66:
سوره مدنى منافقون
به نام خداوند بخشنده مهربان
مـنـافـقـان هـنـگـامـى كـه نـزد تـو آمـدنـد گـفـتـنـد: بـيـشـك تـو
البـتـه پـيـامـبـر خـدايى . حـال آن كـه خـدا مـى دانـد كـه تـو
پـيـامـبـر اويـى در عـيـن حـال خـدا گـواهـى مى دهد كه منافقان دروغ
مى گويند. آنان شهادت دادنشان (بر پيامبرى تـو) را سـپـر بـلاى خويش
ساختند و روى از راه خدا (زندگى اسلامى ، حيات طيبه ، سير تقرب به خدا)
برتافتند. اينها كار بسيار بدى مى كنند. چون ابتدا ايمان مى آورند بعد
كـافـر شـدنـد، در نـتـيجه اين تاءثير بر ذهن و دستگاه ادراكيشان نهاد
كه درس دين نمى پذيرند(174).
و وقتى نگاهشان مى كنى از خوش هيكليشان به شگفت آمده اگر حرفى بـزنـنـد
گـوش بـه حـرفـشـان مـى دهـى . چـنـد الوار تـكـيـه بـه هـم داده را مى
مانند (كه مـتـزلزل اسـت )، هـر فريادى را پندارند بر سر آنها كشيده
شده است . دشمن ، آنها هستند. بنابراين از آنان برحذر باش . خدا
بكشدشان كه رو به كجا نهاده اند. و وقتى به آنان گفته شد بياييد تا
پيامبر خدا برايتان آمرزش بطلبيد كله شان را كج كردند و ديدى در حـال
خـود بـزرگ پـنـدارى روى بـرمـى تابند فرقى نمى كند كه از خدا برايشان
طلب مـغـفرت كنى يا نكنى خدا نمى آمرزدشان ، چون خدا مردم زشتكار را
كامياب نگرداند. همينها هستند كه مى گويند به كسانى كه در حضرت پيامبر
خدايند انفاق نكنيد تا از پيرامونش پـراكـنـده شـونـد، حـال آن كه
خزائن آسمانها و زمين به خدا تعلق دارد اما منافقان علم دين نـدارنـد(175).
مـى گـويـند اگر به مدينه بازگرديم آن كه مقتدرتر است آن را كه زيـر
دسـت اسـت از مدينه بيرون مى كند. حال آن كه اقتدار تكوينى (عزت ) به
خدا تعلق دارد و بـه پيامبرش و به مؤ منان اما منافقان بى خبرند. هان
اى كسانى كه ايمان آوردند، امـوالتـان و اولادتـان شما را چندان سرگرم
نسازد كه از يادگيرى درس خدا بازمانيد. و هـر كـس چـنـان كـنـد گـروهـش
گروه زيانكاران (و خود به باد دادگان ) باشد. و از آنچه روزيـتـان
كـرده ايم انفاق كنيد پيش از آن كه يكيتان بميرد و بگويد: پروردگار من
، چرا چـنـد روزى مـرگـم را بـه تـاءخـيـر نـيـفكندى تا صدقه (انفاق و
تاءمين هزينه عمومى امت اسلامى با قصد تقرب كه دلالت بر تصديق زندگى پس
از مرگ دارد) و هم از صالحان باشم ؟ و چون لحظه معين و مقدر مرگ كسى
فرارسد خدا آن را به عقب نيفكند و خدا از آنچه انجام مى دهيد بس خبردار
است ؟
67: سوره مدنى نور
...بـيـشـك كـسانى كه زنان شوهردار بى خبر (از فساد) مؤ منه را
متهم به زنا مى كنند در زنـدگـى دنيا بعد از خدا يابند و در زندگانى
بازپسين هم ، عذابى هولناك هم دارند در آن لحـظـه و رخـداد كه زبان و
دست و پايشان درباره كارهايى كه انجام مى دادند شهادت مـى دهـنـد، در
آن لحظه سزاى به حقشان را خدا بى كم و كاست مى دهد و مى دانند كه حقيقت
روشـنـگـر (سـايـر واقـعيتها و امور و حقائق ) خداست
(176)...در عبادتكده هايى كه خدا اجـازه تـكـويـنـى
(يـا امـكان ) داد تا برافرازد و نام او در آن ياد شود هر بامداد و
شامگاه مردانى تسبيح وى گويند كه بازرگانى و خريد و فروش آنان را از
درس خدا باز نمى دارد و آنـان را از اقـامـه نـمـاز و پـرداخـتـن زكـات
بـه خـود مـشـغـول نـمى دارد و از رخدادى نگرانند كه طى آن دلها و
ديدگان دگرگون شوند و خدا بـهـتـريـن كـارهـايـى را كـه كـردنـد بـه
آنـان پـاداش دهـد و از فـضـل خـويـش هـم بـه آنـان ارزانـى دارد. و
خدا كسى را كه مشيتش تعلق گيرد بى حساب روزى دهـد. و كـسـانى كه كافر
شدند كارهايشان به سرابى مى ماند در زمين هموارى كه تـشنه آن را آب
پندارد و همين كه به آن رسيد مى بيند هيچ نيست و با خدا رويارو مى شود
و خـدا به حسابش مى رسد و حسابرسى خدا سريع است . يا كارهايشان به
تاريكيهايى مى ماند كه در ژرفاى درياى عميقى باشد كه از طبقات بيشمار
امواج پوشيده شده است و بـر زبـرش ابـرى هـسـت ، تـاريـكـيـهـايـى روى
هم انباشته ، هرگاه دستش را از يك لايه تـاريـكـى بـالا آورد آن را
نـبـيـنـد، و كسى كه برايش نورى قرار نداد مالك هيچ روشنيى نخواهد بود(177)...
