پرتوى از خورشيد

على شيرازى

- ۲ -


دوچرخه لازم نيست !  
حدود سال 1365، روزى مقام معظم رهبرى به بنده فرمودند: برويد از ميدان سيد اسماعيل ، يك دوچرخه دست دوم بچه گانه بخريد.
وقتى به آن جا مراجعه كردم ، هر چه جست و جو كردم ، ديدم قيمت دوچرخه هاى دست دوم 5000 تومان به بالاست . از مشهد هم قيمت گرفتم ، همان مقدار بود. از طرفى ، بچه هاى آقا مرتب به من مى گفتند: آقاى رجب زاده ، دوچرخه چه شد؟
وقتى خدمت آية الله خامنه اى رسيدم و سطح قيمت ها را خدمتشان عرض ‍ كردم ، معظم له فرمودند: نه ! با اين قيمت ، لازم نيست براى بچه ها دوچرخه بخريد.
آقاى رجب زاده
ساده زيستى آقا 
با اين كه مقام معظم رهبرى مى توانند از همه امكانات مادى بهره مند شوند، سطح زندگى خصوصى ايشان از سطح زندگى يك شهروند معمولى هم پايين تر است .
معظم له علاوه بر اين كه از يك زندگى معمولى و سطح پايين بهره مى برند، دائما به مسئولان سفارش مى كنند: مواظب زندگى خود باشيد! اسراف نكنيد !
آية الله خامنه اى معتقدند كه مردم را بايد عملا به ساده زيستى دعوت نمود. خودشان در صف مقدم اين دعوت هستند.
ايشان در مناسبت هاى خاصى كه برنامه خواندن صيغه عقد دارند، قبل از اجراى صيغه عقد، حدود يك ربع ، عروس و داماد و خانواده هاى آن ها را به رعايت صرفه جويى دعوت مى نمايند و مى فرمايند: خرج هاى گزاف نداشته باشيد. تشريفات و ريخت و پاشى نداشته باشيد.
خود آقا هم در زندگى خصوصى شان ، دقيقا همين طور عمل مى كنند. معظم له نه حقوق از جايى دريافت مى كنند و نه از وجوهاتى كه از اطراف و اكناف خدمت ايشان مى آيد، براى زندگى شخصى خود استفاده مى كنند. زندگى ايشان از طريق هدايا و نذوراتى است كه علاقه مندان و ارادتمندان معظم له تقديم مى كنند.
فرزندان آقا هم همين طور زندگى مى كنند و همين سادگى و ساده زيستى را دارند.
حجة الاسلام والمسلمين محمدى گلپايگانى
شامى در محضر مراد  
روزى كه در منزل مقام معظم رهبرى ، در خدمت ايشان بودم ، بحث قدرى به طول انجاميد و نزديك مغرب شد. پس از نماز، معظم له ، با مهربانى به من فرمودند: آقا رحيم ! شام را مهمان ما باشيد.
بنده در عين حال كه اين توفيقى مى دانستم ، خدمتشان عرض كردم : اسباب زحمت مى شود.
مقام معظم رهبرى فرمودند: نه ! بمانيد؛ هر چه هست با هم مى خوريم . وقتى كه سفره را گشودند و شام را آوردند، ديدم شام چيزى جزاملت ساده نيست !
سردار سرلشگر سيد رحيم صفوى
شام ساده  
روزى به اتفاق حجة الاسلام والمسلمين آقاى پور محمدى ، در زمان رياست جمهورى مقام معظم رهبرى ، از رفسنجان عازم تهران شديم و تصميم گرفتيم خدمت آية الله خامنه اى برسيم .
مراتب به عرض آقا رسيد و ايشان پذيرفتند كه به حضورشان شرفياب شويم و از محضرشان فيض ببريم .
شام را نيز در خدمت آقا بوديم . سفره اى بسيار ساده را گستردند و با سيب زمينى و تخم مرغ از ما پذيرايى كردند. مقام معظم رهبرى فرمودند: شام امشب ما سيب زمينى بود، ليكن به احترام شما گفتم چند عدد تخم مرغ هم اضافه كنند!
آقاى سيد محمد سراج زاده
شام مختصر  
در اوايل رياست جمهورى آية الله ، يك شب ديدارى باايشان داشتم . صحبت به درازا كشيد. معظم له فرمودند: شام پيش ما بمان !
من از اين دعوت خوشحال شدم ؛ زيرا مى توانستم مدتى بيش تر در خدمت ايشان باشم .
آقا در ادامه فرمودند: من نمى دانم شام چى داريم يا اصلا به اندازه ما دو نفر شام هست يا نه ؟ به هر حال ، هر چه باشد، با هم مى خوريم !
از همان دفتر كار به منزل تلفن زدند و با خانواده صحبت كردند و گفتند: خانم ! شام چى داريم ؟ فلانى پيش ماست و من گفته ام كه هرچه باشد، با هم مى خوريم !
از جواب هاى آية الله خامنه اى ، احساس كردم كه در منزل فقط اندازه يك نفر شام كنار گذاشته اند.
آقا فرمودند: عيبى نداره ! هر چه هست براى ما بفرستيد. قدرى هم پنير و ماست همراهش كنيد.
پس از گذشت حدود يك ربع ، يك بشقاب برنج ساده با يك كاسه كوچك خورشت معمولى خيلى متوسط و مختصر آوردند. قدرى هم شايد نان و پنير و ماست همراه آن بود. آن ها را نصف كرديم و با هم خورديم . من در دلم و بعدها به زبانم ، هزار مرتبه خداوند را به سبب نعمت انقلاب اسلامى شكر كردم كه چنين تحولى در كشور ايجاد كرد. در دستگاه طاغوت - در قبل از انقلاب - چه جاه و جلال و تجمل و اسراف و تبذيرى وجود داشت ، و امروز رئيس جمهور چه ساده زندگى مى كند!
زندگى آية الله خامنه اى هنوز هم همين طور است . روش ايشان در زندگى عوض نشده است . اگر معظم له مردم را به صرفه جويى دعوت مى كنند، خودشان قبل از مردم به صرفه جويى عمل مى نمايند.
دكتر غلامعلى حداد عادل
عدم سوء استفاده از موقعيت  
در زمان رياست جمهورى آية الله خامنه اى ، ايشان ماجرايى را براى من تعريف كردند كه بسيار شنيدنى و جالب است .
