مفاتح الغيب
(در آداب استخاره به ضميمه آداب نماز شب )
علامه محمد باقر مجلسى
تحقيق : سيد مهدى رجايى
- ۱ -
پيرامون كتاب
خوانندگان عزيز را، به چند
مطلب پيرامون كتاب مفاتح الغيب
متذكر مى گردانم :
1-موضوع كتاب در انواع استخاره است كه از طريق پيشوايان
دين وارد شده كه انسان در انجام كارهايى كه متحيّر مى شود
به يكى از اين راهها رفع تحيّر كند.
2-كتاب مشتمل است بر فاتحه و هشت مفتاح به عدد اءبواب جنان
و خاتمه . فاتحه ، درباره فضيلت استخاره است كه از ائمه
معصومين (عليه السلام ) وارد شده است و مفتاح اول ، در
بيان نوع اول است كه استخاره مطلقه باشد. مفتاح دوم ، در
بيان نوع دوم استخاره است كه رجوع به قلب خود كند. مفتاح
سوم ، استخاره به جناب مقدس الهى است با مشورت كردن با مؤ
منان . مفتاح چهارم ، در بيان استخاره به قرآن مجيد است .
مفتاح پنجم ، در بيان استخاره به تسبيح است . مفتاح ششم
،استخاره به رقاع است . مفتاح هفتم ، در بيان استخاره به
رقاع است بر خلاف طريق مشهور. مفتاح هشتم ، در بيان
استخاره به بنادق است و خاتمه در بيان بعضى از امور نادره
است .
3-انگيزه تاءليف اين كتاب ، چه بوده است ؟ مؤ لف ، در
پايان خاتمه كتاب چنين گويد: و يك جهت نوشتن فقير اين
رساله وافيه را اين است كه برادران ايمانى بر اخبار و آثار
ائمه طاهرين و پيشوايان دين (صلوات اللّه عليهم اءجمعين )
كه در اين باب وارد شده مطلع شوند و كيفيت انواع استخاره
را بدانند كه بهر نحو كه خواهند در حوائج خود به استخاره
متوسل شوند، و در همه امور اعتماد بر پروردگار خود نمايند،
و بدانند كه خداوند رحيم در فيض خود را، بر روى بندگان
گناهكار نبسته ، و همه را در جميع امور به درگاه خود
خوانده و گناه عاصيان را مانع لطف و احسان خود نگردانيده .
4-عنوان كتاب مفاتح الغيب
است چنانچه مؤ لف در ديباچه كتاب كه در نسخه اصل آن كه به
خط مؤ لف موجود است تصريح به آن نموده است ، پس آنچه در
اين كتاب : روضات ، 2/82 و
فيض القدسى حاجى نورى كه در
جلد صد و پنج بحار چاپ شده
است در صفحه 49 آن ، و ذريعة 21/304
و زندگينامه علامه مجلسى ،ص 215
عنوان كتاب را مفاتح الغيب
دانسته اند، اشتباه است .
5-اين كتاب ، يك بار ظاهرا در سال 1306 هجرى قمرى چاپ سنگى
شده است چنانچه در ذريعه
بدان اشاره شده است ، پس آنچه در
زندگينامه علامه مجلسى آمده كه كتاب ، چندين بار به
چاپ رسيده است اشتباه است ، و همچنين آنچه در پاورقى كتاب
فيض قدسى آمده كه كتاب هنوز
به چاپ نرسيده است اشتباه است .
6-علامه بزرگوار، آقابزرگ تهرانى در
ذريعه يادآورى مى كند كه نسخه اصل كتاب ، به خط مؤ
لف در نجف اشرف ، نزد سيد محمد رضا تبريزى موجود است ، و
نسخه اصل به خط مؤ لف ، فعلا در كتابخانه آستان قدس رضوى
موجود است كه اين كتاب از روى آن استنساخ ، و مقابله و
تحقيق شده است ، بعيد نيست كه آستانه از آقاى تبريزى ،
نسخه را خريدارى كرده باشد يا وجود نسخه اصل نزد ايشان
اشتباه باشد.
7-اين كتاب ، چنانچه متذكر شديم از روى نسخه اصل كه تمام
كتاب به خط مؤ لف است استنساخ ، و مقابله و تحقيق شده و
كتاب در كتابخانه آستان قدس رضوى موجود است مشخصات كتاب از
اين قرار است ، كتاب به شماره عمومى (8222) داراى (38) ورق
است ، طول صفحه (19) و عرض آن (12) است و در آخر نسخه چنين
آمده است :
و با توزع بال و تشتت اءحوال و وفور اشتغال در چند شب از
ليالى ماه مبارك رمضان سنة هزار و صد و چهار هجرى نوشته شد
والحمدللّه اءولاو آخرا والصلوة على سيدالمرسلين محمد و
عترته المقدسين و لعنة اللّه على اعدائهم اجمعين .
مقدمه مؤ لف
بسم اللّه الرحمن الرحيم
الحمدللّه الذى لايعلم خير عباده
سواه ، و من استخاره هداه ، و من استشاره كفاه ، و من
استجاره آواه ، والصّلاة على خير من استجابه اللّه و لبّاه
محمد و اءهل بيته الذين من والاهم كانت الجنّة ماءواه ، و
من عاداهم فالنّار مثواه .
و بعد: مستمد فيوض قدسى محمد باقر مجلسى
عفى اللّه عن سيّئاته ، و حشره معه مواليه و ساداته
بر الواح ارواح برادران ايمانى ، و سالكان مسالك قرب
يزدانى مى نگارد كه چون اخبار متكاثره و احاديث متضافرة از
حضرت رسالت پناه و عترت طاهره (صلوات اللّه عليه و عليهم
اءجمعين ) در فضيلت استخاره و استشاره از جناب مقدس ربّ
الارباب ، و بيان انواع
(1) آن ، به نظر قاصر اين بى بضاعت رسيده
بود، و اكثر خلق را اطلاع بر آنها ميسر نبود، و به اين سبب
از فوائد و بركات آن محروم بودند، لهذا در اين رساله كه بر
فاتحه و هشت مفتاح به عدد ابواب جنان ، و خاتمه مشتمل است
اخبار و اثار معتبره كه در اين باب وارد شده ايراد نمود، و
به مفتاح الغيب مسمّى
گردانيد، مستمدّا من اللّه المعونة ، و هو حسبى و نعم
الوكيل .
فاتحه : در بيان فضيلت استخاره است
بدان كه استخاره در لغت طلب خير و راهنمايى به صلاح
خود از كسى نمودن است ، و استشاره نيز مراجعت به كسى كردن
است در امرى كه آدمى را در آن ترددى باشد، تا آنكه او
اشاره كند به امرى كه صلاح اين كس در آن است به مقتضاى
راءى او، و اگرچه استشاره از برادران مؤ من نيز مطلوب است
، چنانچه بعد از اين اشاره به آن خواهد شد.
اما مقصود اصلى در اين مقام طلب خير از جناب مقدس الهى است
، و رجحان آن به حسب عقل و نقل معلوم است ، چه ظاهر است كه
صانع عالم به مصالح دنيا و عقباى بنى آدم از همه كس داناتر
است ، و با لطف و كرم نامتناهى و بى نيازى از جميع خلق و
قدرت بر جميع امور ممكنه در آنچه صلاح بندگان در آن است
ضنت و بخل نمى نمايد، خصوصا وقتى كه بنده امور خود را به
او گذارد و از او صلاح خود را طلب نمايد، پس بايد كه بنده
خير خود را در جميع امور از پروردگار خود طلب نمايد و
مصلحت خود را به لطف او گذارد.
