12- نجوم و رياضيات
در رياضيات،نجوم،و فيزيك هم مسلمين كارهاى قابل توجه
داشتهاند.
رصدخانهيى كه مامون ضميمه بيت الحكمه كرد مركزى شد براى
مطالعهدر نجوم و رياضيات.درين رصدخانه مسلمين محاسبات مهم
نجومىانجام دادند چنانكه طول يك درجه از نصف النهار را با
دقتى نزديك بهمحاسبات امروز اندازه گرفتند.تفصيل طرز عمل و
محاسبه را ابن خلكاندر شرح حال محمد بن موسى خوارزمى نقل
مىكند.ارقام معروف بههندى از همين ايام نزد مسلمين متداول شد
و ظاهرا ترجمه كتابنجومى سدهانته-معروف به سندهند-از
سنسكريتبه عربى كه بوسيلهمحمد بن ابراهيم فزارى انجام شد و
همچنين كارهاى خوارزمى از اسبابرواج اين ارقام شد،چنانكه جنب
و جوش بازرگانى مسلمين و وسعتدامنه تجارت آنها بعدها موجب
انتشار استعمال اين نوع ارقام شد دراروپا. (61) در
هر حال خوارزمى از مؤسسان جبر نيز-بعنوان يك علممستقل-هست و
وى بود Algorism در اروپا معادل كه
اولين كتاب را در باب جبر و مقابله تاليفكرد.نام وى به شكل
Algebra عنوان علم جبر باقى ماند.
فن محاسبه تلقىشد چنانكه نام كتاب نيز به شكل جبر خوارزمى در
قرون وسطى نزد اروپائيان فوق العاده اهميتيافت و تا زمان ويت
F.viete (متوفى 1603 ميلادى)مبناىمطالعات رياضى
اروپائيان بود (62) وى در رياضيات بين طريقه يونانى
وهندى تلفيق گونهيى انجام داد و سيستم عدد نويسى هندى را
بينمسلمين رايج كرد.گفتهاند كه وى بيش از هر دانشمند ديگر
قرونوسطى در طرز فكر رياضى تاثير گذاشت. (63)
ابوالوفاى بوزجانى(متوفى388 ق)در بسط علم مثلثات نيز-مثل
جبر-كارهاى ارزنده كرد.
چنانكه در استخراج جيب زاويه سى درجه طريقهيى يافت كه
نتيجه آن تاهشت رقم با مقدار Sin
مطابقت دارد. (64) در اروپا حل مساله جمع زوايا را
به كوپرنيك منسوب واقعى 30 مىدارندو او كه از راه حل ابو
الوفا بيخبر بوده است ظاهرا براى حل مساله طريقهيىپيچيدهتر
از رياضيدان اسلامى يافته است (65) خيام با آنكه
آثارش درقرون وسطى به لاتينى ترجمه نشد تا در بسط رياضيات
اروپا مؤثر افتد بهرحال در جبر از بزرگترين علماء قرون وسطى
است.وى اول كسى است كهبه تحقيق منظم علمى در معادلات درجه
اول،دوم،و سوم پرداخته استو رساله او در جبر برجستهترين آثار
علماء قرون وسطى است در جبر.
