غرر الحكم و درر الكلم جلد ۲

قاضى ناصح الدين ابو الفتح عبد الواحد بن محمد تميمى آمدى
ترجمه : سيد هاشم رسولى محلاتى

- ۷ -


6740 146-  قد احيى عقله و امات شهوته و اطاع ربّه و عصى نفسه. 4 488 (و در مدح شخصى فرموده:) راستى كه عقل خود را زنده كرده و شهوت و ميل خود را مى‏رانده، پروردگار خود را فرمان برده، و نافرمانى نفس خويش كرده.

6741 147-  قيمة كلّ امرء عقله. 4 504 ارزش و بهاى هر كسى (به) عقل و خرد او است.

6742 148-  كلّ عاقل مغموم. 4 524 هر عاقلى (به خاطر آخرت خود) غمگين است.

6743 149-  كلّ عاقل محزون. 4 527 هر عاقلى اندوهگين است.

6744 150-  كلّ علم لا يؤيّده عقل مضلّة. 4 532 هر علمى را كه عقلى و خردى تأييد و كمك نكند گمراهى است.

6745 151-  كم من ذليل اعزّه عقله. 4 546 چه بسا انسان خوارى كه عقل و خردش او را عزيز گردانده است.

6746 152-  كفى بالعقل غنى. 4 570 براى توانگرى و بى‏نيازى انسان، همان عقل او را بس است.

6747 153-  كثرة الصّواب تنبى‏ء عن وفور العقل. 4 589 كار درست بسيار خبر مى‏دهد از بسيارى عقل.

6748 154-  كن بعدوّك العاقل اوثق منك بصديقك الجاهل. 4 611 به دشمن عاقل خود بيشتر اعتماد داشته باش تا به دوست نادان.

6749 155-  كن لعقلك مسعفا و لهواك مسوّفا. 4 613 دستور عقل را زود اجابت كن، و دستور هوا و هوس را به تأخير انداز.

6750 156-  كسب العقل كفّ الاذى. 4 625 كسب عقل و دست آورد آن، باز داشتن از آزار ديگران است.

6751 157-  كمال المرء عقله و قيمته‏ فضله. 4 629 كمال آدمى عقل او است، و ارزش و قيمت او فضيلت و احسان او است.

6752 158-  كلام العاقل قوت، و جواب الجاهل سكوت. 4 626 سخن شخص عاقل قوت و غذاى جان است، و پاسخ جاهل و نادان سكوت و خموشى است.

6753 159-  كمال الانسان العقل. 4 631 كمال انسان به عقل است.

6754 160-  لكلّ شي‏ء غاية و غاية المرء عقله. 5 17 هر چيزى را نهايتى (و يا علّت نهايى) است و نهايت آدمى عقل او است.

6755 161-  لكلّ شي‏ء زكاة و زكاة العقل احتمال الجهّال. 5 18 هر چيزى زكاتى است. و زكات عقل تحمّل نادانان است.

6756 162-  للعاقل فى كلّ عمل احسان. 5 28 براى انسان عاقل در هر عملى احسانى و كار نيكى است.

6757 163-  للعاقل فى كلّ عمل ارتياض. 5 31 براى انسان عاقل در هر عملى رياضتى (و رام كردن نفسى) است.

6758 164-  للمؤمن عقل وفىّ و حلم مرضىّ، و رغبة فى الحسنات و فرار من السّيّئات. 5 43 مؤمن را عقلى است وافى و كامل، و بردبارى است پسنديده، و رغبت و ميلى است در كارهاى نيك، و گريزى است از بديها.

6759 165-  لن ينجع الادب حتّى يقارنه العقل. 5 63 سود ندهد ادب تا قرين و همراه آن گردد عقل (كه آن گاه ادب سود دهد).

6760 166-  ليس للعاقل ان يكون شاخصا الّا فى ثلاث: حظوة فى معاد، او مرمّة لمعاش، او لذّة فى غير محرّم. 5 90 عاقل را حركت و بى‏تابى براى رفتن نيست جز در سه چيز: بهره‏اى در باره‏ معاد و روز جزا، مرمّت و تعميرى براى معاش و زندگى، يا لذتى در غير محرّمات الهى.

6761 167-  لو صحّ العقل لاغتنم كلّ امرء مهله. 5 112 اگر عقل صحيح باشد (و درست كار كند) هر انسانى مهلتهاى زندگى را غنيمت شمارد (و بيهوده صرف نكند).

6762 168-  من عقل فهم. 5 135 كسى كه عاقل باشد (يا عقل خود را به كار بندد) فهم كند.

6763 169-  من استرفد العقل ارفده. 5 155 هركس يارى جويد از عقل، ياريش كند.

6764 170-  من استعان بالعقل سدّده. 5 190 كسى كه به عقل كمك جويد او را به راه راست وادارد.

6765 171-  من لا يعقل يهن و من يهن لا يوقّر. 5 190 كسى كه عقل را به كار نبندد خوار گردد، و كسى كه خوار شد مورد احترام و تعظيم قرار نگيرد.

6766 172-  من قلّ عقله ساء خطابه. 5 203 كسى كه عقلش كم شد، سخن گفتن با او بد خواهد بود.

6767 173-  من لا عقل له لا ترتجيه. 5 224 كسى كه عقل ندارد اميد بدو مبند.

