5643 62- جوار اللَّه مبذول لمن اطاعه و تجنّب مخالفته. 3 360 همسايگى رحمت و
عنايت خداى تعالى در اختيار كسى است كه او را فرمانبردارى كرده و از مخالفت با او
دورى كند.
5644 63- جمال العبد الطّاعة. 3 363 زيبايى بنده به اطاعت و فرمانبردارى است.
5645 64- دوام الطّاعات و فعل الخيرات و المبادرة الى المكرمات من كمال الايمان
و افضل الاحسان. 4 20 دوام فرمانبردارى حق، و انجام كارهاى نيك، و پيشى گرفتن به خصلتهاى گرامى
از كمال ايمان و از برترين احسانهاست.
5646 65- ذلّل نفسك بالطّاعة و حلّها بالقناعة، و خفّض فى الطّلب و اجمل فى
المكتسب. 4 39 نفس خويش را به وسيله فرمانبردارى رام گردان، و به قناعت بياراى، و
در طلب روزى آسان بگير، و در كسب و كار ميانهرو باش (و حرص نزن).
5647 66- درك الخيرات بلزوم الطّاعات. 4 23 دريافت و درك خيرات و نيكىها به
ملازمت انجام طاعات الهى است.
5648 67- راكب الطّاعة مقيله الجنّة. 4 85 كسى كه بر مركب اطاعت حق سوار است خوابگاه او بهشت است.
5649 68- زكاة الصّحّة السّعى فى طاعة اللَّه. 4 106 زكات سلامتى، تلاش و كوشش
در طاعت الهى است.
5650 69- زر فى اللَّه اهل طاعته و خذ الهداية من اهل ولايته. 4 113
فرمانبرداران را در راه خدا ديدار كن، و هدايت و راهنمايى را از اهل ولايت خدا فرا گير.
5651 70- صابروا انفسكم على فعل الطّاعات، و صونوها عن دنس السّيّئات، تجدوا
حلاوة الايمان. 4 224 به شكيبايى و صبر واداريد نفسهاى خود را براى انجام طاعتهاى الهى، و نگه
داريد آنها را از چركى بديها تا حلاوت و شيرينى ايمان را بيابيد.
5652 71- طوبى لمن حافظ على طاعة ربّه. 4 238 خوشا به حال كسى كه بر طاعت
پروردگار خود محافظت و نگهبانى دارد.
5653 72- طوبى لمن وفّق لطاعته و بكى على خطيئته. 4 240 خوشا به حال كسى كه
موفق به طاعت پروردگار گشته، و بر گناه خويش گريسته است.
5654 73- طوبى لمن وفّق لطاعته و حسنت خليقته و احرز امر آخرته. 4 244 خوشا به حال كسى كه موفق به فرمانبردارى پروردگار گشته، و خلق و خوى خويش
را نيكو كرده، و كار آخرت خود را فراهم كرده است.
5655 74- طوبى لعين هجرت فى طاعة اللَّه غمضها. 4 248 خوشا به حال ديده و چشمى
كه در راه اطاعت خدا پوشيدن و بستن خود را ترك كرده است.
5656 75- طاعة اللَّه سبحانه لا يحوزها الّا من بذل الجدّ و استفرغ الجهد. 4
254 فرمانبردارى خداى سبحان را درنيابد مگر آن كس كه بذل كند تلاش خود را و به كار
برد كوشش خود را.
5657 76- طاعة اللَّه مفتاح كلّ سداد و صلاح كلّ فساد. 4 255 فرمانبردارى
خداوند كليد هر كار درست و اصلاح كننده هر كار فاسد و تباهى است.
5658 77- طاعة اللَّه سبحانه اعلى عماد و اقوى عتاد. 4 255 طاعت خداى سبحان بلندترين ستون و محكمترين تكيهگاه است.
5659 78- ظلّ اللَّه سبحانه فى الآخرة مبذول لمن اطاعه فى الدّنيا. 4 276 سايه
لطف و عنايت خداى سبحان در آخرت عطا گردد به كسى كه در دنيا از او فرمانبردارى
نموده است.
5660 79- عليك بطاعة من لا تعذر بجهالته. 4 290 بر تو باد به اطاعت و
فرمانبردارى كسى كه معذور نيستى در نادانى شناخت او.
5661 80- عليك بطاعة اللَّه
سبحانه فانّ طاعة اللَّه فاضلة على كلّ شيء. 4 293 بر تو باد به فرمانبردارى خداى
سبحان كه به راستى فرمانبردارى خداوند افزون است بر هر چيز.
5662 81- على قدر العقل تكون الطّاعة. 4 312 به اندازه عقل است اطاعت پروردگار.
5663 82- غاية العبادة الطّاعة. 4 371 نهايت عبادت اطاعت و فرمانبردارى است.
5664 83- فى الطّاعة كنوز الارباح. 4 394 در اطاعت حق تعالى است گنجهاى سود.
5665 84- فضائل الطّاعات تنيل رفيع المقامات. 4 427 افزونىهاى (پاداش) طاعتها
مىرساند انسان را به جايگاههاى بلند.
5666 85- كلّ مطيع مكرّم. 4 527 هر فرمانبردارى مورد اكرام و گرامى است.
