز غدير خم كه فرمود: هر كس كه من مولاى او هستم ، على نيز مولاى اوست ، و آيا فراموش كرديد كه آن حضرت به على (ع) فرمود: (اَنْتَ مـِنـّى بـِمـَنـْزِلَةِ هـارُونَ مـِنْ مـُوسـى)  مـوقـعـيـت تـو نـسـبـت بـه مـن هـمانند هارون به موسى است .(36)
2 ـ معرفى شخصيت على (ع)
از روشـهـاى حـضرت زهرا(س)  جهت آگاه سازى امت پيامبر(ص) و دفاع از ولايت استفاده از شيوه شـخـصيت پردازى و معرفى چهره محبوب خود و امام بر حق به مردم بود. از آنجا كه كينه و حسد جـمـعـى و تـلاشـهـاى اغـوا كـنـنـده آنـان بـاعـث شده بود كه مردم كمالات على (ع) را به بوته فـرامـوشـى بـسپرند و به سوى كسانى كه حتى اندكى از آن ويژگيها را ندارند روى آورند. فـاطـمـه (س)  لازم مـى ديـد كـه شـخـصـيـت عـلى (ع) را آنـچنان كه هست به مردمى كه خود شاهد فـداكاريها و ايمان و اخلاص او بوده اند، معرفى كند. از اين رو آن حضرت در مناسبتهاى مختلف به بيان ويژگيها و فضائل على (ع) مى پرداخت كه به برخى از آن موارد اشاره مى كنيم :
الف ـ حضرت زهرا(س)  در روضه مطهره رسول اللّه (ص) خطاب به آن حضرت فرمود:
پدر جان در عزاى تو اباالحسن امير المؤ منين سوگوار است ، پدرِ دو فرزندت ، حسن و حسين (ع)، بـرادر، امـام برگزيده و دوست بى مانند تو. هم او كه تو او را در كودكى بزرگ و تربيت كـردى و سـپس برادر خود خواندى و از نزديكترين دوستان و محبوبترين اصحاب در پيشگاه تو بود. او كه در پذيرش اسلام از همه پيشى گرفت و هجرت كرد. اى پدر و اى بهترين انسانها، اكـنـون بـيـا و بـنـگـر كـه امـام بـرگـزيـده تـو را اسـيـرگـونـه بـراى بـيـعـت تـحـمـيـلى مى برند.(37)
ب ـ صديقه طاهره (س)  به دفاع على (ع) در مواقع سخت از اسلام و پيامبر خدا(ص) اشاره مى كند و در خطبه معروف خود پس از ذكر خدمات نبى مكرم اسلام (ص) به ذكر سوابق امير مؤ منان على (ع) در تحكيم اسلام مى پردازد و مى فرمايد:
هـرگـاه گرگ صفتانى از عرب آتش جنگ برمى افروختند تا ريشه اسلام را بسوزانند و يا آن هنگام كه اژدهاى عظيمى از مشركين براى بلعيدن شما مسلمانان دهان باز مى كرد، پيامبر خدا(ص) بـرادر خـود على را به كام او مى فرستاد. على باز نمى ايستاد تا بر سر و مغز مخالفان مى نـواخـت و كـار آنـان را بـا دم شـمـشـيـر يـكـسـره مـى سـاخـت . او ايـن رنـجـهـا را بـراى خـدا تحمل مى كرد و در آن ، خشنودى و رضاى الهى و رضايت پيامبر(ص) را مى ديد و مهترى اولياى حـق را مـى خـريد، درحالى كه در آن روزها شما در زندگى راحت و آسوده و در بستر امن و آسايش غنوده بوديد.(38)
ج ـ حضرت زهرا(س)  در پاسخ فردى كه زبان به سرزنش امام (ع) گشوده بود، فرمود: آيا مى دانى على كيست ؟ آنگاه خود به معرفى او پرداخت و فرمود:
عـلى امـامـى ربـانـى و وجـودى نـورانى و مركز توجه همه عارفان و خداپرستان و فرزندى از خـانـدان پـاكـان ، گـويـنـده حـق ، مـحـور امـامـت و پـدر حـسـن و حـسـيـن (ع) دو دسـتـه گل پيامبر(ص) و دو سرور جوانان اهل بهشت است .(39)
د ـ حـضرت فاطمه (س)  براى معرفى امام نور به جامعه اسلامى برخى از ويژگيهاى على (ع) را در خطبه زيباى خود يادآور شده است كه بطور اختصار به آن اشاره مى كنيم .