در هر صورت جبر و مقابله را اولين بار مسلمين وارد نظام
علمى كردند،همچنين استعمال جبر در هندسه و بالعكس بوسيله
مسلمين انجام يافتو اين امر نيز در بسط هندسه تحليلى تاثير
بسزائى داشت. (66) خدمات مسلمين به بسط و توسعه
رياضيات منحصر به همين حدودنماند.در همان دوره مامون كه مسلمين
كتاب بطلميوس و اقليدس وسندهند را ترجمه و تحرير مىكردند در
تمام اروپا رياضيدان مشهورىكه وجود داشت عبارت بود از
(Alcuin) مربى و عالم دربارشارلمانى
كه نوشتههاى او در رياضيات از بعضى اصول الكوين مقدماتى
تجاوزنمىكرد.در تمام قرون وسطى،پيشرفت رياضيات در واقع به
نبوغ رياضى مسلمين مديون بود.حتى در نيمه اول قرن پانزدهم
ميلادى كهمسلمين با مشكلترين مسائل هندسه دست و پنجه نرم
مىكردند،معادلات درجه سوم جبرى را به كمك مقاطع مخروطى حل
مىكردند،ودر مثلثات كروى تحقيقات ارزنده انجام مىدادند،در
اروپا تحقيقاترياضى از حساب تقويم و طرز بكار بردن چرتكه-كه
غالبا در سطححوائج روزانه بود-در نمىگذشت (67) در
هندسه مسلمين كارهاىرياضيدانان يونانى را دنبال كردند،و اصول
اقليدس را ترجمه و شرحكردند.بعلاوه،علم مثلثات را آنها بوجود
آوردند.در واقع همان ترجمهاقليدس هم در آن زمان خالى از اهميت
نبود چنانكه روميها بداننپرداخته بودند و وقتى براى اولين بار
در قرن دهم ميلادى به زبان لاتينترجمه مىشد تقريبا سه قرن از
ترجمه عربى آن كه بوسيله حجاج بن يوسف-يك رياضيدان عهد هارون
الرشيد-انجام شده بود مىگذشت.
در نجوم،مطالعات مسلمين مخصوصا ارزنده
بود.مطالعاتبابليها،هندوان،و ايرانيان كه به آنها رسيد از
اسباب عمده شد درپيشرفت آنها:ابو معشر بلخى كه اروپائيها در
قرون وسطى (Albumasar)
مىخواندهاند-مجموعه زيجاتى داشت كه در آنحركات وى را به نام
سيارات از روى طريقه هندى و رصد گنگ دز محاسبه شده بود واگر چه
اصل آن نمانده است اما آثار ديگر او از خيلى قديم به زبان
لاتينىترجمه و مكرر چاپ شده است و اينهمه او را در نجوم در
تمام قرون وسطىشهرت جهانى بخشيد.با اينهمه،وى رويهمرفته به
عنوان يك منجمبيشتر اهميت دارد تا بعنوان يك عالم نجوم.از
اينها گذشته،تجارب واطلاعات صابئين نيز در پيشرفت نجوم اسلام
تاثير بسيار داشت.ثابتابن قره-كه به هندسه و فيزيك علاقه
داشت-در تحقيق طول سالشمسى و درجه آفتاب مطالعات مهم
كرد.بتانى كه نيز از ميراث صابئينبهره داشتبا تاليف زيجى در
بسط هيئت و نجوم اسلامى تاثير قابل ملاحظه كرد.وى حركت نقطه
اوج آفتاب را كشف كرد و بعضى اقوالبطلميوس را درين باب نقد و
اصلاح نمود. (Dunthorn) از علماء
قرن ملاحظات او درباب خسوفدر محاسباتى كه دانتورن هجدهماروپا
كرد به عنوان يك رهنما يا محرك تلقى شد.نيز وى براى
مسائلمربوط به مثلثات كروى راه حلهايى يافت كه
رجيومانتوس(متوفى 1476)
از آنها استفاده كرد (68) كارهايى را كه مسلمين
در نجوم و رياضياتانجام دادهاند نالينو ايتاليائى،كارادوو
فرانسوى و چندتن از علماءمعاصر ديگر تا حدى ارزيابى
كردهاند.احوال و آثار منجمين و رياضيدانهاىاسلامى نيز در
كتاب رياضيدانان و منجمين عرب تاليف سوتر و تاريخادبيات عرب
تاليف بروكلمان بررسى شده است.اين ميراث علمى عظيممسلمين،هم
از حيث وسعت موجب اعجاب است هم از لحاظ دقت.دربين آثار مهم
نجومى مسلمين مخصوصا كتب زيج را بايد نام برد كهبعضى از آنها
شاهكار دقت رياضى است.از سه شاهكار نجومى مسلميندرين زمينه به
عقيده سارتون يكى صورالكوكب عبد الرحمن صوفى است(متوفى
376)ديگر زيج ابن يونس(متوفى 399)است كه شايدبزرگترين منجمين
اسلام باشد و چون وى آن را به نام الحاكم بامر اللهخليفه
فاطمى مصر ساخت زيجحاكمى خوانده مىشود.سومين شاهكارنجومى
عبارتست از زيجالغبيگ كه با همكارى امثال قاضى زاده رومىو
غياث الدين جمشيد كاشانى تدوين شد اما قتل الغبيگ مطالعات
جدىمربوط به نجوم را در شرق در واقع پايان داد.از جمله
اقدامات علمىمسلمين در امور مربوط به رياضى و نجوم اصلاح
تقويم بود.در عهدجلال الدوله ملكشاه سلجوقى كه گويند عمر خيام
هم با منجمين ديگردرين اصلاح همكارى داشت و تقويم جلالى كه
بدينگونه بوجود آمداز بعضى تقويمهاى مشابه كه در اروپا بوجود
آمد دقيقتر بود و شايد عملىتر.
