ه- مسلمانان آسیاى مرکزى
آسیاى مرکزى به
لحاظ ژئوپولیتیکى اهمیت زاید الوصفى دارد، موقع جغرافیائى، جمعیت نسبتا زیاد، هویت
اسلامى و ذخائر غنى، این منطقه را مورد توجه ابرقدرتها قرار داده است. اقوام ساکن
در این نواحى گرچه مشخصه نژادى گوناگونى دارند اما بدلیل وحدت ایدئولوژیکى و در
واقع مسلمان بودن نخواستهاند از تهاجم فرهنگى و سیاستهاى متجاوزین تاثیر پذیرند،
روسها از گذشتههاى دور در صدد آن بودهاند که به محو فرهنگ و هویت اسلامى اقوام
مسلمان آسیاى مرکزى بپردازند اما با وجود سرکوب شدید، جابجائى و دادن امتیازات
سیاسى - اقتصادى و فرهنگى موفق نشدهاند مردم این سامان را از فرهنگ خود که بر
ارزشهاى اسلامى استوار است،جدا کنند. (1)
مناطق مذکور
پایگاه مهمى جهت رشد فرهنگ اسلامى بوده و به لحاظ خصیصههاى تاریخى و دارا بودن
مراکز علمى و فرهنگى مورد توجه همسایگان خود، بویژه ایران بودهاند.
توسعه اسلام در
مناطقى که به آسیاى مرکزى موسوم است از قرن اول هجرى صورت گرفت. در سال 21 هجرى
مطابق با 641 میلادى لشکرهاى پیروزمند مسلمان، آذربایجان را به تصرف درآوردند و از
این تاریخ خورشید پرفروغ اسلام بر این نقاط تابیدن گرفت. در سال 64 هجرى دربند نیز
به تصرف قواى اسلام درآمد که تا قرنها بعد منتهى الیه شرقى مرزهاى اسلام را در
برابر ایالات ترک تشکیل مىداد با فتح مناطق شرقى قفقاز توسعه سریع و کامل اسلام در
مناطق مذکور آغاز شد که عملا با مقاومت چندانى روبرو نگردید و تا زمان کشورگشایى
روسها در قرن نوزدهم، قسمتهاى مهمى از آسیاى مرکزى بخشى پیوسته از قلمرو اسلامى
بود. بدین گونه منطقهاى که جایگاه تمدن باستانى داشت و از گذشته در معرض آئین
بودایى، مسیحى و نسطورى بود، به اسلام روى آورد. در سال 54 قمرى مسلمانان از
آمودریا گذشته و در 56 قمرى بخارا را فتح نمودند و در سال 134 قمرى در کرانههاى
رود طلاس قواى امپراطورى چینى سلسله تانگ (که براى حفاظت مناطق آسیاى میانه آمده
بودند.) را درهم شکستند. در قرن دهم میلادى اسلام درمقام مذهب آسیاى مرکزى حاکم شد
و از این تاریخ به یکى از معتبرین کانونهاى فرهنگى جهان اسلام تبدیل گردید. پس از
آن امپراطورى عثمانى چندیت قرن بر آسیاى میانه و قفقاز حکومت نمود و تصرف
سرزمینهاى اسلامى بدستى قواى روس بین قرون شانزدهم تا نوزدهم نتوانست مانع از
پیشرفت و نفوذ اسلام گردد و در این مدت مناطق مسلمان نشین آسیاى مرکزى با جهان
اسلام ارتباطى پیوسته داشته و از تاریخ و فرهنگ یکسانى برخوردار بودند و حتى در سال
1917م باکو و سمرقند به سرزمین اسلام انس داشت تا به مسکو و پتروگراد. (2)
درعصر صفوثه که تشیع به عنوان مذهب رسمى ایران قلمداد گردید، آذربایجان این
مذهب را با آغوش باز پذیرفت و این جمهورى به پایگاه اصلى شیعه در منطقه ماوراء
قفقاز گشت.
از لحاظ نژادى،
ترکیب جمعیت آسیاى مرکزى بسیار متنوع و پیچیده مىباشد.در شمال قفقاز سلسله کوههاى
مرتفع باعث تفکیک گروههاى نژادى مىشود که با چندین لهجه سخن مىگویند که از سه
زبان ترکى، فارسى و قفقازى ریشه گرفتهاند. گرچه هرکدام از این اقوام داراى سنتهاى
خاص و شیوههاى ویژه خود مىباشند، اما در فرهنگ اسامى و هویت مذهبى مشترکند. نواحى
ادیج و کراشاى، چرکس، کاباردین، بالکار، چچن اینگوش، شمال اوشین، داغستان و
آذربایجان قلمرو جغرافیائى شمال قفقاز (ماوراى قفقاز) است. قوم ازبک از بزرگترین
اقوام ناحیه آسیاى میانه است که درحال حاضر اکثریت جمهورى ازبکستان را تشکیل
مىدهند. بجز تاجیکها، اکثریتسکنه آسیاى میانه از نژاد ترک هستند. قزاقها،
تاتارها، ایغورها، ترکمنها، غازانها، ذنجانها (چینى الاصل) و اقلیتهاى ترک و
کرد و بلوچ نیز در آسیاى مرکزى سکونت دارند. (3)
از نظر جمعیت،
آمارهاى متفاوتى براى این منطقه ذکر نمودهاند که از 60 میلیون نفر تا 70 میلیون
نفر در نوسان است. سکنه آسسیاى مرکزى در هنگام الحاق به روسیه حدود 6 میلیون نفر
بود که با مرگ و میر بالا ویژه کودکان، رشد کند داشت از سوى دیگر، تزارها براى برهم
زدن وحدت منطقه و ترکیب جمعیت اسلامى، ساکنان روسى و اوکراینى را تشویق به مهاجرت
مىنمودند که این پدیده در نیمه دوم دهه 1870م افزایش یافت. به هنگام انقلاب اکتبر
1917م ساکنان اسلاو حدود 30% قزاقستان و 8/3% آسیاى مرکزى را تشکیل مىدادند و
مسلمانان به 12 میلیون نفر بالغ مىگردیدند.
