مشكاه الأنوار في غررالاخبار

ابوالفضل على بن رضى الدين ... الطبرسى

- ۱ -


پيشگفتار
(( الحمدلله رب العالمين والصلاة على خاتم الاءنبياء اءفضل المرسلين محمد وآله الطاهرين والسلام على اءصحابه المنتجبين .))
دومين سند دين پس از قرآن مجيد حديث است ، اين سند معتبر بالاترين سهم را در اين زمينه در معرفى ويادگيرى معارف اسلامى داشته ، وميراثى ماندگار از جانب معصومان عليهم السلام به پيروان وشيفتگان وتشنگان اين معارف عاليه مى باشد.
حفظ وحراست از اين مرياث ماندگار در حال حاضر كه زمان غيبت حجت حق وصاحب اصلى آن است به عهده عالمان ومحدثان وناشران حديث است ، كه اين مهم را به روشهاى متفاوت وگوناگونى از قبيل تصحيح كتب حديث ، ترجمه وشرح وتعلق بر احاديث وچاپ ونشر آن به گونه اى قابل توجه انجام مى دهدند.
در حقيقت نتيجه اين حفظ وحراست است كه پاسخگوى بسيارى از پرسشها ونكات مبهم ونامفهوم در ذهن اصناف انسانها خصوصا نسل جوان مى باشد، كه مى توانند با مطالعه ودقت در تاءليفات حديثى پاسخ مجهولاتشان را بدست آورده واز نورانيت كلام معصومين عليهم السلام نيز بهره مند گردند.
در زمينه اهميت اين گوهر گرانبها علماء واهل فن نظرات گويايى دارند، مثلا، مرحوم كلينى رحمة الله عليه حديث با علم دين برابر است ، زيرا بدون توجه نمودن به احاديث شناخت معارف اسلامى ممكن نيست ، و شناخت دين بدون شناخت حديث غير ممكن خواهد بود.
اين مهم ؛ از يك طرف در طول تاريخ باعث شده كه در مقابل حركتى ضد ارزش وضد دين پديدار گردد، وبا تمام وجود سعى در محوواز بين رفتن اين ارزش دينى كند، وما واقفيم كه حفظ ونگارش حديث در قرون اوليه به سختى انجام مى شده ، وحتى در طول تاريخ نيز انديشه دسالين همواره در پى وارد آوردن خدشه به پيكر اين ميراث بوده است .
با توجه به مطالب فوق مى توان به مطلب ديگرى نيز پى برد، وآن عبارت از نورانيتى است كه اين احاديث در دل وروح انسان بودجود مى آورد، در زيارات جامعه مى خوانيم كه (كلامكم نور وامركم رشد)، كلام معصوم عليهم السلام نور است ، وباعث نورانيت در دلهاى مشتاقان وحاملانش ‍ مى شود، زيرا سخن معصوم سخن خداست ، شاهد بر اين مدعا سخن رسول خدا صلى الله عليه وآله است كه مى فرمايد: ((من در بين شما دو گوهر گرانبها را به امانت گذاردم ، كتاب وسنت ، تا زمانى كه در پناه اين دو باشيد طعم گمراهى را نخواهيد چشيد)).
پر واضح است كه مراد از سنت كلمات معصومين عليهم السلام است ، همانانى كه حجت خدا بر زمينند، فرمانشان فرمان خداست ، وبه همين دليل است كه در قرآن مجيد صريحا اشاره به وجوب اطاعتشان آمده ، همانجا كه مى فرمايد: از خدا ورسولش واولوالامر اطاعت كنيد، زيرا كه نافرمانيشان موجب اضلال وبدبختى وپريشانى است .
وبدين جهت براى اجراى كامل احكام خداوند، وعده ظهور حضرت حجت (عج ) را به مسلمين داد تا دين خدا را نصرت ويارى نمايد، و حقايقى را كه بر ما پنهان است آشكار نمايد، وهنگامى كه آن منجى قيام كند اين عرصه خاكى به نور الهى منور گردد.
