مديريت علوى
ابو طالب خدمتى ، على آقا پيروز و عباس شفيعى
- ۷ -
افزون بر آن كه
اين كه مسائل اجتماعى و سازمانى مسلمان از مسائل فردى و ارزشى او جدا نيست ، و
مسئوليت هايى كه در سازمان بر عهده او گذشته شده است ، مى تواند رنگ ارزشى و دينى
داشته و حتى به صورت يك عبادت در آيد؛ بدين معنا كه او كارها و مسئوليت هاى محول
شده را با نيت الهى انجام دهد و به آن ها رنگ و صبغه الهى ببخشد. در اين صورت
كارهايى كه در سازمان به عنوان وظيفه سازمانى انجام مى دهد، كارى ارزشى تلقى شده و
عبادت محسوب مى گردد. از طرف ديگر، بايد توجه داشت كه هر فرد، هنگام ورود به سازمان
، بر اساس نوعى قرارداد، در قسمتى از آن سازمان كار مى كند، و در ازاى كارى كه براى
سازمان انجام مى دهد، حقوق و مزايايى دريافت مى كند. اين قرارداد به هر شكلى كه
باشد براى فرد معتقد و ديندار، علاوه بر الزامات و پيامدهاى قانونى ، نوعى الزام
دينى و شرعى نيز به دنبال دارد. اين الزام مى تواند به كار فرد، در سازمان ، رنگ و
بوى دينى و ارزشى بدهد؛ چرا كه عمل به مفاد قرارداد، از دستورهاى صريح شرعى و مورد
تاءكيد شارع مقدس است . بنابراين ، تفكيك قائل شدن ميان كارهاى فردى و ارزشى فرد و
كارهاى سازمانى او صحيح و منطقى نيست ؛ لذا همچنان كه اين فرد در مورد كارهاى فردى
و دينى خود حساسيت نشان مى دهد و مراحل سير و سلوك را طى مى كند تا به تكامل برسد و
رضاى خداوند متعال را كسب نمايد، در مورد كارهاى سازمانى نيز بايد اين مراحل را طى
كرده و با ارزشيابى صحيح و دقيق از كارها و عملكرد خود در سازمان ، عملكرد خويش را
بهبود بخشد، و در نتيجه در جهت كسب رضايت خداوند متعال تلاش نمايد.
در سال هاى اخير با پيدايش نظريه مديريت بر مبناى هدف ،
(297)
يا مديريت بر مبناى نتيجه ،
(298) موضوع خود ارزيابى
(299) از موقعيت خاصى برخوردار گرديده است . اگر چه اين نكته تاكنون آن
طور كه بايد و شايد مورد پذيرش عملى قرار نگرفته است ؛
(300) ولى با توجه به مقاومت اغلب كاركنان در برابر ارزشيابى و اين كه
اصولا ارزشيابى ، به ويژه در مورد كاركنان متخصص و ماهر، نه تنها باعث افزايش بهره
ورى نمى شود؛ بلكه تا حدود زيادى موجب كاهش آن نيز مى گردد، و از سوى ديگر ضرورت
ارزشيابى در سازمان ؛ مديران و مسئولان سازمان ها بايد در جست و جوى راه كارهايى
باشند كه مقاومت كاركنان را رد پى نداشته باشد، و يا آن را به حداقل برساند. به نظر
مى رسد كه روش
خود ارزيابى يكى از اين راه كارها است ؛ لذا بجاست است
كه فرهنگ خود ارزيابى در سازمان ها، ايجاد و تقويت شود تا كاركنان سازمان بدون
مقاومت مورد ارزشيابى قرار گيرند و تضاد و تنشى در سازمان به وجود نيايد.
