رساله توضيح المسائل
با تجديد نظر و اضافات

آيت الله العظمی لطف‌الله صافی گلپايگانی (مد ظله العالى)

- ۱۶ -


(مـساله 1643) كسى كه مى خواهد قضاى روزه رمضان را بگيرد, هرگاه تا اذان صبح جنب بماند, اگـر چـه از روى عـمـد نباشد اگر وقت وسعت داشته باشد روزه اوباطل است و اگر وقت تنگ باشد, احتياط واجب , گرفتن روزه آن روز و عوض آن بعد از ماه مبارك است .

(مـساله 1644) كسى كه مى خواهد قضاى روزه رمضان را بگيرد, اگر بعد از اذان صبح بيدار شود وبـبـيـنـد محتلم شده است وبداند پيش از اذان محتلم شده است چنانچه وقت قضاى روزه تنگ اسـت , مـثـلا پـنج روز روزه قضاى رمضان دارد وپنج روز هم به رمضان مانده است , بنا بر احتياط واجـب بايد آن روز را روزه بگيرد وبعداز رمضان هم عوض آن را بجا آورد و اگر وقت قضاى روزه تنگ نيست , روزه اش باطل است .

(مـسـالـه 1645) اگـر در روزه واجب غير روزه رمضان وقضاى آن تا اذان صبح جنب بماند ولو از روى عمد باشد, چنانچه وقت آن روز معين است مثلا نذر كرده كه آن روز را روزه بگيرد, روزه اش صحيح است , و اگر مثل روزه كفاره وقت آن معين نيست , احتياط مستحب آن است كه غير از آن روز روز ديگرى را روزه بگيرد.

(مـسـاله 1646) اگر زن , پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و عمدا غسل نكند, يا اگر وظيفه او تيمم است عمدا تيمم نكند, روزه اش باطل است .

(مـسـالـه 1647) اگر زن , پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و براى غسل وقت نداشته بـاشـد, چـنـانچه بخواهد روزه واجبى بگيرد كه مثل روزه رمضان وقت آن معين است , بايد تيمم نمايد و بنابر احتياط مستحب تا اذان صبح بيدار بماند.

واگر بخواهد روزه مستحب يا روزه واجبى بگيرد كه مثل روزه كفاره وقت آن معين نيست نمى تواند با تيمم روزه بگيرد.

(مـسـالـه 1648) اگر زن , نزديك اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و براى هيچ كدام از غسل وتـيـمـم وقت نداشته باشد, يا بعد از اذان بفهمد كه پيش از اذان پاك شده , چنانچه روزه اى را كه مـى گيرد مثل روزه رمضان واجب معين باشد صحيح است و اگر روزه مستحب يا روزه اى باشد كه مثل روزه كفاره وقت آن معين نيست ,صحيح بودن آن اشكال دارد (مـسـالـه 1649) اگـر زن , بـعد از اذان صبح از خون حيض يا نفاس پاك شود, يا دربين روز خون حيض يا نفاس ببيند, اگرچه نزديك مغرب باشد, روزه اش باطل است .

(مـسـالـه 1650) اگـرزن , غسل حيض يا نفاس را فراموش كند وبعد از يك روز يا چندروز يادش بيايد, قضاى روزه هايى را كه گرفته بنابر احتياط, مستحب است كه بگيرد.

(مساله 1651) اگر زن , پيش از اذان صبح از حيض يانفاس پاك شود و در غسل كردن كو تاهى كند و تـا اذان غـسـل نكند, روزه اش باطل است .

ولى چنانچه كوتاهى نكند مثلا منتظر باشد كه حمام زنـانه شود, اگر چه سه مرتبه بخوابد و تا اذان غسل نكند و در تنگى وقت تيمم كند يا از تيمم هم عاجز باشد روزه اش صحيح است .

(مساله 1652) اگر زنى كه در حال استحاضه است , غسل هاى خود را به تفصيلى كه در مساله 423 - 424 گفته شد بجا آورد, روزه اش صحيح است .

(مـساله 1653) كسى كه مس ميت كرده يعنى جايى از بدن خود را به بدن ميت رسانده , مى تواند بـدون غـسـل مـس مـيت روزه بگيرد و اگر در حال روزه هم ميت رامس نمايد, روزه اش باطل نمى شود.

8 - اماله كردن (مـساله 1654) اماله كردن با چيز روان اگر چه از روى ناچارى و براى معالجه باشدروزه را باطل مى كند.

9 - قى كردن (مـسـالـه 1655) هـرگـاه روزه دار عـمدا قى كند اگر چه بواسطه مرض و مانند آن ناچارباشد, روزه اش باطل مى شود ولى اگر سهوا يا بى اختيار قى كند اشكال ندارد .

(مـسـالـه 1656) اگر در شب چيزى بخورد كه مى داند بواسطه خوردن آن , در روزبى اختيار قى مى كند, احتياط واجب آن است كه روزه آن روز را قضا نمايد.

(مـسـالـه 1657) اگـر روزه دار بـتواند از قى كردن خوددارى كند, چنانچه براى او ضررومشقت نداشته باشد, بايد خوددارى نمايد.

(مـسـاله 1658) اگر مگس در گلوى روزه دار برود, چنانچه ممكن باشد, بايد آن رابيرون آورد و روزه اش بـاطـل نـمـى شود ولى اگر بداند كه بواسطه بيرون آوردن آن , قى مى كند واجب نيست بيرون آوردن و روزه اش صحيح است .

