آبرونگه دارى صالح :
جناب حجة الااسلام المسلمين مهدى انصارى
فرمود:
پيرمرد مهر فروش و متدينى در كربلا بود كه بسيارى از بزرگان به وى
اعتماد داشته و مهرهاى واقعى كربلا را از او تهيه مى كردند. روزى او
برايم گفت : شب عروسى همسر علويه ام رو به من كرده و گفت :
قبل از زفاف ، مى خواهم چيزى به شما بگويم ، از شما نيز تقاضايى دارم .
با تعجب از تقاضا و خواسته اش پرسيدم ، او گفت :
در كودكى به خاطر حادثه اى ، بكارت خويش را از دست داده ام ، در حالى
كه هرگز آلودگى جنسى نداشته ام ، اگر شما به هنگام زفاف مرا باكره
نيافتيد، علتش حادثه اى طبيعى بوده است و نه ارتكاب گناه ، ولى مردم
اگر بفهمند، حتما مرا به عنوان دختر رسول خداوند صلى الله عليه و آله
نبرده و حريم مرا نگهدار.
لحظه اى فكر كردم در درونم واقعا او را بى گناه يافتيم پس به احترام
جدش و بى گناهى اش با روئى گشاده از تقاضايش استقبال كردم آنگاه به
نحوى زيركانه ، آبروى او را در ميان همگان حفظ كردم ، فردا شب در عالم
رؤ يا رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله را با مرحوم آية الله
بروجردى رحمه الله ديدم كه به كربلا آمده اند آن دو پس از زيارت امام
حسين عليه السلام قصد داشتند به ميهمانى بروند هر يك از مردم سخت از
آنان تقاضا مى كردند تا آنان به جهت به من دامادى داده است كه مى خواهم
به خانه اش بروم !
من نيز كه در آرزوى ديدار حضرت و تشريف فرمايى آن وجود مقدس به خانه ام
بودم كنارى ايستاده و با افسوس فراوان نظاره گر تقاضاى مردم و گفتار آن
حضرت بودم . هنگامى كه آن حضرت در عالم رؤ يا به نزد من رسيد، ايستاد و
فرمود:
مى خواهم به منزل شما بيايم !
با خوشحالى پذيرفتم ، پس با آن حضرت به سوى خانه مان راه افتاده ام
وقتى به خانه مان وارد شد، فرمود: آنچه كه دخترم به تو گفت ، درست بود،
به خاطر اين خدمت بزرگى كه به او و به من كردى ، خداوند تمام بلايا و
شرور دنيا و آخرت را از تو برداشت .
و اينك كه ساليان سال از آن حادثه مى گذرد، واقعا خداوند شرهاى بى
شمارى را از من دفع كرده است .(59)
خدمتگذارى صالح :
مرحوم آية الله شيخ مرتضى حائرى رحمه الله به نقل از ارياب باقر
(60) فرمود:
روزى با مشهدى ابوالقاسم كه او نيز دكان بقالى داشت به ميدان رفته تا
مقدارى خيار و سبزى خريدارى كنيم . در بين راه با آقا جعفر سبزى فروش
برخورد كرديم مشهدى ابوالقاسم بدون توجه به حضور من با او مشغول صحبت
شد. در همان هنگام ناگهان ديدم تابوتى در
وسط زمين و آسمان كه روى آن پارچه اى افتاده توسط دوازده نفر از عالمان
سيد به همراه چند نفر خانم چادر مشكى پوش تشبيع مى شود!
يكى از آن عالمان سيد رو به من كرده و فرمود:
مى دانى اين جنازه از آن كيست ؟ اين رفبق تو ميرزا هدايت است !
از آنان پرسيدم : او را كجا مى بريد؟
گفتند: كربلا!
در همين لحظه مشهدى ابوالقاسم كه صحبتش با آقا جعفر تمام شده بود، دست
اش را روى شانه ام گذارده و دائم صدا مى زد: چرا جواب نمى دهى ؟
به او چيزى نگفتم ولى با حيرت به راه افتاده ام پس از خريدن لوازم مورد
نياز براى بازگشت ، راه صحن حضرت معصومه عليه السلام انتخاب كرديم .
