رساله توضيح المسائل
با تجديد نظر و اضافات

آيت الله العظمی لطف‌الله صافی گلپايگانی (مد ظله العالى)

- ۱۵ -


(مـسـالـه 1516) نـمـاز آيات دو ركعت است و در هر ركعت پنج ركوع دارد ودستورآن اينست كه انـسـان بـعـد از نيت , تكبير بگويد ويك حمد و يك سوره تمام بخواند وبه ركوع رود وسر از ركوع بردارد, دوباره يك حمد ويك سوره بخواند, باز به ركوع رود تا پنج مرتبه وبعد از بلند شدن از ركوع پـنجم دو سجده نمايد وبرخيزد و ركعت دوم را هم مثل ركعت اول بجا آورد وتشهد بخواند وسلام دهد.

(مـسـالـه 1517) در نـماز آيات ممكن است انسان بعد از نيت وتكبير و خواندن حمد, آيه هاى يك سوره را پنج قسمت كند ويك آيه يا بيشتر يا كمتر از آن را بخواندو به ركوع رود وسر بردارد وبدون ايـن كـه حمد بخواند, قسمت دوم از همان سوره رابخواند و به ركوع رود و همين طور تا پيش از ركوع پنجم سوره را تمام نمايد, مثلا به قصد سوره توحيد بسم اللّه الرحمن الرحيم بگويد وبه ركوع رود, بـعـد بـايـسـتد وبگويد:قل هو اللّه احد دوباره به ركوع رود وبعد از ركوع بايستد وبگويد: اللّه الـصـمـد بـاز بـه ركـوع رود و بـعـد بـايـسـتد وبگويد: لم يلد ولم يولد و برود به ركوع باز هم سر بـرداردوبـگـويـد: ولـم يـكـن لـه كـفـوا احـد وبعد از آن به ركوع پنجم رود وبعد از سربرداشتن , دوسجده كند و ركعت دوم راهم مثل ركعت اول بجا آورد وبعد از سجده دوم تشهدبخواند و سلام دهد.

(مـسـالـه 1518) اگر در يك ركعت از نماز آيات , پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و درركعت ديگر يك حمد بخواند و سوره را پنج قسمت كند اشكال ندارد.

(مساله 1519) چيزهايى كه در نماز يوميه واجب ومستحب است , در نماز آيات هم واجب ومستحب مى باشد.

ولى در نماز آيات در صورتى كه به جماعت باشداستحباب گفتن سه مرتبه : الصلاه بعيد نيست .

(مساله 1520) مستحب است بعد از ركوع پنجم ودهم بگويد, سمع اللّه لمن حمده ونيز پيش از هر ركوع وبعد از آن , تكبير گويد ولى بعد از ركوع پنجم ودهم گفتن تكبيرمستحب نيست .

(مساله 1521) مستحب است پيش از ركوع دوم وچهارم وششم و هشتم ودهم قنوت بخواند.

و اگر فقط يك قنوت پيش از ركوع دهم بخواند كافى است .

(مـسـالـه 1522) اگـر در نماز آيات شك كند كه چند ركعت خوانده و فكرش به جايى نرسد نماز باطل است .

(مـسـالـه 1523) اگـر شـك كـنـد كه در ركوع آخر ركعت اول است , يا در ركوع اول ركعت دوم وفـكرش بجايى نرسد, نماز باطل است .

ولى اگر مثلا شك كند كه چهارركوع كرده يا پنج ركوع , چـنـانـچه براى رفتن به سجده خم نشده , بايد ركوعى را كه شك دارد بجا آورده يا نه , بجا آورد و اگر براى رفتن به سجده خم شده , بايد به شك خود اعتنا نكند.

(مـسـالـه 1524) هر يك از ركوعهاى نماز آيات ركن است كه اگر عمدا يا اشتباها كم يا زياد شود نماز باطل است .

نماز عيد فطر و قربان (مـساله 1525) نماز عيد فطر وقربان در زمان حضور امام (ع ) واجب است وبايد به جماعت خوانده شـود.

و در زمـان مـا كه امام (ع ) غايب است , مستحب مى باشد.

ومى شود آن را بجماعت يا فرادى خواند ولى احتياط اين است كه به جماعت آن رارجاا بخواند.

(مساله 1526) وقت نمازعيد فطر وقربان از اول آفتاب روز عيدتا ظهر مى باشد.

(مـسـالـه 1527) مستحب است نماز عيد قربان را بعد از بلند شدن آفتاب بخوانند.

و در عيد فطر مـستحب است , بعد از بلند شدن آفتاب افطار كنند و زكات فطره را هم بدهند يا جدا نمايند وبعد نماز عيد را بخوانند.

(مساله 1528) نماز عيد فطر وقربان دو ركعت است كه در ركعت اول بعد ازخواندن حمد وسوره , بايد پنج تكبير بگويد وبعد از هر تكبير يك قنوت بخواند وبعد از قنوت پنجم تكبير ديگرى بگويد و بـه ركـوع رود و دو سـجده بجا آورد وبرخيزد و در ركعت دوم چهار تكبير بگويد وبعد از هر تكبير قنوت بخواند وتكبيرپنجم را بگويد وبه ركوع رود وبعد از ركوع دو سجده كند وتشهد بخواند ونماز راسلام دهد.

(مـساله 1529) در قنوت نماز عيد فطر وقربان هر دعا وذكرى بخوانند كافى است .