(مـسـاله 1659) اگر سهوا چيزى را فرو ببرد و پيش از رسيدن به شكم يادش بيايد كه روزه است چنانچه ممكن باشد, بايد آن را بيرون آورد و روزه اش صحيح است .

(مـسـالـه 1660) اگر يقين داشته باشد كه بواسطه آروغ زدن , چيزى از گلو بيرون مى آيد, نبايد عمدا آروغ بزند بلكه اگر احتمال بدهد بنابر احتياط واجب آروغ نزند.

(مساله 1661) اگر آروغ بزند و چيزى در گلو يا دهانش بيايد, بايد آن را بيرون بريزد ولى اگر بى اختيار فرو رود, روزه اش صحيح است .

احكام چيزهايى كه روزه را باطل مى كند

(مـسـالـه 1662) اگـر انـسـان عـمدا و از روى اختيار كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد, روزه اش بـاطـل مـى شـود وچـنـانـچـه از روى عـمد نباشد, اشكال ندارد ولى جنب اگر بخوابد وبتفصيلى كه در مساله 1640 گفته شد تا اذان صبح غسل نكند روزه اش باطل است .

(مساله 1663) اگر روزه دار سهوا يكى از كارهايى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد وبخيال اين كه روزه اش باطل شده , عمدا دوباره يكى از آنها رابجا آورد,روزه اش باطل مى شود.

(مـسـالـه 1664) اگـر چيزى به زور در گلوى روزه دار بريزند, يا سر او را به زور در آب فرو برند, روزه اش بـاطـل نـمى شود ولى اگر مجبورش كنند كه روزه خود را باطل كندمثلا به او بگويند: اگر غذا نخورى ضرر مالى يا جانى به تو مى زنيم و خودش براى جلوگيرى از ضرر چيزى بخورد, روزه اش باطل مى شود.

(مـسـالـه 1665) روزه دار نـبايد جايى برود كه مى داند يا ايمن از آن نباشد كه چيزى در گلويش مى ريزند يا مجبورش مى كنند كه خودش روزه خود را باطل كند, و اگربرود وچيزى در گلويش بـريـزند, يا از روى ناچارى كارى كه روزه را باطل مى كندانجام دهد روزه اش باطل مى شود, بلكه اگر قصد رفتن كند, اگر چه نرود روزه اش باطل است .

آنچه براى روزه دار مكروه است (مساله 1666) چند چيز براى روزه دار مكروه است و از آن جمله است : دواريختن به چشم وسرمه كـشيدن , در صورتى كه مزه يا بوى آن به حلق برسد, انجام دادن هر كارى كه مانند خون گرفتن وحـمـام رفتن باعث ضعف مى شود, انفيه كشيدن , اگر نداند كه به حلق مى رسد و اگر بداند به حـلـق مـى رسـد جـايـز نـيست , بو كردن گياههاى معطر واحوط ترك نشستن زن است در آب , اسـتـعـمـال شياف , تر كردن لباسى كه در بدن است , كشيدن دندان و هر كارى كه بواسطه آن از دهـان خـون بـيـايد,مسواك كردن به چوب تر, بى جهت آب يا چيزى در دهان كردن و نيز مكروه اسـت انـسـان بـدون قـصد بيرون آمدن منى , زن خود را ببوسد, يا كارى كند كه شهوت خودرا به حركت آورد.

و اگر به قصد بيرون آمدن منى باشد روزه او باطل مى شود .

مواردى كه قضا وكفاره واجب است (مـساله 1667) اگر درروزه رمضان در شب جنب شود وبه تفصيلى كه در مساله1640 گفته شد بيدار شود ودوباره بخوابد وتا اذان صبح بيدار نشود و يا بيدار بشودوبراى مرتبه سوم بخوابد وبيدار نشود بايد قضاى آن روز رابگيرد وبنا بر احتياطمستحب براى مرتبه سوم كفاره نيز بدهد, ولى اگر كـار ديـگـرى كـه روزه راباطل مى كندعمدا انجام دهد, در صورتى كه مى دانسته آن كار روزه را باطل مى كند, قضا وكفاره بر او واجب مى شود واين حكم در ارتماس بنا بر احتياط واجب است .

(مساله 1668) اگر بواسطه ندانستن مساله كارى انجام دهد كه روزه را باطل مى كندچنانچه در يـاد گـرفـتـن مساله تقصير كرده و در وقت بجا آوردن آن كار احتمال مفطربودن آن را مى داده كفاره بر او واجب مى شود و اگر در وقت بجا آوردن آن غفلت داشته بنابر احتياط كفاره لازم است ولى اگر در ياد گرفتن مساله تقصير نكرده باشدكفاره واجب نيست .

كفاره روزه (مساله 1669) كسى كه كفاره روزه رمضان بر او واجب است , بايد يك بنده آزادكند, يا به دستورى كه در مساله بعد گفته مى شود دو ماه روزه بگيرد, يا شصت فقيررا سير كند يا به هر كدام يك مد كـه تـقـريبا ده سير است طعام يعنى گندم يا جو ومانند اينها بدهد, و چنانچه اينها برايش ممكن نـبـاشد هر مقدار مى تواند صدقه به فقرا بدهد و استغفار كند و اگر از دادن صدقه هم عاجز باشد اكـتـفـا به استغفار نمايداگر چه مثلا يك مرتبه بگويد استغفر اللّه و احتياط واجب آن است كه هر وقت بتواندكفاره را بدهد.

(مساله 1670) كسى كه مى خواهد دو ماه كفاره روزه رمضان را بگيرد, بايد سى ويك روز آن را پى در پى بگيرد و اگر بقيه آن پى در پى نباشد اشكال ندارد.