5667 86- كن مطيعا للَّه سبحانه و بذكره آنسا، و تمثّل فى حال تولّيك عنه
اقباله عليك، يدعوك الى عفوه و يتغمّدك بفضله. 4 615 فرمانبردار خداى سبحان باش و
به ياد او انس گير، و مجسّم كن در حال پشت كردن از او صورت روى آوردن خدا را به سوى تو، كه تو را به گذشت خويش مىخواند و به فضل خويش مىپوشاند.
5668 87- لو لم يرغّب اللَّه سبحانه فى طاعته، لوجب ان يطاع رجاء رحمته. 5 117 اگر خداى سبحان مردم را به فرمانبردارى خويش ترغيب و تشويق نمىكرد، باز
هم واجب بود اطاعت او به خاطر اميد به مهر و رحمتش.
5669 88- من اطاع ربّه ملك. 5 146 كسى كه پروردگار خود را اطاعت كند مالك سعادت
و نيكبختى گردد.
5670 89- من يطع اللَّه يفز. 5 146 كسى كه اطاعت خدا كند رستگار شود.
5671 90- من اطاع اللَّه استنصر. 5 166 كسى كه اطاعت خدا كند از خدا يارى جسته
است.
5672 91- من اطاع اللَّه جلّ امره. 5 170 كسى كه اطاعت خدا كند كارش بالا گيرد
و بزرگ شود.
5673 92- من اطاع امرك اجلّ قدرك. 5 226 كسى كه دستور تو را اطاعت كند قدر و ارزش تو را بزرگ گردانده است.
5674 93- من عمل بطاعة اللَّه كان مرضيّا. 5 266 كسى كه عمل كند به طاعت خداوند
مورد خوشنودى پروردگار است.
5675 94- من اطاع اللَّه علا امره. 5 280 كسى كه از خدا اطاعت كند كارش بلند
گردد.
5676 95- من عمل بطاعة اللَّه ملك. 5 282 كسى كه عمل كند به طاعت خداوند مالك
گردد (سعادت و آخرت را).
5677 96- من اطاع اللَّه لم يشق ابدا. 5 283 كسى كه از خدا اطاعت كند هيچگاه بدبخت نشود.
5678 97- من تقرّب الى اللَّه بالطّاعة أحسن له الحباء. 5 288 كسى كه تقرّب و
نزديكى جويد به درگاه خدا به وسيله اطاعت او، خداوند بخشش و عطاى او را نيكو كند.
5679 98- من اطاع اللَّه سبحانه عزّ و قوى. 5 291 كسى كه از خداى سبحان اطاعت
كند عزيز و نيرومند گردد.
5680 99- من اطاع اللَّه سبحانه عزّ نصره. 5 299 كسى كه از خداى سبحان اطاعت
كند، نيرومند باشد يارىاش (از طرف خداوند).
5681 100- من اهمل العمل بطاعة اللَّه ظلم نفسه. 5 316 كسى كه در عمل كردن به
طاعت خداوند اهمال كارى و سهلانگارى كند به خويشتن ستم كرده است.
5682 101- من صبر على طاعة اللَّه عوّضه اللَّه سبحانه خيرا ممّا صبر عليه. 5
331 كسى كه صبر و شكيبايى كند بر فرمانبردارى خداوند، خداى سبحان عوض دهد او را
بهتر از آنچه بر آن صبر و شكيبايى ورزيده است.
5683 102- من اتّخذ طاعة اللَّه سبيلا فاز بالّتى هى اعظم. 5 374 كسى كه
فرمانبردارى خداى را فرا راه خود برگيرد، و انتخاب كند، به بزرگترين نيكبختى رسيده
و سعادت يافته است.
5684 103- من اتّخذ طاعة اللَّه بضاعة، اتته الارباح من غير تجارة. 5 385 كسى
كه طاعت خدا را سرمايه خويش گرداند، سودها بدون تجارت به نزدش آيد.
5685 104- من سرّه الغنى بلا مال و العزّ بلا سلطان، و الكثرة بلا عشيرة،
فليخرج من ذلّ معصية اللَّه الى عزّ طاعته، فانّه واجد ذلك كلّه. 5 390 كسى كه
توانگرى و بىنيازى خواهد بدون مال و ثروت، و عزّت خواهد بدون سلطنت و پادشاهى، و
زيادى و فزونى افراد وابسته به خود را خواهد بدون داشتن عشيره و فاميل، بايد از
خوارى نافرمانى خدا به در آيد، به سوى عزّت فرمانبردارى او، كه با اين كار، همه
آنها را يافته است.
5686 105- من اطاع اللَّه سبحانه لم يضرّه من اسخط من النّاس. 5 400 كسى كه از
خداى سبحان اطاعت كند زيانش نرساند كسى كه او را در اين راه خشمگين كرده است.
5687 106- من عمل بطاعة اللَّه سبحانه لم يفته غنم و لم يغلبه خصم. 5 405 كسى
كه عمل كند به طاعت خداى سبحان، هيچ سود و نفعى از او فوت نشود، و هيچ دشمنى بر او
چيره نگردد.
5688 107- من بادر الى مراضى اللَّه سبحانه و تأخّر عن معاصيه، فقد اكمل
الطّاعة. 5 431 كسى كه پيشى گيرد بدانچه موجب خوشنودى خداى سبحان است و از
نافرمانىهاى خدا واپس رود، به حقيقت كه فرمانبردارى را به كمال رسانده است.
5689 108- من اطاع اللَّه اجتباه. 5 445 كسى كه از خدا اطاعت كند، خدا او را
برگزيند.