و ايضا معلوم است كه مقتضاى بندگى و كمال مرتبه عبوديت آن
است كه مرادات و ارادات خود را تابع ارادات حق گرداند، و
به مقتضاى و ما تشاؤ ون الاّ اءن
يشاء
(2) از مشيت خود خالى گردد، و خواهش خداوند
خود را، بر خواهش خود مقدم دارد، تا آن كه خداوند رحيم او
را به خود نگذارد، و در هر ميسور و معسور مدبّر امور او
گردد، و به فحواى ... و من يتوكّل
على اللّه فهو حسبه ...(3)
حق تعالى كافى مهمات او باشد، و اين مرتبه اعلاى درجات
مقربان است .
و به سندهاى بسيار، شيخ مفيد و سيدبن طاووس و ديگران از
حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام ) روايت كرده اند كه حق
تعالى مى فرمايد كه از جمله شقاوت بنده من آن است كه كارها
كند و طلب خير خود از من ننمايد(4)
و سيد و برقى ، به سندهاى معتبر از حضرت صادق (عليه السلام
) روايت كرده اند كه هر كه در امرى بدون استخاره داخل شود
و به بلايى مبتلا شود، خدا او را در آن بلاء اجرى ندهد(5).
و سيد به سند معتبر از آن حضرت روايت كرده است كه مى گفت
كه هرگاه در امرى طلب خير از حق تعالى كرده باشم ، پروا
ندارم كه به راحت افتم يا به بلاء، و فرمود كه پدرم مرا
تعليم استخاره مى نمود، چنانچه سوره هاى قرآن ، مرا تعليم
مى نمود(6).
و ايضا از حضرت امام محمد باقر (عليه السلام ) روايت كرده
است كه ما استخاره را ياد مى گرفتيم ، چنانچه سوره هاى
قرآن را مى آموختيم
(7).
و ايضا به سند صحيح ، از حضرت صادق (عليه السلام ) روايت
كرده است كه هيچ بنده طلب خير از خداوند عالميان نكرده است
مگر آن كه خير او را براى او ميسر گردانيده است هر چند او
نخواهد(8).
و شيخ طوسى ، به سند معتبر از حضرت اميرالمؤ منين (عليه
السلام ) روايت كرده است كه چون حضرت رسول (صلى اللّه عليه
و آله ) مرا به يمن فرستاد مرا وصيت كرد كه يا على حيران
نمى شود كسى كه از خدا استخاره كند، و پشيمان نمى شود كسى
كه با مردم مشورت كند(9).
و بدان كه بعد از طلب خير از حق تعالى بايد كه هر امر كه
رخ نمايد به آن راضى باشد، و بداند كه خير او در آن بوده
است كه واقع شده است ، هرچند در نظر او بد نمايد و موافق
خواهش او نباشد.
و برقى در محاسن به سند
معتبر از حضرت صادق (عليه السلام ) روايت كرده است كه دشمن
ترين خلق خدا كسى است كه خدا را متهم دارد. راوى گفت : كسى
باشد كه خدا را متهم دارد؟ فرمود: بلى كسى كه طلب خير از
خداوند خود بكند، و بعد از آن امرى كه واقع شود به آن راضى
نباشد، پس خدا در خيرخواهى خود يا دانستن خير او متهم
داشته
(10).
و سيد بن طاووس ، از حضرت صادق (عليه السلام ) روايت كرده
است كه خداوند عالم مى فرمايد: هر كه راضى به قضاى من
نباشد، و شكر نعمتهاى من نكند، و شكيبايى در بلاى من به
عمل نياورد، پس پروردگارى به غير من طلب كند، و هر كه به
قضاى من راضى باشد و بر نعمتهاى من شكر كند و بر بلاى من
صبر كند، بنويسم او را از جمله صديقان نزد خود.
و حضرت فرمود: هر كس طلب خير كند از خدا در امرى ، و يكى
از دو امر براى او به عمل آيد، و در دلش چيزى بوده باشد
يعنى : از عدم خشنودى ، يا خيربودن آن امر، پس خدا او را
متهم داشته در قضاى او(11).
و كلينى ، به سند صحيح از حضرت صادق (عليه السلام ) روايت
كرده است كه داناترين مردم به خدا، كسى است كه راضى تر
باشد به قضاى او(12).
و به سند صحيح ديگر از حضرت امام زين العابدين (عليه
السلام )روايت كرده است كه صبر كردن و از خدا راضى بودن سر
طاعت و بندگى خداست ، و هر كه صبر كند در بلا و راضى باشد
از خدا در هر چه براى او حكم كند و مقدر گرداند،
خواه موافق خواهش او باشد و خواه نباشد، پس خدا مقدر نمى
گرداند براى او مگر آنچه خير او در آن است ، خواه دوست
دارد و خواه مكروه او باشد(13).
و بدان كه استخاره چند نوع است :
اول : آن كه در هر امرى كه اراده نمايد به جناب مقدس الهى
متوسل شود، و خير خودرا در آن امر از حق تعالى طلب نمايد،
و بعد از آن ، آنچه روى دهد به آن راضى باشد، از ميسر شدن
آن امر يا ميسر نشدن ، و از مصالح و مفاسدى كه بر شدن يا
نشدن آن مترتب شود، زيرا كه چون امر خود را به عالم
الخفيّات تفويض كرده است ، بايد كه راضى باشد بهرچه واقع
مى شود، و بداند كه حق تعالى خير او را بهتر از او مى
داند.
دوم : آن كه بعد از آن طلب خير از خدا بكند در دل خود نظر
كند، و آنچه به خاطر او مى افتد به آن عمل كند.
سوم : آن كه بعد از طلب خير، مشورت كند با مؤ منى ، و به
آنچه آن مؤ من مى گويد عمل كند.
چهارم : آن كه استخاره به قرآن مجيد، يا به تسبيح ، يا به
بنادق ، يا به رقاع بكند، به تفصيلى كه مذكور خواهد انشاء
اللّه . و اكثر احاديث استخاره دلالت بر قسم اول مى كند.
و بعضى از علماى ما مانند شيخ مفيد و ابن ادريس و محقق
(رضوان اللّه عليهم ) در جواز استخاره بغير سه قسم اول ،
تردد و تاءمل كرده اند، بلكه ابن ادريس ، ترجيح عدم جواز
داده . اما اكثر اعاظم تجويز كرده اند و مستحسن دانسته
اند، و در كتب فقه و دعا كيفيت انواع استخارات را ذكر كرده
اند، و شيخ شهيد و سيد بن طاووس (عليهما الرحمة ) طعن
بسيار بر انكار ابن ادريس (رحمه اللّه ) نموده اند.
و حق آن است كه چون احاديث در باب هر يك واقع شده انكار
نمى توان كرد. اما عمده استخاره ، آن سه شق اول است كه در
اين زمانها متروك است .
مفتاح اول : در بيان نوع اول است
اءعنى استخاره مطلقه
سيد على بن طاووس به سند صحيح روايت كرده است ، از
ابن اءبى يعفور، كه گفت : شنيدم از حضرت صادق (ع ) كه مى
فرمود در بيان كيفيت استخاره : كه تعظيم و تمجيد و حمد خدا
مى كنى ، و صلوات بر محمد و آل او مى فرستى ، پس مى گوئى
اللّهمّ انّى اساءلك باءنّك عالم
الغيب و الشّهادة الرحمن الرحيم و اءنت علام الغيوب ،
اءسخير اللّه برحمته پس حضرت فرمود: كه اگر امر
سختى باشد كه بيم در آن داشته باشى صد مرتبه بگو، و اگر
امر سهلى باشد سه مرتبه بگو(14).
مؤ لف گويد: كه ظاهر آن است كه تكرار صد بار و سه بار در
اءستخيراللّه برحمته باشد، و
اگر از اول دعا مكرر بخواند شايد بهتر باشد. و اگر پيش
از دعا بگويد سبحان اللّه و
الحمدللّه و لا اله الاّ اللّه و اللّه اكبر و لاحول
ولاقوة الاّ باللّه العلى العظيم و بعد از آن ، آن
دعا را بخواند شايد بد نباشد.