معظم له فرمودند:روزى در دفتر كارم نشسته بودم . تلفن زنگ زد. مادرم پشت خط بود، گوشى را كه برداشتم ، با صداى خنده ايشان رو به رو شدم . علت را پرسيدم ، مادرم گفت : چند روزى است كه در خانه هيچ نداريم ، پدرت هم پولى ندارد.
اين داستان براى من بسيار مهم بود پدر و مادر رئيس جمهور كشور، پول و غذا ندارند.
ماجراى مذكور نشان از ساده زيستى در خانه مقام ولايت دارد. ايشان در خانه بسيار ساده زندگى مى كنند و هيچ فردى تا به حال نتوانسته از موقعيت معظم له سوء استفاده كند. چه افتخارى براى ملت مهم تر از اين كه چنين شخصيت ارزشمندى رهبرى آنان را به عهده دارد.
حجة الاسلام و المسلمين مسيح مهاجرى
فرش هاى ساييده  
مقدارى زيلو درخانه مقام معظم رهبرى بود. آن ها را جمع كرديم و فروختيم و يك مقدار هم پول از مال شخصى خودم روى آن ها گذاشتم ؛ به جاى آن زيلوها، براى منزل آقا فرشى تهيه كنيم .
وقتى زيلوها را عوض كرديم و فرش ها را پهن نموديم ، آقا تشريف آوردند و فرمودند: اين ديگر چيست ؟
گفتم : زيلوها را عوض كرديم .
فرمودند: اشتباه كرديد كه عوض نموديد! برويد همان زيلوها را بياوريد! اصرار را بى فايده ديدم و با هزار مكافات ، رفتم زيلوها را پيدا كردم و توى خانه انداختم ؛ زيلوهايى كه واقعا وقتى به آن ها نگاه مى كردى ، مى ديدى كه نخشان در آمده و ساييده شده اند.
سردار سرتيپ پاسدار شوشترى
كوپن قند و شكر  
در زمان رياست جمهورى آية الله خامنه اى ، روزى همسر ايشان به منزل ما آمدند و به من گفتند: كوپن قند و شكر ما تمام شده است ، اگر شما قند و شكر داريد، مقدارى به ما قرض بدهيد!
خانم زهرا رهنورد
گليم  
پيش از انقلاب ، به اتفاق چهار نفر از دوستان ، در مجالس سخنرانى مقام معظم رهبرى كه در منزلشان تشكيل مى شد، شركت مى كرديم ، چون مى ديديم منزل ايشان فرش مناسبى ندارد، دو تخته قالى نو خريديم و به منزل آقا برديم و به جاى آن فرش هاى كهنه ، در اتاق هاى منزل ايشان پهن كرديم .
وقتى آية الله خامنه اى براى سخنرانى وارد اتاق شدند و قالى ها را ديدند، ناراحت شدند و به ما فرمودند: زندگى من با اين مسائل سازگار نيست . خوب بود راهنمايى مى گرفتيد و اگر مى خواستيد چيزى بياوريد، يكى - دو گليم مى خريديد و مى آورديد.
ماناچار شديم قالى ها را پس بدهيم و چهار زيلو به جاى آن تهيه كنيم . سال ها بعد، تكه تكه هاى آن زيلوها را در اتاق معظم له ديديم .
ايشان فقط يك قالى در منزل داشتند كه خود من آن را سى - چهل سال پيش ، خريد بودم . الان هم همان قالى در اتاق آقا پهن است .
آقاى احديان
ماجراى شش عدد پلاس  
پيش از پيروزى انقلاب اسلامى ، روزى آية الله خامنه اى به منزل ما تشريف آوردند. معظم له كه ديدند ما فرش نداريم ، پس از چندى دو عدد پلاس ‍ براى ما فرستادند. بعدها مطلع شديم كه ايشان فرش خانه خود را فروخته اند و با پول آن ، شش عدد پلاس خريده اند دو تا از آن را براى ما فرستاده اند. ايشان دو پلاس را نيز به طلبه اى كه تازه ازدواج كرده بود و فرش ‍ نداشت هديه مى كنند.
پس از پيروزى انقلاب اسلامى ، كه معظم له رئيس جمهور مى شوند و تا به حال كه عهده دار رهبرى اين جامعه هستند، بارها كه به منزل ايشان رفته ايم ، همان فرش ها را ديده ايم .
زندگى ايشان ، چون پيش از انقلاب ، بسيار ساده و بى تكلف است . معظم له زندگى شخصى خود را مطابق زندگى مستضعفان قرار داده اند. اين ، در حالى است كه روزانه ، به دستور ايشان ، ميلياردها تومان صرف زندگى ديگران مى شود، ولى هرگز معظم له به خود اجازه نمى دهد از اين بودجه در امور شخصى خود خرج كنند.
حجة الاسلام والمسلمين داودى
مثل همه بسيجى ها!  
ساده زيستى بر زندگى مقام معظم رهبرى سايه افكنده است . ايشان اين خصلت را از همان جوانى داشته و پس از انقلاب اسلامى نيز همواره با آن مانوس بوده اند.
در اوايل جنگ معظم له نماينده حضرت امام رحمة الله عليه در شوراى عالى دفاع بودند، روزى به دزفول آمدند. ايشان تصميم گرفتند به اهواز بروند. ولى هيچ وسيله اى براى مسافرت به اهواز نداشتند. رو به تعدادى از رزمندگان مى كنند و مى فرمايند: آيا كسى به اهواز نمى رود؟
برادرم ، شهيد حسين علم الهدى كه به اتفاق آقاى حاج صادق آهنگران در دزفول بود، به آقا مى گويد: ما مى خواهيم به اهواز برويم . مقام معظم رهبرى سوار ماشين آنان مى شوند، تا به سوى مقصد حركت كنند. اخوى از دوران دانشجويى در مشهد، با آقا مانوس بود. او مى دانست كه حضرت آية الله خامنه اى ناراحتى معده دارند. از اين رو، مقدارى نان ، پنير و گوجه تهيه مى كند در بين راه كنار جاده انديمشك - اهواز، بر روى خاك ها مى نشينند و مقدارى نان و پنير مى خورند و بعد به راه خود ادامه مى دهند. حسين گفت : انگار نه انگار كه ايشان نماينده حضرت امام هستند. بسيار ساده خاكى بودند.
بعد از صرف آن غذا، با هم به يكى از مقرهاى نظامى در شوش رفتند. از آن جا بازديد كردند و سپس به سمت اهواز حركت نمودند.
