ترجمه و شرح تبصرة المتعلمين فى أحكام الدين
جلد اول

علامه حلّى‏ (قدس سره‏)
مترجم: ابو الحسن بن محمد شعرانى‏

- ۲ -


كتاب الصلاة

در آن چند باب است‏

باب اول در مقدمات و در آن چند فصل است.

فصل اول اعداد نماز

نمازهاى واجب در هر روز و شب پنج است: ظهر چهار ركعت و در سفر دو ركعت. عصر هم چنين. مغرب سه ركعت در حضر و سفر.

عشا مانند ظهر در سفر دو ركعت و در حضر چهار ركعت. صبح دو ركعت در حضر و سفر. نمازهاى نافله مرتب سى و چهار ركعت است در حضر: پيش از نماز ظهر هشت ركعت و بعد از نماز ظهر هشت ركعت نافله عصر. چهار ركعت پس از مغرب. دو ركعت نشسته بعد از عشا كه يك ركعت محسوب است. هشت ركعت نماز شب و دو ركعت به نام نماز شفع و يك ركعت به نام وتر و دو ركعت نافله صبح.

در سفر شانزده ركعت ظهر و عصر و دو ركعت نشسته بعد از عشا ساقط است. ديگر از نمازهاى واجب نماز جمعه است و عيد فطر و عيد قربان و نماز كسوف و آيات و نماز طواف و نماز نذر و عهد. و هر نماز ديگر غير اينها مستحب است.

فصل دوم- اوقات نماز

چون ظهر شود يعنى آفتاب بنصف النهار رسد وقت نماز ظهر داخل مى‏شود و بقدر آن كه چهار ركعت نماز بگذارند خاص ظهر است آن‏گاه وقت ميان ظهر و عصر مشترك است تا آن كه چهار ركعت به غروب مانده باشد خاص نماز عصر است و هر گاه آفتاب غروب كند وقت نماز مغرب داخل مى‏شود و تا مقدار خواندن سه ركعت خاص نماز مغرب است و حد غروب آفتاب آن است كه سرخى‏ در جانب مشرق آسمان نه بينى. پس از آن كه مقدار سه ركعت از غروب بگذرد وقت ميان مغرب و عشا مشترك است تا چهار ركعت بنصف شب مانده آن‏گاه چهار ركعت تا نيمه شب مختص نماز عشا است و هر گاه فجر طلوع كند وقت نماز صبح است تا بر آمدن آفتاب.

اما نمازهاى نافله: وقت نافله ظهر از آن‏گاه است كه خورشيد بنصف النهار رسد تا وقتى سايه هر چيز به اندازه خود او شود و چون سايه باين حد رسيد و نافله نخوانده بود شروع به نماز واجب كند مگر يك ركعت از نافله خوانده باشد. وقت نافله عصر پس از نماز ظهر است تا سايه دو برابر شاخص شود و اگر سايه باين‏ اندازه رسيد و نافله را شروع نكرده بود به نماز عصر پردازد و وقت نماز مغرب از غروب آفتاب است تا آن كه سرخى از جانب مغرب آسمان بر طرف شود و اگر سرخى بر طرف شد و نافله مغرب را شروع نكرده بود به عشا پردازد وقت نافله عشا كه و تيره گويند بعد از عشا است تا آخر وقت. وقت نماز شب پس از نيمه شب است و هر چه به فجر نزديكتر باشد بهتر باشد و اگر فجر طالع شد و چهار ركعت از نماز شب خوانده بود آن را تمام كند و الا به نماز صبح واجب پردازد و نافله شب را قضا كند و وقت نافله صبح پس از نماز شب است و اگر صبر كند تا فجر طالع شود بهتر است تا وقتى كه سرخى پيش از طلوع آفتاب در جانب مشرق پديد نيامده و چون سرخى پديد آيد اول نماز واجب را بخواند و پس از آن نافله را قضا كند و هم چنين‏ هر يك از نوافل را كه در وقت خود نخواند مى‏تواند پس از نماز واجب قضا كند مثلا ظهر يا عصر را پس از وقت نافله خوانده و نافله را ترك كرده بود پس از ظهر و عصر نافله بخواند.