6768 174-  من ضيّع عاقلا دلّ على ضعف عقله. 5 257 كسى كه عاقلى را ضايع كند دليل بر ضعف عقل او است.

6769 175-  من قدّم عقله على هواه حسنت مساعيه. 5 263 كسى كه عقل خود را بر هواى نفس مقدّم دارد تلاشهايش نيكو خواهد بود.

6770 176-  من ملّك عقله كان حكيما. 5 265 كسى كه عقل خود را بر خويش فرمانروا گرداند حكيم و فرزانه است.

6771 177-  من قوى عقله اكثر الاعتبار. 5 269 كسى كه عقلش نيرومند شد پند گرفتنش بسيار باشد.

6772 178-  من غلب عقله هواه افلح. 5 279 كسى كه عقلش بر هواى نفسش غالب شد، رستگار گشته است.

6773 179-  من فاته العقل لم يعده الذّلّ. 5 350 كسى كه عقل از دستش برود خوارى از او در نگذرد (و او را فرا گيرد).

6774 180-  من قعد به العقل قام به الجهل. 5 350 كسى كه بنشاند او را عقل (يعنى دستور آن را به كار نبندد) برخيزاند او را نادانى و جهل (و به ناچار به فرمان جهل عمل خواهد كرد).

6775 181-  من غلب عقله شهوته و حلمه غضبه كان جديرا بحسن السّيرة. 5 389 كسى كه غالب شود عقل او برخواسته و شهوتش، و بردباريش بر خشمش شايسته و سزاوار خوش سيرتى است (كه او را داراى سيرت نيكو بدانيم).

6776 182-  من عقل تيقّظ من غفلته و تأهّب لرحلته و عمر دار اقامته. 5 397 كسى كه عقل كند، از بى‏خبرى خود بيدار شود، و آماده كوچ كردن خويش گردد، و سراى ماندنى خود را آباد سازد.

6777 183-  من لم يكن املك شي‏ء به عقله لم ينتفع بموعظة. 5 415 كسى كه بيشترين اختيارش در دست عقل او نيست، از هيچ اندرزى سود نبرد.

6778 184-  من لم يكن له عقل يزينه لم ينبل. 5 418 كسى كه عقلى ندارد كه او را زيور دهد و بيارايد، به فزونى و بزرگى نرسد.

6779 185-  من لم يكمل عقله لم تؤمن بوائقه. 5 462 كسى كه عقلش كامل نباشد از شرّ و بدى‏ او ايمنى نباشد.

6780 186-  من كمال النّعم وفور العقل. 6 19 از نعمتهاى كامل الهى وفور و بسيارى عقل و خرد است.

6781 187-  من كمال عقلك استظهارك على عقلك. 6 41 از كمال عقل تو است احتياط كردن يا پشت گرمى نمودن بر عقل خود نه بر هوا و هوس.

6782 188-  ما جمّل الفضائل كاللّبّ. 6 54 زيبا نگرداند فضائل و كمالات انسان را چيزى همانند عقل.

6783 189-  ما آمن المؤمن حتّى عقل. 6 70 ايمان نياورده مؤمن تا اين كه عاقل و دانا باشد.

6784 190-  ما قسم اللّه سبحانه بين عباده شيئا افضل من العقل. 6 80 خداى سبحان در ميان بندگانش چيزى را كه برتر از عقل باشد تقسيم نكرده.

6785 191-  ما استودع اللّه سبحانه امرء عقلا الّا ليستنقذه به يوما. 6 103 خداى سبحان عقل را در وجود كسى به وديعت نگذارده جز براى آنكه روزى او را به وسيله آن رهايى دهد.

6786 192-  ملاك الامر العقل. 6 116 ملاك هر كار عقل است (كه بدان برپا ماند).

6787 193-  مع العقل يتوفّر الحلم. 6 121 با عقل و خرد است كه بردبارى بسيار شود.

6788 194-  ميزة الرّجل عقله و جماله مروّته. 6 123 وسيله امتياز مرد عقل او است، و زيبايى او مردى و مردانگى او است.

6789 195-  مصاحبة العاقل مأمونة. 6 126 مصاحبت و همدمى با عاقل ايمنى است.

6790 196-  نصف العاقل احتمال و نصفه تغافل. 6 173 نيمى از شخص عاقل تحمّل و خويشتن‏دارى است و نيم ديگر «تغافل» و خود را به بى‏خبرى و غفلت زدن.

6791 197-  نعوذ باللّه من سيّئات العقل و قبح الزّلل و به نستعين. 6 175 پناه مى‏بريم به خدا از بديهاى عقل و زشتى لغزشها و به او يارى مى‏جوييم.

6792 198-  ناظر قلب اللّبيب به يبصر رشده و يعرف غوره و نجده. 6 179 مردمك دل عاقل (يا چشم آن) چنان است كه بدان رشد خود را مى‏بيند، و پستى و بلنديهاى آن را مى‏شناسد و تشخيص مى‏دهد.

6793 199-  لا تكوننّ ممّن لا تنفعه الموعظة الّا اذا بالغت فى ايلامه، فانّ العاقل يتّعظ بالادب و البهائم لا ترتدع الّا بالضّرب. 6 310 زنهار از كسانى مباش كه موعظه و اندرز سودش ندهد مگر هنگامى كه سعى در رنجاندن و آزردنش كنى، كه عاقل به وسيله ادب پند آموزد، و چهارپايان فرمان نبرند جز به كتك.

