مفاتح الغيب
(در آداب استخاره به ضميمه آداب نماز شب )
علامه محمد باقر مجلسى
تحقيق : سيد مهدى رجايى
- ۳ -
مفتاح ششم : استخاره به رقاع است
و سيد بن طاووس و اكثر
متاءخرين علما (رحمة اللّه عليهم ) اين نوع را بهترين
استخارات مى دانند.
و در كتاب احتجاج منقول است كه حميرى عريضه نوشت به خدمت
حضرت صاحب (عليه السلام ) و پرسيد كه اگر كسى در امرى
متردد شود ميان كردن و نكردن و دو انگشتر بگيرد و بر يكى
بنويسد بكن و بر ديگرى مكن ، پس هر دو را پنهان كند و
چندين مرتبه طلب خير خود را از حق تعالى بكند، پس يكى از
آنها را بيرون آورد و به آن عمل كند آيا حكم استخاره دارد؟
حضرت در جواب نوشتند: كه آنچه عالم اهل بيت (عليهم السلام
) در باب استخاره مقرر فرموده نماز كردن و رقعه ها نوشتن
است ، يعنى : چنان بايد كرد(105).
مؤ لف گويد: كه اين نوع از استخاره به چند طريق وارد شده :
اول : آن است كه كلينى و شيخ طوسى و سيد و ديگران (رضوان
اللّه عليهم ) به سندهاى معتبر از هارون بن خارجه روايت
كرده اند كه حضرت امام جعفر صادق (صلوات اللّه عليه )
فرمود: كه هرگاه امرى را اراده كنى شش رقعه كاغذ بگير و در
سه تاى آنها بنويس بسم اللّه الرحمن
الرحيم خيرة من اللّه العزيز الحكيم لفلان بن فلانه افعله
و در سه رقعه ديگر بنويس بسم اللّه
الرحمن الرحيم خيرة من اللّه العزيز الحكيم لفلان ابن
فلانة لاتفعل پس آن رقعه ها را در زير مصلاى خود
بگذار و دو ركعت نماز بكن ، و چون فارغ شوى برو به سجده و
صد مرتبه بگو اءستخير اللّه برحمته
خيرة فى عافية پس درست بنشين و بگو
اللّهمّ خرلى و اخترلى فى جميع
اءمورى فى يسر منك و عافية
پس دست بزن و رقعه ها را مشوش كن ، يعنى : به يكديگر مخلوط
گردان و يك يك از آنها را بيرون آور و ملاحظه كن ، اگر سه
افعل پياپى درآيد پس بكن آن كار را كه اراده كرده ، و
اگر سه لاتفعل پياپى بيرون آيد پس مكن آن كار، و اگر بعضى
افعل و بعضى لاتفعل برآيد تا پنج رقعه بيرون آور اگر افعل
بيشتر است عمل كن و اگر لاتفعل بيشتر است ترك كن و احتياج
نيست به بيرون آوردن رقعه ششم
(106).
مؤ لف گويد: كه به جاى فلان بن فلانة در هر دو جا اسم خود
و مادر خود را بنويسد.
و بدان كه غسل در اين روايت وارد نشده است ، و بعضى از
علما در اين استخاره ذكر كرده اند به اعتبار اين كه در
استخاره مطلقه كه در محل خود ذكر كرديم واقع شده است و
شايد بد نباشد، و ورود غسل در نمازهاى حاجت نيز شايد مؤ يد
تواند شد، و اگر قصد زيارت ائمه (عليهم السلام ) نيز در آن
غسل بكند شايد احوط باشد.
و ايضا تعيين سوره در اين نماز وارد نشده است ، و بعضى
سوره حشر و سوره رحمن را ذكر كرده اند، به اعتبار آن كه در
نوع ديگر استخاره وارد شده است و شايد بد نباشد، و اگر در
هر ركعت سه مرتبه قل هواللّه بخوانند چنانچه بعد از اين
مذكور مى شود ايضا بد نيست ، و ظاهرا هر سوره كه بخوانند
خوب است .
و آنچه در روايت واقع شده است كه اگر درهم درآيد افعل و
لاتفعل بايد پنج تا بيرون آورند اشكالى ندارد، زيرا كه در
بعضى از صور احتياج نمى شود به بيرون آوردن پنجم ، مثل آن
كه اول يك لاتفعل درآيد و بعد از آن سه افعل يا برعكس ، يا
آن كه دو افعل برآيد و يك لاتفعل و يك افعل يا برعكس ، و
دور نيست كه مراد آن باشد كه احتياج به بيرون آوردن ششم
هرگز نمى شود كواحتياج به پنجم نيز در بعضى از شقوق نشود.
و احتمال دارد كه در همه صور پنجم را بايد بيرون آورد
تعبدا كو [كه او] فائده اش بر ما معلوم نباشد اما بعيد است
.
و ايضا بايد دانست كه اگر مختلف بيرون آيد و يكى بيشتر
باشد از حديث تفاوتى در خوبى و بدى در ميان صور آن ظاهر
نمى شود، و بعضى از علما به اعتبار زود بيرون آمدن هر يك
يا توالى آنها تفاوت در مراتب خوبى و بدى قرار داده اند،
مثل آنكه سه افعل در چهار رقعه بيرون آيد بهتر است از آن
كه در پنج رقعه بيرون آيد، و همچنين لاتفعل در بدى ، و اگر
دو افعل بيرون بيايد پياپى و يك لاتفعل و يك افعل بهتر است
از آن كه اول لاتفعل بيرون آيد و بعد از آن سه افعل ، و بر
اين قياس ساير شقوق نيكى و بدى معلوم مى شود.
دوم : آن است كه سيد (رضى اللّه عنه ) از طريق عامه از ابن
مسعود روايت كرده است كه او در استخاره اين دعا را مى
خواند:
اللّهمّ انّك تعلم و لااءعلم و تقدر
و لا اءقدر و اءنت علام الغيوب ، اللّهمّ انّ علمك بما
يكون كعلمك بما كان ، اللّهمّ انّى قدعزمت على كذا و كذا
فان كان لى فيه خيرة للدين و الدّنيا و العاجل و الاجل
فيسره و سهّله و وفّقنى له و وفّقه لى ، و ان كان غير ذلك
فامنعنى منه كيف شئت
پس به سجده مى رفت و صد و يك مرتبه مى گفت :
اللهمّ انّى اءستخيرك برحمتك خيرة
فى عافية پس در سه رقعه مى نوشت
خيرة من اللّه العزيز الحكيم لفلان
بن فلان افعل على اسم اللّه و عونه و در سه رقعه
ديگر مى نوشت خيرة من اللّه العزيز
الحكيم لفلان بن فلان لاتفعل و الخيرة فيما يقضى اللّه
و در زير سجاده مى گذاشت و چون از نماز و دعا فارغ مى شد
يك يك از آنها را بيرون مى آورد، و هر يك كه بيشتر بيرونمى
آمد به آن عمل مى كرد(107).