(مساله 1671) كسى كه مى خواهد دو ماه كفاره روزه رمضان را بگيرد, نبايد موقعى شروع كند كه در بين سى ويك روز, روزى باشد كه مانند عيد قربان , روزه آن حرام است .

(مساله 1672) كسى كه بايد پى در پى روزه بگيرد اگر در بين آن بدون عذر يك روزروزه نگيرد, يـا وقـتى شروع كند كه در بين آن به روزى برسد كه روزه آن واجب است ,مثلا به روزى برسد كه نذر كرده آن روز را روزه بگيرد, بايد روزه ها را از سر بگيرد.

(مـسـاله 1673) اگر در بين روزهايى كه بايد پى در پى روزه بگيرد, عذرى مثل حيض يا نفاس , يا سفرى كه در رفتن آن مجبور است , براى او پيش آيد, بعد ازبرطرف شدن عذر واجب نيست روزها را از سر بگيرد, بلكه بقيه را بعد از برطرف شدن عذر بجا مى آورد.

(مساله 1674) اگر به چيز حرامى روزه خود را باطل كند, چه آن چيز اصلا حرام باشد مثل شراب وزنـا, يـا بـه جـهـتـى حـرام بـاشـد, مثل خوردن غذاى حلالى كه براى انسان ضررمعتنى به دارد ونزديكى كردن با عيال خود درحال حيض , كفاره جمع براو واجب مى شود.

يعنى بايد يك بنده آزاد كـنـد و دو مـاه روزه بـگيرد و شصت فقير راسير كند, يا به هر كدام آنها يك مد كه تقريبا ده سير اسـت , گندم يا جو يا نان وماننداينها بدهد, و چنانچه هر سه برايش ممكن نباشد, هر كدام آنها كه ممكن است بايدانجام دهد.

(مـساله 1675) اگر روزه دار دروغى را به خدا وپيغمبر(ص ) نسبت دهد بنابراحتياط كفاره جمع كه تفصيل آن در مساله پيش گفته شد بر او لازم مى شود.

(مـسـالـه 1676) اگر روزه دار دريك روز ماه رمضان چند مرتبه جماع كند, بنابراحتياط براى هر دفـعـه , يـك كـفاره بر او واجب است .

ولى اگر جماع او حرام باشد,براى هر دفعه يك كفاره جمع واجب مى شود.

(مـسـاله 1677) اگر روزه دار در يك روز ماه رمضان چند مرتبه غير جماع كار ديگرى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد, براى همه آنها يك كفاره كافى است .

(مـسـالـه 1678) اگـر روزه دار غير جماع كار ديگرى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد وبعد با حلال خود جماع نمايد, بنا بر احتياط براى هر كدام يك كفاره واجب مى شود.

(مـسـالـه 1679) اگر روزه دار غير جماع كارديگرى كه حلال است وروزه را باطل مى كند, انجام دهـد مـثـلا آب بياشامد وبعد كار ديگرى كه حرام است و روزه را باطل مى كند غير از جماع انجام دهد, مثلا غذاى حرام بخورد, يك كفاره كافى است .

(مـسـاله 1680) اگر روزه دار آروغ بزند وچيزى در دهانش بيايد, چنانچه آن را فروببرد, روزه اش بـاطل است .

و بايد قضاى آن را بگيرد و كفاره هم بر او واجب مى شود, و اگر خوردن آن چيز حرام بـاشـد, مـثلا موقع آروغ زدن خون يا غذايى كه ازصورت غذا بودن خارج شده , به دهان او بيايد و عمدا آن را فرو برد بايد قضاى آن روزه را بگيرد وكفاره جمع هم بر او واجب مى شود.

(مـسـاله 1681) اگر نذر كند كه روز معينى را روزه بگيرد, چنانچه در آن روز عمداروزه خود را بـاطـل كند, در كفاره آن دو قول است : يكى اين است كه يك بنده آزادنمايد و يا دو ماه پى در پى روزه بـگـيـرد يـا بـه شصت فقير طعام دهد و اين قول درصورت اختيار آزاد كردن بنده يا اطعام شـصت فقير مطابق با احتياط است و قول ديگر تخيير بين آزاد كردن يك بنده و طعام دادن به ده فقير يا پوشاندن آنها و اگرهيچيك را نتواند, سه روز پى در پى روزه بگيرد.

(مـساله 1682) كسى كه مى تواند وقت را تشخيص دهد, اگر به گفته كسى كه مى گويد مغرب شده افطار كند وبعد بفهمد مغرب نبوده است , قضا و كفاره بر اوواجب مى شود.

(مـساله 1683) كسى كه عمدا روزه خود را باطل كرده , اگر بعد از ظهر مسافرت كند, يا پيش از ظهر براى فرار از كفاره سفر نمايد كفاره از او ساقط نمى شود بلكه اگرقبل از ظهر مسافرتى براى او پيش آمد كند, بنابر احتياط كفاره بر او واجب است .

(مساله 1684) اگر عمدا روزه خود را باطل كند وبعد عذرى مانند حيض يا نفاس يا مرض براى او پيدا شود, بنابر احتياط كفاره بر او واجب مى شود.

(مـسـالـه 1685) اگر يقين كند كه روز اول ماه رمضان است وعمدا روزه خود را باطل كند, بعد معلوم شود كه آخر شعبان بوده بنابر احتياط كفاره بر او واجب نيست .

(مـسـالـه 1686) اگر انسان شك كند كه آخر رمضان است يا اول شوال و عمدا روزه خود را باطل كند, بعد معلوم شود اول شوال بوده كفاره بر او واجب نيست .

