مسيحيت

سيد محمد اديب آل على

- ۷ -


كليسا، روحانيت ...

جايگاه کليسا و روحانيت در مسيحيت

پرسش : كليسا و روحانيت چه جايگاهى در مسيحيت دارند؟

پاسخ : «كليسا» از واژه ى يونانى«Ecclesia» به معناى «انجمن شهروندان» گرفته شده است كه در عهد جديد، در اصل به معناى «جمهور مؤمنانِ به مسيح» به كار رفته است. در واقع اين كلمه به معناى «امت مسيحى» بوده كه بعداً به معناى مؤمنان يك شهر يا يك منطقه به كار رفته است.[1]

معناى ديگرى كه بعدها اين كلمه پيدا كرده «محل اجتماع مؤمنان»، معادل كلمه ى «مسجد» در اسلام است. در بحث هاى الهياتى منظور از «كليسا»، همان جماعت مؤمنان مسيحى، معادل با «امت» در اسلام است.[2]

كلمه ى كليسا در عهد جديد، بيش از يكصد بار تكرار شده و معناى آن در اكثر موارد اجتماع قديسان و مردمى است كه از اعمال گناه آلود بيرون خوانده شده اند.[3]

با توجه به معناى ذكر شده براى كليسا، اگر مجامع ذى صلاح، گروهى از مسيحيان را، به هر دليل، به بى ايمانى متهم كنند، اين گروه از كليسا خارج شده اند. به همين دليل كاتوليك ها كه خود را تابع كليساى روم مى دانند، گروه هاى مخالف خود را خارج از كليساى جامع مسيحيت مى دانند. نويسنده اى كاتوليك مى نگارد:

از نظر فرقه ى كاتوليك، كليسا عبارت از جماعتى از مسيحيان است كه داراى ايمان و مؤمن به اسرارى همگون، و تابع رهبران حقيقى و مطيع پاپ روم هستند; پس فرقه هايى كه حاكميت روحانى روم را به رسميت نمى شناسند (از جمله پروتستان ها) در اين مجمع، جايى ندارند; هم چنين غيرمؤمنان، بدعت گذاران و محرومان، از اعضاى كليسا نيستند.[4]

«ايگناتيوس» (متوفاى 110 م.) اولين مورخى است كه عنوان «كليساى جامع» را به كار برده است. مراد از كليساى جامع اين است كه كليساى مسيح بر خلاف كليساى يهوديان، مخصوص يك ملت (بنى اسرائيل) نيست، بلكه مركب از تمام مردم و تجمعات بدون وجود تفاوت خاصى است.[5]

«سيپريان» اسقف كارتاژ [6] (متوفاى 285 م.) اولين رهبر يونانى است كه رساله اى درباره ى «كليساى واحد» نوشته و كليسا را «عروس مسيح» و «مادر مؤمنان» ناميده است. واحد بودن كليسا اشاره به اين معناست كه كليسا مجمعى متشكل از تمامى افراد مؤمن است و تفرقه اى در آن جريان ندارد.[7]

مسيحيان، رسولان را تأسيس كنندگان اصلى كليسا مى دانند.[8] پس از رستاخيز عيسى (عليه السلام)و برخوردارى رسولان از هدايت روح القدس، مسيحيان عادت داشتند در خانه هاى يكديگر اجتماع كنند و دعا بخوانند و مزامير داوود (عليه السلام)را تلاوت كنند. آنان سخنان و كارهاى عيسى را براى يكديگر بازگو مى كردند و مراسم شام آخر عيسى (عشاى ربانى)، مراسم شكرگزارى و جشن محبت (اگاپه) را به جا مى آوردند.[9]

در ابتدا فقط يك كليساى محلى وجود داشت كه در اورشليم بود. بعداً كليساهاى محلى ديگرى در جاهاى ديگر، مثل يهوديه و سامره، تأسيس گرديد.[10]

كليساها داراى تشكيلاتى بودند، وقت معينى براى جلسات داشتند و داراى مقرراتى بودند و براى امور خيريه پول جمع مى كردند.[11]

رشد بدعت ها در قرن دوم، شكل گيرى كليساى مركزى را كه موجب اتحاد كليساهاى پراكنده ى محلى مى شد، تسريع كرد. براى مخالفان اين بدعت ها ضرورى بود كه نشان دهند جماعتى وجود دارد كه داراى آموزه ى واقعى حوارى است. «ايرنئوس» (متوفاى 202 م.) مفهوم «سلسله ى حوارى قطع ناشده» را به عنوان وسيله اى براى مبارزه با بدعت ها به كار برد و بيان او در ميان عموم مسيحيان پذيرفته شد. طبق تعليمات او رسولان را مسيح آموزش داده بود، آنها مشايخ را جانشين خود كرده و مشايخ نيز جانشينان خود را تعيين نموده بودند. بدين ترتيب طريق تعليمات اصلى، حفظ و بدون خطا منتقل مى شد.[12]

در ابتدا هر كليساى كوچك براى خود اسقفى داشت. در پايان قرن دوم معمولا اسقف ها رئيس كليساى محلى بودند. در پايان قرن چهارم اجتماعات كليساى محلى در يك اسقف نشينِ تحت حكومت يك اسقف برتر جمع مى شدند.[13]

مناصب كليسايى و سلسله مراتب روحانيت مسيحى

در كليساهاى اوليه بيش از دو،سه مقام وجود نداشت:

1. شبان يا كشيش كه سرپرست كليسا بود. اولين كشيشانِ مسيحيت، يوحنّا و پطرس رسول بودند.[14]

2. شمّاس يا خادم كه كارش كمك به محتاجان بود. در مقابلِ كشيش كه نيازهاى معنوى مؤمنان را رفع مى كرد.