و ايضا، به سندهاى معتبر از حضرت صادق (عليه السلام )
روايت كرده است كه هر كه يك مرتبه خير خود را از خدا بطلبد
و او راضى باشد به هر چه خدا از براى او ميسر گرداند،
البته حق تعالى آنچه خير اوست براى او ميسر گرداند(15).
و به سند معتبر ديگر روايت كرده است ، كه محمد طيار به
خدمت حضرت صادق (عليه السلام ) عرض كرد كه به ما رسيده است
كه شما فرموده ايد: هر كه در امرى ، صد مرتبه خير خود را
از خدا بطلبد، البته خدا خير او را به نزد او بياورد، حضرت
فرمود: كه اگر يك نوبت نيز خير خود را بطلبد، خدا او را،
به خير او برساند(16).
و به اسانيده صحيحه روايت كرده است ، از حضرت امام محمد
باقر (عليه السلام ) كه طلب خير در هر ركعت از ركعات نافله
نماز پيشين كردن خوب است
(17).
مؤ لف گويد: كه شايد مراد طلبيدن در سجده باشد.
و در مكارم الاخلاق و كتاب
من لايحضر از حضرت صادق
(عليه السلام ) روايت كرده اند كه در استخاره بايد كه طلب
خير خود كند از خداوند عالميان ، در سجده آخر نافله صبح ،
صد و يك مرتبه به اين نحو كه بگويد:
الحمدللّه رب العالمين ، اللهمّ صلّ على محمد و آله
پس پنجاه مرتبه بگويد: اءستخيراللّه
برحمته پس باز حمد و صلوات را اعاده كند و پنجاه و
يك مرتبه بگويد: استخيراللّه برحمته
(18).
و سيد (رضى اللّه عنه ) اين روايت را نقل كرده است و گفته
است : كه بعد از آن مى گويد للّهمّ
يا اءبصر الناظرين ، و يا اءسمع السامعين ، و يا اءسرع
الحاسبين ، و يا اءرحم الراحمين ، صلّ على محمد و آله ، و
خرلى فى الامر الذى اءرد و اگر تواند به عربى حاجت
خود را ذكر كند، و باز بگويد: لا
اله الاّ العلى العظيم ، لا اله الاّ اللّه الحليم الكريم
، ربّ بحرمة محمد و آله صلّ على محمد و آله ، و خرلى فى
الامر الّذى اءردت فى الدنيا و الاخرة فى عافيه و
باز اگر تواند حاجت خود را ذكر كند به جاى فى الامر الذى
اءردت .
و در مكارم الاخلاق از حضرت
اميرالمؤ منين (صلوات اللّه عليه ) روايت كرده است در
كيفيت استخاره ، كه دو ركعت نماز مى گذارد، و بعد از نماز
صد مرتبه مى گويد اءستخيراللّه
پس مى گويد اللّهمّ انّى قد
هممت باءمر قد علمته ، فان كنت تعلم اءنّه خير لى فى دينى
و دنياى و آخرتى فيسره لى ، و ان كنت تعلم اءنّه شرّ لى فى
دينى و دنياى و آخرتى فاصرفه عنّى ، كرهت نفسى ذلك اءم
اءحبّت ، فانّك تعلم و لااعلم و اءنت علام الغيوب
پس عزم مى كند بر امرى كه اراده كرده است
(19).
و ايضا روايت كرده است كه مردى آمد به خدمت حضرت صادق
(عليه السلام ) و گفت : فداى تو شوم گاه هست كه كارى را مى
كنم و بعد از آن پشيمان مى شوم ، حضرت فرمود: كه چرا
استخاره نمى كنى ؟ گفت : فداى تو شوم چگونه استخاره كنم ؟
فرمود: كه چون نماز صبح را كردى دست را بلند كن برابر روى
خود و بگو اللّهمّ انّك تعلم و
لااعلم ، و اءنت علام الغيوب ، فصلّ على محمد و آل محمد، و
خرلى فى جميع ما عزمت به من اءمورى خيار بركة و عافية
(20).
و ايضا از حضرت امام محمد باقر (عليه السلام ) روايت كرده
است كه چون حضرت على بن الحسين (صلوات اللّه عليه ) اراده
حجى ، يا عمره اى ، يا بنده آزاد كردنى يا خريدنى يا
فروختنى مى كرد وضو مى ساخت و دو ركعت نماز استخاره مى
كرد، و در ركعت اول بعد از فاتحه سوره الرحمن و در دوم
سوره حشر مى خواند، و بعد از نماز دويست مرتبه طلب خير از
خدا مى كرد، يعنى مى گفت
اءستخيراللّه يا
اءستخيراللّه برحمته خيرة فى عافية پس سوره
قل هو اللّه ، و قل اءعوذ بربّ الفلق ، و قل اءعوذ بربّ
الناس مى خواند، پس مى گفت :
اللّهمّ انّى قدهممت باءمر قد علمته
، فان كنت تعلم اءنّه خير لى فى دينى و دنياى و آخرتى
فاقدره لى ، و ان كنت تعلم اءنّه شرّ لى فى دينى و دنياى و
آخرتى فاصرفه عنّى ، ربّ اعزم لى على رشدى ، و ان كرهت اءو
اءحبّت ذلك نفسى ، ببسم اللّه الرحمن الرحيم ، ما شاء
اللّه لاحول و لاقوة الاّ باللّه ، حسبى اللّه و نعم
الوكيه پس متوجه آن امر مى شد و عزم بر آن مى نمود(21).
و سيد بن طاووس (رضى اللّه عنه ) به سند صحيح از حضرت صادق
(عليه السلام ) روايت كرده است كه هرگاه كسى مطلبى از
پروردگار خود خواهد طلب نمايد، بايد كه در آن روز بر شصت
مسكين تصدق كند، و هر مسكين را يك صاع گندم بدهد به صاع
حضرت رسول (صلى اللّه عليه و آله ) و چون شب شود در ثلث
آخر شب غسل كند و جامه كنده كه پست ترين عيالش پوشند بپوشد
و بعوض زير جامه لنگى ببندد، پس دو ركعت نماز بجا آورد، و
چون در ركعت دوم به سجده اول برود
لا اله الاّ اللّه بگويد، و خدا را به عظمت و
بزرگوارى ياد كند.
و دور نيست كه اگر بعد از ذكر سجود تسبيحات اربع
ولا حول ولاقوة الاّ باللّه العلى
االعظيم بگويد خوب باشد، پس گناهان خود را آنچه در
خاطر داشته ياد كند، و طلب مغفرت و آمرزش كند، و اگر مجمل
بگويد اللّهمّ اغفرلى ماتعلم من
ذنوبى شايد بد نباشد، پس فرمود كه چون سر به سجده
دوم بگذارد صد مرتبه بگويد اللّهمّ
انّى اءستخيرك پس هر حاجت كه دارد از خدا بطلبد، و
هر مرتبه كه به سجده رود لنگ را از زانو دور كند كه زانوها
به زمين برسد، و عقب لنگ را نيز ميان ساقها و رآنهاداخل
كند كه مجموع زانوها و قدمهايش به خاك برسد(22).
و على بن ابراهيم در تفسير و حميرى در
قرب الاسناد روايت كرده اند
از على بن اسباط كه گفت : رفتم به خدمت حضرت امام رضا
(عليه السلام ) و گفتم مى خواهم به سفر مصر بروم و نمى
دانم از راه دريا بروم يا از راه صحرا، حضرت فرمود: كه برو
به مسجد حضرت رسول (صلى اللّه عليه و آله ) در غير وقت
نماز واجب ، و دو ركعت نماز بجا آور، و بعد از آن صد و يك
مرتبه اءستخيراللّه و به
روايت حميرى صد مرتبه بگو(23).
و اءيضا حميرى به سند صحيح از حضرت صادق (عليه السلام )
روايت كرده است كه هر كه در بالاى سر مرقد منور حضرت امام
حسين (صلوات اللّه عليه ) صد مرتبه طلب خير از خدا بكند،
پس حمد و تهليل و تسبيح و تمجيد و ثناء كند خدا را، البته
خدا خير او را براى او ميسر گرداند، يا در دل او بيندازد(24).