(مـسـالـه 1687) اگـر روزه دار در رمضان با زن خود كه روزه دار است جماع كند,چنانچه زن را مـجبور كرده باشد, كفاره روزه خودش و روزه زن را بايد بدهد و اگر زن به جماع راضى بوده , بر هر كدام يك كفاره واجب مى شود.

(مـساله 1688) اگر زنى شوهر روزه دار خود را مجبور كند كه جماع نمايد, يا كارديگرى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد, واجب نيست كفاره روزه شوهر را بدهد.

(مـسـاله 1689) اگر روزه دار در ماه رمضان , زن خود را مجبور به جماع كند و در بين جماع , زن راضى شود, بنا بر احتياط واجب بايد مرد دو كفاره وزن يك كفاره بدهد.

(مـسـالـه 1690) اگر روزه دار در ماه رمضان با زن روزه دار خود كه خواب است جماع نمايد, يك كفاره بر او واجب مى شود و روزه زن صحيح است و كفاره هم بر اوواجب نيست .

(مـساله 1691) اگر مرد زن خود را مجبور كند كه غير جماع كار ديگرى كه روزه راباطل مى كند بجا آورد, كفاره زن را نبايد بدهد وبر خود زن هم كفاره واجب نيست .

(مـساله 1692) كسى كه بواسطه مسافرت يا مرض روزه نمى گيرد, نمى تواند زن روزه دار خود را مجبور به جماع كند.

ولى اگر او را مجبور نمايد, كفاره بر مرد واجب نيست .

(مساله 1693) انسان نبايد در بجا آوردن كفاره كوتاهى كند, ولى لازم نيست فوراآن را انجام دهد.

(مـسـالـه 1694) اگر كفاره بر انسان واجب شود و چند سال آن را بجا نياورد, چيزى بر آن اضافه نمى شود.

(مـسـالـه 1695) كسى كه بايد براى كفاره يك روز شصت فقير را طعام بدهد اگر به شصت فقير دسـتـرسـى دارد, نبايد بهر كدام از آنها بيشتر از يك مد كه تقريبا ده سيراست طعام بدهد, يا يك فـقـيـر را بـيشتر از يك مرتبه سير نمايد, ولى مى تواند براى هر يك از عيالات فقير اگر چه صغير باشند يك مد به آن فقير بدهد.

(مـسـالـه 1696) كسى كه قضاى روزه رمضان را گرفته , اگر بعد ازظهر عمدا كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد, بايد به ده فقير هر كدام يك مد كه تقريبا ده سيراست طعام بدهد و اگر نمى تواند, سه روز روزه بگيرد.

جاهايى كه فقط قضاى روزه واجب است (مساله 1697) در چند صورت فقط قضاى روزه بر انسان واجب است و كفاره واجب نيست : اول - آن كه در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصيلى كه در مساله 1640 گفته شد تا اذان صبح از خواب دوم بيدار نشود ولى در خواب سوم احتياط مستحب موكد, كفاره است .

دوم - عـمـلى كه روزه را باطل مى كند بجا نياورد ولى نيت روزه نكند, يا ريا كند, ياقصد كند كه روزه نباشد, يا قصد كند كارى كه روز را باطل مى كند انجام دهد.

سوم - آن كه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش كند و با حال جنابت يك روز ياچند روز روزه بگيرد.

چـهـارم - آن كـه در ماه رمضان بدون اين كه تحقيق كند صبح شده يا نه , كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد, بعد معلوم شود صبح بوده , و نيز اگر بعد از تحقيق با اين كه گمان دارد صبح شـده , كـارى كـه روزه را بـاطل مى كند انجام دهد, بعد معلوم شودصبح بوده قضاى آنروزه بر او واجـب اسـت .

بلكه اگر بعد از تحقيق شك كند كه صبح شده يا نه يا ظن پيدا كند به آن كه صبح نشده وكارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده احتياط واجب آن است كه قضاى روزه آن روز رابجا آورد.

پـنـجم - آن كه كسى بگويد صبح نشده و انسان به گفته او كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد, بعد معلوم شود صبح بوده است .

ششم - آن كه كسى بگويد صبح شده و انسان به گفته او يقين نكند, يا خيال كندشوخى مى كند و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد, بعد معلوم شود صبح بوده است .

هفتم - آن كه كور ومانند آن به گفته ديگرى افطار كنند, بعد معلوم شود مغرب نبوده است .

هـشـتم - آن كه در هواى صاف بواسطه تاريكى يقين كند كه مغرب شده و افطار كند,بعد معلوم شـود مـغـرب نبوده است و اگر شك داشته باشد كه مغرب شده و افطاركند و معلوم شود مغرب نـبـوده كفاره هم واجب است .

ولى اگر در هواى ابر به گمان اين كه مغرب شده افطار كند, بعد معلوم شود مغرب نبوده , قضا لازم نيست .

نهم - آن كه براى خنك شدن , مضمضه كند يعنى آب در دهان بگرداند و بى اختيارفرو رود و اگر بى جهت مضمضه كند و فرو رود احتياط لازم قضا است ولى اگرفراموش كند كه روزه است و آب را فرو دهد يا براى وضو مضمضه كند و بى اختيارفرو رود قضا بر او واجب نيست .

دهـم - آن كه روزه دار از جهت اكراه يا اضطرار يا تقيه افطار كند كه در اين صورت لازم است قضا نمايد و كفاره ندارد.

(مساله 1698) اگر غير آب چيز ديگرى را در دهان ببرد وبى اختيار فرو رود يا آب داخل بينى كند وبى اختيار فرو رود, قضا بر اوواجب نيست .