ولى بهتر است ايـن دعـا را بـخوانند: اللهم اهل الكبريا والعظمه واهل الجود والجبروت واهل العفو والرحمه واهل الـتـقـوى والـمغفره اسالك بحق هذا اليوم الذى جعلته للمسلمين عيدا ولمحمد(ع ) ذخرا وشرفا وكـرامـه ومزيدا ان تصلى على محمد وآل محمد وان تدخلنى فى كل خير ادخلت فيه محمدا وآل مـحـمد وان تخرجنى من كل سو اخرجت منه محمدا وآل محمدصلواتك عليه وعليهم اللهم انى اسالك خير ما سالك به عبادك الصالحون واعوذ بك ممااستعاذ منه عبادك المخلصون .

(مـسـاله 1530) در زمان غايب بودن امام (ع ) مستحب است بعد از نماز عيد فطروقربان دو خطبه بـخـوانـند.

و بهتر آن است كه در خطبه عيد فطر احكام زكات فطره ودر خطبه عيد قربان احكام قربانى را بگويند.

(مـساله 1531) نماز عيد سوره مخصوصى ندارد ولى بهتر است كه در ركعت اول آن سوره شمس (سـوره 91) و در ركـعت دوم سوره غاشيه (سوره 88) را بخوانند يادر ركعت اول سوره سبح اسم (سوره 87) و در ركعت دوم سوره شمس (سوره 91)را بخوانند.

(مـساله 1532) مستحب است نماز عيد را در صحرا بخوانند ولى در مكه مستحب است در مسجد الحرام خوانده شود.

(مـساله 1533) مستحب است پياده وپا برهنه وبا وقار به نماز عيد بروند و پيش ازنماز غسل كنند وعمامه سفيد بر سر بگذارند.

(مساله 1534) مستحب است در نماز عيد بر زمين سجده كنند و در حال گفتن تكبيرها دستها را بـلـند كنند وكسى كه نماز عيد مى خواند, اگر امام جماعت است يافرادى نماز مى خواند, نماز را بلند بخواند.

(مـساله 1535) بعد از نماز مغرب و عشا شب عيد فطر وبعد از نماز صبح آن وبعداز نماز عيد فطر بلكه بعد از نماز ظهر وعصر روز عيد نيز مستحب است اين تكبيرهارا بگويد: اللّه اكبر اللّه اكبر لا اله الا اللّه واللّه اكبر اللّه اكبر وللّه الحمد, اللّه اكبر على ما هدانا .

(مـسـالـه 1536) مستحب است انسان در عيد قربان بعد از ده نماز كه اول آنها نمازظهر روز عيد وآخر آنها نماز صبح روز دوازدهم است تكبيرهايى را كه در مساله پيش گفته شد بگويد وبعد از آن بگويد: اللّه اكـبـر عـلى ما رزقنا من بهيمه الانعام والحمد للّه على ما ابلانا.

ولى اگر عيد قربان را درمنى بـاشـد مـسـتـحب است بعد از پانزده نماز كه اول آنها نماز ظهر روز عيد و آخر آنهانماز صبح روز سيزدهم ذى الحجه است اين تكبيرها را بگويد.

(مـسـالـه 1537) احـتـيـاط مستحب آن است كه زن از رفتن به نماز عيد خوددارى كندولى اين احتياط براى زن پير نيست .

(مـسـاله 1538) در نماز عيد هم مثل نمازهاى ديگر, ماموم بايد غير از حمد وسوره چيزهاى ديگر نماز را خودش بخواند.

(مـسـاله 1539) اگر ماموم موقعى برسد كه امام مقدارى از تكبيرها را گفته بعد از آن كه امام به ركـوع رفـت بايد آنچه از تكبيرها وقنوتها را كه با امام نگفته خودش بگويد واگر در هر قنوت يك سبحان اللّه و يك الحمد للّه بگويد كافى است .

(مـسـالـه 1540) اگـر در نـماز عيد موقعى برسد كه امام در ركوع است چنانچه بتوانداقتدا كند وتـكبيرها وقنوتها را مختصرا اگر چه به يك سبحان اللّه باشد بگويد و درك ركوع امام كند اشكالى ندارد والا احتياط آن است كه در حال ركوع اقتدا نكند .

(مـسـالـه 1541) اگر در نماز عيد يك سجده يا تشهد را فراموش كند, احتياط آن است كه بعد از نماز آن را بجا آورد و نيز اگر كارى كه براى آن سجده سهو لازم است پيش آيد, بنا بر احتياط بايد بعد از نماز دو سجده سهو بنمايد.

اجير گرفتن براى نماز (مـسـالـه 1542) بـعـد از مـرگ انسان , مى شود براى نماز وعبادتهاى ديگر او كه درزندگى بجا نـياورده , ديگرى را اجير كنند يعنى به او مزد دهند كه آنها را بجا آورد, واگر كسى بدون مزد هم آنها را انجام دهد صحيح است .

(مـسـالـه 1543) انـسـان مـى تواند براى بعضى از كارهاى مستحبى مثل زيارت قبرپيغمبر(ص ) وائمه (ع ), از طرف زندگان اجير شود.

و نيز مى تواند كار مستحبى راانجام دهد و ثواب آن را براى مردگان يا زندگان هديه نمايد.

(مـسـاله 1544) كسى كه براى نماز قضاى ميت اجير شده , بايد يا مجتهد باشد يامسائل نماز را از روى تقليد صحيح بداند يا عمل به احتياط كند.

(مـسـالـه 1545) اجير بايد موقع نيت , ميت را معين نمايد و لازم نيست اسم او را بداند, پس اگر نيت كند از طرف كسى نماز مى خوانم كه براى او اجير شده ام كافى است .