با اين وجود؛ در عصر غيبت وظيفه حفظ وحراست از اين ميراث پر بها وظيفه اى بس دشوار وپر مخاطره است ، كه اين امر خطير وسنگين بر دوش ‍ تمامى كسانى كه پى به اهميت مطلب برده اند، وتوفيق پردازش به آن را دارند سنگينى مى كند.
اينجانب نيز در اين راستا سعى نمودم با همه تقصيرها وكاستى هايى كه دارم ، وبديهى است كه هيچ انسانى خالى از خطا واشتباه نيست ، گام در اين مسير نورانى نهم ، خوشه اى از اين خرمن پر فيض برچينم .
به همين جهت به سفارش بعض از بزرگان به احياى اين كتاب شريف (( ((مشكاة الاءنورا فى غرر الاءخبار)))) همت گماشتم ، وبا پشتوانه و كمك گرفتن از مدد الهى ومراجعه به مصادر اسلامى اين كتاب به زيور تحقيق وطبع مزين گرديد.
بنابرانى ؛ اگر به راه راست ومستقيم رفتم به فضل وكرم حق بود، واگر اشتباهى رخ داد از خداوند اجر كوششگران را آرزودارم ، وما توفيقى الا بالله .

مختصرى از احوالات مولف
بزرگان تاريخ وزندگى نگاران در احوال مرحوم شيخ اجل مؤ لف بزرگوار ((مشكاة الاءنوار)) زياد نوشته اند، صاحب رياض مى نويسد:
(( شيخ ثقة الاسلام . بوالفضل على بن الشيخ رضى الدين اءبى النصر الحسن بن الشيخ اءبى على فضل بن حسن بن فضل طبرسى ،)) فاضل عالم فقيه محدث جليل صاحب ((مشكاة الاءنوار)) از سيد جلال الدين . بى على بن حمزه موسوى وغيرش نقل حديث مى نمود آنچنانكه از ((مشكاة الاءنوار)) برمى آيد.
وآن بزرگوار داراى تاءليفاتى است ، از جمله آن كتاب ((كنوز النجاح )) در دعا ونيايش است كه از ابن طاووس در كتاب (( ((المجتنى من الدعاء التمجتبى )))) از اين كتاب نقل كرده است ، وهمچنان شيخ اجل كفعمى نيز در كتاب ((المصباح )) از اين كتاب نقل مى نمايد((1))
واين شيخ محترم فرزند شيخ اءبى على طبرسى صاحب تفسير جليل ((مجمع البيان )) مى باشد. وكتاب ((مشكاة الاءنوار)) جهت تكميل كتاب پدرش ابونصر حسن بن فضل ((مكارم الاءخلاق )) نگاشته شد. بنابراين نسب مؤ لف چنين است :
ابوالفضل على بن رضى الدين اءبى نصر حسن بن امين الدين اءبى على الفضل بن الحسن الفضل الطبرسى است كه به غلط كتاب را نسبت به ابو على فضل بن حسن طبرسى داده شد.
وبنابراين توضيح ، نام مؤ لف ((مشكاة الاءنوار)) مشخص گرديد، گر چه بر استاد اسناد در ((بحارالانوار)) مخفى مانده .
سپس مؤ لف كتاب ((رياض العلماء)) در شناساندن مؤ لف در ادامه فرموده : شيخ نعمت الله خاتون عاملى در كتاب شريف (( ((الرسالة المعمولة لمعنى العدالة )))) بعضى از فتاواى شيخ ابوالفضل طبرسى را نقل نموده ، ونيز امير سيد حسين مجتهد در پايان كتاب (( ((دفع المناواة عن التفضيل والمساواة )) )) اكتب ثقة السلام ابوالفضل طبرسى بعضى از فوائد را نقل نموده كه ظاهرا مراد هر دوبزرگوار همين شيخ مؤ لف جليل القدر باشد.
ولذا مى شود گفت كه : اين عالم بزرگوار تاءليفات ديگرى نيز داشته است .
بعضى اشكال كرده اند كه لقب ثقة السلام از آن جد مؤ لف صاحب ((مجمع البيان )) )) است ليكن موضوع بسيار آسان است ، زيرا ممكن است كه اشتراك در لقب داشته باشند علاوه بر اين مى دانيم كه لقب جد او((امين الدين )) مى باشد.