عكس آن بازديد، هنوز هم موجود است . امروز نيز ايشان همان روحيه را دارند، مثل همه بسيجى ها!
آقاى سيد على علم الهدى
همه جا تاريك بود!  
در آغاز جنگ ، شبى در پايگاه هوايى دزفول ، با مقام معظم رهبرى جلسه داشتيم . حدود ساعت دوازده شب ، جلسه تمام شد. به اتفاق آية الله خامنه اى ، از سنگرى كه نشست در آن برگزار شده بود، بيرون آمديم .
همه جا تاريك بود؛ به طورى كه هيچ چيز ديده نمى شد. با درد سر زياد، كفش هايمان را پيدا كرديم و در محوطه تاريك پادگان ، به راه افتاديم .
حركت در آن تاريكى بسيار مشكل بود. هيچ روشنايى ديده نمى شد. از طرفى ، مواظب بوديم تا در چاله اى نيفتيم و از سوى ديگر، به دنبال نورى بوديم كه به طرف آن برويم .
بالاخره به يك ساختمان رسيديم . سالن بزرگى بود كه تعدادى از رزمندگان در آن مكان خوابيده بودند.
من به اتفاق آقا - كه در آن زمان امام جمعه تهران بودند - با جست و جوى فراوان ، پتويى پيدا كرديم و در ميان همان بچه ها خوابيديم .
آقاى سيد على اكبر پرورش
برنج كوپنى ، تمام شده !  
يكى از نزديكان ما كه زمان جنگ و بعد از آن ، رفيق و همراه آقا بود و الان هم مراوده خيلى نزديك و صميمى با ايشان دارد، روزى به من گفت : در ايامى كه ارزاق ، كوپنى و محدود بود، آقا كه رئيس جمهور بودند، روزى به من فرمودند: حسين ! برنج كوپنى ما تمام شده شما مقدارى برنج براى ما به صورت قرض بياور، تا بعد از دريافت برنج كوپنى ، قرض شما را بپردازم .
اين شيوه زندگى ، نشان از زهد و ساده زيستى آقا دارد. ايشان مثل يك انسان معمولى و در حد محروم ترين افراد كشور زندگى مى كنند.
يكى از دوستان مى فرمود: من يك موكت خيلى ضخيم براى منزل مقام معظم رهبرى تهيه كردم . معظم له فرمودند: اين موكت را ببريد، همان موكت هاى نازك براى زندگى ما كافى است .
امروز نيز مقام معظم رهبرى با همين شيوه و با تمسك به سيره حضرت امير عليه السلام زندگى مى كنند. اين روش براى همه ما درس است .
حجة الاسلام والمسلمين سيد على اكبر حسينى
شما هم مثل ساير مردم هستيد!  
روزى در جماران منبر رفتم و خاطراتى را از زندگى مقام معظم رهبرى بيان كردم . بعد از سخنرانى ، پزشكى به من مراجعه كرد و گفت : بگذار من هم خاطره اى براى تو بگويم :
روزى در مطب نشسته بودم ، خانمى به اتفاق فرزندش به من مراجعه كردند. پس از معاينه ، قيافه فرزند مرا به فكر فرو برد. خيلى به مقام معظم رهبرى شباهت داشت .
نام و فاميل وى را پرسيدم . چون پاسخ شنيدم ، از آن خانم سوال كردم : آيا شما با آية الله خامنه اى ، نسبتى داريد؟
گفت : بله ! امام شما به كسى نگوييد من همسر ايشان هستم !
تعجب وجودم را گرفته بود. به همسر مقام معظم رهبرى گفتم : مگر شما پزشك خصوصى نداريد؟
ايشان گفت : خير؛ آقا اجازه چنين كارى را نمى دهند و مى گويند: شما چون ساير مردم - مانند يك نيروى عادى - در نوبت هاى بيمارستان ، به پزشك مراجعه كنيد.
من اين خاطره را از زبان آن پزشك در جماران شنيدم . تمام مشخصات وى نيز نزد من است . با اين حال ، بيش تر تحقيق كردم و از آية الله مصباح هم پرسيدم . ايشان هم موضوع را تاييد فرمودند.
اين شيوه زندگى آية الله خامنه اى است . اين عظمت ، مرا عاشق معظم له نموده است .
حجة الاسلام والمسلمين احدى
فرش نخ نما  
در سال هاى اول رهبرى ، آقا تحت عمل جراحى قرار گرفتند و دوران نقاهت را در منزل گذراندند. روزى ما را به حضور پذيرفتند. اتاق ملاقات ، اتاق پذيرايى بود. من چون وارد اتاق شدم و فضاى آن جا و وسايل و تجهيزات اتاق را ديدم ، سخت تحت تاثير قرار گرفتم . وسايل در حد اقشار فقير جامعه بود و فرش اتاق پذيرايى ، يك قالى تمام نخ نما كه گل سالمى در آن ديده نمى شد. آن قالى نيز جهيزيه همسرشان بود. ساير وسايل اتاق نيز كاملا عادى و معمولى مى نمود. از زندگى افراد متوسط جامعه نيز پايين تر بود.
سردار سرتيپ پاسدار محمد باقر ذوالقدر
زندگى بسيار ساده  
ما سعى مى كنيم هميشه در سطح زندگى مردم عادى زندگى كنيم ؛ مثل طبقه سه و چهار جامعه ، در روايات سفارش شده است كه رهبران در حد مردمى كه از نظر اقتصادى ، در سطح پايينى هستند زندگى كنند، تا درد آن ها را فهمند، هم رهبر درد ايشان را بفهمد و هم مردم اميدوار باشند كه رهبرشان در سطح آن ها زندگى مى كند.
زندگى ساده اى داريم و راضى و قانع هستيم .
سركار خانم حسينى ، دختر مقام معظم رهبرى
سماور برقى و مصلحت !  
روزى آية الله خامنه اى در دوران رياست جمهورى به من فرمودند: فلانى ! سماورى براى ما تهيه كن . من نيز در پى اين درخواست ، به بازار تهران رفتم و با زحمت ، سماورى برقى به قيمت تعاونى براى ايشان خريدارى كردم .
روز بعد، مقام معظم رهبرى به من فرمودند: سماور را پس بدهيد!
خدمت ايشان عرض كردم : آقا! من خيلى تلاش كردم تا اين سماور برقى را به نرخ تعاونى پيدا كردم .
معظم له فرمودند: برويد سماورى نفتى پيدا كنيد! مصلحت نيست در اين شرايط جنگى كه برق جنبه حياتى دارد، ما سماور برقى داشته باشيم .