(مساله 1546) اجير بايد عمل را به قصد اطاعت امرى كه ميت به آن ماموربوده بجا آورد ولى اگر عملى را انجام دهد وثواب آن را براى او هديه كند كافى نيست .

(مـسـالـه 1547) بـايـد كـسى را اجير كنند كه اطمينان داشته باشند عمل را بطورصحيح انجام مى دهد.

(مـسـالـه 1548) كـسى كه ديگرى را براى نمازهاى ميت اجير كرده , اگر بفهمد كه عمل را بجا نياورده يا باطل انجام داده بايد دوباره اجير بگيرد.

(مساله 1549) هرگاه شك كند كه اجير عمل را انجام داده يا نه بايد دوباره اجيربگيرد.

ولى اگر اجـيـر بگويد عمل را انجام داده ام كافى است و دوباره اجير گرفتن لازم نيست , و اگر شك كند كه عمل او صحيح بوده يا نه , گرفتن اجيرلازم نيست .

(مساله 1550) كسى را كه عذر دارد و مثلا با تيمم يا نشسته نماز مى خواندنمى شود براى نمازهاى ميت اجير كرد اگر چه نماز ميت همانطور قضا شده باشد.

(مـساله 1551) مرد براى زن وزن براى مرد مى تواند اجير شود و در بلند خواندن وآهسته خواندن نماز, بايد به تكليف خود عمل نمايد.

(مـسـالـه 1552) لازم نـيـست قضاى نمازهاى ميت بترتيب خوانده شود مگر در آنچه در اداى آن ترتيب لازم است مثل ظهر وعصر يك روز.

(مساله 1553) اگر با اجير شرط كنند كه عمل را بطور مخصوصى انجام دهد بايدهمان طور بجا آورد.

و اگـر بـا او شـرط نكنند, بايد در آن عمل به تكليف خود رفتارنمايد و احتياط مستحب آن اسـت كـه از وظيفه خودش وميت هر كدام كه به احتياطنزديكتر است به آن عمل كند, مثلا اگر وظيفه ميت گفتن سه مرتبه تسبيحات اربع بوده , وتكليف او يك مرتبه است , سه مرتبه بگويد.

(مـسـالـه 1554) اگـر بـا اجـيـر شرط نكنند كه نماز را با چه مقدار از مستحبات آن بخواند, بايد مقدارى از مستحبات نماز را كه معمول است بجا آورد.

(مساله 1555) اگر انسان چند نفر را براى نماز قضاى ميت اجير كند لازم نيست براى هر كدام از آنـها وقتى را معين كند, ولى اگر بخواهد احتياط كند وترتيب رامراعات نمايد, بايد براى هر كدام آنها وقتى را معين نمايد, مثلا اگر با يكى از آنهاقرار گذاشت كه از صبح تا ظهر نماز قضا بخواند, بـا ديـگرى قرار بگذارد كه از ظهر تاشب بخواند.

و نيز بايد نمازى را كه در هر دفعه شروع مى كند معين نمايد مثلا قراربگذارد, اول نمازى را كه مى خواند صبح باشد يا ظهر يا عصر و همچنين بايد بـا آنـهـاقـرار بـگذارد كه در هر دفعه , نماز يك شبانه روز را تمام كنند و اگر ناقص بگذارند آن را حساب نكنند و دفعه بعد نماز يك شبانه روز را از سر شروع نمايند.

(مـسـاله 1556) اگر كسى اجير شود كه مثلا در مدت يك سال نمازهاى ميت رابخواند و پيش از تـمـام شـدن سـال بـمـيرد, بايد براى نمازهايى كه مى دانند بجا نياورده ديگرى را اجير نمايند.

و همچنين براى نمازهايى كه احتمال مى دهند بجا نياورده باشد بنا بر احتياط واجب اجير بگيرند.

(مساله 1557) كسى را كه براى نمازهاى ميت اجير كرده اند اگر پيش از تمام كردن نمازها بميرد و اجرت همه آنها را گرفته باشد, چنانچه شرط كرده باشند كه تمام نمازها را خودش بخواند, اگر قـدرت بر عمل داشته , اجاره صحيح است و اجاره كننده مى تواند اجره المثل باقيمانده را بگيرد يا آن كه اجاره را فسخ نمايد و اجره المثل مقدارى را كه اجير انجام داده از مال الاجاره كسر و مابقى را اسـتـرداد نـمـايـد واگـر قادر نبوده اجاره نسبت به بعد فوت اجير باطل است و مى تواند اجره الـمـسـمـاى بـاقيمانده را گرفته يا آن كه اجاره مدت گذشته را فسخ نمايد و اجره المثل آن را بـدهـدو اگـر شرط نكرده باشند, بايد ورثه اش از مال او كسى را اجير بگيرند, اما اگر مال نداشته باشد بر ورثه او چيزى واجب نيست .

(مـسـالـه 1558) اگر اجير پيش از تمام كردن نمازهاى ميت بميرد و خودش هم نمازقضا داشته بـاشد, بايد با توجه به آنچه در مساله پيش گفته شد از مال او براى نمازهايى كه اجير بوده ديگرى را اجـيـر نـمـايـند و اگر چيزى زياد آمد, در صورتى كه وصيت كرده باشد, براى او نماز استيجار نمايند و ورثه هم وصيت او را در زايد برثلث اجازه كرده باشند باقيمانده تركه او را صرف استيجار نماز براى او نمايند و اگرورثه اجازه نكردند ثلث باقيمانده را به مصرف نمازش برسانند.