(مـساله 1699) مضمضه زياد براى روزه دار مكروه است و اگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو برد, بهتر است سه مرتبه آب دهان را بيرون بريزد.

(مساله 1700) اگر انسان بداند يا ايمن نباشد كه بواسطه مضمضه بى اختيار يا ازروى فراموشى آب وارد گلويش شود, نبايد مضمضه كند.

(مساله 1701) اگر در ماه رمضان , بعد از تحقيق يقين كند كه صبح نشده و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد, بعد معلوم شود صبح بوده , قضا لازم نيست .

(مـسـاله 1702) اگر انسان شك كند كه مغرب شده يا نه نمى تواند افطار كند.

ولى اگر شك كند كه صبح شده يا نه , پيش از تحقيق هم مى تواند كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد.

احكام روزه قضا

(مساله 1703) اگر ديوانه عاقل شود, واجب نيست روزه هاى وقتى را كه ديوانه بوده قضا نمايد.

(مـسـالـه 1704) اگـر كـافر پيش از ظهر روز ماه رمضان مسلمان شود و كارى كه روزه راباطل مى كند انجام نداده باشد احتياط واجب آن است كه آنروز را روزه بگيرد و اگرترك نمود قضا نمايد و روزه هاى قبل قضا ندارد ولى اگر مسلمانى كافر شود و دوباره مسلمان گردد روزهاى وقتى را كه كافر بوده بايد قضا نمايد.

(مساله 1705) روزه اى كه از انسان بواسطه مستى فوت شده , بايد قضا نمايد, اگرچه چيزى را كه بواسطه آن مست شده , براى معالجه خورده باشد.

(مـسـاله 1706) اگر براى عذرى چند روز روزه نگيرد وبعد شك كند كه چه وقت عذر او برطرف شـده واجـب نـيـست مقدار بيشترى را كه احتمال مى دهد روزه نگرفته قضا نمايد, مثلا كسى كه پـيـش از ماه رمضان مسافرت كرده ونمى داند پنجم رمضان از سفر برگشته و يا ششم و يا اين كه مـثـلا در اواخـر مـاه رمضان مسافرت كرده وبعد ازرمضان برگشته ونمى داند كه بيست وپنجم مسافرت كرده يا بيست وششم در هر دوصورت مى تواند مقدار كمتر - يعنى : پنج روز - را قضا كند اگر چه احتياط مستحب آن است كه مقدار بيشتر يعنى شش روز را قضا نمايد.

(مساله 1707) اگر از چند ماه رمضان روزه قضا داشته باشد, هر كدام را كه اول بگيرد مانعى ندارد و اگـر وقـت قضاى رمضان آخر تنگ باشد, مثلا پنج روز از رمضان آخر قضا داشته باشد وپنج روز هم به رمضان مانده باشد, احتياط مستحب آن است كه اول قضاى رمضان آخر را بگيرد.

(مساله 1708) اگر قضاى روزه چند رمضان بر او واجب باشد و در نيت معين نكندكه قضاى سال آخرى است , قضاى آن سال حساب نمى شود و كفاره تاخير آن از اوساقط نمى گردد.

(مـسـالـه 1709) كـسـى كه قضاى روزه رمضان را گرفته , اگر وقت قضاى روزه او تنگ نباشد, مى تواند پيش از ظهر, روزه خود را باطل نمايد.

(مـسـالـه 1710) اگر قضاى روزه ميتى را گرفته باشد, احتياط مستحب آن است كه بعد از ظهر روزه را باطل نكند.

(مـسـالـه 1711) اگـر بـواسطه مرض يا حيض يا نفاس روزه رمضان را نگيرد و پيش ازتمام شدن رمضان بميرد, لازم نيست روزه هايى را كه نگرفته براى او قضا كنند .

(مساله 1712) اگر بواسطه مرضى روزه رمضان را نگيرد ومرض او تا رمضان سال بعد طول بكشد, قـضاى روزه هايى را كه نگرفته بر او واجب نيست وبايد براى هرروز يك مد كه تقريبا ده سير است طـعـام يـعـنى : گندم يا جو ومانند اينها - به فقيربدهد, ولى اگر بواسطه عذر ديگرى مثلا براى مسافرت روزه نگرفته باشد وعذر اوتا رمضان بعد باقى بماند, روزه هايى را كه نگرفته بايد قضا كند واحتياط واجب آن است كه براى هر روز يك مد طعام هم به فقير بدهد.

(مـسـالـه 1713) اگر بواسطه مرضى روزه رمضان را نگيرد وبعد از رمضان مرض اوبرطرف شود ولى عذر ديگرى پيدا كند كه نتواند تا رمضان بعد قضاى روزه رابگيرد, بايد روزه هايى را كه نگرفته قـضـا نـمـايد و نيز اگر در ماه رمضان غير مرض عذرديگرى داشته باشد وبعد از رمضان آن عذر برطرف شود و تا رمضان سال بعدبواسطه مرض نتواند روزه بگيرد روزه هايى را كه نگرفته بايد قضا كند وبنابر احتياطمستحب كفاره نيز بدهد.

(مساله 1714) اگر در ماه رمضان بواسطه عذرى روزه نگيرد و بعد از رمضان عذراو برطرف شود و تـا رمضان آينده عمدا قضاى روزه را نگيرد, بايد روزه را قضا كند وبراى هر روز يك مد گندم يا جو و مانند اينها هم به فقير بدهد.