آقاى رجب زاده
بخش چهارم : معنويت و عرفان 
عروج معنوى  
هرگز مسئوليت هاى بزرگ اجرايى ، مانع عروج معنوى مقام معظم رهبرى رهبرى نيست . ايشان در اوج خدمت در جايگاه رهبرى ، از عبادت و توسل غافل نمى شوند. معظم له پيش از رهبرى نيز در اين پهنه سير مى كردند.
فعاليت هاى سياسى و اجتماعى ، گاه مانعى بر سر راه مسائل معنوى و عبادى مى شوند؛ اما در زندگى آية الله خامنه اى ، سير در اين عرصه نمود خاصى دارد. ايشان سواى از برنامه هاى معنوى روزانه و عبادت هاى شبانه ، گهگاهى پا به حريم قدس رضوى مى گذارند و نيمه شبى در جمكران به عشق امام زمان عج مى سوزند.
ايشان هرگز از توسل به اولياى خدا و عبادت هايى كه باعث صفاى قلب و روحانيت آدمى مى شود، غافل نيستند.
معظم له نه تنها اين حضور در درگاه ربوبى و عبادت هاى عارفانه را مانعى بر سر راه انجام وظايف خطير رهبرى نمى دانند، بلكه اين عبادت ها را عاملى براى موفقيت در عرصه خدمت مى شمرند كه ما آن را فيض الهى مى دانيم .
چه شب هايى كه جمكران ، ميزبان آقا بوده است و مردم نيز شاهد عبادت رهبر فرزانه خود بوده اند و چه ايامى كه مقام معظم رهبرى در عشق امام على بن موسى الرضا عليه السلام سوخته اند و مريدان در حسرت حال مرادشان ، از خداوند بزرگ درخواست چنين حضورى كرده اند.
آية الله مصباح يزدى
عبادت  
حالات مقام معظم رهبرى هنگام عبادت ، فوق العاده است . معظم له در حال نماز، آن چنان خاشع است كه اگر كسى پشت سر ايشان نماز بخواند، معنويتى در او ايجاد مى شود كه قابل وصف نيست .
من اين حالت را تنها در دوزمان حس كرده ام ؛ يكى در آن زمان كه پشت سر امام خمينى رحمة الله عليه در قم نماز مى خوانديم و ديگرى در مسجد الحرام ، بين حجر الاسود و مقام .
اين حالت در ماه مبارك رمضان ، فوق العاده مى شود. معظم له در طول سال ، دعا و نيايش بسيارى به درگاه خداوند دارند و در ماه مبارك ، بيش تر به راز و نياز مى پردازند.
حالت معظم له در صلوات شعبانيه ديدنى است . ايشان در كمال متانت و حجب و حياى خاصى - كه مخصوص خود ايشان مى باشد - آن را مى خوانند و تذكر مى دهند كه اين دعاها خوانده شود.
مقام معظم رهبرى رهبرى در طول شبانه روز، تنها 4 ساعت مى خوابند و بقيه اوقات را به عبادت و انجام وظايف رهبرى مى پردازند.
در سفرى كه آقا به قم داشتند، على رغم حجم زياد كارها؛ به مسجد جمكران عزيمت نمودند و تا صبح در آن مسجد به عبادت مشغول شدند. معظم له در تهران نيز، هر شب از ساعت 30 / 3 دقيقه تا سپيده دم به عبادت مى پردازند. اين عبادت و معنويت ايشان براى همه ما درس و الگوست .
حجة الاسلام والمسلمين موسوى كاشانى
نماز اول وقت  
هنوز 24 ساعت از انتخاب آية الله خامنه اى به رهبرى انقلاب اسلامى نگذشته بود كه به من وقت دادند به صورت خصوصى ، بيست دقيقه قبل از ساعت دوازده ، در دفترشان با ايشان ملاقات كنم .
من كمى زودتر رفتم . وضو هم گرفته بودم تا براى نماز اول وقت آماده باشم .
پنج دقيقه به اذان ظهر بود، ديدم سجاده آقا را پهن كردند. همين كه موقع نماز شد، مقام معظم رهبرى به سمت سجاده رفتند و نماز اول وقت را با همان حالى كه در زمان امام راحل رحمة الله عليه پشت سر ايشان اقامه مى كرديم ؛ به جماعت خوانديم .
من در آن روز، همان اعتقاد عميق حضرت امام نسبت به اقامه نماز اول وقت را در سيره مقام معظم رهبرى ديدم .
شهيد امير سپهبد، على صياد شيرازى
مرد استثنايى  
در مدرسه حجتيه ، با ايشان هم حجره بودم . تهجد و شب زنده دارى معظم له در همان ايام جوانى ، يك عبادت خاصى بود. هر روز، هنگام اذان صبح ، ايشان جلوى در مدرسه حجتيه ، با صداى بلند اذان مى گفتند.
هر گاه همراه ايشان به جمكران رفتم ، معظم له را مردى استثنايى ديدم .
ايشان توجهات خاصى به حضرت امام زمان عج داشتند.
شايد خيلى ها فكر نمى كردند كه بعد از حضرت امام رحمة الله عليه ، رهبرى به ايشان منتقل شود، اما ايشان ذخيره الهى براى اين ايام بود.
حجة الاسلام والمسلمين توسلى
تلاش و تهجد  
يكى از برنامه هاى ثابت مقام معظم رهبرى اين است كه حداقل يك ساعت مانده به اذان صبح ، بيدار مى شوند و تا اذان صبح به تهجد و شب زنده دارى مى پردازند.
سپس نماز صبح را مى خوانند و پس از نماز صبح ، اگر برنامه رفتن به كوه داشته باشند، تشريف مى برند و گرنه ؛ قدرى استراحت مى كنند و طبق معمول ، ساعت هشت صبح كارشان را شروع مى كنند.
كارهاى ايشان هم چند نوع است . ديدارهاى رسمى با مقامات كشورى و لشگرى است آقايان مى آيند، ديدار مى كنند، گزارش كارشان را مى دهند و معظم له رهنمودهاى لازم را ارايه مى كنند.
اين برنامه ها معمولا تا ظهر طول مى كشد بعد، نوبت نماز ظهر مى رسد. يكى از توفيقاتى كه ايشان دارند، اين است كه نماز هايشان را به جماعت مى خوانند، نماز جماعت ظهر ايشان با شركت تعدادى از ملاقات كنندگان و نيز افرادى كه در دفتر هستند، برگزار مى گردد. گاهى بعضى از شخصيت ها و علمايى كه از علاقه مندان مقام معظم رهبرى هستند و دوست دارند نماز را با ايشان بخوانند، به دفتر مى آيند و نماز جماعت را پشت سر ايشان مى خوانند.