احكام روزه

روزه آن اسـت كه انسان براى انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب ازچيزهايى كه روزه را باطل مى كند وشرح آنها بعدا گفته مى شود خوددارى نمايد.

نيت (مـسـالـه 1559) لازم نـيست انسان نيت روزه را از قلب خود بگذراند, يا مثلا بگويد:فردا را روزه مى گيرم , بلكه همينقدر كه براى انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب كارى كه روزه را بـاطـل مـى كـنـد انجام ندهد كافى است وبراى آن كه يقين كندتمام اين مدت را روزه بوده , بايد مـقـدارى پـيـش از اذان صبح ومقدارى هم بعد ازمغرب , از انجام كارى كه روزه را باطل مى كند خوددارى نمايد.

(مساله 1560) انسان مى تواند در هر شب از ماه رمضان براى روزه فرداى آن , نيت كند وبهتر است كه شب اول ماه هم نيت روزه همه ماه را بنمايد.

(مساله 1561) وقت نيت روزه ماه رمضان از اول شب است تا اذان صبح .

(مـسـالـه 1562) وقـت نيت روزه مستحبى از اول شب است تا موقعى كه به اندازه نيت كردن , به مغرب وقت مانده باشد كه اگر تا اين وقت كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد ونيت روزه مستحبى كند روزه او صحيح است .

(مساله 1563) كسى كه پيش از اذان صبح بدون نيت روزه خوابيده است , اگر پيش از ظهر بيدار شـود ونـيت كند, روزه او صحيح است چه روزه واجب باشد چه مستحب .

و اگر بعد از ظهر بيدار شـود, نمى تواند نيت روزه واجب نمايد.

ولى درواجب مضيق مثل روزه ماه رمضان احتياط واجب آن است كه رجاا نيت روزه بنمايد وآن را تمام كند وبعد هم قضاى آن را بجا آورد.

(مـساله 1564) اگر بخواهد غير روزه رمضان روزه ديگرى بگيرد بايد آن را معين نمايد, مثلا نيت كـنـد كـه روزه قـضا يا روزه نذر مى گيرم .

ولى در ماه رمضان لازم نيست نيت كند كه روزه ماه رمـضـان مـى گـيـرم .

و همچنين در روزه مستحبى و روزه اى كه زمانش معين است تعيين لازم نيست , بلكه در روزه ماه رمضان اگر نداند ماه رمضان است يا فراموش نمايد و روزه ديگرى را نيت كند, روزه ماه رمضان حساب مى شود.

(مـسـالـه 1565) اگـر بـداند ماه رمضان است وعمدا نيت روزه غير رمضان كند, نه روزه رمضان حساب مى شود و نه روزه اى كه قصد كرده است .

(مـسـالـه 1566) اگـر مثلا به نيت روز اول ماه روزه بگيرد, بعد بفهمد دوم يا سوم بوده , روزه او صحيح است .

(مـسـالـه 1567) اگر پيش از اذان صبح نيت كند وبى هوش شود و در بين روز به هوش آيد بنا بر احتياط واجب بايد روزه آن روز را تمام نمايد و اگر تمام نكرد قضاى آن را بجا آورد.

(مـسـالـه 1568) اگر پيش از اذان صبح نيت كند ومست شود و در بين روز به هوش آيد احتياطا امساك كند وبايد قضاى آن را بجا آورد.

(مساله 1569) اگر پيش از اذان صبح نيت كند وبخوابد وبعد از مغرب بيدار شود,روزه اش صحيح است .

(مـساله 1570) اگر نداند يا فراموش كند كه ماه رمضان است وپيش از ظهر ملتفت شود, چنانچه كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد, بايد نيت كند و روزه او صحيح است و اگر كارى كـه روزه را باطل مى كند انجام داده باشد, يا بعد از ظهرملتفت شود كه ماه رمضان است , روزه او باطل مى باشد ولى بايد تا مغرب كارى كه روزه را باطل مى كند انجام ندهد و بعد از رمضان هم آن روزه راقضا نمايد .

(مـساله 1571) اگر بچه پيش از اذان صبح ماه رمضان بالغ شود, بايد روزه بگيردواحتياط واجب آن است كه اگر پيش از ظهر بالغ شود و مفطرى بجا نياورده باشد آن روز را قصد روزه كند وتمام نمايد.

(مـساله 1572) كسى كه براى بجا آوردن روزه ميتى اجير شده , اگر روزه مستحبى بگيرد اشكال ندارد.

ولى كسى كه روزه قضا يا روزه واجب ديگرى دارد, نمى تواندروزه مستحبى بگيرد وچنانچه فـرامـوش كـند و روزه مستحب بگيرد, در صورتى كه پيش از ظهر يادش بيايد, روزه مستحبى او بهم مى خورد و مى تواند نيت خود را به روزه واجب برگرداند و اگر بعد از ظهر ملتفت شود, روزه او باطل است بلكه اگر بعداز مغرب يادش بيايد معلوم نيست روزه اش صحيح باشد.

(مساله 1573) اگر غير از روزه ماه رمضان روزه معين ديگرى بر انسان واجب باشد, مثلا نذر كرده بـاشـد كـه روز معينى را روزه بگيرد, چنانچه عمدا تا اذان صبح نيت نكند, روزه اش باطل است و اگـر نـدانـد كه روزه آن روز بر او واجب است يافراموش كند و پيش از ظهر يادش بيايد, چنانچه كـارى كـه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد, و بدون تاخير نيت كند روزه او صحيح و گرنه باطل مى باشد.