این مهاجرتها
گرچه پس از انقلاب اکتبر تا سال 1920م متوقف بود اما از سال 1928م آغاز شد و تا سال
1936م 1700000 نفر ساکنین جدید به منطقه آمد. این افراد غالبا به ازبکستان،
ترکمنستان، قرقیزستان و تاجیکستان مىرفتند. شدت مهاجرت اسلاوها بحدى بود که تا سال
1939م 50% سکنه تاشکند (بزرگترن شهر آسیاى میانه) را اسلاوها تشکیل مىدادند.
هجوم آلمان به
روسیه در سال 1941م سیل مهاجرین را تشدید نمود و این حرکت برخى از هالى بومى آسیاى
مرکزى را به شدت تحت تاثیر فرهنگ روسى قرار داد. تا سال 1959م نسبت اروپائیان در
قزاقستان به 65% و در آسیاى مرکزى به 25% رسیده بود اما این مهاجرتها نتوانست جلو
رشد روزافزون مسلمانان را بگیرید و در سال 1979م نسبت غیر مسلمانان در قزاقستان به
57% و در آسیاى مرکزى به کمتر از 18% تنزل نمود. مهاجرت اجبارى، تبعیدها و کشتارهاى
وسیع نیز از رشد روزافزون جمعیت آسیاى مرکزى نکاست و روند مخاطرهآمیز سلطه روسها
را که بویژه از سال 1959م آغاز شده بود معکوس نشان داد و در فاصله سالهاى 1959 تا
1979م مسلمانان به جاى پراکندگى، تمرکز بیشترى یافتهاند و آهنگ بالاى رشد طبیعى
جمعیت مسلمانان در آینده وزنه بیشترى به آنان داده و این پدیده آنان را در برابر
خطر استحاله فرهنگى حفظ نموده و هویت اسلامى آسیاى مرکزى را نیرومند خواهد ساخت.
از لحاظ ذخائر
اقتصادى و منابع معدنى و محصولات کشاورزى، آسیاى مرکزى غنى است. تا قبل از انقلاب
اکتبر که در مسائل کشورزى این منطقه تغییراتى پدید آورد و این تحولات منجر به کاهش
محصولات زراعى شد. 90% پنبه شوروى سابق در این نواحى بدست مىآمد; در این میان
ازبکستان 65% پنبه را بخود اختصاص داده بود. نصف محصول ابریشم نیز در همین جمهورى
تولید مىگردید.
دولت تزارى با
توجه به استعداد منطقه و شرایط جغرافیائى به نوعى تک محصولى دست زده بود و طبق
برنامهاى اکثر زمینهاى زیر کشت آسیاى مرکزى را به این محصول اختصاص داده بود که
دولتشوروى پس از 1917م این سیاست را دنبال نمود و این حرکت منجر به کاهش کشت غله
گردید. سیاسیت تک محصولى، مشکلات بزرگى را بخصوص در جنگها و هنگامه قحطى براى
مردمان این نواحى پدید آورد. در نواحى استپى و سواحل دریاى خزر، گندم کشت مىشود،
دامدارى از فعالیتهاى دیگرى است که با ویژگیهاى جغرافیائى و زندگى سنتى مردم بویژه
عشایر و روستائیان تناسب دارد. در جمهورى ازبکستان به پرورش گوسفند قره گل توجه
دارند. تربیت گاو در سواحل شرقى و غربى دریاى خزر صورت صورت مىگیرد. در سالهاى
1932 تا 1933 که سیستم اشتراکى در آسیاى مرکزى پیاده شد تعداد دامها کاهش یافت و به
15000000 رسید در حالى که در سال 1929م آمار دام 60 میلیون راس بود. این تنزل
آشکار، سران شوروى را وادار نمود که به دامداران قزاقستان و آسیاى مرکزى اجازه
دهند، روش زندگى سنتى خود را از سر بگیرند. حرکت مزبور باعث رونق دوباره دامدارى شد
و میزان آن را در سال 1960 به57 میلیون راس و در سال 1979م به 80 میلیون راس
رسانید. ماهیگیرى در سواحل دریاى خزر و رودخانهها به طریقى سنتى و جدید صورت
مىگیرد.