نماز ظهر كه خوانده شد، براى ناهار و استراحت تشريف مى برند. كارهاى بعد از ظهر ايشان از ساعت شانزده شروع مى شود و تا نماز مغرب ادامه پيدا مى كند نماز مغرب را به جماعت مى خوانند و شب را تا هنگام استراحت به مطالعه يا ديدن اخبار و يا در كنار خانواده مى گذرانند.
حجة الاسلام والمسلمين محمدى گلپايگانى
طمانينه در نماز  
بنده نيز همراه مقام معظم رهبرى در ايرانشهر تبعيد بودم . تعدادى از مردم و روحانيون از شهرهاى مختلف به ديدار ما آمده بودند. وقت نماز فرا رسيد. همه آماده برگزارى نماز جماعت گشتيم . آية الله خامنه اى به عنوان امام جماعت ، در جلوى نماز گزاران ايستادند و مشغول نماز شديم .
در همين هنگام ، بزغاله اى وارد شد و در جلوى جمع ، به پريدن پرداخت . همه مار خنداند، تنها كسى كه با طمانينه و آرامش نماز را به پايان برد، آقا بود.
پس از نماز، از ايشان پرسيديم : شما چطور خود را كنترل كرديد و نخنديد؟
معظم له گفتند: من اصلا متوجه بزغاله نشدم !
چقدر ايشان در نماز متوجه راز و نياز با پروردگار بودند كه اصلا بزغاله را نديده بودند. اين خيلى مهم است . ما بايد از نماز و توجه آقا درس بگيريم .
حجة الاسلام والمسلمين راشد يزدى
اشكى در تلاوت قرآن  
در زمان جنگ ، همراه مقام معظم رهبرى به طرف لشگر 25 كربلا مى رفتيم . در بين راه ، راننده راديوى ماشين را روشن كرد. راديو در حال پخش آياتى از كلام الله مجيد بود.
چند آيه كه تلاوت شد، آية الله خامنه اى شروع كردند به زمزمه نمودن . آيه هاى قرآن مجيد را همراه با راديو مى خواندند و گريه مى كردند. ايشان با گوشه چفيه اى كه دور گردن داشتند، اشك چشم خود را پاك مى كردند.
من در آن روز، درس بسيار بزرگى از معظم له گرفتم و با ديدن آن صحنه ، خيلى دلگرم شدم .
چه افتخارى بالاتر از اين كه چنين بزرگانى هدايت كننده و فرمانده ما هستند!
سردار سرتيپ پاسدار مرتضى قربانى
اهميت دادن به نماز  
تمام حركات و رفتار آية الله خامنه اى براى ما درس معنويت بود. وقتى كه رئيس جمهور مملكت ، بى آلايش و بدون تشريفات در سنگرها، لشگرها و قرارگاه حضور پيدا مى كردند، به خودى خود، درس تواضع و فروتنى بود.
اين ، يك درس بود. در كنار اين درس ، ده ها و بلكه صدها درس ديگر نيز مى گرفتيم . روزى در قرار گاه لشگر حضرت امام رضا عليه السلام ، خرمشهر بوديم . دشمن فشار زيادى بر روى آن محور مى آورد. هوا هم بسيار گرم بود. صداى اذان ظهر، جان ها را آماده نماز كرد.
مقام معظم رهبرى در قرارگاه بودند. همه مهيا گشتند تا به امامت مرادشان ، نماز را به جماعت برگزار نمايند. در مسجد، جا براى نماز خواندن نبود. آقا بيرون آمدند و در هواى گرم زيلويى انداختند و مشغول نماز شدند. بچه ها همه با علاقه خاصى به معظم له اقتدا كردند. هوا به قدرى گرم بود كه وقتى پيشانى خود را هنگام سجده بر روى مهر مى گذاشتيم ، به علت داغى مهر، بر آن مى چسبيد.
داغى هوا و فشار آتش دشمن ، هرگز مانع برگزارى نماز اول وقت و جماعت نشد. اين معناى اهميت به نماز از سوى آن رهبر فرزانه است .
سردار سرتيپ پاسدار شوشترى
دوغ تبركى  
در زمان جنگ ، مقام معظم رهبرى به تيپ الغدير تشريف بردند. من نيز در خدمت ايشان بودم . معظم له در جمع رزمندگان استان يزد، سخنرانى كردند بعد، به سنگر فرماندهى رفتيم .
ناهار را در آن سنگر خورديم . آية الله سيد روح الله خاتمى نيز حضور داشتند. ايشان دوران كهولت را مى گذراند. شخصيت بسيار وارسته اى بود. با دست هاى لرزان خود، كاسه بزرگى را برداشت ، مقدارى ماست داخل آن ريخت و بعد شروع كرد به دوغ درست كردن . دوغ آماده شد. كاسه دوغ را خدمت مقام معظم رهبرى آورد و فرمود: آقا! دوغ را براى شما درست كرده ام .
آية الله خامنه اى فرمودند: شما خيلى به زحمت افتاده ايد؛ خودتان ميل بفرماييد.
آية الله سيد روح الله خاتمى گفت : اول بايد شما از آن بخوريد من آن دوغ را براى شما آورده ام . شما بفرماييد و سپس من از باقيمانده آن به عنوان تبرك خواهم خورد!
مقام معظم رهبرى خواستند كاسه را بگيرند. كه آية الله خاتمى فرمود: نه ! مى خواهم با دست خودم به شما دوغ بدهم ! بعد، با دست هاى لرزان خود كاسه را نگه داشت و آقا از آن دوغ آشاميدند.
پس از آن كه مقام معظم رهبرى از آن دوغ نوشيدند؛ آية الله سيد روح الله خاتمى كاسه را بر روى زمين گذاشت ، آن را چرخاند و بعد لب هاى خود را بر همان جايى كه آقا از آن جا دوغ ميل كرده بودند، گذارد و دوغ را آشاميد!
حجة الاسلام والمسلمين ذوالنور
شب زنده دارى  
يكى از ويژگى هاى مقام معظم رهبرى ، شب زنده دارى است . دل شب شاهد نجوا و راز و نياز آية الله خامنه اى با خداست .