5690 109- من كرم النّفس العمل بالطّاعة. 6 29 از بزرگوارى نفس است عمل به طاعت
خداوند.
5691 110- من المروّة طاعة اللَّه و حسن التّقدير. 6 22 از جوانمردى است
فرمانبردارى خدا و خوب اندازهگيرى كردن زندگى.
5692 111- من افضل الاعمال اكتساب الطّاعات. 6 33 از برترين عملها به دست آوردن
طاعتهاى الهى است.
5693 112- من تقوى النّفس العمل بالطّاعة. 6 44 از پرهيزكارى نفس است عمل به
طاعت الهى.
5694 113- ما تزيّن متزيّن بمثل طاعة اللَّه. 6 57 هيچ آراسته به زيورى خود را
نياراسته به چيزى همانند فرمانبردارى خدا.
5695 114- ما من شيء من طاعة اللَّه سبحانه يأتي الّا فى كره. 6 99 هيچ چيزى از طاعت خداى سبحان نيست كه بيايد بر انسان جز از روى ناخوشنودى.
5696
115- ملاك كلّ خير طاعة اللَّه سبحانه. 6 120 ملاك و معيار هر كار نيك و خيرى
اطاعت و فرمانبردارى خداى سبحان است (يعنى انجام دادن آن به خاطر فرمان خدا).
5697 116- ملازمة الطّاعة خير عتاد. 6 135 ملازمت با فرمانبردارى خدا بهترين تكيهگاه است.
5698 117- نعم الوسيلة الطّاعة. 6 166 فرمانبردارى خدا خوب وسيلهاى است.
5699 118- نعم الطّاعة الانقياد و الخضوع. 6 167 خوب طاعتى است انقياد (گردن
نهادن) و خضوع و فروتنى در پيشگاه خداوند.
5700 119- نال الفوز من وفّق للطّاعة. 6 182 به رستگارى رسيده كسى كه موفق به اطاعت حق گرديده است.
5701 120- نظام المروّة فى مجاهدة اخيك على طاعة اللَّه سبحانه و صدّه عن
معاصيه، و ان يكثر على ذلك ملامه. 6 184 نظام و رشته پيوند مردى و مردانگى در اين
است كه با برادر خود در راه طاعت خداى سبحان پيكار كنى، و او را از نافرمانىهاى
خداوند بازدارى، و او را در اين باره بسيار سرزنش كنى.
5702 121- هدى من اطاع ربّه و خاف ذنبه. 6 193 به هدايت و راه راست رسيده كسى
كه اطاعت پروردگار خود كند و از گناه خويش بترسد.
5703 122- وقّوا انفسكم من عذاب اللَّه بالمبادرة الى طاعة اللَّه. 6 235 نگاه
داريد خود را از عذاب خداوند به وسيله پيشى جستن به سوى طاعت خداوند.
5704 123- لا تعتذر من امر اطعت اللَّه سبحانه فيه فكفى بذلك منقبة. 6 305 هيچ
گاه از كارى كه در آن فرمانبردارى خداى سبحان را انجام دادهاى عذرخواهى نكن كه
همين كار در منقبت و مباهات تو كافى است.
5705 124- لا عزّ كالطّاعة. 6 349 عزتى همچون فرمانبردارى خدا نيست.
5706 125- لا رأى لمن لا يطاع. 6 393 كسى را كه فرمانش نبرند رأى و انديشه
ندارد.
5707 126- لا عزّ الّا بالطّاعة. 6 393 عزتى نيست جز به اطاعت خداوند.
5708 127- لا ينجع تدبير من لا يطاع. 6 414 سود ندهد تدبير كسى كه فرمانش نبرند.
5709 128- لا يسعد امرء الّا بطاعة اللَّه سبحانه و لا يشقى امرء الّا بمعصية
اللَّه. 6 417 نيكبخت نشود كسى مگر به وسيله اطاعت خداى سبحان، و بدبخت نشود كسى
مگر به نافرمانى خداوند.
5710 129- ينبغي للعاقل ان لا يخلو فى كلّ حالة عن طاعة ربّه و مجاهدة نفسه. 6
440 براى شخص خردمند و عاقل شايسته است كه بيكار نباشد در هر حالى از اطاعت
پروردگار خود و پيكار كردن با نفس خويش.
5711 130- ينبغي للمؤمن ان يلزم الطّاعة و يلتحف الورع و القناعة. 6 440 براى
مؤمن شايسته است كه ملازم فرمانبردارى خدا باشد، و بپوشد جامه پرهيزكارى و قناعت
را.
5712 131- لا تطيعوا الادعياء الّذين شربتم بصفوكم كدرهم و خططتم بصحّتكم مرضهم
و ادخلتم فى حقّكم باطلهم. 6 279 از «ادعياء» همانها كه معلوم نيست پدرشان كيست و جامه اسلام را به
تن پوشيدهاند و نفاق و دورويى را پيشه كردهاند اطاعت نكنيد، از آنها كه جام پاك
قلبتان را در اختيار آب تيره نفاقشان قرار دادهايد، از آنها كه تندرستى خويش را با
بيمارى آنها آميختهايد (و ايمان خالص خويش را به انفاق آنها مخلوط ساختهايد) و
باطلشان را در حق خود راه دادهايد.