1 ـ در راه خـدا و بـراى رضـاى خـدا در سـخـتـى و فـشار بود و مقاومت مى كرد. (مَكدُوداً فِى ذاتِ اللّهِ)
2 ـ در راه خـدا و هـر آنـچه مربوط به دين خدا بود سخت كوش بود و حاضر به مداهنه و سستى نبود. (مُجْتَهِداً فِى اَمْرِ اللّهِ)
3 ـ به رسول خدا(ص) نزديك بود، چه از لحاظ ظاهرى كه پسر عمو و داماد پيامبر(ص) بود و چه از لحاظ معنوى كه برادر و درب ورود شهر علم نبى بود. (قَرِيْباً مِنْ رَسُولِ اللّهِ)
4 ـ سـيـد و سـرور اوليـاى خـدا بـود و بـزرگـوارى آن حـضـرت در بـيـن اوليـاء خدا بر كسى پوشيده نبود. (سَيِّداً فِى اُولِياءِ اللّهِ)
5 ـ بـه فـكـر خـواسـتـه هـاى شـخـصـى خـود نـبـود بـلكـه خـيـر خـواه جـامـعـه و اهل نصيحت و اصلاح جامعه بود. (مُشَمِّراً ناصِحاً)
6 ـ اهل شعار و حرف نبود بلكه اهل عمل و تلاش بود (مُجِداً كادِحاً)
7 ـ تـحـت تاءثير جو و شرايط حاكم بر جامعه قرار نمى گرفت و در راه خدا سرزنش ديگران در او تاءثيرى نداشت و در راه دفاع از حق بخاطر سرزنش اين و آن ، كوتاهى نمى كرد. و تنها رضايت حق تعالى براى او هدف بود. (لا تَاءْخُذُهُ فِى اللّهِ لَومَةُ لائِمٍ)(40)
بيان اين ويژگيها در آن فضاى آلوده كه حاكمان غاصب بوجود آورده بودند، بسيار روشنگر و حـكـايـت از شـجـاعـت و بـصـيـرت حـضـرت زهـرا(س)  دارد كـه در مقابل دشمنان بدون ترس و واهمه از ولى الله و امام بر حق خويش شجاعانه و با منطق دفاع مى كرد.
3 ـ بيان علت كناره گيرى مردم
يـكـى از راهـهـاى بـاز گـردانـدن مـردم از مـسـير انحرافى تذكر اشتباهات و بيدار كردن وجدان خـوابـيده آنان است . حضرت زهرا(س)  از اين روش بهره گرفت و در خطبه معروف خود، مهاجر و انصار را مورد سرزنش قرار داد و خطاب به آنان فرمود:
بـعـد از رحـلت پـيامبر(ص) خارهاى نفاق در ميان شما ظاهر شد، دين و معنويت از بين شما رفت ، مـشركان و كسانى كه تا به حال به گوشه اى خزيده بودند به سخن آمدند و شيطان سر از لاك خـود بـيـرون آورد و شـمـا را تـحـريـك كـرد و بـه سـوى خـودش دعوتتان نمود، پس شما را افـرادى سـبك و بى اراده يافت ، فهميد خيلى زود تبليغات و تحريكات در شما اثر مى گذارد. پس آنگاه شما شترهاى ديگران را داغ نموديد(41) (و علامت ملكيت زديد) و براى نوشيدن آب از محل غير خودتان وارد شديد.(42)
حضرت با بيان اين مطلب به آنان فهماند كه شما به حريم خلافت و امامت تجاوز كرديد و از حـدود خـود فـراتـر رفـتـيـد و بـا زور و قـلدرى بـه حـريـم ديـگـران تـعـدى نـمـوديـد و ايـن مسائل در حالى است كه از زمانى كه با رسول خدا(ص) عهد و پيمان بستيد و با على (ع) بيعت كرديد هنوز سه ماه نگذشته است ولى شما پيمان شكستيد و همه را زير پا نهاديد. (هذا والعهد قـريـب)  ايـن قـلدريـهـاى شـمـا در حـالى صـورت مـى گـيـرد كـه حـضـرت رسـول (ص) تـازه از دنـيـا رفته است و هنوز چند روزى بيشتر نگذشته است كه شما پاى منبر پـيـامـبـر خدا(ص) بوديد و مى ديديد كه آن حضرت چقدر درباره عترتش و بخصوص على (ع) سفارش مى كرد. در ادامه حضرت زهرا(س)  به آنان فرمود:
هـنـوز زخـم دل مـا التـيام نيافته و جراحت مصيبت پيامبر(ص) بهبودى پيدا نكرده است . هنوز جسد پـيـامبر اكرم (ص) دفن نشده ، بهانه گرفتيد و پيش افتاديد و گفتيد: ما از فتنه ترسيديم ، شـمـا خـود در آن فـتـنـه كـه بـه دست خود ايجاد كرديد گرفتار شديد و جهنم ، محيط بر فتنه انـگـيزان كافر است . شما از فتنه اى كه گريزان بوديد به دست خود در آن افتاديد. هيهات ! چـه دور است از شما تدابير امور ملت مسلمان ، شما چگونه مى خواهيد عهده دار امرى شويد كه از آن بى اطلاعيد، شيطان شما را به كجا مى كشاند؟(43)
حـضـرت زهـرا(س)  در اين بيان علت فاصله گرفتن مردم از على (ع) را از زبان آنان ، ترس ‍ از ايـجـاد فتنه بيان مى كند ولى خود به پاسخ آن مى پردازد.(44) و مى فرمايد: با اين كارتان در فتنه سقوط كرديد؛ زيرا چه فتنه اى بالاتر از اينكه على (ع) خانه نشين شود و فـرصـت طـلبـان روى كـار بـيـايـنـد و اسـلام را از مـسـيـر اصلى خود منحرف كنند. و به آنان گـوشـزد كـرد كـه شـمـا بـرخـلاف نـص پـيـامـبـر(ص) كـه عـلى را انـتـخـاب كـرده بـود عمل كرديد و باعث اختلاف و تفرقه در بين مسلمانان شديد.