برخى نويسندگان و صاحب نظران مديريت ، معتقدند كه خود ارزيابى زمانى مفيد و مناسب
است كه ارزيابى به منظور كسب باز خور باشد؛ و نيز
معتقدند كه سازمان ها اين روش را تنها جهت ايجاد تعادل ميان
اهداف فردى و اهداف سازمانى به كار مى گيرند؛ ليكن به نظر مى رسد اين دو نظر
تنها در مورد نوعى خود ارزيابى كه خودشان مطرح كرده اند صادق است ؛ زيرا در آن ها
همه زمينه هاى لازم را آماده و مهيا نكرده اند، و طبعا از اين روش نمى توان كاركردى
بالاتر از حد باز خور انتظار داشت ؛ ولى نوعى خود ارزيابى كه مورد نظر اسلام و
رهبران دينى است ، فراتر از اين مساءله بوده و هدف آن بسى بالاتر از باز خور براى
خود شخص است ، و براى اين منظور زمينه سازى هاى عقيدتى لازم تقويت گردد.
اهداف و كاربردهاى ارزشيابى را به دو دسته عمده : اهداف
ارزيابى و
اهداف پرورشى تقسيم بندى مى كنند. اهداف ارزيابى ، مثل
: افزايش يا كاهش حقوق ، ارتقا و ترفيع ، انتقال ، تعليق و اخراج ؛ و اهداف پرورشى
ارزشيابى ، مثل : تشخيص نيازهاى آموزشى ، ايجاد انگيزه در كاركنان جهت بهبود
عملكرد، دادن باز خور مناسب ، مشاوره با كاركنان و پى بردن به نقاط قوت و ضعف
عملكرد كاركنان به منظور تقويت نقاط قوت و رفع ضعف ها و نارسايى ها.
چنانچه بستر مناسب و زمينه هاى عقيدتى و فكرى لازم آماده و تقويت شوند، روش خود
ارزيابى مى تواند به عنوان يكى از بهترين و كار آمدترين روش هاى ارزشيابى جهت
دستيابى به هر دو دسته از اهداف و كاربردهاى ارزشيابى ، مطرح شود؛ در غير اين صورت
بايد گفت : خود ارزيابى تنها براى دستيابى به اهداف
پرورشى ، روش خوب و كارآمد است ؛ اما به منظور دستيابى به اهداف ارزيابى كارآمدى
لازم را نخواهد داشت .
اسلام ، به عنوان نظامى جامع و فراگير كه ريشه در فطرت انسان دارد، و از سرچشمه
زلال وحى سيراب مى شود، و با ديدى عميق و بينشى گسترده به انسان و ابعاد مختلف او
مى نگرد، اهميت خاصى به ارزشيابى به ويژه خود ارزيابى
قائل است . با مراجعه به كتاب هاى مختلف حديث مى توان اهميت ارزشيابى و جايگاه ويژه
خود ارزيابى را به دست آورد؛ چنان كه علما و دانشمندان
بزرگ اسلامى ، در تدوين و تنظيم روايات در كتاب هاى بزرگ و معتبر روايى ، بابى را
تحت عنوان
محاسبة النفس گشوده اند؛ و در آن ، سخنان پيامبر گرامى
اسلام (ص ) و ائمه هدى (ع ) را در مورد خود ارزيابى جمع
آورى كرده اند.
وجدان و خود ارزيابى
وجدان يكى از مفاهيم بسيار نزديك به
خود ارزيابى است . براى روشن شدن برخى از زواياى بحث خود ارزيابى ، بهتر است
وجدان به صورت مختصر توضيح داده شده و ارتباط آن با خود ارزيابى مشخص شود. در
مورد وجدان ، تعاريف و برداشت هاى مختلفى وجود دارد كه براى رعايت اختصار، تنها به
برخى از آن ها اشاره مى شود:
وجدان ، در فرهنگ معين اين گونه معنا كرده اند: زمينه مناسب
(قوه باطنى ) در انسان كه خوب و بد اعمال ، به منظور برخوردارى از يك كيفيت بالاى
مسئوليت پذيرى ، و توجه خاص به نيك خواهى و عدالت ، به وسيله آن ادراك مى شود.
(301)
از ديدگاه برخى دانشمندان علوم اجتماعى و روان شناسى ، احساس طبيعى انسان نسبت به
وجود خويشتن ، و نيز به استعدادها و اعمال خود، وجدان
ناميده مى شود. در اين معنا، وجدان عبارت است از: آگاهى مستقيم انسان درباره خويشتن
. به عبارت ديگر، وجدان به معناى يك احساس درونى است كه هر كس از طريق آن ، جهات
اخلاقى كردار و اعمال خود را مورد داورى قرار مى دهد.