از لحاظ ذخائر نفت
و گاز، آسیاى مرکزى و قفقاز اهمیت قابل توجهى داشته و بخش مهمى ازنفتشوروى سابق از
این مناطق استخراج مىگردد.
توسعه صنعتى از
سال 1917م در آسیاى مرکزى آغاز شد تا قبل از آن این سرزمین منطقهاى کاملا کشاورزى
و دامپرورى بود و تنها چند کارخانه پنبه پاک کنى و ابریشم کشى داشت. شوروى در ظاهر
براى صنعتى کردن آسیاى مرکزى و در باطن براى برهم زدن نظام سنتى و فراهم نمودن
اسباب مهاجرت اروپائیان و اقوام روسى به این نقاط، باب صنعت را پس از جنگ جهانى دوم
در نقاط مذکور گشود و توسعه سریع صنعت، وجوه اقتصاد را در آسیاى مرکزى دگرگون نمود
و طبقه بزرگ کارگران شهرى را بوجود آورد.ولى چون افراد بومى چندان تمایلى به امور
صنعتى نشان ندادهاند اغلب کارهاى غیر کشاورزى را افراد غیر بومى در دست گرفتند، که
این جهش صنعتى با وجود مناقع غنى و نیروى انسانى عظیم آسیاى مرکزى با تنگناهایى چون
منابع آبى محدود، دورى از مناطق اصلى صنعت کشور وجود تفاوتهاى آشکار در شاخصهاى
اجتماعى - اقتصادى در مقایسه با سایر مناطق مواجه شد.
توسعه امپراطورى
روسیه بر نواحى آسیاى مرکزى حدود 348 سال طول کشید. اولیت فتح از سال 1552م با
تسخیر غازان آغاز شد. در زمان ایوان مخوف و به سال 1584م روسها مناطق مسلمان نشین
کناره ولگا و سیبرى غربى را تسخیر نمودند و این نقاط براى همیشه از جهان اسلام جدا
شد. در سال 1604م که روسها به داغستان حلمه بردند، مردم این سرزمین به کمک قواى
عثمانى در مقام مقابله با آنان برآمده و قواى روس را تارومار نمودند که ناچار به
عقب نشینى شدند. این پیروزى مسلمین که با حرکتى استراتژیکى توام بود باعث قویتحضور
اسلام در میان اقوام کوهنشین شمال قفقاز شد و در قرن نوزدهم این منطقه در مقام رکن
عمده مقاومت اسلامى در برابر هجوم روسها به سوى نواحى مسلمان نشین حضور یافت.طى
قرون هفدهم و هیجدهم میلادى تا زمان کاترین دوم، اسلام مورد حمله و تعرض روسها بود
و مراکز مذهبى مورد تهاجم قرار گرفتند به طورى که بین سالهاى 1738م تا1755م از 536
مسجد غازان 418 باب از بین رفت. موقوفات مصادره گردیده و فعالیتهاى تبشیرى آغاز شد
مسلمانان مقاوم یا کشته مىشدند و یا به مناطق دوردست مىرفتند. در زمان کاترین دوم
و به سال 1771م جزیره قرم به تصرف نیروهاى روسى درآمد و در 1774م تحت الحمایگى دولت
عثمانى بر آن پایان یافت. در عصر کاترین با تصرف خیوه و خوقند قلمرو آن تحت عنوان
فرماندارى کل ترکستان تحت کنترل مستقیم ارتش روسیه قرار گرفت. در اواخر قرن هیجدهم
و اوایل قرن نوزدهم میلادى مناطق مسلمان نشین ماوراى قفقاز و آذربایجان کنونى به
تصرف روسها درآمد.
از سال 1917م که
نظام مارکسیستى در روسیه استقرار یافت تحت عنوان: برابرى ملتها، اعلام شد که در
شوروى پدیدهاى به نام ملت اسلام نمىتواند وجود داشته باشد و در تعارض میان ملیت
با کمونیسم پیروزى با کمونیسم است; با این تصور نظام جدید به سرکوبى، انهدام،
جابجایى اجبارى مسلمانان پرداخت در سال 1944م،300000 نفر از تاتارهاى قرم بازداشت و
با وضع فجیعى به سیبرى و قزاقستان فرستاده شده و روسها و اوکراینىها قلمرو سابق
آنان را غصب نمودند. در همین سال بدون هیچ گونه دلیلى قوم منطقه مسختى جنوب گرجستان
بازداشتشده و به قزاقستان و ازبکستان کوچ داده شدند که از 200000 نفر، حدود 50000
نفر از فرط سرما و گرسنگى در طول راه تلف شدند. بعد جمهورى خودمختار چچن اینقوش
منحل گردید و قلمرو آن ضمیمه جمهورى فدراتیو روسیه شد واقوام آن بازداشت و تبعید
گشتند. بدین گونه مقامات شوروى در صدد محو اقوام شمال قفقاز برآمدند اما تلاش آنان
با شکست مواجه شد و با مرگ استالین از این ملتها اعاده حیثیتشد و کوهنشینان شمال
قفقاز موفق شدند تا سال 1959م برخى از ضربات را جبران کنند و علیرغم 15 سال
تبعید،جذب ملیتهاى دیگر نشده و زبان خویش را از یاد نبردند.