چند مسأله در اوقات نماز.

1- هر گاه وقت نمازى تنگ باشد بايد به آن پرداخت و نماز ديگر واجب يا مستحب جايز نيست و نمازهاى نافله مرتب را چنانكه گفتيم در وقت نماز واجب نبايد به جاى آورد مگر پس از آن قضا كند.

2- نماز مستحب وقت برآمدن آفتاب و غروب آن و هنگام زوال در غير روز جمعه مكروه است هم چنين پس از نماز عصر تا غروب مگر آن كه سبب نماز در اين اوقات موجود شود مانند آن كه پس از نماز عصر يا هنگام زوال بخواهد احرام بندد از ميقات و بعضى گويند مطلقا هر نماز مستحب كه سببى دارد اگر چه سببش در اين اوقات نباشد مكروه نيست مثل نماز اول ماه و نماز قضاى نوافل‏ ظهر و عصر.

3- پيش انداختن نماز در اول وقت بهتر است مگر به علتى راجح و تاخير نماز از وقت يعنى قضا كردن آن وهم پيش از وقت خواندن جائز نيست.

فصل سيم- قبله‏

قبله خانه كعبه است هر كس بتواند روى بدان كند واجب است و هر كه دور باشد و نتواند روى بسوى عين كعبه كند روى به طرفى نماز گذارد كه آن را به جهت گويند. و جهت مقدارى مسافت است پيش روى نماز گذار كه اگر كسى از آن منحرف شود يقين كند روى به كعبه نيست و اگر روى بهر نقطه از آن حد بايستد احتمال دهد روى به كعبه است چنانكه اگر جهت نيم ذرع باشد روى بهر نقطه از آن بايستد احتمال كعبه دهد و اگر از نيم ذرع بيرون افتد يقين دارد از كعبه منحرف است وقتى گويند جهت قبله يك وجب است معنى آن است كه هر نقطه از اين يك وجب احتمال دارد قبله باشد اما خارج از آن حد يقينا قبله نيست. اين مقدم است بر آن كه جهت يك ذراع باشد و هر چه جهت تنگتر باشد اولى است. اگر كسى بتواند جهتى به اندازه يك وجب تحصيل كند نبايد به جهتى كه نيم ذرع است اكتفا كند و در مسجد مدينه كه محراب پيغمبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) به تواتر معلوم است منحرف ايستادن جائز نيست هر چند بقدر چهار انگشت و كمتر باشد. كسى كه در خانه كعبه نماز گذارد روى بهر يك از ديوارها بايستد صحيح است و اگر بر پشت بام آن نماز كند بايد اندازه از خانه پيش روى او باشد چنانكه اگر بر لب بام بايستد و روى به بيرون كند استقبال بعمل نيامده است. مردم روى زمين هر يك به جانبى از كعبه روى مى‏كنند و غير آن نمى‏توانند: اهل عراق روى به آن ركن مى‏ايستند كه در شمال شرقى كعبه است و آن را ركن عراقى گويند و هم چنين ركن شامى و يمنى و مغربى.

علامت قبله در عراق وقت نماز صبح آنست كه سفيده فجر را بر دوش چپ قرار دهند و اگر نماز مغرب مى‏خوانند شفق را بر دوش راست و براى نماز ظهر خورشيد را هنگام زوال بر ابروى چپ قرار دهد از طرف بينى كه از جنوب بطرف راست منحرف شود [ابروى راست سهو است‏]. و اين سه علامت براى سه نماز كافى است. اما جهت قبله كه از اين علامات تحصيل مى‏شود بالنسبة وسعت دارد و اگر نماز هنگام تاريكى شب باشد و جدى پديدار بود آن را بر پشت شانه راست قرار دهد جهت تنگتر و به واقع نزديكتر خواهد بود و هر چه بتوان بايد جهت تنگتر را بدست آورد و بقبله واقعى نزديكتر شد و در ساير شهرها غير عراق بايد بطرق و وسائل ممكن بكوشد تا كعبه را تعيين كند و علما جهات غالب بلاد را از علائم نجومى استخراج كرده‏اند و اگر علامتى براى قبله نيابد بهر چهار طرف نماز گذارد و اگر ممكن نشود به يك طرف و يا هر چه ممكن باشد.