(مـسـاله 1574) اگر براى روزه اى كه واجب است و روز آن معين نيست مثل روزه كفاره عمدا تا ظـهـر نيت نكند اشكال ندارد.

بلكه اگر پيش از نيت تصميم داشته باشدكه روزه نگيرد, يا ترديد داشته باشد كه بگيرد يا نه , چنانچه كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد وپيش از ظهر نيت كند, روزه او صحيح است .

(مـسـاله 1575) اگر در ماه رمضان , پيش از ظهر كافر مسلمان شود روزه بر او واجب نيست اگر چـه از اذان صـبـح تا آن وقت كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد.

بلى بعد از اسلام تا غروب از چيزهايى كه روزه دار بايد از آنها خوددارى نمايدخوب است خوددارى كند.

(مساله 1576) اگر مريض پيش از ظهر ماه رمضان خوب شود واجب نيست بر اوكه نيت روزه كند اگر چه از اذان صبح تا آن وقت كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد.

(مـسـالـه 1577) روزى را كـه انسان شك دارد آخر شعبان است يا اول رمضان واجب نيست روزه بگيرد.

و اگر بخواهد روزه بگيرد نمى تواند نيت روزه رمضان كند و بنابراحتياط نيت قضا و مانند آن بنمايد.

و چنانچه بعد معلوم شود رمضان بوده , ازرمضان حساب مى شود.

(مساله 1578) اگر روزى را كه شك دارد آخر شعبان است يا اول رمضان , به نيت روزه قضا يا روزه مـسـتحبى ومانند آن روزه بگيرد و در بين روز بفهمد كه ماه رمضان است , بايد نيت روزه رمضان كند.

(مـساله 1579) اگر در روزه واجب معينى - مثل روزه رمضان - مردد شود كه روزه خود را باطل كـنـد يـا نه يا قصد كند كه روزه را باطل كند, روزه اش باطل مى شود اگرچه از قصدى كه كرده توبه نمايد وكارى هم كه روزه را باطل مى كند انجام ندهد .

(مـساله 1580) در روزه مستحب و روزه واجبى كه وقت آن معين نيست - مثل روزه كفاره - اگر قـصـد كـند كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد, يا مردد شود كه بجا آورد يا نه چنانچه بجا نياورد و در روزه واجب پيش از ظهر و در مستحب تا پيش از مغرب دوباره نيت روزه كند, روزه او صحيح است .

چيزهايى كه روزه را باطل مى كند (مساله 1581) نه چيز روزه را باطل مى كند: اول - خوردن وآشاميدن .

دوم - جماع .

سوم - استمنا.

چهارم - دروغ بستن به خداوند متعال وپيغمبر و جانشينان پيغمبر(ص ).

پنجم - رساندن غبار غليظ به حلق .

ششم - فرو بردن تمام سر در آب كه حرام است وبنابر احتياط لازم روزه را هم باطل مى كند.

هفتم - باقيماندن بر جنابت وحيض و نفاس تا اذان صبح .

هشتم - اماله كردن با چيزهاى روان .

نهم - قى كردن .

و احكام اين موارد در مسائل آينده گفته مى شود.

1 - خوردن و آشاميدن (مـسـالـه 1582) اگـر روزه دار عمدا چيزى بخورد يا بياشامد, روزه او باطل مى شود,چه خوردن وآشـامـيدن آن چيز معمول باشد مثل نان و آب , چه معمول نباشد.

مثل خاك و شيره درخت و چه كم باشد يا زياد حتى اگر مسواك را از دهان بيرون آوردودوباره به دهان ببرد و رطوبت آن را فرو برد, روزه او باطل مى شود بلكه اگررطوبت مسواك در آب دهان بطورى از بين برود كه رطوبت خارج به آن گفته نشودولى بداند كه در دهان باقى است بنا براحتياط لازم نبايد آن را فرو برد.

(مـسـاله 1583) اگر موقعى كه مشغول غذا خوردن است بفهمد صبح شده , بايدلقمه را از دهان بـيـرون آورد وچـنانچه عمدا فرو برد روزه اش باطل است و به دستورى كه بعدا گفته خواهد شد كفاره هم بر او واجب مى شود.

(مساله 1584) اگر روزه دار سهوا چيزى بخورد يا بياشامد روزه اش باطل نمى شود.

(مـسـالـه 1585) احتياط مستحب آن است كه روزه دار از استعمال آمپول خوددارى كند, و فرقى بين آمپولها نيست .

و اگر لازم شد و تزريق كرد روزه او باطل نمى شود.

(مـسـالـه 1586) اگر روزه دار چيزى را كه لاى دندان مانده است عمدا فرو ببرد,روزه اش باطل مى شود.

(مـسـاله 1587) كسى كه مى خواهد روزه بگيرد, لازم نيست پيش از اذان دندانهاى خود را خلال كـند.

ولى اگر بداند غذايى كه لاى دندان مانده در روز فرو مى رود,چنانچه خلال نكند, روزه اش باطل مى شود خواه چيزى از آن فرو رود يا فرونرود.

(مـساله 1588) فرو بردن آب دهان , اگر چه بواسطه خيال كردن ترشى ومانند آن دردهان جمع شده باشد, روزه را باطل نمى كند.

(مساله 1589) فرو بردن اخلاط سر وسينه , تا به فضاى دهان نرسيده اشكال نداردولى اگر داخل فضاى دهان شود, احتياط واجب آن است كه آن را فرو نبرد .

(مـساله 1590) اگر روزه دار بقدرى تشنه شود كه بترسد از تشنگى بميرد واجب است به اندازه اى كه از مردن نجات پيدا كند آب بياشامد ولى روزه او باطل مى شودو اگر ماه رمضان باشد, بايد در بقيه روز از بجا آوردن كارى كه روزه را باطل مى كندخوددارى نمايد.

