سوسولها عامل فساد و تباهى در جامعه
اند
سوسوليزم يك پديده خطرناك و آفتى سرايت كننده همچون وبا است و متأسفانه اين روزها
در كشور اسلامى ما مى بينيم كه سوسوليزم اين فحشاى خزنده در حال توسعه و گسترش است
و اين وباى فراگير يك نوع آفتى است كه درمانش مشكل است چون اثرات بد خود را به جاى
مى گذارد و پس از آن هيچ آبى آن را پاكيزه نمى گرداند و از اثرات بد سوسولى آن است
كه هر جوانى دختر يا پسر در آغاز اين كار، به قصد سرگرمى و تنوع و دلخوشى، با عنوان
مد وارد صحنه كوچه و خيابان مى شود و بدون اين كه متوجه شود، با مرور زمان كم كم از
فساد و فحشاء سر در مى آورد و خود نيز به يك مهره و عامل ترويج و گسترش اين آفت در
جامعه تبديل مى شود، يك سوسول همواره با پيروى از مدهاى جور و آجور غربى منجر به
تغيير در رفتار و كردار ناشايسته اى مى شود كه مردم را به بى بند و بارى و لا ابالى
گرى و بى غيرتى دگرگون و تغيير مى دهد و علاوه بر همه ى اين ها سوسليزم زمينه سياه
و ناسالمى است كه ايمان و اعتقاد با آن سازش ندارد و سوسولى كه قطعا از غرب آمده و
در پس پرده و به صورت نامرئى دست پليد و پرقدرت صهيونيزم در كار است كه تنها قصد و
نتيجه گيرى كه مى خواهند آن است كه تضعيف و تخريب اعتقاد و ايمان نسل آينده شود.لذا
پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) و امامان معصوم درباره ى آخر الزمان و
گسترش فساد و فحشاء و پيامدهاى بد آن را به مردم گوشزد كردند تا بنويسند و ما مردم
اين زمان بخوانيم و دقت كنيم و بهوش باشيم كه دشمن در كمين است و با سرگرميهايى كه
به نام عشق و صفا كردن، زوال ما و تاريخ باستانى و اسلام عزيز و نابودى مملكت
قدرتمند ما را مى خواهند و در انتظار قبضه كردن سرنوشت ما اميدوارند.
در كتاب علل الشرايع آمده است كه حضرت على (عليه السلام) مى فرمايد كه شنيدم از
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) كه او مى فرمود:
لعن الله المتشبهين من الرجال بالنساء و المتشبهين من النسا
بالرجال.
خداوند لعنت مى كند آن مردانى كه خود را به صورت زنان نمايان مى سازند.
و همچنين زنانى كه خود را به صورت مردها در رفتار و كردار نمايان مى كنند.
و همچنين پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) باز هم در جايى ديگر فرموده
اند:
اءخرجوهم من بيوتكم فانهم اءقذر شى ء. اين ها را از
خانه هاى خود بيرون كنيد كه به يقين اين ها كثيف ترين و پليد ترين هستند.
و باز هم پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در بد گويى از اين ها مى فرمايد:
مثل هؤ لاء فى اءمتى اءنه لم يكن مثل هؤ لاء فى اءمته الا
عذبت قبل الساعه. مثل اين ها در امت من همچون آن ها كه در هر امت پيامبرى
بودند و خداوند با عذاب و بلاها نابودشان ساخت.
و از امام باقر (عليه السلام) نقل شده است كه على (عليه السلام) فرمودند كه پيامبر
(صلى الله عليه و آله و سلم) به او گفته است كه خداى عزوجل به يكى از پيامبرانش وحى
فرستاد كه به مؤ منين و پيروان دين خود بگويد: هيچ گاه لباسى همچون لباس كافران و
دشمنان خدا نپوشيده و اى پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) به مردم با ايمان و
ديندار بگو هرگز غذايى همچون غذاى كافران را نخورند و به مردم بگو كه هيچ گاه به
روشها و رفتار و كردار كافران و بى دينان پيروى نكنند، پس در غير اين صورت اى
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) آن ها دشمن من هستند همچون كافران و بى دينان،
بله خداوند مى فرمايد كه لباس پوشى همچون كافران بر رفتار و كردار مردم تاءثير بد
مى گذارد و اين زمان مى بينيم كه نوجوانان دختر و پسر بدون اين كه منظور و هدف و
نيت بدى داشته باشند و به توسط مد و سر گرمى و شكار اهريمن پليد و دشمن خدا قرار مى
گيرند و جوانان پاكيزه و با غيرت و چرتى و لامذهب تبديل مى شوند كه به درد خودشان
هم نمى خورند.
و پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) درباره ى به هم ريختن وضعيت آخر الزمان
در تمام زمينه ها سخنان بسيارى دارد و اكنون به اين موضوع خلاصه شده دقت كنيم:
و راءيت التاءنيث قد ظهر و اءظهروا الخضاب و امتشطوا كما
تمتشط المراءه لزوجها: و در آن زمان خواهى ديد كه پسران و جوانان به شكل و
حالت دخترها و همچون زنان نمايان و در همه جا با اين وضع زنانه در رفتار و
كردارشان، خودنايى مى كنند، سر و صورت خود را به نحوى شانه و يه شكلى در مى آورند و
آرايش مى كنند همچون زنان كه براى شوهران خود كنند. بله سخن بسيار است و پيامبر
گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) با اندوه فراوان از اين وضعيت ناپسند زمان ما،
براى مردم زمان خود تعريف مى كند كه حاضر با تعجب و ناباورى به سخنان آن حضرت گوش
فرا مى دهند و بعضى ها به اين سخن پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) در شك و تعجب
هستند و دوباره از آن حضرت مى پرسند كه اى پيامبر خدا، آيا واقعا در آن زمان اين
طور مى شود؟
پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) در جواب آن ها مى گويد: بلكه وضعيت آن
مردم بدتر و خراب تر از اين هم مى شود.
حيوان بى خرد و سنگ سخت قابل تغيير و
تحول نيستند.
حضرت على (عليه السلام) از افراد نادان و جاهل و بى سواد، بسيار رنج مى برد
چون بخوبى مى دانست كه اين فرد بى خرد مى تواند بدانستن، انسان شود و علو رفعت و
منزلت و مقام والا و نبايد به حد و مرتبه حيوان تنزل و پست گردد، و اين همه
استعدادهاى درونى و خدادادى بلااستفاده بنماند در حالى كه مى تواند يكفرد مبتكر و
خلاق و سازنده باشد.لذا آن حضرت در تمام عمر خود، سعى بسيار نموده تا بى خردان را
به انديشه و آگاهى وادار كند، و گاهى نيز سخن به ملالت و نكوهش آن ها آن ها روا مى
دارد و صحبت از زيان آن ها و غير مفيد بودن، و از بى نفعى آن ها در جامعه رنج مى
برد.
حضرت درباره ى افراد نادان و بى خرد سخن فراوان داشته و من جمله از آن ها.
لم يستضيئوا باءضواء الحكمه، و لم يقد حوا بزناد العلوم
الثاقبه، فهم كالاءنعام السائمه، و اءلصخور القاسيه
(87)
بى خردان از روشنيهاى چراغهاى دانش و حكمت بهره اى نميبرند، و به آتش زنه هاى علوم
و معارف گسترده، جرقه اوليه و قدم آغاز را نمى افروزند، پس آنان همانند چهر پايان
چرنده و بيشعور رميده مى باشند، و همچون سنگهاى سخت بنيان اند كه چيزى را درك نمى
كنند.
از نظر بى شعورى و بى خبرى از دانش و حكمت، حيوان و سنگ سخت فرقى نيست چون هر دو
قابل تغيير نيستند، مثال سنگ سخت براى اين است كه برساند حيوان بى شعور همان طور در
بى عقلى و بى خردى مى ماند و هر دوى اين ها براى مثال و تشبيه افراد نادان و بى
سواداند.
حضرت على (عليه السلام) ابعاد علم و دانش را به خوبى مى دانست و شوق بسيار داشت كه
همتى شود و شايد تمدن امروزى و منافع آن را زودتر از امروز، مى خواست كه مردم به آن
برسند و از آن بهره برند، درست در همان زمان كه مى بايستى از وجودش استفاده شود و
كمك بگيرند، توقع و انتظارش، بيدار شدن مردمش بود و در صدد بود تا نظاره گر ترقى و
پيشرفت و تمدن و شكوفايى آن ها باشد و با اين شيوه ى كلام آن حضرت ، در واقع مردم
را به اختراعات و اكتشافات دعوت مى نمود.
حرف آخر
اين كتاب حاوى تحقيقات جديدى است كه حاصل هفت سال تلاش مداوم است و بيش از
نود درصد مطالب عرضه شده در اين كتاب، تحقيقات تازه اى است كه براى اولين بار به
نظر هر خواننده مى رسد.