اگر كسى عمدا استقبال نكند نمازش باطل است و اگر به سهو باشد و پس از نماز معلوم شود از قبله بين دست راست و چپ منحرف شده است نمازش صحيح است و اگر درست روى به راست و چپ ايستاده بود و در وقت متنبه شد اعاده كند و در خارج وقت قضا ندارد هم چنين اگر پشت بقبله بوده است و بعضى گويند در اين صورت بعد از وقت هم قضا كند. در حال اختيار نماز واجب را سواره نمى‏توان به جا آورد اما نماز مستحب جائز است.

فصل چهارم. در لباس‏

پوشيدن عورت بر مردان واجب است در نماز و بر زنان همه بدن. و اگر نامحرم حاضر نباشد جائز است زن روى و دو دست تا مچ و دو پاى تا قوزك باز گذارد و فرق ميان كف پا و پشت پا نيست و شرط است جامه از پنبه يا كتان يا از گياهان زمين يا پشم و موى و كرك و پوست حيوان حلال گوشت باشد و پوست بايد تذكيه شده‏ باشد و خز خالص در حكم حلال گوشت است و نماز در پوست ميته جائز نيست و هم چنين با اجزاى حيوان حرام گوشت. حرير كه جامه از ابريشم خالص باشد براى مردان جائز نيست در حال اختيار و براى زنان يا مردان در حال جنگ جائز است و از جامه حرير فرش يا زين مركوب مى‏توان ساخت. و در جامه غصبى نماز صحيح نيست و هر چه پشت پاى را به پوشد اما ساق پا را نپوشد مانند جوراب بى‏ساقه اختلاف است علامه در اين كتاب و بعضى حرام مى‏دانند و بعضى مكروه و در پوست سنجاب نيز خلاف است.

نماز در جامه سياه مكروه است مگر عمامه و پاپوش و مكروه است لنگ روى پيراهن ببندد و آهن كه همراه دارد پديدار باشد و هم مكروه است چيزى بر دهان بستن و پوشيدن قباى كمر بسته و جامه بر خود پيچيدن بدين طريق كه يك سر آن را از زير يك بغل بيرون آورد و بر دوش ديگر اندازد، و جامه بايد پاك‏ باشد چنانكه در احكام نجاسات گذشت و غصبى نباشد. كنيز و دختر نابالغ اگر نامحرم حاضر نباشد مى‏توانند با سر باز نماز گذارند و مستحب است مرد همه تن را به پوشد و رداء افضل است و زن در سه جامه پيراهن و روى پوش و مقنعه نماز گذارد.

كسى كه جامه ندارد اگر كسى حاضر نباشد كه او را بيند ايستاده و برهنه نماز گذارد به ايماء و اگر كسى باشد نشسته بخواند به ايماء

فصل پنجم. در مكان‏

هر جا كه ملك خود انسان باشد يا مالك اذن دهد نماز در آن جائز است و در مكان غصبى با علم به غصبى بودن نماز باطل است و جاى پيشانى بايد پاك باشد و نماز واجب را مستحب است در مسجد و نافله را در خانه و مكروه است نماز در حمام و ميان قبور و زمين‏ شنزار و شوره زار و خوابگاه شتر و جائى كه لانه مورچه بسيار است و كف دره و ميان جاده و نماز واجب را در جوف كعبه خواندن نيز مكروه است.

از چند وادى در عربستان نهى شده است به نام ضجنان و شقره و بيدا و ذات الصلاصل. مكروه است نماز در خانه مجوس و در آتشكده آنان و روى بدر گشاده يا روى به انسانى كه مقابل نماز گذار باشد يا رو به آتش افروخته و به ديوارى نمناك كه از چاه فاضلاب رطوبت بدان سرايت كرده يا در جائى كه زنى در برابر يا پيشتر از او به نماز ايستاده باشد و بعضى آن را باطل مى‏دانند.