6794 200-  لا تنتصح بمن فاته العقل و لا تثق بمن خانه الاصل، فانّ من فاته العقل يغشّ من حيث ينصح، و من خانه الاصل يفسد من حيث يصلح. 6 331 نصيحت كسى را كه عقل ندارد نپذير، و اعتماد نكن به كسى كه اصل و ريشه به او خيانت كرده (و اصل و ريشه‏اى ندارد) زيرا كسى كه عقل ندارد گول زند تو را از جايى كه (به خيال خود) نصيحت مى‏كند، و كسى كه اصل و ريشه به او خيانت كرده فساد به بار آورد از جايى كه به نظر خود اصلاح مى‏كند.

6795 201-  لا فقر لعاقل. 6 348 انسان عاقل را فقر و ندارى نيست.

6796 202-  لا غنى كالعقل. 6 352 توانگرى و ثروتى همچون عقل نيست.

6797 203-  لا يلفى العاقل مغرورا. 6 368 يافت نمى‏شود انسان عاقل كه فريب خورده باشد.

6798 204-  لا أشجع من لبيب. 6 373 شجاع‏تر از عاقل نيست.

6799 205-  لا تحلو مصاحبة غير اريب. 6 374 مصاحبت و همدمى كسى كه عقل ندارد شيرين نخواهد بود.

6800 206-  لا تكمل المروّة الّا للبيب. 6 377 مروّت و مردانگى كامل نشود مگر براى شخص عاقل.

6801 207-  لا مال اعود من العقل. 6 378 مالى سودمندتر از عقل نيست.

6802 208-  لا جمال ازين من العقل. 6 381 جمالى زينت‏بخش‏تر از عقل نيست.

6803 209-  لا نعمة افضل من عقل. 6 385 نعمتى برتر از عقل نيست.

6804 210-  لا يغشّ العقل من انتصحه. 6 389 عقل فريب ندهد كسى را كه از او خيرخواهى بخواهد.

6805 211-  لا يحلم عن السّفيه الّا العاقل. 6 395 بردبارى نورزد از شخص سفيه و نادان جز انسان عاقل.

6806 212-  لا مرض أضنى من قلّة العقل. 6 399 هيچ بيمارى سخت‏تر از كم عقلى نيست.

6807 213-  لا دين لمن لا عقل له. 6 400 دين ندارد كسى كه عقل ندارد.

6808 214-  لا يوثق بعهد من لا عقل له. 6 406 اعتمادى نيست به پيمان كسى كه عقل ندارد.

6809 215-  لا يزكو عند اللّه سبحانه الّا عقل عارف و نفس عزوف. 6 427 پاكيزه نشود در پيشگاه خداى سبحان مگر عقلى عارف و نفسى بى‏رغبت نسبت به دنيا.

6810 216-  لا شي‏ء أحسن من عقل مع علم و علم مع حلم و حلم مع قدرة. 6 435 چيزى بهتر نيست از عقلى كه با علم همراه باشد، و علمى كه با حلم و بردبارى توأم باشد، و حلمى كه با قدرت باشد (يعنى با وجود قدرت بر انتقام، نه از روى ضعف و ناتوانى).

6811 217-  يستدلّ على عقل الرّجل بكثرة وقاره و حسن احتماله، و على كرم أصله بحسن أفعاله. 6 453 راهنمايى شود بر عقل آدمى به زيادى وقار و سنگينى او، و نيكويى تحمّل و خويشتن‏دارى او، و راهنمايى شود بر كرامت و گرامى بودن اصل و نسب او، به كارهاى نيكش.

6812 218-  ينبغي للعاقل ان يخاطب الجاهل مخاطبة الطّبيب المريض. 6 444 براى عاقل شايسته است كه سخن گويد با نادان، همانند سخن گفتن طبيب با بيمار.

6813 219-  ينبغي للعاقل اذا علّم أن لا يعنف و اذا علّم ان لا يأنف. 6 447 براى عاقل شايسته است كه هرگاه تعليم دهد (با دانشجو) درشتى نكند، و هرگاه چيزى را بياموزد ياد گرفتن را عار نداند.

6814 220-  يستدلّ على عقل الرّجل بالتّحلّى بالعفّة و القناعة. 6 448 راهنمايى شود بر عقل مرد به آراستگى او به عفت و قناعت.

6815 221-  المرء صديق ما عقل. 1 116 آدمى دوست آن چيزى است كه آن را بداند و درك كند.

6816 222-  العقل قربة. 1 38 عقل سبب نزديكى (ديگران) است.

باب العلم

6817 1-  علم لا ينفع كدواء لا ينجع. 4 350 علم و دانشى كه سود ندهد، همچون دارويى است كه اثر نكند.

6818 2-  يكرم العالم لعلمه، و الكبير لسنّه، و ذو المعروف لمعروفه، و السّلطان لسلطانه. 6 471 گرامى داشته شود دانشمند به خاطر دانشش، سالمند به خاطر سالمندى‏اش، و صاحب احسان و كرم به خاطر احسانش، و سلطان به منظور سلطنتش.

6819 3-  يتفاضل النّاس بالعلوم و العقول، لا بالأموال و الاصول. 6 472 برترى مى‏يابند مردم به خاطر علمها و عقلهاشان، نه براى مالها و ريشه‏ها (و نژادها) شان.