مؤ لف گويد: كه اگر چنين بگويد:
اءستخيراللّه برحمته خيرة فى عافية صد مرتبه ، پس
بگويد لا اله الاّ اللّه الحليم
الكريم ، و سبحان اللّه ، و الحمدللّه ربّ العالمين ، و
لاحول ولاقوة الا باللّه العلى العظيه شايد عمل به
حديث كرده باشد. پس صلوات بفرستد و طلب خير خود از خدا
بكند، و دعائى كه بعد از اين مذكور است ، كه راوى گفت : كه
شنيدم از حضرت صادق (عليه السلام ) كه در استخاره اين دعاء
را مى خواندند: للّهمّ انّى اءسالك
بعلمك ، و اءستخيرك بعزّتك ، و اءساءلك من فضلك العظيم ، و
اءنت اءعلم بعواقب الامور، ان كان هذا الامر خيرا لى فى
دينى و دنياى و آخرتى ، فيسره لى و بارك لى فيه [و اءعنّى
عليه خ ل ] و ان كان شرّا فاصرفه عنّى ، واقض لى الخير
[بالخير حيث ما كان خ ل ] حيث كان ، و رضّنى به حتى
لااءحبّ تعجيل ما اءخرت و لا تاءخير ما عجّله
(25).
و كلينى و شيخ ، به سند صحيح از حضرت صادق (عليه السلام )
روايت كرده اند كه دو ركعت نماز بكن ، و طلب خير خود از حق
تعالى بكن ، پس به خدا سوگند مى كنم كه هيچ مسلمان طلب خير
از خدا نمى كند مگر آنكه البته آنچه خير اوست خدا به نزد
او مى آورد(26).
و ابن بابويه و شيخ طوسى و ديگران به سند معتبر از حضرت
صادق (عليه السلام ) روايت كرده اند كه هر كه هفتاد مرتبه
اين دعا را براى طلب خير از خدا بخواند، البته خدا آنچه
خير اوست براى او مقدر مى گرداند، دعا اين است :
يا اءبصر الناظرين ، و يا اءسمع السامعين ، و يا اءسرع
الحاسبين ، و يا اءرحم الراحمين ، و يا اءحكم الحاكمين ،
صلّ على محمد و اءهل بيته ، و خرلى فى الامر الّذى اءرد
(27).
و در مكارم الاخلاق همين
روايت را نقل كرده ، و در آخرش گفته است : كه پس برو به
سجده و صد مرتبه بگو اءستخيراللّه
برحمته ، اءستقدراللّه فى عافية بقدرته پس متوجه آن
كار بشو كه هر چه رو مى دهد خير تو در آن است ، و متهم
مدار پروردگار خود را در آنچه براى تو مقدر كند، و بدان كه
خير تو البته در آن است
(28).
و شيخ (رحمه اللّه ) به سند معتبر از امام محمد باقر (عليه
السلام ) روايت كرده است كه حضرت امام زين العابدين (عليه
السلام ) هرگاه اراده امرى مى كردند، مانند حج يا عمره يا
فروختن يا خريدن يا بنده آزاد كردن وضو مى ساخت ، و دو
ركعت نماز استخاره مى كردند، و در آن دو ركعت سوره حشر و
سوره رحمن مى خواندند، پس قل اءعوذ
برب الفلق ، و قل اءعوذ برب الناس ، و قل هو اللّه اءحد
مى خواندند، پس اين دعا را مى خواندند:
اللّهمّ ان كان الامر الذى اءردت
خيرا لى فى دينى و دنياى و آخرتى و عاجل اءمرى و آجله ،
فيسره لى على اءحسن الوجوه و اءجملها [و اءكملها خ ل ] و
ان كان الامر الذى اءردت شرّا لى فى دينى و دنياى و آخرتى
و عاجل اءمرى و آجله ، فاصرفه عنّى على اءحسن الوجوه ، ربّ
لى على رشدى و ان كرهت ذلك اءو [و خ ل ] اءبته نفسى
(29).
برقى
(30) و سيد(31)
نيز اين روايت را نقل كرده اند، و در دعا، اختصارى كرده
اند، لهذا روايت شيخ را اختيار كرديم .
و ابن بابويه و شيخ و ديگران (رضى اللّه عنهم ) به سند حسن
از حضرت صادق (عليه السلام ) روايت كرده اند كه هرگاه يكى
از شما اراده كارى بكند، پس دو ركعت نماز بكند، پس حمد كند
خدا را و ثنا گويد بر او، و صلوات فرستد بر محمد و آل او و
بگويد: اللّهمّ ان كان هذا الامر
خيرا لى فى دينى و دنياى ، فيسره لى و قدره لى ، و ان كان
غير ذلك فاصرفه عنّه راوى پرسيد كه چه سوره در اين
دو ركعت بخوانم ؟
فرمود: كه هر سوره كه خواهى ، و اگر خواهى قل هو اللّه
اءحد و قل يا اءيها الكافرون بخوان ، و قل هواللّه اءحد در
ثواب برابر است با ثلث قرآن
(32).
و ايضا ابن بابويه و سيد (رحمة اللّه عليهما) روايت كرده
اند كه محمد بن خالد قسرى از حضرت صادق (عليه السلام ) سؤ
ال كرد از طريق استخاره ؟ فرمود: كه در آخر ركعتهاى نماز
شب در سجده صد و يك مرتبه بگو
اءستخير اللّه برحمته و به روايت ديگر صد مرتبه
(33).
و به سند معتبر ديگر روايت كرده اند كه هرگاه حضرت صادق
(عليه السلام ) اراده مى فرمودند كه غلامى يا چهارپايى
بخرند، يا امر آسانى يا حاجت سبكى داشتند صد مرتبه طلب خير
مى كردند، و اقلش اءستخير اللّه
برحمته است
(34).
و در قرب الاسناد به سند
معتبر از حضرت امام موسى (عليه السلام ) روايت كرده است كه
مردى به خدمت آن حضرت آمد و گفت : فداى تو شوم مى خواهم به
سفرى بروم و مى خواهم مرا استخاره تعليم نمائى كه اگر خير
من در اين سفر باشد براى من ميسر گرداند، و اگر براى من شر
باشد از من بگرداند، حضرت فرمود: كه مى خواهى به اين سفر
بروى ؟ گفت : آرى . فرمود: كه اين دعا بخوان تا براى تو
خير شوداللّهمّ قدّر لى ما اءردت و
اجعله خيرا لى ، فانّك تقدر على ذلك
(35).
و سيد بن طاووس (رضى اللّه عنه ) از حضرت صادق (عليه
السلام ) روايت كرده است كه بعد از نماز استخاره اين دعا
را بخوانند:
اللّهمّ انّك خلقت اءقواما يلجؤ ون
الى مطالع النّجوم ، لاوقات حركاتهم و سكونهم و تصرّفهم و
عقدهم و حلّهم ، و خلقتنى اءبراء اليك من اللّجاء اليها و
من طلب الاختيارات بها، و اءتيقّن [اءيقن خ ل ] اءنّك لم
تطلع اءحدا على غيبك فى مواقعها، و لم تسهّل له السّبيل
الى تحصيل اءفاعيلها، و اءنّك قادر على نقلها فى مداراتها
فى مسيرها [سيرها خ ل ] عن السّعود العامّة و الخاصّة الى
النّحوس ، و من النّحوس الشّاملة و المفردة الى السّعود،
لانّك تمحوما تشاء و تثبت و عندك اءمّ الكتاب ، و لانّها
خلق من خلقك و صنعة من صنيعك [صنعك صنعتك خ ل ] و ما
اءسعدت من اعتمد على مخلوق مثله ، و استمدّ الاختيار لنفسه
و هم اءولئك ، و لا اءشقيت من اعتمد على الخالق الّذى اءنت
هو، لا اله الاّ اءنت وحدك لاشريك لك و ساءلك بما تملكه و
تقدر عليه ، و اءنت به ملىّ و عنه غنىّ، و اليه غير محتاج
، و به غير مكترث ، من الخيرة الجامعة للسّلامة و العافية
و الغنيمة لعبدك من حدث الدّنيا الّتى اليك فيها ضرورته
لمعاشه ، و من خيرات الاخرة الّتى عليك فيها معوّله ، و
اءنا هو عبدك .