سجده جائز نيست مگر بر زمين يا چيزى كه از زمين روييده و پاك باشد و شرط است از خوراك و پوشاك انسانى و مغصوب و نجس نباشد و پاك بودن محل ديگر اعضاى سجده غير پيشانى لازم نيست.

اگر زمين يا روى‏يدنى آن نباشد سجده بر برف و قير و چيزهاى ديگر جائز است و اگر زمين بسيار گرم باشد مى‏توان بر جامه سجده كرد و اگر از اينها هيچ نباشد سجده بر دست هم مى‏توان كرد.

فصل ششم- اذان و اقامه‏

اذان و اقامه مستحب است در نمازهاى پنجگانه يوميه ادا يا قضا فرادى نماز كند يا به جماعت مرد يا زن اما زن آواز بلند نكند و در نماز مغرب و عشا و صبح تاكيد بيشتر است خصوصا در مغرب و صبح. و صورت اذان چنين است‏ اللَّه اكبر چهار بار اشهد ان لا اله الا اللَّه دو بار و هم چنين اشهد ان محمدا رسول اللَّه. حى على الصلاة. حى على الفلاح حى على خير العمل. اللَّه اكبر. لا اله الا اللَّه هر يك دو بار.

و اقامه هم چنين است الا آن كه اللَّه اكبر در اول دو بار لا اله الا اللَّه در آخر يك بار بگويد و پس از حى على خير العمل دو بار بگويد قد قامت الصلاة پس همه جمل آن سى و پنج است.

پيش از وقت نماز اذان گفتن جائز نيست مگر در نماز صبح و پس‏ از آن كه وقت داخل شد اعاده بايد كرد به استحباب و در اذان و اقامه و از كار آن ترتيب شرط است اول اذان است پس از آن اقامه و اذكار آن را هم بهمان ترتيب كه گفتيم بايد گفت. مستحب است مؤذن عادل باشد و بلند آواز و وقت شناس و با طهارت اذان بگويد و بر جاى بلند روى بقبله بايستد و آواز بلند كند و اذان را با تانى و فاصله بگويد، و اقامه را پشت سر هم و ميان اذان و اقامه اندكى فاصله كند بنشيند يا سجده كند يا گامى بر دارد و مكروه است در حال راه رفتن يا سواره اذان گويد مگر آن كه نتواند و نيز مكروه است حرف آخر جمله را حركت دهد و به جمله بعد از آن متصل كند و در ميان آنها سخن بگويد و مكروه است مكرر كردن شهادتين يا حى على الصلاة بيش از دو بار و هم چنين ساير فصول اذان مگر براى اعلام و تنبيه. و جائز نيست گفتن الصلاة خير من النوم. اما ذكر و دعا و قرآن و صلوات در هر حال خوب است حتى در ميان فصول اذان بلكه در نماز هم اما نه به نيت آن كه‏ جزء نماز يا اذان قرار دهد.

باب دويم- در افعال نماز

افعال نماز بر دو گونه است واجب و مستحب و در آن چند فصل است‏

فصل اول در واجبات‏

واجبات نماز كه مقارنات گويند هشت است:

اول نيت مقارن تكبيرة الاحرام‏

، واجب است نماز گذار قصد قربت داشته باشد و عمل را تعيين كند كه چه نمازى است و واجب است يا مستحب؟ و اداست يا قضا و بعضى گويند اگر نمازى بخواند و نداند واجب است يا مستحب يا بر خلاف پندارد يا نداند ادا است يا قضا و نادانسته تا آخر نماز بر اين قصد باقى باشد يا نيت خلاف كند باز نماز صحيح است چون عمل را معين كرده است و أدا يا قضا صفت يك عمل است و آن كه علامه فرموده صفت دو عمل است چنانكه قضاى‏ عصر روز گذشته است يا اداى عصر امروز يا دو ركعت نافله صبح است مستحب يا دور ركعت نماز صبح است واجب.