فـاطـمه (س)  همچنين علت ديگر را ساده لوحى مردم و بازيچه دست سياست بازان قرار گرفتن آنـان مـى داند و از آنان مى پرسد شما كه تا حدودى از جريانهايى كه مى گذشت آگاه بوديد چـرا پـشـت بـه قـرآن كرديد و شرايط امامت و رهبرى را كه در قرآن به آن اشاره شده است مورد تـوجـه قرار نداديد و به خليفه تراشى پرداختيد. آن حضرت در ادامه به توطئه آنان پس از غصب خلافت عليه اهل بيت (ع) و اجابت دعوت شيطان اشاره مى كند و مى فرمايد:
آنـگاه شما درنگ نكرديد مگر به مقدارى كه ساكت بشود چموشى خلافت و به مقدارى كه افسار شـتـر آرام و روان گـردد (پـس از ايـنـكـه خـلافـت را بـه دسـت گرفتيد) شروع كرديد به آتش گيرانه اش را مشتعل كردن و آتش آن را به جامهاى ديگر هم سرايت دادن . فرياد شيطان گمراه را اسـتـجـابـت مـى كنيد و شروع كرديد تا نورهاى روشن دين اسلام را خاموش نماييد و سنت هاى پـيـامـبـر بـرگـزيـده خـدا را مـحـو كـنيد و به تدريج و آرام آرام آشاميديد منافع خلافت را و در پـوشـش درخـتـهـا و پـسـتـى و بـلنـديـهـا (و بـه صـورت مـخـفـى)  عـليـه اهل بيت و فرزندان پيامبر گام برمى داريد.(45)
حضرت به اين نكته اشاره دارد كه علت فاصله گرفتن شما از على (ع) پيروى از شيطان است و چون شيطان هيچگاه انسان را رها نمى سازد؛ از اين رو، مى فرمايد: شما با پيروى از شيطان آتـش فـتـنـه را در سقيفه روشن كرديد و حالا با چموشى و قلدرى آتش را شعله ور مى سازيد و حـتـى فـقـط بـه خـلافـت و ريـاسـت بـسـنـده نـكـرديـد بـلكـه بـا غـصـب فـدك بـه سـراغ اهـل بـيـت پـيامبر(ص) رفتيد و آنان را مورد تعرض و تهاجم قرار داديد و با دعوت شيطان به مـحـو آثـار پـيـامـبر(ص) و ارزشهاى متعالى و نورانى اسلام پرداختيد تا در اثر روشنى نور اسـلام بـا انـحـرافـى كـه در مـسـير امامت و رهبرى ايجاد كرديد چهره كريه شما و نيت پليدتان آشـكـار نـگـردد، و بـا ظـاهـرى آراسته و به عنوان خدمتكار دين و ملت و در پوشش دفاع از كيان اسلام از پشت به اهل بيت (ع) و اسلام ضربه وارد مى كنيد.
حضرت زهرا(ع) براى بيدار كردن وجدان خوابيده آنان به رشادتها، رنجها و زحمتهاى مهاجر و انـصـار در راه اسـلام و ديـن خـدا اشـاره مـى كـنـد و مـى فـرمايد: پس چرا حالا حيران شده و از حق برگشتيد.