شب زنده دارى در زمان رياست جمهورى نيز در پهنه زندگى آقا، حيات معظم له را نورانيت خاصى بخشيده بود. مقام معظم رهبرى سفرى به سوريه داشتند. ساعت ده صبح با حافظ اسد، رئيس جمهور سوريه جلسه داشتند. ايشان از مقام معظم رهبرى مى پرسد: ديشب خوب خوابيدند؟
تصور وى اين بود كه آية الله خامنه اى نيز چون روسا و سران حكومت ها، ساعت ها به استراحت مى پردازند.
مقام معظم رهبرى به وى فرمودند: من هفت ساعت است كه بيدارم !
مردان خدا همواره اين گونه اند و عشق به محبوب و اشك در نيمه شب بهترين آرامش براى آن هاست .
سردار سرتيپ بسيجى محمد شيرازى
شخصيتى متين و باوقار 
حاج آقا ابراهيم زنجانى شبيرى - برادر آية الله شبيرى زنجانى - با مقام معظم رهبرى مراوده داشتند و از قبل از انقلاب اسلامى ، با ايشان در تماس ‍ بودند.
حدود 35 سال قبل ، من از طريق وى با آية الله خامنه اى آشنا شدم . در همان زمان ، من در وجود آقا يك عظمت و وقار خاصى ديدم . ايشان بسيار متين و سنگين بود.
شب شهادت حضرت مسلم بن عقيل در محضر معظم له ، در مدرسه نواب مشهد بوديم . ايشان فرمودند: خوب است امشب توسلى به حضرت مسلم پيدا كنيم . جمع ما يك جمع ده - دوازده نفره بود. آقا به يكى از دوستان گفتند: خوب است شما منبر برويد و توسلى پيدا كنيم .
آن شب ، جلسه بسيار پر رونقى بر پا گرديد. من از همان زمان به آية الله خامنه اى ارادت خاصى پيدا كردم . مشى ايشان از همان آوان جوانى ، يك مشى فوق العاده بود. در آن روزها نيز ما حتى يك حركت خلاف مروت از ايشان نديديم .
حجة الاسلام والمسلمين متمسكى
بخش پنجم : تواضع 
تواضع و فروتنى  
در همه ديدارهاى كه ، مقام معظم رهبرى داشته ام ، تواضع ايشان را كاملا احساس كرده ام .
روزى براى تعيين مسئولى براى نمايندگى ولى فقيه در سپاه ، با معظم له صحبت كردم و نظر خودم را نسبت به فردى كه براى اين مسئوليت در نمايندگى انتخاب كرده بودم ، گفتم .
ايشان فرمودند: اگر از من نظر مى خواهيد، من مصلحت نمى دانم . علت آن را هم توضيح دادند. بعد، در زير نامه - كه براى همين موضوع تقديمشان كرده بوديم - نوشتند:والامر اليكم !
من از اين نوع برخورد، واقعا خجالت كشيدم و شرمنده شدم . نمى دانستم در برابر اين تواضع رهبرى ، چه بگويم . بنده به امر معظم له به سپاه پاسداران آمده ام ، حالا آقا مى فرمايند: اگر نظر مرا مى خواهى ، نظر من اين است ، اماوالامر اليكم !
در آن روز، من به ايشان گفتم : همه اختيارات دست شماست . شما امر بفرماييد و بنده انجام مى دهم .
يقينا براى ايشان ، پست رهبرى جاذبه ندارد. ايشان در ديدارى با خبرگان فرمودند:روحيه من همان روحيه دوران طلبگى در قم است . واقعا همين گونه است همان روحيه اى كه معظم له در حجره مدرسه فيضيه داشتند، امروز هم من همان روحيه را در ايشان احساس مى كنم . اين را من با تمام وجود لمس كردم . ايشان اگر رهبرى را پذيرفتند، فقط به عنوان وظيفه و احساس مسوليت بوده است .
آية الله محمد على موحدى كرمانى
همراه با رزمندگان اسلام  
آية الله خامنه اى در دوران جنگ - كه رئيس جمهور بودند - به مريوان تشريف بردند و با مردم ديدار كردند. پس از ديدار، همراه ايشان به سوله رفتيم . بچه هاى ارتش ، سپاه ، بسيجيان و جهادگران ، همه جمع بودند. در راهروى سوله سفره اى بزرگ انداختند. به آقا عرض كرديم ؛ چون سوله شلوغ است ، غذاى شما را به يك سوله ديگر ببريم و حضرت عالى در آن مكان غذايتان را صرف كنيد.
ايشان فرمودند: نه ! كنار همين بچه ها غذا را مى خوريم .
جمعيت خيلى فشرده بود. مقام معظم رهبرى در آن جمع فشرده و در ميان رزمندگان اسلام نشستند و بچه ها در خدمت آقا غذايشان را خوردند.
براى من خاطره آن روز بسيار به ياد ماندنى بود، خاطره اى كه هرگز از ذهنم پاك نمى شود.
امير سرتيپ احمد دادبين
من مثل شمايم !  
تواضع مقام معظم رهبرى و مردم دارى معظم له در سفرهاى ايشان به مناطق مختلف و محروم ، بسيار روشن است . معظم له بين خود و مردم هيچ فرقى قائل نيستند و خيلى گرم و خودمانى با مردم برخورد مى كنند.
ايشان فرمودند: پادشاهان ، چهره اى افسانه اى و غير قابل ديدن از خود ساخته بودند كه گويا با دسترسى به آنان از سوى مردم غير ممكن است و آن ها برتر از مردم هستند و قابل دسترسى نيستند! من در اين سفرها، مى خواهم آن فرهنگ را بشكنم و به مردم بگويم كه من نيز از شما و مثل شمايم . شما مى توانيد به من دسترسى پيدا كنيد و با من حرف بزنيد.
امروز به واسطه همين سفرهاى آقا و برخوردهاى ايشان در دوران رياست جمهورى و رهبرى با توده ها، يگانگى خاصى بين مردم و مقام معظم رهبرى به وجود آمده است .
آية الله خامنه اى مانند همه مردم زندگى مى كنند و با آنان گرم مى گيرند و مردم هم در سفرها نشان داده اند كه به رهبرشان عشق مى ورزند.
حجة الاسلام والمسلمين احمد مروى
انتقاد پذيرى  
دختر هفده ساله اى از تهران به نام زينب نورى زاد، در نامه اى به مقام معظم رهبرى مى نويسد:روز مقدس قدس ، مردى در ميان خطبه ها بلند شد، مثل اين كه نامه اى داشت و شمابه گمان من ... او را در انظار هزاران هزار، خرد كرديد! وى در اين نامه ، از آية الله خامنه اى مى خواهد تا ذهن وى را در اين خصوص روشن نمايند.