مؤ لف گويد: كه به جاى على كذا و كذا حاجت خود را به عربى
بگويد، و اگر نتواند بگويد على
الامر الّذى علمت و به جاى فلان بن فلان اسم خود و
پدرش را بنويسد در همه رقعه ها. و اين روايت اگر چه از
طريق اهل سنت است اما مؤ يد روايت اول است ، و عمل به
روايت اول كه از طريق شيعه است اولى است ، و اگر اين دعا
را بخواند بد نيست .
سوم : آن است كه باز سيد (رحمه اللّه ) از طرق مخالفان نقل
كرده است از جابربن عبداللّه انصارى كه از اكابر صحابه است
گفت : كه حضرت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) ما را
تعليم مى كرد استخاره در امور را چناچه تعليم مى نمود به
ما سورهاى قرآن را، و مى فرمود: كه هرگاه احدى از شما
اراده كارى بكند دو ركعت نماز بكند غير نمازهاى واجب ، پس
بگويد:
اللهمّ انّى اءستخيرك بعلمك ، و
اءستقدرك بقدرتك ، و اءساءلك من فضلك العظيم ، فانّك تقدرو
لا اءقدر و تعلم و لااءعلم و اءنت علام الغيوب . اللهمّ ان
كنت تعلم اءنّ هذا الامر خير لى فى دينى و معاشى و عاقبة
اءمرى [فى عاجل اءمرى و آجله خ ل ] فاقدره لى و يسره لى
ثمّ بارك لى فيه ، و ان كنت تعلم اءنّ هذاالامر شرّ لى فى
دينى [فى عاجل اءمرى و آجله خ ل ] و معاشى و عاقبة اءمرى ،
فاصرفه عنّى و اصرفنى عنه ، و اقدر لى الخير حيث كان ثمّ
رضّنى به .
پس سيد گفته گفته است كه بعضى از مشايخ ما (رحمم اللّه )
گفته است كه چون اين نماز را بكند و اين دعا را بخواند شش
رقعه از كاغذ قطع كند، و در سه تا افعل بنويسد، و در سه تا
لاتفعل بنويسد، و به يكديگر مخلوط گرداند و در ميان آستين
خود بگذارد، پس سه تا را يكى يكى بدر آورد، اگر همه افعل
باشد آن كار را بكند با طيب خاطر، و اگر دو تا افعل باشد و
يكى لاتفعل باكى نيست كه آن را بكند اما پست تر است از شق
اول ، و اگر همه لاتفعل باشد نكند، و اگر دو تا لاتفعل
باشد حذر كردن اولى است ، و اكثر حكم كل دارد(108).
مترجم گويد: كه از فحواى اصل حديث ظاهر مى شود كه اين نماز
و دعا براى مطلق طلب خير است بدون آن كه عملى با آن باشد،
و آن عملى كه سيد از بعض مشايخ نقل كرده است جزء آن نيست ،
و در روايت ديگر نديده ام ، پس بهتر آن است كه به نحو اول
به عمل آورند، و اگر خواهند اين دعا را نيز بخوانند.
چهارم : آن است كه باز سيد (قدس سره ) در
فتح الابواب گفته است كه به
من رسيده است از بعضى علما در كيفيت استخاره كه در سه رقعه
بنويس بسم اللّه الرحمن الرحيم
خيرة من اللّه العزيز الحكيم افعل ودر سه رقعه ديگر
بنويس بسم اللّه الرحمن الرحيم خيرة
من اللّه العزيز الحكيم لاتفعل و رقعه ها را در زير
سجاده بگذارد و دو ركعت نماز بكن ، و در هر ركعت بعد از
سوره فاتحة الكتاب سه مرتبه سوره قل هواللّه اءحد بخوان .
پس سلام بگو و بگو اللهم انى
استخيرك بعلمك تا آخر دعا كه مذكور شد، پس به سجده
برو و صد مرتبه بگو اءستخيراللّه
العظيم پس سر از سجده بردار و پنج رقعه را بيرون
آور اگر افعل سه تا باشد بكن كه صلاح تو در آن است ، و اگر
لاتفعل سه تا باشد مكن كه خير تو در نكردن است انشاءاللّه
(109).
پنجم : آن است كه باز سيد (رضى اللّه عنه ) از شيخ
ابوالفتح كراچكى (رحمة اللّه عليه ) نقل كرده است ، و او
به سند خود از هارون بن حماد روايت كرده است ، كه حضرت
صادق (عليه السلام ) فرمود: كه هرگاه امرى را اراده كنى شش
رقعه بگير و بر سه رقعه بنويس بسم
اللّه الرحمن الرحيم خيرة من اللّه العزيز الحكيم و
به روايت ديگر العلىّ الكريم لفلان
بن فلان افعل كذا انشاءاللّه و نام خود را و پدر
خود را و آن كارى كه مى خواهى بكنى بنويس ، و در سه رقعه
ديگر بسم اللّه الرحمن الرحيم خيرة
من اللّه العزيز الحكيم لفلان بن فلان لاتفعل كذا انشاء
اللّه و چهار ركعت نماز كن ، و در هر ركعت پنجاه
مرتبه سوره قل هو اللّه احد، و سه مرتبه سوره انا اءنزلناه
فى ليلة القدر يعنى بعد از سوره حمد، و رقعه ها را در زير
سجاده خود بگذار، پس اين دعا را بخوان :
بقدرتك تعلم و لااءعلم ، و تقدر و
لا اءقدر، و اءنت علام الغيوب . اللّهمّ بك فلا شى ء اءعظم
منك ، صلّ على آدم صفوتك ،و محمد خيرتك و اءهل بيته
الطاهرين ، و من بينهم من نبىّ و صدّيق و شهيد و عبد صالح
و ولىّ مخلص و ملائكتك اءجمعين ، و ان كان ما عزمت عليه من
الدخول فى سفرى الى بلد كذا و كذا خيرة لى فى البدء و
العاقبة و رزق تيسّر لى منه ، فسهله و لاتعسّره و خرلى فيه
، و ان كان غيره فاصرفه عنّى و بدّلنى منه بما هو خير منه
، فسهّله و لاتعسره و خرلى فيه ، و ان كان غيره فاصرفه
عنّى و بدّلنى منه بما هو خير منه ، برحمتك يا اءرحم
الراحمين پس هفتاد مرتبه بگو
خيرة من اللّه العلىّ الكريم پس به سجده برو و رو
را بر خاك بگذار و حاجت خود را از خدا بطلب .
و در روايت ديگر وارد شده است كه بعد از آن رقعه ها را
بيرون آور بنحوى كه در روايت اول مذكور شد(110).
