خاطرات و حكايتها - جلد نهم

گرد آورى و تدوين : مؤ سسه فرهنگى قدر ولايت

- ۲ -


ما الان در سر گردنه ى احد قرار داريم
ملت ما بحمدالله ملت زنده يى است ، دولت ما هم دولت مومنى است ، پاى به اصول اسلامى هستند و هستيم و پاى اين اصول ايستاده ايم و برا ين اصول و مبانى پافشارى مى كنيم . اصلا فلسفه ى پيدايش ما همين است كه مى خواهيم اسلام و احكام الهى در اين عالم پياده بشود؛ البته كار سختى است . اگر به اين كارهايى كه من گفتم - همين پيشرفت علمى ، و پيشرفت اقتصادى - خوب عمل بكنيم ، اين نسل نويى كه دارد روى كار مى آيد، با استعداد فراوانى كه وجود دارد، من نگاهم اين است كه تا ده سال ديگر اكثر اين مشكلات برطرف خواهد شد . ما الان در يك فصل خيلى حساسى قرار داريم ، به تعبير يكى از دوستان ، ما الان در سر گردنه ى احد قرار داريم . اگر آن پنجاه نفر آدم سر گردنه احد صبر كرده بودند، قضيه جور ديگرى مى شد؛ يك ساعت صبر نكردند و عجله كردند؛ خيال كردند كه حالا دنيا دارد به آخر مى رسد اگر يك ساعت صبر مى كردند وضع جور ديگرى بود الان ما سر گردنه احد تاريخيم ؛ بايد يك ساعت تاريخى صبر كنيم ؛ بايد استقامت كنيم ، ايستادگى كنيم ؛ همه با همه ى ايمانشان كار كنند، روى اسلام ، روى وحدت ملى ، روى درسهاى امام ، روى همين مبانى و اصولى كه اشاره كردم ؛ به جد تكيه كنند. خواهيد ديد كه ما بتدريج اين گره هاى كور، اين كلافهاى سردرگم ، آرام آرام خودش باز مى شود؛ نه اين كه خودش باز بشود، اينها خودش روشهاى كارگر و مؤ ثر است ؛ راهها را باز مى كند، بن بستها باز مى شود. من توصيه نمى كنم كه توان دشمن را غافلانه نديده بگيريم ، اما توصيه هم مى كنم كه توان دشمن را كودكانه ، خيلى بزرگ تر از آن چه كه هست نگيريم و نبينيم ؛ بفهميم كه دشمن چه دارد و چه كار مى كند.
گر بگويم شرح اين معنا، تمام صد قيامت بگذرد وين ، ناتمام
صد قيامت كه نه ، اما ساعتهايى مى گذرد، باز هم ناتمام مى ماند.
شرح اين هجران و اين خون جگر اين زمان بگذار تا وقت دگر (13)

به جاى موشكها وسايل شهوترانى بفرستيد!
امروز شما جوانها هدف توطئه اى بسيار خطرناك هستيد. اين خطرات هر جايى كه اسلام و ايمان هست و نسل جوان دل به سوى معنويت و حقيقت دارد وجود دارد. راه رهايى از آنها هم وجود دارد. و اين چيزى است كه من و شما بايد به آن فكر كنيم . من مثل پدر شما هستم . چه در سنين جوانى و چه در دورانهاى بعد، دهها سال از عمرم را با جوانها گذرانده ام . مى دانم كه كليد حل مشكلات كشور به دست جوانان است ، اما به شرطى كه جوانان براى كشور ما باقى بمانند و اراده ، روحيه و ايمان جوانان ما محكم و پابرجا باشد؛ چيزهايى كه دشمنان ما آنها را هدف گرفته اند.
يكى از مسئولان طراز اول كشور صهيونيستى غاصب اسرائيل ، در سال گذشته توصيه اى به امريكايى ها كرد. اين توصيه كاملا در مطبوعات خارجى و اينترنت منعكس شد و امر پنهانى و مخفيانه اى نيست . توصيه وى به امريكاييها اين بود كه بيهوده وقت خود را با عراق و كره شمالى و كشورهايى از اين قبيل تلف نكنيد. مسئله اصلى شما ايران است . اگر خاورميانه را مى خواهيد، وقتتان را مصروف عراق نكنيد، سراغ ايران برويد؛ كانون و سرچشمه آنجاست ؛ اما ايران مثل عراق و كره شمالى و افغانستان نيست كه بتوان با حمله نظامى آن تسخير كرد. نظام و حكومت اسلامى به مردم متكى است ، مردم آن را حفظ كرده اند. بايد كارى كنيد كه مردم آن را رها كنند. راهش اين است كه مردم را با ترويج فرهنگ و ادبيات غربى و فرهنگ و تربيت امريكايى ، به واگرايى نسبت به دين و فرهنگ و سنت تاريخشان سوق داد. وقتى مردم اين تعلقات را رها كردند، بعد از گذشت چند سال ، بدون اينكه سرمايه ى صرف كنيد، با يك حمله و تحرك احيانا نظامى مختصر مى توانيد اين مانع بزرگ ، يعنى نظام اسلامى را از سر راه برداريد. پيش از اين در سال گذشته نيز، وقتى روستاها و شهرهاى افغانستان بر اثر موشكهاى امريكايى ويران مى شدند و ملت مظلوم افغانستان زير بمباران امريكاييها دست و پا مى زدند، يك استراتژيك نظامى امريكا گفت : اگر به جاى اين موشكها، براى جوانهاى افغان لباس زير زنانه و وسايل شهوترانى و پوششهاى سبك غربى و امريكايى بفرستيد، بدون صرف اين هزينه ها مى توانيد افغانستان را تصرف كنيد و خرج تسليحات در كيسه تان باقى مى ماند. به جاى بمب و موشك و راكد، سى دى هاى پرنوگرافى و منظره ها و ادبيات مهيج شهوت را ميان آنها ترويج كنيد، آن وقت كار بر شما آسان مى شود.
اين يك سياست اساسى است . اين امر را دست كم نگيريد بيست ميليون دلار براى مبارزه با ايران هزينه تعيين كردند. مگر مى توان با صرف بيست ميليون دلار با ايران مبارزه و بر آن غلبه كرد. آنها ميلياردها دلار خرج مى كنند و برايشان هم مى ارزد. ايران با منابع غنى ، بازار مصرف ، موقعيت استراتژيك و نيروى انسانى سرشار، گنجينه اى است كه تكنولوژى ، صنعت و كارخانجات غربى براى زنده ماندن به آن احتياج دارند. مغز جوان ايرانى ، نفت و بازار فروش ملت ايران براى آنها حياتى است و هدف آنها نيز همين موارد است . (14)
سياست اندلسى كردن ايران !