باب الطاقة (توانايى)
5713 1- من كلّفك ما لا تطيق فقد افتاك فى عصيانه. 5 452 كسى كه به تو تكليف
كند چيزى را كه توان و طاقت آن را ندارى، فتوى و دستور نافرمانى خويش را به تو داده
و صادر كرده است.
باب الطيش (سبكى)
5714 1- الطّيش ينكّد العيش. 1 200 سبكى و سبكسرى (در هنگام خشم يا غير آن)
زندگى را سخت و دشوار سازد.
حرف «الظاء»
باب الظفر (پيروزى)
5715 1- الظّفر شافع المذنب. 1 75 پيروز شدن بر گنهكار شفيع و واسطه او است.
5716 2- لا تبطرنّ بالظّفر فانّك لا تأمن ظفر الزّمان بك. 6 291 سرمست پيروزى مشو
كه از پيروز شدن زمانه بر تو در امان نخواهى بود.
5717 3- كفى بالظّفر شافعا للمذنب. 4 579 پيروز شدن براى شفاعت گنهكار كافى است.
5718 4- من تأيّد فى الأمور ظفر ببغيته. 5 315 هر كس در كارها (از طرف خداوند) تأييد و يارى شود به هدف و آرمان خود
خواهد رسيد.
باب الظلم (ستم)
5719 1- الظّالم لئيم. 1 24 ستمكار پست است.
5720 2- الظّلم عقاب. 1 52 ستم عقوبت است (يا موجب عقوبت و عذاب است).
5721 3- ظلم نفسه من رضى بدار الفناء عوضا عن دار البقاء. 4 277 به خويشتن ستم
كرده كسى كه راضى و خوشنود گشته است به سراى فانى به جاى سراى باقى و پايدار.
5722 4- ظلم اليتامى و الايامى، ينزل النّقم و يسلب النّعم اهلها. 4 281 ستم
كردن بر يتيمان و بيوهزنان عقوبتهاى الهى را فرود آورد و نعمتها را از اهل آن
بربايد.
5723 5- يوم المظلوم على الظّالم أشدّ من يوم الظّالم على المظلوم. 6 477 روز
ستمديده (روز قيامت) بر ستمگر سختتر است از روز ستمگر بر ستمديده (كه دنيا باشد).
5724 6- الظّالم ملوم. 1 36 ستمگر نكوهيده است.
5725 7- البغى يسلب النّعمة. 1 103 ستم و زور، نعمت را مىربايد.
5726 8- الظّلم يجلب النّقمة. 1 103 ستم عذاب و انتقام الهى را جلب كند.
5727 9- الظّلم وخيم العاقبة. 1 117 ستم سرانجامى وخيم و سخت به دنبال دارد.
5728 10- البغى يزيل النّعم. 1 131 ستم نعمت را زائل كند.
5729 11- الظّالم ينتظر العقوبة. 1 161 ستمگر چشم به راه عذاب و عقوبت است.
5730 12- المظلوم ينتظر المثوبة. 1 161 مظلوم و ستم رسيده چشم به راه پاداش و ثواب الهى است.
5731 13- الظّلم يطرد النّعم. 1 186 ستم نعمتها را دور گرداند.
5732 14- البغى يجلب النّقم. 1 187 سركشى و ظلم، انتقامهاى الهى را جلب كند.
5733 15- الظّلم يوجب النّار. 1 201 ستم موجب دوزخ گردد.
5734 16- البغى يوجب الدّمار. 1 201 تجاوز و ستم موجب نابودى گردد.
5735 17- الظّلم الام الرّذائل. 1 202 ستم پستترين صفات نكوهيده است.
5736 18- الظّلم بوار الرّعيّة. 1 203 ستم نابودى رعيّت است.
5737 19- القدرة يزيلها العدوان. 1 216 ستم و دشمنى كردن، قدرت را از بين
مىبرد.
5738 20- الظّلم تبعات موبقات. 1 220 ستم پىآمدهايى نابود كننده به دنبال
دارد.
5739 21- البغى أعجل عقوبة. 1 222 تجاوز و ظلم شتابانترين عقوبتها را در پى
دارد.
5740 22- الظّلم يدمّر الدّيار. 1 267 ستم شهرها را واژگون كند.
5741 23- الظّلم يردى صاحبه. 1 277 ستم صاحب خود را نابود كند.
5742 24- البغى سائق الى الحين. 1 303 ستم مىراند آدمى را به سوى مرگ.
5743 25- البغى اعجل شيء عقوبة. 1 320 تجاوز و ستم شتابانترين عقوبت را به دنبال دارد.
5744 26- المتجبّر الظّالم توبقه آثامه. 1 361 آدم گردنكش ستمكار همان گناهانش او را به هلاكت اندازد.
5745 27- الظّلم جرم لا ينسى. 1 363 ستم گناهى است كه فراموش نشود.
5746 28- المؤمن لا يظلم و لا يتأثّم. 1 364 شخص مؤمن ستم نكند و به گناه نيز دچار نشود.
5747 29- البغى يصرع الرّجال و يدنى الآجال. 1 387 زورگويى و ستم مردان را بر
زمين افكند و مرگها را نزديك كند.
5748 30- الظّالم طاغ ينتظر احدى النّقمتين. 2 18 ستمكار سركشى است كه چشم به
راه يكى از دو عذاب الهى است (دنيايى و آخرتى).
5749 31- الظّلم فى الدّنيا بوار، و فى الآخرة دمار. 2 31 ستم در دنيا نيستى
است و در آخرت نابودى.