(مـسـالـه 1591) جـويـدن غـذا بـراى بچه يا پرنده و چشيدن غذا و مانند اينها كه معمولا به حلق نـمـى رسد, اگر چه اتفاقا به حلق برسد, روزه را باطل نمى كند.

ولى اگرانسان از اول بداند كه به حـلـق مـى رسـد, روزه اش باطل مى شود هر چند به حلق نرسد و بايد قضاى آن را بگيرد و اگر به حلق رسيده كفاره هم بر او واجب است .

(مـسـالـه 1592) انـسـان نمى تواند براى ضعف , روزه را بخورد ولى اگر ضعف اوبقدرى است كه معمولا نمى شود آن را تحمل كرد, خوردن روزه اشكال ندارد.

2 - جماع (مـسـاله 1593) جماع روزه را باطل مى كند, اگر چه فقط به مقدار ختنه گاه داخل شود و منى هم بيرون نيايد.

(مـسـالـه 1594) اگـر كـمـتـر از مقدار ختنه گاه داخل شود و منى هم بيرون نيايد, روزه باطل نمى شود.

(مـسـاله 1595) اگر شك كند كه به اندازه ختنه گاه داخل شده يا نه , كفاره بر اوواجب نيست .

و اگـر قـصـد دخـول داشـتـه با علم به مفطر بودن دخول و دخول واقع نشده يا شك در آن نمايد روزه اش باطل است و قضاى آن واجب است .

(مساله 1596) اگرفراموش كند كه روزه است وجماع نمايد, يابا اوجماع نمايندبطورى كه از اختيار او خـارج باشد روزه او باطل نمى شود, ولى چنانچه در بين جماع يادش بيايد, يا دربين مختار شود بايدفورا از حال جماع خارج شود, واگرخارج نشود, روزه او باطل است .

و همچنين اگر خودش از ترس جماع كند روزه اش باطل مى شود.

3 - استمنا (مساله 1597) اگر روزه دار استمنا كند يعنى : با خود كارى كند كه منى از او بيرون آيد, روزه اش باطل مى شود.

(مـساله 1598) اگر بى اختيار منى از او بيرون آيد, روزه اش باطل نيست ولى اگركارى كند كه بى اختيار منى از او بيرون آيد, روزه اش باطل مى شود.

(مـسـالـه 1599) هر گاه روزه دار بداند كه اگر در روز بخوابد محتلم مى شود - يعنى :در خواب منى از او بيرون مى آيد, بنا بر احتياط مستحب نخوابد, ولى اگر بخوابدروزه اش باطل نمى شود.

(مـسـاله 1600) اگر روزه دار درحال بيرون آمدن منى از خواب بيدار شود, واجب نيست از بيرون آمدن آن جلو گيرى كند.

(مـساله 1601) روزه دارى كه محتلم شده , مى تواند بول كند وبه دستورى كه درمساله 73 گفته شد, استبرا نمايد اگر چه بداند بواسطه بول يا استبرا كردن باقيمانده منى از مجرى بيرون مى آيد.

(مساله 1602) روزه دارى كه محتلم شده , اگر بداند منى در مجرى مانده و درصورتى كه پيش از غسل بول نكند بعد از غسل منى از او بيرون مى آيد, بنابر احتياطواجب بايد پيش از غسل بول كند.

(مساله 1603) كسى كه مى داند كه اگر عمدا منى از خود بيرون آورد روزه اش باطل مى شود, در صـورتـى كـه بـه قصد بيرون آمدن منى با كسى بازى و شوخى كندروزه اش باطل مى شود و بايد قضاى آن را بجا آورد, اگر چه منى از او بيرون نيايد, واگر منى بيرون آيد علاوه بر قضا كفاره نيز بر او لازم مى شود و در هر دو صورت درماه رمضان بايد در بقيه روز از آنچه روزه را باطل مى كند خوددارى نمايد.

(مـسـالـه 1604) اگـر روزه دار بدون قصد بيرون آمدن منى با كسى بازى و شوخى كند, چنانچه اطـمـيـنان دارد كه منى از او خارج نمى شود, اگر چه اتفاقا منى بيرون آيدروزه او صحيح است , ولى اگر اطمينان ندارد, در صورتى كه منى از او بيرون آيد,روزه اش باطل است .

4 - دروغ بستن به خدا وپيغمبر(ص ) (مـسـالـه 1605) اگـر روزه دار بـه گفتن يا به نوشتن يا به اشاره و مانند اينها به خداوپيغمبران وائمه (ع ) عمدا نسبت دروغ بدهد, اگرچه فورا بگويد دروغ گفتم يا توبه كند روزه او باطل است .

و بنابر احتياط واجب نسبت دروغ به حضرت زهرا(س ) وبه جانشينان پيغمبران گذشته هم عين حكم را دارد.

(مساله 1606) اگر بخواهد خبرى را كه نمى داند راست است يا دروغ نقل كند بنابراحتياط واجب بايد از كسى كه آن خبر را گفته , يا از كتابى كه آن خبر در آن نوشته شده نقل نمايد.

(مـسـالـه 1607) اگـر چيزى را به اعتقاد اين كه راست است از قول خدا يا پيغمبر نقل كند و بعد بفهمد دروغ بوده , روزه اش باطل نمى شود.