سياست امروز، سياست اندلسى كردن ايران است . موضوعى كه من با شما در ميان مى گذارم شكل موعظه ندارد؛ بلكه موضوعى اساسى است كه با بهترين عناصر يك ملت - كه شما جوانان باشيد - در ميان گذاشته مى شود. فقط شما مخاطبين من نيستيد، اين سخن را جوانان سراسر كشور هم خواهند شنيد. نسل جوان كشور كه بيش از نيمى از ملت و جمعيت كشور است بايد بداند در مقابل آرزوهاى بزرگ ، آرمانهاى بلند و هدفهاى مقدس ‍ و قابل قبول و موجه او چه موانعى وجود دارد. روزگارى مسلمانان در جنوب ايتاليا و در اسپانيا تا جنوب فرانسه كشورى اسلامى به وجود آوردند. اين كشور مهد تمدن شد و علم در اروپا از همان تمدن اندلسى قرون اوليه اسلام شكوفا شد. شكوفايى علم در آن سرزمين داستانهايى دارد و خود غربيها نيز به آن معترف اند. البته اكنون سعى مى كنند اين ورق را از تاريخ علم حذف و نام مسلمانها را بكلى پاك كنند و نام خود آنها، اين تاريخ را ثبت كرده اند و البته در تواريخ ما هم ثبت شده است . اروپاييها وقتى خواستند اندلس را از مسلمانها پس بگيرند، اقدامى بلند مدت كردند. آن روز صهيونيستها نبودند، اما دشمنان اسلام و مراكز سياسى عليه اسلام فعال بودند. آنها به فاسد كردن جوانها پرداختند و در اين راستا انگيزه هاى مختلف مسيحى ، مذهبى يا سياسى داشتند. يكى از كارها اين بود كه تاكستانهايى را وقف كردند تا شراب آنها را به طور مجانى در اختيار جوانها قرار دهند. جوانها را به سمت زنان و دختران خود سوق دادند تا آنها را به شهوات آلوده كنند. گذشت زمان راههاى اصلى براى فاسد يا آباد كردن يك ملت را عوض نمى كنند. امروز هم آنها همين كار را مى كنند. (15)
پلوراليسم ، تساهل و تسامح را تنها براى ما مى خواهند.
آنها اهداف فرهنگى هم دارند. به فرهنگ اسلامى كينه مى ورزند و با آن عناد دارند. فرهنگ اسلامى آراء روشنفكران اروپا را به چالش كشيده و ليبرال دمكراسى را كه پرچم برافراشته غرب است ، مورد ترديد قرار داده است . فرهنگ اسلامى روح استقلال طلبى و رشادت را در جامعه بزرگ و يك ميليارد و چند صد ميليونى مسلمانان ، ترويج مى كند و اين امر در حساس ترين منطقه دنيا از لحاظ استراتژيك و منابع نفتى و زير زمينى ، شدت بيشترى دارد. فرهنگ اسلامى اين جامعه بزرگ را به فكر حيات مجدد خود انداخته است ؛ بنابراين به آن كينه مى ورزند و قصد كوبيدن آن را دارند.
البته آنها در بلند گوها از بحث آزاد و گفتگو و دمكراسى سخن مى گويند، اما اين شعارى دروغين است . آنها اهل گفتگو، دموكراسى و بحث آزاد نيستند. در داخل ايران ، پلوراليسم ، شكاكيت ، شك در مسلمات و اوليات اعتقادى ، تسامح و تساهل را ترويج مى كنند؛ مى گويند از عقايدتان بگذريد و نسبت به آنها تسامح و تساهل داشته باشيد، اما اين مربوط به داخل جامعه ايران و جوامع اسلامى است . وقتى بحث به جايى مى رسد كه خودشان آن را ارزشهاى امريكايى و غربى خطاب مى كنند، ديگر جاى گفتگو نيست ؛ مشابه سازى ، يكسان سازى ، جهانى شدن اعتقادات مسلمى است كه دنيا بايد در مقابل آنها كوچكترين اعتراضى نكند. در اينجا ديگر چهره ديكتاتورى به خود مى گيرند. پرچم دمكراسى و آزاديخواهى يك دروغ آشكار است . كدام امريكا مى خواهيد به دنيا آزادى هديه دهد؟ امريكايى كه فجايع او در ويتنام و افغانستان فراموش نشده و نخواهد شد و اين فجايع هنوز هم ادامه دارد. امروز هم مردم عراق را تهديد مى كند. در اينجا با پرچم دمكراسى پيش مى آيد؛ اما نوبت به مردم فلسطين كه مى رسد، از دمكراسى خبرى نيست . آيا مردم فلسطين انسان نيستند؟

امروز دنيا با سلطه استكبار جهانى وضع رقت بارى پيدا كرده است . فرهنگ اسلامى آنها را به چالش مى كشد. اين نيت و همت و توكل اسلامى است كه يك ملت را قادر مى سازد تا در مقابل ظلم و استبداد و ديكتاتورى جهانى بايستد و قرص و محكم حرف خود را بزند و ملتها بشنوند.
خيال نكنيد ملتهاى دنيا نسبت به شعارهاى شما بى تفاوت اند. هر چند دولتهاى آنان غالبا محافظه كارند و مجبورند به نحوى ملاحظه كنند؛ ليكن ملتها اين شعارها را تا اعماق وجود مى فهمند، مى شنوند، مى نوشند و به آنها معتقد مى شوند. اعتقادات مردم ما، شعارهاى اساسى امروز ملتهاى مسلمان است . دشمن بشدت از اين امر بيمناك است .