سپس مؤ لف كتاب ((رياض العلماء)) فرموده :
استاد سند شناس در اول كتاب ((بحارالاءنوار)) وكتاب ((مشكاة الاءنوار)) فرمود: اين كتاب از آن فرزند شيخ اءبوعلى طبرسى صاحب مجمع البيان است كه در تكميل كتاب پدرش ((مكارم الاءخلاق )) نوشته شده است ، سپس فرمود كتاب ((مشكاة الاءنوار)) كتابى است ظريف كه اخبار نايابى را در خود جاى داده است .
آنگاه مؤ لف كتاب رياض العلماء فرمود:
شخص مؤ لف در اول كتاب ((مشكاة الاءنوار)) پس از حكايت تاءليف پدرش در مورد كتاب ((مكارم الاءخلاق ))، وكتاب جامع كه تمامش نكرد، چنين فرمود: سپس گروهى از مؤ منين مشتاق از من تقاضا كردند كه در اعمال خير كتابى را تدوين نمايم ، ومن هم با استعانت از خداوند متعال قربة الى الله عز وجل بتاءليف اين كتاب همت گماشتم ، ونوشتم آنچه بدان دست يافتم ومرتب وبخش بخش قرار دادم .
ودر آخر هر بابى اوراق اضافه نهادم كه چنانچه حديث جديدى بدست آمد در آن اوراق بگنجانم ، واين كتاب را به (( ((مشكاة الاءنوار فى غرر الاءخبار)))) نامگذارى نمودم .
برخى از سيره نگاران چنين گويد:
فرزند طبرسى ابوالفضل على بن رضى الدين اءبى النصر الحسن بن الفضل بن الحسن الطبرسى در بيشتر كتب تراجم به بزرگوارى وتعظيم وثناء و تكريم فراوان ياد شده .
ونيز صاحب كتاب ((رياض العلماء)) فرموده :
ثقة الاسلام عالم فاضل فقيه محدث جليل صاحب ((كتاب مشكاة الاءنوار)) از سيد سعيد جلال الدين ابوعلى بن حمزه موسوى وغير اونقل حديث نموده .
وهمچنان محدث نورى در ((خاتمه مستدرك )) بدين منوال اورا ستوده .
ودر ترجمه پدر بزرگوار اوگذشت كه : اووپدر بزرگوارش وفرزندش ‍ ابوالفضل على بن الحسن صاحب ((مشكاة الاءنوار)) از برجسته گان علماء ومشاهير فضلابودند.
وناگفته نماند كه كتاب ((مشكاة الاءنوار)) اويك بار در سال 1370 هجرى قمرى در نجف اشرف در مطبعه حيدريه به زيور چاپ آراسته گرديد، در اول آن چاپ چنين آمده است :
وبعد؛ (( همانا مولاوپدرش الشيخ الامام الاءجل السعيد، رضى الدين اءمين الاسلام والمسلمين حجة الخلق اءبا نصر الحسن بن الفضل بن الحسن الطبرسى نور الله حفرته وحشره مع مواليه الطاهرين )) هنگامى كه كتاب ((مكارم الاءخلاق )) را تاءليف كرد وهمگان آن را پسنديدند، شروع به تاءليف كتاب ديگرى كه جامع ديگر حالات ، وروشهاى نيكوباشد؛ نمود. كه در اين زمينه روايات زيادى را از بين كتب مشاهير رضى الله عنهم اجمعين برگزيد، منتهى با فرا رسيدن مرگ اونتوانست كتاب را به اتمام رساند.
خداوند به حق محمد وآل اوصلى الله عليهم اءجمعين اورا در بهشت برين جاى دهد. وآرزوهاى اورا از فضل خود برآورد.
سپس جمعى از مؤ منين مشتاق در اعمال خير؛ به دنبال كار والد مرحوم از من تقاضا نمودند كه اين كتاب را تاءليف نمايم ، با تقرب به خداوند منان آنچه در نظرم باقى مانده بود به نوشتن اين كتاب مبادرت ورزيدم .