5750 32- الظّلم يزلّ القدم و يسلب النّعم و يهلك الامم. 2 36 ستم گامها را
بلغزاند، و نعمتها را بربايد، و امّتها و ملّتها را نابود گرداند.
5751 33- المتعدّى كثير الاضداد و الاعداء. 2 142 آدم زورگو مخالفان و دشمنان
بسيارى دارد.
5752 34- اذكر عند الظّلم عدل اللَّه فيك و عند القدرة قدرة اللَّه عليك. 2 193
در هنگام ظلم و ستم به ياد آور عدالت و دادگسترى خداى را در خود، و در هنگام قدرت و
توانايى قدرت خداوند را بر خويش متذكر شو.
5753 35- اتّقوا دعوة المظلوم فانّه يسأل اللَّه حقّه و اللَّه سبحانه اكرم من
ان يسئل حقّا الّا اجاب. 2 246 از نفرين و دعاى مظلوم بپرهيزيد، كه او حق خويش از
خدا مىخواهد، و خداى سبحان كريمتر از آن است كه حقى را از او بخواهند جز آنكه
اجابت كند و پاسخ دهد.
5754 36- اتّقوا البغى فانّه يجلب النّقم و يسلب النّعم و يوجب الغير. 2 250 از
زور و ظلم بپرهيزيد كه انتقامها را به سوى خود جلب كند، و نعمتها را سلب كند، و
دگرگونىها را موجب گردد.
5755 37- ابعدوا عن الظّلم فانّه اعظم الجرائم و اكبر المآثم. 2 251 از ستم
دورى كنيد، كه عظيمترين جرمها و بزرگترين گناهان است.
5756 38- ايّاك و الظّلم فمن ظلم كرهت ايّامه. 2 289 بر تو باد كه از ستم
بگريزى كه هر كه ستم كند روزگارش به بدحالى سپرى شود.
5757 39- ايّاك و الظّلم فانّه يزول عمّن تظلمه و يبقى عليك. 2 290 بپرهيز از
اين كه ستم كنى، كه در اين صورت از كسى كه بر او ستم كنى بگذرد ولى پى آمد آن بر تو
به جاى ماند.
5758 40- ايّاك و البغى فانّه يعجّل الصّرعة و يحلّ بالعامل به العبر. 2 294
بپرهيز از ستم كردن كه به راستى ستم شتاب كند در افكندن انسان، و فرود آورد به
ستمكار اندوهها و پند گرفتنهاى ديگران را.
5759 41- ايّاك و الظّلم فانّه اكبر المعاصى و انّ الظّالم لمعاقب يوم القيامة
بظلمه. 2 296 بپرهيز از ستم كه بزرگترين گناهان است و انسان ستمكار در روز قيامت به
ستم خويش معذّب و تحت پيگرد خواهد بود.
5760 42- ايّاك و البغى فانّ الباغى يعجّل اللَّه له النّقمة و يحلّ به
المثلات. 2 313 بپرهيز از ستم كه به راستى شخص ستمگر چنان است كه خداوند در عقوبت
او شتاب كند، و عذابهاى عبرتانگيز را بر او فرود آورد.
5761 43- ايّاكم و صرعات البغى و فضحات الغدر و اثارة كامن الشّرّ المذمّم. 2
323 بپرهيزيد از در افتادنهاى ستم، و رسوايىهاى بىوفايى، و برانگيختن بديهاى
پنهان و نكوهيده (در نفس شما).
5762 44- الا و انّ الظّلم ثلاثة فظلم لا يغفر، و ظلم لا يترك، و ظلم مغفور لا
يطلب، فامّا الظّلم الّذى لا يغفر فالشّرك باللَّه لقوله تعالى: إِنَّ اللَّهَ لا
يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ و امّا الظّلم الّذى يغفر فظلم المرء لنفسه عند بعض الهنات، و
امّا الظّلم الّذى لا يترك فظلم العباد بعضهم بعضا، العقاب هنالك شديد ليس جرحا
بالمدى و لا ضربا بالسّياط، و لكنّه ما يستصغر ذلك معه. 2 345 به راستى كه ستم سه
گونه است: ستمى كه آمرزيده نشود، و ستمى كه رها نشود، و ستمى كه آمرزيده شود و
بازخواست نشود، اما ستمى كه آمرزيده نشود شرك به خداست، زيرا خداى تعالى فرموده:
«به راستى كه خدا نبخشايد كه به او شرك ورزند و بيامرزد جز اين را از هر كه بخواهد»
و اما آن ستمى كه آمرزيده شود، ستمى است كه انسان به خويشتن كند نسبت به برخى از
خصلتهاى زشت، و اما ستمى كه رها نشود، ستمى است كه برخى از بندگان خدا به برخى ديگر
كنند كه عقاب الهى در اينجا سخت است، و چنان نيست كه زخمى باشد به وسيله كاردها و
يا زدنى باشد به تازيانهها، بلكه آن عقابى است كه اينها در برابر آن بسيار كوچك
شمرده شود.
5763 45- اخسركم اظلمكم. 2 370 زيانكارترين شما ستمكارترين شما است.
5764 46- اقبح الشّيم العدوان. 2 375 زشتترين خصلتها زورگويى و دشمنى كردن
است.
5765 47- اعجل شيء صرعة البغى. 2 385 شتابانترين چيزها، از نظر زمين خوردن و افتادن، ظلم و ستم است.