اگر آزادگى انقلاب و نظام اسلامى نمى بود، امروز بسيارى از حقايق همچنان درپرده مى ماند. وقتى يك انسان ، آزاده است ، حرف خودش را مى زند و سخن او در دايره محدودى اثر گذار است ؛ اما وقتى يك ملت و نظام و قدرت حكومتى برخاسته از اراده مردم آزاده است ، ديگر نمى توان سخن او را در دايره كوچكى محدود كرد؛ حرف او طنين پيدا خواهد كرد و در دنيا انعكاس خواهد يافت . (16)
دشمن را در هر لباسى كه هست ، بايد شناخت
من ديروز و پريروز در اجتماعات متعددى كه در اين شهر داشته ام راجع به همدلى و محبت بين شيعه و سنى صحبت كردم . به شما جوانها هم مى گويم ؛ بدانيد آن كسانى كه شيعه را عليه سنى ، سنى را عليه شيعه تحريك مى كنند، نه شيعه را دوست دارند و نه سنى را؛ با اصل اسلام دشمن اند. رحما بينهم ؛ يعنى برادران مسلمان بين خود رحيم و مهربان باشند. دشمن از هر دو طرف تلاش مى كند. از يك طرف غالى گرى و ناصبى گرى را ترويج مى كند و شيعه را در چشم سنى دشمن حقيقى معرفى مى كند بعضى از متحجرين دينى هم متاءسفانه باور مى كنند - از سوى ديگر شيعه را به اهانت به مقدسات و ارزشهاى سنى وادار مى كند. توطئه دشمن آن است كه اين دو مكتب را در مقابل هم قرار دهد. اين اختلاف در جهت از بين بردن هويت يك ملت و در موضوعاتى ايجاد مى شود كه نبايد بين آنها باشد. به علماى محترم شيعه و سنى گفتم شما دم از وحدت مى زنيد و اين خيلى خوب است و من هم از شما ممنونم ؛ اما از كيد دشمن غافل نباشيد. دشمن از راههايى وارد مى شود كه ممكن است شما از آن غفلت كنيد و به آنها توجه نداشته باشيد. هوشيار باشيد و دشمن را در هر لباسى بشناسيد. و لتعرفنهم لحن القول از سخنان هم مى توان آنها را شناخت .
بدانيد كسانى كه شما را به واگرايى از دين ، ملت و كشور سوق مى دهند، دشمن اند و دوست نيستند. كسانى كه شما را به اختلاف داخلى سوق مى دهند، دشمن اند. كسانى كه سعى مى كنند دلها را نسبت به هم چركين كنند، دشمن اند. كسانى كه سعى مى كنند آرمانهاى انقلاب اسلامى را دست نيافتنى و نظام اسلامى را ناتوان از رسيدن به آنها جلوه دهند، دشمن اند.
گاهى افرادى كه دشمن نيستند هم اين حرفها را تكرار مى كنند، آنها غافل اند. امروز مى بينيم مواردى مثل پلوراليسم و نسبى گرايى و شكاكيت كه انگيزه دشمن را تشكيل مى دهند، از زبان افرادى جارى مى شود كه دشمنى ندارند؛ اما غافل اند. نمى فهمند چه بر زبان مى آورند و چگونه جاده دشمن را صاف مى كنند. (17)

 

تفاوتهاى مردم سالارى دينى با دموكراسى جهانى
در اسلام آنچه ما به عنوان حاكميت اسلام شناخته ايم و امروز هم بناى كلى اين جامعه بر آن قرار دارد، مردم سالارى دينى است ، كه با دموكراسى هاى رايج دنيا در بنياد اختلاف دارد. و ريشه مشروعيت راى مردم در دمكراسى هاى رايج دنيا اساسا با مشروعيت راءى مردم در نظام مردم سالارى اسلامى كه ما به دنبال آن هستيم و آن را حكومت اسلامى و حاكميت اسلام به حساب مى آوريم ، متفاوت است . لذا در روشها، تفاوت بين اينهاست . در دمكراسى هاى رايج جهانى ، ضوابطى كه ما براى اداره ى كشور و براى مديران آن قائل هستيم ، وجود ندارد؛ ممكن است ضوابط ديگرى باشد. در اينجا قدرت طلبى وجود ندارد. اين طور نيست كه دعوا بر سر اين باشد كه چه كسى بر اسب قدرت سوار شود و بتواند از هر وسيله يى براى اين كار استفاده كند. اين كه مى گوييم سياست ما عين ديانت است و ديانت ما عين سياست است ، يك طرف قضيه اين است كه سياست و بنيان آن بايد براساس دين باشد؛ روى ديگر سكه هم اين است كه فعاليت سياسى نمى تواند از معيارها و ضوابط دينى و اخلاقى خارج باشد. كار غير اخلاقى براى كسب قدرت ، مطلقا جايز نيست و كسى را كه در صراط مديريت قرار دارد، از اهليت و صلاحيت مى اندازد؛ لذا اين ضوابط بايد به طور كامل در همه ى رده ها رعايت شود. قانون براى رهبرى ، رياست جمهورى ، مسؤ ولان قواى سه گانه و رده هاى مختلف مديريت ، تا رده هاى شوراهاى شهر و روستاها و ديگر جاها ضوابطى را معين كرده است كه برخاسته ى از همان ديد و فكر اسلامى است اين ضوابط بايد احراز شود. بايد تشخيص داده شود كه اين شرايط در اين شخص وجود دارد، بعد او در معرض راى مردم قرار بگيرد؛ اگر ملاك راى مردم است ؛ يا نصب بشود، اگر ملاك ، انتصاب است ؛ مثل بعضى از مسئووليتهايى كه وجود دارد. حاكم اسلامى در قبال مسائل مهم جامعه ، در مقابل اخلاق و معنويت مردم ، در قبال حفظ استقلال كشور و حفظ آزادى مردم - در آن حدودى كه اسلام مقرر كرده است مسؤ ول است