اللّهمّ فتولّ يا مولاى اختيار خير الاوقات ، لحركتى و
سكونى و نقضى و ابرامى و سيرى و حلولى و عقدى و حلّى ،
واشدد بتوفيقك عزمى و سدّد فيه راءيى ، و اقذفه فى فؤ ادى
حتّى لايتاءخّر و لايتقدّم وقته عنّى ، و اءبرم [واءثرم خ
ل ] من قدرتك كلّ نحس يعرض بحاجز حتم من قضائك يحول بينى
وبينه ، و يباعده منّه فى دينى و نفسى و مالى و ولدى و
اخوانى ، و اءعذنى به من الاولاد و الاموال و البهائم و
الاعراض ، و ما اءحضره و ما اءغيب عنه ، و ما اءستحبه و ما
اءخلّفه .
و حصّنّى من كلّ ذلك بعياذك من الافات و العاهات و
البليّات ، و من التّغيير و التّبديل و النّقمات و المثلات
، و من كلمتك الخالقة ، و من جميع المخلوقات [المخوفات خ ل
] و من سوء القضاء، و من درك الشّقاء، و من شماتة الاعداء،
و من الخطاء و الزّلل فى قولى و فعلى ، و ملّكنى الصّواب
فيهما، بلا حول و لا قوّة الاّ باللّه علىّ العظيم ، بلا
حول و لاقوة الاّ باللّه الحكيم الكريم ، بلا حول و لاقوّة
الاّ باللّه العزيز العظيم [العليم خ ل ] بلاحول و لاقوّة
الاّ باللّه حرزى و عسكرى ، بلا حول و لاقوة الاّ باللّه
سلطانى و مقدرتى ، بلاحول و لاقوّة الاّ باللّه عزّى و
منعتى .
اللّمّ اءنت العالم بجوائل فكرى ، و جوائس صدرى ، و
مايترجّح فى الاقدام عليه و الاحجام عنه مكنون ضميرى و
سرّى ،و اءنا فيه بين حالين خير اءرجوه و شرّ اءتقّيه ، و
سهو يحيط بى ودين اءح .طه ، فان اءصابنى [اءصابنى خ ل ]
الخيرة الّتى اءنت خالقها لتهبها لى ، لاحاجة بك اليها بل
بجود منك علىّ بها غنمت و سلمت ، و ان اءخطاءتنى خسرت و
عطبت .
اللّهمّ فاءرشدنى منه الى مرضاتك و طاعتك ، و اءسعدنى فيه
بتوفيقك و عصمتك ، و اقض بالخير و العافية و السّلامة
التّامة الشّاملة الدّائمة لى فيه حتم اءقضيتك و نافذ عزمك
و مشيّتك ، و انّنى [انّى خ ل ] اءبراء اليك من العلم
بالاوفق [بالارفق خ ل ] من مباديه و عواقبه و فواتحه
[مفاتحه خ ل ] و خواتمه و مسالمه و معاطبه و من القدرة
عليه ، و اءقرّ اءنّه لاعام و لا قادر على سداده سواك ،
فاءنا اءستهديك و اءستعينك [و اءستفتيك خ ل ] و اءستقضيك و
اءستفيك و اءدعوك و اءرجوك ، و ما تاه من استهداك ، و
لاضلّ من استفتاك ، و لا دهى من استكفاف ، و لاحال [خاب خ
ل ] من دعاك ، و لااءخفق من رجاك ، فكن لى عند اءحسن ظنونى
و آمالى فيك ، يا ذاالجلال و الاكرام ، انّك على كلّ شى ء
قدير.
و استنهضت لمهمّى هذا و لكلّ مهمّ، اءعوذ باللّه السّميع
العليم من الشيطان الرّجيم ، بسم اللّه الرّحمن الرّحيم ،
الحمدللّه ربّ العالمين ، الرّحمن الرّحيم ، مالك يوم
الدّين ، ايّاك نعبد و ايّاك نستعين ، اهدنا الصّراط
المستقيم ، صراط الّذين اءنعمت عليهم ، غيرالمغضوب عليهم ،
ولا الضّالّين . قل اءعوذ بربّ النّاس ، ملك النّاس ، اله
النّاس ، من شرّ الوسواس الخنّاس ، الذى يوسوس فى صدور
النّاس ، من الجنة والنّاس . قل اءعوذ بربّ الفلق ، من شرّ
ما خلق ، و من شرّ غاسق اذا وقب ، و من الجنّة و الناس .
قل اءعوذ بربّ الفلق ، من شرّ ما خلق ، و من شرّ غاسق اذا
وقب ، و من شرّ النّفاثات فى العقد، و من شرّ حاسد اذا
حسد. قل هو اللّه اءحد، اللّه الصّمد، لم يلد و لم يولد، و
لم يكن له كفوا اءحد.
پس بخوان سوره تبارك الذى بيده الملك تا آخر سوره ، پس
بگو: واذاقراءت القرآن جعلنا بينك و
بين الّذين لايؤ منون بالاخرة حجابا مستورا، و جعلنا على
قلوبهم اءكنّة اءن يفقهوه و فى آذانهم وقرا، و اذا ذكرت
ربّك فى القرآن وحده ولّوا على اءدبارهم نفورا، اولئك هم
الغافلون ، اءفراءيت من اتّخد الهه هواه و اءضلّه اللّه
على علم و ختم على سمعه و قلبه و جعل على بصره غشاوة فمن
يهديه من بعد اللّه اءفلا يتذكّرون ، و من اءظلم ممّن ذكّر
بآيات ربّه فاعرض عنها و نسى ما قدّمت يداه انّا جعلنا على
قلوبهم اءكنّة اءن يفقهوه و فى آذانهم و قرا و ان تدعهم
الى الهدى فلن يهتدوا اذا اءبدا، الّذين قال لهم الناس انّ
النّاس قدجمعوا لكم فاخشوهم فزادهم ايمانا، و قالوا حسبنا
اللّه و نعم الوكيل فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل لم
يمسسهم سوء و اتّبعوا رضوان اللّه و اللّه ذوفضل عظيم ،
فاضرب لهم طريقا فى البحر يبسا لاتخاف دركا و لاتخشى ،
لاتخافا انّنى معكما اءسمع و اءرى .
و استنهضت لمهمّى هذا و لكلّ مهمّ اءسماء اللّه العظام و
كلماته التّوامّ و فواتح سور القرآن و خواتيمها و محكماتها
و قوارعها و كلّ عوذة تعوّذ بها نبىّ اءو صديق حم شاهت
الوجوه وجوه اءعدانى فهم لايبصرون ، و حسبى اللّه ثقة و
عدّة و نعم الوكيل ، و الحمدللّه ربّ العالمين ، و صلواته
على سيدنا محمد رسوله و آله الطاهرين
(36)
مؤ لف گويد: كه اگر در ابتداى سور معوذتين و قل هواللّه
نيز بسم اللّه الرحمن الرحيم را اعاده كند شايد بد نباشد،
و از فحواى دعا ظاهر مى شود كه از براى دفع شر اعادى نيز
اين دعا را خواندن مناسب است .