علماء اسلامى مكرر از هيئتبطلميوس و اقوال يونانيان انتقاد
كردند و هر چند ايرادهايى كه بر آن گرفتند بكلى موجب
دگرگونكردن دنياى بطلميوسى نشد اما زمينه را براى اصلاحات
گاليله،كپلر،و كوپرنيك آماده ساخت.حتى مساله حركت زمين،كه بعضى
از يونانيهاهم متعرض آن شدند نزد مسلمين مطرح شد.چنانكه ابو
سعيد سجزى-كهتا اواخر قرن چهارم مىزيست-اسطرلابى ساخت مبتنى
بر فرض حركتزمين و سكون افلاك.آيا سجزى واقعا به حركت زمين
معتقد بود يا ايناعتقاد را فرضى قرار داده بود براى عمل
اسطرلاب خويش؟ درستمعلوم نيست اما بيرونى كه از اين اسطرلاب
سجزى صحبت كرده استاين فرض را-بر خلاف حكمائى امثال رازى و
ابن سينا كه در بطلانآن شك نداشتهاند-ممكن مىدانسته است هر
چند اثباتش را مشكلمىيافته (69) در بين كسانى كه
هيئتبطلميوس را انتقاد كردهاند نامخواجه نصير الدين طوسى را
نيز مخصوصا بايد ذكر كرد.اين وزير معروفو عالم بزرگ و جامع
شيعه نه فقط مؤسس واقعى رصدخانه عظيم مراغهو زيجايلخانى بود
بلكه آشنايى علماء اسلام را با تحقيقات چينيهانيز فراهم
آورد.بعلاوه،وى ظاهرا در مدت اقامت در الموت (70)
نيز بهكار رصد و نجوم اشتغال داشت و در آن امر مهارت تمام
بدست آورده بود.
خواجه نصير طوسى قطع نظر از تحرير اقليدس و مطالعات راجع به
مثلثات-كه آن را از گرو نجوم بيرون آورد و مستقل ساخت-در كتاب
تذكره،هيئتبطلميوسى را بشدت انتقاد نمود و خود نظريات بديعى
پيشنهادنمود.اثبات و طرح عيوب سيستم بطلميوس به ضرورت اظهار
طرح تازهيىكه بعدها بوسيله كوپرنيك عرضه شد كمك كرد
(71) آيا ممكن استبعضى از آراء او درين باب از طريق
بيزانس به كوپرنيك رسيده باشد؟
بعضى اين احتمال را بعيد نمىدانند و براى آن قراينى نيز
يافتهاند.
در بين مساعى مسلمين در بسط رياضيات كشف ترتيب كسوراعشارى
را بايد ياد كرد و روشهاى تقريبى كه توسط غياث الدين جمشيد
كاشانى صورت يافت.در هندسه بعضى مسائل كه براى قدما لا
ينحلمانده بود نزد ابن هيثم و ابو سهل كوهى و امثال آنها راه
حلهايى يافت.
مساله امتحان كردن محاسبات از طريق طرح نه نه و قاعده موسوم
بهخطاين منسوب به مسلمين است.محاسبات اعداد بزرگ نجومى با
حداقلاشتباهات حاكى است از تبحير آنها در علم
اعداد.بعلاوه،مسلمين درساختن آلات نجومى،تكميل اسطرلاب،و
ماشينهاى محاسبه جهت تنظيمزيجها كارهاى ارزنده انجام دادند.