تفاوت ديگر دمكراسى هاى رايج دنيا با نظام مردم سالارى دينى اين است كه در مردم سالارى دينى كارهاى رايج دنيا و اسرافها و تبليغات پر خرج مطلقا نبايد انجام بگيرد. ما در همين سيستان و بلوچستان هزاران جوان را با استعدادهاى خوب و قابل رشد و قابل استفاده ى براى اداره ى كشور مشاهده مى كنيم كه اينها در يك جا معطل و منتظر يك وسيله ى جزئى مانده اند براى اين كه بتوانند كار خود را دنبال كنند؛ آنگاه عده يى بيايند ميلياردها صرف تبليغات كنند براى اينكه نظر مردم را به سمت خود جلب كنند آن هم با روشهاى بعضا غلط و بعضا خلاف شرع كه شنيده شد در بعضى از مناطق ، نامزدهاى انتخاب با شعارهاى ضد اسلامى و ضد نظام خواسته اند نظر مردم را جلب كنند. البته مردم با بى اعتنايى خود، پاسخ اينها را دادند؛ ليكن معلوم شد دستگاه نظارت بر اين امور، دستگاه دقيقى نبوده و به وظيفه ى خود عمل نكرده و درك و احساس مسؤ وليت مردم از آن دستگاه نظارت بيشتر بوده است و غالبا دست رد به سينه ى اينها زده اند و اينها را رد كرده اند. البته انتخابات گذشت ؛ اما اين كه مسؤ ولان امور به وظيفه ى خود عمل نكنند، نگذشته است ؛ اين قابل بررسى و قابل تعقيب و پيگيرى است ؛ بايد معلوم بشود واقعا تعمد داشته اند يا نه . كسانى كه امام صريحا اينها را از گردونه ى سياست كشور خارج كرده اند، چرا بايد افرادى برخلاف نظر امام و بر خلاف آنچه مبناى جمهورى اسلامى است ، اينها را وارد ميدان كنند؟ البته مردم به اينها پاسخ رد دادند و معلوم شد برخلاف آنچه ادعا مى كردند، هيچ پايگاه و وزنى در بين مردم ندارد. رعايت ضوابط در همه ى بخشها و زمينه ها يك امر لازم است و بايد با دقت و به طور كامل مراعات شود؛ آن وقت افرادى كه صالح هستند، در اختيار مردم قرار بگيرند تا آراء مردم ، اصلح را در بين اينها انتخاب كند، آنگاه انتخابات به نحوه ى رايجى كه وجود دارد، ان شاء الله مفيد خواهد بود. همه بايد اين معنا را رعايت كنند. وقتى ما در دنيا شعار تحقق اسلام را مى دهيم ، اين امر كوچكى نيست ؛ پشت سر اين شعار، احساسات و ايمان و عقيده و دين بخش ‍ عظيمى از جمعيت كره ى زمين قرار دارد. اگر ما بتوانيم ثابت كنيم كه حقيقتا به دنبال اين شعار هستيم و ثابت كنيم كه اين شعار كارايى دارد، آنگاه يك ميليارد و چند صد ميليون نفر جمعيت پشت سر اين شعار قرار خواهند خواهند گرفت ؛ اين چيز كمى نيست . امروز غير از منطقه اى اسلامى و غير از مجموعه ى اسلامى ، دلهاى زيادى در دنيا هستند كه مى توانند اين پيام را بپذيرد كه دمكراسى با شيوه يى كه امروز امريكاييها - كه مظهر زورگويى و قلدرى هستند - پرچمدارش شده اند، دردى از دردهاى مردم را دوا نمى كند. امريكا مظهر قلدرى و زورگويى و زورمدارى است و ابزارهاى مادى زورگويى هم دارد، اما اينها كافى نيست ؛ اينها جوله است ؛ للباطل جوله . در عمر خود شبيه اين جوله را نسبت به قدرتهايى كه امروز اثرى از آثارشان وجود ندارد، ديده ايم ؛ چه در سطوح ملى و چه در سطوح بين المللى . اتحاد جماهير شوروى كه امروز نشانى از آن در دنيا وجود ندارد، تا همين چند سال قبل يك قدرت بود و تا چند دهه ى پيش از اين ، همين زورگوييها و همين طور اعمال قدرتها را مى كرد. شوروى ها در مجارستان ، لهستان و اروپاى شرقى چه كردند؛ كارهايى را كه امروز در امريكا در دنيا مى كند يا تهديد مى كند خواهد كرد، آنها انجام مى دادند. با اين كه در آن روز دو قدرت و دو قطب وجود داشت و رقيب يكديگر بودند، اما وجود آن رقابت مانع از فجايع آفرينى و جنايات نمى شد. آن كشور وسيع در داخل خود هم همين كارها را مى كرد. مناطقى از دنيا را مى گرفت و به خودش ‍ متصل مى كرد و حكومتهايى را به زور تغيير مى داد. بار اولى نيست كه دنيا با قلدرى و زورمدارى بين المللى كه امروز مظهرش آمريكاست مواجه است ؛ قبلا هم وجود داشته است ، بعد هم ديديم كه بكلى محو و مضمل شدند. قبلا هم وجود داشته است ، بعد هم ديديم كه بكلى محو و مضمحل شدند. بنابراين هيچ ضمانتى وجود ندارد كه قدرتهاى زورگو در جوله يى كه مى كنند، باقى بمانند. اين جوله شعله يى است كه بلند مى شود و بعد هم فرو مى نشيند و عوامل نابودى اين حركت در خود او نهفته است . يك روز بود كه تنها در يك نقطه ى

دنيا پرچم آمريكا سوزانده مى شد و شعار مرگ بر امريكا داده مى شد ؛ اما شما امروز ببينيد در چند نقطه دنيا پرچم امريكا سوزانده مى شود و شعار مرگ بر آمريكا داده مى شود. در خود امريكا پرچم امريكا را آتش زدند؛ اين پديده ى مهمى است .
چه عاملى باعث اين كار شد؟ آيا جز ايستادگى و استقامت يك ملت شجاع و مؤ من به اهداف و به راه خود توانست اين موج را بتدريج سراسرى كند؟ اين چيزها تدريجى است - دفعى نيست - و آثار آن را در بلند مدت مى شود فهميد. بيست و چهار سال است كه ما با مشكلات دست و پنجه نرم مى كنيم ؛ اما در تمام اين مدت پيش رفتيم و در يك نقطه متوقف نشديم كسانى كه سعى دايم آيه ياءس بخوانند و دلها را نااميد كنند، اگر دشمن و عامل دشمن نباشند، غافلند و به قضايا نگاه وسيع ندارند. ما وقتى به قضايا نگاه وسيع مى كنيم ، مى بينيم امروز جمهورى اسلامى توانسته است در ملتهاى مسلمان بيدارى ايجاد كند... حالا عده يى در داخل كشور ما بيايند و شعار برگشتن امريكا را بدهند. اين نشانه ى نهايت غفلت و ضعف و زبونى و ذلت پذيرى در دلهاى خود اينهاست ؟ ما به فضل اسلام ، قوى هستيم . ما بايد قوت خودمان را بشناسيم و از آن استفاده كنيم در درجه اول هم بايد كارايى خود را در داخل كشور نشان دهيم . كارايى هم يك چيز معجزشان نيست ؛ هر كس اگر به وظيفه ى خود عمل كند، راه خود را بشناسد و از آن تخطى نكند، اين مى شود كارايى . (18)
دشمنان ، در اين چند روز حنجره خود را پاره كردند!
