تسبيح موجودات

محمد جواد اسعدى

- ۵ -


اين عنايت هر چند ايجاب مى كند كه سجده موجودات در برابر خداى تعالى به طوع و رغبت بوده و راهى براى تصور اكراه باقى نگذارد، ليكن عنايت ديگرى در اين بين هست كه چه بسا نسبت اكراه را تا حدى براى بعضى از موجودات ، يعنى انسان تصحيح كند و آن اين است كه در بين پاره اى از موجودات در اجتماع تزاحم قرار گرفته و با اينكه خود مجهز به طبايعى هستند، سبب هاى ديگرى هست كه نمى گذارند اين موجودات به غايات و هدفهاى خود نايل شوند.
آرى موجوداتى كه در اين عالم كه عالم ماده و دار تزاحم است قرار داشته چه بسا در رسيدن به مقتضيات طبايع خود به موانع گوناگون و مختلفى برخورند كه اقتضاى آن موانع برخلاف اقتضاى طبيعت آنها باشد و پر واضح است كه هر چه بر خلاف طبيعت باشد مطلوب وى نيست ، همچنانكه ملايم طبيعت ، مطلوب وى است .
بنابراين ، موجودات اين نشأه در جميع شئون راجع به خودشان ساجد و خاضع در برابر امر خدا هستند، ليكن در پاره اى از شئون كه مخالف طبيعت آنهاست از قبيل مرگ و فساد و بطلان آثار و آفات و مرضها و امثال آن ، سجود و خضوعشان از روى اكراه است )).
نقل كلامى از تفسير اطيب البيان
مرحوم عبدالحسين طيب در تفسير شريف اطيب البيان در ذيل آيه (18 سوره حج ) مى گويد:
اين آيه شريفه يكى از آياتى است كه دلالت صريح دارد بر اينكه تمام موجودات عالم ، حتى حيوانات و جمادات و نباتات ، عقل و شعور دارند و عبادت پروردگار خود مى كنند و در پيشگاه احديت سجده مى كنند چنانچه مى فرمايد:
(تسبح له السموات السبع و الارض و من فيهن و ان من شى ء الا يسبح بحمده و لكن لاتفقهون تسبيحهم )(140) و آيات ديگر.
و كسانيكه اين آيات را حمل بر سجده تكوينى كرده اند كه وجود اينها دليل بر وجود صانع و خالق آنهاست ، خلاف نص آيات است ، زيرا كثيرى از ناس ‍ كه حق است بر او عذاب ، سجده تكوينى را دارند به اين معنى ، و تسبيح تكوينى آنها تفقه مى شود، و اين سجده و تسبيح تشريعى است كه عبادت پروردگار مى كنند و عقل و شعور دارند، و قضيه هدهد و مورچه در سوره نمل و قضيه خطاب به آسمانها و زمينها كه فرمود: (فقال لها و للارض ائيتا طوعا او كرها قالتا ائتيا طائعين )(141)، و غير اينها، تماما صريح در اين موضوع است و اخبار داله بر اين مطلب هم بسيار است مثل تسبيح سنگريزه و سوسمار و اخبار مشتمل بر ذكر حيوانات و غير اينها.(142)
سجده موجودات در روايات
سجده موجودات در روايات متعددى بيان شده است ، اين روايات را مى توان به سه طايفه تقسيم نمود:
1- رواياتى كه سجده را به عموم موجودات نسبت مى دهند.
2- رواياتى كه سجده يك يا چند موجود معين را بيان مى نمايند.
3- رواياتى كه به كيفيت و چگونگى سجده برخى از موجودات اشاره دارند.
طايفه اول از روايات سجده موجودات
عن اميرالمؤمنين (ع ) فى نهج البلاغة قال :
((فتبارك الذى يسجد له من فى السموات و الارض طوعا و كرها و يعفر له خدا و وجها و يلقى بالطاعة اليه سلما و يعطى له القيادة رهبة و خوفا))(143).

از امير المؤمنين (ع ) در نهج البلاغه روايت است كه فرمود:
پس بزرگوار است خدايى كه هر آنكه در آسمانها و زمين است از روى رغبت و اكراه براى او سجده مى كند و گونه و صورت خود را در برابرش به خاك مى مالد و از روى تسليم اطاعت او را مى كند و از ترس و خوف او را به رهبرى مى پذيرد.
((اخرج ابن ابى حاتم و ابوالشيخ فى العظمة عن الضحاك فى الاية قال : اذا فاء الفيى ء لم يبق شى ء من دابة و لاطائر الا خر لله ساجدا)).(144)
ابن ابى حاتم و ابوالشيخ در كتاب عظمه از ضحاك در تفسير آيه نقل كرده است كه گفت : وقتى سايه برمى گردد هيچ چيزى از جنبندگان و پرندگان نيست مگر آنكه در برابر خدا به سجده مى افتد.
((اخرج ابن جرير عن مجاهد فى الاية قال : اذا زالت الشمس سجد كل شيى ء لله )).(145)
ابن جرير از مجاهد در تفسير آيه (آيه 48 سوره نحل ) روايت كرده است كه گفت : وقتى كه زوال شمس شود هر چيزى براى خدا سجده مى نمايد.
طايفه دوم از روايات
قال على (ع ): و سجدت له بالغدو و الاصال الاشجار)).(146)
حضرت على (ع ) فرمود: درختان در هر صبح و شام براى خداوند سجده مى كنند.
((عن ابى الصباح الكنانى عن الاصبغ قال : قال امير المؤمنين (ع ): ان للشمس ثلاثمأة و ستين برجا، لكل برج منها مثل جزيرة من جراير العرب و تنزيل كل يوم على برج منها فاذا غابت انتهت الى احد بطنان العرش فلم تزل ساجدة الى الغد، ثم ترد الى موضع مطلعها...
و معنى سجودها ما قال الله سبحانه و تعالى : الم تر ان الله يسجد له من فى السموات و من الارض و الشمس و القمر و النجوم و الجبال و الشجر و الدواب و كثير من الناس .(147)

از ابى صباح كنانى از اصبغ نقل است كه امير المؤمنين (عليه السلام ) فرمود:
براى خورشيد سيصد و شصت برج است كه هر برجى همانند جزيره اى از جزايرالعرب است و خورشيد هر روز بر يكى از آن برج ها فرود ميآيد، پس ‍ چون خورشيد غايب گردد، به يكى از ساكنان درون عرش الهى منتهى مى گردد، پس همواره ساجد است تا روز قيامت فرا رسد، پس به جايگاهى كه طلوع كرده است برمى گردد...
و معنى سجود خورشيد همان است كه خداوند سبحان فرموده است : (آيا نديده اى كه هر كه در آسمانها و زمين است و نيز خورشيد و ماه و ستارگان و كوهها و درختان و جنبندگان و بسيارى از مردم براى خدا سجده مى كنند).
((اخرج ابن ابى حاتم عن مجاهد قال : الثوب يسجد)).(148)
ابن ابى حاتم از مجاهد نقل نموده است كه گفت : لباس سجده مى كند.
((اخرج عبد بن حميد و ابن جرير و ابن المنذر عن ابى العالية رضى الله عنه قال : ما فى السماء من شمس و لا قمر و لا نجم الا يقع ساجدا حتى يغيب ثم لاينصرف حتى يؤذن له فياخذ ذات اليمين حتى يرجع الى معلمه )).(149 )
عبد بن حميد و ابن جرير و ابن منذر از ابى العاليه روايت نموده اند كه گفت : هيچ چيزى در آسمان ، از خورشيد و ستاره و ماه نيست ، مگر آنكه به سجده مى افتد تا غايب شود و از سجده خود برنمى گردد مگر آنكه به او اجاره داده شود، پس به جهت راست مى رود تا به محل نشانگاه خود برسد.
((عن ابى جعفر(ع ) قال : كان فى رسول الله (صلى الله عليه و آله ) ثلاثة لم تكن فى احد غيره ... و كان لايمر بحجر و لا بشجر الا سجد له )).(150)
از امام باقر عليه السلام نقل است كه فرمود: در رسول خدا(ص ) سه خصلت بود كه در ديگرى نبود... و او بر هيچ سنگى و درختى عبور نمى كرد مگر آنكه برايش سجده مى نمود.
طايفه سوم از روايات
((اخرج ابن ابى حاتم عن مجاهد (رضى الله عنه ) فى الاية قال : سجود كل شيى ء فيئه و سجود الجبال فيئها)).(151)
ابن ابى حاتم از مجاهد(رض ) - در تفسير آيه 18 سوره حج - روايت نموده است كه : سجده هر چيز سايه اوست و سجده كوهها سايه آنهاست .
سجده تكوينى يا تشريعى
اكثر مفسران قرآن سجده جمادات و موجودات فاقد شعور ظاهرى را سجده تكوينى بحساب آورده و سجده تشريعى را مخصوص صاحبان عقل و ادراك دانسته اند.
مراد از سجده تكوينى آن است كه موجودات ، به حسب خلقت و اقتضاى ذاتى خود در برابر خدا و قوانين طبيعت رام و خاضعند. سجده تشريعى آن است كه صاحبان عقل و ادراك و تكليف بحسب دستور خداى متعال و تكليف وى در برابر خداى تعالى خاضع بوده و سر به سجده مى گذارند.
همانگونه كه در سابق بارها متذكر شديم هر موجودى بحسب بهره خود از وجود داراى شعور و ادراك مى باشد و به اقتضاى همان شعور و ادارك است كه در برابر حق تعالى خاضع و ساجد بوده و تسبيح مى گويد. خداوند تعالى هم هر موجودى را به مقدار وسعت وجوديش تكليف نموده است ، بنابراين هيچ ذره اى در عالم وجود نيست مگر آنكه داراى شعور بوده و در برابر حق تعالى عابد و ساجد مى باشد.
اين سخن از تعمق در بسيارى از آيات و روايات و نيز از بيانات برخى از مفسران بدست مى آيد. كلام علامه طباطبايى (ره ) در تفسير شريف الميزان كه به تفصيل نقل گرديد، به اين معنى دلالت دارد. همچنين كلام شيرين تفسير اطيب البيان نيز همين رأى را تاييد مى نمايد.

والحمد لله رب العالمين