(مساله 1715) اگر در قضاى روزه كو تاهى كند تا وقت تنگ شود و در تنگى وقت عذرى پيدا كند كـه پـيـش از ماه مبارك نتواند قضا نمايد, بايد قضا را بعد بگيرد وبراى هرروز يك مد گندم يا جو ومـانـنـد ايـنها به فقير بدهد, هر چند موقعى كه عذر دارد,تصميم داشته باشد كه بعد از برطرف شدن عذر روزه هاى خود را قضا كند .

(مـساله 1716) اگر مرض انسان چند سال طول بكشد, بعد از آن كه خوب شد بايدقضاى رمضان آخر را بگيرد وبراى هر روز از سالهاى پيش يك مد گندم يا جو ومانند اينها به فقير بدهد.

(مساله 1717) كسى كه بايد براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد, مى تواندكفاره چند روز را به يك فقير بدهد.

(مساله 1718) اگر قضاى روزه رمضان را چند سال تاخير بيندازد, بايد قضا رابگيرد وبراى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد.

(مـسـالـه 1719) اگر روزه رمضان را عمدا نگيرد, بايد قضاى آن را بجا آورد و براى هر روز دو ماه روزه بگيرد, يا به شصت فقير طعام بدهد, يا يك بنده آزاد كند وچنانچه تا رمضان آينده قضاى آن روزه را بجا نياورد, براى هر روز, دادن يك مدبنابر احتياط لازم مى شود.

(مـسـالـه 1720) اگـر روزه رمضان را عمدا نگيرد و در روز مكرر جماع كند, بنابراحتياط واجب كفاره هم مكرر مى شود.

ولى اگر چند مرتبه كار ديگرى كه روزه راباطل مى كند انجام دهد, مثلا چند مرتبه غذا بخورد, يك كفاره كافى است .

(مـسـاله 1721) بعد از فوت پدر و همچنين بنابر احتياط واجب مادر, پسر بزرگتربايد قضاى نماز وروزه آنان را به تفصيلى كه در مساله 1399 گفته شد بجا آورد.

(مـسـالـه 1722) اگر پدر ومادر غير از روزه رمضان روزه واجب ديگرى را مانند روزه نذر نگرفته باشند, احتياط واجب آن است كه پسر بزرگتر قضا نمايد.

احكام روزه مسافر

(مـسـالـه 1723) مـسافرى كه بايد نمازهاى چهار ركعتى را در سفر دو ركعت بخواند,نبايد روزه بـگـيـرد, و مـسافرى كه نمازش را تمام مى خواند - مثل كسى كه شغلش مسافرت , يا سفر او سفر معصيت است - بايد در سفر روزه بگيرد.

(مساله 1724) مسافرت در ماه رمضان اشكال ندارد.

ولى اگر براى فرار از روزه باشد مكروه است .

(مساله 1725) اگر غير روزه رمضان روزه معين ديگرى بر انسان واجب باشد مثلانذر كرده باشد روز معينى را روزه بگيرد, بنا بر احتياط مستحب تا ناچار نشود, در آن روز مسافرت نكند و اگر در سفر باشد چنانچه ممكن است بنابر احتياط مستحب قصد كند كه ده روز در جايى بماند و آن روز را روزه بگيرد.

(مـسـاله 1726) اگر نذر كند روزه بگيرد وروز آن را معين نكند, نمى تواند آن را درسفر بجا آورد ولـى چنانچه نذر كند كه روز معينى را در سفر روزه بگيرد, بايد آن را درسفر بجا آورد.

و نيز اگر نـذر كـنـد روز مـعينى را چه مسافر باشد يا نباشد, روزه بگيرد,بايد آن روز را اگرچه مسافر باشد روزه بگيرد.

(مساله 1727) مسافر مى تواند براى خواستن حاجت سه روز در مدينه طيبه روزه مستحبى بگيرد.

(مـساله 1728) كسى كه نمى داند روزه مسافر باطل است , اگر در سفر روزه بگيرد ودر بين روز مساله را بفهمد, روزه اش باطل مى شود و اگر تا مغرب نفهمد, روزه اش صحيح است .

(مـساله 1729) اگر فراموش كند كه مسافر است , يا فراموش كند كه روزه مسافرباطل مى باشد و در سفر روزه بگيرد, روزه اش باطل است .

(مساله 1730) اگر روزه دار بعد از ظهر مسافرت نمايد بايد روزه خود را تمام كند ودر صورتى كه شـب نـيت سفر كرده باشد احتياط مستحب آن است كه قضاى آن رابجا آورد.

و اگر پيش از ظهر مسافرت كند, وقتى به حد ترخص برسد, يعنى بجايى برسد كه ديوار شهر را نبيند وصداى اذان آن را نـشنود بايد نيت روزه نداشته باشد واگر از شب , قصد سفر نكرده باشد, احتياط مستحب اتمام روزه و قـضـاى آن اسـت .

واگـر قـبل از ظهر به وطن برگردد ومفطر بجا نياورده باشد, به حد ترخص كه رسيد,بايد نيت روزه نمايد وروزه اش صحيح است .

(مـسـاله 1731) اگر مسافر پيش از ظهر به وطنش برسد, يا بجايى برسد كه مى خواهد ده روز در آنـجـا بـماند, چنانچه كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده بايد آن روز را روزه بگيرد و اگر انجام داده نمى تواند آن روز را روزه بگيرد.

(مـسـالـه 1732) اگر مسافر بعد از ظهر به وطنش برسد, يا بجايى برسد كه مى خواهد ده روز در آنجا بماند, نبايد آنروز را روزه بگيرد.