بنده وظيفه ى خود مى دانم كه از مردم به خاطر حضورشان در انتخابات شوراها تشكر كنم . با اين كه مردم گله هاى بحقى از شوراها داشتند، در عين حال شما ملاحظه كنيد طبق آمار رسمى ، بيش از بيست ميليون نفر در پاى صندوقها حاضر شدند و راى دادند. يقينا اگر شوراها به وظايف خود عمل مى كردند و مردم را به نيتها و كارايى خودشان اميدوار مى كردند، استقبال مردم با زهم بيشتر مى شد. مردم مايلند در اداره ى كشور به وظيفه ى خود عمل كنند و سهم و حق خود را نيز استيفاء نمايند. اگر كسانى هم كه در شوراهاى سراسر كشور انتخاب شده اند، ان شاء الله به وظايف خود عمل كنند و از جنجال و غوغا گرى سياسى و پرداختن به امورى كه وظايف آنها نيست ، پرهيز كنند و به وظيفه ى خود بپردازند- كه وظيفه ى آنها اداره ى امور شهرها و روستاها و رسيدن به مشكلات مردم در محدوده وظايف خودشان است - بلاشك علاقه ى مردم نسبت به اين نهاد مهم جمهورى اسلامى در قانون اساسى روى آن تاءكيد شده و، بيشتر خواهد شد. دشمنان نظام و جمهورى اسلامى در اين چند روز حنجره هاى خود را پاره كردند براى اين كه فرياد بزنند و از پديده اى كه در نظام جمهورى اسلامى به وجود آمده است - يعنى حضور مردم در شوراها و انتخاب افراد - استفاده هاى نادرست و مغرضانه بكنند. حقيقت قضيه غير از چيزى است كه آنها مى گويند. آنها بازيگران ميدان سياستند و براى مصالح سياسى در دنيا بر عليه جمهورى اسلامى آنچه از عهده شان بربيايد، حرف مى زنند، يك عده هم در داخل همان حرفها را تكرار مى كنند و آنچه را كه آنها دوست مى دارند، بر زبان جارى مى كنند. حقيقت قضيه اين است كه مردم با نظام و نهادهاى آن علاقه مندند و توقعى كه از مسؤ ولان دارند، كار و خدمت و انجام دادن وظايفش است . در اين خصوص ، فرقى بين شوراى شهر، مجلس شوراى اسلامى ، دولت و بقيه ى دستگاهها نيست ؛ هر كدام وظيفه ى خود را انجام بدهند، مردم را به خودشان علاقه مند و دلگرم خواهند بشوند و احيانا افساد كنند - كما اين كه در بعضى از موارد مشاهده شده است كسانى كه مردم آنها را براى كارى انتخاب كردند، به جاى اين كه به آن كار بپردازند، به كارهايى پرداختند كه مطلقا به نفع مردم نيست ، بلكه به زيان مردم است - طبعا مردم دلسرد خواهند شد. (19)
از رويشها غفلت نكنيم
من يك بار ديگر اين نكته را عرض كرده ام ؛ ما نگاه مى كنيم و احيانا بعضى از ريزشها را در بين نيروهاى مؤ من به انقلاب مشاهده مى كنيم ؛ اما از رويشهاى نو احيانا غفلت مى كنيم . آنچه امروز در عرصه ى جامعه مشاهده مى شود، رشد تفكرات اسلامى با نگاه متجددانه ، آگاهانه و همراه با بحث و فحص و تحقيق و دقت و امثال اينهاست . اين حركت ادامه پيدا خواهد كرد؛ حركتى نيست كه متوقف بشود؛ چون اءلم ترى كيف ضرب الله مثلا كلمه طيبه اصلها ثابت و فرعها فى السماء (20)
فطرت انسان ، همان سرزمين حاصلخيزى است كه كلمه طيبه را در خود جا و رشد مى دهد؛ اين هم كلمه ى طيبه و كلمه ى الهى است و در اين سرزمين واقع شده است و عناصر و اجزاى مناسب خود را جذب مى كند و سپس ‍ رشد مى دهد. اين ، مسير كلى اين حركت است . بنده كه اين را عرض ‍ مى كنم ، بر اساس تحليل نيست ؛ براى خوش كردن دل خود و ديگران نيست ؛ واقعيتهايى است كه در مسير فعاليت پر تلاش و كردن دل خود و ديگران هم نيست ؛ واقعيتهايى است كه در مسير فعاليت پرتلاش و متنوع و گسترده يى كه انسان در چنين جايگاهى با آن مواجه است ، آن را مشاهده مى كند و از نزديك مى بيند. البته - همان طور كه گفتيم - در اين خلال ، بعضى ممكن است ريزش پيدا كنند و سست شوند؛ اينها به ضرر خودشان عمل كرده اند؛ فمن نكث فانما ينكث على نفسه ؛ (21) هر كس از اين راه برگردد؛ به ضرر خودش عمل كرده است ؛ اما اين راه با شرايطى كه ما امروز داريم ، ادامه پيدا كردنى است . (22)
اين طرح را خود ما نوشتيم و به امام داديم !
مجموعا آنچه در شورا مطرح شده ، براى بنده خرسند كننده بوده ؛ منتها ما در اين جا چيز كمبود داريم و آن ، اجراى مصوبات است . اجراى مصوبات بايد تضمين شود. بعضى از دستگاه ها يا بعضى از آدمها- چه آدمهاى موظف در بعضى بخشها يا غير موظف - هر وقت دستشان برسد و موقعيت مناسبى وجود داشته باشد و در فضاى سياسى جامعه شعار داغ ترى نباشد، يكى از شعارهاى خوبشان ، حمله به شوراى عالى انقلاب فرهنگى است كه چرا وجود دارد؛ وجودك ذنب لا يقاس به ذنب . چقدر فاصله بين اين حرف كه ما مى گوييم شوراى عالى انقلاب فرهنگى بى بديل است و هيچ چيز جاى آن را نمى گيرد، و حرف كسانى كه مى گويند اصلا اين شورا چرا وجود دارد؛ مثل كسانى كه از وجود يك مركز سياستگذارى فعال براى اداره ى كشور ناراضى اند. البته من به اين حرفها كارى ندارم ؛ ليكن آنچه مهم است ، اين است كه مصوبات اين جا بايد اجرا شود.