5766 48- اقبح السّير الظّلم. 2 385 زشتترين سيره و روشها ستم است.
5767 49- الام البغى عند القدرة. 2 393 زشتترين ستمها در هنگام داشتن قدرت
است.
5768 50- انفذ السّهام دعوة المظلوم. 2 395 نافذترين و كارگرترين تيرها، دعا و نفرين ستمديده و مظلوم است.
5769 51- افحش البغى، البغى على الالّاف. 2 399 زشتترين ستمها، ستم بر الفت دارندگان با انسان است.
5770 52- اقبح الظّلم منعك حقوق اللَّه. 2 421 زشتترين ظلمها جلوگيرى كردن تو از حقوق الهى است.
5771 53- ابلغ ما تستجلب به النّقمة البغى و كفر النّعمة. 2 476 رساترين چيزى
كه عذاب را به سوى انسان جلب كند، ستم و كفران نعمت است.
5772 54- اسرع المعاصى عقوبة ان تبغى على من لا يبغى عليك. 2 428 سريعترين
گناهان از نظر كيفر و عقاب اين است كه ستم كنى بر كسى كه به تو ستم نمىكند.
5773 55- اجور النّاس من ظلم من انصفه. 2 436 ستمكارترين مردم كسى است كه ظلم
كند بر كسى كه با او به انصاف عمل كند.
5774 56- انّ اعجل العقوبة عقوبة البغى. 2 488 به راستى كه شتابانترين عقابها
و كيفرها، كيفر ظلم و تجاوز است.
5775 57- انّ اسرع الشّرّ عقابا الظّلم. 2 488 به راستى كه سريعترين بدىها از نظر عقاب و كيفر، ظلم و ستم است.
5776 58- انّ السّباع همّها العدوان على غيرها. 2 495 به راستى كه درندگان، همّ
و اندوهشان زورگويى بر ديگران است.
5777 59- انّ القبح فى الظّلم بقدر الحسن فى العدل. 2 502 به راستى كه زشتى در
ظلم و ستم به اندازه خوبى در عدالت و دادگسترى است.
5778 60- انّ دعوة المظلوم مجابة عند اللَّه سبحانه لانّه يطلب حقّه، و اللَّه
تعالى اعدل ان يمنع ذا حقّ حقّه. 2 523 به راستى كه نفرين و دعاى ستمديده در پيشگاه خداى سبحان به اجابت رسد، زيرا او حق خويش را مىخواهد، و خداى تعالى
عادلتر از اين است كه مانع حقّ حقدارى بشود.
5779 61- اذا حدتك القدرة على ظلم النّاس فاذكر قدرة اللَّه سبحانه على عقوبتك
و ذهاب ما آتيت اليهم عنهم و بقاءه عليك. 3 165 هر گاه وادارد تو را قدرت و توانايى
بر ستم كردن مردم، يادآور قدرت و توانايى خداى سبحان را كه بر كيفر تو دارد، و از
ميان رفتن ستمى را كه بر ايشان كردهاى از ستمديدگان، و ماندن پىآمد آن بر دوش تو.
5780 62- آفة الاقتدار البغى و العتوّ. 3 113 آفت اقتدار و توانايى، ظلم و سركشى است.
5781 63- بالظّلم تزول النّعم. 3 209 به واسطه ظلم است كه نعمتها زوال پذيرد.
5782 64- بالبغى تجلب النّقم. 3 209 به واسطه زورگويى و تجاوز است كه عذابها
جلب گردد.
5783 65- بئس الظّلم ظلم المستسلم. 3 255 چه بد ستمى است ستم بر كسى كه تسليم و فرمانبردار است.
5784 66- دعوا طاعة البغى و العناد و اسلكوا سبيل الطّاعة و الانقياد تسعدوا فى
المعاد. 4 12 پيروى ظلم و دشمنى را رها كنيد و راه اطاعت و فرمانبردارى را در پيش
گيريد تا در روز رستاخيز نيكبخت شويد.
5785 67- دوام الظّلم يسلب النّعم و يجلب النّقم. 4 21 پايدارى و ادامه ظلم
نعمت را بربايد، و عذابها را به سوى انسان بكشاند.
5786 68- راكب الظّلم يدركه البوار. 4 85 كسى كه بر مركب ظلم و ستم سوار شده است نيستى و نابودى او را دريابد.
5787 69- راكب الظّلم يكبو به مركبه.4 85 مركب ظلم، سوار خود را به سر بر زمين زند.
5788 70- شرّ النّاس من يظلم النّاس. 4 164 بدترين مردم كسى است كه به مردم ظلم كند.
5789 71- شرّ النّاس من يعين على المظلوم. 4 175 بدترين مردم كسى است كه به
زيان مظلوم به ظالم كمك كند.
5790 72- شيئان لا تسلم عاقبتهما: الظّلم و الشّرّ. 4 184 دو چيز است كه
سرانجامشان سالم نباشد يكى ظلم و ستم، و ديگرى شرّ و بدى.
5791 73- ظلم الحقّ من نصر الباطل. 4 273 به حق ظلم كرده كسى كه باطل را يارى داده است.
5792 74- ظلم الضّعيف افحش الظّلم. 4 275 ستم بر ناتوان، زشتترين ستمهاست.