68: سوره مدنى حديد
...و شـمـا را چـه شـده كـه در راه خـدا انـفـاق نـمـى كـنـيـد
حـال آن كـه مـيراث آسمانها و زمين از آن خداست ؟ كسانى شما كه پيش از
فتح (مكه ) انفاق كـرده و جـنـگيدند با ديگران برابر و همرديف نيستند،
اين عده بلندپاتر از كسانى هستند كه پس از آن انفاق كرده و جنگيدند، و
به هر دو دسته خدا وعده آن بهترين(178)
را داد و خـدا از آنچه مى كنيد خبردار است . كيست آن كه وام به خدا دهد
وامى نيكو تا آن را برايش دوچـنـدان گـردانـد و او را پـاداشـى
بـزرگـوارانـه بـاشـد؟ در آن رخـداد (انـتـقـال بـه حيات برزخى ) كه
مردان و زنان مؤ من را بنگرى كه نورشان عمق تاريخ و پـهـنـه
جـغـرافـيـاى انـسـانـى را روشـن ساخته باشد با اين مژده كه بهشتها
داريد كه از بـسـتـرش جـويـبـارانى روان است و در آن ماندگاريد.
موفقيت شكوهمند، آن است . آن دم كه مـردان و زنـان مـنـافـق از
كـسـانـى كه ايمان آوردند خواهش كنند كه لحظه اى مهلت دهيد تا پـرتـوى
از نـورتـان بـسـتـانيم . و پاسخ شنونده كه به گذشته تان باز رفته به
جـسـتـجـوى روشـنـى بـرخـيـزيـد. در ايـن هـنـگـام مـيان آن دو گروه
بشرى سدى دروازه دار حائل گردد اين سويش رحمت باشد و آن سويش عذاب ،
خطاب به بهشتيان بانگ بردارند كـه مـگـر ما با شما نبوديم ؟ گفتند: آرى
بوديد. اما شما خودتان را فريب داديد و انتظار وقـوع نـاگـوارى براى مؤ
منان كشيديد و شك آورديد و آرزوهاى دور و دراز از شما را به خود مشغول
داشت تا رخدادى الهى (مرگ ) پيش آمد در حالى كه آن فريبكار شما را
درباره خـدا بـه اشـتـبـاه افـكـنـده بـود در نـتـيـجـه ايـنـك نـه
فـديـه اى از شـمـا قـبول مى شود و نه از كسانى كه كافر شدند، آشيانتان
آتش است ، آتش مولاى شماست و بدسرنوشتى است . آيا براى كسانى كه ايمان
آوردند وقت آن نشده است كه دلشان براى درس خـدا و مـعـارف حـقـه اى
كـه فـرود آمـد نـرم و پـذيـرا شـود و مثل كسانى نباشد كه پيش از اين
درسهاى مكتوب وحيانى دريافت كردند و چون زمان درازى سـپـرى گـشـت
دلهاشان سخت و ناپذيرا شد و بسيارى از آنان زشتكارند؟ بدانيد كه خدا
زمين را پس از مردن (يا خشكيدن و بى گياهى ) آن زنده مى كند، اينك آن
درسها را برايتان بيان كرديم تا مگر شما به خرد دريابيد(179)...