مقام معظم رهبرى با تواضع ، در پاسخ به آن دختر جوان مى نويسد:دختر عزيزم ! از تذكر شما خرسند و متشكرم و اميدوارم خداوند همه ما را ببخشد و از خطاهاى كوچك و بزرگ ما كه كم هم نيستند، درگذرد. من در باب آنچه شما ياد آورى كرده ايد، هيچ دفاعى نمى كنم . و گاهى گوينده از تلخى لحن خود به قدر شنونده آگاه نمى شود و در اين موارد همه بايد از خداوند متعال بخواهند كه آن گوينده را متوجه و اصلاح كند و اگر ممكن شود به او تذكر دهند. توفيق شما را از خداوند متعال مسئلت مى كنم .
اين ، برخورد مقام ولايت با فرزندان خود و جوانان است . چقدر انسان از اين بزرگوارى و پذيرش انتقاد از سوى معظم له لذت مى برد.
آقاى سيد على مقدم
تواضع و رهبرى  
به اتفاق حجة الاسلام و المسلمين آقاى هادى مروى ، به دفتر رياست جمهورى رفتيم . در آن زمان ، آية الله خامنه اى عهده دار مقام رياست جمهورى اسلامى ايران بودند. هنگامى كه وارد اتاق كار معظم له شديم ، ايشان پشت ميز خود نشسته بودند. نگاهشان كه به بنده افتاد، برخاستند و به استقبال آمدند.
رفتار آقا مرا شرمنده كرد. سال ها قبل ، من در كشكوئيه رفسنجان ميزبان معظم له بودم و حالا مى رفتم تا با نگاهى بر جمال ايشان ، روحيه بگيرم .
كجا مى رفتم ؟ به ديدار دومين شخصيت مملكتى ! دقيقا من همان تواضعى را از ايشان ديدم كه در دوران تبليغ قبل از انقلاب ، در چهره ايشان ديده بودم . هيچ فرقى در رفتار ايشان به وجود نيامده بود. عجب لطفى خدا در حق ما كرده است كه امروز چنين شخصيت فرزانه اى ، عهده دار مقام رهبرى ماست !
ما بايد الگو گيرى از آن رهبر عزيز، راهى به سوى كمال بپيماييم .
آقاى اسدالله شيرازى ، پدر شهيد حجة الاسلام والمسلمين حاج شيخ عباس شيرازى
جلسه اى با فرهيختگان  
آية الله خامنه اى در سفرها، برنامه هاى متعدد و متنوعى دارند. يكى از برنامه هاى ايشان در سفرى كه در مرداد ماه 1379 به استان اردبيل داشتند، جلسه با فرهيختگان استان بود.
در جلسه مذكور، تعدادى از نويسندگان ، هنرمندان ، شاعران و... حضور داشتند. شاعران استان اردبيل سروده هاى خود را در مدح آقا خواندند.
سروده ها بسيار جالب و انصافا شايسته رهبر فرزانه و بزرگوار انقلاب اسلامى بود. در پايان جلسه ، آية الله خامنه اى از همه شاعران تشكر كردند و فرمودند: اشعار بسيار زيبايى بودند، اما يك عيب داشتند كه ؛ در مدح بنده بودند!
اين سخن نشانگر عظمت معنوى ، اخلاص و تواضع مقام معظم رهبرى است .
سردار سرتيپ بسيجى محمد شيرازى
فروتنى خاص  
در يكى از سفرها، مقام معظم رهبرى رهبرى پس از سخنرانى ، از سالن برگزارى مراسم در حال خارج شدن بودند. بسيجيان زيادى اطراف آقا حلقه زده بودند. ناگهان ديديم ايشان روى زمين نشستند. متوجه علت نشديم . خود را جلوتر رسانديم و ديديم جانبازى را با برانكارد به ديدار آقا آورده اند. آقا با مشاهده آن برادر جانباز، بلافاصله بر بالين او نشستند و مدت زيادى با او به گفت و گو پرداختند و وى را مورد تفقد قرار دادند.
ايشان روى خاك نشسته بودند و با آن جانباز صحبت مى كردند. تواضع و فروتنى ايشان در مقابل يك جانباز انقلاب ، همه را تحت تاثير قرار داد.
من در همان جا آرزو كردم كه اى كاش ما هم يك جانباز بوديم و اين چنين مورد لطف و تفقد مقام معظم رهبرى قرار مى گرفتيم .
سردار سرتيپ پاسدار حجازى
خيال نكنى به خاطر توست ؟!  
بنا بود مقام معظم رهبرى - كه در آن زمان رئيس جمهور بودند - تالار انديشه حوزه هنرى را افتتاح نمايند. فرزند شهيدم حجة الاسلام والمسلمين عباس شيرازى كه قائم مقام سازمان تبليغات اسلامى بود، به من گفت : مسافرت خود به رفسنجان را به تاخير اندازيد تا در مراسم افتتاحيه شركت كنيد و با آية الله خامنه اى ديدار كنيد.
روز موعود فرا رسيد و من در آن جلسه حاضر شدم . مقام معظم رهبرى رهبرى پس از آگاهى از حضورم در آن جلسه ، مرا به كنار خود دعوت كردند! چون نزديك ايشان رسيدم و دست آن عزيز را بوسيدم ، آقا به عباس ‍ فرمودند: آقاى شيرازى ! خيال نكنيد كه من به خاطر شما با ابوى رفيقم . رفاقت ما به سال ها قبل بر مى گردد كه در خانه شما و بر سر سفره شما مى نشستيم !
اين برخورد آية الله خامنه اى براى من خيلى زيبا بود. ايشان در زمان رياست جمهورى هيچ فرقى با روزهايى كه در كشكوئيه رفسنجان بودند، نداشتند.
آقاى اسد الله شيرازى
بخش ششم : توجه به خانواده هاى شهدا 
ديدار با خانواده هاى شهدا  
يكى از برنامه هاى ثابت مقام معظم رهبرى ، ديدار با خانواده هاى شهداست . اين ديدارها به صورتى برنامه ريزى مى شود كه تا لحظه ورود به خانه شهيد، آنان نمى دانند چه كسى قرار است به ديدارشان بيايد.
معظم له معمولا در شب هاى ديدار، به سه تا پنج خانواده سركشى مى كنند.