علامه مجلسى رحمة الله در كتاب ((بحارالاءنوار)) فرمود: از اين عبارات دانسته مى شود كه ((مشكاة الاءنوار)) جهت تكميل كتاب ((مكارم الاءخلاق )) نوشته شده است .
علامه تهرانى در ((الذريعه )) فرموده : (( ((مشكاة الاءنوار فى غرر الاءخبار)) )) از تاءليفات شيخ ابوالفضل على بن شيخ رضى الدين ابو نصر حسن بن ابوعلى مفسر ملقب به ((امين الاسلام )) فضل بن حسن بن فضل طبرسى است ، واين كتاب همانى است كه ((بحارالاءنوار)) از اونقل مى كند وآن كتابى است ظريف شامل اخبار غريبه .
در ادامه فرموده : نسخه اى از آن نزد ميرزا محمد على اردوبادى در نجف اشرف موجود مى باشد.
وآنچه از خطبه كتاب برمى آيد آن است كه : آن كتاب را جهت تكميل ((مكارم الاءخلاق نوشته است .
آنچنانكه خود مى گويد: هنگامى كه پدرم كتاب ((مكارم الاءخلاق )) را جمع آورى نمود وهمگان آن را پسنديدند، شروع به تصنيف كتاب ديگرى نمود كه جامع ساير محاسن احوال باشد. واخبار زيادى را در اين زمينه جمع آورى نمود تا آنجا كه فرمود مرگ اوفرا رسيد وادامه كار متوقف گشت ، سپس جماعتى از مؤ منين مشتاق اهل خير از من تقاضاى ادامه تاءليف اين كتاب را نمودند، ومن هم آنچه در ذهنم حاضر بود جمع آورى نمودم وبه ترتيب وتبويب آن همت گماشتم ، ونام آن را (( ((مشكاة الاءنوار فى غرر الاءخبار)))) نهادم .
ودر اول آن فهرست بابهاى دهگانه وبخشهاى اورا به تفصيل آورده است و تاريخ كتاب آن نسخه سال 1115 مى باشد واول آن : (( الحمدلله اءهل الحمد ووليه ومنتهى الحمد وغايته ، نحمده على ما هدانا.))
بابها وبحثهاى آن چنين است :
1 ايمان واسلام در پانزده فصل .
2 نشانه هاى شيعه در نه فصل .
3 كارهاى نيك در شانزده فصل .
4 آداب معاشرت با مردم در دوازده فصل .
5 مكارم اخلافق در پنج فصل .
6 عيبهاى نفس وكوشش در رهائى از ان در هشت فصل .
7 مصيبت وگرفتاريها وثواب بر آنها، وياد مرگ در ده فصل .
8 نهى از خصلتهاى ناپسند در ده فصل .
9 پندها
10 احاديث متفرقه .
ناگفته نماند كه بيشترين آن احاديث را از كتاب ((المحاسن )) برقى نقل مى كند كه در آن اخبار زيادى موجود است كه در ((المحاسن )) فعلى وجود ندارد، وهمين دليل بر آن است كه در ((المحاسن )) كنونى ناقص ‍ است ، ونسخه كامل آن در دسترس مؤ لف بوده .
وهمچنان مؤ لف از كتاب ((روضة الواعظين )) و((عيون الاءخبار)) و ((مجمع البيان )) جدش شيخ طبرسى وغير ان نقل حديث مى نمايد.
1- محدث خبير شيخ نورى رحمة الله عليه در خاتمه مستدرك بعد از نقل اين نوشتار مى فرمايد ما در كتاب شرح حال ((كنوز النجاح )) كه از مؤ لفات جد مؤ لف است خواهيم گفت كه صاحب رياض در ترجمه جدش نيز تصريح به اين مطلب دارد.
واغلب اخبار ((مشكاة )) از كتب محاسن برقى نقل شده كه گويا تمام كتاب يا بيشتر آن نزد اوموجود بوده ، واوبه ارزش آن كتاب آشنايى تام داشت .