در آسیاى میانه
مشى مسکو با مقاومتشدید روبرو گردید. تبلیغات ضد مذهبى یکیاز حربههاى نظام
کمونیستى بود که در این منطقه شروع شد. از سال 1925م موقوفات، مصادره و تا سال
1927م کلیه محاکم سنتى اسلامى برچیده شد. در سال1928م طى تهاجم وحشیانهاى از
انجام شعائر دینى چون مراسم سینهزنى شیعیان در ایام عاشورا جلوگیرى به عمل آمد و
روحانیون با اتهام جهل و فساد وارتشاء و حتى جاسوس ژاپن و آلمان! مورد تعقیب قرار
گرفتند، بسیارى از مساجد و مراکز اسلامى تعطیل شد.
هجوم علیه یکى از
مظاهر اسلامى یعنى حجاب از سال 1927م آغاز شد. مساجد به موزه و مرکز تئاتر و
رقاصخانه تبدیل شد. شخصیتهاى اسلامى تبعید و شکنجه شدند. پس از جنگ دوم در سرزمین
شاشان واقع درقفقاز حدود 800000 نفر به طرز موحشى به نواحى شمالى و سیبرى فرستاده
شدند که حدود 20% تا 30% آنان در طول مسیر به علتسرما و گرستگى تلف شدند. با
400000 نفر از مسلمین قرشاى و قالمون هم این گونه رفتار کردند. در سال 1942م انقلاب
بزرگ ترکستان شوروى بوقوع پیوست بطورى که طى آن مسلمانان سرزمینهاى اشغالى را باز
پس گرفته و با بیرون راندن سربازان شوروى، جمهورى ترکستان را اعلام کردند که پس از
جنگ دوم شوروى بدان حمله و این جمهورى را تصرف نمود.
در زمان حکومت
استالین،آزادى نسبى براى مسلمین بوجود آمد و تسهیلاتى براى سفر حج فراهم شد و
دارالعلم اسلامى در بخارا و تاشکند بوجود آمد و تسهیلاتى براى سفر حج فرهم شد که
علت این برنامه را مىتوان در موارد زیر جستجو نمود:
1- نفوذ و قدرت
دین اسلام در میان مردمان آسیاى مرکزى;
2- سنت اسلامى به
عنوان چهار چوب قانونى طى قرون و اعصار در زندگى مردم جارى بود;
3- جوامع اسلامى
با مرام و مسلک حزب حاکم بر شوروى بیگانه بودند و نظام حاکم سعى مىکرد با ایجاد
روابط مسالمت آمیز از شدت این انزجار بکاهد;
4-حمله به اسلا و
مبارزه برعلیه مسلمانان ازنفوذ نظام حاکم بر سرزمینها و کشورهاى اسلامى بخصوص
خاورمیانه مىکاست.
در سالهاى اخیر تا
قبل از فروپاشى نظام پوشالى مارکسیستى حملات ستیزه جویانهاى علیه اسلام در شوروى
شدت یافت و مشى خشونت و تعارض از سر گرفته شد و تبلیغات الحادى به طور گستردهاى،
ادامه یافت و تلاش همه جانبهاى براى از میان برداشتن گرایشهاى دینى برداشته شد.
پس از جنگ 1953م
خروشچف حملات را با شعار بازگشت به تعالیم لنین از سرگرفت و تعداد مساجد و رؤساى
مذهبى را تقلیل داد. انتشار کتابهاى الحادى رشد فزایندهاى بخود گرفت. مؤلفان در
این کتابها به خدشه نمودن مسائل اسلامى و مسخ ارزشهاى مذهبى پرداختند. با همه اینها
موفقیت قابل ذکرى بدست نیاوردند و بر خلاف اختناق شدید و فشارهاى فراوان، دین اسلام
در زندگى مردمان آسیاى مرکزى جارى است و حتى قدرت معنوى آن پرده آهنین نظام
کمونیستى را از صلابت انداخت و با وقوع انقلاب اسلامى ایران تجدید حیات اسلامى در
بین ساکنین آسیاى مرکزى و ماوراء قفقاز به اوج خود رسید، و سرزمینى که داراى سابقه
تاریخى و فرهنگى درخشان بوده و مردمان آن در قرون متمادى موجب قوت اسلام و پرچمدار
آن بودهاند و دانشمندان بزرگى را در دامان خود پرورانده و صاحب مواریث ارزشمند
فرهنگى و هنرى هستند بار دیگر با تحرک و هیجانى فراوان مىرود تا از موازین اسلامى
حراست و پاسدارى نماید. امروز براى اکثریت جمعیت مسلمانان در جمهورىهاى مسلمان
نشین، استقلال واقعى به معناى بازگشت به هویت اسلامى است. انقلاب اسلامى ایران و
دوام و استمرار آن در این نواحى، حس اسلام خواهى و دفاع از باورهاى دینى را در میان
مسلمانان آسیاى مرکزى به مراتب افزون نموده است. مردم احساس مىکنند پس از سالها
فشار و جدایى تحمیلى از فرهنگ اسلامى، بار دیگر شخصیت معنوى خود را بدست آوردهاند.