3. زنان شماس يا خادمه كه در رفع حوايج زنان سالمند و مريض و نيازمند كمك مى كردند.[15] در اوايل قرن چهارم، برخى از كليساها در روم و حوالى آن محل هاى انحصارى براى انجام غسل تعميد بودند. شبانان اين كليساها به كشيشان كاردينال (مهم) معروف شدند.[16]

آلبر ماله سازمان روحانيت مسيحى را چنين تشريح كرده است:

هر شهر و توابع آن ناحيه اى را تشكيل مى داد كه تحت فرمان يك اسقف[17] قرار مى گرفت و اسقف پايتخت ايالت بر ساير اساقفه رياست مى كرد. وى هر سال روحانيون ايالت را جمع و شوراى ايالتى را منعقد مى كرد تا در مورد مسائلى كه عالم مسيحيت به آن علاقه داشت شور و بحث كنند. گاهى امپراطور، شوراى معنوى را كه از اساقفه ى ممالك عيسوى تشكيل شده بود احضار مى كرد. در مشرق، اسقف هاى اسكندريه و انطاكيه لقب «پاترى آرش» يعنى شيخ عيسويت داشتند. اما اسقف شهر رم با آن كه هنوز لقب مخصوصى نداشت بالاتر و محترم تر از ديگران شمرده مى شد.[18]

كم كم لقب «پاپ»، به معناى پدر، براى اسقف شهر رم برگزيده و برترى او نسبت به ساير اساقفه معين گرديد. پاپ لئو در قرن پنجم، دستگاه پاپى را برترين مقام جهان مسيحيت اعلام نمود. او مدعى شد كه مسيح مراقبت تمام كليساها را به او به عنوان پاپ سپرده است; چون او وارث پطرس قديس است. وى اظهار كرد كه ايستادگى در مقابل اقتدار پاپ گناه مرگبار تكبّر را در پى دارد و هر كس اسقف را رئيس كليسا نداند عضو كليسا نيست.[19]

در مجمع ترنت[20] كه در حقيقت اصلاح درونى كاتوليك، در مقابل ظهور نهضت پروتستان بود، هفت مرتبه ى روحانى براى اداره ى كليسا مشخص شد: دربان، قارى، خادم كليسا، متصدى راندن ارواح پليد و شرور (اين چهار منصب از كليساى قديم وجود داشتند و معمولا از ميان گروه دانشجويان الهيات انتخاب مى شدند). و سه مقام بالاتر كه عبارت اند از معاونت شماسى،شماسى، و كشيش كه شامل اسقفى و پرسبيترى است. ارتقا به مقام اسقفى نيازمند انتصاب و تقديس جديد است. مقام اسقفى بالاترين انتصاب است و اسقف اعظم و كاردينال و حتى خود پاپ، اگرچه حوزه ى عمل وسيع ترى دارند، اما احتياج به تقديس بيشترى ندارند. سن قانونى براى رسيدن به مقام معاونت شماسى 22 سال، شماسى 23 سال، كشيشى 24 سال و اسقفى 30 سال است و هيچ يك از اين مقامات حقّ ازدواج كردن ندارند.[21]

اسقف مى تواند بر مطالب منتشر شده در حوزه ى مسئوليتش نظارت داشته باشد و احياناً حكم به فساد و تحريم آنها كند. وى هم چنين در مجامعى كه پاپ در امور مربوط به قضاياى دينى تشكيل مى دهد شركت مى كند و داراى حقّ رأى است. اين حقوق براى رتبه هاى پايين تر از اسقف ثابت نيست.[22]

هر كشيش عنوان كشيشى خود را از اسقف مى گيرد و اوست كه حقّ انتصاب و تقديس دارد و كشيش براى رسيدن به مقامش نيازمند تقديس و انتصاب اوست و نيز در تبليغ و خواندن دعا در مراسم عشاى ربانى، طبق دستور و تحت نظارت اسقف انجام وظيفه مى كند. هر اسقف مركز اتحاد كليساى ناحيه يا قلمرو خود محسوب مى شود و علاوه بر آن، اداره كننده ى رسمى مراسم تأييد[23] است.[24]

عصمت كليسا و پاپ

پيروان كليساى كاتوليك و ارتدكس «كليسا» را «معصوم» مى دانند; به اين معنا كه اجتماع مسيحيت توسط روح القدس از خطا محفوظ مى ماند; و معتقدند كه مسيح پس از صعود به آسمان روح القدس را فرستاد تا مؤمنان را هدايت كند و او هيچ گاه كليسا را رها نمى كند; بنابراين بايد تمام حقايقى را كه كليسا تعليم مى دهد پذيرفت. كليساى كاتوليك علاوه بر عصمت كليسا، عصمت را براى كليساى روم مخصوصاً ثابت مى داند. در حقيقت نور عصمت از كليساى روم به جهان مسيحيت مى تابد. كليساى روم عصمت خود را از دو طريق، يعنى پاپ و مجامع جهانى كه پاپ برپا كرده است، كسب مى كند.[25]