دوم از واجبات نماز تكبيرة الاحرام است‏

و آن ركن نماز است مانند نيت و صورت آن اللَّه اكبر است و ترجمه آن در حال قدرت كافى نيست و كسى كه ياد نگرفته است بايد بياموزد و كسى كه زبانش گنگ است اشاره كند و آن را كه تصور كرده است مردم به زبان مى‏آورند در قلب بگذارند و شرط است با قدرت ايستاده باشد و مستحب است مقارن آن دست‏ها را تا محاذى نرمه گوش بالا برد.

سيم از واجبات قيام يعنى ايستاده بودن است‏

با قدرت و آن ركن است و اگر عاجز باشد بنشيند و اگر نشستن نتواند به پهلو بخوابد و اگر از آن هم عاجز باشد به پشت بخوابد و در حال خوابيدن ركوع و سجود به ايما كند يعنى به اشاره سر و چشم، گويند قيام در دو حال ركن است يكى در حال تكبيرة الاحرام و يكى پيش از ركوع يعنى ركوع از حال قيام باشد.

چهارم از واجبات نماز قرائت قرآن است در دو ركعت اول‏

و بايد سوره حمد را با يك سوره ديگر بخواند و بعضى بحمد تنها اكتفا كرده سوره را واجب نمى‏دانند و ترجمه قرآن كافى نيست و واجب است كسى كه نمى‏داند بياموزد و ياد گيرد با قدرت و اگر نتواند هر چه مى‏تواند و اگر هيچ نمى‏تواند اللَّه اكبر و لا اللَّه الا اللَّه و ذكر خداى كند و آن كه زبانش گنگ است زبان حركت دهد و در دل نيت قرائت كند. در ركعت سيم و چهارم مختار است حمد بخواند يا چهار تسبيح گويد بدين صورت سبحان اللَّه و الحمد للّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اكبر و بعضى گويند اين چهار تسبيح را سه بار تكرار كند تا دوازده تسبيح شود و بعضى علما گويند سه تسبيح اول را تكرار كند كه نه بار شود و اللَّه‏ اكبر گويد براى ركوع.

واجب است قرائت دو ركعت اول را در نماز مغرب و عشا و صبح بلند بخواند و در ظهر و عصر آهسته و در ركعات سيم و چهارم نيز آهسته بخواند. در نماز واجب قرائت چهار سوره كه سجده واجب دارد (الم سجده، حم فصلت، و النجم و اقرء) جائز نيست و اگر قصدش از اول آن باشد كه آيه سجده را قرائت نكند و به سوره ناقص هم اكتفا نكند جائز است و در نماز مستحب با سجده هم جائز است و چون به آن جا رسد سجده كند و دنباله نماز را بگيرد.

جائز نيست سوره بزرگى اختيار كند كه وقت نماز بگذرد و دو سوره بعد از حمد در نماز واجب جائز نيست و بعض علما گويند مكروه است.

مستحب است بسم اللَّه را در همه ركعت‏ها در هر نماز بلند بگويد و در روز جمعه در نماز جمعه و ظهر و عصر سوره جمعه و منافقين بخواند و گفتن آمين بعد از حمد جائز نيست و نماز را باطل مى‏كند بلكه در هيچ جاى نماز جائز نيست چون از كلام آدميان است مانند سقيا و رعيا و حقّا و صدقا اما اللهم استجب جائز است چون دعا است.

پنجم از واجبات نماز ركوع است‏

در هر ركعت يك بار واجب است مگر در نماز آيات كه پنج بار واجب است و آن ركن نماز است و واجب است آن اندازه خم شود كه دستش به زانو برسد و اگر عاجز باشد هر قدر بتواند خم شود يا به اشاره سر و چشم ركوع كند.

و در ركوع به اندازه گفتن يك تسبيح درنگ كند و آرام گيرد و بدين صورت سبحان ربي العظيم و بحمده تسبيح بگويد آن‏گاه راست بايستد و اگر به جاى اين ذكر سه بار سبحان اللَّه بگويد نيز كافى است و چون مسلمانان هميشه در عمل مقيد به تسبيح بودند و در ذكر ديگر شك است بايد بغير تسبيح اكتفا نكرد.