و ايضا سيد (رضى اللّه عنه ) به سند معتبر روايت كرده است
كه از حضرت امام رضا (عليه السلام ) كه روايت كرد از پدرش
از حضرت امام جعفر (صلوات اللّه عليهما) كه هر كه اين دعا
را بخواند در كارى كه اراده كند نبيند در عاقبت آن كار مگر
آنچه خواهد و دوست دارد، و دعا اين است :
اللّهمّ انّ خيرتك تنيل الرّغائب ،
و تجزل المواهب ، و تطيّب المكاسب ، و تغنم المطالب ، و
تهدى الى اءحمد العواقب ، و تقى من محذور النّوائب ،
اللّهمّ انّى اءستخيرك فيما عقد عليه راءيى وقادنى اليه
هواى ، فاءساءلك يا ربّ اءن تسهّل لى من ذلك ما تعسّر، و
اءن تعجّل من ذلك تيسّر، و اءن تعطينى يا ربّ الظفر فيما
استخرتك فيه و عونا بالانعام فيما دعوتك ، و اءن تجعل يا
ربّ بعده قربا، و خوفه اءمنا، و محذوره سلما، فانك تعلم و
لا اءعلم و تقدر و لا اءقدر، و اءنت علام الغيوب ، اللّهمّ
ان يكن هذا الامر خيرا لى فى عاجل الدنيا و [آجل خ ل ]
الاخرة ، فسهله لى و يسّره علىّ، و ان لم يكن فاصرفه عنّى
و اقدر لى فيه الخيرة ، انّك على كلّ شى ء قدير، يا اءرحم
الراحمين
(37).
و ايضا سيد (رحمه اللّه ) روايت كرده است ، از محمد بن
مظفر كه آخر فرمانى كه از حضرت صاحب الامر (صلوات اللّه
عليه ) بيرون آمد اين دعاى استخاره بوده كه بايد به آن عمل
كنند، و در نمازهاى حاجت نيز مى توان خواندن ، و دعا اين
است : بسم اللّه الرحمن الرحيم ،
اللّهمّ انّى اءسالك باسمك الّذى عزمت به على السّماوات
والارض ، فقلت لهما اتينا طوعا اءو كرها قالتا اءتينا
طائعين ، و باسمك الذى عزمت به على عصا موسى ، فاذا هى
تلقف ما ياءفكون . و اءساءلك باسمك الذى صرفت به قلوب
السحرة اليك حتّى قالوا آمنا بربّ العالمين [ربّ موسى و
هارون اءنت اللّه ربّ العالمين خ ] و اءسالك بالقدرة التى
تبلى بها كلّ جديد و تجدد بها كلّ بال ، و اءسالك بكلّ حقّ
هو لك و بكلّ حقّ جعلته عليك ، ان كان هذا الامر خيرا لى
فى دينى و دنياى و آخرتى اءن تصلى على محمد و آل محمد، و
تسلّم عليهم تسليما، و تهنّئه [تهيّئه خ ل ] لى و تسهّله
علىّ، و تلطف لى فيه برحمتك يا ارحم الراحمين ، و ان كان
شرّا لى فى دينى و دنياى و آخرتى اءن تصلى على محمد و آل
محمد [و آله خ ل ] و تسلّم عليهم تسليما، و اءن تصرفه عنّى
بما [بم خ ل ] شئت و كيف شئت ، و ترضينى بقضائك ، و تبارك
لى فى قدرك ، حتى لااءحبّ تعجيل شى ء اءخّرته ، و لاشى ء
عجّلته ، فانّه لاحول و لاقوة الاّ بك ، يا علىّ يا عظيم
يا ذاالجلال و الاكرام
(38).
و شيخ طوسى (عليه الرحمه ) در مجالس
روايت كرده است از امام على نقى (عليه السلام ) كه
حضرت صادق (عليه السلام ) فرمود كه پدرم (صلوات اللّه عليه
) در استخاره اين دعا را مى خواند:
اللّهمّ انّ خيرتك تنيل الرّغائب ،
و تجزل المواهب ، و تغنم المطالب ، و تطيّب المكاسب ، و
تهدى الى اءحمد العواقب ، و تقى محذور النّوائب ، اللهمّ
يا مالك الملوك اءستخيرك فيما عزم راءيى عليه و قادنى هواى
[يا مولاى خ ل ] اليه ، فسهل من ذلك ما توعّر، و يسّر منه
ما تعسّر، واكفنى فى استخارتى المهمّ، و ادفع عنّى كلّ
ملمّ، واجعل عاقبة اءمرى غنما، و محذوره سلما، و بعده
قربا، وجد به خصبا، اءعطنى يا ربّ لواء الظّفر فيما
استخرتك فيه ، و قرّر الانعام فيما دعوتك له ، و منّ علىّ
بالافضال فيما رجوتك ، فانّك تعلم و لا اءعلم ، و تقدر و
لا اءقدر، و اءنت علام الغيوب
(39).
و شيخ كفعمى (رحمة اللّه عليه ) در كتاب
بلدالامين از حضرت امام رضا
(صلوات اللّه عليه ) از جمله ادعيه وسائل اين دعا را براى
استخاره روايت كرده است :
اللّهمّ انّ خيرتك فيما اءستخيرك
فيه تنيل الرّغائب ، و تجزل المواهب ، و تغنم المطالب ، و
تطيّب المكاسب ، و تهدى الى اءجمل المذاهب ، و تسوق الى
اءحمد العواقب ، و تقى مخوف النّوائب . اللّهمّ انّى
اءستخيرك فيما عزم راءيى عليه وقادنى عقلى اليه ، فسهّل
اللّهمّ منه ما توعّر، و يسّر منه ما تعسّر، و اكفنى فيه
المهمّ، وادفع عنّى كلّ ملمّ، و اجعل ربّ عواقبه غنما، و
خوفه [مخوفه خ ل ] سلما، و بعده قربا، وجدبه خصبا، و اءرسل
اللهم اجابتى ، و اءنجح طلبتى ، واقض حاجتى ، واقطع
عوائقها، وامنع بوائقها، واءعطنى اللّهمّ لواء الظّفر
بالخيرة فيما استخرتك ، و وفور الغنم فيما دعوتك ، و عوائد
الافضال فيما رجوتك . واقرنه اللّهمّ بالنّجاح وحطه
بالصّلاح ، و اءرنى اءسباب الخيرة واضحة ، و اعلام غنمها
لائحة ، واشدد خناق تعسّرها، وانعش صريع تيسرها. و بيّن
اللّهمّ ملتبسها، و اءطلق محتبسها، و مكن اءسّها حتى تكون
خيرة مقبلة بالغنم ، مزيلة للغرم ، عاجلة النّفع ، باقية
الصنع ، انّك ولىّ المزيد مبتدى ء بالجود(40).
و در محاسن برقى از حضرت
رسول (صلى اللّه عليه و آله ) روايت كرده است كه هر كه طلب
خير از خدا كند بايد كه عددش طاق باشد(41).
و ايضا از حضرت صادق (عليه السلام ) روايت كرده است كه
پدرم هرگاه اراده استخاره مى كرد وضو مى ساخت و دو ركعت
نماز مى كرد و مشغول استخاره مى شد، و اگر در اثناى
استخاره كسى با او سخن مى گفت سبحان
اللّه مى گفت و سخن با كسى نمى گفت تا فارغ مى شد(42).
و ايضا در محاسن و
مكارم روايت كرده اند كه در
استخاره اين دعا بخوانند:
اللّهمّ انّى اءستخيرك برحمتك ، و
اءستقدرك الخير بقدرتك عليه ، لانّك عالم الغيب و الشّهادة
الرحمن الرحيم ، فاءسالك اءن تصلّى على محمد و آله ، كما
صلّيت على ابراهيم و آل ابراهيم انّك حميد مجيد، اللّهمّ
ان كان هذا الامر الّذى اءريده خيرا لى فى دينى و دنياى و
آخرتى فيسره لى ، و ان كان غير ذلك فاصرفه عنّى و اصرفنى
عنه
(43).