طرح حضور رؤ ساى سه قوه در شوراى عالى انقلاب فرهنگى را خود ما داديم . بنده و يكى دو نفر از دوستان نشستيم طرح نوشتيم و خدمت امام داديم ؛ ايشان هم تاييد كردند كه اين طور بشود، علت اين بود كه با حضور رؤ ساى سه قره ، مصوبات مشكلى در اجرا نخواهد داشت . آنچه مربوط به مجلس است ، رئيس مجلس كارپردازى اين قضيه را خواهد كرد تا در مجلس تصويب شود و جايگاهى پيدا كند. آنچه مربوط به دولت است ، با دستور رئيس جمهور - و قبلا نخست وزير اجرا شود. آنچه هم مربوط به قوه ى قضاييه است ، اين قره موظف خواهد بود طبق اين مصوبات عمل كند. اصلا فلسفه ى حضور رؤ ساى سه قوه اين است . ما رؤ ساى سه قوه را به عنوان كارشناس دعوت نكرديم البته وزير وقت فرهنگ و ارشاد اسلامى و فرهنگ و آموزش عالى به به عنوان كارشناس و مجرى دعوت كرديم . ممكن بود رؤ ساى سه قوه ، فرهنگى هم باشند؛ اما اين طور نبود كه بخواهيم از نظر كارشناسى آنها استفاده كنيم ؛ مى خواستيم از حضور آنها استفاده كنيم تا وزن شورا و قوت تاءثير گذارى آن بالا برود.
مصوبه ى اين شورا بايد به وسيله دبيرخانه ابلاغ و اجراى آن به وسيله ى آقاى رئيس جمهور تضمين شود؛ يعنى نه وزارت آموزش و پرورش ، نه وزارت علوم ، نه وزارت بهداشت و نه وزارت ارشاد جراءت نكنند مصوبه را اجرا نكنند؛ بايد حتما اجرا كنند. ما اين همه آدمهاى صاحب فكر را كه يك ساعت از وقتشان چقدر ارزش دارد، آن هم براى چنين كار مهمى در اين شورا جمع كرده ايم ؛ اگر مصوبات اجرا نشود، معنى ندارد.
من بر اين معنا اصرار دارم كه فكرى بكنيد و بيش از همه به نظر من تكليف بر عهده ى دبيرخانه است و رجوع دبيرخانه به آقاى رئيس جمهور، كه اين مساءله را تاءمين كنند. همه ى مسؤ ولان دولتى بايد وظيفه ى خود بدانند مصوبات را اجرا كنند. شما مى گوييد مجلس ، قانونگذار است ؛ خيل خوب اين جا قانون تدوين نمى كند.
همه ى چيزهايى كه لازم الاجرا است ، قانون نيست ؛ مصوبات دولت هم لازم الاجراست ، بخشنامه ى فلان وزير هم براى زير دست خودش لازم الاجراست ؛ لازم نيست حتما اسمش قانون باشد؛ اما بلاشك واجب الاجرا بودن ، نتيجه ى قانون را خواهد داشت ؛ امام هم به همين نكته توجه داشتند. ما گفتيم مصوبات اين شورا در حكم قانون باشد، ايشان گفتند بايد اجرا شود. بايد اجرا شود يعنى ترتيب اثر داده شود. (23)
من به ايشان گفته ام اعتراض دارم !
الان مواردى وجود دارد كه دنبال نشده ؛ با اين كه درباره ى آن ، جلسه گذاشته شده است ؛ مثل موضوع اسلامى شدن دانشگاهها. اى كاش آقاى دكتر معين در اين جلسه مى بود و اين سؤ ال را پاسخ مى داد. در خصوص ‍ اسلامى شدن دانشگاه ها، آن طور كه به من گزارش رسيده ، به نظرم تا كنون هفتاد و دو سه جلسه تشكيل شده است . از آقاى دكتر معين بايد سؤ ال كنيم چند تا از اين مصوبات تا كنون در دانشگاهها اجرا شده و چگونه اجرا شده است . من به ايشان گفته ام اعتراض دارم ؛ در مواردى عكس آن عمل شده انست . الان در دانشگاههاى كشور موسيقى ترويج مى شود؛ نبايد بشود. ترويج موسيقى ، كارى است بر خلاف مذاق اسلام . درست است كه هر نوع موسيقى يى حرام نيست ، اما معناى ترويج موسيقى اين نيست كه با دقت بگردند موسيقى غير حرام را پيدا كنند و آن را تعليم دهند و ترويج كنند. يا مثلا بعضى از رفتارها را در نظر بگيريد. بعضى از سفرهاى خارجى را براى دانشجويان تدارك مى بينند. من در اين خصوص به آقاى دكتر معين پيغام دادم . دانشجو به خارج از كشور برود كه چه بكند؟ به چه مناسبت ؟ دانشجو را به كيش مى برند. به جاى كيش ، سفر اصفهان يا مشهد را تدارك ببينيد؛ بگذاريد سفر او دستاورد معنوى داشته باشد. جوان هر جا برود، كيف حلال مى كند. جوان از خوشيهاى جوانى لذت مى برد. در سنين ما، از غذايى كه ما خيلى لذت نمى بريم ، جوان مى خورد و لذت مى برد؛ از منظره هايى كه اصلا براى ما جاذبه اى ندارد، جوان كيف مى كند؛ اين خاصيت جوانى است . چون پيرمردها اين دوره را گذرانده اند، مى دانند آن جا چه خبر است ؛ دوستانى كه اطلاع ندارند، بدانند. مى خواهيد جوان را سفر ببريد؛ يك سفر روستايى كه او را ببريد، برايش تنوع است و شادى دارد. آيا بايد حتما او را به كيش ببرند، چون در آنجا بعضى از ضوابط سست است - البته بر خلاف حق سست است - و اين جوان بتواند ضابطه شكنى كند؟ اسلامى شدن دانشگاه ها اين است ؟ نفس اردوى مختلط برگزار مى كنند من خيلى تعجب كردم ؛ اردوى مختلط برگزار مى كنند. من خيلى تعجب كردم اردوى مختلط دانشجويى ؟ نفس اردوى مختلط بد است . آقايانى كه الان دست اندر كار اردوى مختلطند، همان كسانى هستند كه سالهاى 63 و 64 در

كلاسهاى دانشگاه ديوار كشيدند. بنده به دستور امام رفتم در نماز جمعه گفتم اين كار بد است . من نمى فهمم اينها چطور اين گونه عوض مى شوند و صد و هشتاد درجه جهت راهشان را تغيير مى دهند. امام به من گفتند اين چه كارى است ؛ ماهم رفتيم در نماز جمعه ى تهران گفتيم اين كار، كار مناسبى نيست . ديوار كشيدن ، خلاصه ى حرف انقلاب و حرف ما نيست . حالا همان آقايان نه در كلاس ، بلكه در اردوى شبانه روزى چند روزى ، دختر و پسر را همراه مى كنند. يعنى چه ؟ كار بسيار بى قاعده و غلطى است .