مؤ لف گويد: كه اين دعا در خصوص اراده سفر است ، و اگر
اراده امر ديگر داشته باشد بايد كه به جاى من الدخول فى
سفرى الى بلد كذا و كذا آن حاجت را ذكر كند، و اگر اراده
سفر باشد به جاى الى بلد كذا و كذا، آن سفر و آن شهرى را
كه اراده دارد ذكر كند، و بر هر تقدير عمل به روايت اول
بهتر است ، و اگر خواهد اين دعا را نيز اضافه كند.
و سيد بن باقى (رحمه اللّه ) در
مصباحش گفته است : كه در دست آن كس كه استخاره مى
كند انگشتر عقيقى بوده باشد كه در آن نام محمد و على نقش
كرده باشند و به دست راست رقعه ها را بدر آورد.
و بدان كه سيد بن طاووس (رضى اللّه عنه ) چون اين استخاره
را بهترين استخارات مى داند و مدارش بر عمل بر اين استخاره
بوده است چند امر غريب از تجربه اين استخاره نقل كرده است
:
اول : آن كه بعضى از ارباب مناصب دنيويّه مرا طلبيد و من
در جانب غربى بغداد بودم و بيست و دو روز در آنجا ماندم ،
و هر روز استخاره كردم كه او را ملاقات كنم و همه استخاره
ها يا سه لاتفعل متوالى مى آمد يا در چهار رقعه سه لاتفعل
آمد، و ظاهر شد كه خير من در نديدن او بوده است ، و چنين
اتفاقى نمى باشد مگر از جانب خداوندى كه عالم الخفيات است
(111).
دوم : آن كه در ايامى كه در دارالسلام بغداد اقامت داشتم
وارد شهر حله شدم ، و بعضى از ارقاب من تكليف نمود مرا كه
بديدن يكى از حكّام حلّه بروم ، و چنان اتفاق افتاد كه يك
ماه در حله ماندم و هر روز كه اراده ملاقات او مى كردم در
اول آن روز و آخر آن روز استخاره مى كردم براى ديدن او، و
در همه استخارات سه لاتفعل مى آمد، تا آن كه پنجاه استخاره
در عرض آن مدت كردم و در همه لاتفعل بيرون آمد، و معلوم شد
كه خير من در آن بوده ، و عقل باور مى كند اين را كه پنجاه
استخاره كسى براى يك مطلب بكند و بر سبيل اتفاق بدون اراده
قادر على الاطلاق همه بد بيايد(112).
سوم : آن كه تا حالت تحرير اين رساله پنجاه و سه سال از
عمر من گذشته است ، و تا حقيقت استخاره بر من ظاهر شده است
پيوسته در امور خود استخاره كرده ام ، و در همه آنها خير
خود را در آن يافته ام كه استخاره مرا به آن دلالت كرده
است ، و هميشه سعادت دنيا و عقباى خود را در آن يافته ام
(113).
مؤ لف گويد: كه فقير نيز در انواع استخارات تجربه هايى
بسيار كرده ام ، و از جمعى از برادران و صلحاى خويشان و
آشنايان خود، امور غريبه در اين باب شنيده ام ، خصوصا اين
استخاره و استخاره به مصحف مجيد، و اللّه الموفق .
مفتاح هفتم : در بيان استخاره به
رقاع است بر خلاف طريق مشهور
و آن چند قسم است :
اول : شيخ طبرسى (رحمة اللّه عليه ) در
مكارم الاخلاق از عبدالرحمن
بن سيابه روايت كرده است ، كه در سالى رفتم به مكه معظه و
با خود متاعى برده بودم و آن متاع در آن سال كساد بود و
كسى به هم نرسيد كه بخرد، بعضى از اصحاب ما گفتند: كه متاع
را به مصر بفرست و به كوفه برمگردان ، و بعضى گفتند: كه به
يمن بفرست ، پس رفتم به خدمت حضرت امام موسى كاظم (عليه
السلام ) بعد از آن كه از منى به مكه مراجعت كرده بوديم و
احوال خود را عرض كردم و پرسيدم كه شما چه مى فرمائيد؟
حضرت فرمود كه قرعه بزن ميان مصر و يمن و تفويض كن امر خود
را به خدا و اسم هر شهر كه بيرون آيد متاع خود را به آنجا
بفرست ، گفتم فداى تو شوم چگونه قرعه بزنم ؟
فرمود: كه در يك رقعه بنويس بسم
اللّه الرحمن الرحيم اللّهمّ انت [انّه لااله خ ل ] اللّه
لا اله الاّ اءنت عالم الغيب و الشّهادة اءنت العالم و
اءنا المتعلّم ، فانظرلى فى اءىّ الامرين خير لى حتى
اءتوكّل عليك فيه و اعمل [فاعمل خ ل ] به پس بنويس
مصر انشاء اللّه .
پس در رقعه ديگر همان دعا را بنويس ، پس بنويس يمن انشاء
اللّه ، پس در رقعه سوم باز همان دعا را بنويس ، و بعد از
آن بنويس يحبس المتاع و لايبعث الى
بلد منهما يعنى : حبس كنم متاع را و به هيچ يك از
آن دو شهر نفرستم ، پس رقعه ها را جمع كن و به يكى از
برادران مؤ من خود بده كه در جائى پنهان كند از تو، پس دست
خود را در آنجا داخل كن و هر يك از آن رقعه ها كه به دستت
مى آيد بيرون بياور و بر خدا توكل كن ، و به آنچه در آن
رقعه هست ، عمل كن كه انشاء اللّه خير تو در آن است
(114).
و سيد نيز اين عمل را به سند حسن معتبر از عبدالرحمان
روايت كرده است
(115).
مترجم گويد: كه اين عمل خوب است و اعتبار سندش كمتر از ذات
الرقاع مشهور نيست ، و مى تواند بود كه عمومات احاديث قرعه
شامل اين بوده باشد، زيرا كه احاديث بسيار وارد شده است كه
در هر امر مشكلى قرعه بايد انداخت ، و وارد شده است كه هر
قومى كه امر خود را به خدا تفويض كنند البته سهم به حق
بيرون مى آيد، خصوصا در امرى كه راءيها در آن مختلف شده
باشد.
دوم : سيد (رضى اللّه عنه ) از حضرت باقر يا صادق (صلوات
اللّه عليهما) روايت كرده است كه كسى كه خواهد به مساهمه
بكند يعنى به قرعه ، در سه رقعه اين دعا را بنويسد:
اللهمّ فاطر السّماوات و الارض عالم
الغيب و الشّهادة الرحمن الرحيم ، اءنت تحكم بين عبادك
فيما كانوا فيه يختلفون ، اءساءلك بحق محمد و آل محمد اءن
تصلى على محمد و آل محمد، و اءن تخرج لى خيرة [خير
السّهمين خ ل ] فى دينى و دنياى و عاقبة اءمرى و عاجله و
آجله ، انّك على كلّ شى ء قدير، ما شاء اللّه لاحول و
لاقوة الاّ باللّه ، صلّى اللّه على محمد و آله
پس مطلب خود را در دو رقعه بنويسد اگر دو شق باشد، و اگر
نه يكى را كردن و يكى را نكردن بنويسد، اگر يكى از آن دو
رقعه بيرون آيد به آن عمل كند، و اگر غفل بيرون آيد آن را
بيندازد و ديگرى را بيرون آورد و به آن عمل كند(116).