غالبا خانواده هاى شهدا از افرادى انتخاب مى شوند كه در كوچه هاى باريك و نقاط دور افتاده شهر زندگى مى نمايند.
نشست در هر منزل ، حداقل نيم ساعت طول مى كشد، تركيب مجلس ‍ ديدار، بسيار تماشايى است . ايشان وقتى مى نشينند، دستور مى دهند تا عكسى از شهيد بياورند، به عكس نگاه مى كنند و از بازماندگان ، سوالاتى در مورد مكان و چگونگى شهادت او مى پرسند.
پدر و مادر شهيد - هر يك - جداگانه مورد مهر و محبت قرار مى گيرند. اگر شهيد، فرزند كوچكى داشته باشد، او را روى زانوى خود مى نشانند و دست نوازش به سر وصورتش مى كشند.
حجة الاسلام والمسلمين محمدى گلپايگانى
در سرداب حمام  
شبى كه در نماز جماعت مقام معظم رهبرى حاضر شده بودم ، ديدم پيرزنى با دو عصاى چوبى در صف آخر نشسته و به ديوار تكيه داده است .
پيرزن بعد از تمام شدن نماز، با عصاهاى خود، آهسته آهسته جلو آمد و در مقابل آية الله خامنه اى ايستاد و مانند مادرى كه با فرزندش صحبت مى كند، با آقا شروع به حرف زدن كرد و در خلال صحبت گفت : يك ساك هدايا آورده ام .
بعد، دست در آن كيف برد، يكى يكى هديه ها را به مقام معظم رهبرى نشان داد و گفت : اين مال شما، اين مال بچه ها و...، خيلى خودمانى با آقا صحبت مى كرد.
من شاهد بودم كه مقام معظم رهبرى هم خيلى با اين مادر گرم گرفتند. پس ‍ از گفت و گو، معظم له به ما فرمودند: اين خانم ، مادر دو شهيد است !
وى در يكى از ديدارهاى آقا كه به منزل وى رفته بودند، با آية الله خامنه اى آشنا شده بود يكى از برنامه هاى منظم مقام معظم رهبرى ، سركشى به منازل شهداست . اين برنامه هرگز ترك نمى شود. در همين برنامه ، روزى معظم له به خانه اين خانم - مادر دو شهيد - مى روند. وى كارگر حمام بود. خانه آن ها نيز در سرداب حمام قرار داشت . آقا به ديدن اين پيرزن مى روند و به وى مى فرمايند، هر زمانى كه به مشكلى برخوردى ، به دفتر ما مراجعه كن !
در كجاى دنيا چنين چيزى پيدا مى شود؟ من در بعضى از كشورها ديده ام كه هنگام عبور رئيس جمهورى از يك خيابان ، شصت - هفتاد ماشين او را اسكورت مى كنند؛ ولى در كشور ما به بركت اسلام ، رهبر به ديدن مادر شهيد، در سرداب حمام مى رود و اين گونه با او خودمانى مى شود.
حجة الاسلام والمسلمين سيد ابوالحسن نواب
تفقد از پدر شهيد  
در سال 1379، به اتفاق آقاى حسينى نسب كه اهل بروجرد و پدر سه شهيد و دو جانباز است ، خدمت مقام معظم رهبرى رسيديم . معظم با گرمى با آن پدر شهيد برخورد كردند. چون وقت نماز بود، نماز را به جماعت خوانديم . بعد از نماز، حدود يك ساعت آقاى ساعت آقاى حسينى نسب با آقا ملاقات كرد.
جلسه ، جلسه محبت بود. براى من خيلى جالب بود. رهبرى كه لحظه لحظه هاى وقتش ارزشمند است و بايد صرف حل مشكلات جهان اسلام شود، اين گونه عنايت مى كنند و با يك پيرمرد به گفت و گو مى نشينند.
اين ، يك نمونه از هزاران است . رفتار ايشان با خانواده هاى شهدا، براى همه مسئولان نظام درس و الگوست .
دكتر علاء الدين بروجردى
ديدار با خانواده مسيحى  
در دوران رياست جمهورى آية الله خامنه اى ، روزى معظم له براى ديدار خانواده هاى شهدا و سركشى به منزل آنان ، به منطقه مجيديه تهران تشريف بردند.
پس از بازديد از چند خانه ، پرسيدند: آيا منزل ديگرى براى ملاقات مانده است ؟
دوستان گفتند: تنها يك خانواده مسيحى ، كه فرزندشان در جبهه شهيد شده ، باقى مانده است . آيا به خانه آن ها تشريف مى بريد؟
معظم له جواب مثبت دادند. خانواده شهيد از فرط خوشحالى ، در پوست خود نمى گنجيدند. يكى از آنان با شنيدن خبر، از حال رفته و بر زمين افتاد و او را به بيمارستان بردند. خانم ها، سراسيمه به دنبال پوشش براى حفظ حجاب رفتند.
آية الله خامنه اى با گرمى با اهل خانه برخورد كردند. در زمان پذيرايى نيز - بنابر فتواى خود كه مسيحيان را نجس نمى دانند - از ميوه هايى كه براى ايشان آورده بودند، تناول كردند و به ديگران نيز با اشاره فرمودند شما نيز ميل كنيد، تا آنان بدانند كه ما آن ها را از خود مى دانيم !
حجة الاسلام والمسلمين موسوى كاشانى
چرا زودتر نگفتى ؟!  
من برادرى داشتم به نام رحمان كه در سال 1361، در جبهه شهيد شد. وى پسرى به نام مصطفى دارد كه در زمان شهادت پدر، چهار ماهه بود.
روزى كه در محضر مقام معظم رهبرى جلسه داشتم ، مصطفى را نيز با خود بردم . مصطفى در داخل حياط نشست و ما وارد جلسه شديم . جلسه حدود دو ساعت طول كشيد.
بعد از پايان جلسه كه بيرون آمديم ، آية الله خامنه اى چشمشان به مصطفى افتاد. من او را به آقا معرفى كردم . معظم له پس از آن فهميدند وى فرزند شهيد است ، اشك در چشم هاى مباركشان حلقه زد، مصطفى را در آغوش ‍ كشيدند و بوسيدند. سپس به صورت گلايه ، به من فرمودند: چرا زودتر به من نگفتى ؟!
معظم له به داخل اتاق خود رفتند و يك ساعت و خودكار براى مصطفى هديه آوردند و به وى دادند.
سردار سرتيپ پاسدار على فضلى