ناگهان ديديم مردمى از صحن بيرون مى آيند. با توجه به آن مكاشفه حساس
شده ، قدرى جلو رفتيم و پرسيدم :
چه خبر است ؟
آنان گفتند: ميرزا هدايت فوت كرده بود كه ما اينك پس از تشييع و تدفين
از سر خاك او مى آييم !
مرحوم حائرى رحمه الله اضافه فرمود: مرحوم ميرزا هدايت قفل ساز، دكانى
در گذرخان داشت . او نه تنها شبهاى جمعه به منزل مرحوم آية الله حجت
رحمه الله مى آمد، تا به مرحوم سيد رضا فروغى خادم آية الله حجت رحمه
الله براى پذيرايى از حاضرين در مجلس امام حسين عليه السلام كمك كند،
بلكه هر جا نيز مجلس عزادارى مى ديد، بدون كوچكترين چشمداشتى خود به
پذيرايى مى پرداخت .
(61)
سفارت درمانى صالح :
جناب حجة الااسلام حسينى از وعاظ موثق شهرستان قم ، به نقل از
يكى از اساتيد بزرگ حوزه فرمود:
فردى از خدمه حضرت رضا عليه السلام را مى شناسيم كه ساليان سال خدمات
فراوانى به حرم حضرت كرده بود. روزگارى بيمارى سختى بر او افتاد، به
گونه اى كه قدرت هرگونه از وى سلب گرديد.
روزى با حالت خاصى از درون خانه اش به حضرت رضا عليه السلام توجهى خاص
كرده و از وى مى طلبد كه خدمتگذارى از خدمتگزارانش را كه اينك ساليانى
است در بستر بيمارى افتاده عيادت و شفا دهد.
اى حكم تو جارى به قضا ادركنى
|
اى معدن تسليم و رضا ادركنى .
|
اس شاه ملقب به رضا ادركنى .(62)
|
همان هنگام ناگاه خود را در باغى مى يابد كه حضرت رضا عليه السلام نيز
در آن بر روى تختى نشسته است . حضرت با ديدن او گلى از گلهاى آن بوستان
را چيده و در اختيار وى مى گذارد و او نيز آن را مى بويد!
لحظاتى بعد او دوباره خود را سالم در همان اتاق خويش مى يابد، در حالى
كه گل اعطايى آن حضرت عليه السلام نيز در دستانش بوده است .
آقاى حسينى افزود: از آن سال به بعد او تا پايان عمر وقتى بر بالين
مريض حاضر شده و با آن شاخه گل بر بيمار مى كشيد، آن بيمار به سرعت
شفا مى يافت . آرى ! او سرطانى هاى بيشمارى را با همان شاخه گل شفا
داد.
(63)
كسب حلال صالح :
جناب حجة الاسلام مهاجر اصفهانى فرمود:
پدر مرحوم آية الله صافى اصفهانى كاسبى بسيار متدين و رعايت كننده اصول
و احكام فقهى و اخلاقى بود. او روزى به خاطر كارى مغازه اش را به يكى
از فرزندانش سپرده و از آن خارج مى شود. اتفاقا دقايقى بعد فردى از يكى
از شهرهاى فارس ، براى خريد يكى از كتابها كه قيمت واقعى آن 5 ريال بيش
نبوده ، پيدا مى شود فرزند با خوشحالى به جاى فروختن كتاب به قيمت 5
ريال ، آن را به يك تومان مى فروشد.
پس از بازگشت پدر، و اطلاع يافتن از شيوه نامناسب كسب فرزند، او سخت
فرزندش را مورد كه خريدار بايد در كاروانسراهايى كه غالبا اهالى آن
شهرستان در آن جا اطراق مى كنند، باشد، پس بايد سرعت هر چه تماتر به آن
كاروانسرا شتافته و پس از پيدا كردن آن مرد چنين مى گويد:
قيمت واقعى كتاب 5 ريال بوده و نه يك تومان ! يا كتاب را پس بده و پولت
را بگير و يا بقيه آن را كه 5 ريال است ، دريافت كن .