5793 75- ظلم المستسلم اعظم الجرم. 4 275 ستم بر كسى كه تسليم و فرمانبردار است بزرگترين جرمها و گناهان است.
5794 76- ظلم العباد يفسد المعاد. 4 276 ستم بر بندگان خدا، معاد انسان را تباه
سازد.
5795 77- ظاهر اللَّه سبحانه بالعناد من ظلم العباد. 4 276 آشكارا به دشمنى
خداى سبحان برخاسته كسى كه به بندگان خدا ستم كند.
5796 78- ظلم المرء فى الدّنيا عنوان شقائه فى الآخرة. 4 276 ستم انسان در دنيا
نشانه و نمودار بدبختى او است در آخرت.
5797 79- ظالم النّاس يوم القيمة منكوب بظلمه، معذّب محروب. 4 280ستم كننده بر مردم در روز قيامت به خاطر ستمش در رنج و نكبت و عذاب دچار
گشته و تهيدست خواهد بود.
5798 80- ظلم المرء يوبقه و يصرعه. 4 280 ستم انسان او را هلاك كرده و در اندازد.
5799 81- ظلامة المظلومين يمهلها اللَّه سبحانه و لا يهملها. 4 280 رسيدگى به
حقوق ستمديدگان را خداى تعالى مهلت مىدهد ولى رها نمىكند.
5800 82- فى احتقاب المظالم زوال القدرة. 4 407 در اندوختن حقوق ستمديدگان،
زوال قدرت نهفته است.
5801 83- فى مظالم العباد احتقاب الآثام. 4 409 در ستم به حقوق بندگان خدا،
اندوختن گناهان است.
5802 84- قد ينصر المظلوم. 4 467 محققا ستمديده يارى شود.
5803 85- كم من نعمة سلبها ظلم. 4 547 چه بسا نعمتى را كه ظلم و ستم از ميان
برده است.
5804 86- كفى بالظّلم طاردا للنّعمة و جالبا للنّقمة. 4 583 ستم را همين بس كه
پس زننده نعمت و جلب كننده عذاب و نقمت است.
5805 87- كفى بالبغى سالبا للنّعمة. 4 583 تجاوز و ظلم را همين بس كه رباينده نعمت است.
5806 88- كن للمظلوم عونا و للظّالم خصما. 4 603 ياور مظلوم و دشمن ظالم باش.
5807 89- لكلّ ظالم عقوبة لا تعدوه و صرعة لا تخطوه. 5 21 هر ستمكارى را كيفرى
است كه از آن نگذرد و افتادنى است كه از او خطا نكند.
5808 90- للباغى صرعة. 5 26 ستمكار را افتادنى است.
5809 91- للظّالم انتقام. 5 27 ظالم را انتقامى است الهى.
5810 92- للظّالم بكفّه عضّة. 5 29 ستمكار را (در قيامت و بلكه در دنيا نيز)
دست به دندان گزيدنى است.
5811 93- للظّالم من الرّجال ثلاث علامات: يظلم من فوقه بالمعصية و من دونه
بالغلبة، و يظاهر القوم الظّلمة. 5 45 ستمكار از مردان را سه نشانه است: ستم كند به
ما فوق خود به نافرمانى كردن، و به زيردست خود به چيره شدن و زور گفتن، و يارى دهد
ستمگران ديگر را.
5812 94- ليس شيء ادعى الى زوال نعمة و تعجيل نقمة من اقامة على ظلم. 5 89
چيزى مؤثّرتر براى زوال نعمت و شتابان كردن عذاب از برپا داشتن ظلم و ستم نيست.
5813 95- من ظلم ظلم. 5 144 كسى كه ستم كند به او ستم كنند.
5814 96- من بغى كسر. 5 144 كسى كه تجاوز كند، شكسته شود.
5815 97- من ظلم افسد امره. 5 154 كسى كه ظلم كند كارش تباه گردد.
5816 98- من ظلم رعيّته نصر اضداده. 5 168 كسى كه به رعيت خود ظلم كند دشمنان و مخالفان خود را يارى داده است.
5817
99- من ظلم دمّر عليه ظلمه. 5 174 كسى كه ظلم كند ستمش او را نابود كند.
5818 100- من بغى عجّلت هلكته. 5 174 كسى كه تجاوز و ظلم كند نابودىاش به سوى
او بشتابد.
5819 101- من ظلم عظمت صرعته. 5 174 كسى كه ظلم كند افتادنش بزرگ باشد.
5820 102- من ظلم اوبقه ظلمه. 5 176 كسى كه ظلم كند ستمش او را به هلاكت اندازد.
5821 103- من ظلم قصم عمره. 5 193 كسى كه ظلم كند عمر او شكسته و كوتاه شود.
5822 104- من اشفق على نفسه لم يظلم غيره. 5 231 كسى كه بر جان خود بترسد به
ديگران ظلم نكند.
5823 105- من ظلم عباد اللَّه كان اللَّه خصمه دون عباده. 5 259 كسى كه به
بندگان خدا ظلم كند خدا خصم او است نه بندگان او.
5824 106- من كثر تعدّيه كثرت اعاديه. 5 271 كسى كه تعدّى و تجاوزش زياد شد، دشمنانش زياد گردند.
5825 107- من كثر ظلمه كثرت ندامته. 5 284 كسى كه ستمش زياد شد پشيمانىاش زياد گردد.