(فـَاءَنـى حـَرتُم بَعدَ الْبَيانُ وَ اءَسْرَرْتُمْ بَعدَ الاِعلان وَ نَكَعْتُمْ بَعدَ الاِقدامْ وَ اَشْرَكْتُمْ بَعدَ الاِيمانَ)(46)
اى مـهـاجر و انصار اكنون چه روى داده كه حيران شده ايد و در يك امر آشكار و روشن ساكت مانده ايـد؟ شـمـا در حـال تـحـرك و ظـهـور قـدرت بـوديـد، پـس از ايـن اقـدام و اقبال چرا پشت نموده ايد؟ و پس از ايمان چرا مشرك شديد؟
صـديـقـه طـاهـره (س)  در جهت بيدارى وجدان آنها سابقه درخشانشان را گوشزد كرد و به آنها فرمود شما كه اهل فهم و تشخيص بوديد چطور شد حالا متحير شديد و مخفى كارى مى كنيد و از حـق دفـاع نـمـى كـنـيـد؟! چگونه است كه مشرك شديد؟ زيرا پيروى كسى را مى كنيد كه خداوند اجازه نداده است .
حـضـرت زهرا(س)  عامل ديگرى را كه باعث انزواى عده اى و غصب خلافت شد كينه اى مى داند كه بـرخـى از آنـان نـسـبـت بـه عـلى (ع) داشـتـنـد. زيـرا يا شمشير آن حضرت زخمى بر جسم آنان گـذاشـتـه بود و يا دل منافقان مجروح از رشادتهاى على (ع) بود. از اين رو فاطمه زهرا(س)  به اين حقيقت اشاره مى كند و مى فرمايد:
ايـن (غـصـب خـلافـت)  از جـهـت كينه توزيهايى است كه از جنگ بدر بجا مانده است و انتقام جويى هايى كه از جنگ احد است و در دلهاى منافقان پنهان بوده و روزى كه حكومت را غصب كردند، تمام آن كينه ها و حسادتها را بر ما فرو ريختند.(47)
فـاطـمـه زهـرا(س)  يـكـى ديـگـر از عـلل جـدا شـدن مـردم از عـلى (ع) و دفـاع نـكـردن آنـهـا از اهل بيت را راحت طلبى و دنياپرستى آنان مى داند و مى فرمايد:
هـمـانـا مـى بينم كه شما به رفاه و خوشگذرانى پناه آورده ايد و از صحنه خلافت كسى را كه سزاوار به بسط و قبض كشور اسلامى و قوى تر از ديگران بود را دور كرديد و با سكون و آرامش و خوشگذرانى دمساز شديد و از وسعت و گشايش به تنگناه پناه برديد.(48)
حـضـرت فـاطـمـه (س)  بـه آنان فهماند كه شما به علت دنياپرستى و دلبستگى به دنيا و ظواهر آن با اينكه فداكاريهاى على (ع) را در راه اسلام ديده بوديد و سابقه او را در اسلام مى دانستيد و انتخاب او را توسط خدا و رسولش به عنوان خليفه مسلمانان اطلاع داشتيد، از او روى گردان شديد و اين عدم يارى شما باعث شد كه قدرت طلبان مسير امامت را منحرف كنند.
4 ـ بيدارگرى
هـدايـت و بـيـدارگـرى در زمـانـى كـه ابـرهاى تيره فضاى ذهن جامعه را تاريك كرده است ، نقش اسـاسـى در مـبـارزه دارد. حـضـرت زهـرا(س)  در جـهـت تـبـيـيـن مـسـايـل و اثـبات حقانيت امير مؤ منان (ع) و افشاى چهره غاصبان از شيوه هاى گوناگونى بهره جست و سعى و تلاش خود را براى آگاه سازى مردم غفلت زده و به خواب خرگوشى فرو رفته آغـاز كـرد. و بـا توجه به شرايط و امكانات زمان خود از بهترين روشها براى آگاهى بخشى عوام و خواص جامعه استفاده كرد.
يـكـى از شيوه هاى مؤ ثر، روش خطابه و سخنرانى است . كه زهراى مرضيه (س)  براى بيان حـقـايـق و حـمايت از ولايت از آن بهره گرفت . آن حضرت با انجام سخنرانيهاى علمى ، حماسى و مـسـتدل ، ظلمى را كه بر اهل بيت (ع) رفته بود، براى مردم بازگو مى كرد و بدينوسيله پيام خاندان وحى را به گوش مردم مى رساند و انسانهاى حق طلب را براى يارى و حمايت از ولايت حق فرا مى خواند.
آن حـضـرت تـوانـسـت حـقايق دين را از اين راه براى تمامى نسلها بيادگار گذارد تا ره توشه آنـان در دفـاع از ولايـت و رهبرى باشد. درباره خطبه حضرت و سخنان تكان دهنده فاطمه (س)  كه در كنگره عظيمى كه در حساس ترين فراز تاريخ و در مهم ترين مركز اجتماعى عالم اسلام يـعـنـى مـسـجـدالنـبـى بـر پا شد، در كُتب تاريخى مطالب بسيارى ذكر شده است كه در اينجا بطور اختصار به بخشى از آن اشاره مى كنيم .
