دروغ

آية الله سيد رضا صدر

- ۲۴ -


دروغ‏هاى روا

گناه در اسلام

در گذشته معناى گناه روشن گرديد. اكنون شايسته است كه بحثى كوتاه، در باره‏گناه بشود. گناهانى را كه دين اسلام، حرام و ناروا قرار داده است‏بر دو گونه‏اند:

دسته‏اى گناهانى هستند كه خود به خود، مصداق زشتى و ناپسندى هستند: آدم‏كشى، دزدى، خيانت‏هاى ناموسى و مانند اين‏ها كه فطرت بشرى از آن‏ها بيزار است.

دسته ديگر، گناهانى هستند كه مقدميت‏براى سياه كارى دارند و راه وصول به‏گناهان نخست را نزديك و آسان مى‏سازند.

ناروايى دروغ

ناروايى دروغ و گناه بودنش، از نظر آن است كه در زمره دسته دوم قرار دارد.

در گذشته گفته شد كه دروغ، كليد ارتكاب گناهان است. بنابر اين اگر دروغى‏براى جلوگيرى از گناه گفته شد يا ظلمى را از مظلومى دفع كرد، جان كسى را خريد،زيانى را از كسى بر طرف كرد، ناروايى‏اش بر طرف مى‏شود و از زمره گناهان‏دسته دوم خارج مى‏گردد و كارش به جايى مى‏رسد كه پسنديده مى‏شود، زيرا داراى‏قبح ذاتى نبوده و قبح عرضى آن هم بدين وسيله بر طرف گرديده است.

راست گوى دروغ گو

حضرت خليفه ششم امام جعفر صادق‏عليه السلام مى‏گويد:

«ايما مسلم سال عن مسلم، فصدق و ادخل على ذلك المسلم مضرة كتب من‏الكاذبين; (1) .

مسلمانى كه سراغ مسلمانى را از او بگيرند و راست‏بگويد و بر اثر سخنش زيانى به آن‏مسلمان برسد، در زمره دروغ گويان نوشته خواهد شد.»

يعنى گناه كار خواهد بود.

يعنى آثار شومى كه دروغ داشت و آن را گناه قرار داده بود، اكنون سخن راست‏اين مرد، همان اثر را دارد و گوينده‏اش گناه كار مى‏باشد.

رفتارى كه حسن عقلى داشته باشد، اگر مقدميت‏براى جنايت و خيانت قرارگيرد، حسن آن بر طرف مى‏شود و نزد عقل ناپسند مى‏گردد.

راست ناروا

حضرت رسول‏صلى الله عليه وآله فرمود: سه چيز است كه راستى در آن‏ها زشت و ناروامى‏باشد:

سخن چينى كردن; به شوهرى از زنش خبر دادن، خبرى كه خوش نداشته باشد;تكذيب كردن كسى را كه خبرى مى‏دهد. (2) .

سخن چينى، بد گويى‏هاى دو تن را به يكديگر رسانيدن و خيانت‏هاى يكى را به‏ديگرى گزارش دادن است. آيا نتيجه اين كار، جز آتش افروزى و خانمان سوزى‏است؟ در تاريخ كنونى و گذشته، چه جنايت‏ها بر اثر گزارش‏هاى سخن چينان‏رخ داده و چه بدبختى‏ها و بيچارگى‏ها دامن گير كسانى شده است.

سعادت و خوش‏بختى شوهر، به داشتن زنى است كه به آن دلخوش باشد، چنين‏مردى سعادتمند است و چنين زنى خوش بخت.

آيا خبر ناروايى از زنى به شوهرش دادن جز واژگون كردن كاخ سعادت دو بشر،بلكه دو خانواده مى‏باشد؟ چه فرزندانى چه پدر و مادرانى از اين كار شوم، بدبخت وبيچاره شده‏اند و به خاك سياه نشسته‏اند!