5826 108- من سلّ سيف
العدوان قتل به. 5 301 كسى كه شمشير دشمنى و ستمكارى را به روى مردم بكشد خود بدان كشته شود.
5827 109- من ظلم نفسه كان لغيره أظلم. 5 330 كسى كه به خويشتن ستم كند نسبت به
ديگران ستمكارتر خواهد بود.
5828 110- من ظلم العباد كان اللَّه خصمه. 5 337 كسى كه به بندگان ظلم كند، خداوند خصم او خواهد بود.
5829 111- من سلّ سيف البغى غمد فى راسه. 5 343 كسى كه شمشير ستم به روى مردم
بكشد در سرش غلاف شود.
5830 112- من ظلم قصم عمره و دمّر عليه ظلمه. 5 348 كسى كه ظلم كند عمرش شكسته
شود و ستمش او را به نابودى كشاند.
5831 113- من ركب محجّة الظّلم كرهت ايّامه. 5 358 كسى كه در طريق آشكار ظلم
سوار شود روزگارى ناخوشايند دارد.
5832 114- من لم ينصف المظلوم من الظّالم عظمت آثامه. 5 358 كسى كه (با وجود
توان و قدرت) حق ستمديده را از ستمگر نگيرد، گناهانش بزرگ است.
5833 115- من عامل رعيّته بالظّلم ازال اللَّه ملكه و عجّل بواره و هلكه. 5 358
كسى كه با رعيت خود با ظلم و ستم رفتار كند خداوند سلطنتش را زائل و در نابودى و
هلاكتش تعجيل كند.
5834 116- من سلّ سيف العدوان سلب عزّ السّلطان. 5 373 كسى كه شمشير دشمنى از
نيام بكشد عزّت و شوكت سلطنت از او گرفته شود.
5835 117- من اعان على مسلم فقد برىء من الاسلام. 5 469 كسى كه به زيان
مسلمانى به ديگرى كمك كند از اسلام بيزارى جسته است.
5836 118- من افحش الظّلم ظلم الكرام. 6 14 از زشتترين ستمها ستم به كريمان و مردمان بلند مرتبه است.
5837 119- ما اقرب النّقمة من الظّلوم. 6 64 چقدر نزديك است عذاب به شخص ستمكار.
5838 120- ما اقرب النّصرة من المظلوم. 6 64 چه نزديك است نصرت و يارى به
ستمديده و مظلوم.
5839 121- ما اعظم عقاب الباغى. 6 64 چه بزرگ است كيفر ستمكار.
5840 122- ما اعظم وزر من ظلم و اعتدى و تجبّر و طغى. 6 72 چه بزرگ است گناه
كسى كه ستم و تعدى و تجاوز نمايد و گردنكشى و سركشى كند.
5841 123- ما اقرب النّقمة من اهل البغى و العدوان. 6 115 چه نزديك است عذاب به
متجاوزان و زورگويان.
5842 124- ما اقرب النّقمة من اهل الظّلم و العدوان. 6 147 چه نزديك است عذاب
به ستمكاران و زورگويان.
5843 125- هيهات ان ينجو الظّالم من اليم عذاب اللَّه و عظيم سطواته. 6 204
هيهات كه ستمكار رهايى يابد از عذاب دردناك خدا و كيفرهاى بزرگش
5844 126- و لئن
امهل اللَّه تعالى الظّالم فلن يفوته اخذه و هو له بالمرصاد على مجاز طريقه و موضع
الشّجا من مجاز ريقه. 6 242 و سوگند به خدا اگر خداى تعالى مهلت دهد ستمگر را، اما
هرگز گرفتن او از خدا فوت نشود (و حتما او را خواهد گرفت) و خدا در كمين او در
راهش، و در گلوگاه او يعنى جايگاه گذشتن آب دهانش است.
5845 127- ويل للباغين من احكم الحاكمين و عالم ضمائر المضمرين. 6 231 واى به حال ستمگران از خداوندى كه حاكمترين حاكمان، و دانا به نهان پنهان
كنندگان است.
5846 128- لا ترخّصوا لانفسكم ان تذهب بكم فى مذاهب الظّلمة. 6 278 به نفسهاى
خود رخصت ندهيد كه شما را به راههاى ستمگران ببرند.
5847 129- لا تبسطنّ يدك على من لا يقدر على دفعها عنه. 6 288 دست خود را باز
مكن بر سر كسى كه قدرت دفع آن را ندارد.
5848 130- لا تظلمنّ من لا يجد ناصرا الّا اللَّه. 6 289 زنهار ستم نكن بر كسى
كه ياورى جز خدا ندارد.
5849 131- لا يكبرنّ عليك ظلم من ظلمك فانّه يسعى فى مضرّته و نفعك، و ما جزاء
من يسرّك ان تسوءه. 6 311 نبايد بزرگ آيد بر تو ستم كسى كه بر تو ستم كرده، زيرا او
در راه زيان خود و سود تو تلاش مىكند، و پاداش كسى كه تو را شادمان كند اين نيست
كه او را بد حال كنى.
5850 132- لا سواة كالظّلم. 6 355 هيچ بدى همچون ستم كردن نيست.
5851 133- لا ظفر مع بغى. 6 357 با ظلم و ستم پيروزى نيست.
5852 134- لا يؤمن بالمعاد من لا يتحرّج عن ظلم العباد. 6 416 ايمان به معاد و
روز جزا ندارد كسى كه باكى از ظلم بندگان خدا ندارد.