مفتاح هشتم : در بيان استخاره به
بنادق است
و آن به چندين طريق منقول است :
اول : آن است كه سيد (رضى اللّه عنه ) در
فتح الابواب و ابن تلّعكبرى
(رحمه اللّه ) در مجموع الدعوات
روايت كرده اند از احمد بن محمد بن يحيى كه گفت :
بعضى از دوستان ما اراده كرد كه از براى تجارت بيرون رود،
پس گفت : بيرون نمى روم تا بروم به خدمت حضرت امام جعفر
صادق (صلوات اللّه عليه ) و بر او سلام كنم و در كار خود
مشورت كنم و استدعاى دعا از آن حضرت بكنم .
پس به خدمت آن جناب رفت و عرض كرد كه من اراده دارم كه
براى تجارت بيرون بروم و سوگند ياد كرده ام كه بيرون نروم
تا به خدمت شما برسم و با شما مشورت كنم و طلب دعا از خدمت
شما بكنم .
حضرت براى او دعا كردند و فرمودند: كه بر تو باد به راست
گويى ، و عيب متاع خود را در تجارت پنهان مكن ، و كسى را
كه اميدوار احسان خود كرده باشى مغبون مگردان كه آن در بدى
مانند سود گرفتن است ، و از براى مردم مپسند مگر چيزى را
كه براى خود مى پسندى ، و حق بده و حق بگير، و مترس و
اندوهناك مباش از كمّى روزى ، به درستى كه تاجر راست گو با
ملائكة نيكوكار گرامى نزد پروردگار در قيامت محشور مى شود،
و اجتناب كن از سوگند ياد كردن در خريد و فروش ، زيرا كه
سوگند دروغ صاحبش را از حق خود نگيرد و حق مردم را تمام
بدهد.
و هرگاه عزم كنى بر سفرى يا حاجت ضرورى كه اهتمام ايشان آن
داشته باشى دعا بسيار بكن و استخاره بكن ، بدرستى كه خبر
داد مرا پدرم از پدرش از جدش كه حضرت رسالت پناه (صلى
اللّه عليه و آله ) استخاره را به اصحاب خود تعليم مى كرد
چنانچه سوره قرآن را، و ما استخاره را به عمل مى آوريم هر
وقت كه اراده كنيم امرى را، و رقعه چند براى استخاره مى
گيريم و موافق آنچه بيرون مى آيد عمل مى كنيم ، خواه موافق
خواهش ما باشد و خواه نباشد.
پس آن مرد گفت : اى مولاى من آن استخاره را به من تعليم
نما كه چگونه به عمل آورم ؟ فرمود: كه چون اراده استخاره
نمايى وضوى كامل بساز، يعنى با آداب و ادعيه مستحبه و دو
ركعت نماز كن ، و در هر ركعت سوره حمد و صد مرتبه سوره قل
هو اللّه اءحد بخوان ، و بعد از سلام نماز دستهاى خود را
به دعا بردار و بگو:
يا كاشف الكرب ، و مفرّج الهمّ، و
مذهب الغمّ، و مبتدءا بالنّعم قبل استحقاقها، يا من يفزع
الخلق اليه فى حوائجهم و مهمّاتهم و اءمورهم و يتّكلون
[يتوكّلون خ ل ] عليه اءمرت بالدّعاء و ضمنت الاجابة ،
اللّهمّ فصلّ على محمد و آل محمد، و ابداء بهم فى كلّ
اءمرى [اءمر خ ل ] و افرج همّى و نفس كربى ، و اءذهب غمّى
، و اكشف لى عن الامر الّذى قد التبس علىّ و خرلى فى جميع
اءمورى خيرة فى عافية ، فانّى اءستخيرك اللّهمّ بعلمك ، و
اءستقدرك بقدرتك ، و اءساءلك من فضلك ، و اءلجاء اليك فى
كلّ اءمورى ، و اءبراء من الحول و القوة الاّ بك ، و
اءتوكل عليك و اءنت حسبى و نعم الوكيل ، اللّهمّ فافتح لى
اءبواب رزقك ، و سّلها لى ، و يسرلى جميع اءمورى ، فانّك
تقدر و لا اءقدر، و تعلم و لا اءعلم ، و اءنت علام الغيوب
.
اللّهمّ ان كنت تعلم اءنّ الامر الذى عزمت عليه و اءردته
هو خير لى فى دينى و دنياى و معاشى و معادى و عاقبة اءمورى
، فقدره لى و عجّله علىّ، و سهّله و يسره و بارك لى فيه ،
و ان كنت تعلم اءنّه غير نافع لى فى العاجل و الاجل بل هو
شرّ علىّ فاصرفه عنّى و اصرفنى عنه ، كيف شئت و اءنّى شئت
، و قدّر لى الخير حيث كان و اءين كان ، و رضّنى يا ربّ
بقضائك و بارك لى فى قدرك حتى لااءحبّ تعجيل ما اءخّرت و
لاتاءخير ما عجّلت ، انّك على كلّ شى ء قدير و هو عليك
يسير
پس بسيار صلوات فرست بر محمد و آل محمد، و بايد كه سه رقعه
با خود داشته باشى همه به يك مقدار و يك هياءت ، و در دو
رقعه اين دعا را بنويس .
اللّهمّ فاطر السّماوات والارض عالم
الغيب و الشّهادة اءنت تحكم بين عبادك فيما كانوا فيه
يختلفون ، اللّهمّ انك تعلم و لااءعلم ، و تقدر و لا
اءقدر، و تمضى و لا اءمضى [و تقضى و لا اءقضى خ ل ] و اءنت
علام الغيوب ، صلّ على محمد و آل محمد، و اءخرج لى اءحبّ
السّهمين اليك ، و خيرهما لى فى دينى و دنياى و عاقبة
اءمرى ، انّك على كلّ شى ء قدير و هو عليك يسير و
در پشت يكى از دو رقعه افعل بنويس ، و در پشت ديگرى لاتفعل
.
و در رقعه سوم اين را بنويس لاحول و
لاقوّة الاّ باللّه العلىّ العظيم ، استعنت باللّه و
توكّلت عليه ، و هو حسبى و نعم الوكيل ، توكّلت فى جميع
اءمورى على اللّه الحىّ الذى لايموت ، و اعتصمت بذى العزة
و الجبروت ، و تحصّنت بذى الحول و الطّول و الملكوت ، و
سلام على المرسلين ، و الحمدللّه ربّ العالمين ، و صلّى
اللّه على محمد النّبىّ و آله الطاهرين وپشت اين
رقعه را سفيد بگذار و چيزى بر آن منويس .