آن حضرت بعد از جريان سقيفه بنى ساعده و بيعت مردم با ابو بكر و پس از اينكه وى دستور مـصـادره و ضبط املاك فدك را كه مربوط به فاطمه زهرا(س)  بود صادر كرد. صديقه طاهره (س)  بـا حـجـاب كـامـل از خـانـه بـيـرون آمـد و بـا وقار تمام در ميان گروهى از زنان به مسجد پيامبر(ص) وارد گرديد. عظمت و ابهت آن حضرت بگونه اى بود كه همه حاضران متوجه ورود ايـشان شدند. حضرت فاطمه (س)  پشت پرده اى قرار گرفت و پس ‍ از لحظه اى به ياد پدر بـزرگـوار خـويـش و فـراق وى و سـتـمـهـايـى كـه پـس از وفـات رسـول خـدا(ص) بـر او روا داشـتـه بـودنـد، نـاله اى جـانـسـوز از دل بـرآورد كـه هـمـه حـاضـران را به گريه انداخت و فرياد وا محمدا از هرگوشه مسجد بلند شـد، بـعـد از ايـنـكـه جـمـعـيـت انـدكـى آرام گـرفـتـنـد، صـديـقـه كـبـرى بـا كمال متانت خطبه مفصّلى ايراد نمود.
ايـن خـطـبـه كـه تـوسـط بـرخـى از مـصـادر اهـل سـنـّت و بسيارى از مصادر شيعه ذكر شده است (49) مـتـضـمـن بـسـيـارى از مـعـارف الهـى اسـت كـه بـا كـمـال فـصـاحـت و بـلاغـت بـيـان شـده اسـت . ايـن خـطـبـه نـشـانـگـر مـرتـبـه بـالاى عـلمـى و فضل و معرفت دختر گرامى رسول خدا(ص) است . در اين خطبه شگفت انگيز حدود نامحدود توحيد و رسـالتِ رسـالت و حـكـمـت احـكـام و كـارنـامه نبى و رنج نامه وصى و دادنامه خاندان نبوت و مـخـالفـت عـلنـى مـدعيان خلافت را با كتاب الله بيان كرد. و سرانجام از هدف نهايى خود يعنى حقّانيت ولايت على (ع) سخن گفت و نامشروع بودن حكومت غير ولايى را به اثبات رساند.
حـضـرت زهـرا(س)  در حـمـايـت از ولايـت تـا آنجا پيش رفت كه انصار را به قيام مسلّحانه عليه غاصبان فرا خواند و فرمود:
يا مَعاشِرَ الاَنْصارِ اَنْتُم اهْلُ العِدَةِ وَالعُدَه وَ السِلاح ...
اى گروه انصار شما داراى نيروى لازم ، آمادگى و تجهيزات هستيد.
حـضـرت زهرا(س)  همان بانوى بزرگوارى است كه دورى از نامحرم را براى زنان بهترين مى دانـد، امـا هـم ايـنـك كه اساس اسلام را در خطر مى بيند، در محضر عام وارد مى شود و فرياد مى زنـد و پـشـت پـرده بـى پـرده از حـقـايـق سـخـن مـى گـويـد و در حـقـيـقـت ، رسول ازناى بتول پيام مى دهد. از اين رو مى توان گفت :
بـه حـق زنـدگـانى اين بانوى بزرگِ سراسر افتخار، در تمامى شؤ ون اجتماعى ، سياسى و تـربـيـتـى سرمشق و الگوى كمال و عروج انسانى يك زن است . زنى كه در عين عفاف و حجاب ، يـك مـبـارز خـسـتـگـى نـاپـذيـر و يـك انـقـلابـى شـجـاع و بـى نـظـيـر اسـت . او در مقابل ستمگران ، منحرفان ، منافقان ، سياست بازان و مخالفان حاكميت حق ، فرياد و فغان سر مى دهد و در دفاع از مقام ولايت و امامت خروش برمى آورد.
آرى ! حـضـرت زهرا(س)  با خطابه شورانگيزى كه در مسجد خواند، بسيارى از وجدانهاى خفته را بيدار كرد و مسير انديشه را دگرگون ساخت .