این روحیه موجب آن شد که مردم براى برقرارى حکومت اسلامى در جمهوریهاى خود تلاش
کنند. امروزه قریب به هفتاد میلیون نفر مسلمان در جمهوریهاى تازه استقلال یافته
آسیاى میانه به این حقیقت رسیدهاند که تنها در پرتو برقرارى حکومت اسلامى و موازین
شرعى مىتوانند دوام و بقاى مذهب خویش را در قلمرو زندگى، براى خود تضمین نمایند.
تاریخ آسیاى مرکزى
با فرهنگ اسلامى و سنن ایرانى گره خورده است و در قرون متمادى مناطقى که اکنون به
صورت جمهوریهاى مستقل درآمدهاند، جزئى از قلمرو ایران بودهاند و در عصر غزنویان،
سلجوقیان و خوارزمشاهیان، این نواحى از نقاط اصلى ایران به شمار مىرفتهاند. در
عصر صفوى مذهب تشیع در آذربایجان نفوذ نموده و دوره قاجاریه پیرو قطعنامههاى
گلستان، و ترکمنچاى ابتدا گرجستان و بدنبال آن ایروان، نخجوان و بخش شمالى
آذربایجان به روسیه واگذار گرید، سمرقند، خیوه، و بخارا مواریث قابل توجهى از فرهنگ
ایرانى دارند و زادگاه تعدادى از دانشمندان ایرانى همچون ابن سینا، فارابى،
خوارزمى، جوهرى،بخارى ترمذى، زمخشرى و ... آسیاى میانه مىباشد، همان سرزمینى که در
قرون اولیه اسلامى جزو خراسان بزرگ بود.
یادآور مىشود که
سرزمین ترکستان شرقى از نظر ذخائر و منابع کشاورزى و معدنى غنى است و مىتواند به
صورت قطب صنعتى عمده در آسیا درآید، نفت، ذغال سنگ، اورانیوم، سنگ آهن، طلا، فسفر،
نقره، سرب، قلع، میکا، الماس، زمرد و گاز از منابع آن است اما کشور چین ضمن آنکه
براى نوسازى کشورش از این منابع بهره مىگیرد، ترکستان شرقى را در فقر و محرومیت و
تحت فشارهاى سیاسى اقتصاى قرار داده است و در مقایسه با ایالات دیگر و نواحى مجاور،
این سرزمین بسیارعقب افتاده مىباشد. در سالهاى اخیر تا حدودى بخاطر نگرانى از
اوضاع خاورمیانه و آسیاى مرکزى، سیاست دولت نسبت به ترکستان شرقى دگرگون شده و تا
حدودى از فشار بر آنان کاسته شده است و چین مىکوشد روابط مسالمت آمیز بین چینیهاى
ساکن در این ایالت و مسلمانان فراهم کند ولى با تمام این تلاشها در سال 1981م بین
اویغورها و چینیها درگیرى و نزاع پیش آمد. (4)
ذیلا به بررسى
جمهورى آسیاى میانه مىپردازیم:
قرقیزستان
جمهورى قرقیزستان
با 198500 کیلومتر مربع وسعت در شمال تاجیکستان و شرق ازبکستان و قزاقستان قرار
دارد. این سرزمین از شرق و جنوب شرقى با ایالت ترکستان شرقى چین (سین کیانگ) همسایه
است. سرزمینى کوهستانى مىباشد و 70% آن را ناهمواریها و نقاط مرتفع تشکیل مىدهد.
وجود ارتفاعات پوشیده از برف گرچه موجب وزش بادهاى سرد و حاکم شدن آب و هواى سرد
زمستانى در این نقاط مىشود اما در فصل بهار و تابستان با ذوب برفهاى آن و افزایش
آب رودخانهها و چشمهها سرسبزى منطقه را افزون مىنماید. دریاچه آیسیک کول تقریبا
در شمال شرقى این جمهورى واقع است که به طراوت منطقه مىافزاید.
قرقیزستان در سال
1358ش، 3529000 نفر سکنه داشت اما در حال حاضر جمعیت آن به 5/4 میلیون نفر بالغ
مىگردد. از قریب به 3 میلیون نفر قرقیزى شوروى سابق نزدیک به 5/2 میلیون نفر آن در
این جمهورى ساکنند بقیه نژادهاى آن را تاجیکها (فارسى زبان) ازبکها، روسها
اوکراینىها و آلمانىها تشکیل مىدهند و مىتوان اذعان نمود که 25% سکنه آن
اروپائىاند.