و هر سه رقعه را محكم بپيچ بر يك هياءت و يك صورت ، و در
ميان سه بندقه بگذار از موم يا از گل بر يك هياءت و يك وزن
، و بده به كسى كه اعتماد بر او داشته باشى از برادران مؤ
من ، و بگو كه خدا را ياد كند و صلوات بر محمد (و آل محمد)
بفرستد، و آن بندقها را در ميان آستين خود بيندازد، و دست
راست خود را در ميان آستين خود داخل كند و آن بندقها را
حركت دهد، و يكى از آنها را درآورد بدون آنكه آنها را نظر
كند و يكى را بخصوص تعيين كند، و ليكن دستش بر هر يك از
آنها كه واقع شود بيرون آورد، و چون بيرون آورد، تو از او
بگير و خدا را ياد كن و آن را بگشا و پشتش را بخوان ، و
عمل كن به آنچه در پشت آن نوشته شده است .
و اگر كسى كه بر او اعتماد داشته باشى حاضر نباشد خود در
ميان آستين بينداز و آنچه مذكور شد به عمل آور، پس اگر
آنچه افعل بر آن نوشته شده است بيرون آيد البته آن كار را
بكن كه خير تو در آن است انشاءاللّه . و اگر آنچه بر آن
لاتفعل نوشته شده است بيرون آيد زنهار آن را به عمل مياور،
و البته مخالفت اين استخاره مكن كه آزار مى كشى .
و اگر رقعه بيرون آيد كه چيزى بر پشتش نوشته نشده است ، پس
توقف كن تا وقت نماز فريضه حاضر شود، پس برخيز و دو ركعت
نماز چنانچه مذكور شد بكن ، پس نماز واجب را بكن يا آن دو
ركعت را بعد از نماز واجب بكن اگر نماز صبح و عصر نباشد، و
اگر نماز صبح باشد بايد كه بعد از آن تعقيب و دعا بخوانى
تا آفتاب پهن شود، پس بعد از آن دو ركعت را به جا آور. و
اگر نماز عصر باشد آن دو ركعت را پيش از نماز عصر بكن ، و
بعد بيرون آيد باز وقت فريضه ديگر همان عمل را اعاده كن تا
يكى از رقعه هاى نوشته بيرون آيد(117).
مؤ لف گويد: كه ظاهر روايت آن است كه نوشتن رقعه ها و
پيچيدن و در ميان بندقه گذاشتن همه بعد از نماز و خواندن
دعا باشد و بريدن رقعه ها پيش باشد. و احتمال دارد كه تا
بندقه كردن قبل از نماز باشد، و دور نيست كه اول اولى
باشد.
دوم : آن است كه كلينى و شيخ و سيد (رضى اللّه عنهم ) و
ديگران به سند مرسل از يكى از ائمة (صلوات اللّه عليهم )
روايت كرده اند كه شخصى از اصحاب آن حضرت پرسيد كه امرى را
مى خواهم به عمل آورم و كسى را نمى يابم كه با او مشورت
كنم چه كنم ؟ حضرت فرمود: كه با پروردگار خود مشورت كن ،
پرسيد كه چگونه مشورت كنم ؟
فرمود: كه آن حاجت را در خاطر خود قصد كن و دو رقعه بگير و
در يكى لا بنويس و در ديگرى
نعم و هر يك را در ميان
بندقه از گل بگذار، پس دو ركعت نماز بكن و آن دو بندقه را
در زير دامن خود بگذار و بگو: يا
اللّه انّى اءشاورك فى اءمرى هذا و اءنت خير مستشار و
مشير، فاءشر علىّ بما فيه صلاح و حسن عاقبة پس دست
خود را در زير دامن داخل كن و يكى از آن دو بندقه را بيرون
آور و بگشا، اگر نعم باشد
بكن ، و اگر لا باشد مكن ،
با خدا چنين مشورت بايد كرد(118).
سوم : آن است كه سيد (رضى اللّه عنه ) فرموده : كه در بعضى
از كتب شيعه يافتم كه در دو رقعه مى نويسى
بسم اللّه الرحمن الرحيم خيرة من
اللّه العزيز الحكيم لعبده فلان بن فلان و حاجت خود
را مى نويسى ، و يكى را در آخرش مى نويسى اءفعل يا مولاى و
ديگرى را در آخرش مى نويسى كه
اءتوقّف يا مولاى و هر يك از دو رقعه را در ميان
گلوله اى از گل مى گذارى و بر آن مى خوانى هر يك از سوره
حمد و سوره قل اءعوذ برب الفلق و سوره والضحى را هفت مرتبه
، و ظرف آبى در پيش خود مى گذارى و بندقها را در ميان آب
مى اندازى ، پس هر يك كه زودتر از ديگرى شكافته شود و بر
روى آب آيد به آن عمل مى كنى انشاء اللّه تعالى
(119).
چهارم : آن است كه باز سيد (قدس اللّه روحه ) ذكر كرده است
كه يافتم به خط على بن يحيى حنّاط كه نوشته بود كه اين
استخاره مولاى ما اميرالمؤ منين على بن ابى طالب (صلوات
اللّه عليه ) است در خاطر مى گذرانى هر مطلبى كه دارى ، و
اين استخاره را مى نويسى در دو رقعه و بر پشت يكى مى نويسى
افعل ، و در پشت ديگرى لاتفعل ، و دو بندقه از گل مى سازى
و به ترازو مى سنجى كه با هم برابر باشند، و هر رقعه را در
ميان بندقه مى گذارى و در ميان آب مى اندازى ، و هر يك كه
بيشتر بر روى آب مى ايد به آن عمل مى كنى و البته مخالفت
مكن ، و دعا كه در رقعه ها بايد نوشت اين است :
ما شاء اللّه كان ، اللّهمّ انّى
اءستخيرك خيار من فوّض اليك اءمره ، و اءسلم اليك نفسه ، و
استسلم اليك فى اءمره ، و خلالك وجهه ، و توكّل عليك فيما
نزل به . اللّهمّ خرلى و لا تخر علىّ، و كن لى و لاتكن
علىّ، وانصرنى ولاتنصر علىّ، و اءعنى و لاتعن علىّ، و
امكنى و لاتمكن منّى ، و اهدنى الى الخير و لاتضلنى ، و
اءرضنى بقضائك ، و بارك لى فى قدرك ، انّك تفعل ما تشاء و
تحكم ما تريد، و اءنت على كلّ شى ء قدير. اللّهمّ ان كانت
الخيرة فى اءمرى هذا فى دينى و دنياى و عاقبة اءمرى فسهله
لى ، و ان كان غير ذلك فاصرفه عنّى ، يا ارحم الراحمين ،
انّك على كلّ شى ء قدير(120).