69: سوره مدنى محمد ص
به نام خداوند بخشنده مهربان
كـسـانـى كـه كـافـر شـدنـد و روى از راه خـدا برتافتند خدا كارهايشان
را تباه ساخت . و كـسـانـى كـه ايـمـان آوردنـد و كـارهـاى شـايـسـتـه
كـردنـد و بـه آنـچـه بـر مـحـمـد نازل گشت - و آن معارف حقه مبتنى بر
هستى است كه از جانب پروردگارشان رسيده است - ايمان آوردند لايه هاى
پست هستيشان(180)
را بزدود و حالشان را به صلاح آورد. آن بـديـن سـبـب كـه كـسـانـى كـه
كـافـر شـدنـد پـيـروى باطل كردند و كسانى كه ايمان آوردند معارف حقه
اى را كه از جانب پروردگارشان رسيد پـيروى كردند. خدا بدينسان براى
آدميان حقايق تاريخيشان را بيان مى نمايد. بنابراين هـرگـاه بـا كـسانى
كه كافر شدند رويارويى مسلحانه پيدا كرديد بايد گردن بزنيد تـا وقـتـى
كـه آنان را با كشتن بسيار زمينگير كرديد بند را محكم كنيد، آنگاه نعمت
گران آزادى بدهيد و يا فديه اى گرفته رهاشان كنيد تا زمانى كه جنگ
فروكش كند. آن فرمان است . و اگر مشيت خدا باشد از آنان انتقام بستاند
اما مى خواهد تا شما (مؤ منان و كافران ) را بـه وسيله يكديگر
بيازمايد، و كسانى كه در راه خدا كشته شده خدا كارهايشان را تباه
نـسـازد، كـامـيـابـشـان سـازد (بـه قـرب خـود و بـه هـسـتـى بـريـن و
بـهـشـت نـائل گرداند) و حالشان را به صلاح آرد. و به بهشت درآوردشان
بهشتى كه برايشان تـعـريف كرده و نشانشان داده است
(181). هان اى كسانى كه ايمان آوردند، اگر خدا را يـارى
كـنـيـد پـيـروزتـان كـنـد و گـامـهـايـتـان را استوار دارد. و كسانى
كه كافر شدند نـگـونـسـارى و بـدبختى دارند و خدا كارهايشان را به باد
داده است . آن بدين سبب كه از درسهايى كه خدا فرو فرستاد بدشان آمد، در
نتيجه خدا اعمالشان را به فنا سپرد. آيا در زمـيـن سـفـر نكرده و
نگشتند تا بنگرند عاقبت كسانى كه پيش از ايشان بودند چگونه اسـت ؟ خـدا
شـهرشان را ويران ساخت و اين كافران را عاقبت نظير آنها باشد و همان
رخداد تاريخى . آن بدين سبب است كه خدا مولاى كسانى كه ايمان آوردند
است و اين كه كافران مـولايـى نـدارنـد(182).
شـك نـيـسـت كـه خـدا كـسـانـى را كـه ايـمـان آوردنـد و اعـمـال صالحه
داشتند به بهشتهايى درمى آورد كه از بسترش جويها روان است و كسانى كـه
كـافـر شـدند كام برمى گيرند و مى خورند چنان كه ستوران خورند و آتش
آشيانى براى آنهاست . و چه بسا مدينه اى كه نيرومندتر از مدينه اى بود
كه تو را بيرون راند و هـلاكـش (وارد دوزخ بـرزخـيـش ) كـرديـم بـه
طـورى كه بى ياور است . آيا از همه اينها گـذشـتـه ، كـسـى كـه درس
مـسـتـدل روشـنـگـرى از پـروردگـارش دارد مـثـل كـسى است كه سوء رفتارش
را برايش آراسته و فريبنده ساخته اند و در پى علائق پـست خويش است ؟
وصف بهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شد كه در آن نهرهاى آبى هـسـت
كـه تـغـيـيـر طعم و بو و رنگ ندهد و نهرها از شير كه مزه اش تغيير
نكند و جويهاى آشـامـيـدنـى بـراى لذت بـردن كـسـانـى كـه
بـيـاشـامـنـد و جـويـهـاى عـسـل نـاب ، و در آن از هـمـه مـيـوه هـا
هـسـت و آمـرزشـى از پـروردگـارشـان ، آيـا بـه حـال كـسـانى مى ماند
كه در آتش ماندگارند و آب جوشانى به آنها خورانده اند كه روده
هـايـشـان را پاره پاره كرده است ؟ و از آنان (دوزخيان برزخ ) كسانى
هستند كه پاى درس تـو مـى نشينند اما وقتى از حضورت برفتند به كسانى كه
صاحب علم دين اند گفتند: چه داشت مى گفت ؟! اين گروه هستند كه خدا به
دلهايشان كار كرد خاصى داد و پيروى علائق پـسـتشان كردند. حال آن كه
كسانى كه هدايت يافتند خدا بر هدايتشان افزود و تقوايشان را بـه آنـان
داد. بـنـابراين ، (كافران ) فقط براى مرگشان روزشمارى مى كنند تا به
نـاگـاه درسـد و هـم ايـنـك عـلائمـش ظـاهـر شده است ، پس وقتى مرگشان
سر برسد درس گـرفـتن چه سود؟ پس بدان كه معبودى جز خدا نيست و براى
گناه خودت و براى مردان و زنـان مـؤ مـن آمـرزش بـخـواه ، و خدا مى
داند شما به كجا درمى غلتيد و كجا جا و قرار مى گيريد(183)
70: سوره مدنى رعد
...و اگـر بـه شـگـفـت آيـى جاى شگفتى حرف اينهاست كه گفتند:
مگر مى شود وقتى خاك شـديـم دوبـاره زنـده شـويـم ؟ ايـن گروه اند كه
به پروردگارشان كافر شدند و اين گـروه انـد كـه زنـجـيـرهـا بـر گـردن
دارنـد، و ايـن گـروه هـمـدم آتـش انـد و در آن ماندگارند(184)...