ترکیب قومى متنوع،
گاهى درگیریها و تشنجهایى را در این کشور بدنبال داشته است و تازهترین آن نبرد بین
قرقیزها و ازبکها در بهار سال 1369ش مىباشد. (5)
قرقیزها (خرخیزها)
از اواسط هفدهم میلادى بتدریج به اسلام روى آوردند و هم اکنون اکثریت آنان
مسلمانند. زبان رایج آنان قرقیزى است که به زبان ترکى مرکزى تعلق دارد و داراى
گویشهاى گوناگون مىباشند. (6)
این قوم همچون
سایر اقوام آسیاى میانه در آغاز قرن سیزدهم میلادى زیر سلطه قوم خونخوار مغول قرار
گرفتند و پس از آن به تناوب تحتسیطره چینىها و خانهاى مغولستان قرار داشتند. این
کشور در سال 1886 میلادى به اشغال روسها درآمد و با عنوان بومى فرغانه به امپراطورى
روسیه منضم گردید. در سال 1936 میلادى تحت عنوان «جمهورى سوسیالیستى خود مختار
قرقیزستان»، این سرزمین شکل گرفت که تا سال 1987 میلادى به همین شکل باقى ماند اما
در این تاریخ اعلام استقلال نمود و دست به یک سرى اصلاحات سیاسى زد،و در تاریخ 12
اسفند 1370ش به عنوان یک کشور مستقل به عضویتسازمان ملل درآمد. مرکز آن قبلا
فرونزه نام داشت که در تحولات جدید نام سابق خود را که پیشیک است، بازیافت. کاخ
ریاست جمهورى قرقیزستان به تقلید از آرامگاه مولوى، عارف ایرانى بنا شده و این خود
نفوذ فرهنگ ایران را در جمهورى مذکور نشان مىدهد. مرکز حکومت، در حدود 15% سکنه
قرقیزستان را در خود جاى داده است. این کشور داراى 18 شهر و 31 اقامتگاه مىباشد.
کشور قرقیزستان نسبت به سایر جمهورىهاى آسیاى مرکزى آرامتر و با ثباتتر است اما
با تورمى مهار نشدنى و فقر و محرومیتشدید روبرو مىباشد در حالى که در نواحى
کوهستانى جارى هستند گرچه براى کشتیرانى مناسب نمىباشند (بدلیل آبشارهاى مسیر) اما
از منابع مهم تولید برق آبى (انرژى هیدروالکتریک) (7) مىباشند. این
کشور ازمهمترین تولید کنندگان اورانیوم و زغال سنگ در آسیاى میانه به شمار مىآید و
داراى معادن دیگرى چون نفت،گاز طبیعى، طلا، سرب،روى،سنگهاى ساختمانى و ... مىباشد.
چراگاههاى
دامنههاى کوهستانى آن سرسبز و خرم بوده و موجب رونق دامدارى در این منطقه شده
است.10% اراضى آن قابل کشت هستند. قرقیزستان کشورى است محصور در خشکى و به دریاى
آزاد راه ندارد. توسعه صنعتى در این کشور با عنایت به جمعیت بومى و عدم رغبت آنان
به مشاغل صنعتى، موفقیتآمیز نبوده است. به عنوان مثال در سال 1959م درصد کارگر
بومى در بخش صنایع 34% بوده در حالى که اکثریتشاغلها در افراد بومى در این سال
تشکیل مىدادهاند ولى در همین سال 32% افراد غیر بومى در بخش صنعت مشغول بکار
بودهاند. (8)
تاجیکستان
جمهورى تاجیکستان
با 143100 کیلومتر مربع در شمال افغانستان و شرق ازبکستان قرار دارد. از شمال با
قرقیزستان و از شرق با ایالت ترکستان شرقى (سین کیانگ) چین، مرز مشترک دارد، در سال
1979م 3806000 نفر سکنه داشت اما هم اکنون 5300000 نفر سکنه دارد یکى از قدیمىترین
تمدنهاى آسیاى مرکزى در این منطقه وجود دارد که تاجیکها وارث آن هستند. در حدود
86% مردم تاجیکستان پیرو دین مبین اسلام مىباشند. علاوه بر تاجیکها، اقوام روسى و
اروپائى در آن سکونت دارند. این کشور از قرون گذشته و حتى قبل از میلاد بخشى از خاک
ایران بوده و پیوندهاى فرهنگى و ملى بین این دو کشور وجود دارد. در قرن سیزدهم مورد
تاخت و تاز مغولها قرار گرفت و در سال 9873م روسها آن را به تصرف خود درآوردند و 4
سال پس از انقلاب 1917م یعنى درسال 1921م ارتش کمونیستى شهر دوشنبه را تصاحب نمود و
این سرزمین در 16 اکتبر 1929م (24 مهر 1308ش) تحت عنوان: «جمهورى سوسیالیستى
استالین آباد» به مجموعه جمهوریهاى تحت نظر کرملین پیوست که تا سال 1961م این نظام
سیاسى را حفظ نمود و از آن پس نام خود را به تاجیکستان نغییر داد. این کشور تا سال
1991م، بیش از 60 سال با نظام کمونیستى و تحت تعلیمات الحادى اداره مىشد. برخلاف