پنجم : آن است كه ايضا سيد (رحمة اللّه عليه ) روايت كرده
است از حضرت صاحب الزمان (عليه صلوات الرحمن )، و مسمى است
به استخاره مصريّه ، و كيفيتش آن است كه در دو رقعه بنويسد
خيرة من اللّه و رسوله لفلان بن
فلانة و نام خود و مادرش را بنويسد و در يكى افعل و
در ديگرى لاتفعل بنويسد، و در ميان دو بندقه از گل بگذارد
و در ميان قدح آبى هر دو را بيندازد، پس وضو بسازد و دو
ركعت نماز بكند، و بعد از نماز اين دعا را بخواند:
اللّهمّ انّى اءستخيرك خيار من فوّض
اليك اءمره ، و اءسلم اليك نفسه ، و توكّل عليك فى اءمره ،
و استسلم بك فيما نزل به من امره . اللّهمّ خرلى و لاتخر
علىّ، و اءعنّى و لاتعن علىّ، و مكّنّى و لاتمكن منّى ،
واهدنى للخير و لاتضلّنى ، و اءرضنى بقضائك ، و بارك لى فى
قدرك ، انّك تفعل ماتشاء و تعطى ما تريد. اللّهمّ ان كانت
الخيرة فى اءمرى هذا و هو كذا و كذا وبجاى كذا و
كذا مطلب خود را بگويد فمكنّى منه ،
واقدرنى عليه ، و امرنى بفعله ، و اءوضح لى طريق الهدايد
اليه ، و ان كان اللّهمّ غير ذلك فاصرفه عنّى الى الذى هو
خير لى منه ، فانّك تقدر و لااقدر، و تعلم و لااءعلم و
اءنت علام الغيوب ، يا ارحم الراحمين
پس به سجده رود و صد مرتبه بگويد
اءستخيراللّه خيرة فى عافية پس سربردارد و انتظار
بكشد تا يكى از آن رقعه ها از آب بيرون آيد هر يك كه بيشتر
بيرون آيد به آن عمل كند، يعنى : اگر افعل بيرون آيد آن
كار را بكند، و اگر لاتفعل بيرون آيد نكند(121).
ششم : باز سيد (رحمه اللّه ) از شيخ ابوالفتوح كراچكى كه
از اكابر علماى شيعه است روايت كرده است كه دو رقعه بنويس
در يكى افعل يعنى بكن ، و در ديگرى لاتفعل يعنى مكن ، و از
ديده خود پنهان كن در موضعى ، و نماز استخاره بكن و خير
خود را از عالم الخفيات طلب كن ، و يكى از آنها را بيرون
بياور و به آن عمل كن
(122).
مترجم گويد: كه اين نوع استخاره نيز از استخاره هاى معتبر
است ، و بطرق بسيار وارد شده است ، و دور نيست كه عمومات
قرعه نيز شامل اين طريق بوده باشد. و به هر يك از طرق كه
مذكور شد عمل كردن خوب است خصوصا طريق اول ، و اگر بعضى از
دعاهاى طرق ديگر را نيز با آن ضم كنند بد نيست .
خاتمه : در بيان بعضى از امور نادره
است
و در آن چند فائده است :
اول : به خط شيخ سعيد شهيد، محمد بن مكى (حشره اللّه تعالى
مع الشهداء الاولين )، ديدم كه هرگاه شخصى در چاره امرى
متحير باشد و نداند چه بايد كرد، عمل كند به اين خبر كه در
كتاب محمد بن جرير طبرى كه مسمى است به كتاب
الاداب الحميدة ديدم كه روح
بن الحارث ، از پدرش ، از جدش روايت كرده است كه فرزندان
خود را وصيت كرد و گفت :
هرگاه امر عظيمى احدى از شما را روى دهد، يا حادثه باعث غم
او گردد، بايد كه با وضو بخوابد در فراش و لحاف طاهرى و
تنها بخوابد، و پهلوى زنى نخوابد، و در وقت خوابيدن ، سوره
والشمس و الليل هر يك را هفت مرتبه بخواند، پس بگويد
اللّهمّ اجعل لى من اءمرى هذا فرجا
و بخوابد، پس شخصى به خواب او مى آيد در شب اول يا سوم يا
پنجم ، و گمان دارم كه هفتم را نيز گفت ، و به او مى گويد
كه فرج از اين غم و دلگيرى و الم در چه چيز است .
انس كه راوى حديث است گفت : مرا دردى عارض شد و علاجش را
ندانستم ، پس اين عمل را به جا آوردم ، و چون به خواب رفتم
ديدم دو كس نزديك من پيدا شدند، و يكى نزد سر من نشست و
ديگرى نزد پاهاى من ، پس يكى به ديگرى گفت : تمام بدنش را
دست بمال و احساس مرض بكن ، پس چون دستش به موضعى از سر من
رسيد گفت : در اين جا حجامت كن و متراش و سريشمى يا چيزى
بر آن بمالد كه بچسبد، پس به من گفت : او يا هر دو كه ضم
كن با آن انجير و زيتون را، چون بيدار شدم همان موضع را
حجامت كردم و صحت يافتم ، و جماعت بسيارى را تعليم كردم و
به عمل آوردند و شفا يافتند(123).
و شيخ طبرسى (رحمه اللّه ) نيز در
مكارم الاخلاق روايت كرده است كه هر كه را امرى
عارض شود كه موجب همّ او گردد و خواهد چاره خود را در آن
كار بداند، بايد كه در وقت خواب سوره والشمس و سوره والليل
هر يك را هفت مرتبه بخواند، تا آن كه در خواب مردى را
ببيند كه چاره او را تعليم او نمايد(124).
و شيخ مفيد (قدس اللّه روحه ) در كتاب
اختصاص از حضرت امام موسى
(عليه السلام ) به سند معتبر روايت كرده است كههر كه را به
سوى خدا حاجتى باشد و خواهد كه ما را در خواب ببيند و جاى
خود را در آخرت بداند در سه شب با غسل بخوابد و با خدا
مناجات كند و به ما متوسل شود و ما را در درگاه خدا شفيع
گرداند، تا آن كه ما را در خواب ببيند و به جاجت خود برسد(125).
و شيخ محمد بن هارون تلعكبرى (رحمه اللّه ) در كتاب
مجموع الدعوات روايت كرده
است كه هر كه خواهد حضرت رسالت پناه (صلى اللّه عليه و آله
) را در خواب ببيند در شب جمعه بعد از نماز مغرب مشغول
نوافل گردد، و با كسى سخن نگويد تا نماز خفتن را به جا
آورد، و بعد از آن دو ركعت نماز بكند، و در هر ركعت بعد از
سوره حمد سه مرتبه سوره قل هو اللّه اءحد بخواند، پس دو
ركعت ديگر نماز بكند، و در هر ركعت بعد از حمد هفت مرتبه
سوره قل هواللّه اءحد بخواند.