در مناطقى از دنيا، معاشرت دختر و پسر و زن و مرد با يكديگر، كاملا عادى است و هيچ گونه حساسيتى وجود ندارد، يعنى همان طور كه دو مرد يا دو زن با يكديگر تماس دارند، دو تا زن و مرد هم با هم تماس دارند؛ اما در كشور ما و در محيط اسلامى مطلقا اين طور نيست . در كشور اسلامى ، هر قدر به اين جهت نزديك شده ايم ، به خاطر رنگ پذيرى از فرهنگ بيگانه بوده است . چون آنها از لحاظ تكنولوژى قوى تر از ما بوده اند، اين را به ما داده اند؛ والا اگر ما از لحاظ علم و تكنولوژى از اروپا قوى تر بوديم ، اختلاط آنها را مسخره و مچل مى كرديم و آن را وحشتگيرى مى خوانديم . آنها به بركت علم و تكنولوژى ، اين فرهنگ را صاعد و رايج كرده اند؛ آن وقت ما در دانشگاه هاى خود، اين را ترويج كنيم ؟ بنابراين پيداست كه مصوبات دنبال نمى شود. (24)
مهار گسيختگى ، معنايش اين است !
در خصوص اينترنت جلسات خوبى برگزار شده و آقاى دكتر كى نژاد بنده را خاطر جمع كردند. آقاى دكتر معتمدى هم پيش ما آمدند؛ ايشان هم همين طور. كارهايى دارد انجام مى گيرد، ليكن آقاى دكتر معتمدى ! آقاى دكتر كى نژاد من يقين دارم شماها به طور كامل درست مى گوييد؛ اما بدانيد همى واقعيت اينترنت ، چيزى نيست كه شما در گزارش خود آورده ايد. اينترنت الان مثل يك جريان افسار گسيخته است . آبى از يك طرف سرازير شده و شما آن وسط، جويى باز كرده ايد؛ يك مقدار آب از اين جوى مى آيد، آماده جويچه و حتى جوى هاى بزرگ از اين طرف و آن طرف دارد مى رود و تحت كنترل شما نيست . همان طور كه آقاى خاتمى اشاره كردند، امروز حتى دنيا نگران اين مساءله است .
در زمان تصدى آقاى عارف در وزارت پست و تلگراف و تلفن ، از دوستان اين وزارتخانه پرسيدم آيا براى اينترنت فاير وال آورده ايد، گفتند سفارش كرديم تهيه كنند... وقتى مى گوييم مهارگسيختگى ، معنتايش اين است . اين مثل آن است كه كسى يك سگ وحشى را بياورد، بگويند قلاده اش كو؛ بگويد سفارش كرده ايم آهنگر قلاده را بسازد، آدم قلاده را درست مى كند به گردن سگ مى اندازد و سپس او را مى آورد اينجا مى بندد. چه لزومى دارد اول ما خسارتش را تحمل كنيم بعد بستن آن سخت تر بشود؟ الان بستن آن سخت تر است . در همين كافى نت ها و بخش هاى آى . اس . پى و امثال اينها مشكلاتى وجود دارد. آقاى معتمدى هم انصافا آدم مؤ من خدوم و علاقه مندى است ؛ من اين طور فهميدم . ايشان چند ماه قبل از اين آمد و به من گزارش داد و من علاقه به دنبال اين كار را در ايشان حس كردم ؛ اما عملا كارى صورت نگرفته است مشكلات ما در تصميم گيرى ها نيست . ما تصميم گيرى مى كنيم حرفهاى خيلى خوب و زيبا هم مى زنيم ؛ اما دنبال نمى شود چرا دنبال نمى شود؟ بايد دنبال شود. مسؤ ولان بايد دنبال كنند. (25)

نهضت نرم افزارى
درباره ى علم و تحقيق هم همين طور است . يكى از كارهاى كه شده ، درباره ى علم و تحقيق است . بنده بخصوص روى علم و تحقيق حساسيت هم داشتم . دوستان نصيحت مى كنند. زبان آقاى خاتمى بحق زبان مرم و لين و نصيحت است ؛ نصيحت مى كنند كه ما بايد به طرفت علم و تحقيق برويم . البته نمى گويم نصيحت نكنيد؛ نه ، نصيحت كنيد؛ اما از مجموعه اجرايى ، بيش از نصيحت توقع وجود دارد. نصيحت خشك و خالى كار من طلبه است ؛ كارى كه دستگاه دولتى بايد بكند، اجراست . آقاى دكتر معين پيش ‍ من مى آيد و از اين كه بودجه ى وزارتخانه اش كم است ، شكوه مى كند. خيلى خوب ، اين علم و تحقيق ، مورد توصيه ى آقاى رئيس جمهور، مورد تاءكيد صاحب نظران و مورد شكوه ى وزير علوم است و بنده هم كه چند سال است - چه در زمان رئيس جمهور قبلى ، چه در زمان رئيس جمهور فعلى - به هر دو بزرگوار پيشنهاد مشخص داده ام ؛ يعنى گفته ام چه كار كنيد؛ گفته ام اين كار را بايد بكنيد تا علم پيشرفت كند. فرمولى براى كيفيت وصل دانشگاه به صنعت و كشاورزى بايد پيدا شود؛ اين كانال هم جز از طريق رياست جمهورى قابل اجرا نيست ؛ يعنى وزير نمى تواند اين كار را بكند؛ بايد از دفتر رياست جمهورى باشد كه سطحش بالاست ؛ بايد امكانات و بودجه داشته باشد و بداند مستظهر به شخصيتى مثل رئيس جمهور است .