و ايضا هر دو از آن حضرت روايت كرده اند كه فرمود بعضى از
پدران من در استخاره اين دعا مى خواندند:
اللّهمّ لك الحمد و بيدك الخير كله
، اللهم انّى اءستخيرك برحمتك ، واءستقدرك الخير بقدرتك
عليه ، لانّك تقدر و لااءقدر، و تعلم و لااعلم ، و اءنت
علام الغيوب ، اللهمّ فما كان من اءمر هو اءقرب من طاعتك و
اءبعد من معصيتك و اءرضى لنفسك و اءقضى لحقّك ، فيسره لى و
يسرنى له ، و ما كان من غير ذلك فاصرفه عنّى و اصرفنى عنه
، فانّك لطيف لذلك و القادر عليه
(44).
و در محاسن به سند معتبر
روايت كرده است كه حضرت امام محمد باقر (عليه السلام )
فرمود: كه هرگاه امر عظيمى را اراده كنم صد مرتبه طلب خير
خود از حق تعالى مى كنم ، و اگر غلام خريدن يا مانند آن
باشد سه مرتبه طلب خير مى كنم مى گويم :
اللّهمّ انّى اءسالك باءنّك عالم
الغيب و الشّهادة ، ان كنت تعلم اءنّ الامر الذى اءردت خير
لى فخره لى و يسره ، و ان كنت تعلم اءنّه شرّ لى فى دينى و
دنياى و آخرتى فاصرفه عنّى الى ما هو خير لى ، و رضّنى فى
ذلك بقضائك ، فانّك تعلم و لااءعلم ، و تقدر و لا اءقدر، و
تقضى و لا اءقضى ، انّك علام الغيوب
(45).
مؤ لف گويد: كه ظاهرش آن است كه پيش از اين دعا صد مرتبه
يا سه مرتبه اءستخيراللّه برحمته
بگويد و بعد از آن اين دعا را بخواند، و احتمال
دارد كه همين دعا را مكرر بخواند.
و ايضا به سند معتبر ديگر از حضرت صادق (عليه السلام )
روايت كرده است كه مى گوئى در دعاى استخاره :
اءستخيراللّه و اءستقدر اللّه و
اءتوكل على اللّه ، و لاحول و لاقوة الاّ باللّه ، اءردت
اءمرا فاءساءل الهى ان كان ذلك له رضا اءن يقضى لى حاجتى ،
و ان كان له سخطا اءن يصرفنى عنه و اءن يوفقنى لرضاه
(46).
و كلينى و شيخ و سيد (رضى اللّه عنهم ) به سند صحيح از
حضرت صادق (عليه السلام ) روايت كرده اند كه دو ركعت نماز
بكن و طلب خير از علام الغيوب بكن ، پس به خدا سوگند ياد
مى كنم كه هر مسلمان كه خير خود را از خدا بطلبد البته
آنچه خير اوست به نزد او مى آورد(47).
و سيد و كفعمى و ديگران به چندين سند از حضرت امام محمد
باقر (عليه السلام ) روايت كرده اند كه حضرت اميرالمؤ منين
(صلوات اللّه عليه ) فرمود: كه حضرت رسول (صلى اللّه عليه
و آله ) را سرى بود كه كم كسى بر آن مطلع شد، و مى گفت و
من نيز مى گويم كه لعنت خدا و ملائكه و صالحان خلق خدا بر
كسى باد كه افشاى سرّ آن حضرت نمايد، مگر نزد كسى كه
اعتماد بر او داشته باشد.
پس كتمان كنيد راز آن حضرت را، بدرستى كه شنيدم مى فرمود:
كه يا على به خدا سوگند ياد مى كنم كه نمى گويم بتو مگر
آنچه گوشهاى من شنيده و دل من حفظ كرده و ديده من به سوى
آن نظر كرده ، پس زنهار يا على سرّ مرا فاش مكن ، به درستى
كه من از خداوند خود استدعا كرده ام كه هر كه افشاى سرّ من
بكند نزد غير محرم اسرار من بچشاند باو گرمى آتش جهنم را.
پس فرمود: كه يا على بسيارى از مردم اگر عمل كنند به آنچه
من مى گويم در نهايت مرتبه عبادت خواهد بود هر چند عبادت
ايشان كم نمايد، و اگر نه ترس آن داشتم كه طاغيان اين امت
دين مرا ضايع كنند هر آينه اين سرّ را فاش مى كردم و به
همه كس مى گفتم ، لهذا نمى خواهم كه غير كسى كه محل اعتماد
باشد بداند.
بدان كه در شب معراج چون به آسمان هفتم رسيدم نظر كردم به
سوى فرجه اى از عرش الهى كه نور از آن مى جوشيد مانند ديگى
كه در جوش باشد، پس چون خواستم برگردم مرا نزد آن فرجه
نشانيدند، و ندا به من رسيد كه اى محمد پروردگارت تو را
سلام مى رساند و مى گويد كه تو گرامى ترين خلقى نزد او، و
نزد او علمى است كه از جميع پيغمبران و امتهاى ايشان پنهان
داشته است بغير تو و هر كه را به پسندى تو از امت تو، و
كسى كه او به پسندد بعد از خود، و چون اين دعاها را
بخوانند گناهان گذشته ايشان بر طرف شود، و بعد از آن از
گناه نترسند، و به اين سبب امر مى كنم تو را به كتمان آن ،
تا آن كه عمل كنندگان اكتفا به اين نكنند و دست از ساير
طاعات بردارند.
پس در ضمن دعاها فرمود: كه يا محمد، هركه او را دو امر پيش
آيد و خواهد كه از براى او اختيار كنم هر يك را كه نزد من
پسنديده تر است ، پس وقتى كه اراده آن امر مى كند اين
دعا را بخواند:
اللهم اخترلى بعلمك ، و وفقنى لرضاك
و محبتك ، اللهم اخترلى بقدرتك و جنبنى بعزتك مقتك و سخطك
، اللهم اخترلى فيما اءريد من هذين الامرين و نام مى برى
از آن دو اءمر را اءسرهما الىّ، و اءحبّهما اليك ، و
اقربهما منك ، و اءرضا همالك ، اللهمّ انّى اءسالك بالقدرة
الّتى زويت بها علم الاشياء كلّها عن جميع خلقك ، فانّك
عالم بهواى و سريرتى و علانيتى ، فصلّ على محمد و آله ،
واسفع بناصيتى الى ما تراه لك رضا ولى صلاحا فيما استخرتك
فيه حتى تلزمنى من ذلك اءمرا اءرضى فيه بحكمك ، و اءتكل
فيه على قضائك ، واكتفى فيه بقدرتك ، و لاتلبنى و هواى
لهواك مخالف ، و لا ما اءريد لما تريد لى مجانب ، اغلب
بقدرتك التى تقضى بها ما اءحببت على من احببت بهواك هواى ،
و يسّرنى لليسرى التى ترضا بها عن صاحبها، و لاتخذلنى بعد
تفويضى اليك اءمرى ، برحمتك الّتى وسعت كلّ شى ء، اللهمّ
اءوقع خيرتك فى قلبى ، وافتح للزومها يا كريم ، آمين رب
العالمين پس هرگاه اين دعا بخواند من اختيار مى كنم
براى او منافع او را در دنيا و آخرت
(48).
و سيد، به سند موثق از زراره روايت كرده است كه گفت : به
حضرت امام محمد باقر (عليه السلام ) عرض كردم كه هرگاه
اراده كارى داشته باشم و خواهم طلب خير خود از پروردگار
خود بكنم چگونه بگويم ؟ حضرت فرمود: كه هرگاه اراده
استخاره داشته باشى روز سه شنبه و چهارشنبه و پنجشنبه را
روزه بدار، پس در روز جمعه در مكان پاكيزه اى دو ركعت نماز
بكن ، پس نظر كن بجانب آسمان و صد مرتبه بگو:
اللهم انّى اسالك باءنّك عالم الغيب
و الشهادة الرحمن الرحيم ، اءنت عالم الغيب ، ان كان هذا
الامر خيرا لى فيما اءحاط به علمك ، فيسره لى و بارك فيه
وافتح لى [لى به خ ل ] بابه ، و ان كان ذلك شرّا لى فيما
اءحاط به علمك ، فاصرفه عنّى بما تعلم ، فانك تعلم و لا
اعلم ، و تقدر و لااءقدر، و تقضى و لااءقضى ، و اءنت علام
الغيوب
(49).