در واقـع ، خـطـابـه حـضـرت زهـرا(س)  حـجت و سند محكم و ترديدناپذيرى است كه در تاريخ جـاودانـه گـشـته است و مظلوميت خاندان رسالت را به اثبات مى رساند. اين خطابه تاريخى ، نـه تـنـهـا سياسى كاران و قدرت طلبان آن روز را هدف قرار داد، بلكه ضربه هشدار دهنده اى اسـت كـه تـمـامـى وجدانهاى آگاه و انديشه هاى بيدار را در همه زمان هاو زمين ها به قضاوت مى طـلبـد و نـيـز تـمـامـى حـاكـمـان و سـيـاسـتـمـداران اسـلامـى را در طـول تـاريـخ بـه دادرسـى فـرا مـى خـوانـد و بـهـتـريـن دليـل و روشـن تـريـن سـند را در اختيار مسلمانان قرار مى دهد تا همواره معيارى براى شناسايى حاكميت حق از خلافت غاصب در اختيار داشته باشند.
بـه يـقـيـن ، خـطـبـه كـوبنده حضرت در مسجد، اين پيام را براى همه مدافعان ولايت دارد كه : در مصالح عمومى ، نه تنها سكوت و انزوا و مصالحه و مسامحه روا نيست . بلكه فرياد اعتراض و اقدام به روشنگرى ، از واجبات دينى است .
5 ـ افشاگرى
يكى از روشهاى مبارزه عليه دشمن شناساندن و بيان ضعفها و حيله هاى او به دوستان غفلت زده و گـول خـورده اسـت . بـرمـلا سـازى كـانـون انـحـراف سـيـاسـى كـه بـعـد از رحـلت رسـول خـدا(ص) پـديـد آمـده بود يكى ديگر از اقدامهاى صديقه طاهره (س)  بود. شيوه اى كه توانست دشمن را رسوا سازد و از گسترش فتنه و تثبيت بدعت جلوگيرى كند. از اين رو حضرت زهرا(س)  همواره سعى مى كرد مردم را از توطئه هاى پشت پرده سياست بازان آگاه سازد و به افشاى ماهيت گروهها و شخصيت هاى دسيسه ساز مى پرداخت . آن حضرت در بيانى فرمود:
بـه خـدا سـوگند، حشمت و عظمت آن كس دريده و نابود شد كه برخلاف حكم خدا و قرآن و سنت و سـفـارش پـيـامبر(ص) در تاءويل قرآن ، حق امامت او را غصب كرده و به ديگران سپرد. اينگونه برخوردهاى خصمانه از كينه توزيهاى جنگ بدر و خونخواهى جنگ احد است كه در درون قلب نفاق آميز و فتنه انگيز آنان پنهان بوده و تاكنون جراءت اظهار آن را نداشتند.
در آن هـنگام كه حكومت الهى بازيچه دست قدرت طلبان گرديد و امام حق منزوى شد و آتش ‍ كينه هاى ديرينه شان زبانه كشيد، باران مصيبتها و مشكلات بر ما باريد.(50)
حـضـرت فـاطمه (س)  در جاى ديگر درباره ماهيت كسانى كه بر امير مؤ منان ستم روا داشتند مى فرمايد:
از پـسـت تـريـن قـبـايـل عـرب قـبـيـله تـمـيـم (قـبـيـله ابـو بـكـر) و از حـيـله بـازتـريـن قـبـايـل عـرب ، قـبـيـله عـدى (قـبـيـله عـمـر) بـر ابـوالحـسـن سـتم روا داشتند. آنان پرچم مسابقه برافراشتند تا بر على پيشى گيرند. چون بر اين كار موفق نشدند، بغض و كينه على را در دل گـرفـتـه اما پنهان داشتند. تا آنگاه كه نور دين به خاموشى گراييد و پيامبر(ص) رحلت كـرد، آن بـغـضـهـا و كـينه ها را به زبان آوردند و بر مركب آرزو سوار گشته ، ظلم و ستم روا داشتند.(51)
صـديـقـه كـبـرى ، هـنـگـامـى كـه جـسـارت مـنـافـقـان را ديـد كـه پـس از رسول خدا(ص) جراءت حمله به خانه على (ع) را يافته اند، خطاب به آنان فرمود:
شـمـا اى گـمـراهـان و دروغـگـويان چه مى گوييد و چه مى خواهيد؟ اى عمر از خدا پروا ندارى ؟ ايـنـگـونـه مـى خـواهى وارد خانه من شوى ؟ آيا با حزب شيطان كه دور شما را گرفتند مرا مى تـرسـانـى ؟ در حالى كه حزب شيطان ناتوانند. واى بر تو اين چه جرئت و جسارتى است كه بر خدا و پيامبر او داريد؟ آيا مى خواهى دودمان پيامبر را نابود كنى ؟ آيا قصد دارى نور خدا را خـامـوش سـازى ؟ آگـاه بـاش كـه خـداونـد نـور خـود را فـروزان نـگـه مـى دارد و جـاودانـه مـى سازد.(52)
حـضرت زهرا(س)  در ادامه مبارزه ، از راز مهمى پرده برداشت و غاصبان حكومت را همان منافقانى دانست كه در زمان پيامبر(ص) نيز به توطئه چينى مى پرداختند. از اين رو فرمود:
(وَ هذا بَعْدُ وَفاتِهِ شَبِيهٌ بِما بَغى لَهُ مِنَ الغَوائِل فِى حَياتِهِ)(53)
اين خيانتى كه بعد از رحلت پيامبر(ص) صورت مى گيرد، شبيه همان ظلم ها و فتنه هايى است كه در زمان حيات رسول خدا(ص) انجام مى شد.