71: سوره مدنى انسان
به نام خداوند بخشنده مهربان
مـگـر نـه دورانـى از روزگـار بـر انـسـان گـذشـت كـه در آن چـيـز
قـابـل يـادشـدنـى نبود؟ بيگمان ما انسان را از نطفه اى(185)
مختلط و لايه به لايه آفـريدم تا از حالى به حالى و از "طور"ى به
"طور"ى تطور يابد، به همين سبب او را شـنـواى بـيـنايى قرار داديم . ما
راه را به او بنموديم ، يا سپاسگذار باشد يا ناسپاس كافر. بيگمان ما
براى كافران (ناسپاس ) زنجيرها و بندها و آتش افروخته اى آماده كرده
ايـم . بـيـشـك عاملان نيكى بيكران از جامى مى نوشند كه آميزه اش كافور
باشد چشمه اى كـه پـرسـتندگان مطيع خدا بوسيله آن نوشند، آن را برون
فشانند چه برون فشادنى ، (بدين شيوه كه ) به نذر وفا كنند و از رخدادى
همى هراسند كه گزندش گسترده باشد، و خوراكى را با همه دوست داشتنى
بودنش
(186) به آدم بيچاره و يتيم و اسير جنگى مـى خـورانـند
كه در واقع شما را براى خاطر خدا اطعام مى كنيم ، پاداش و بهايى از شما
نمى خواهيم و نه تشكرى ، بيقين ما از پروردگارمان بيم رخدادى را داريم
. (لحظه رحلت را) كه غمناك و تيره و تار است . بر اثرش خدا آنان را از
صدمات آن رخداد در امان داشت و آنـان را خـرمـى و شـادمانى بخشيد و به
پاداش آن مقاومتها كه ورزيدند بهشتى داد و جامه ابـريـشـمـيـنـى ، در
آن بـهـشـتـهـا تـكـيه بر تخت زده اند، نه آفتابى بينند و نه سوز و
سـرمـايـى ، سـايـه اش بـر آنـان فـرو گـسـتـرده و خـوشـه هـاى ميوه
اش فرو آويخته ، ظرفهاى سيمين و فنجانهاى تنگ آسايى در حضورشان گردان
است ؛ تنگهايى از سيم كه آن را خـوش تـراشـيـده بـاشـنـد، جـامـى
دهـنـدشـان كـه آمـيـزه اش زنـجـبـيـل بـاشـد، چـشمه اى در آن است كه
سلسبيل نام دارد، و به گردشان پسران هميشه جـوانـى مـى گـردنـد كه چون
نگاهت به آنان افتد پندارى خرمنى مرواريد افشانده اند، و چـون بـنـگـرى
آنـجا بساط نعمتى بينى و كشورى پنهاور. براندامشان جامه هاى از ديباى
لطيف سبز رنگ و ديباى پرزدار و دستبندهاى سيمين بردستان در حالى كه
پروردگارشان شـرابـى پـاك و طـاهـر بـه كـامـشـان ريـخـتـه اسـت كه
بياييد اين هم پاداشتان و كارها و كـوشـشـتان هم قابل ستايش است .
بيقين اين ما هستيم كه قرآن را به تدريج بر تو فرو فرستاديم . بنابر
اين در اجراى حكم پروردگارت مقاومت پيشه ساز و از هيچ آدم گناهكار يا
ناسپاس كافرى فرمان مبر، و نام پروردگارت را هر بامداد و شبانگاهى ياد
كن ، و از شب نيز پاسى را برايش سجده بر و او را شبهاى دراز به پاكى
بستاى ، بيگمان اينان زنـدگـى گـذران دنـيـا را دوسـت مـى دارنـد و
رخـداد پـر حـجـم گـرانـمـايـه آيـنـده را مـهـمـل گـذاشـته اعتنايى
بدان ندارند. ما آنان را آفريديم و خلقتشان را استوار ساختيم و چون
مشيت ما باشد نسلهايى همانندشان جايگزين مى سازيم و وجودهايى تازه به
آنان مى دهـيـم . بـيـشـك ايـن درس پـنـدآمـيـزى اسـت تا هر كس خواست
راهى به قرب پروردگارش بسپارد، و اين خواستن هم منوط است به مشيت خدا،
چون خدا بسيار دانايى حكيم است . هر كس را مشيتش باشد به رحمت خويش
درآورد و ستمكاران را عذابى دردناك مهيا كرده است .