و ايضا به سند معتبر از كتاب دلائل
حميرى روايت كرده است ، از محمد بن سهل قمى كه گفت
: من در مكه معظمه مجاور بودم ، پس رفتم به مدينه و به
خدمت حضرت امام محمد تقى (عليه السلام ) مشرف شدم ، و
اراده داشتم كه از حضرت سؤ ال كنم از براى شرف و كرامت
جامه را كه بپوشم و ميسر نشد كه سؤ ال كنم تا وداع كردم و
بيرون آمدم ، و خواستم كه از مدينه بيرون روم ، باز به
خاطرم رسيد كه عريضه به خدمت حضرت بنويسم و جامه را سؤ ال
كنم ، چون ترددى داشتم عريضه را نوشتم و رفتم به مسجد حضرت
رسول (صلى اللّه عليه و آله ) و دو ركعت نماز استخاره كردم
، و بعد از آن صد مرتبه طلب خير از خدا كردم ، پس در دلم
افتاد كه نامه را نفرستم ، نامه را دريدم و از مدينه بيرون
رفتم ، چون روانه شدم ديدم كه خادم آن حضرت در ميان قطارها
مى گردد و سؤ ال از مكان من مى كند، چون به من رسيد
دستمالى به من داد كه دو پارچه بسيار خوش قماش نازك در
ميان آن پيچيده بود، و گفت : مولاى تو اين جامه ها را براى
تو فرستاده است ، پس احمد بن محمد بن عيسى راوى حديث گفت :
كه در آن زودى محمد بن سهل به رحمت خدا رفت ، و من او را
غسل دادم و در همان جامه ها كه حضرت فرستاده بودند او را
كفن كردم
(50).
مؤ لف گويد: كه در اين حديث چندين معجزه از آن جناب ظاهر
شده :
اول : آن كه حضرت دانسته كه در خاطر او بوده كه جامه طلب
كند براى او فرستادند.
دوم : آن كه اشعار فرمودند كه اجل او نزديك شده احتياج به
جامه دوخته ندارد.
سوم : آن كه جامه ها به عدد اثواب ضرورى كفن براى او
فرستادند، زيرا كه مى دانستند كه در كفن به آنها محتاج
خواهد شد.
و سيد (رحمه اللّه ) اين حديث را براى آن نقل كرده است كه
استخاره و نماز آن به اين نحو ميان محدثين شيعه مشهور و
معروف بوده ، و اين حديث به مفتاح آينده انسب است .
و شيخ مفيد (عليه الرحمة ) در مسائل عزية گفته است : كه از
براى استخاره نماز مقررى هست ، و آن دو ركعت است با هر
سوره كه خواهد، و بعد از سلام حمد و ثناى خدا بگو و صلوات
بر محمد و آل بفرستد و بگويد:
اللهمّ انّى اءستخيرك بعلمك و قدرتك
، و اءستخيرك بعزّتك ، و اءسالك من فضلك ، فانّك تقدر و لا
اءقدر، و تعلم و لااعلم ، و اءنت علام الغيوب . اللهمّ ان
كان هذا الامر الذى عرض لى خيرا فى دينى و دنياى و آخرتى ،
فيسره لى و بارك لى فيه و اءعنى عليه ، و ان كان شرّا
فاصرفه عنى و اقض لى الخير حيث كان ، و رضنى به حيث
لااءحبّ تعجيل ما اءخرت و لاتاءخير ما عجلت و اگر
خواهد بگويد: اللهمّ خرلى فيما عرض
لى ، واقض لى بالخيرة فيما وفّقتنى له منه [منك خ ل ]
برحمتك يا اءرحم الراحمين
(51).
و شيخ طوسى (عليه الرحمة ) در كتاب
مبسوط و نهاية گفته
است : كه سنت است آدمى در امرى كه اراده كند دو ركعت نماز
بكند، و هر سوره كه خواهد در آن دو ركعت بخواند، و قنوت در
ركعت دوم بخواند، و بعد از سلام هر دعا كه داند بخواند و
مطلب خود را بطلبد، پس به سجده رود و صد نوبت بگويد:
اءستخير اللّه فى جميع اءمورى
(52).
و ابن ادريس
(53) و ابن البراج
(54) (رحمة اللّه عليهما) نيز نزديك به اين
، گفته اند.
و سيد، به سند صحيح از محمد بن مسلم روايت كرده است كه
اراده شام كردم و حضرت صادق (عليه السلام ) مرا امر كرد كه
اين دعا بخوانم : اللهمّ ا كان هذا
الوجه الذى هممت به خيرا لى فى دينى و دنياى و عاقبة اءمرى
و لجميع المسلمين ، فيسره و بارك لى فيه ، و ان كان ذلك
شرا لى فاصرفه عنّى الى ما هو خير لى منه ، فانّك تعلم و
لااعلم ، و تقدر و لا اءقدر، و اءنت علام الغيوب پس
صد مرتبه بگويم اءستخيراللّه
چون چنين كردم رفتن به شام برطرف شد و همان تهيه را صرف
سفر حج كردم . و ايضا راوى گفت : كه اءستخيراللّه را در
امر عظيم صد و يك مرتبه بگويد، و در امر سهل ده مرتبه
(55).
و ابن براج (قدس سره ) در مهذب
گفته است : كه بهترين انواع استخاره آن است كه دو
ركعت نماز بجا آورد چنانچه ساير نوافل را مى كند، و قنوت
در ركعت دوم بخواند، و در سجده آخر نماز صد مرتبه بگويد:
اءسخيراللّه پس بگويد:
لا اله الا اللّه الحليم الكريم ،
لا اله الا اللّه العلىّ العظيم ، ربّ بحق محمد و آل محمد،
صلّ على محمد و آل محمد، و خرلى فى الامر الذى اءردت
(56).
مؤ لف گويد: كه احاديث در اين نوع استخاره بسيار است ، و
چون بعضى با آنچه مذكور شد اختلاف يسيرى داشت به همين
اكتفا نمود، و به هر يك از اينها كه ذكر كرديم اگر عمل كند
خوب است ، و اگر بعضى را با بعضى ضم كند تمامتر خواهد بود.
و از جمله دعاها كه مناسب اين نوع است دعاى صحيفه كامله
است و آن اين است :
اللهمّ انّى اءستخيرك بعلمك ، فصلّ
على محمد و آله ، واقض لنا بالخيرة ، واءالهمنا معرفة
الاختيار، واجعل ذلك ذريعة الى الرضا بما قضيت لنا
والتسليم لما حكمت ، فاءزح عنّا ريب [اءهل خ ] الارتياب ،
و اءيدنا بيقين المخلصين ، و لا تسمنا عجز المعرفة عمّا
تخيّرت ، فنغمط قدرك و نكره موضع رضاك ، و نجنح الى التى
هى اءبعد من حسن العاقبة و اءقرب الى ضد العافية ، حبّب
الينا ما نكره من قضائك ، و سهل علينا ما نستصعب من حكمك ،
و اءلهمنا الانقياد لما اءوردت علينا من مشيّتك ، حتى
لانحبّ تاءخير ما عجّلت و لاتعجيل ما اءخرت ، و لانكره ما
اءحببت و لانتخيّر ما كرهت ، و اختم لنا بالّتى هى احمد
عاقبة و اءكرم مصيرا، انّك تفيد الكريمة و تعطى الجسيمة ،
و تفعل ما تريد و اءنت على كلّ شى ء قدير(57).
و ظاهرا در قسم دوم نيز خواندن مناسب باشد، و در اقسام
ديگر بعيد است .
|