سرکوبى مذهب، توسط کمونیسم در تظاهرات و تحصنها و تحولات اخیر، مذهب به صورت قوه
محرکه تجدید حیات فرهنگ تاجیکستان و تغییرات سیاسى این کشور درآمده است. تظاهرات
هفت هفتهاى در این کشور براى سرنگونى رحمان نبىاف از اعضاى حزب کمونیستشوروى
سابق از نمونههاى بارز تلاش مسلمانان براى بازگشت به اعتقادات دینى است. تجلى
اعتراض مذکور به صورت برگزارى نمازهاى جماعت در مساجد و اماکن عمومى است. معترضین
در چادرهایى که در برابر کاخ ریاست جمهورى در ناحیهاى بنام «میدان شهدا» برپا کرده
بودند با مراسم دعا، قرائت قرآن و سخنرانى مردم را تحت تاثیر احساسات مذهبى و
هیجانى اسلامى قرار مىدادند. به نحوى که تحت تاثیر این برنامهها، زنان به
پوشیانیدن اندام و رعایتحجاب اسلامى ترغیب شدند. مراسم نماز جماعت که همه روزه یک
بار در این میدان بر پا مىشد به 5 بار در روز افزایش یافت. (9) این در
حالى است که در گذشته حتى در منازل نمىتوانستند عبادت انجام دهند و مراسم سوگوارى
حضرت اباعبدالله(ع) و دستجات عزادارى در زیر زمینها برگزار مىشد و در ورودى این
زیر زمینها، کشیک مىگذاشتند تا در صورت آمدن ماموران امنیتى، متفرق شوند. آگاهى
از انقلاب اسلامى هم در دوران کمونیستى از طریق رسانههاى استکبارى و خبرگزاریهاى
وابسته به ابرقدرتها بود که تصویر منفى و مشوشى از ایران در ذهن مردم مىساختند و
حتى امریکا درمنطقه آشوب زده کولاب، از طریق اشرار علیه انقلاب اسلامى تبلیغ
مىنمود. با این حال مردم تاجیک مىگویند: بدون گندم آرى ولى بدون ایران هرگز،
تاجیکستان در واقع پاره جدا افتاده از ایران و به عبارتى ایران کوچک است. (10
با فروپاشى شوروى،
استقلال تاجیکستان در 9 سپتامبر 1991م تحقق یافت و نهضت مردم که بر بنیانى عقیدتى
استوار بود منجر به روى کار آمدن اپوزیسون متشکل از حزبهاى نهضت اسلامى، دموکرات،
سازمان رستاخیز و بدخشان گردید و 30% کابینه در بدو استقلال از این احزاب بودند.
نظام حکومتى آن مصالحه ملى و رئیس جمهورى کفیل وحدت ملى نام دارد. حزب نهضت اسلامى
که همزمان با انقلاب اسلامى ایران در این کشور بوجود آمده یکى از قوىترین گروههاى
سیاسى به شمار مىرود. سازمان آریاناى بزرگ بین تحصیل کردهها و حتى افراد عادى،
طرفداران فراوانى دارد که آرمان آن ایجاد دولت واحدى در سرزمینهاى فارسى زبان است.
خطباء مساجد تحتسرپرستى اداره تامینات (رهبر مذهبى مسلمانان) فعالیت مىکنند در
سالهاى اخیر 1500 مسجد در نقاط مختلف تاجیکستان تاسیس شده که 150 واحد آن مسجد جامع
است. (11)
یکى از مشکلات مهم
سیاسى این جمهورى تازه استقلال یافته این است که گرایش دینى گرچه بین عدهاى از
مردم نیرومند است اما چندان فراگیر نمىباشد زیرا در مدت چند دهه سلطه کمونیستى،
آموزش علوم دینى به طور رسمى در آن متوقف بوده و طالبان قادر نبودهاند براى تحصیل
علوم اسلامى به کشورهاى مسلمان مسافرت کنند و به تکمیل معلومات مذهبى بپردازند.
گرایش ملى گرایان
هم قدرت آن را ندارد که به تنهایى حکومت کند و متاسفانه گرایش کمونیستى هنوز
قوىترین گرایش سیاسى این سرزمین مىباشد. از سوى دیگر عده کثیرى از روسها، مشاغل
کلیدى صنعتى و فنى را در دست دارند. حضور ارتش سرخ با نامى جدید نیز موقعیت
طرفداران کمونیسم را تقویت مىکند اما آرمان کمونیسم در جهان بى اعتبار شده و
رسوایى فروپاشیدن آن در شوروى و اروپاى شرقى اجازه نمىدهد که این افراد جان بگیرند
و در راس نظام سیاسى قرار گیرند.
تشنجهاى سیاسى و
چالشهاى اقتصادى، این گرایش را شدت بخشیده و به این کشور اجازه نمىدهد نظام سیاسى
پایدارى را جانشین رژیم فرو ریخته قبلى کند. امریکا و رژیم صهیونیستى اسرائیل تا
کنون تلاشهاى فرهنگى - سیاسى فراوانى براى اعمال نفوذ در این جمهورى بعمل آوردهاند
اما مقاومت اسلامى مردم اجازه نداده است که این تلاشهاى مذبوحانه به ثمر برسد.