72: سوره مدنى بينه
به نام خداوند بخشنده مهربان
آن كـسـانـى كـه از اهل كتاب و مشركان كه كافر شدند پيوسته و بى قفه
تقاضا داشتند كـه درسـى مـستدل روشنگر به آنان ارائه گردد، پيامبرى از
جانب خدا بيايد كه صحيفه هاى منزه (از دخالت و اغراض بشرى ) را تدريس
كند كه در آن نوشته هاى ارزشمند ارزش آفـريـن باشد، حال آن كه كسانى
كه وحى مكتوب الهى دريافت كرده بودند فقط پس از دريـافـت درس مـسـتـدل
روشـنـگر وحيانى از آن دور و پراكنده شدند، در صورتى كه هيچ حـكـمى جز
اين نيامده بود كه خدا را در حالى پرستش و اطاعت كنند كه زندگى را
سراسر بـراى او كـنـنـد حـق گـرايـانه و نماز را برپا دارند و زكات را
بپردازند. و آن زندگى ارزشـمـنـد ارزش آفـريـن بـاشـد. بـيـگـمـان ، آن
كـسـان از اهـل كتاب و مشركان كه كافر شدند در آتش دوزخ هستند (چه
تاكنون و چه در آينده ) در آن مـانـدگـارنـد، ايـن گـروه بشرى بدترين
موجودات اند. بيشك كسانى كه ايمان آوردند و اعـمـال صـالحـه انـجـام
دادنـد ايـن گـروه انـسـانـى بـهـتـريـن آفـريـدگـان را تـشـكـيل مى
دهند. پاداششان در حضرت پروردگارشان بهشتهاى به تصور نيامدنى است كـه
از بسترش جويبارانى روان است ، در آن تا ابد ماندگارند، خدا از آنان
خشنود و آنان از او خشنود، آن براى كسى باشد كه از پروردگارش بترسد.
73: سوره مدنى تحريم
...هـان اى كـسـانـى كـه ايـمان آوردند، خودتان و خانواده تان
را از آتشى مصون داريد كه هـيـمـه اش آدميان و سنگ است و كارگزارانش
فرشتگانى درشتخوى سختگير كه خدا را در انـجـام ماءموريت نافرمانى نكنند
و آنچه دستور يابند مو به مو به اجرا گذارند: هان اى كـسـانـى كـه
كـفـر ورزيـدنـد، ايـن دم (دم مـردن و انـتقال به حيات برزخى ) عذر و
بهانه نياوريد چون جز آنچه مى كرديد كيفر نگيريد. هان اى كسانى كه
ايمان آوردند، سوى خدا تـوبـه آريـد تـوبـه و روى آوردنـى بـا نـيـت
خـيـر و صـلاح خـويـش جـسـتـن بـاشـد كـه پـروردگـارتـان لايـه هـاى
پـسـت هـسـتـيـتـان را (كـه مـعـلول اعـمـال بـدتـان بـوده اسـت ) از
شما بزدايد و شما را به بهشتهايى درآورد كه از بـسـتـرش جويها روان است
در آن رخداد كه خدا پيامبر و كسانى را كه همراهش ايمان آوردند
سـرافـكنده نسازد و نورشان بر تاريخ پس از ايشان و جغرافيايش پرتو
افكنده است و مى گويند: پروردگار ما، بر معرفتمان نسبت به آموزه هاى
وحيانى بيفزا(187)
و از مـا درگـذر چـون تـو بـر هـر چيزى بس توانايى . هان اى پيامبر،
با كافران و منافقان جهاد كن و با آنان خشونت نما، و آشيانه شان دوزخ
است و بدسرنوشتى است . خدا معرفى براى كسانى كه كافر شدند (و مردان و
زنان منافق از آن جمله اند) زن نوح و زن لوط را نـمـونه آورد كه همسر
دو پرستنده مطيع صالح ما بودند و به پيمان همسرى و همزيستى وفـا نـكـرد
و آن دو شوهر براى آن دو زن در برابر خدا هيچ بكار نيامدند و حكم
تكوينى رفـت كـه هـمـراه و هـمانند ساير دوزخيان به دوزخ (برزخى )
درآييد. و خدا براى معرفى كسانى كه ايمان آوردند زن فرعون را نمونه
آورد، زنى كه گفت : پروردگار من ، براى مـن در حـضـرتـت خـانه اى در
بهشت بنا كن و مرا از فرعون و كردارش برهان و مرا از مردم سـتـمـكـار
رهـايى بخش . و مريم دختر عمران را نمونه آورد كه شرمگاهش خويش پاسدارى