6820 4-  يحتاج العلم إلى الحلم. 6 476 علم و دانش به حلم و بردبارى نياز دارد.

6821 5-  يحتاج العلم إلى الكظم. 6 476 علم و دانش به فرو بردن نياز خشم دارد.

6822 6-  ينبى‏ء عن قيمة كلّ امرى‏ء علمه و عقله. 6 476 خبر مى‏دهد از بها و ارزش هر كس علم و عقلش.

6823 7-  العلم ينجد، الحكمة ترشد. 1 11 علم و دانش بلند گرداند، و حكمت و فرزانگى رشد دهد.

6824 8-  العلم كنز. 1 25 علم گنجى است.

6825 9-  العلم دليل. 1 41 علم راهنمايى است.

6826 10-  العلم ينجيك، الجهل يرديك. 1 45 علم تو را نجات بخشد، و جهل و نادانى تو را به تباهى اندازد.

6827 11-  العلم جلالة، الجهالة ضلالة. 1 48 علم بزرگى است و نادانى گمراهى.

6828 12-  العلم حياة، الايمان نجاة. 1 52 علم زندگى است، و ايمان سبب نجات و رستگارى.

6829 13-  العلم مجلّة، الجهل مضلّة. 1 55 علم و دانش بزرگ كننده است و نادانى گمراه كننده.

6830 14-  العلم حرز. 1 58 علم و دانش پناه انسان است.

6831 15-  دانش جهل را مى‏ميراند (و يكسره از ميان مى‏برد).

6832 16-  العلم زين الحسب. 1 75 علم و دانش زيور حسب انسانى است.

6833 17-  العلم قائد الحلم. 1 81 علم و دانش پيشواى بردبارى است.

6834 18-  الفهم آية العلم. 1 124 فهم نشانه علم است.

6835 19-  العلم افضل شرف. 1 129 علم برترين شرف انسانى است.

6836 20-  العلماء حكّام على النّاس. 1 137 دانشمندان حاكمان بر مردمند.

6837 21-  العلم مصباح العقل. 1 144 علم چراغ عقل است.

6838 22-  العلم خير دليل. 1 156 دانش بهترين راهنماست.

6839 23-  العلم اجلّ بضاعة. 1 161 دانش بزرگترين سرمايه است.

6840 24-  العلم أعظم كنز. 1 164 دانش بزرگترين گنج است.

6840 24-  العلم أعظم كنز. 1 164 دانش بزرگترين گنج است.

6841 25-  العلم حياة و شفاء. 1 182 دانش، زندگى و درمان است.

6842 26-  العلم حجاب من الآفات. 1 188 علم حجاب و پرده‏اى است از آفتها.

6843 27-  العلم أعلى فوز. 1 190 علم والاترين كاميابى است.

6844 28-  العلم افضل قنية. 1 204 علم برترين كسب است.

6845 29-  العلم مركب الحلم. 1 205 علم مركب حلم و بردبارى است.

6846 30-  العلم أصل كلّ خير. 1 205 علم و دانش ريشه هر كار خيرى است.

6847 31-  العلم عنوان العقل. 1 208 علم نشان دهنده عقل و زيركى است.

6848 32-  العلم لقاح المعرفة. 1 208 علم بارور كننده معرفت و شناخت است.

6849 33-  العلم ينجد الفكر. 1 209 علم و دانش، فكر و انديشه را يارى دهد و نيرو بخشد.

6850 34-  العلم نعم دليل. 1 210 دانش، خوب راهنمايى است.

6851 35-  العلم افضل هداية. 1 212 دانش برترين هدايت و راهنمايى است.

6852 36-  العلم نزهة الادباء. 1 245 علم تفريحگاه اديبان است.

6853 37-  العلم اصل الحلم. 1 249 علم ريشه و اصل بردبارى است.

6854 38-  العلم اشرف هداية. 1 256 علم شريف‏ترين راهنمايى است.

6855 39-  العلم قاتل الجهل. 1 258 علم كشنده جهل و نادانى است.

6856 40-  العلم داعى الفهم. 1 259 علم خواننده انسان است به فهم و درك.

6857 41-  العلم لا ينتهى. 1 263 علم و دانش به پايان نرسد.

6858 42-  العالم حىّ و ان كان ميّتا. 1 291 انسان دانا و عالم زنده است اگر چه بصورت مرده باشد.

6859 43-  العلم كنز عظيم لا يفنى. 1 323 علم گنج عظيمى است كه پايان ندارد.

6860 44-  العالم ينظر بقلبه و خاطره، الجاهل ينظر بعينه و ناظره. 1 325 انسان عالم و دانا مى‏نگرد با دل و انديشه و درون خود، ولى جاهل مى‏نگرد با دل و انديشه و درون خود، ولى جاهل مى‏نگرد به چشم و مردمك خود (يعنى ظاهر بين است).

6861 45-  العلم رشد لمن عمل به. 1 337 علم راهنما است براى كسى كه بدان عمل كند.

6862 46-  العالم الّذى لا يملّ من تعلّم‏ العلم. 1 344 عالم و دانشمند كسى است كه از ياد گرفتن علم و دانش خسته و ملول نشود.