در قرون پس از اصلاح دينى، دو نگرش در مورد مرجعيت كليساى كاتوليك وجود داشت: گروهى كه در اقليت بودند پاپ را رهبرى مى دانستند كه مرجعيت او در چهارچوب اصول و قوانين كليسايى است و نظرهاى شوراى عمومى كليسا را بر نظرهاى پاپ مقدم مى داشتند و معتقد بودند تا وقتى كليسا موافقت خود را با نظر پاپ اعلام نكرده، نظر وى قابل اصلاح است. ديدگاه ديگر كه اكثريت بر آن اصرار داشتند اين بود كه پاپ، رهبر مطلق كليساست و شوراهاى عمومى اعتبار خود را از او مى يابند. پاپ «پيوس نهم» از پيروان جدى اين نظريه بود. در شوراى «واتيكان اول» (1869 ـ 1870 م) اين موضوع مورد بحث قرار گرفت و بيانيه اى به نفع ديدگاه اكثريت صادر شد:

پاپ روم وقتى بر اساس اقتدارى كه به او اعطا شده و توسط وعده ى الهى كه به او به سبب جانشينى پطرس متبارك داده شده، سخن مى گويد. سخن او مصون از خطاست و اين امرى است كه از سوى منجى الهى به كليسايش بخشيده شده است تا كليسايش به هنگام تعريف آموزه اى مربوط به ايمان و امور اخلاقى مصون از خطا باشد; بنابراين، نظرهاى پاپ روم اصلاح شدنى نبوده، بر اساس رضايت و خشنودى كليسا نيست. اما اگر كسى (كه خدا نكند چنين باشد) بر آن باشد تا با اين حكم به مخالفت برخيزد، ملعون باد.[26]

در اين بيانيه دو نكته ى مهم وجود دارد: اولا، سخنان پاپ تنها در مورد مسائلى كه وى اقتدار دارد، يعنى در قلمرو الهيات و امور اخلاقى، مصون از خطاست; و ثانيا، عصمت پاپ به پشتوانه ى كليسا و تصديق اسقف ها وابسته نيست و او نيازى به مشورت كليسا ندارد.

نقد عصمت كليسا و پاپ

مسيحيان براى معصوم بودن جامعه ى مسيحى دليلى ذكر نمى كنند جز آياتى از كتاب مقدس كه هم از جهت سند و هم از جهت دلالت مشكل دارند. از طرف ديگر، بخش عظيمى از جهان مسيحيت يعنى پروتستان ها و ارتدكس ها آموزه ى عصمت پاپ را نپذيرفته، برخى از كاتوليك ها نيز از پذيرش آن سرباز زده و كليساى ديگرى تشكيل داده اند.[27]

به نظر مى رسد آموزه ى عصمت پاپ نه با منطق سازگار است و نه با شواهد و اسناد تاريخى. تاريخ نشان مى دهد كه برخى از پاپ ها كه ادعاى عصمت آنها مطرح مى شود، پيرو بدعت «آريوس» و برخى پيرو بدعت «يعقوبيان» و برخى مرتكب گناهان نابخشودنى شده اند. برخى از پاپ ها نيز در سنّى كه بر عهده گرفتن مناصب كليسايى جايز نيست به رياست رسيده اند. كاتوليك ها خود به فساد برخى پاپ ها اعتراف دارند و حتى يوحنّاى بيست و سوم را «شيطان متجسّد»[28] ناميده اند.

پاپ ها حتى در ميان مهم ترين آموزه هاى دينى هم عصمت نداشته اند. دليل آن تخطئه ى يكديگر در پاره اى از عقايد، هم چون «وحدت يا تعدد اراده ى مسيح» و «وحدت يا تعدد ذات الهى» و غير آن است كه پيروان هر نظريه حكم به تخطئه و تكفير نظريه ى ديگر داده اند.[29]

مسيحيانى كه آموزه ى عصمت پاپ و يا حاكميت شوراهاى كليسايى را بدون چون و چرا مى پذيرند، بايد هر تصويرى را كه روحانيت و پاپ از خدا، نجات، جبر و اختيار و ديگر آموزه هاى مهم عقيدتى و اخلاقى ارائه مى دهند، حتى اگر خلاف عقل و منطق و فطرت باشد، بپذيرند و تصديق نمايند و حكم به تكفير نظرهاى ديگر، كه چه بسا آنها هم از طرف پاپ هاى قبلى صادر شده باشند، نمايند. شايد قرآن كريم آن جا كه مسيحيان را به پرستش دانشمندان دينى شان متهم كرده است به چنين اعتقادى اشاره داشته باشد:

اينان دانشمندان و راهبان خود و مسيح پسر مريم را به جاى خدا به الوهيت گرفتند، با آن كه مأمور نبودند جز اين كه خداى يگانه را بپرستند.[30]

رياست پاپ رم بر جهان مسيحيت

كاتوليك ها معتقدند كه پاپ رم بر كل جهان مسيحيت و ساير كليساها رياست دارد و براى اين ادعا دو دليل ذكر مى كنند:

1. حضرت مسيح رياست كليسا را به پطرس رسول سپرده و او نيز رياست را به پاپ رم تعويض نموده است تا ميراث ابدى براى جانشينان وى باشد. دليل آنان اين كلام مسيح است كه به «نص پطرسى» مشهور شده است:

و كليساى خود را بر اين صخره بنا مى كنم و ابواب جهنم بر آن استيلا نخواهند داشت، و كليدهاى ملكوت آسمان را به تو مى سپارم و آنچه بر زمين ببندى در آسمان بسته گردد و آنچه در زمين گشادى در آسمان گشوده گردد.[31]

2. حكمت خدا اقتضا مى كند كه شخصى سرپرستى و رياست كليسا و تدبير آن را بر عهده داشته باشد و چون مسيح به آسمان ها رفته است و خود مستقيماً نمى تواند اداره ى كليسا را به عهده بگيرد، كليسا بايد بهوسيله ى پاپ به حيات خود ادامه دهد; و چون پطرس رسول، جانشين حضرت مسيح، به روم عزيمت كرده و اولين كليسا را بنا نهاده و در آن جا به شهادت رسيده است، پس پاپ رم بر ساير پاپ ها برترى و رياست دارد.[32]

نقد رياست پاپ رم

دليل رياست پاپ رم، هم چون دلايل عصمت او، بسيار لرزان مى نمايد و بر تحليل علمى استوار نشده است. نص پطرسى اگر دلالت بر عصمت يا رياست پطرس بر كليسا داشته باشد، به هيچ وجه نمى تواند دليلى براى رياست يا عصمت پاپ هاى بعدى به شمار آيد; علاوه بر آن كه هيچ دليل معتبرى دال بر عزيمت پطرس به رم و شهادت او در آن جا، وجود ندارد.[33]

شايد به همين دليل باشد كه كليساهاى ارتدكس شرقى و پروتستان ها حاكميت كليساى رم و پاپ آن را نپذيرفته اند.

از زمان پطرس حوارى تا كنون (2006 م) 265 نفر در شهر رم به مسند پاپى نشسته اند. از سال 1378 م چنين رسم شده است كه پاپ از ميان كاردينال ها انتخاب شود. اين رسم مستند به مجمع سوم «لاتران» است كه در سال 1179 م. برگزار گرديد و قانون انتخاب پاپ از بين كاردينال ها به تصويب رسيد.[34]

از سال 1523 م. هميشه يك نفر ايتاليايى به مقام پاپى رسيده است.[35] از مسائل غيرمتعارفى كه پس از 450 سال، اخيراً واقع شده است، انتخاب پاپ ژان پل دوم لهستانى است كه در سال 1978 م. به پاپى برگزيده شد و به مدت 27 سال عهده دار اين سمت بود.

پاپ ها معمولا سنتى عمل مى كنند و حافظ سنت اخلاف خود هستند. از نكات قابل توجه در روحانيت امروز مسيحى سفرهاى متعدد پاپ ها و ارتباطات سياسى و اجتماعى و ميانجى گرى هاى صلح آميز آنان در عرصه هاى بين المللى است.[36]

پس از پيروزى انقلاب اسلامى ايران و در جريان مبارزات مردم با توطئه هاى آمريكا كه منجر به دست گيرى جاسوسان آمريكايى گرديد، پاپ به منظور وساطت نماينده اى براى ملاقات با امام خمينى (ره) به تهران اعزام كرد. امام نماينده ى پاپ را به حضور پذيرفتند و پس از دريافت پيام، سخنانى گلايه آميز و در عين حال بسيار محترمانه به نماينده ى پاپ فرمودند و از وى خواستند كه بيشتر به فكر ملل مستضعف و آبروى مسيحيت باشد، تا منافع آمريكا. در تاريخ 19 آبان 1358 نيز پاپ نامه اى خطاب به امام خمينى (ره) در خصوص تيرگى روابط ايران و ايالات متحده نوشت، كه امام پس از قدردانى از حسن نيت پاپ، بر مبارزه ى خستگى ناپذير با استكبار آمريكا تأكيد كردند.[37]

در پى درگذشت ژان پل دوم در تاريخ دوم آوريل 2005 (13 فروردين 1384) كاردينال جوزف راتزينگر 78 ساله و آلمانى به جانشينى او برگزيده شد. وى فرد فاضلى است و به ده زبان دنيا سخن مى گويد. او لقب «بنديكت شانزدهم» را براى خود انتخاب كرد.

جايگاه واتيکان در مسيحيت

پرسش : «واتيكان» چه جايگاهى در مسيحيت دارد؟

پاسخ : واتيكان[38] با مساحتى حدود 44 هكتار كوچك ترين كشور جهان و مركز حكومت روحانى مسيحيت كاتوليك است.[39]

پس از آن كه به اعتقاد مسيحيان، پطرس حوارى آن جا را محل اقامت خود قرار داد، بر اهميت و احترام اين منطقه افزوده شد.

اين كشور كه بخشى از شمال غربى شهر رم واقع در ايتالياست شامل مجموعه اى از قصرها، معبدها، بناهاى با ارزش تاريخى و كتابخانه اى عظيم است.[40]

جمعيت واتيكان حدود هزار نفر است و ساكنان آن عمدتاً ايتاليايى و سوييسى و تقريباً همگى كاتوليك اند. زبان رسمى براى امور داخلى، ايتاليايى است، ولى براى مكاتبات خارجى، به ويژه با مراكز مسيحى جهان، از زبان لاتين استفاده مى شود.[41] واتيكان محل سكونت و حكومت پاپ، پيشواى كاتوليك هاى جهان است. مهم ترين بناى واتيكان، كليساى پطرس مقدس است كه نشانه اى از بنيان گذارى كليساى مسيحى به دست پطرس، جانشين حضرت عيسى(عليه السلام)، در اين مكان است.[42]

جغرافياى سياسى واتيكان

هرچند واتيكان به لحاظ وسعت كوچك ترين و از لحاظ جمعيت كم جمعيت ترين كشور جهان است، از لحاظ ويژگى هاى مذهبى، كشورى منحصر به فرد است. اهميت واتيكان به لحاظ مركزيت سازمان جهانى مسيحيت كاتوليك است; زيرا اين كشور داراى نوعى رهبريت معنوى نسبت به كشورهاى مسيحى و از نفوذ و اعتبار خاصى برخوردار است.

همه ساله عده ى زيادى از مسيحيان كاتوليك براى زيارت كليساهاى واتيكان و به ويژه كليساى «سن پيتر» و ديدار با پاپ به اين كشور سفر مى كنند.

برنامه هاى كليساهاى كاتوليك، براى رهبرى معنوى مسيحيان كاتوليك در اين مركز طراحى و هدايت مى شوند.[43]

واتيكان در يازدهم فوريه 1929 م. در پى امضاى قراردادى ميان واتيكان و دولت ايتاليا كه به قرارداد لاتران[44] معروف است، استقلال يافت. و از آن پس به نام كشورى مذهبى به رسميت شناخته شد. حفاظت از امنيت واتيكان به عهده ى يك گارد سوييسى است و روز ملى اين كشور 22 اكتبر است.[45]

وضعيت و عملكرد فرهنگى و آموزشى واتيكان

واتيكان كشورى است با لشكرى عظيم از مبلغان دينى كه تعدادشان به دو ميليون نفر مى رسد. كوشش هاى تبليغاتى مبلغان وابسته به مقرّ پاپ در واتيكان، موجب شده است كه كشورهايى چون مالاوى و اوگاندا در قاره ى آفريقا كه زمانى اكثريت جمعيت آنها را مسلمانان تشكيل مى دادند، در زمره ى كشورهاى مسيحى قرار گيرند.[46]

حدود دويست دانشگاه در سراسر جهان به طور مستقيم يا غيرمستقيم تحت نظارت واتيكان اداره مى شوند كه برخى از آنها در رم و مستقيماً زير نظر واتيكان و پاپ هستند.

علاوه بر دانشگاه هاى متعدد، بيش از 520 دانشكده ى مستقل و 200 انيستيتوى تخصصى در رشته هاى علوم انسانى و پزشكى و الهيات در حوزه ى فعاليت هاى مذهبى و علمى واتيكان قرار دارند.

دانشگاه هايى كه تحت نظر واتيكان اداره مى شوند در رشته هايى چون روان شناسى، علوم معنوى و دين شناسى، حقوق كليسايى، فلسفه ى تاريخ كليسا، ميسيولوژى (تبليغ مسيحيت)، انجيل شناسى، شرق شناسى، حقوق مدنى، رهبانيت شناسى، موسيقى شناسى، باستان شناسى مسيحى، اسلام شناسى، علوم قضايى، علوم سياسى، اقتصاد، بازرگانى، ادبيات و فلسفه فعاليت دارند.

واتيكان در پنج كشور اسلامى، سى و هفت مؤسسه ى آموزش عالى دارد كه بيست و هشت مؤسسه ى آن در بزرگ ترين كشور اسلامى جهان، يعنى اندونزى است.[47]

از مراكز فرهنگى مهم در واتيكان مى توان به كتابخانه ى واتيكان اشاره كرد. اين كتابخانه كه از اواخر قرن پانزدهم ميلادى تأسيس شده با طول سه هزار متر قفسه، غنى ترين كتابخانه از نظر نسخ خطى، تاريخ علوم كليسايى و علوم انسانى به شمار مى رود و بخشى از ميراث فرهنگى جهان را در خود جاى داده است. در اين كتابخانه ده ها هزار نسخه ى خطى، بيش از يك ميليون جلد كتاب چاپى، و بيش از يكصدو سى هزار سند مهم و مجموعه اى از نقاشى ها و آثار هنرى و مدال ها و سكه ها وجود دارد.[48] در زيرزمين اين كتابخانه از سال 1980 م يك انبار ضد اتم براى محافظت از بمباران هاى احتمالى ساخته شده است.[49]

واتيكان در سراسر دنيا پنج هزار مجله و روزنامه با دو ميليارد تيراژ منتشر مى سازد. اين تعداد غير از كتاب هايى است كه به صورت اهدايى در سراسر جهان پخش مى شود. در دهه هاى اخير همه ساله ده ها ميليون نسخه از كتاب عهد جديد چاپ و به صورت رايگان در جوامع مختلف توزيع شده است.[50]

سرويس اطلاعاتى جديد واتيكان كه فعاليتش را از سال 1990 م آغاز كرده براى تمام نمايندگى هاى واتيكان و اسقف هاى دنيا، اخبار فعاليت ها و تعاليم كليسا و پاپ و واتيكان را پخش مى كند. اين سرويس داراى 450 فرستنده ى كليسايى است كه اخبار را در اختيار عموم قرار مى دهد.[51]

راديو واتيكان كه در سال 1931 م، راه اندازى شد همه روزه فعاليت مى كند، و به 37 زبان برنامه دارد.[52]

هدف راديو واتيكان، انتشار تعاليم پاپ و اطلاع رسانى در مورد اهم رويدادهاى كليساى كاتوليك است.

هم اكنون 1580 ايستگاه راديويى و تلويزيونى در سراسر جهان مشغول تبليغ مسيحيت اند. علاوه بر آن، دستگاه مسيحيت مبالغ هنگفتى براى ساخت فيلم هاى سينمايى هزينه مى كند. فيلم هاى مذهبى مسيحى غالباً داراى جذابيت فراوان هستند و بهترين بازيگران را به خدمت مى گيرند. فيلم هاى بن هور، پادشاه پيروزمند، ده فرمان، فروغ بى پايان، انجيل متى و آهنگ برنادت در سينماهاى ايران به نمايش درآمده اند.[53]

اوضاع اقتصادى واتيكان

از نظر اقتصادى، واتيكان يكى از ثروتمندترين كشورهاى جهان محسوب مى شود. تنها در سال 1989 م مبلغ 48 ميليارد لير ايتاليا از صدقات مؤمنان به حساب واتيكان وارد شده است. اين مبلغ در سال 1999 م. به بيش از 58 ميليون دلار رسيد.[54]

به لحاظ بيرونى، كليساى جهانى كاتوليك داراى تشكيلاتى عريض و طويل و خيره كننده است. براى اداره ى اين مجموعه، پاپ حدود 2500 كارمند در تشكيلات مركزى در اختيار دارد كه براى اداره ى آن 360 ميليون مارك هزينه مى كند. نيمى از اين بودجه صرف پرسنل و ساختمان هاى ادارى و باقيمانده ى آن صرف راديو واتيكان كه به تنهايى 400 كارمند دارد و هم چنين صرف رايانه و اينترنت مى شود.[55]

منابع عمده ى درآمد واتيكان، علاوه بر مؤسسات و موزه هاى وابسته به واتيكان، اوراق بهادارى است كه در محل هاى مناسبى سرمايه گذارى شده اند و جمع مبلغ آنها به يك ميليارد مارك مى رسد. اسقف هاى آلمانى با 15 ميليون مارك بيشترين كمك هاى مالى خارجى را به واتيكان مى كنند و اسقف هاى آمريكايى در رتبه ى دوم قرار دارند. مبالغى كه داوطلبانه در كليساهاى محلى جمع آورى و در اختيار پاپ قرار مى گيرد، بالغ بر هشتاد ميليون مارك است.[56]

همه روزه عده ى زيادى بانكىِ باتقوا در اتاق خريد و فروش مؤسسه ى «APSA»، كه اداره ى دارايى هاى واتيكان را به عهده دارد، مقابل صفحات كامپيوتر نشسته و در حالى كه به ديوار پشت سرشان صليب و عكس پاپ آويخته است، به معامله ى سهام و ارز مشغول اند.[57] ميزان دارايى هاى واتيكان در سال 1989 م، بيش از 516 ميليارد لير اموال منقول و وجه نقد، و حدود 390 ميليارد لير اموال غيرمنقول بوده است.[58]

ساختار سياسى واتيكان

حكومت واتيكان، حكومتى منحصر به فرد مذهبى است كه رياست عاليه ى آن با پاپ اعظم است. در اين كشور احزاب سياسى و گروه ها فعاليت ندارند و حقّ رأى منحصر به كاردينال هاى زير 80 سال است. اين كاردينال ها پاپ را براى تمام عمر برمى گزينند. پاپ، پس از انتخاب، حاكم مطلق واتيكان است و قواى مقنّنه و مجريه را برمى گزيند.

قوه ى مقننه ى واتيكان متشكل از مجلس اسقف هاى منتخب پاپ است. هم چنين پاپ رياست اداره ى منشى گرى را، كه در حكم معاون رئيس قوه ى مجريه است، انتخاب مى كند. كابينه شورايى است كه اعضاى آن را پاپ برمى گزيند.[59]

در واتيكان سه نوع دادگاه و شكل هايى از ديوان عالى كشور، دادگاه استيناف و تجديد نظر، دادگاه ويژه ى روحانيت، ديوان عدالت ادارى و وزارت دادگسترى ديده مى شود.[60]

واتيكان در تعدادى از سازمان هاى بين المللى به صورت رسمى يا ناظر عضويت دارد. اين كشور سازمان دهى چهارهزار خليفه گرى، در سراسر جهان، شامل چهارصد هزار كشيش، هشتصد هزار راهبه، پنج هزار اسقف و دويست كاردينال را بر عهده دارد. اداره ى منشى گرى، نظارت بر حدود 160 سفارت خانه ى واتيكان را، كه تقريباً در تمامى نقاط جهان وجود دارند، برعهده دارد.[61]

ديپلمات هاى پاپ چشم و گوش اين امپراطورى هستند، اطلاعات جمع آورى مى كنند، از جانب پاپ با حكومت ها مذاكره مى كنند، بركار اسقف ها و مدرسان الهيات مسيحى در همه ى جهان نظارت دارند، و به خصوص مراقب دگرانديشان مسيحى هستند. اداره ى منشى گرى واتيكان در انتخاب ديپلمات هايش وسواس زيادى به خرج مى دهد. اين اداره كادر نخبه ى لازم براى خدمت در سراسر جهان را در آكادمى مخصوصى پرورش مى دهد. تنها كشيشان برگزيده، كه به لحاظ ايدئولوژيك كاملا تابع خط مشى پاپ و واتيكان باشند، امكان پذيرفته شدن در اين آكادمى را دارد.[62]

سياست خارجى واتيكان

واتيكان على رغم كوچكى، به علت مركزيتى كه براى جهان مسيحيت كاتوليك دارد، در صحنه ى سياست خارجى از جايگاه و اعتبار خاصى برخوردار است. تلاش روزافزون براى ورود به عرصه هاى بين المللى با روى كار آمدن پاپ ژان پل دوم (از سال 1978 م) شدت يافت و فعاليت هاى كليسا در سراسر جهان رو به گسترش است.[63] براى پاپ به عنوان رهبر كليساى كاتوليك، سرنوشت مسيحيان كاتوليك مهم ترين مسئله است، از اين رو در مواردى از بحران هاى جهانى كه يك طرف قضيه مسيحيان باشند، واتيكان حضور فعال دارد; علاوه بر اين، موضوع مسيحى سازى جهان معاصر در دستور كار واتيكان قرار دارد و بدين منظور تشكيلاتى با بودجه و اعتبار فراوان در واتيكان تأسيس شده است كه به عنوان «مجمع تنصير ملت ها»، برنامه هايى را در جهت گسترش تعاليم مسيحيت و سياست هاى واتيكان به اجرا درمى آورد.[64]

سفارت ايران در دربار پاپ اعظم در اسفند 1334 شمسى توسط حسنعلى كمال هدايت، افتتاح گرديد و از آن زمان تا كنون روابط دو كشور در عالى ترين سطح استمرار يافته و سفراى دو كشور مبادله شده اند.[65] روند كلى روابط جمهورى اسلامى ايران با واتيكان، رو به گسترش و نقطه ى عطف آن ديدار رياست جمهورى اسلامى ايران در سال 1377 شمسى با پاپ ژان پل دوم در واتيكان بوده است.[66]

پاورقى:‌


[1]. جيمس انس الاميركانى، نظام التعليم فى علم اللاهوت القويم، ج 2، ص 413.
[2]. توماس ميشل، كلام مسيحى، ص 91.
[3]. محمدرضا زيبايى نژاد، مسيحيت شناسى مقايسه اى، ص 260.
[4]. پطروس فرماج،ايضاح التعليم المسيحى، ص 165.
[5]. ويليام ميلر،تاريخ كليساى قديم در امپراطورى روم و ايران، ص 104.
[6]. (قرطاجنه)، شهرى در تونس.
[7]. مسيحيت شناسى مقايسه اى، ص 260.
[8]. ادوارد تبلور، مذهب كاتوليك و بيست و يك مقاله، ص 75، به نقل از: همان، ص 261.
[9]. كلام مسيحى، ص 44; و جوان اگريدى، مسيحيت و بدعت ها، ص 52.
[10]. اعمال رسولان، باب هشتم.
[11]. هنرى تيسن، الهيات مسيحى، ص 304.
[12]. مسيحيت و بدعتها، ص 196 ـ 197.
[13]. همان، ص 198.
[14]. ر.ك: دوم انجيل يوحنّا باب اول، سوم انجيل يوحنّا باب اول، اول پطرس باب پانزدهم.
[15]. الهيات مسيحى، ص 306.
[16]. آرل كرنز، سرگذشت مسيحيت در طول تاريخ، ص 172.
[17]. كلمه اى معرب از «ابيسكوبوس» يونانى به معناى ناظر و مراقب. در مورد وظايف و اختيارات اسقف ها در كليساهاى مختلف و چگونگى انتخاب آنها و لباس هاى مخصوص آنان و رابطه ى اسقف و كشيش ر.ك: پطرس بستانى، دايرة المعارف، ج 3، ص 530.
[18]. آلبر ماله، تاريخ رم، قسمت دوم، ص 350، به نقل از: مسيحيت شناسى مقايسه اى، ص 263.
[19]. جوان اگريدى، مسيحيت و بدعت ها، ص 201.
[20]. شهرى كوچك در شمال ايتاليا كه مجمع نوزدهم (1545 ـ 1563 م.) در آن جا منعقد شد (المنجد، ترانتو).
[21]. اينار مولند، جهان مسيحيت، ص 79 ـ 80.
[22]. پطرس بستانى، دائره المعارف، ج 3 ص 530، ذيل كلمه ى «اسقف».
[23]. مراسم تأييد يك فرد مسيحى، تكميل كننده ى آيين غسل تعميد او تلقى مى شود. اين مراسم با اين هدف صورت مى گيرد كه عهد و پيمانى كه هر فرد مسيحى در كودكى در مراسم غسل تعميد به نيابت از جانب او بسته شده آگاهانه مورد تأكيد و تأييد قرار دهد. اين مراسم در آستانه ى بلوغ و حدود 13 سالگى انجام مى شود. (ر.ك: توماس ميشل، كلام مسيحى، ص 94)
[24]. ادوارد تبلور، مذهب كاتوليك و مجموعه بيست و يك مقاله، ص 150، به نقل از: مسيحيت شناسى مقايسه اى، ص 266.
[25]. پطرس فرماج، ايضاح التعليم المسيحى، ص 176.
[26]. تونى لين، تاريخ تفكر مسيحى، ص 480.
[27]. همان.
[28]. مسيحيت شناسى مقايسه اى، ص 269.
[29]. تاريخ تفكر مسيحى، ص 121.
[30]. مقصود شمعون رسول است كه از سوى عيسى (عليه السلام)به پطرس (به معناى صخره) ملقب گرديد. توبه، 30.
[31]. انجيل متى، 16: 18.
[32]. مسيحيت شناسى مقايسه اى، ص 269.
[33]. همان، به نقل از: ميخائيل مشاقه، الدليل الى طاعة الانجيل، ص 63.
[34]. مسيحيت شناسى مقايسه اى، ص 272.
[35]. على اصغر حكمت، تاريخ اديان، ص 231.
[36]. برخى از كاتوليك ها به كنايه به چاپ ژان پل دوم لقب «پدر شتابان» داده بودند. وى بيش از صد سفر خارجى داشت و 5 بار از سوء قصد جان سالم به در برده بود.
[37]. همان، ص 177 ـ 178.
[38]. Vatican
[39]. مصطفى بروجردى، واتيكان، ص 1.
[40]. محمد رضا زيبايى نژاد، مسيحيت شناسى مقايسه اى، ص 271.
[41]. مصطفى بروجردى، واتيكان، ص 2.
[42]. مسيحيت شناسى مقايسه اى، ص 271.
[43]. مصطفى بروجردى، واتيكان، ص 2.
[44]. Lattran، قصرى در روم كه ده قرن مقر پاپ ها بوده است.
[45]. واتيكان، ص 2.
[46]. مسيحيت شناسى مقايسه اى، ص 272.
[47]. همان، ص 273.
[48]. مصطفى بروجردى، واتيكان، ص 144 ـ 145; مجتبى عبدخدائى، واتيكان، ص 204.
[49]. مصطفى بروجردى، واتيكان، ص 146.
[50]. مسيحيت شناسى مقايسه اى، ص 273.
[51]. مصطفى بروجردى، واتيكان، ص 147.
[52]. مجتبى عبدخدايى، واتيكان، ص 307.
[53]. مسيحيت شناسى مقايسه اى، ص 274، به نقل از: مرتضى نظرى، بررسى شيوه هاى تبليغاتى مسيحيت، ص 260.
[54]. مجتبى عبد خدائى، واتيكان، ص 171.
[55]. مصطفى بروجردى، واتيكان، ص 151.
[56]. مجتبى عبد خدايى، واتيكان، ص 175.
[57]. مصطفى بروجردى، واتيكان، ص 152. هم چنين ر.ك: مجتبى عبدخدايى، واتيكان، ص 164 ـ 174.
[58]. مجتبى عبدخدايى، واتيكان، ص 175. [59]. مصطفى بروجردى، واتيكان، ص 153.
[60]. مجتبى عبدخدايى، واتيكان (كليساى جهانى كاتوليك)، ص 151.
[61]. مصطفى بروجردى، واتيكان، ص 154.
[62]. همان.
[63]. همان، ص 155.
[64]. مصطفى بروجردى، واتيكان، ص 155 ـ 156.
[65]. همان، ص 177.
[66]. خبرگزارى بى بى سى درباره ى اهميت اين ديدار در گزارشى چنين آورد: ديدار آقاى خاتمى با پاپ يك ديدار تاريخى است. براى اولين بار است كه يك روحانى شيعه به عنوان رئيس جمهور اسلامى ايران با رهبر كاتوليك هاى جهان وارد گفتوگو شده است. دوم اين كه براى اولين بار است كه رييس سازمان كنفرانس اسلامى و رهبر كاتوليك هاى جهان گفتوگو كرده اند و هر دو، نماينده ى حدود دو ميليارد مسلمان و مسيحى پيرو اين دو دين هستند..
خبرگزارى آسوشيتدپرس اين ملاقات را «برخوردى بر اساس روح گفتوگو بين مسلمانان و مسيحيان» ناميد. روزنامه ى آسامى پرتيراژترين روزنامه ى جهان با چهارده ميليون نسخه در روز نوشت: رئيس جمهور اسلامى ايران قصد دارد با ايجاد پل گفتوگو ميان اسلام و مسيحيت، تصور غلطى را كه اروپا از اسلام دارد از بين ببرد (مصطفى بروجردى، واتيكان، ص 179 ـ 180).