(مساله 1608) اگر بداند دروغ بستن به خدا و پيغمبر روزه را باطل مى كند و چيزى را كه مى داند دروغ است به آنان نسبت دهد وبعدا بفهمد آنچه را كه گفته راست بوده , روزه اش باطل است و در مـاه رمـضـان بـايـد تـا مغرب از آنچه روزه را باطل مى كند خوددارى كند, ولى كفاره بر او واجب نمى شود.

(مـسـالـه 1609) اگر دروغى را كه ديگرى ساخته عمدا به خدا و پيغمبر(ص ) وجانشينان پيغمبر نـسـبت دهد روزه اش باطل مى شود ولى اگراز قول كسى كه آن دروغ را ساخته نقل كند اشكال ندارد.

(مساله 1610) اگر ازروزه دار بپرسند كه آيا پيغمبر(ص ) چنين مطلبى فرموده اندواو جايى كه در جـواب بـايـد بـگويد نه , عمدا بگويد بلى , يا جايى كه بايد بگويد بلى عمدا بگويد نه , روزه اش باطل مى شود.

(مساله 1611) اگر از قول خدا يا پيغمبر(ص ) حرف راستى را بگويد, بعد بگويددروغ گفتم , يا در شـب دروغى را به آنان نسبت دهد و فرداى آن , كه روزه مى باشدبگويد آنچه ديشب گفتم راست است , روزه اش باطل مى شود.

5 - رساندن غبار غليظ به حلق (مـساله 1612) رساندن غبار غليظ به حلق روزه را باطل مى كند, چه غبار چيزى باشد كه خوردن آن حـلال اسـت مـثـلا آرد, يا غبار چيزى باشد كه خوردن آن حرام است مثل خاك وبنا بر احتياط واجب بايد غبارى را هم كه غليظ نيست به حلق نرساند.

(مساله 1613) اگر بواسطه باد غبار غليظى پيدا شود وانسان با اين كه متوجه است مواظبت نكند و به حلق برسد روزه اش باطل مى شود.

(مـسـاله 1614) احتياط واجب آن است كه روزه دار دود سيگار و تنباكو و مانند اينهارا هم به حلق نرساند.

(مـسـالـه 1615) اگـر مـواظـبت نكند وغبار يا بخار يا دود ومانند اينها داخل حلق شود, چنانچه اطمينان داشته كه بحلق نمى رسد روزه اش صحيح است .

(مـساله 1616) اگر فراموش كند كه روزه است و مواظبت نكند يا بى اختيار غبار ومانند آن بحلق او برسد روزه اش باطل نمى شود.

و چنانچه ممكن است بايد آن رابيرون آورد.

6 - فرو بردن سر در آب (مـسـالـه 1617) اگـر روزه دار عمدا تمام سر را در آب فرو برد, اگر چه باقى بدن او ازآب بيرون بـاشد بنا بر احتياط واجب روزه اش باطل مى شود ولى اگر تمام بدن را آب بگيرد و مقدارى از سر بيرون باشد, روزه باطل نمى شود.

(مساله 1618) اگر نصف سر را يك دفعه ونصف ديگر آن را دفعه ديگر در آب فروبرد كه هيچ وقت تمام سر زير آب نباشد, روزه اش باطل نمى شود.

(مساله 1619) اگر قصد داشت كه سر را زير آب فرو ببرد و شك كرد كه تمام سرزيرآب رفت يانه , بنا بر احتياط واجب روزه اش باطل است .

(مساله 1620) اگر تمام سر زير آب برود ولى مقدارى از موها بيرون بماند, روزه باطل مى شود.

(مـسـالـه 1621) اگـر سـر را در گلاب فرو برد بنا بر احتياط واجب روزه باطل مى شود.

چنانكه احـتـيـاط واجب آن است كه سر را در آب هاى مضاف ديگر هم فرو نبرد ولى در چيزهاى ديگر كه روان است اشكال ندارد.

(مـسـالـه 1622) اگر روزه دار بى اختيار در آب بيفتد وتمام سر او را آب بگيرد يافراموش كند كه روزه است وسر را در آب فرو برد, روزه اش باطل نمى شود.

(مساله 1623) اگر با اطمينان به اين كه آب سر او را نمى گيرد, خود را در آب بيندازد وآب تمام سر او را بگيرد, روزه اش اشكال ندارد.

(مساله 1624) اگر فراموش كند كه روزه است وسر را در آب فرو برد, يا ديگرى به زور سر او را در آب فرو برد, چنانچه در زير آب يادش بيايد كه روزه است يا آن كس دست خود را بردارد, بايد فورا سر را بيرون آورد و چنانچه بيرون نياورد بنا براحتياط واجب روزه اش باطل مى شود.

(مساله 1625) اگر فراموش كند كه روزه است و به نيت غسل سر را در آب فرو برد,روزه و غسل او صحيح است .

(مساله 1626) اگر بداند كه روزه است و عمدا براى غسل كردن سر را در آب فروبرد چنانچه روزه او مثل روزه رمضان واجب معين باشد, روزه و غسل هر دو باطل است و اگر روزه مستحب باشد يا روزه واجـبـى بـاشـد كـه مـثل روزه كفاره وقت معينى ندارد و تمام كردن آن واجب نباشد غسل صحيح و روزه باطل مى باشد.

(مـسـالـه 1627) اگر براى آن كه كسى را از غرق شدن نجات دهد, سر را در آب فروبرد اگر چه نجات دادن او واجب باشد, روزه اش باطل مى شود.