و بعد از سلام نماز به سجده رود و صلوات بر محمد و آل
محمد، هفت مرتبه بفرستد و هفت مرتبه بگويد:
سبحان اللّه و الحمدللّه و لا اله
الاّ اللّه و اللّه اكبر و لاحول و لاقوة الاّ باللّه
پس سر از سجده بردارد و درست بنشيند و دستها را بلند كند و
بگويد: يا حىّ يا قيوم يا ذالجلال و
الاكرام يا اله الاولين و الاخرين يا رحمن الدنيا و الاخرة
و رحيمهما يا ربّ يا ربّ
پس برخيزد و دستها را بلند كند و بگويد:
يا ربّ يا ربّ يا ربّ، يا عظيم
الجلال يا عظيم الجلال يا عظيم الجلال ، يا بديع الكمال ،
يا كريم الفعال ، يا كثير النّوال ، يا دائم الافضال ، يا
كبير، يا متعال ، يا اول بلا مثال ، يا قيّوم بغير زوال ،
يا واحد بلا انتقال ، يا شديد المحال ، يا رازق الخلائق
على كلّ حال ، اءرنى وجه حبيبى و حبيبك محمد صلّى اللّه
عليه و آله منامى ، يا ذاالجلال و الاكرام پس رو به
قبله بخوابد بر دست راست و مشغول صلوات بر محمد و آل محمد
باشد تا به خواب رود، كه انشاء اللّه آن حضرت را در خواب
مى بيند(126).
مؤ لف گويد: كه در كتاب بحارالانوار
روايت اول را بطريق ديگر مسبوطتر از آنچه مذكور شد روايت
كرده ام
(127) و در اين رساله به مناسبت مذكور شد.
دوم : از اخبار سابقه معلوم شد كه عمده در استخاره آن است
كه آدمى در امور دنيا و آخرت اعتماد بر عقل ناقص خود نكند،
و بايد كه در جميع امور توكل بر جناب مقدس الهى كند، و
معترف باشد كه من بنده عاجز جاهل ضعيفم و خداوند كريم رحيم
عالم قادر مهربانى دارم كه اعرف است به مصالح من از من و
از جميع مخلوقات ، و امور خود را به او گذاشته ام و خير
خود را از او مى طلبم .
پس توسل نمايد به لطف و مرحمت خداوند كريم با غسل و نماز و
دعاها كه در ابواب سابقه گذشت ، پس شروع كند در آن كار و
آنچه روى دهد به آن راضى باشد و خير خود را در آن بداند هر
چند موافق خواهش او نباشد.
و بعد از آن استخاره با دل خود است چنانچه گذشت . و بعد از
آن مشورت كردن با مؤ منان است . و بعد از آن استخاره به
رقاع و بنادق است ، يا تفاءل به قرآن مجيد يا به تسبيح . و
ظاهرا همه خوب است ، اگر چه بعضى از علما صور اخيره را منع
كرده اند چنانچه سابقا مذكور شد.
اما ظاهر آن است كه غير استخاره مطلقه كه در باب اول ذكر
كرديم در جايى صورت دارد كه ترددى در آن باشد، نه در امرى
كه خيريت آن ظاهرا بر آدمى معلوم باشد و ترددى در آن
نداشته باشد، و نه در امور مستحبه و راجحه كه خوبى آن شرعا
معلوم باشد، مگر آن كه ترددى در انواع آن داشته باشد، و در
امور واجبه مطلقه استخاره كردن صورت ندارد بلكه مشروع نيست
، و همچنين در امر حرام استخاره جائز نيست ، اما استخاره
مطلقه در همه امور خوب است ، مگر در امر حرام كه در آن جا
مطلقا استخاره مشروع نيست .
چنانچه شيخ مفيد (عليه الرحمة والرضوان ) در جواب مسائل
عزية فرموده است : كه هرگاه بنده مؤ من را دو امر در خاطر
خطور كند از مصالح دنياى او كه در آنها متردد باشد، مانند
سفر كردن و اقامت نمودن يا نكاح كردن يا برده خريدن و
امثال اينها، سنت است كه بدون استخاره متوجه آن اعمال
نشود، و بعد از استخاره اگر يكى از آنها نزد او ارجح گردد
به آن عمل كند، و اگر هيچ يك راجح نشود توكل كند بر خدا و
يكى از آنها را به عمل آورد كه انشاء اللّه خير او در آن
است .
و سزاوار نيست استخاره در امرى كه حق تعالى نهى از آن كرده
است ، و از براى كردن فعلى واجب استخاره نمى باشد، و
استخاره در امور مباحه مى باشد، يا در ميان دو امر سنت كه
هر دو را با هم به عمل نتواند آورد، مانند جهاد سنت و حج
سنت . يا آن كه مردد باشد ميان زيارت دو امام معصوم (عليهم
السلام ) يا ميان صله دو برادر مؤ من كه هر دو را نتواند
به عمل آورد و از اين باب امور(128).
سوم : بعضى از علما دغدغه كرده اند در استخاره كردن از
براى ديگرى ، زيرا كه در رواياتى كه سابقا مذكور شد در هيچ
يك وكالت مذكور نبود.
و سيد بن طاووس (رضى اللّه عنه ) تجويز نموده و فرموده است
كه داخل است در عمومات قضاى حوائج مؤ منان
(129).
و ايضا ممكن است كه استخاره كننده اين را حاجت خود قرار
دهد و قصد كند كه به او بگويم بكن خوب است يا نه ، و اگر
چه عمومات وكالت دور نيست كه شامل استخاره باشد، اما احوط
آن است كه صاحب حاجت خود متوجه استخاره شود، زيرا كه هر كه
اضطرارش بيشتر است توسل او به جناب مقدس الهى بيشتر مى
باشد. و اگر فعل غير در اين باب قائم مقام فعل او مى بود
مى بايست با اين احاديث بسيار كه در اين باب وارد شده است
در يك حديث اشعارى به اين بفرمايند.
و ايضا با آن توجه و التفات و مرحمتى كه ائمه ما (صلوات
اللّه عليهم ) نسبت به موالى و شيعيان خود داشتند يك مرتبه
براى يكى از ايشان استخاره بفرمايند، و با آن گستاخيها و
بى آدابيها كه فدويان و مواليان ايشان نسبت به جناب ايشان
مى كردند در يك حديث مذكور شود كه يكى از ايشان اين استدعا
از خدمت ايشان كرده باشند.
و يك جهت نوشتن فقير، اين رساله وافيه را اين است كه
برادران ايمانى بر اخبار و اثار ائمه طاهرين و پيشوايان
دين (صلوات اللّه عليهم اجمعين ) كه در اين باب وارد شده
مطلع شوند، و كيفيت انواع استخاره را بدانند كه به هر نحو
كه خواهند در حوائخ خود به استخاره متوسل شوند، و در همه
امور اعتماد بر پروردگار خود نمايند، و بدانند كه خداوند
رحيم در فيض خود را بر روى بندگان گناهكار نبسته و همه را
در جميع امور به درگاه خود خوانده و گناه عاصيان را مانع
لطف و احسان خود نگردانيده .