كـرد (تـا تـكـويـنـا به پاداش عمل صالحش ) از روحمان (روح حيات طيبه ،
روح اسلام كه قرب آفرين است ) در وجودش بدميديم ، پاسدارى از شرمگاهش
در حالى كرد كه درسهاى پرورگار و كتابهايش را تصديق كرد و زنى فرمانبر
خدا هم بود(188)
74: سوره مدنى صف
...اوست كه پيامبرش را همراه با هدايت و زندگى بايسته فرستاد تا
آن را بر سرتاسر زندگى چيره گرداند هر چند مشركان را ناخوش آيد. هان
اى كسانى كه ايمان آوردند، مى خـواهـيـد تـجـارتى را به شما سراغ دهم
كه شما را از عذابى دردناك مى رهاند؟ اين داد و سـتـد كـه بـه خـدا و
پـيـامـبـرش بـگـرويـد و در راه خـدا بـا مـال و جـان جـهـاد كنيد. آن
برايتان خير است اگر دانسته باشيد، گناهانتان را مى آمرزد. و شـمـا را
بـه بـهـشتهايى درمى آورد كه از بسترش جويها روان است و اقامتگاههاى
طيبه در بـهـشـتهاى غير قابل تصور. پيروزى شكوهمند، آن است . و رخداد
ديگرى كه خيلى دوستش مى داريد: ياريى از خدا و فتحى قريب الوقوع ، و
مژده بده مؤ منان را. هان اى كسانى كه ايـمـان آوردنـد، يـاران خـدا
بـاشـيـد همان طور كه عيسى بن مريم از حواريان پرسيد: چه كسانى مرا در
راه خدا يارى مى كنند؟ حواريان پاسخ دادند: ما ياران خداييم . بدين
ترتيب دسـتـه اى از بـنـى اسرائيل ايمان آوردند و دسته اى ديگر كافر
شدند و ما كسانى را كه ايمان آوردند تاءييد و تقويت كرديم تا بر
دشمنانشان پيروز شدند(189)
75: سوره مدنى جمعه
...بـگـو: هـان اى كـسـانـى كـه يـهـودى شـدند، اگر ادعا داريد
كه از ميان آدميان فقط شما اوليـايـى هـسـتـيـد كـه بـراى خـدا كـار مى
كنند اگر راست مى گوييد آرزوى مردن كنيد. و هـرگـز آرزوى مـردن نـكنند
به علت آنچه درگذشته كرده اند و ذخيره آنان شده است و خدا سـتـمـكـاران
را بـسـى خـوب مى شناسد. بگو: مرگى كه از آن مى گريزند قطعا شما را
ديـدار مـى كـند. بعد هم شما را مى برند به حضرت داناى غيب و مشهود و
به شما خبر مى دهـد كـه چـه مى كرديد. هان اى كسانى كه ايمان آوردند،
هرگاه به نماز جمعه فراخوانند بـايـد شـتـابان به درس خدا برويد و
دست از خريد و فروش بداريد، آن برايتان خير اسـت اگـر دانـسـتـه
بـاشـيـد. پـس چـون نـماز گزارده شد بر روى زمين پراكنده شده به
جـسـتـجوى فضل الهى پردازيد و خدا را بسيار ياد كنيد شايد كارتان
ثمربخش گردد. و چـون تـجـارتـى (يـا كـالايـى ) يـا سـرگـرمـى
بـبـيـنـنـد تـرا در حـال نـمـاز ايـسـتـاده تـرك كـرده بـه سـويـش
شـتـابـنـد. بـگو: آنچه نزد خداست (پاداش اعـمـال صـالحه و حيات طيبه )
بهتر از سرگرمى و بهتر از تجارت است ، و خدا بهترين روزى دهنده است
(190)
76: سوره مدنى تغابن
...مـگر سرگذشت كسانى كه پيش از اين كافر شدند و كيفر آثار بد
كارشان را چشيدند و عـذاب دردنـاكـى را تـحـمل مى كنند به اطلاعتان
نرسيده است ؟ آن سرنوشت به اين سبب بود كه پيامبرانشان درسهاى مبرهن
روشنگر را به آنان ارائه مى دادند و اينها گفتند: يك عـده انـسـان مـا
را هـدايـت مى كنند؟! در نتيجه كافر شدند و روى (از درس پروردگار و از
پـيامبرش ) برتافتند، و خدا بى نيازى نمود و خدا بى نياز ستوده است
(منزه از نياز به يـادگـيرى آدميان و ايمان و اطاعتشان ). كسانى كه
كافر شدند ادعا كردند كه هرگز پس از مـردن بـه زندگى جديدى تحول
نپذيرند. بگو: به پروردگارم سوگند كه البته بـه زنـدگـى تازه اى تحول
يابيد بعد هم گزارش آنچه كرده ايد را دريافت كنيد، و آن رخداد براى خدا
آسان است . بنابراين به خدا و پيامبرش و به نورى كه فروفرستاديم ايمان
آريد و بدانيد كه خدا از آنچه مى كنيد آگاه است . لحظه اى كه شما را
براى رخداد گردهمايى گردآورد آن لحظه لحظه دريغ خوردن باشد، و هر كس به
خدا ايمان بياورد. و عـمـل صـالح كـنـد لايـه هـاى پـستش را از او
بزدايد و او را به بهشتهايى درآورد كه از بـسـتـرش نـهـرها روان است ،
در آن ماندگارند براى هميشه پيروزى شكوهمند، آن است . و كـسـانـى كـه
كافر شدند و اشاره به درسهايم گفتند دروغ است ، اين گروه بشرى همدم
آتـش انـد، در آن مـانـدگـارنـد و بدسرنوشتى است
(191)... هان اى كسانى كه ايمان آوردنـد، بـيـگـمـان
بعضى از زنانتان و فرزندانتان دشمنى برايتان هستند، بنابراين از آنـان
بـرحذر باشيد و اگر درگذريد و چشم بپوشيد و بيامرزيد بدانيد كه خدا
آمرزنده اى مـهـربـان اسـت (و با رفتارتان به او تقرب جسته ايد). در
واقع اموالتان و اولادتان مـايـه و وسـيـله آزمـايـش شـمـاسـت و پـاداش
بـا عظمت در حضرت خداست . ازينرو چندان كه تـوانيد از خدا پروا گيريد و
اندرز نيوشيد و فرمان بريد و انفاق كنيد چيزهاى خوب را به نفع خودتان
است ، هر كس آز درونش را مهار كند چنين گروه انسانى همان عاملان كارهاى
ثـمـربـخـش بـاشـند. اگر به خدا وامى دهيد به آداب نيكش برايتان
دوچندان كند و از شما درگذرد و خدا شكرپذيرى حليم است ، داناى غيب و
مشهود آن عزيز حكيم(192)
77: سوره ماقبل آخر مدنى
، توبه
...هان اى كسانى كه ايمان آوردند، پدرانتان و برادرانتان را در
صورتى كه كفر را بر ايـمـان تـرجيح دادند اولياء خويش مگيريد، و هر كس
از شما كه آنان را ولى خويش گيرد ايـن گـروه هـمـان سـتـمـكـاران
بـاشـنـد. بگو: اگر پدرانتان و پسرانتان و برادرانتان و همسرانتان و
عشيره تان و اموالى كه گردآورده ايد و تجارتى كه بيم كسادش را داريد و
خانه هايى كه پسند خاطرتان است برايتان دوست داشتنى تر از خدا و
پيامبرش و جهاد در راهـش بـاشـد بـايـد چـشـم انـتـظـار وقـوع رخـداد
الهى (مرگ و سقوط به دوزخ برزخى ) باشيد، و خدا مردم زشتكار را كامياب
نگرداند(193)...هان
اى كسانى كه ايمان آوردند، بسيارى از "احبار"و راهبان اموال آدميان را
بناحق مى خورند و روى از راه خدا برمى تابند، و كـسـانـى كـه زر و سـيم
مى اندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمى كنند بايد آنان را به عذابى
دردناك مژده دهى ، آن دم كه آن زر و سيم را در آتش دوزخ (برزخى ) سرخ
كرده با آن پـيـشـانـى و پـهـلو و پـشـتشان را داغ نهند كه اين است آن
گنجينه كه براى "خود"تان انـدوخـتيد، اينك آنچه را مى اندوختيد بخوريد(194)...هان
اى كسانى كه ايمان آوردند، شـمـا را چـه شـده كـه وقـتـى بـه شـمـا
گـفته شد در راه خدا بسيج و آماده شويد به زمين چـسـبـيدند؟ مگر به
بهاى از دست رفتن زندگانى بازپسين زندگى دنيا را برگزيده و پسند
كرديد؟!
حال آن كه بهره منديهاى زندگى دنيا در قياس با زندگانى بازپسين پشيزى
هم نيست . اگر بسيج و آماده براى رفتن به ميدان نبرد نشويد شما را عذاب
دردناكى كند و به جاى شـمـا مـردمـى ديـگـر پـديد آرد و ضررى هم به او
نرسانيده ايد و خدا بر هر چيزى بس تواناست
(195)...
خـدا بـه مـردان و زنـان مـنـافق و كفار وعده آتش دوزخ داده است ، در
آن ماندگارند، آن كيفر بـرايـشـان كافى است ، و خدا آنها را رانده است
و عذابى پايدار دارند. همانند كسانى كه پـيـش از شـمـا بـودنـد،
نـيـرومـندتر و ثروتمندتر و پرشمارتر از شما بودند و سهم بـرخـوردارى
خـويـش را داشـتند، بعد شما هم سهم برخوردارى خود را داشتيد همانطور كه
نـسـلهـاى گـذشـتـه تـان داشـتـنـد و بـه مـنـجـلاب (كـفـر و زشتكارى و
ستم ) فرو رفتيد مـثـل فـرورفـتن آنان ، آن گروه بشرى كارهايشان در
زندگى دنيا و زندگانى بازپسين بـى حـاصـل اسـت و بـر باد، و اين گروه
بشرى هستند كه زيانكارند(196)...مردان
و زنـان مـؤ مـن اوليـاى يـكـديـگـرنـد، (بـديـن تـرتـيـب اعـمـال و
همگانى كنند كه ) امر به معروف مى كنند و نهى از منكر مى كنند و نماز
را برپا مـى دارند و زكات مى پردازند و خدا و پيامبرش را اطاعت مى
كنند، اين گروه انسانى هستند كه خدا بى آنان رحمت (رحيمى ) آرد چون خدا
عزيزى حكيم است . خدا به مردان مؤ من و زنان مـؤ مـنـه بـهـشـتـهـايـى
وعده داده است كه از بسترش جويها روان است و اقامتگاههاى طيبه در
بـهـشـتـهاى به تصور نيامدنى ، و خشنوديى كه از خدا باشد بزرگتر از همه
اينهاست . دستيابى پيروزمندانه شكوهمند، آن است ، هان اى پيامبر، عليه
كافران و منافقان جهاد كن و با آنها خشونت بخرج ده و آشيانشان دوزخ
باشد و بدسرنوشتى است
(197)...
78: آخرين سوره مدنى
در ايـن سـوره مـبـاركه ، آخرين سوره اى كه نازل مى شود سخن از
اولين كسى مى رود كه بـه دوزخ درآمـده اسـت : "و بـرايـشان سرگذشت
مطابق با واقعيت تاريخى دو پسر آدم را بخوان آنگاه كه دو قربانى
گذراندند و از يكى از آن دو نفر پذيرفته شد و از ديگرى پـذيـرفته نشد
(چون با قصد تقرب همراه نبود) گفت : تو را مى كشم . گفت : واقعيت اين
اسـت كـه خـدا فـقـط از مـتـقيان مى پذيرد، اگر دست براى كشتنم دراز
كنى من آن نى ام كه دسـتـم را براى كشتنت دراز كنم چون من از خدايى كه
پروردگار عالمهاى آفريدگان است مـى تـرسـم . مـن مـى خـواهـم كـه تو به
وبال گناهم و گناهت گرفتار آيى و از دوزخيان شوى ، و آن (به دوزخ برزخى
درآمدن ) سزاى ستمكاران است . در اين هنگام "خود" او كشتن بـرادرش را
بـرايـش مـجـال داد تـا او را بـكـشـت تـا از زيـانكاران (بعد از خدا
يافتگان و اهل دوزخ شدن ) گشت
(198)...
و از اظـهـارات ويـژه زنـدگى برزخى عيسى بن مريم عليه السلام ياد مى
فرمايد: "و آن هـنـگـام كـه خـدا فرمود: اى عيسى بن مريم ، آيا تو به
آدميان گفتى كه مرا و مادرم را به جاى خدا (يا با اين كه دون خداييم )
معبود خويش قرار دهيد؟ گفت : منزهى تو (از اين كه با وجـودت خـداى
ديگرى به پندار آيد) مرا نسزد كه آنچه را حقيقت نمى دانم به زبان آرم .
اگـر ايـن را گـفـتـه بـودم تو دانسته بودى (و مرا نهى كرده به كيفر مى
رساندى ) به "خـود"م آگـاهـى حـال آن كـه علمى به ذاتت داشته باشم ،
بيگمان اين تو هستى كه داناى مـطـلق غيب هايى . جز آنچه را كه به من
دستور گفتنش را دادى به آنان نگفتم ، گفتم : خدا را كـه پـروردگـار من
و پروردگار شماست پرستيده اطاعت كنيد. تا وقتى كه در ميانشان (و
زنـدگـى دنـيـا) بـودم تـو شـاهـدشـان بودى (كه چه به آنان مى گفتم و
چه عقيده اى داشـتـنـد) بـعد كه جانم بستاندى تو بودى . (و نه من ) كه
بر آنان نظارت مى فرمودى چـون تـو بـر هـر چـيـزى شـاهد باشى . اگر
عذابشان مى كنى آنان بندگان تو هستند و اگـر مـى آمـرزيـشـان ايـن تويى
كه عزيز (مقتدر شكست ناپذير) حكيمى . خدا فرمود: اين دوره اى (يـا
مـرحله اى از زندگى آدميان ) است كه تصديق كنندگان (درس پروردگار) را
تـصـديـقشان سود ببار آورد، بهشتهايى دارند كه از بسترش جويباران روان
است ، در آن مـانـدگـارنـد بـراى ابـد، خـدا از آنـان خـشـنـود شـد و
آنـان از خـدا خشنود شدند، پيروزى شكوهمند، آن است (كه تا به حال در
تاريخ بشر و بخش غيب و نامشهود نامحسوس رخ داده اسـت ). فرمانروايى
جهانهاى برين و جهان طبيعى و آنچه در آنهاست به خدا تعلق دارد و او بر
هر چيزى احاطه قدرت و عمل دارد.(199)