و مستحب است براى رفتن بركوع اللَّه اكبر بگويد و دست بالا بر دو هنگام ركوع دست‏ها بر زانو گذارد با انگشتان باز كرده و زانو ها را تا حدى كه ممكن است بطرف پشت ببرد و هيچ خم نگاه ندارد و پشت را راست نگاه دارد و گردن كشد و دعا بخواند و تسبيح را بيشتر از اندازه واجب بگويد و چون سر از ركوع بر دارد سمع اللَّه لمن حمده و الحمد للّه رب العالمين بگويد و مكروه است هنگام ركوع دست‏هايش زير جامه‏ها باشد.

و بعضى گويند هر ذكرى غير تسبيح در ركوع مى‏توان گفت و روايتى در اين معنى واردست و همين روايت دلالت دارد بر آن كه مردم تسبيح مى‏گفتند و بدان ملتزم بودند.

ششم از واجبات نماز سجده است‏

در هر نماز دو سجده و اين دو با هم ركن نماز است و در هر سجده بايد هفت اندام بر زمين قرار گيرد پيشانى نبايد از جاى پا و زانو بلندتر باشد مگر به اندازه يك خشت يعنى چهار انگشت بسته چون در بناهاى باقى مانده از آن عهد آجر باين قطر است و اگر از سجده عاجز باشد به ايما و اشاره سجده كند يا اگر بتواند چيزى بلند در پيش خود گذارد و بر آن پيشانى نهد و بايد به اندازه يك بار تسبيح درنگ كند و آرام گيرد و تسبيح سجده سبحان ربي الاعلى و بحمده يا سه بار سبحان اللَّه است و ذكر غير تسبيح از نماز گزاران معهود نبود و بزرگان اصحاب ائمه از غير تسبيح خبر نداشتند. پس از آن سر از سجده بر دارد و بنشيند و آرام گيرد آن‏گاه به سجده دويم رود و واجب است در سجده پيشانى را بر خاك و سنگ نهد يا چيزى كه از خاك روييده است چنانكه در مكان نماز گفتيم.

مستحب است براى رفتن بهر سجده تكبير گويد و هم براى‏ برخاستن از آن و مستحب است ابتداء دست بر زمين گذارد و بينى بر خاك نهد و دعاى سجده بخواند و تسبيح بيش از قدر واجب بگويد و پس از سجده دوم بنشيند و آرام گيرد پس از آن برخيزد و ميان دو سجده دعا كند و چون بر مى‏خيزد به قيام اول زانو را از زمين بردارد پس از آن دست را و مكروه است نشستن به اقعاء بدين طريق كه سينه پا را كه نزديك انگشتان است بر زمين گذارد و بر آن تكيه كند و سنگينى بدن بر آن باشد يا پاشنه پا را بلند نگه دارد و بر پاشنه بنشيند و دو دست را بر زمين گذارد كه از پيش رو نيفتد به هيئتى كه سگ مى‏نشيند چون باين طريق آرام نيست و تشهد و دعا را با حضور قلب نمى‏خواند.

هفتم از واجبات تشهد است‏

. در نماز دو ركعتى يك بار واجب است در ركعت دويم اما در سه ركعتى و چهار ركعتى دو بار، يك بار در ركعت دوم و يك بار ركعت آخر بهر حال در حال‏ نشستن پس از سجده دويم بايد به جا آورد و واجب است كه شهادتين بگويد و صلوات بر محمد و آل او فرستد و احتياط آن است كه باين عبارت باشد اشهد ان لا اللَّه الا اللَّه وحده لا شريك له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله اللهم صل على محمد و آل محمد و مستحب است بر ورك بنشيند نه بر پاشنه پا و پس از ذكر واجب دعاهايى كه وارد است بخواند.