ملتمس از عمل كنندگان به اين رساله آن كه اين مجرم عاصى را
در حال حيات و بعد از وفات به دعاى خير ياد نمايند، و بر
سهو و خطا كه لازم غير معصومين (عليهم السلام ) است مؤ
اخذه ننمايند، و با توزع بال و تشتت احوال و وفور اشغال در
چند شب از ليالى ماه مبارك رمضان سنه هزار و صد و چهار
هجرى نوشته شد.
والحمدللّه اولا و آخرا، والصلاة
على سيد المرسلين محمد و عترته المقدسين ، و لعنة اللّه
على اعدائهم اجمعين .
و تمام شد استنساخ كتاب با تحقيق و تعليق و استخراج مصادر
احاديث و روايات از كتب منقول از آن بر دست اين فقير عاصى
سيد مهدى رجائى در روز اول ماه مبارك رمضان سنه هزار و
چهار صد و هفت هجرى قمرى در شهر مقدس قم عش آل محمد و حرم
اهل بيت (سلام اللّه عليهم اجمعين ).
آداب نماز شب : تاءليف : علامه محمد
باقر مجلسى قدس سره متوفى به سال 1110 تحقيق : سيد مهدى
رجائى
بسم اللّه الرحمن الرحيم
الحمدللّه مكرم العابدين ، و الصلاة
على سيد المجتهدين محمد و عترته الاكرمين
و بعد: اين رساله ايست در آداب نماز شب
(130) كه از احاديث معتبره استخراج نموده ،
بايد كه در وقت خواب وضو بسازد، و اگر در رخت خواب به يادش
آيد از لحاف تيمم كند، و تسبيح حضرت فاطمه (عليهاالسلام )،
وقل هواللّه اءحد، و قل يا اءيها
الكافرون ، و قل اءعوذ برب الناس ، و قل اءعوذ برب الفلق
، و آية الكرسى ، و سورة الهاكم التكاثر، هر يك را كه داند
و تواند بخواند، و قول هواللّه را پنجاه مرتبه يا صد مرتبه
اگر تواند بخواند، و بر پهلوى راست رو به قبله بخوابد.
و چون بعد از نصف شب بيدار شود بگويد:
الحمدللّه الذى اءحيانى بعد ما
اءماتنى و اليه النّشور، الحمدللّه الذى ردّ علىّ روحى
لاحمده و اءعبده
پس نظر كند به اطراف آسمان و اين ايات را بخواند
انّ فى خلق السّماوات و الارض و
اختلاف اللّيل و النّهار لايات لاولى الالباب الّذين
يذكرون اللّه قياما و قعودا و على جنوبهم و يتفكرون فى خلق
السّماوات و الارض ربّنا ما خلقت هذا باطلا سبحانك فقنا
عذاب النّار، ربّنا انك من تدخل النّار فقد اءخزيته و ما
للظالمين من اءنصار ربّنا انّنا سمعنا مناديا ينادى
للايمان اءن آمنوا بربّكم فامنّا ربّنا فاغفرلنا ذنوبنا و
كفّر عنّا سيّئاتنا و توفّنا مع الابرار ربّنا و آتنا ما
وعدتنا على رسلك و لاتخزنا يوم القيامة انّك لاتخلف
الميعاد.
پس مسواك كند و وضو بسازد و متوجه نماز شب شود، و در ركعت
اول سنت است كه هفت تكبير با دعاها يا بى دعا چنانچه در
نماز واجب مى گويد بخواند، و در اين دو ركعت اگر تواند در
هر ركعت بعد از حمد سى نوبت قل هو اللّه اءحد بخواند، يا
در ركعت اول يك مرتبه قل هو اللّه ، و در ركعت ثانى يك
مرتبه قل يا اءيها الكافرون بخواند.
و چهار ركعت بعد از اين را اگر تواند بعنوان نماز جعفر
بكند، كه در ركعت اول اذا زلزلت ، و در ثانى والعاديات ، و
در ثالث اذا جاء نصراللّه ، و در رابع قل هو اللّه بخواند،
و اگر نداند هر سوره كه داند، و بعد از سوره پانزده مرتبه
سبحان اللّه و الحمدللّه و لا اله الاّ اللّه و اللّه اكبر
بگويد، و در ركوع ده ، و بعد از ركوع ده ، و در هر سجده ده
، و بعد از هر سجده ده هر چهار ركعت را چنين بكند، و الا
بهر نحو كه تواند بكند، و اگر سوره هاى بلند در خاطر داشته
باشد مانند يا ايها المزمل ، و يا
اءيها المدثر، و سوره عمّ يتساءلون ، و يس ، و حم دخان ، و
اذا وقعت بخواند.
و در دو ركعت آخر سنت است كه در ركعت اول تبارك ، و در
ثانى هل اءتى بخواند، و الا هر سوره كه داند و تواند
بخواند. و اگر وقت تنگ باشد هشت ركعت را به حمد تنها مى
تواند كرد. و بعد از هر دو ركعت مستحب است كه تسبيح فاطمه
(عليهاالسلام ) بخواند، و سجده شكر به جا آورد.
پس دو ركعت شفع را مى كند و در هر يك يك مرتبه قل هواللّه
اءحد مى خواند، و در روايت ديگر در هر يك سه مرتبه قل هو
اللّه اءحد وارد شده است . و در روايت ديگر در اول قل
اءعوذ برب الفلق و در ثانى قل اءعوذ برب الناس وارد شده .
هر يك را كه بكند خوب است ، و اگر جمع كند كه در اول قل
اءعوذ برب الفلق با يك قل هواللّه يا سه قل هواللّه شايد
بد نباشد.
پس مشغول يك ركعت وتر مى شود، و در اولش اگر فرصت باشد هفت
تكبير با دعاها مى خواند، و بعد از حمد قل هواللّه مى
خواند. و به روايت ديگر سه مرتبه قل
هواللّه با قل اءعوذ برب الناس و قل اءعوذ برب الفلق
مى خواند. و به هر يك كه عمل كند خوب است .
پس دست به قنوت برمى دارد و كلمات فرج را مى خواند، و هر
دعا كه در خاطر دارد ميخواند. و آنچه ضرور است هفتاد مرتبه
اءستغفراللّه ربّى واءتوب اليه است ، و بعد از آن هفت
مرتبه بگويد هذا مقام العائذ بك من
النّار و اگر استغفار را صد مرتبه بگويد بهتر است ،
و اگر هفتاد مرتبه اءستغفراللّه و
اءساله التّوبة بگويد خوب است . و اگر وقت تنگ باشد
هفتاد مرتبه استغفراللّه تنها مى گويد. و اگر تواند بعد از
اين سيصد نوبت العفو العفو بگويد.
و علما گفته اند كه پيش از استغفار چهل مؤ من را زنده و
مرده ياد كند و طلب آمرزش براى ايشان بكند، و اگر چهل مؤ
من يا زياده هر چه تواند بعد از نماز ياد كند براى عوام
شايد بهتر باشد.
|