(مـساله 1733) مسافر وكسى كه از روزه گرفتن عذر دارد, مكروه است در روز ماه رمضان جماع نمايد و در خوردن وآشاميدن كاملا خود را سير كند.

كسانى كه روزه بر آنان واجب نيست (مـسـالـه 1734) كـسى كه بواسطه پيرى نمى تواند روزه بگيرد يا براى او مشقت دارد, روزه بر او واجـب نيست ولى در صورت دوم بايد براى هر روز يك مد گندم ياجو و مانند اينها به فقير بدهد بلكه در صورت اول نيز بنابر احتياط لازم , يك مدطعام بدهد.

(مـسـالـه 1735) كـسى كه بواسطه پيرى روزه نگرفته , اگر بعد از ماه رمضان بتواندروزه بگيرد, قضاى روزه هايى را كه نگرفته , بنا بر احتياط مستحب بجا آورد.

(مـساله 1736) اگر انسان مرضى دارد كه زياد تشنه مى شود و نمى تواند تشنگى راتحمل كند, يا بـراى او مـشقت دارد, روزه بر او واجب نيست .

ولى در صورت دوم وبلكه در صورت اول هم بنا بر احتياط لازم بايد براى هر روز يك مد گندم يا جو ومانند اينها به فقير بدهد.

و احتياط مستحب آن است كه بيشتر از مقدارى كه ناچاراست آب نياشامد, وچنانچه بعد بتواند روزه بگيرد روزه هايى را كه نگرفته قضانمايد.

(مـساله 1737) زنى كه زاييدن او نزديك است وروزه براى حملش يا براى خودش ضرر دارد روزه بر او واجب نيست و در صورت اول بايد براى هر روز بنا بر احتياطلازم يك مد طعام به فقير بدهد.

ولـى اگـر روزه بـراى خـودش ضـرر داردرعـايـت ايـن احتياط لازم نيست اگر چه بهتر است و روزه هايى را كه نگرفته بايد قضا نمايد .

(مساله 1738) زنى كه بچه شير مى دهد و شير او كم است چه مادر بچه , يا دايه اوباشد, يا بى اجرت شـير دهد, اگر روزه براى بچه يا براى خودش ضرر دارد روزه بر اوواجب نيست .

و در صورت اول بـايـد براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد و در هردو صورت روزه هايى را كه نگرفته بايد قضا نـمايد, ولى اگر كسى پيدا شود كه بى اجرت بچه را شير دهد, يا براى شيردادن بچه از پدر يا مادر بـچـه يـا از كـس ديگرى كه اجرت او را بدهد اجرت بگيرد, احتياط واجب آن است كه بچه را به او بدهد وروزه بگيرد.

راه ثابت شدن اول ماه (مساله 1739) اول ماه به پنج چيز ثابت مى شود: اول - آن كه خود انسان ماه را ببيند.

دوم - آن كـه عـده اى كـه از گـفـته آنان يقين يا اطمينان پيدا مى شود, بگويند ماه راديده ايم , و همچنين است هر چيزى كه بواسطه آن يقين پيدا شود.

سوم - آن كه دو مرد عادل بگويند كه در شب ماه را ديده ايم به شرط اين كه صفت ماه را بر خلاف يـكـديـگر نگويند و قول آنها قابل تصديق باشد, پس اگر برخلاف هم صفت ماه را بگويند يا هوا ابر باشد و يا اگر آسمان صاف باشد هيچ كس غير از دونفر نبيند كفايت نمى كند.

چـهـارم - آن كـه سـى روز از اول ماه شعبان بگذرد كه بواسطه آن , اول ماه رمضان ثابت مى شود, وسى روز از اول رمضان بگذرد كه بواسطه آن , اول ماه شوال ثابت مى شود.

پنجم - آن كه حاكم شرع حكم كند كه اول ماه است .

(مساله 1740) اگر حاكم شرع حكم كند كه اول ماه است , كسى هم كه تقليد او رانمى كند, بايد به حكم او عمل نمايد.

ولى كسى كه مى داند حاكم شرع اشتباه كرده نمى تواند به حكم او عمل نمايد.

(مساله 1741) اول ماه با پيشگويى منجمين ثابت نمى شود ولى اگر انسان از گفته آنان يقين پيدا كند, بايد به آن عمل نمايد.

(مساله 1742) بلند بودن ماه يا دير غروب كردن آن , دليل نمى شود كه شب پيش شب اول ماه بوده است .

(مـسـالـه 1743) اگـر اول مـاه رمضان براى كسى ثابت نشود وروزه نگيرد, چنانچه دومرد عادل بگويند: شب پيش , ماه را ديده ايم , بايد روزه آن روز را قضا نمايد .

(مساله 1744) بعيد نيست كفايت رويت ماه در هر محلى براى ساير نقاط.

(مساله 1745) اول ماه به (تلگرام ) ثابت نمى شود, مگر اين كه انسان بداند كه اگر(تلگرام ) از روى حكم حاكم شرع يا شهادت دو مرد عادل بوده است .

(مساله 1746) روزى را كه انسان نمى داند آخر رمضان است يا اول شوال , بايدروزه بگيرد ولى اگر پيش از مغرب بفهمد كه اول شوال است بايد افطار كند.

(مساله 1747) اگر زندانى نتواند به ماه رمضان يقين كند, بايد به گمان عمل نمايد.

و اگر آن هم مـمكن نباشد, هر ماهى را كه روزه بگيرد صحيح است ولى بايد بعد ازگذشتن يازده ماه از ماهى كه روزه گرفته , دوباره يك ماه روزه بگيرد.