هشتم از واجبات نماز سلام است‏

و در واجب بودن آن خلاف است علامه رحمه اللَّه در غالب كتب خود آن را واجب نشمرده است پس اگر بعد از تشهد برخيزد و نماز را پايان دهد و هيچ سلام ندهد نمازش صحيح است و مشهور نماز را بترك سلام باطل مى‏دانند. صورت سلام اين است السلام علينا و على عباد اللَّه الصالحين و السلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته و اكتفا به اولى نكند اما اكتفا به دوم مى‏توان كرد و مستحب است در نماز فرادى اشاره بقبله كنند و اندكى چشم را به جانب راست بگردانند و امام جماعت روى به جانب راست بگرداند و ماموم بهر دو جانب و اگر در جانب چپ كسى نباشد فقط روى به جانب راست بگرداند كافى است و عوام مردم به هنگام گفتن اللَّه اكبر بعد از سلام اگر چه فرادى باشند روى بدو جانب مى‏گردانند. آن چه از شرع رسيده همان است كه گفتيم.

فصل دويم- مستحبات نماز

مستحبات نماز پنج است‏

اول در آغاز شروع به نماز هفت تكبير بگويد

و يكى را تكبيره الاحرام قرار دهد و اگر هيچ معين نكند كدام يك تكبير واجب باشد نيز كافى است و ميان تكبيرات سه دعا وارد است.

دويم قنوت‏

يعنى دعاى پيش از ركوع و بعد از قرائت در ركعت دويم هر نماز و اگر فراموش كند پس از ركوع به جا آورد.

سيم در حال ايستاده چشم به سجده گاه اندازد

و در قنوت كف دست را بيند و در ركوع به ميان دو پا نگرد و در سجده بسر بينى نظر اندازد و در حال نشسته به دامن جامه و باين سوى و آن سوى نگاه نكند كه حواس پريشان نشود.

چهارم در حال ايستاده دست‏ها را بر رانها گذارد

محاذى زانو و در قنوت پيش روى نگاهدارد و در ركوع بر زانو نهد و در سجده محاذى گوش و در حال نشسته روى ران.

پنجم تعقيب‏

و اقل آن تسبيح حضرت زهرا (سلام الله عليها) و اكثر آن حدى ندارد و مستحب است از دعاهاى وارد شده از ائمه معصومين (عليهم السلام) بخواند و اگر خود دعايى از خود بسازد يا دعاى‏ منقول از غير امام معصوم را بخواند حرام نيست‏

فصل سيم- در مبطلات نماز

1- باطل مى‏كند نماز را هر چه نقض طهارت كند يعنى وضو يا غسل را بشكند اگر چه به سهو باشد.

2- روى گرداندن به جانب پشت سر عمدا به حدى كه اشياء پشت خود را به بيند اما برگشتن از قبله بتمام بدن در احكام قبله گذشت.

3- سخن گفتن بغير ذكر و دعا و قرآن خواه گفتار با معنى باشد يا بى‏معنى. كلامى كه نماز را باطل مى‏كند آن است كه غير انسان نمى‏تواند از حروف تركيب كند و طفل چون به آن حد رسد بگويند به زبان آمد يعنى دو حرف غير مصوت را با هم بتواند تركيب كند يا يك حرف با معنى را بقصد تفهيم آن معنى بتواند بگويد اما يك حرف بى معنى كلام نيست چون حيوان هم مى‏تواند.

4- خنده با صدا كه قهقهه گويند.

5- كارى كه انسان را از صورت نماز گذار خارج كند مانند جستن يا كارى بسيار و پى در پى كه يك بار آن نماز را باطل نمى‏كند مانند آن كه سر را بسيار بجنباند.

6- گريه كردن براى دنيا

7- دست روى دست گذاشتن به نيت تواضع براى خدا

و مكروه است در نماز روى به جانب راست و چپ كردن و دهن دره و خميازه و انگشت شكستن و با دست و ريش بازى كردن و بر سر پا نشستن و آب بينى و دهان گرفتن و بر جاى سجده دميدن و آه كشيدن و در حالت محصورى به بول و غير آن نماز خواندن شكستن نماز بغير ضرورت حرام است و در موى سر تافتن و كاكل بستن مردان خلاف است اما جائز است چون كسى عطسه كند به او يرحمك اللَّه بگويند به نيت دعا و رد سلام نيز جائز است بلكه واجب است و دعاى مباح در همه جاى نماز مى‏توان كرد اما خواستن حاجت حرام از خدا جائز نيست.