(302)
بنابراين ، وجدان را مى توان نوعى شخصيت و
خود آگاهى
نسبت به فعاليت هاى درونى دانست ؛ آگاهى از وجود من كه
در عين حال مى تواند داورى امين نيز باشد.
(303)
به عبارت ديگر، وجدان نيروى تشخيص باطنى و فطرى در درون انسان است كه
بايدها و نبايدها را در مى
يابد، و خوبى را از بدى تشخيص مى دهد؛ و آن چنان بر ماهيت اعمال و نيات آدمى آگاهى
دارد كه درباره جنبه هاى ارزشى كارهاى او به قضاوت مى نشيند، و ضمن اظهار نظر صريح
، قاطع ، بجا و بى طرفانه ، در مواقع ضرورى ، عكس العمل لازم را نيز نشان داده و
موجب تاءثر، پشيمانى و حتى عذاب درونى در برابر كارهاى ناپسند، و آرامش و خشنودى در
برابر اعمال شايسته مى شود.
روسو معتقد است كه انسان طبيعتا خوب آفريده شده است ،
و اگر مسير طبيعى خودش را پيدا كند و عوامل اجتماعى ، او را از مسير خويش باز
ندارد؛ هر انسانى ، اخلاقى و داراى ارزش ها و فضايل اخلاقى خواهد بود. در هر انسان
نيروى وجدان قرار داده شده كه هم او را به سوى راه صحيح تكامل رهبرى كده و هم اگر
تخلفى از او سر بزند، او را توبيخ مى كند.
(304)
خداوند متعال در قرآن كريم مى فرمايد:
لا اقسم بيوم القيامة و لا اءقسم بالنفس اللوامة ؛
(305) سوگند به روز قيامت ، و سوگند به نفس ملامت گر.
برخى از علما و انديشمندان بزرگ اسلامى ، منظور از نفس لوامه
در اين آيه شريفه را وجدان انسان دانسته و چنين فرموده اند كه :
قرآن از وجدان به نفس لوامه تعبير آورده است . نفس لوامه يعنى نفس ملامت گر كه صاحب
خود را ملامت مى كند. هنگامى كه انسان كار ناپسندى را انجام داد، اين نفس در درون
با او سخن گفته ، وى را ملامت مى كند كه چرا چنين كارى را مرتكب گشتى ؟.
(306)
در يك جمع بندى كلى بايد گفت كه وجدان نيرو و كششى درونى است كه اعمال و رفتار
انسان را ارزيابى كرده ، و خوب و بد آن ها را تشخيص مى دهد، و آن گاه كه عمل بد و
نامطلوبى از انسان مشاهده كرد، او را ملامت و سرزنش مى كند، تا فرد عمل خويش را
اصلاح نمايد. بنابراين ، مى توان گفت كه وجدان ، ابزار و زمينه مناسبى براى ارزيابى
كارهاى افراد است .
وجدان كارى همان كاربرد وجدان در محيط كار است ، و مى
توان آن را محاكمه درونى انسان نسبت به عملكرد فرد در محيط كار دانست . بر اين اساس
، وجدان كارى يكى از عوامل و ابزارهاى مناسب و اصلى براى ارزشيابى عملكرد كاركنان
از سوى خود آنان (خود ارزيابى ) مى باشد؛ و مديران و مسئولان سازمان ها بايستى تلاش
كنند تا با برنامه ريزى و اجرا برنامه هاى مناسب فرهنگى و مذهبى ، وجدان كارى را در
افراد و كاركنان سازمان تقويت نمايند، تا آنان بتوانند كارهايى را كه در سازمان
انجام مى دهند، خودشان ارزيابى كرده و در صورت مشاهده نقاط ضعف ، براى اصلاح آن ها
و بهبود عملكرد خويش تلاش كنند.
پايان
|