مرد كه سخت به حيرت افتاده بود، ابتدا امتناع مى كند، ولى با اصرار پدر
و اين كه او از چنين پولهاى ارتزاق نمى كند. بالاخره مى پذيرد و او نيز
با شادمانى به مغازه اش باز مى گردد.
(64)
ارشاد صالح :
جناب حجة الاسلام فتح الله پور به نقل از عارف وارسته اى فرمود:
روزى با عالم زاهد مرحوم آية الله رضوى خراسانى به كربلا رفتيم ، شب
جمعه همان هفته در مدرسه طباطبايى حال بسيار نامساعدى داشتيم .
مرحوم رضوى خود به تنهايى به حرم تشريف يافت چند ساعت گذشت ولى او
نيامد من به دليل كسالت شديد نتوانستم منتظر او بمانم پس شامم را صرف
كرده و خوابيدم . دقايقى بعد مرحوم رضوى با ناراحتى به داخل حجره آمده
حالتى عجيب داشت ، گوشه اى نشست و با صداى بلند گريه نمود دائم با خود
مى گفت : ديدى بدبخت شدم !
اين حالت او مرا سخت نگران كرد به اصرار از او جريان را پرسيدم او گفت
:
وقتى به حرم تشريف يافتم و به اعمال عبادى و زيارتى مشغول شده بودم
ناگهان كسى رو به من كرده و فرمود:
سيد على زيارت شما قبول باشد.
من كه در حال خوشى بودم با ناراحتى از مزاحمت آن فرد كه خيال مى كردم
او از اعراب باديه نشين است پاسخش را دادم او دوباره با من سر صحبت را
باز كرد با تندى او را طرد كردم او با آرامى رو به من كرد و فرمود،
عصبانى نشو، اگر من بروم ضرر مى كنى ، بعدا پشيمان مى شوى .
من بدون اعتنا به حرفهايش همچنان بر نارضايتى ام از گفتار نابهنگام اش
اصرار مى ورزيدم .
او براى آخرين بار فرمود: من مى روم ولى وقتى بفهمى خيلى پشيمان مى شوى
!
آنگاه به راه افتاد ابتداء من با چشمهايم او را تعقيب كردم چند قدم
نرفته بود كه ناگهان ناپديد شد. پس از ناپديد شدنش تازه فهميدم كه چه
كرده ام و اكنون نمى دانم چه بايد بكنم ؟!
(65)
تائب صالح :
جناب حجة الاسلام هاشمى نژاد به نقل از مرحوم روحانى فرمود:
مقدس اردبيلى رحمه الله از روستايى مى گذشت . مردم روستا كه علاقه اى
وافر به او داشتند، به استقبالش شتافتند. كد خداى روستا كه به خاطر
اعمال زشت و ناپاكش آدم بسيار منفورى در ميان اهالى آن روستا بود، از
مرحوم مقدس اردبيلى رحمه الله خجالت كشيده و به استقبالش نرفت و در
خانه اش ماند.
آن شب مرحوم مقدس اردبيلى رحمه الله به اصرار مردم ، در آن روستا ماند،
فردا صبح ناگهان از سوى مقدس اردبيلى رحمه الله اعلام شد: كد خداى
روستا از دنيا رفته و او قصد دارد كه خود به كفن و دفن آن مرد اقدام
كند؟!
بسيارى از روستاييان اعتراض كنان به نزد مقدس اردبيلى رحمه الله شتافته
تا او را از اين كار پرهيز دهند، ولى او در كمال قاطعيت نپذيرفت آنگاه
به همراه جمعى از يارانش ، خود به خانه كد خدا وارد شد و از همسرش
پرسيد: شوهرت در آخرين لحظات عمر خويش چه كرد كه او اينك در نزد خداوند
از چنان مقام عالى برخوردار است ؟
زن گفت : از چند روز قبل شوهرم مريض بود از ديروز كه شما به اين روستا
آمديد، او سخت منقلب شد؛ چرا كه مى خواست به ديدارتان بيايد، ولى اعمال
گذشته اش و نفرت عمومى مردم از وى ، مانع از اين كار شد.