بر خلاف رسم رايج عده اى از مؤ لفين، كه با روش تكرارى برداشتن مطالب و جمع آورى از
كتاب هاى متععد، اقدام به عرضه ى كتاب جديدى مى كنند كه هيچ گونه نوآورى و حرف تازه
اى در آن مشاهده نمى شود و با اين روش، روح علاقه و نشاط را در خواننده پديد نمى
آورند؛ در اين كتاب سعى شده تا مطالب به صورت علمى و جديد بيان شود.
و اءغلب كتابها داراى جلدى براق، رنگارنگ و اسم جذاب ميباشند و هر بيننده اى به
خريد آن كتاب مايل مى شود، ولى پس از خواندن آن، مى بينيم كه هر خواننده با وطلب
تازه اى روبرو نميشود و احساس نو آورى در آن نمى بيند، و همچنين احساس ميكند كه اين
مطالب را در جاى ديگرى خوانده و يا شنيده است، لذا انگيزه مطالعه در او سرد ميشود.
با وجود احاديث متعدد از معصومين عليهم السلام كه هر كدام بيانگر عظمت علوم آل محمد
(صلى الله عليه و آله و سلم) است، به راستى چرا ما نبايد اين علوم را به دقت
نشناسيم و در صدد شناخت آن ها بر نياييم، و چرا بايد همواره به تكرار مطالب
بپردازيم؟
اگر پيرامون احاديث معصومين (عليه السلام) آن گونه كه شايسته ى آن هاست، تحقيق شود،
مشاهده مى كنيم كه احاديث پر محتوا و علمى زيادى وجود دارند كه بسيار غنى هستند، و
مى توانند ره گشاى بسيارى از مشكلات ما گردند.
در جوامع امروزى كه علم به سرعت در حال توسعه و تحول است و فرهنگ غرب، همچون وبايى
در حال رواج، نفوذ و گسترش است، آيا رواست كه ما خود را در سطح عادى و معمولى نگاه
داريم و شرايط روز را در نظر نگيريم و در حرفها و كتاب هاى جديدمان، هيچ گونه تغيير
و تحولى به وجود نياوريم؟!
شناسايى اسناد و احاديث معتبر و گرانمايه ى شيعى كه چون چراغى زرين در راه هدايت و
پيشرفت جوامع، از ائمه هدى (عليه السلام) نقل شده است، اگر به خوبى تبيين و تفسير،
به طور حتم حيرت دنيا را بر خواهد انگيخت و بار ديگر به اعتناى روز افزون اسلام
عزيز كمك شايانى خواهد نمود و پوزه معاندان دين و اشخاصى چون سلمان رشدى و ديگران
را به خاك ماليده و به زباله دان تاريخ خواهد سپرد. ان شاء الله
مجموعه ى حاضر با هدف تبيين گسترده از وسعت علوم آل محمد (صلى الله عليه و آله و
سلم) است كه مى تواند، گام هاى ارزنده اى، در مقابل سرايان و آنان كه دچار تهاجم
فرهنگى شده اند، بردارد. و توصيه مى شود، شما خواننده ى گرامى با اهدا نمودن اين
كتاب به دوست و دشمن ، موافق و مخالف اسلام، بدون بحث نتيجه ى قابل ملاحظه اى را
دريافت كنيد.
علوم آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) مايه ى افتخار و سربلندى شيعيان است.
اميد است برادران اهل تسنن، با شناخت بهتر از پيشوايان و ائمه ى شيعى، به حقانيت
چهارده معصوم پى بردند و از كليد و حيله ى معادن اين بزرگان معرفت و علم باخبر
گردند.
اين كتاب، گام كوچكى است در راستاى معرفى چهره ى حقيقى معصومين و پيشوايان شيعه، كه
در آن به يكصد و ده موضوع با عنوان علوم آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) اشاره
شده است؛ اميد است مورد رضايت خداى سبحان واقع گشته و توفيق هر چه بيشتر شناخت
اسلام را به ما عرضه دارد.
مطالب اين اثر گوياى وسعت بى كران علوم اسلامى است و سعى ما بر اين است تا در
جلدهاى بعدى از صدها موضوع علمى، موضوعات تازه اى را مطرح كنيم
البته سعى بنده بر اين بوده تا ضمن معرفى، گوشه اى از علوم آل محمد (صلى الله عليه
و آله و سلم) از تمام اشخاص جهان از هر فرقه و مسلكى كه باشند، خوب بدانند كه هرگز
نمتوانند باءندازه يكصدم اين موضوعات علمى را از پيشوايان خود بياورند و در اينصورت
حقانيت بزرگواران ما بيش از اين براى آنها ثابت خواهد شد