شـايـد ايـن جـمـله حـضـرت اشـاره بـه تـوطـئه اى بـاشـد كـه تـوسـط جـمـعـى از مـنـافـقـيـن درسـال آخـر عـمـر پـيـامـبـر(ص) طـراحـى شـد و آنـان قـصـد داشـتـنـد بـا رم دادن شـتـر رسول خدا(ص) و پرت كردن آن به درّه ، حضرت را به شهادت برسانند.
6 ـ اعلان خطر
آينده نگرى و روشن بينى نتيجه جريانهاى سياسى موجود جامعه يكى از امور ارزشمندى است كه توسط فرزانگان جامعه در هر زمان امكان پذير است . آگاه كردن مردم نسبت به سرنوشتى كه در اثر رخدادهاى سياسى در انتظارشان است و آشنا كردن آنان به آسيبهاى سياسى و اعلام خطر نسبت به آن براى ايجاد مقاومت در مردم يكى از وظائف رهبران آگاه است .
حـضـرت زهرا(س)  با استفاده از اين روش در جهت آگاهى بخشى به امت پيامبر(ص) اقدام كرد و آنـان را متوجه خطرى كرد كه در پيش رو داشتند و با هشدار امت اسلامى به آينده موهوم جامعه با آنـان اتـمـام حـجـت كـرد. آن حـضـرت بـه مـنـاسبتهاى مختلف راه خطرناكى را كه مسلمانان بعد از رسـول خـدا(ص) در پـيـش گـرفته بودند به آنان تذكر مى داد. فاطمه (س)  خطاب به مردم فرمود:
واى بر آنان ! آيا آن كه مردم را به راه راست مى خواند سزاوار پيروى است يا آن كه خود راه را نـمى داند؟ در اين باره چگونه داورى مى كنيد. به خدا سوگند، آنچه نبايد بكنند كردند. نواها سـاز و فـتنه ها آغاز شد. حال لختى بياساييد تا به خود آييد و ببينيد چه آشوبى بپا شود و چـه خـونـهـا بريزد! شَهد زندگى در كامها شرنگ و جهان پهناور بر همگان تنگ گردد. آن روز زيانكاران را باد در دست است و آيندگان به گناه گذشتگان گرفتار و پاى بست . اكنون آماده بـاشـيـد كه گرد باد بلا انگيخته شد و تيغ خشم خدا از نيام انتقام آهيخته . شما را بگذارد تا دمار از روزگارتان برآورند و آنگاه دريغ سودى ندارد. جمع شما را بپراكند و بيخ و بنتان را بر كند.(54)
حـضـرت زهـرا(س)  در فـرازى از خطبه خود، پيامدهاى شوم انحراف از رهبرى و حمايت نكردن از ولايت را چنين تبيين مى فرمايد:
اين كار ناستوده كه صورت گرفت ، فرجامى ناستوده تر خواهد داشت . از پستان اين گاو، كه زهر گياه خورده است ، جز شيرى آلوده به خون نخواهيد دوشيد و از يك چنين دوشيده مسمومى ، جز انـدوه و مـرگ مـزّه اى نـخـواهـيـد چـشـيـد، ايـن بـدبـخـتـى مـخـوف درمـيـان نسل ها و نژادها بجاى خواهد ماند و همواره ناحق را بر حق ، و ظلمت را بر نور چيرگى خواهد داد و جنگها بر خواهد افروخت و فتنه ها شعله ور خواهد ساخت .
از سـود انـدك ، مـاليـات بـسـيـار سـتـانـنـد و كـشـتـزارهـاى نـاكـِشـتـه را درو كـنـنـد و چـنـگـال عـقـاب و شـلاق شـكـنـجه را به گريبانها اندازند و بر كودكان معصوم و زنان داغديده تـرحم نكنند. گردنهاى خميده از دم شمشير خواهد گذشت و از سرهاى بريده پشته ساخته خواهد شد.