یکى از مسائل مهم
در هویت فرهنگى تاجیکستات، زبان فارسى است که در رژیم گذشته کوشش بر این بوده تا
تاجیکها این زبان را که موجب قرابت تاریخى، فرهنگى و ادبى با ایران مىشد فراموش
کنند. لذا روسها آموزش خط فارسى را متوقف نمودند و با این کار آنان را از خواندن
نشریات و آثارى که به زبان فارسى انتشار مىیافت محروم کردند و با ایجاد دیوار
آهنین ارتباط آنان را با فرهنگ ایرانیان قطع نمودند و خط سیریلیک را رواج دارند و
با نفوذ مهاجرین روسى در مراکز علمى، فرهنگى، فنى و ادارى زبان روسى در این کشور
حضور بیشترى یافت زیرا مشاغل مهم و تخصصى و علمى در دست افرادى بود که فارسى
نمىدانستند. با این وجود، مردم با حالتى از شور و هیجان به زبان مادرى خود (فارسى)
سخن مىگویند و اولین جشنهاى سالگرد استقلال خود را با پردهبردارى از پیکره فردوسى
آغاز کردند و جالب اینکه مجسمه لنین را برداشته و این پیکره را بجایش نهادند و با
شور و التهاب خاصى با هم زمزمه مىکردند:
«بسى رنج بردم در
این سال سى عجم زنده کردم بدین پارسى» (12)
دولت نیز اعلام
کرد که خط فارسى را به عنوان خط رسمى مکاتبات خود انتخاب مىنماید. اکثریت مردم
تاجیکستان باسوادند و اغلباهل کتاب و روزنامه و مجله هستند. کتاب طرز آموزش خط و
زبان فارسى در طول یک سال 3 بار چاپ شد. سالانه بین 700 تا 800 جلد کتاب در این
کشور انتشار مىیابد که غالب آنها در موضوعات علوم انسانى است و هم اکنون
روزنامههاى پیوند و سامان به زبان فارسى چاپ مىشود. در این کشور 126 مجله و
روزنامه وجود دارد که 3 تاى آن مربوط به بخش خصوصى و بقیه در انحصار دولت است. 13
عنوان آنها سراسرى، 10 عنوان هم به صورت هفتهنامه مىباشد. بالاترین تیراژ آن به
نشریات «جمهوریت»، «راز و نیاز با مردم» و روزنامه خصوصى «چراغ روز» اختصاص دارد
که تیراژ آنها به 70000 نسخه بالغ مىگردد. (13)
مرکز حکومت
تاجیکستان شهر دوشنبه است و این کشور در حال حاضر داراى 18 شهر و 49 اقامتگاه
مىباشد.
رودخانههاى
فراوان آن در تولید انرژى برق آبى اهمیت ویژهاى دارند. ذخائر غنى آهن، سرب، روى،
مس، قلع، جیوه و اورانیوم در سرزمین مذکور بدست مىآید. همچنین نفت و گاز طبیعى از
جمله ثروتهاى خداداى مردم این سامان است. تاجیکستان از تولیدکنندگان عمده کتان در
آسیاى مرکزى است و صنایع شیمیائى، قالى بافى، جوراب بافى، پوشاک، نساجى و مواد
غذایى در آن استقرار داشته و از شهرت خوبى برخورداند.
در رژیم گذشته، از
این امکانانت بالقوه (ذخائر معدنى) به آن صورت بهره بردارى نشد و اکنون تاجیکستان
مىخواهد بخود متکى شود دچار کمبودهاى شدید و تورم طاقت فرسا شده است و حتى بسیارى
از وسایل حمل و نقل به علت کمبود سوخت متوقف شدهاند و مشکل گرانى و بحرانهاى
سیاسى، اجتماعى، ممکن است ثبات این کشور را به مخاطره بیفکند. (14)
ایران ضمن
فعالیتهاى فرهنگى مىتواند تاجیکستان را در استخراج منابع معدنى و توسعه صنعتى و
بهبود اوضاع اقتصادى مساعدت کند.
پىنوشتها:
1- حکومت مسکو و مساله مسلمانان
آسیا مرکزى - مایکل ریوکین ترجمه محمود رمضان زاده ص 205.
2- مسلمانان شوروى، گذشته، حال
و آینده - الکساندر بنیگسن و ... ترجمه کاوه بیات.
3- اقلیتهاى مسلمان ترجمه ایرج
کرمانى صفحات 271 تا 273.
4- اقلیتهاى مسلمان در جهان،
ترجمه ایرج کرمانى صفحات 282 تا 295، در ضمن در بخش مسلمانان چین این سرزمین تا
حدودى معرفى شده بود.
5- رسالت ش 1991.
6- روزنامه جمهورى اسلامى ش
3726.
Hydro
Electric power 7-
(Michael
8- حکومت مسکو و مساله مسلمانان آسیاى مرکزى نوشته مایکل ریوکین ترجمه محمود
رمضان زاده ص 76. Rywkin)
9- بیدارى اسلامى در آسیاى
میانه، نیویورک تایمز.
10 و 11- برگرفته از مصاحبه على
اشرف مجتهد شبسترى سفیر ایران در تاجیکستان با روزنامه اطلاعات ش 19665 - 25 تیر
ماه 1371.
12- ایران و تاجیکستان مستقل -
ناصر ایرانى، مجله نشر دانش سال دوازدهم ش پنجم مرداد و شهریور 1371.
13- ماخوذ از مصاحبه روزنامه
اطلاعات با محمداف باخان وزیر مطبوعا جمهورى تاجیکستان (روزنامه اطلاعات ش 19611.)
14- در تازهترین تحولات، قواى
کمونیستى به کشتار شدید مسلمانان پرداخته و یک میلیون نفر مسلمان را آواره
کردهاند.