روزه هاى حرام و مكروه (مـسـالـه 1748) روزه گـرفـتـن در روز عـيد فطر و قربان , حرام است .

و نيز روزى را كه انسان نمى داند آخر شعبان است , يا اول رمضان , اگر به نيت اول رمضان روزه بگيردحرام مى باشد.

(مساله 1749) اگر بواسطه گرفتن روزه مستحبى حق شوهر از بين برود, روزه بر زن حرام است .

و احـتـيـاط مـسـتحب آن است كه اگر حق شوهر هم از بين نرود, بدون اجازه او روزه مستحبى نگيرد.

(مـسـاله 1750) روزه مستحبى اولاد اگر باعث اذيت پدر يا مادر شود با نهى آنان حرام است , بلكه اگـر از آن نـهى نكنند ولى سبب اذيت آنان شود, يا جد نهى نمايد وروزه سبب اذيت او شود بنابر احتياط واجب جايز نيست .

(مـسـاله 1751) اگر پسر بدون اجازه پدر, روزه مستحبى بگيرد, و در بين روز پدر,او را نهى كند اگر در مخالفت نهى اذيت مى شود, بايد افطار نمايد.

(مساله 1752) كسى كه مى داند روزه براى او ضرر ندارد, اگر چه دكتر بگويد ضرردارد, بايد روزه بـگيرد وكسى كه يقين يا گمان دارد كه روزه برايش ضرر دارد, اگر چه دكتر بگويد ضرر ندارد, بايد روزه نگيرد و اگر روزه بگيرد صحيح نيست .

(مـساله 1753) اگر انسان احتمال بدهد كه روزه برايش ضرر دارد, و از آن احتمال ,ترس براى او پـيـدا شـود چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد, نبايد روزه بگيرد واگر روزه بگيرد صحيح نيست .

(مساله 1754) كسى كه عقيده اش اين است كه روزه براى او ضرر ندارد, اگر روزه بگيرد و بعد از مغرب بفهمد روزه براى او ضرر داشته , بنابر احتياط واجب بايدقضاى آن را بجا آورد.

(مـسـاله 1755) غير از روزه هايى كه گفته شد, روزه هاى حرام ديگرى هم هست كه در كتابهاى مفصل گفته شده است .

(مـساله 1756) روزه روز عاشورا و روزى كه انسان شك دارد روزه عرفه است ياعيد قربان مكروه است .

روزه هاى مستحب (مـسـالـه 1757) روزه تمام روزهاى سال , غير از روزه هاى حرام و مكروه كه گفته شد, مستحب است و براى بعضى از روزها بيشترسفارش شده است كه از آن جمله است : 1 - پـنـجـشـنبه اول و پنجشنبه آخر هر ماه و چهارشنبه اولى كه بعد از روز دهم ماه است .

و اگر كسى اينها را بجا نياورد, مستحب است قضا نمايد و چنانچه اصلانتواند روزه بگيرد, مستحب است براى هر روز يك مد طعام يا 6/12 نخود نقره به فقير بدهد.

2 - سيزدهم وچهاردهم وپانزدهم هر ماه .

3 - تمام ماه رجب وشعبان وبعضى از اين دو ماه اگر چه يك روز باشد.

4 - روز عـيد نوروز, و چهارم تا نهم شوال , روز بيست و پنجم , و بيست و نهم ذى قعده , روز اول تا روز نـهـم ذى حجه (روز عرفه ), ولى اگر بواسطه ضعف روزه نتوانددعاهاى روز عرفه را بخواند, روزه آنروز مكروه است , عيد سعيد غدير (18 ذى حجه ) روز مباهله (24 ذى حجه ) روز اول وسوم وهفتم محرم , ميلاد مسعود پيغمبراكرم (ص ) (17 ربيع الاول ), پانزدهم جمادى الاولى , روز مبعث حـضـرت رسـول اكـرم (ص ) (27 رجب ), و اگر كسى روزه مستحبى بگيرد واجب نيست آن را به آخربرساند, بلكه اگر برادر مومنش او را به غذا دعوت كند, مستحب است دعوت او راقبول كند, و در بين روز افطار نمايد.

مواردى كه مستحب است انسان از كارهايى كه روزه را باطل مى كندخوددارى نمايد (مساله 1758) براى شش نفر مستحب است در ماه رمضان اگر چه روزه نيستند ازكارى كه روزه را باطل مى كند خوددارى نمايند: اول - مـسـافـرى كـه در سـفـر كارى كه روزه را باطل مى كند انجام داده باشد و پيش ازظهر به وطنش يا به جايى كه مى خواهد ده روز در آنجا بماند برسد.

دوم - مسافرى كه بعد از ظهر به وطن خود يا به جايى كه مى خواهد ده روز در آنجابماند برسد.

سوم - مريضى كه پيش از ظهر خوب شود وكارى كه روزه را باطل مى كند, انجام داده باشد.

چهارم - مريضى كه بعد از ظهر خوب شود.

پنجم - زنى كه در بين روز از خون حيض يا نفاس پاك شود.

شـشم - كافرى كه بعد از ظهر مسلمان شود يا پيش از ظهر مسلمان شود و پيش ازمسلمان شدن مفطر بجا آورده باشد.

(مـسـاله 1759) مستحب است روزه دار نماز مغرب و عشا را پيش از افطار كردن بخواند ولى اگر كـسـى منتظر او است يا ميل زيادى به غذا دارد كه نمى تواند با حضورقلب نماز بخواند, بهتر است اول افطار كند, ولى بقدرى كه ممكن است نماز را دروقت فضيلت آن بجا آورد.