شب هنگام ، او بسترش را در حياط خانه انداخت ، نيمه هاى شب حال او رو
به و خامت گذارد، پس خود را به هر زحمتى كه بود سوى قبله كشانيد و فقط
اين جمله را با صداى بلند گفت :
خدايا اگر مقدس اردبيلى رحمه الله را بيامرزى ، كارى نكردى ، اگر من
روسياه را آمرزيدى ، خدايى كرده اى !
اين را گفت و چند قطره اى اشك ريخت آنگاه دراز كشيده و لحظاتى بعد در
كمال آرامش از دنيا رفت .
(66)
پى نوشتها
(1) خدا در قرآن مى فرمايد:
به پدر و مادر و خويشان و يتيمان و فقيران نيكى
كنيد.
(2) حضرت امير المومنين امام على عليه السلام مى فرمايد:
در توجه به يتيمان خدا را در نظر بگيريد.
(3) حضرت امير المومنين امام على عليه السلام مى فرمايد:
هر كسى رعايت حال يتيمان را بكند حال فرزندان او
نيز رعايت مى شود.
(4) حضرت اميرالمؤ منين امام على عليه السلام مى فرمايد:
از برترين نيكى ها، نيكى به يتيمان است .
(5) حضرت اميرالمؤ منين امام على عليه السلام مى فرمايد:
ظلم كردن بر يتيمان و كنيزان عذاب خدا را نازل و
نعمتهاى او را از مردم سلب مى كند.
(6) پيامبر عظيم الشان اسلام صلى الله عليه و آله مى فرمايد:
براى يتيم چونان پدر مهربان باش و بدان ، هرچه
مى كارى درو مى كنى .
(7) فيض كاشانى .
(8) پيامبر عظيم الشان اسلام صلى الله عليه و آله مى فرمايد:
شخصى نزد پيامبر آمد و از قساوت قلب خود شكايت
مى نمود: حضرت فرمود: اگر مى خواهى كه دلت نرم شود و به خواسته ات برسى
بر يتيم رحم نمود و او را نوازش كن و از غذاى خودت به او بخوران ، دلت
نرم و خواسته ات برآورده مى شود.
(9) محمدعلى خيرآبادى .
(10) حضرت امام سجاد عليه السلام مى فرمايد:
كسى كه از ريختن آبروى مسلمان خوددارى كند، روز
قيامت خدا لغزشهاى او را مورد توجه قرار نمى دهد.
(11) حضرت امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
در تفسير آيه شريفه (ولايودن لهم فيقندرون ) كه
مى فرمايد: براى آنها اجازه معذرت خواهى داده نمى شدخدا
بزرگوارتر و عادل تر و بزرگتر است از اينكه براى بنده اش جاى عذرخواهى
باقى باشد و به اجازه معذرت خواهى ندهد. منظور آنست كه از كار افتاده
است و توان معذرت خواهى ندارد.
(12) صادق سرمد.
(13) حضرت اميرالمومنين امام على عليه السلام مى فرمايد:
نيك خلق و خوى خوبان و بدى خلق و خوى بدان است .(10).
(14) حضرت اميرالمومنين امام على عليه السلام مى فرمايد:
احسان و نيكى همان محبت است .
(15) حافظ.
(16) خدا در قرآن مى فرمايد:
اگر نيكى و احسان كرديد به خود كرديد.
(17) پيامبر عظيم الشان اسلام اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايد:
هيچ مرد و زن مؤ منى بيمار نمى شد مگر اينكه خدا
به سبب آن بيمارى گناهى را از او بر مى دارد.
(18) سعدى .
(19) يكى از خادمان امام صادق عليه السلام گفت :
فردى از اصحاب امام بيمار شده بود من همراه عده
اى از اصحاب به قصد عيادت او خارج شديم در قسمتى از راه امام جعفر به
ما برخورد و به ما فرمود: كجا مى رويد؟ گفتيم : مى خواهم به عيادت
فلانى برويم ، ايشان به ما فرمود بايستيد، ما ايستاديم ، او فرمود:
همراه كسى از شما سيب ، به ، يا ترنج و يا مقدارى كمى از عطر يا قطعه
اى از عود يا بخور هست ! گفتيم : همراه ما چيزى نيست فرمود: آيا نمى
دانيد كه فرد بيمار به هر آنچه براى او آورده مى شود شاد مى گردد.