6863 47-  العلم جمال لا يخفى و نسيب لا يجفى. 1 381 دانش زيبايى و جمالى است كه پوشيده نماند و خويشاوندى است كه جفا نكند.

6864 48-  العلماء باقون ما بقى اللّيل و النّهار. 1 384 دانشمندان باقى هستند تا هر زمان كه شب و روز باقى است.

6865 49-  العلم زين الاغنياء و غنى الفقراء. 1 394 علم زيور توانگران و ثروتمندان، و ثروت فقيران و نيازمندان است.

6866 50-  الكاتم للعلم غير واثق بالاصابة فيه. 1 398 كسى كه علم خود را پنهان كند (و با دانشمندان ديگر گفتگو نكند) اميدوارى نيست به اين كه در آن علم به راه درست رفته باشد (و خطا نكند).

6867 51-  العلم يهدى الى الحقّ. 2 7 علم راهنمايى كند به حق و حقيقت.

6868 52-  العلم مصباح العقل و ينبوع الفضل. 2 7 دانش، چراغ عقل و چشمه فضيلت و برترى است.

6869 53-  العلم قاتل الجهل و مكسب النّبل. 2 7 علم كشنده جهل و نادانى و وسيله به دست آوردن زيركى و بزرگى است.

6870 54-  العمل بلا علم ضلال. 2 8 علم بى‏عمل گمراهى است.

6871 55-  العلم احدى الحياتين. 2 16 علم و دانش يكى از دو بخش زندگى انسانى است.

6872 56-  العلم وراثة كريمة و نعمة عميمة. 2 30 علم و دانش ميراثى است گرامى، و نعمتى است همگانى.

6873 57-  العلم افضل الانيسين. 2 22 علم برترين انيس و همدم است از دو بخش انس و الفت آدمى در زندگى.

6874 58-  العلم افضل الجمالين. 2 25 علم برترين بخش جمال و زيبايى از دو بخش زيبايى زندگى است.

6875 59-  العلم باللّه افضل العلمين. 2 25 علم به خداوند برترين بخش از دو بخش علم است.

6876 60-  العلم ينجى من الارتباك فى الحيرة. 2 34 علم و دانش نجات دهد آدمى را از فرو رفتن در سرگردانى.

6877 61-  العلم يدلّ على العقل فمن علم عقل. 2 36 علم و دانش راهنمايى كند به عقل و خرد، كه هر كه بداند عقل دارد.

6878 62-  العلم محيى النّفس و منير العقل و مميت الجهل. 2 36 علم زنده كننده نفس انسانى، و روشن كننده عقل، و ميراننده جهل و نادانى است.

6879 63-  العالم من لا يشبع من العلم و لا يتشّبع به. 2 37 دانشمند كسى است كه از علم سير نشود و سيرى به خود راه ندهد.

6880 64-  العالم يعرف الجاهل لانّه كان قبل جاهلا. 2 45 عالم، جاهل را مى‏شناسد زيرا پيش از آن خودش جاهل بوده است.

6881 65-  الايمان و العلم اخوان توأمان و رفيقان لا يفترقان. 2 47 ايمان و علم برادرانى هستند همزاد، و دو رفيقى هستند كه از يكديگر جدا نشوند.

6882 66-  العلم افضل شرف من لا قديم له. 2 54 علم و دانش برترين شرافت كسى است كه سابقه‏اى (در شرافت و بزرگى) نداشته باشد.

6883 67-  العلم اكثر من ان يحاط به فخذوا من كلّ علم احسنه. 2 56 علم و دانش بيشتر از آن است كه كسى بدان احاطه پيدا كند (و همه را فرا گيرد) و از اين رو از هر علمى بهترينش را فراگيريد.

6884 68-  العلم حاكم و المال محكوم عليه. 2 60 علم و دانش حكمران است، ولى مال، محكوم است.

6885 69-  العلم يرشدك الى ما امرك اللّه به، و الزّهد يسهّل لك الطّريق اليه. 2 60 علم راهنمايى كند تو را بدانچه خداوند بدان دستورت داده، و زهد و بى‏رغبتى راه آن را براى تو آسان و هموار كند.

6886 70-  العالم و المتعلّم شريكان فى الاجر و لا خير فيما بين ذلك. 2 79 دانشمند و دانشجو هر دو در پاداش و مزد شريكند، و آنكه در ميانه آن دو است (كه نه دانشمند است و نه دانشجو) خيرى در او نيست.

6887 71-  العلم خير من المال، العلم يحرسك و انت تحرس المال. 2 81 علم بهتر است از مال، علم تو را نگهبانى كند، ولى مال را تو بايد نگهبانى كنى.

6888 72-  العلم يرشدك و العمل يبلغ بك الغاية. 2 123 علم تو را راهنمايى و ارشاد كند، و عمل تو را به نهايت خواسته‏ات برساند.

6889 73-  العلم اوّل دليل و المعرفة آخر نهاية. 2 123 علم نخستين راهنما است، و شناخت (خداوند) پايان نهايى آن است.

6890 74-  المتعبّد بغير علم كحمار الطّاحونة يدور و لا يبرح من مكانه. 2 125 عبادت كننده بدون علم و دانش همانند الاغ آسيا است كه گردش مى‏كند و دور مى‏چرخد، ولى از جاى خود بيرون نرود.