آيا دهقانان گندم خواهند درويد؟
آيـا در بـرابـر ايـن هـمـه سـتـمـهـا و مـنـكـرات ، ديـگـران مـسـؤ ول خواهند بود؟
آيا باز هم قدرت مستبدى ، اين بلايا را مستبدانه بر شما چيره خواهد ساخت ؟
ايـن شـمـا بـوديـد كـه كـشـتـه ايـد و سرانجام ، شما خواهيد بود كه كِشته خويش را درو خواهيد كرد.(55)
پـيـش بـيـنى هاى حضرت زهرا(س)  همگى تحقق يافت و فرزندان همين مهاجر و انصار، در نتيجه حمايت نكردن پدرانشان از ولايت ، گرفتار جباران و ستمگرانى شدند كه به كوچك و بزرگ و زن و مـرد آنـان رحم نكردند و نه تنها آنان بلكه تاكنون بشريت را در رنج و تباهى قرار داده اند.
آرى ! فاطمه (س)  به جريانهاى روز آگاه بود، آينده را مى ديد و آن را به خوبى پيش بينى مـى كـرد. جـهـان بـيـنـى و آيـنده نگرى او، الهى ، متين ، استوار و حساب شده بود و مى دانست كه انـحـراف خـلافـت و نـاديـده گـرفـتـن حـق مسلّم امير مؤ منان (ع)، چه پيامدهاى تلخى براى جامعه اسـلامى در پى خواهد داشت ؛ از اين رو هشدار لازم را داد ولى در آن مردم مرعوب و دنياطلب اثرى نگذاشت . و گرفتاريهايى كه حضرت از آنها ياد كرد گريبانگير آنان شد.
7 ـ ترغيب و توبيخ
يكى از راههاى آگاهى بخشى و بيدارسازى انسانهاى دچار غفلت شده ، نفوذ در جانها و ورود در حـيـطـه احـسـاسات و عواطف آنان براى تحريك و ايجاد مقاومت و ايستادگى در آنان است . حضرت زهـرا(س)  در مـبـارزه و دفـاع از ولايـت از ايـن روش اسـتـفـاده كـرد و سـعى داشت با بيان زشتى انحراف انجام گرفته و بدعت سياسى به وقوع پيوسته ، غيرت دينى و تعصب مذهبى مردم را برانگيزاند و جامعه اسلامى را از غفلتى كه دچار آن گشته است نجات دهد.
هـمـچنين آن حضرت با بيان مزايا و مواهبى كه در صورت تحقق حكومت اسلامى در جامعه ايجاد مى شود، قصد داشت مردم را ترغيب به حكومت حق و حمايت از ولايت كند. از اين رو حضرت فاطمه (س)  بـراى پذيرش مردم نسبت به امامت على (ع) و حمايت و دفاع آنان از آن حضرت از شيوه ترغيب و توبيخ استفاده مى كرد.
حضرت زهرا(س)  در خطبه فرد به بركاتى كه با امامت امير مؤ منان (ع) در انتظار آنان بود و با مخالفت با آن محروم شده اند اشاره مى كند و مى فرمايد:
بـه خدا سوگند اگر پاى در ميان مى نهادند و على را بر كارى كه پيامبر به عهده او نهاد مى گـذاردنـد، آسـان ، آسـان ايشان را به راه راست مى برد و حق هر يك را به او مى سپرد، چنانكه كـسـى زيـانـى نـبـيـنـد و هـر كـس ‍ مـيـوه آنـچـه كـشـتـه اسـت بـچـيـنـد. تـشـنـگان عدالت از چشمه عدل او سيراب مى شدند و زبونان در پناه صولت او دلير مى گشتند.
اگر چنين مى كردند، درهاى رحمت از زمين و آسمان بر روى آنان گشوده مى شد. اما نكردند و به زودى خدا به كيفر آنچه كردند، آنان را عذاب خواهد نمود. واى بر آنان ! آيا آنكه مردم را به راه راست مى خواند، سزاوار پيروى است يا آنكه خود راه را نمى داند.(56)
حضرت زهرا(س)  براى تحريك عواطف انصار نگاهى به جانب آنان نمود و فرمود:
اى يـادگـاران زمان پيامبر، واى ياوران دين و پناه دهندگان اسلام ! اين چه سستى است در يارى من و چه ضعفى است در كمك به من و چه كوتاهى است درباره حقّ من و چه خوابى است كه در مورد ظـلم بـه مـن شما را فرا گرفته است ؟ آيا پيامبر خدا(ص) پدرم نمى فرمود: حُرمت هر كسى را نـسـبـت بـه فـرزنـدانـش ‍ بايد نگاه داشت ؟ چه زود كار خود را كرديد، و عجب زود به كارى كه زمانش نرسيده بود اقدام نموديد!(57)
زمـانـى كـه حـضرت زهرا(س)  مردم را نسبت به ولايت چنان بى تفاوت ديد كه سخنان او نيز در آنان تاءثيرى نداشت به توبيخ و سرزنش آنان پرداخت و فرمود: