گُزيده سيماي نجف اشرف

سعيد بابايي حائري

- ۳ -


فصل سوم : علم و فرهنگ

هزاران ستاره

نجف در بسياري از اوقات مهم ترين سنگر فقه و شريعت اسلام بوده است و بيشتر فقهاي نامدار دراين شهر ، رهبري ديني ، سياسي و اجتماعي مردم را بر عهده داشتند .

شيخ طوسي در سال 448هـ . ق . به دليل آنكه بغداد را براي ترويج فقه و علوم شيعه مناسب نمي ديد ، به نجف مهاجرت نمود . در آن زمان نجف قريه اي كوچك و زيارتگاه شيفتگان اهل بيت بود هجرت شيخ به آن شهر ، نجف را به پايگاه مهم علمي ، فرهنگي شيعيان مبدل ساخت .

حوزه علميه نجف از ابتدا تاكنون مراحل متعددي را پشت سر نهاده است كه مي توان از پنج دوره مشخص نام برد :

دوره اول : از هجرت شيخ طوسي تا انتقال حوزه علميه به حِلّة .

اين دوره از هجرت شيخ طوسي به نجف در سال 448هـ . ق . شروع شده و تا اوائل قرن هفتم ( حدود دو قرن ) ادامه يافت .

دوره دوم : ركود نسبي فعاليت علمي در نجف و فعال شدن حوزه علميه حِلّة .

دوره سوم : رونق مجدد حوزه علميه نجف و انتقال حوزه علميه اصلي از حلّة به نجف .

در نيمه دوم قرن دهم هجري بار ديگر حوزه علميّه نجف مركزيت يافت . هجرت مقدس اردبيلي فقيه بزرگ آن عصر به نجف مهم ترين عامل رونق يافتن حوزه مباركه آن شهر بود .

دوره چهارم : مركزيت حوزه علميه مقدسه كربلا .

اين دوره از سال 1150هـ . ق . شروع گشته و تا سال 1212هـ . ق . تداوم يافت .

در اين دوره نيز حركت علمي در نجف كاملا متروك نگرديد و همواره گروهي از طلاب در آن سكونت داشتند اما كربلا مركز فعاليت هاي علمي بود .

دوره پنجم : عصر كمال علمي نجف .

نجف در اوائل قرن سيزدهم ، به همت علامه سيد محمد مهدي بحرالعلوم شاگرد والامقام وحيد بهبهاني بار ديگر مركز فعاليت هاي علمي گرديد و در حدود دو قرن جايگاه اصلي تبيين معارف والاي اسلامي بود .

رونق فعاليت هاي علمي در اين مقطع زماني بدان حدّ رسيد كه آن را عصر كمال علمي ناميده اند .

مجموعه هاي فقهي و اصولي ارزشمندي كه پس از گذشت سال ها هنوز مدارك گرانقدر و معتبر فقه شيعه

مي باشند ، در اين دوره تدوين يافت . نام آن آثار ارزشمند عبارتند از :

1 - مصابيح ( در فقه ) ،

2 - مفتاح الكرامه ( در فقه ) ،

3 - كشف الغطاء ( در فقه ) ،

4 - مقابس الانوار ( در فقه ) ،

5 - مستندالاحكام ( در فقه ) ،

6 - جواهرالكلام ( در فقه ) ،

7 - مكاسب ( فقه ) ،

8 - رسائل ( در علم اصول ) ،

9 - البرهان القاطع ( در علم فقه ) ،

10 - هداية الانام ( در علم فقه ) ،

11 - مصباح الفقيه ( در علم فقه ) ،

12 - بلغة الفقيه ( در علم فقه ) ،

13 - كفاية الاصول ( در علم فقه ) ،

14 - العروة الوثقي ( در علم فقه )

مكان هاي تدريس بدين شرحند :

1 - حجرات صحن شريف حرم مطهر

2 - مساجد نجف

3 - مدارس علميه نجف اشرف

مدارس علميه نجف

1 . مدرسه مقداد سيوري ( سليميه ) .

از مدارس بسيار قديمي و مشهور نجف است كه تاريخ بناي آن به قرن نهم هجري باز مي گردد ، مقداد سيوري باني مدرسه از بزرگان فقهاي شيعه مي باشد كه افتخار شاگردي شهيد اول و فخرالمحققين را داشته و در سال 828 هـ . ق پس از فراغت از بناي مدرسه وفات يافته است .

2 . مدرسه ملا عبدالله

تاريخ بنايش به نيمه دوم قرن دهم هجري باز مي گردد ملا عبدالله يزدي از دانشمندان بزرگ نجف در قرن دهم كه نقابت شهر را نيز بر عهده داشت .

3 . مدرسه صحن شريف ( مدرسه غرويّه )

شاه عباس صفوي اين مدرسه را در شمال صحن بنا نمود . اين مدرسه تا اوائل قرن چهاردهم هجري داير بود . از آن زمان به بعد به تدريج از وجود طلاب تهي و حجره هاي آن محل نگهداري اسباب و وسائل صحن و لوازم خدام حرم گرديد . از همين روي به تدريج كلمه مدرسه از آن برداشته شد و به دارالضيافة نامگذاري گرديد .

4 . مدرسه صدر

از مدارس وسيع و بزرگ نجف است در بازار بزرگ نجف ( السوق الكبير ) كه منتهي به صحن حرم مي شود ، واقع شده است . مساحت مدرسه در حدود 900 متر مربع مي باشد . نظام الدوله ، حاج محمد حسين خان علاف اصفهاني ، صدر اعظم فتح عليشاه قاجار در سال 1226 هـ . ق آنرا بنا نمود و موقوفاتي براي اداره و تأمين مخارج آن قرار داد .

اين مدرسه پذيراي جمع زيادي از شيفتگان علوم اسلامي بوده و به دليل برخورداري از امكانات مناسب ، از مدارس با اهميت نجف شمرده مي شود .

5 . مدرسه معتمد ( مدرسه شيخ محمد حسين كاشف الغطاء )

اين مدرسه در محله عماره واقع شده كه توسط يكي از وزراي عهد قاجار به نام معتمدالدوله و با مساعدت و كمك شيخ موسي كاشف الغطاء فرزند علامه شيخ جعفر بنا گرديده .

6 . مدرسه مهديه ( شيخ مهدي )

در محله مشراق و مقابل مقبره علامه سيد مهدي بحرالعلوم و شيخ طوسي و در مجاورت مدرسه قوام واقع شده است .

7 . مدرسه قوام

مدرسه مشهور و بزرگي به مساحت 700 متر در

مجاورت مدرسه مهديه است كه مدرسه فتحيه نيز خوانده مي شود ساختمان آن در سال 1300 هـ . ق به پايان رسيده و داراي 26 حجره مي باشد .

8 . مدرسه ايرواني

مدرسه مشهوري است كه در سال 1307 هـ . ق تأسيس گرديد . و بعدها توسط رژيم عراق تخريب شد .

9 . مدرسه ميرزا حسن شيرازي

مدرسه كوچكي است با دو طبقه كه در طبقه اول مقبره مرحوم ميرزاي شيرازي رهبر قيام تنباكو قرار دارد و طبقه دوم مشتمل بر هفت حجره است . و در جنب باب طوسي ( يكي از درهاي صحن مطهر ) قرار دارد .

10 . مدرسه بزرگ ميرزا حسين خليلي

در محله عماره واقع و مساحتش حدود 600 متر مربع است بناي مدرسه از دو طبقه تشكيل شده و مشتمل بر 50 حجره مي باشد .

اين مدرسه در سال 1367هـ . ش . توسط رژيم بعثي صدام تخريب و موقوفاتش مصادره گرديد .

11 . مدرسه بخاري

در محله حويش و متصل به مدرسه بزرگ آخوند خراساني است كه توسط شيخ كاظم بخاري بنا گرديد .

12 . مدرسه شربياني

از مدارس مشهور نجف بوده و در محله حويش قرار دارد .

13 . مدرسه بزرگ آخوند خراساني

مدرسه وسيعي در محله حويش مي باشد كه بيش از 700 متر مربع مساحت دارد و از 48 حجره تشكيل مي شود .

14 . مدرسه كوچك آخوند خراساني

در محله براق واقع شده و 210 متر مساحت و 12 حجره دارد . سال تأسيس آن 1328 هـ . ق مي باشد .

15 . مدرسه قزويني

در محله عماره و نزديك مسجد مشهور هندي قرار دارد . در سال 1324هـ . ق . تأسيس و در سال 1384هـ . ق . تجديد بنا شد و در قيام شعبان 1412هـ . ق . توسط نيروهاي بعثي ساختمان مدرسه با ديناميت منفجر و كتابخانه اش را به آتش كشيدند .

16 . مدرسه بادكوبه اي

اين مدرسه از 28 حجره در يك طبقه تشكيل يافته و در محله مشراق واقع است .

17 . مدرسه سيد كاظم يزدي ( قدس سره )

مدرسه مذكور از مشهورترين ، بزرگترين و بهترين مدارس نجف مي باشد . اين مدرسه در محله حويش و در همان خياباني است كه مدرسه شربياني قرار دارد .

18 . مدرسه هندي

مدرسه اي است با حدود 600 متر مربع مساحت كه در محله مشراق قرار دارد . اين مدرسه در سال 1328هـ . ق . تأسيس گرديده است .

19 . مدرسه سيد عبدالله شيرازي

در سال 1372هـ . ق . تأسيس گرديد .

20 . مدرسه بزرگ بروجردي ( قدس سره )

در سال 1373 هـ . ق . به توصيه آيت الله العظمي بروجردي ( قدس سره ) و با مباشرت شيخ نصرالله خلخالي احداث گرديد . اين مدرسه در محله براق قرار دارد .

21 . مدرسه « دانشگاه ديني نجف »

اين مدرسه در محله « حيّ السعد » ، در مسير كوفه به نجف واقع شده . سيد محمد كلانتر يكي از بزرگان نجف اقدام به تأسيس اين مجتمع علمي نمود و 208 حجره دارد .

برخورداري از برنامه منظم درسي به همراه امتحانات و تشويق طلاب ممتاز از خصايص اين مدرسه بوده و در حال حاضر بزرگترين و مهمترين مدرسه ديني نجف است .

نام برخي از مدارس ديگر نجف عبارتند از :

مدرسه طاهريه ، رحباوي ، آيت الله حكيم ، جوهرچي ، عاملي ها ، عبدالعزيز بغدادي ، افغاني ها ، كلباسي ، علويه ، مرتضويه ، منتدي النشر .

كتابخانه هاي نجف

فرهنگ و تمدن جز با كتاب و كتابخانه كه محصول كوشش هاي دانشمندان پيشين مي باشند رشد و شكوفايي نخواهد يافت . بالندگي يك فرهنگ و تمدن جز با توسعه و پيشرفت كتاب ، كتابخانه و كتابخواني امكان پذير نمي باشد . نجف كه سابقه هزار ساله در رشد و ترويج فرهنگ اسلامي دارد كتابخانه هاي مهمي را در خود جاي داده كه به طور مختصر به معرفي آن ها مي پردازيم :

1 ـ كتابخانه علوي

اين كتابخانه به نام هاي « الحيدريه » ، « الخزانة الغرويّه » و « مكتبة الصحن » نيز خوانده مي شود .

تاريخ ايجاد آن حداقل به قرن چهارم هجري و يا قبل از آن باز مي گردد . عضدالدوله ديلمي از كساني است كه در ايجاد و توسعه آن نقش داشته است . در طول تاريخ به دليل شهرت و انتساب كتابخانه به حرم مطهر ، افراد زيادي كتاب هاي خود را وقف آن كرده اند .

پس از نيمه دوم قرن پنجم كه جويندگان علم از هر سوي ، به نجف روي آوردند ، بسياري از مهاجران نيز كتاب هايي وقف آن كتابخانه كرده و بر اهميت آن بيش از پيش افزوده شد .

در قرن هشتم هجري به سال 755هـ . ق . كتابخانه دچار آتش سوزي گشته و بسياري از كتاب هاي آن از جمله مصحف شريف قرآن در سه جلد به خط مبارك حضرت علي ( عليه السلام ) ، در آتش سوزي از ميان رفت . پس از اين واقعه سيد صدرالدين بن شرف الدين معروف به آويّ با ياري گرفتن از فخرالمحققين محمد بن حسن حلي دانشمند گرانقدر اماميه در قرن هشتم ، كتابخانه را از نو بنياد نهاد و كتاب هاي بسياري براي آن فراهم آورد . آويّ هنگام مرگ وصيت نمود يك سوم اموال او را كتاب خريده و وقف كتابخانه علوي كنند . بدين ترتيب در زمان كمتر از پنج سال كتاب هاي بسياري در آن فراهم آمده و داراي اهميت و اعتباري دوباره گرديد .

در اثر بي توجهي ، كتابخانه بزرگ بي نظير آستان قدس علوي به تدريج اهميت خود را از دست داد و بسياري از كتاب هاي آن خارج گرديد و يا از ميان رفت ، به گونه اي كه امروز جز اندكي بسيار ناچيز از آن مخزن گرانبها ، باقي نمانده است .

به دليل سهل انگاري و كوتاه نظري ، آن ذخيره بزرگ معنوي و يادگار ارزشمند قرون پيشين كه دست خط مبارك

بسياري از بزرگان دين زينت بخش آن بود ، دستخوش حوادث گشته و از ميان رفت .

2 ـ كتابخانه امام اميرالمؤمنين ( عليه السلام )

كتابخانه امام اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) در سال 1373 هـ . ق در روز مبارك عيد غدير به همت علامه اميني تأسيس گرديد . و يكي از غني ترين ، و معتبرترين كتابخانه هاي شهر نجف است .

3 ـ كتابخانه آيت الله حكيم

آيت الله سيد محسن حكيم براي مبارزه فرهنگي با افكار الحادي و كمونيستي رژيم بعث ، كتابخانه اي بزرگ و منظم تأسيس نمود .

اين كتابخانه از شبكه اي گسترده تشكيل گرديده بود كه شعبه مركزي و اصلي آن در نجف قرار داشت و بيش از هفتاد شعبه ديگر آن در شهرهاي مختلف عراق و برخي شهرهاي كشورهاي اسلامي وجود داشت .

مرحوم آية الله حكيم مكان مناسبي در اطراف مسجد هندي انتخاب نمود و با خريداري و تخريب خانه هاي اطراف مسجد ، كتابخانه اي زيبا ، بزرگ و مجهز بنيان نهاد . اين كتابخانه به دليل نزديك بودن به حرم همواره در مسير زائرين و مردم نجف قرار داشته و مي توانست پذيراي مشتاقان كتاب باشد .

اين كتابخانه در سال 1377هـ . ق . تأسيس و در ابتدا از

15000 جلد كتاب چاپي و حدود 2500 جلد كتاب خطي برخوردار بود .

4 ـ كتابخانه حسينيه شوشتري ها

از قديمي ترين كتابخانه هاي نجف بوده و توسط حاج ميرزا علي محمد نجف آبادي در اواخر قرن سيزدهم تأسيس گرديد .

5 ـ كتابخانه شيخ آقا بزرگ تهراني

او كه از مشايخ بزرگ شيعه مي باشد در طول چندين سال تحقيق و تتبّع و بررسي نسخه هاي خطي و بي نظير ، كتاب هاي ارزشمند بسياري از اقصي نقاط عالم به ويژه مصر و ايران فراهم آورده و در كتابخانه شخصي خود قرار داد . در سال 1375هـ . ق . آن بزرگوار كه مشتاق بود همه بزرگان و فرزانگان از گنجينه ارزشمند علمي وي بهره مند شوند و آن را متعلق به همه دانش پژوهان مي دانست كتاب هاي خود را وقف عام نمود و كتابخانه عمومي ديگري در شمار كتابخانه هاي عمومي آن شهر افزوده شد .

مجموع كتاب هاي وي 5000 جلد بود كه 100 نسخه خطي كم نظير شامل آن ها مي گشت .

6 ـ كتابخانه مدرسه صدر

در ابتداي قرن سيزدهم توسط حاج محمد حسين خان صدراعظم تأسيس شد و در آن عصر از مشهورترين كتابخانه هاي نجف بود .

سهل انگاري ، اين كتابخانه را نيز به سرنوشت ناخوشايند بسياري ديگر از آثار نيك گذشتگان دچار ساخت و امروزه اين كتابخانه ، قابل توجه نيست .

كتابخانه علامه شيخ محمد حسين كاشف الغطاء ، كتابخانه مدرسه قوام ، كتابخانه مدرسه خليلي ، كتابخانه مدرسه آخوندخراساني ، كتابخانه مدرسه سيدمحمد كاظم يزدي ، و كتابخانه آيت الله العظمي بروجردي ( قدس سره ) نيز از كتابخانه هاي مهم نجف به شمار مي رود .

7ـ كتابخانه امام حسن مجتبي ( عليه السلام )

اين كتابخانه با ساختماني زيبا در انتهاي شارع الرسول بنا شده است . بنيانگذار اين كتابخانه صدر شيخ باقر شريف قريشي است .

فصل چهارم : آثار مكتوب و منظوم

سفرنامه نويسان ، شعرا و ساير نويسندگان در آثار مكتوب و منظوم خود از نجف اشرف و حرم اميرمؤمنان ( عليه السلام ) ياد كرده اند كه به اختصار چند نمونه از آن ذكر مي شود .

1 - ابن بطوطه ( قرن هفتم هجري قمري ) :

او در ديدار از نجف ، مشاهدات خود را چنين مي نگارد :

اين شهر نيكو در زميني پهناور و سخت واقع شده است و يكي از بهترين و پر جمعيت ترين شهرهاي عراق مي باشد كه بازارهاي خوب و تميز دارد . از باب الحضرة وارد نجف شديم و بعد از عبور از بازار بقالان و طباخان و خبازان به بازار ميوه فروشان و خياطان و قيصريه و بازار عطاران رسيديم . آخر بازار عطاران باب حضرت است و قبري كه معتقدند از آن علي ( عليه السلام ) مي باشد ، در اين محل است . روبروي مقبره ، مدارس و زوايا قرار دارد كه داير و با رونق مي باشد ديوارهاي مقبره از كاشي است كه

چيزي همانند « زليج » اما از حيث جلا و نقش زيباتر از آن است .

داخل حرم به انواع فرش هاي ابريشمين و غيره مفروش
است و قنديل هاي بزرگ و كوچك از طلا و نقره در آن آويخته ، در وسط حرم مِصطَبه ( 1 ) چارگوشي است كه صندوقي چوبين دارد و بر روي صندوق صفحات طلاي پر نقش و نگار كه در ساختن آن كمال استادي و مهارت را به كار برده اند با ميخ هاي نقره فرو كوفته اند چنانكه از هيچ جهت چيزي از چوب نمودار نيست .

ارتفاع مصطبه كمتر از ارتفاع قامت آدمي است و در آن سه قبر هست كه مي گويند يكي از آن آدم ( عليه السلام ) و ديگري از آن نوح ( عليه السلام ) و سومي از آن علي ( عليه السلام ) مي باشد و بين اين سه قبر در طشت هاي زرين و سيمين ؛ گلاب و مشك و انواع عطريات ديگر گذاشته اند كه زوار دست خود را در آن فرو برده به عنوان تبرك بر سر و روي خود مي كشند .

از شهرهاي عراق هر كس كه بيمار مي شود نذري براي روضه علي [ ( عليه السلام ) ] مي كند . بيشتر اشخاص كه مثلا از ناحيه سر دچار مرضي مي شوند از طلا يا نقره علامتي به شكل سر آدمي مي سازند و به روضه علي [ ( عليه السلام ) ] مي آورند و نقيب ، اين نذرها را در خزانه حرم مي گذارد . همچنين آنها كه دست يا پا يا يكي ديگر از اعضاي بدنشان آسيبي ديده علامتي به شكل همان عضو به عنوان نذر به خزانه هديه مي كنند . خزانه مزبور بسيار بزرگ و موجودي آن به قدري هنگفت است كه قابل ضبط نمي باشد .

2 - هفت كشور يا صورالأقاليم ( نيمه اول قرن هشتم )

« غرض كه سه كس را خداي تعالي محل امتحان خلايق آفريده : آدم و نوح و علي [ ( عليه السلام ) ] .

از وجود آدم كفر و عصيان ابليس ظاهر گشت و از نوح بعد از هزار سال دعوت ، بدانستند كه آن قوم استعداد ايمان نداشتند و از وجود علي ( عليه السلام ) آنكه كافر بودند و منافق و مسلمان از هم معلوم گشتند . و طايفه اي او را خدا گفتند و بعضي او را به خاتم الاولياء لقب كردند و بعضي او را لعنت كردند .

واصحّ قول آن است كه مدفن هر سه در نجف است و از نجف تا مدينه صد و هشت فرسنگ است و از نجف تا مكه دويست فرسنگ . و آن را جزيره عرب مي خوانند . و اين مساحت نيمه اي داخل اقليم سيّم است و نيمه ديگر داخل اقليم دوم است و آباداني كم باشد » ( 2 ) .

3 - شعرا

عشق به دين ، و بزرگان دين به ويژه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و اهل بيت او ( عليهم السلام ) همواره نظم سرايان دلسوخته را به سرودن در وصف آنان واداشته است .

چند نمونه از اشعار شعراي عاشق بارگاه قدس علوي را كه در مدح او و ستايش بارگاهش سروده اند در پي مي آوريم :

الف - فردوسي

شهر علم

خردمند گيتي چو دريا نهاد * * * برانگيخته موج از او تندباد

چو هفتاد كشتي بر او ساخته * * * همه بادبان ها برافراخته

ميانه يكي خوب كشتي عروس * * * برآراسته همچو چشم خروس

پيمبر بدو اندرون با علي * * * همه اهل بيت نبي و وصي

چه گفت آن خداوند تنزيل و وحي * * * خداوند امر و خداوند نهي

كه من شهر علمم عليم در است * * * درست اين سخن گفت پيغمبر است

اگر خلد خواهي به ديگر سراي * * * بنزد نبي و وصي گير جاي

منم بنده اهل بيت و نبي * * * ستاينده خاك پاك وصي ( 3 )

ب - عرفي شيرازي

اين بارگاه كيست كه گويند بي هراس * * * كاي اوج عرش سطح حضيض تو را مماس

منقار بند كرده زسستي هزار جاي * * * تا اولين دريچه او ، طاير قياس

از بس كه نور بارد از و در حوالي اش * * * خورشيد روشني كند از سايه اقتباس

گر بشنود نسيم هواي حريم او * * * بر مغز نوبهار هجوم آورد عُطاس

گفت آسمان مرا كه بگو اين چه منظرست * * * كز رفتنش نه و هم نشان داد و ني قياس

اين قصر و جاه واسطه آفرينش است * * * يعني علي ، جهان معاني امام ناس ( 4 )

ج - جلال الدين رومي

تا صورت پيوند جهان بود علي بود * * * تا نقش زمين بود و زمان بود علي بود

شاهي كه ولي بود و وصي بود علي بود * * * سلطان سخا و كرم و جود علي بود

مسجود ملائك كه شد آدم ز علي شد * * * آدم چو يكي قبله و مسجود علي بود

اين كفر نباشد سخن كفر نه اين است * * * تا هست علي باشد و تا بود علي بود

د - شيخ بهائي

چشمه خورشيد

اي خاك درت سرمه ارباب بصارت * * * در تأديت مدح تو خم پشت عبارت

گرد قدم زايرت از غايت رفعت * * * بر فرق فريدون ننشيند ز حقارت

در روضه تو خيل ملايك ز مهابت * * * گويند به هم مطلب خود را به اشارت

هر صبح كه روح القدس آيد بطوافت * * * در چشمه خورشيد كند غسل زيارت

در حشر به فرياد « بهايي » برس از لطف * * * كز عمر نشد حاصل او غير خسارت

هـ - قصيده هائيّه أزريه

أيهاالرّاكِبُ المُجِدُ رُوَيداً * * * بِقُلوب تَقَلّبَت في جَواها

اي سوار تندرو آهسته رو * * * با دل هايي كه مي غلتند در سوز و گداز خود

ان تَرائَت أرضُ الغّرِيينَ فَاخضَع * * * وَاخلَعِ النَّعلَ دُونَ وادي طُواها

اگر نمايان گشت سرزمين غريين ( نجف ) پس * * * فروتني كن و كفش بركن بيرون دروازه شهرش

و اذا شِمتَ قُبة العالم * * * الاعلي و أنوارُ رَبّها تَغشاها

و چون چشمت افتاد به گنبد بلند عالم * * * در حالي كه انوار پروردگارش پوشانيده است آن را

فَتَواضع فَثَمّ دارَةُ قُدس * * * تَتَمَنّي الافلاكُ لَثمَ ثَراها

پس فروتني كن زيرا آنجا خانه قدسي است * * * كه افلاك بوسيدن خاكش را آرزو مي كنند

قُل لَهُ والّدموعُ سَفحُ عَقيق * * * وَالحَشا تَضطَلي بِنار غَضاها

بگو باو در حالي كه اشك ها چون عقيق سرخ در * * * باريدن است و درون با آتش فروزان گرم است

يابنِ عَمّ النبي أنتَ يَدُالله * * * التي عَمّ كُل شيي نَداها

اي پسر عم پيامبر تو آن دست خدايي كه * * * سخايش همه چيز را فرا گرفته ( 5 )

و - شهريار

علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را * * * كه به ما سوا فكندي همه سايه هما را

دل اگر خداشناسي همه در رخ علي بين * * * به علي شناختم من به خدا قسم خدا را

به خدا كه در دو عالم اثر از فنا نماند * * * چو علي گرفته باشد سر چشمه بقا را

برو اي گداي مسكين در خانه علي زن * * * كه نگين پادشاهي دهد از كرم گدا را

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت * * * متحيرم چه نامم شه ملك لافتي را

بدو چشم خونفشانم هله اي نسيم رحمت * * * كه ز كوي او غباري به من آر توتيا را

به اميد آن كه شايد برسد به خاك پايت * * * چه پيام ها كه دادم همه سوز دل صبا را

پى‏نوشتها:‌


1 . مِصطَبَه : سكو ، جايي كه كمي بلندتر از زمين ، براي نشستن بسازند .
2 . هفت كشور ، ص 64
3 . گزيده اشعار فردوسي ، ص 260 .
4 . ديوان عرفي شيرازي ، ص 59 .
5 . مفاتيح الجنان ، كيفيت زيارت اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) .