ازين تحقيقات و مطالعات در فيزيك و مكانيك هم نتايج نيكو
وجالب بدست آمد.ابو معشر بلخى در كتاب المدخل الكبير كه راجع
بهنجوم است-و در 1130 بوسيله يوهانس هيسپالنسيس به
لاتينىترجمه شده-تاثير ماه را در مساله جزر و مد بررسى كرد و
اروپا ظاهرادر قرون وسطى قوانين راجع به جزر و مد را از كتاب
وى آموخت. (72) در فسطاط مصر يك دانشمند رياضى به
نام فرغانى،در روزگارمتوكل توانست ميلهيى مخصوص تعبيه كند
براى اندازهگيرى ارتفاعآب نيل در هنگام فيضان.كارهاى يعقوب
كندى و مخصوصا ابن (Optics) در
اروپا تاثيرگذاشت چنانكه،هم هيثمبصرى در مسائل مربوط به علم
مناظر راجربيكن به آثار ابن هيثم مديون شد و هم كپلر.
(73) ابن هيثم بزرگترين فيزيكدان مسلمين بود و يكى از
بزرگترين محققانعلم مناظر در تمام ادوار (74) در
واقع تحقيقات ابن هيثم درباره نور وقواعد انكسار و انعكاس آن
منشا كشفيات بعدى شد،بطوريكه مىتوانگفت اگر ابن هيثم نبود
راجربيكن بوجود نمىآمد و خود راجربيكن در يككتاب خويش مكرر
از ابن هيثم نام مىبرد و از سخنان او نقل مىكندچنانكه كپلر
نيز ازين دانشمند مسلمان نام مىبرد.ابن
(Alhasen) مىخواندهاند و او را بعضىمحققان از هيثم
را اروپائيهابسبب نامش الحسن حيث طرز فكر شبيه دكارت
دانستهاند (75) مىتوان گفت كه وى بهر حال بهترين
تجسم روح تجربى بود در تمام قرون وسطى (76)
بيرونىدر باب وزن مخصوص اجسام تحقيقات علمى كرد و وزن
مخصوصشانزده جسم را با چنان دقتى تعيين نمود كه تقريبا با علم
امروز موافقاست. مطالعات ابوالفتح خازنى صاحب ميزان الحكمه در
باب تعادلمايعات اهميت علمى داشت و وى هم در باب وزن
مخصوصاجسام و آلياژها تحقيقات و محاسبات درست كرد.مطالعات
خازنى البتهمحدود به انواع ترازو نيست.در باب وزن،مركز ثقل و
مسائل مربوط بهآنها نيز بحث فيزيكى و رياضى دارد.در هر حال
راجع به انواع ترازوتحقيقات بسيار بوسيله مسلمين انجام يافته
است و خاصه در باب ترازوىرومى-قراسطون.بعضى مكانيسينهاى
مسلمان،حتى در عهد جنگهاىصليبى،براى پادشاهان فرنگ نيز
پارهيى تعبيهها درست مىكردهاند (77) رويهمرفته
در مكانيك-علم حيل و جراثقال-تحقيقات مسلمين خالىاز اهميت
نبود-خاصه از (Heron d,Alexandrie)
را لحاظ نظرى.از مرده ريگ يونانيان رسالههرون اسكندرانى
قسطابن لوقا ترجمه كردبه امر المستعين بالله خليفه عباسى.از
كارهائى كه خود مسلمانان درينرشته انجام دادند رساله احمد
خوارزمى بود-از بنى موسى.درين رساله،خوارزمى توضيحات علمى
جالبى درباب بعضى مسائل مربوط بههيدروليك داده بود.يك اثر
جالب ديگر مسلمين درين باره عبارتست ازرساله بديع الزمان جزرى
كه مؤلف آن را در سال 602 هجرى به فرمانقرا ارسلان امير ديار
بكر تاليف،كرده است و قسمت عمده اسباب وتعبيههايى كه وى در آن
شرح مىدهد اختراع خود او بوده است.
وقتى تاريخ تكنولوژى جديد بررسى شود سهم مسلمين در تحول
آنبىشك قابل توجه است.