6891 75-  النّاس ثلاثة: فعالم ربّانىّ و متعلّم على سبيل نجاة، و همج رعاع اتباع كلّ ناعق، لم يستضيئوا بنور العلم، و لم يلجئوا الى ركن وثيق. 2 132 مردم سه گروهند: علماى الهى، و دانشجويانى كه در راه نجات (تحصيل علم هستند) و مردمان پست و بى سرو پايى كه به دنبال هر صدا و هر چوپانى مى‏روند، و به نور علم روشنى نيافته و به ستون محكمى پناه نبرده‏اند.

6892 76-  العلم علمان: مطبوع و مسموع و لا ينفع المطبوع اذا لم يك مسموع. 2 138 علم و دانش دو علم است: فطرى و شنيدنى، و علم فطرى سود ندهد اگر علم شنيدنى با آن نباشد.

6893 77-  العلماء اطهر النّاس اخلاقا و اقلّهم فى المطامع اعراقا. 2 140 دانشمندان پاك‏ترين مردمند از نظر اخلاق، و كمترين مردمند از نظر ريشه در طمعها.

6894 78-  العالم حىّ بين الموتى. 2 143 عالم و دانشمند انسان زنده‏اى است ميان مردگان.

6895 79-  اطلب العلم تزدد علما. 2 177 علم و دانش بجوى تا دانشت افزون گردد (و به هر اندازه كه تحصيل علم كردى اكتفا نكن و پيوسته بر آن بيفزا).

6896 80-  اقتن العلم فانّك ان كنت غنيّا زانك و ان كنت فقيرا مانك. 2 188 كسب علم كن كه اگر ثروتمند باشى تو را بيارايد، و اگر فقير و بينوا باشى خرج زندگى تو را به عهده گيرد.

6897 81-  اطلبوا العلم ترشدوا. 2 239 دانش بجوييد تا راه يابيد و ارشاد شويد.

6898 82-  اكتسبوا العلم يكسبكم الحياة. 2 240 كسب علم كنيد تا براى شما زندگى كسب كند.

6899 83-  امتاحوا من صفو عين قد روّقت من الكدر. 2 249 آب برداريد از سرچشمه زلالى كه از تيرگى پاك شده باشد (يعنى در آموختن علم از سرچشمه زلال علوم اهل بيت استفاده كنيد).

6900 84-  اطلبوا العلم تعرفوا به و اعملوا به تكونوا من اهله. 2 254 بجوييد دانش را كه بدان شناخته شويد، و بدان عمل كنيد تا از اهل علم باشيد (يعنى براى شناخته شدن پيش مردم همان خواندن كافى است، ولى وقتى عالم حقيقى هستيد كه عمل كنيد).

6901 85-  الا لا يستحيينّ من لا يعلم ان يتعلّم، فانّ قيمة كلّ امرء ما يعلم. 2 341 آگاه باشيد كه نبايد شرم كند كسى كه نمى‏داند از اين كه بياموزد، زيرا قيمت و ارزش هر كسى همان است كه مى‏داند (و ارزش هر كس به قدر دانش و علم او است).

6902 86-  الا لا يستقبحنّ من سئل عمّا لا يعلم ان يقول لا اعلم. 2 342 آگاه باشيد كه نبايد زشت بشمارد كسى كه پرسش شود از چيزى كه آن را نمى‏داند از اين كه بگويد: نمى‏دانم 6903 87-  اشرف الشّرف العلم. 2 385 شريف‏ترين شرافتها علم و دانش است.

6904 88-  اولى النّاس بالانبياء اعلمهم بما جاءوا به. 2 409 سزاوارترين مردم به پيامبران الهى، داناترين آنهايند بدانچه پيامبران آورده‏اند.

6905 89-  اعلم النّاس المستهتر بالعلم. 2 414 داناترين مردم كسى است كه در تحصيل علم حريص باشد.

6906 90-  اوضع العلم ما وقف على اللّسان. 2 422 پست‏ترين علم آن است كه به ايستد بر زبان (و در دل و اعضا و جوارح اثر نكند و به تنبّه و عمل نرسد).

6907 91-  اشدّ النّاس ندما عند الموت العلماء غير العاملين. 2 438 سخت‏ترين مردم در پشيمانى هنگام مرگ، دانشمندانى هستند كه به علم خود عمل نكرده‏اند.

6908 92-  احقّ النّاس بالرّحمة عالم يجرى عليه حكم جاهل، و كريم يستولى عليه لئيم، و برّ تسلّط عليه فاجر. 2 431 شايسته‏ترين مردم به ترحّم (سه طائفه‏اند): عالمى كه معامله جاهل و نادان با او شود، كريم و بزرگوارى كه شخص لئيم و پستى بر او فرمانروا گردد، انسان نيكوكارى كه شخص بدكار و گنهكارى بر او مسلّط شود.

6909 93-  ابغض العباد الى اللّه سبحانه العالم المتجبّر. 2 432 مبغوض‏ترين بندگان در پيشگاه خداى سبحان، عالم متكبّر است.

6910 94-  اعظم النّاس وزرا العلماء المفرّطون. 2 437 بزرگترين مردم در ورز وبال (و گناه) دانشمندان تقصيركار (يا از حدّ به در روندگان) هستند.

6911 95-  افضل ما منّ اللّه سبحانه به على عباده علم و عقل و ملك و عدل. 2 439 برترين چيزى كه خداوند بدانها بر بندگان خود منّت نهاده (چند چيز است) علم، عقل، سلطنت، عدالت.