(20) ابوالحسن عليه السلام مى فرمايد:
صبح زود به طرف عزتت حركت كن ؛ يعنى بطرف بازار
(خريد و فروش براى كسب سرمايه حلال ).
(21) حضرت امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
راههاى كسب و امرار معاش تجارت ، شمشير و زبان
است .
(22) حضرت اميرالمؤ منين امام على عليه السلام مى فرمايد:
اى گروه تاجران ! اول با احكام تجارت آشنا شده
آنگاه مشغول تجارت شويد، اول فهم احكام پس از آن تجارت ، اول فهم احكام
، پس از آن تجارت .
(23) على بن سالم :
از حضرت صادق عليه السلام پرسيدم : منظور روايتى
كه مى گويد سود مؤ من بر مؤ من ربا است فرمود: آن روايت مربوط به زمان
دولت حق و ظهور حضرت قائم عليه السلام است . اما فعلا (سود مؤ من بر مؤ
من ) اشكالى ندارد.
(24) پيامبر عظيم الشان اسلام صلى الله عليه و آله مى فرمايد:
تاجر راستگو و امانتدار همنشين پيامبران و
راستگويان و شهدا مى باشد.))
(25) پيامبر عظيم الشان اسلام صلى الله عليه و آله مى فرمايد:
روز قيامت تاجر راستگو در سايه عرش است .
(26) حضرت امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
خداوند سه نفر را بدون حساب داخل بهشت مى كند.
1. پيشواى عادل 2. تاجر راستگو 3. پيرمردى كه عمرش را در اطاعت خدا
سپرى كرده باشد.
(27) خدا در قرآن مى فرمايد:
و به زبان خوش با مردم تكلم كنيد و نماز به پاى
داريد و زكات مال خود بدهيد پس شما (طايفه يهود) عهد شكسته روى
گردانيديد جز چند نفرى و شمائيد كه از حكم و عهد خدا برگشتيد..
(28) حضرت اميرالمؤ منين امام على عليه السلام مى فرمايد:
راه خوشبختى و سعادت سه چيز است : روحيه با
سخاوت ، سخنان دلنشين و صبر در مشكلات .
(29) پيامبر عظيم الشان صلى الله عليه و آله مى فرمايد:
همانا در بهشت اطاقهاى شفافى است كه ظاهر و باطن
آن پيداست . و از امت من كسانى در آنها ساكن مى شوند كه : نيكو سخن
بگويند، و اطعام كننده طعام و افشا كننده سلام باشند، پيوسته روزه
بگيرند و هنگامى كه كردم در خوابند نماز شب بخوانند.
(30) سليمان بن مهران گويد:
خدمت حضرت صادق عليه السلام رسيدم در حاليكه عده
اى از شيعيان خدمت امام عليه السلام مشرف بودند، و شنيدم كه امام عليه
السلام مى فرمايد: شيعيان ! (در مقام رفتار و گفتار) باعث زينت و
سرافرازى ما باشيد، و باعث تحقير و سرافكندگى ما نباشند. با مردم نيكو
سخن بگوئيد و زبان خود را از گناه و سخنان بيهوده و زشت باز داريد.
(31) حضرت اميرالمؤ منين امام على عليه السلام مى فرمايد:
از سخنان زشت خوددارى كن چرا كه كه انسانها پست
را بر تو جرى نموده ، انسانها بزرگوار را از تو متنفر مى گرداند.
(32) حضرت اميرالمؤ منين امام على عليه السلام مى فرمايد:
از سخنان زشت خوددارى كن چرا كه باعث شعله ور
شدن كينه هاى قلب مى شود.
(33) پيامبر عظيم الشان اسلام صلى الله عليه و آله مى فرمايد:
توبه رحمت الهى را نازل مى كند.