تكذيب كردن خبر كسى، آبروى او را بردن و با حيثيتش بازى كردن و به محبوب‏او تعدى و تجاوز نمودن است; اين خود ظلم و جنايت مى‏باشد، زيرا آبرو و حيثيت‏نزد بسيارى از مال و جان ارجمندتر و گران بهاتر مى‏باشد.

دروغ گوى راست گو

حضرت صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد:

«ومن سئل عن مسلم فكذب وادخل على ذلك المسلم منفعة كتب عند الله من‏الصادقين; (3) .

كسى كه مسلمانى را از وى بپرسند و دروغ بگويد و بر اثر دروغ او سودى به آن مسلمان‏برسد، نزد خدا در زمره راست گويان خواهد بود.»

دروغ او از دروغ‏ها جداست، زيرا نه تنها مقدمه براى گناه نيست، بلكه نيكو كارى‏و خدمت‏به خلق است. اين وقت است كه ناپسندى دروغ، بر طرف مى‏شود و سخنى‏سودمند و پسنديده خواهد بود. اى خوش آن دروغى كه مسلمانى از آن سودى ببرد.در مثل آمده كه دروغ مصلحت‏آميز، به از راست فتنه‏انگيز است. چه مصلحتى از سودرساندن به مسلمان بالاتر مى‏باشد؟ چنين كسى شايستگى دارد كه نزد خدا در زمره‏صادقان نوشته شود.

دروغ‏هاى روا

پيغمبر عالى قدر فرمود: سه چيز است كه دروغ در آن‏ها زيباست: نيرنگ درجنگ; وعده شوهر به زن; اصلاح ميان مردم.

مقصود از جنگ، جهاد در راه خدا و نبرد با كفر و مبارزه با ظلم و تعدى مى‏باشد.در زبان رسول‏صلى الله عليه وآله لفظ حرب، هيچ گاه براى جهان‏گيرى و انتقام استعمال نشده است‏و هميشه در نبرد حق با باطل به كار رفته; نيرنگ در اين گونه نبردها، موجب‏نيرومندى حق و ضعف باطل مى‏شود، پس نيرنگ، زيبا و دروغش مستحسن است،چون سودمند است، لذا يكى از استثناهاى دروغ، دروغ در جنگ است; دروغ درجنگ به هر جورى كه ممكن باشد، هر چند براى تقويت روحيه سربازان باشد.

دومين مورد استثنا وعده شوهر به زن است. اسلام كاخ سعادت زناشويى راهميشه بر پا مى‏خواهد و براى حفظ اين كاخ كه خوش‏بختى دو تن يا بيش‏تر در آن‏مى‏باشد، وعده دادن دروغ را اجازه داده است. شوهر اگر بتواند تقاضاى زن را انجام‏بدهد بهتر و اگر نتواند يا صلاح نداند، باز هم تلخى زندگى زن و شوهر را نخواسته،زن عواطفش لطيف است، نبايستى نوميد گردد و شكر آبى ميان دو همسر پيدا شود،پس اين دروغ براى بشر سودمند است.

سومين مورد استثنا، دروغ در اصلاح مى‏باشد. هرگاه ميان دو تن يا دو دسته،اختلافى باشد، بايستى كوشيد كه آن را بر طرف ساخت. اسلام دوست مى‏دارد كه‏پيروانش در آسايش و يگانگى به سر برند و جنگ و ستيزى در ميان آن‏ها نباشد. رفع‏اختلاف ميان دو تن يا دو دسته به سود دو طرف و به سود جامعه مى‏باشد; دروغ براى‏چنين مقصد مقدسى زيباست. چه قدر پسنديده است كه كسى از دشمنى به سوى‏دشمنى خبر ببرد كه دشمنى ميان آن دو كاسته گردد، شايد كم كم دوست‏شوند و درآسايش و صميميت‏به سر برند.

از يكى از سخنان حضرت امام صادق‏عليه السلام استفاده مى‏شود كه دروغ در اصلاح‏اصلا دروغ نيست، نه آن كه دروغ مى‏باشد و روا، شايد منظور حضرتش از اين سخن،افاده تاكيد باشد.