من در دانشگاه امير كبير، دانشگاه صنعتى شريف ، در جلسات مختلف دانشجويى و در ديدار با اساتيد و همه ى كسانى كه در اين زمينه علاقه دارند، راجع به نهضت علمى در كشور - نهضت توليد علم و نهضت نرم افزارى - متصل صحبت كرده ام ؛ الان هم بحمدالله يك مقدار در دهنها افتاده و فرهنگ سازى شده ؛ منتها اين حرف است و دو صد گفته چون نيم كردار نيست . البته در جاهايى چرا، به قدر نيم كردار يا يك كردار، هست ؛ اما بالاخره كردار نيست ... اتفاقا يكى از محسنات بزرگ كار اين است كه نگاه شما هم درست به همان جايى دوخته شده كه نگاه بنده به آنجا دوخته شده است ؛ اين چيز خيلى مهمى است ؛ يعنى هم از زبان ما و هم از زبان شما اين را مى شنوند؛ مى فهمند كه اين موضوع مورد علاقه مجموعه ى مديريت كشور است ؛ اتفاقا اين چيز خيلى خوبى است . چقدر خوب است رؤ ساى محترم بخشهاى ديگر هم همين را تكرار كنند، منتها اجرا كنند؛ بايد اجرا شود؛ اين يكى از چيزهايى است كه صورت نگرفته است . (26)
دروغ معروف هنر براى هنر
يكى از اشكالات هنر، انحطاط پيدا كرده و پايين رفته است . اشكال ديگر، مهار گسيختگى است ؛ يعنى از حدود خارج شده است . اشكال بعدى ، گم كردن و نايافتن جهت است . هنر، ولو سالم هم باشد، بايد جهت آن مشخص باشد؛ ما با اين هنر چه كار مى خواهيم بكنيم . تزهنر براى هنر از دروغهاى معروفى بود كه كسانى هم كه اين را به ما ياد دادند، تا صحبت مى شد، مى گفتند اين چيزها را داخل نكنيد؛ اما بعد فهميديم هيچ اعتقادى ندارند. اينها چون آن روز مى ديدند هنر - كه البته آنچه در دستگاه دوستان ما بود، عمدتا شعر بود - در خدمت اهداف و آرمانهايى دارد به كار مى رود، مى خواستند مانع بشوند؛ والا وقتى نوبت خودشان رسيد، همه ى هنرهايى كه داشتند و نداشتند، در خدمت آرمانهاى دستگاههاى استكبارى قرار دادند؛ از زندانها آزاد شدند و رفتند در دفتر فرح و ديگران شغل هنرى گرفتند، هنر براى هنر را براى ديگران مى خواستند؛ مثل اروپاييها كه امروز خيلى از چيزها را براى كشورهاى جهان سوم مى خواهند؛ اما وقتى نوبت به خودشان مى رسد، لازم نيست . به كار بردن سلاح اتمى و سلاح شيميايى ، ساختن سلاحهاى كشتار جمعى ، بد اخلاقى كردن با ملتها، غارت اموال ملتها و تعرض به حيثيت و هويت آنها؛ در صورتى كه خودشان بكنند، ايرادى ندارد؛ اما اگر نسبت به آنها انجام بگيرد، ايراد دارد، آنها هم همين طورى بودند. بنابراين من هيچ عقيده يى به اين تز ندارم . هنر بايد جهت و مفاد و غايت داشته باشد و هنرمند بداند كارش براى چيست ؛ معلوم باشد چه مى خواهد بروز و ظهور كند و شكوفا شود و سپس به اجرا در آيد و در خارج تحقق پيدا كند. البته هنرهايى كه فعلا در حوزه ى اين كار بوده ، بيشتر موسيقى و فيلم بوده ، كه هر دو بسيار مهم و هر كدام از جهتى واقعا جهانگير است . پيداست كه اينها دنبال نشده است . (27)
فرهنگ كشور، در سه عرصه اثر گذار
من فرهنگ كشور را در سه عرصه به طور مهم و عام مشاهده مى كنم ؟ در هر سه عرصه ، اين مجموعه مى تواند اثر گذار باشد:
اول ، در عرصه تصميمهاى كلان كشور است ؛ يعنى فرهنگ به عنوان جهت دهنده ى به تصميمهاى كلان كشور - حتى تصميمهاى اقتصادى ، سياسى ، مديريتى و يا در توليد - نقش دارد. وقتى ما مى خواهيم ساختمان بسازيم و شهرسازى كنيم ، در واقع با اين كار داريم فرهنگى را ترويج مى كنيم يا توليد مى كنيم يا اشاعه مى دهيم . وقتى توليد اقتصادى هم مى كنيم ، در واقع داريم از اين طريق فرهنگى را توليد مى كنيم ، يا اشاعه مى دهيم ، يا اجرا مى كنيم . اگر در سياست خارجى مذاكره يى مى كنيم و تصميمى مى گيريم ، عينا همين معنا وجود دارد. بنابراين فرهنگ مثل روحى است كه در كالبد همه ى فعاليتهاى گوناگون كلان كشورى حضور و جريان دارد.
فرهنگى كه بايد در توليد، خدمات ، ساختمان سازى ، كشاورزى ، صنعت ، سياست خارجى و تصميمات امنيتى رعايت شود و حدود را معين و جهت را مشخص كن ، چيست ؟ اين بايد در اين جا معين شود. بنابراين فرهنگ به عنوان جهت دهنده ى به تصميمهاى كلان كشور است ؛ اين در واقع اهميت و بنا گذاشتن يك مبناى فرهنگى را در اين جا به ما نشان مى دهد.
دوم ، فرهنگ به عنوان شكل دهنده ى به ذهن و رفتار عمومى جامعه است . حركت جامعه بر اساس فرهنگ آن جامعه است . انديشيدن و تصميم گيرى جامعه براساس فرهنگى است كه بر ذهن آنها حاكم است . دولت و دستگاه حكومت نمى تواند از اين واقعيت به اين اهميت ، خود را كنار نگهدارد. وقتى مردم در خانواده و ازدواج و كسب و لباس پوشيدن و حرف زدن و تعامل اجتماعى شان در واقع دارند با يك فرهنگ حركت مى كنند - بنده پيش از انقلاب در سخنرانيهايم مثال مى زدم و مى گفتم فرهنگ مثل تورى است كه ماهيها بدون اين كه خودشان بدانند، در داخل اين تور دارند حركت مى كنند و به سمتى هدايت مى شوند - دولت و مجموعه حكومت نمى تواند خود را از اين موضوع بركنار بدارد و بگويد بالاخره فرهنگى وجود دارد و مردم به چيزى فكر مى كنند، نه ، ما مسئوليت داريم اين فرهنگ را بشناسيم ؛ اگر ناصواب است ، آن را تصحيح كنيم ؛ اگر ضعيف است ، آن را تقويت كنيم ؛ اگر در آن نفوذى هست - مانند مثالهايى كه ايشان (28) در باب اينترنت زدند - دست نفوذى را قطع كنيم . بنابراين فرهنگ به عنوان شكل دهنده ى به ذهن و رفتار عمومى جامعه هم يكى از ميدانهاى اساسى است .