7 - باقى ماندن بر جنابت وحيض ونفاس تا اذان صبح (مـسـالـه 1628) اگر جنب عمدا تا اذان صبح غسل نكند, يا اگر وظيفه او تيمم است عمدا تيمم ننمايد در روزه ماه رمضان و قضاى آن , روزه اش باطل است و در غير اين دو احوط باقى نماندن بر جنابت است تا صبح .

(مساله 1629) اگردر ماه رمضان تااذان صبح غسل نكند وتيمم هم ننمايد ولى ازروى عمد نباشد, مثل آن كه ديگرى نگذارد غسل وتيمم كند روزه اش صحيح است .

(مـسـالـه 1630) كـسى كه جنب است و مى خواهد روزه ماه رمضان يا قضاى آن رابگيرد, چنانچه عـمـدا غـسل نكند تا وقت تنگ شود, معصيت كرده , و احوط آن است كه تيمم كند وروزه بگيرد و بعد هم آن را بجا آورد و در قضاى موسع روزه باطل است .

(مـسـالـه 1631) اگر جنب در ماه رمضان غسل را فراموش كند وبعد از يك روزيادش بيايد, بايد روزه آن روز را قـضـا نمايد و اگر بعد از چند روز يادش بيايد, بايدروزه هر چند روزى را كه يقين دارد جـنـب بـوده قضا نمايد مثلا اگر نمى داند سه روزجنب بوده يا چهار روز, بايد روزه سه روز راقضا كند.

(مـساله 1632) كسى كه در شب ماه رمضان براى هيچ كدام از غسل و تيمم وقت ندارد, اگر خود را جنب كند, روزه اش باطل است و قضا و كفاره بر او واجب مى شود ولى اگر براى تيمم وقت دارد چنانچه خود را جنب كند معصيت كرده ولى واجب است تيمم نمايد وروزه اش صحيح است .

(مـسـالـه 1633) اگر گمان كند كه براى غسل وقت دارد وخود را جنب نمايد وبعدبفهمد وقت تنگ بوده - چه جستجو كرده وچه نكرده - واجب است با تيمم روزه بگيرد وروزه اش صحيح است .

(مـسـالـه 1634) كـسى كه در شب ماه رمضان جنب است ومى داند كه اگر بخوابد تاصبح بيدار نمى شود, نبايد بخوابد وچنانچه بخوابد وتا صبح بيدار نشود, روزه اش باطل است و قضا و كفاره بر او واجب مى شود.

(مـسـالـه 1635) جنب اگر عادت واطمينان به بيدار شدن قبل از اذان صبح ندارد بنابر احتياط واجب نبايد پيش از غسل بخوابد و اگر بخوابد - خواب اول باشد يا دوم - حكم باقى ماندن عمدى با جنابت تا صبح را دارد كه بايد قضاى روزه را بگيردوكفاره نيز بدهد.

(مساله 1636) كسى كه در شب ماه رمضان جنب است اگر عادت و اطمينان به بيدار شدن پيش از اذان صبح را دارد جايز است با تصميم به آن كه بعد از بيدارشدن غسل كند بخوابد و چنانچه در اين صورت اتفاقا تا صبح خواب بماندروزه اش صحيح است .

(مساله 1637) كسى كه در شب ماه رمضان جنب است ومى داند كه اگر بخوابدپيش از اذان صبح بـيـدار مـى شـود, چـنانچه غفلت داشته باشد كه بعد از بيدار شدن بايد غسل كند, در صورتى كه بـخـوابد و تا اذان صبح خواب بماند اگر خواب اول اوباشد روزه اش صحيح است , نه قضا دارد ونه كفاره و در خواب دوم وسوم فقط قضابر او واجب مى شود.

(مساله 1638) كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مى داند كه اگر بخوابدپيش از اذان صبح بيدار مى شود, چنانچه نخواهد بعد از بيدارشدن غسل كند, ياترديد داشته باشد كه غسل كند يا نه , در صورتى كه بخوابد و بيدار نشود, روزه اش باطل است .

(مـسـالـه 1639) اگر جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بيدار شود و بداند كه اگردوباره بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى شود وتصميم هم داشته باشد كه بعد ازبيدار شدن غسل كند, چنانچه دوبـاره بـخـوابـد و تا اذان بيدار نشود, بايد روزه آن روزرا قضا كند و همچنين اگر از خواب دوم بـيـدار شـود و بـراى مرتبه سوم بخوابد و تااذان صبح بيدار نشود, قضاى روزه آن روز بر او واجب مى شود و بنابر احتياط لازم كفاره هم بر او واجب مى شود.

(مساله 1640) بنابراحتياط واجب خوابى را كه درآن محتلم شده , بايد خواب اول حساب كند.

پس اگر بعد از بيدار شدن دوباره بخوابد و بداند يا عادت به بيدار شدن داشته باشد وتصميم هم داشته بـاشـد كه بعد از بيدار شدن غسل كند, چنانچه تااذان خواب بماند بنا بر احتياط واجب بايد قضاى آن روز را بگيرد.

و اگر دوباره بيدار شود وبداند يا عادت به بيدار شدن داشته باشد وتصميم داشته باشد كه بعد ازبيدار شدن غسل كند در صورتى كه باز هم بخوابد و تا اذان خواب بماند, بايدقضاى آن روز را بگيرد وبنا بر احتياط مستحب موكد كفاره هم بر او واجب مى شود.

(مساله 1641) اگر روزه دار, در روز محتلم شود, واجب نيست فورا غسل كند.

(مـسـالـه 1642) هرگاه در ماه رمضان بعد از اذان صبح بيدار شود و ببيند محتلم شده , اگر چه بداند پيش از اذان محتلم شده روزه اش صحيح است .