6912 96-  اعون الاشياء على تزكية العقل التّعليم. 2 448 كمك‏كارترين چيزها براى تزكيه و پاك كردن عقل (يا پرورش دادن آن)، آموزش دادن (علم به ديگران) است.

6913 97-  افضل الكنوز معروف يودع الاحرار، و علم يتدارسه الاخيار. 2 457 برترين گنجها احسانى است كه سپرده شود به آزادمردان، و علم و دانشى است كه نيكان آن را بخوانند.

6914 98-  افضل الذّخائر علم يعمل به و معروف لا يمنّ به. 2 465 برترين اندوخته‏ها: علمى است كه بدان عمل شود، و احسانى است كه منّت در آن نباشد.

6915 99-  اوجب العلم عليك، ما انت مسئول عن العمل به. 2 470 واجب‏ترين علم بر تو آن علمى است كه تو در مورد عمل به آن مسئول هستى (مانند علم به احكام دين...).

6916 100-  اولى العلم بك ما لا يتقبّل‏ العمل الّا به. 2 470 سزاوارترين علمها به تو (كه آن را بياموزى) علمى است كه عمل تو جز به وسيله آن پذيرفته نشود.

6917 101-  الزم العلم بك ما دلّك على صلاح دينك و ابان لك عن فساده. 2 471 لازم‏ترين علمها براى تو، آن علمى است كه تو را به صلاح و درستى دين تو راهنمايى كند و فساد و تباهى آن را براى تو آشكار سازد.

6918 102-  احمد العلم عاقبة ما زاد فى عملك فى العاجل و ازلفك فى الاجل. 2 471 ستوده‏ترين علمها از نظر سرانجام، آن علمى است كه در دنيا در عمل تو بيفزايد، و در قيامت تو را به خدا نزديك گرداند.

6919 103-  انّ رواة العلم كثير و رعاته قليل. 2 493 به راستى كه روايت كنندگان علم بسيارند ولى رعايت كنندگان آن در عمل اندكند.

6920 104-  انّ اولى النّاس بالانبياء عليهم السّلام اعملهم بما جاءوا به.  2 505 به راستى كه سزاوارترين مردم به پيامبران عليهم السّلام عمل كننده‏ترين ايشان هستند بدانچه آنان آورده‏اند.

6921 105-  انّ النّار لا ينقصها ما اخذ منها و لكن يخمدها ان لا تجد حطبا و كذلك العلم لا يفنيه الاقتباس لكن بخل الحاملين له سبب عدمه. 2 533 به راستى كه آتش را كم نمى‏كند آنچه از آن گرفته و برداشته شود، ولى خاموش شدن آتش به خاطر آن است كه چوبى نيابى (تا آتش را به وسيله آن روشن نگهدارى) و همين گونه است علم كه فرا گرفتن آن علم را فانى نكند، بلكه بخل كردن آنها كه حامل علم هستند (و ياد ندادنش به ديگران) سبب نابودى آن شود.

6922 106-  انّ اللّه سبحانه يمنح المال من يحبّ و يبغض، و لا يمنح العلم الّا من احبّ. 2 534 به راستى كه خداى سبحان عطا مى‏كند مال را به كسى كه دوستش دارد يا دشمنش دارد، ولى علم را عطا نمى‏كند جز به كسى كه او را دوست مى‏دارد.

6923 107-  انّ العلم يهدى و يرشد و ينجى، و انّ الجهل يغوى و يضلّ و يردى. 2 603 به راستى كه علم راهنمايى كند، و ارشاد نمايد، و نجات دهد، و نادانى از راه به در كند، و گمراه كند، و هلاك گرداند.

6924 108-  انّك موزون بعقلك فزكّه بالعلم. 3 57 به راستى كه تو سنجيده شوى به عقل خود پس آن را به وسيله علم پرورش ده.

6925 109-  انّما النّاس عالم و متعلّم و ما سواهما فهمج. 3 90 جز اين نيست كه مردم، دانشمند و دانشجو هستند، و جز اين دو، مگسها يا پشه‏هاى سرگردان در هوا هستند.

6926 110-  انّما العالم من دعاه علمه الى الورع و التقى، و الزّهد فى عالم الفناء و التولّه بجنّة المأوى. 3 94 جز اين نيست كه عالم و دانشمند كسى است كه علم و دانشش بخواند او را به پارسايى و پرهيزكارى، و به بى‏رغبتى در جهان فانى و شيفتگى به سوى بهشت برين.

6927 111-  آفة العامّة العالم الفاجر. 3 108 آفت عامّه مردم، عالم گنهكار است.

6928 112-  اذا رأيت عالما فكن له خادما. 3 132 هرگاه عالمى را ديدار كردى خدمتكار او باش.

6929 113-  اذا ارذل اللّه عبدا حظر عليه العلم. 3 161 هرگاه خداوند بنده‏اى را پست كند علم و دانش را از او منع كند.

6930 114-  اذا كنت جاهلا فتعلّم، و اذا سئلت عمّا لا تعلم فقل اللّه و رسوله اعلم. 3 189 هرگاه (در مسأله‏اى و مطلبى) نادان بودى آن را يادگير، و هرگاه از تو پرسيدند چيزى را كه نمى‏دانى، در پاسخ بگو: خدا و رسول او داناترند.