(34) حضرت اميرالمؤ منين امام على عليه السلام مى فرمايد:
توبه دلها را پاك ، و گناهان را از بين مى برد.
(35) حضرت اميرالمؤ منين امام على عليه السلام مى فرمايد:
توبه بر چهار پايه استوار است . پشيمانى در دل ،
طلب آمرزش با زبان ، و بجا آوردن عبادت ، و تصميم بر اينكه ديگر بسوى
گناه باز نگردد.
(36) حضرت امام محمد باقر عليه السلام مى فرمايد:
براى تحقق توبه ، پشيمانى كافى است .
(37) حضرت امام محمد باقر عليه السلام مى فرمايد:
بخدا قسم ! تنها كسى نجات مى يابد كه به گناه
خود اعتراف كند
(38) حضرت امام محمد باقر عليه السلام مى فرمايد:
هنگامى كه روح به گلو برسد، توبه انسان دانا
مورد قبول نيست . اما توبه انسان جاهل (نادان ) مورد قبول است .
(39) پيامبر عظيم الشان اسلام صلى الله عليه و آله مى فرمايد:
كسى كه پيش از ديدن نشانهاى مرگ توبه كند،
خداوند توبه اش را مى پذيرد.
(40) حضرت امام سجاد عليه السلام مى فرمايد:
و ما را جزء كسانى قرار ده كه ... با آب توبه ،
شعله هاى آتشين شهوت را خاموش كردند.
(41) حضرت اميرالمومنين امام على عليه السلام مى فرمايد:
كسى كه توبه مى كند خداوند توبه اش را مى پذيرد
و به اعضاء بدنش امر مى كند تا علائم گناه را بپوشاند، و به زمين دستور
مى دهد كه گناه او را كتمان كرده ، و گناهان يادداشت شده او را از
حافظه فرشتگان پاك كند.
(42) پيامبر عظيم الشان اسلام صلى الله عليه و آله مى فرمايد:
... بخدا قسم شادمانى خداوند از توبه بنده اش ،
از شادمانى آنكس كه مركب گمشده اش را يافته باشد، بيشتر است .
(43) حضرت اميرالمؤ منين امام على عليه السلام مى فرمايد:
در توصيف توبه كنندگان آمده است : درخت گناهان
خود را در مقابل چشمان و قلب خود كاشتند و آن را با اشك ندامت آبيارى
نمودند. تا سلامت ، رضايت و كرامت را برايشان به ثمر نشاند.
(44) حضرت امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
از جانب خداوند (عزوجل ) به حضرت داود عليه
السلام وحى شد كه : اى داود! اگر بنده مومن مرتكب گناهى شود و از به
يادآوردن آن احسان شرمندگى كند، گناه او را مى بخشيم .
(45) خدا در قرآن مى فرمايد:
مگر آن كسانى كه از گناه توبه كنند و با ايمان
به خدا عمل صالح به جاى آرند پس خدا گناهان آنها را بدل به حسنات
گردانيد كه خداوند در حق بندگان بسيار آمرزنده و مهربانست .
(46) حضرت امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
از جانب خداوند عزوجل به حضرت داود عليه السلام
وحى شد كه : اى داود! اگر بنده مؤ من مرتكب گناهى شود و از به يادآوردن
آن احساس شرمندگى كند، گناه او را مى بخشيم .
(47) خدا در قرآن مى فرمايد:
الا اى مؤ منان به درگاه خدا توبه نصوح ( با
خلوص و دوام ) كنيد باشد كه گناهانتان را مستور گرداند و شما را در
باغهاى بهشتى كه زير درختانش نهرها جاريست داخل كند در آن روزى كه خدا
پيغمبر خود و گرويدگان به او را ذليل نسازد (بلكه عزيز و سرافراز ابد
گرداند) در آن روز نور (ايمان و عبادت ) آنها در پيش رو و سمت راست
ايشان مى رود و در آن حال گويند پروردگار تو نور ما را به حد كمال رسان
و ما را (به لطف و كرم خود) ببخش كه تنها بر هر چيز توانايى ..
پايان