آن حضرت مى‏فرمايد: سخن بر سه گونه است: راست; دروغ; اصلاح ميان مردم.

از وجود مقدسش توضيحى در باره اصلاح ميان مردم خواسته شد. در جواب‏چنين فرمود:

در باره كسى سخنى مى‏شنوى كه اگر به او برسد، سخت ناراحت مى‏شود. به اومى‏گويى كه از فلان درباره تو تعريفى شنيدم كه چنين گفت و چنان گفت. سخنى‏مى‏گويى كه درست‏بر خلاف آن چه شنيده‏اى باشد.

از اين كلام زرين، نكته‏اى استفاده مى‏شود و آن، اين است كه اصلاح، اختصاص‏به صورت اختلاف ندارد، بلكه مقصود از اصلاح، معنايى وسيع‏تر است و صورتى رامى‏گيرد كه ميان دو تن هيچ گونه اختلافى نباشد، ولى يكى از آن دو، چيزى در باره‏ديگرى بگويد كه اگر به‏گوش او برسد، ايجاد شكر آبى كند; در اين جا نيز اسلام اجازه‏مى‏دهد كه سخنى بر خلاف واقع گفته شود تا از پيدايش اختلاف جلوگيرى كند.

آرى، دروغ هم در دفع اختلاف زيباست و هم در رفع آن. باز هم رسول خداصلى الله عليه وآله‏فرموده:

«لا كذب على مصلح; (4) .

كسى كه مى‏خواهد اصلاح دهد، دروغ ندارد.»

دفع شر ظالم

چارمين موردى كه دروغ زيبا و پسنديده است، دروغى است كه بدان وسيله شرظالمى دفع شود.

امام ششم مى‏فرمايد: دروغ، زشت و نكوهيده مى‏باشد، مگر در دو جا: دفع شرستمگران و اصلاح ميان دو تن.

ناتوان و بيچاره‏اى نزد شما مخفى شده يا در گوشه‏اى پناهنده گرديده و شمامى‏دانيد، در اين وقت، قلدرى ستم‏كار، به سراغ او مى‏آيد و از شما نهانگاه او رامى‏پرسد، اگر راست‏بگوييد و او را معرفى كنيد، قبيح‏ترين زشت كارى‏ها را انجام‏داده‏ايد و در جنايت آن قلدر شركت كرده‏ايد; شايسته است دروغ بگوييد تا شر آن‏ستمگر را از آن ناتوان دفع كنيد.

دور نيست كه روايت‏شريف، اطلاق داشته باشد و اطلاقش شامل حال خودشخص نيز بشود، يعنى اگر كسى خود را در خطر ظالمى ببيند، جايز است كه دروغى‏بگويد و خويشتن را از آن خطر برهاند; اين هم چارمين مورد از استثناهاى دروغ.

قاعده كلى

به طور كلى هر جا كه دروغى گفته شود كه منظور از آن، دفع شر و زيانى ازمسلمانى باشد، دروغ، زيبا و پسنديده مى‏شود; اين دروغ كليد گناهان نخواهد بود،بلكه كليد نيكو كارى و خدمت‏به خلق مى‏باشد. البته اين گونه دروغ، وقتى زيباست‏كه راست گويى ممكن نباشد، در اين صورت است كه گاهى دروغ حرام، واجب‏مى‏شود و راست، حرام مى‏گردد.

در مجله رسالة الاسلام قاهره، اين سخن را از امير المؤمنين‏عليه السلام نقل كرده بود:

«الكذب كله اثم، الا ما انفعت‏به مسلما، او دفعت‏به عن دين;.

هر گونه دروغى گناه است، مگر دو دروغ: دروغى كه به مسلمانى سودى برساند، دروغى‏كه از دين، خطرى را دور كند.»


پى‏نوشتها:

1) مستدرك الوسائل، ج 9، ص، ح 10320.

2) خصال، ص 87.

3) بحارالانوار، ج 68، ص 11.

4) وافى، ج 5، ص 932.