6931 115-  اذا سمعتم العلم فالّطوا عليه فلا تشوبوه بهزل فتمجّه القلوب. 3 186 هرگاه بشنويد علم را پس به سختى بر سر آن بايستيد (و جدّى بگيريد) و آن را به بازى و شوخى آميخته نكنيد كه دلها آن را بيرون اندازند و نپذيرند.

6932 116-  اذا زاد علم الرّجل زاد أدبه و تضاعفت خشيته لربّه. 3 193 هرگاه علم مرد زياد شد ادب او افزون شود و خشيت و ترس او از پروردگارش دو چندان گردد.

6933 117-  بالعلم تعرف الحكمة. 3 200 به وسيله علم است كه حكمت و فرزانگى شناخته شود.

6934 118-  بالتّعلّم ينال العلم. 3 206 به ياد گرفتن و آموختن است كه انسان به علم نائل گردد (و به آن برسد).

6935 119-  بالعلم تكون الحيوة. 3 207 زندگى (و حيات ابدى) به سبب علم است.

6936 120-  بالعلم يستقيم المعوجّ. 3 210 كج رفتارها و كج رفتاريها به وسيله علم راست گردد.

6937 121-  بذل العلم زكاة العلم. 3 263 بذل و بخشش علم، زكات علم است.

6938 122-  بالعلم تدرك درجة الحلم. 3 263 به وسيله علم، انسان درجه بردبارى و حلم را درك كند.

6939 123-  بخّ بخّ لعالم علم فكفّ، و خاف البيات فاعدّ و استعدّ، ان سئل افصح و ان ترك سكت، كلامه صواب و سكوته عن غير عىّ عن الجواب.

3 265 به به به حال عالمى كه دانا گشته و خود را نگه داشته و از شبيخون (مرگ) ترسيده و خود را مهيّا و آماده كرده، اگر از او چيزى به پرسند آشكار كند، و اگر نپرسند سكوت كند، سخنش درست، و سكوتش نه از راه عجز و ناتوانى از جواب است.

6940 124-  تعلّم تعلم، و تكرّم تكرم. 3 279 يادگير تا دانا شوى، و گرامى بدار خود را (به عمل و پرهيزكارى) تا نزد ديگران گرامى باشيد.

6941 125-  تعلّموا العلم تعرفوا به، و اعملوا به تكونوا من اهله. 3 297 علم را ياد گيريد تا بدان شناخته شويد، و بدان عمل كنيد تا شايسته آن باشيد.

6942 126-  تواضعوا لمن تتعلّموا منه العلم و لمن تعلّمونه، و لا تكونوا من جبابرة العلماء فلا يقوم جهلكم بعلمكم. 3 304 فروتنى كنيد در برابر كسى كه از او علم مى‏آموزيد، و براى كسى كه به او ياد مى‏دهيد، و از جبّاران و متكبران علما و دانشمندان مباشيد، كه برابرى نكند جهل و نادانى شما با علم و دانايى شما.

6943 127-  تعلّم العلم فانّك ان كنت غنيّا زانك و ان كنت فقيرا مانك. 3 306 علم را بياموز، زيرا اگر ثروتمند و توانگر باشى زينت دهد تو را، و اگر فقير و بى‏نوا باشى خرج تو را تأمين كند.

6944 128-  تعلّموا العلم و تعلّموا مع العلم السّكينة و الحلم، فانّ العلم خليل المؤمن و الحلم وزيره. 3 306 علم را ياد گيريد و به همراه علم آرامش و بردبارى را ياد گيريد، زيرا علم دوست مؤمن است و بردبارى وزير او است.

6945 129-  تعلّم علم من يعلم، و علّم علمك من يجهل، فاذا فعلت ذلك علّمك ما جهلت، و انتفعت بما علمت. 3 318 بياموز علم كسى را كه مى‏داند، و بياموز علم خود را به كسى كه نمى‏داند، كه هر گاه چنين كردى دانا شده‏اى آنچه را نادان بودى، و سود برده‏اى بدانچه مى‏دانستى.

6946 130-  ثمرة العلم العبادة. 3 324 ميوه علم عبادت است.

6947 131-  ثمرة العلم العمل به. 2 328 ميوه علم عمل به آن است.

6948 132-  ثمرة العلم العمل للحياة. 3 329 ميوه علم عمل كردن براى زندگى (ابدى) است.

6949 133-  ثروة العلم تنجى و تبقى. 3 351 ثروت و دارايى علم (يا بسيارى آن) نجات دهد و پايدار ماند.

6950 134-  جمال العلم نشره، و ثمرته العمل به، و صيانته وضعه فى اهله. 3 363 زيبايى علم به گسترش دادن آن است و ميوه آن عمل بدان است، و نگهدارى آن نيز به سپردن آن به اهل آن (و كسانى كه شايستگى آن را دارند) مى‏باشد.

6951 135-  جاور العلماء تستبصر. 3 378 با علما و دانشمندان مجاورت و هم‏نشينى كن تا بينا شوى.

6952 136-  حبّ العلم و حسن الحلم و لزوم الصّواب، من فضائل اولى النّهى و الالباب. 3 398 دوست داشتن علم، و بردبارى نيكو، و ملازم بودن با راه درست، از فضيلتهاى صاحبان عقل و خرد است.