گام نخستين

حسن رمضانى

- ۱۱ -


10. نماز و تاثير آن در دورى از زشتى‏ها

پيش‏تر خاطر نشان گرديد:كسى كه به ضعف اراده مبتلا است و على رغم‏اعتقاد به مبدا و معاد و تبعات اعمال و توجه به همه امور ياد شده باز مرتكب گناه‏مى‏شود، اگر واقعا قصد اصلاح خويش را دارد، بايد قبل از هر چيز با به كار بستن‏برخى از رياضت‏هاى شرعى اراده‏اش را تقويت كند، آن گاه با اراده‏اى قوى درمقابل خواسته‏هاى نفسانى و وسوسه‏هاى شيطانى بايستد.

و نيز تاكيد شد:رياضتى كه در راس همه رياضت‏هاى شرعى است و درتقويت اراده تاثير به سزايى دارد، روزه گرفتن است، آن هم با شرايط و ضوابطى‏كه بدانه اشاره شد.

اكنون سخن ما اين است:يكى ديگر از امورى كه در تقويت انسان بسيار موثراست و او را در غلبه بر غرايز و اميال نفسانى يارى مى‏رساند، به پاداشتن نمازاست.

بدون ترديد اگر انسان موفق شود نماز را با همه آداب و مقررات مربوط به آن به‏جا آورد، به بركت آن بسيارى از گناهان را ترك گفته و كم كم به يارى خدا، به طوركلى از عصيان فاصله مى‏گيرد.خداى تبارك و تعالى در قرآن كريم مى‏فرمايد:

و اقم الصلوة ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر ; (1) نماز را به پا دار، به‏درستى كه نماز(انسان را)از كارهاى زشت و ناپسند باز مى‏دارد.»

و نيز مى‏فرمايد:

يا ايها الذين آمنوا استعينوا بالصبر و الصلوة ; (2) اى مؤمنان[در كارها]از صبر[روزه]و نماز كمك بگيريد.»

مطلبى كه در اين جا لازم است مورد تاكيد قرار گيرد، اين است كه حظ وبهره‏اى كه نماز گزاران از نماز خويش مى‏برند، يك سان نيست;زيرا نماز را مانندبسيارى از امور، ظاهر و باطنى است.اگر نماز گزار از نماز، به ظاهر قناعت كندو از روح و باطن آن غفلت ورزد، بهره او از نماز بسيار محدود و ناچيز است.بر خلاف نمازگزارى كه از ظاهر بگذرد و به باطن نماز راه يابد;چرا كه چنين‏شخصى به اندازه عمق نمازش از فوايد و آثار نماز بهره‏مند خواهد بود.

بنابر اين، اين كه قرآن مى‏فرمايد:نماز انسان را از گناه باز مى‏دارد، يا اين كه‏مى‏فرمايد:در كارها از نماز كمك بگيريد، معنايش اين نيست كه هر گونه نمازى‏با هر كيفيتى، چنان آثارى را به دنبال خواهد داشت، بلكه ابتدا بايد ديد، نماز تاچه اندازه از شرايطى كه به آن عمق مى‏بخشد بهره‏مند است، آن گاه به تعيين‏خاصيت‏ها و آثار آن پرداخت و سپس آنها را از نماز توقع داشت.

امورى كه به نماز عمق مى‏بخشند كدامند؟

حال اگر بگويى:شرايطى كه به نماز عمق مى‏بخشند و آن را از كيفيت‏بالايى‏برخوردار مى‏كنند كدامند، گوييم:چند چيز است كه هدف ياد شده را محقق مى‏سازند كه شخص نماز گزار نبايد از آنها غفلت كند:

الف)توجه به خدا

توجه به خدا روح نماز است.نمازى كه از اين جوهره اساسى بى‏بهره‏باشد، كالبد بى‏جانى است كه ارزش و قيمت آن بسيار ناچيز است.

درست‏به همين سبب است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مى‏فرمايد:

«كم من قائم حظه من صلوته التعب و النصب; (3) چه بسا نمازگزارى كه از نمازخويش جز مشقت و رنج‏بهره‏اى ندارد.»

و نيز بدين جهت است كه آن جناب مى‏فرمايد:

«ليس للعبد من صلوته الا ما عقل; (4) بنده نمازگزار از نماز خويش بهره‏اى‏ندارد، مگر به اندازه‏اى كه از نماز بفهمد.»

بنابر اين، نمازى كه در حال غفلت گزارده شود، فايده‏اى به حال نمازگزارندارد، بلكه اگر ادعا كنيم چنين نمازى به حال شخص مضر است، ادعاى‏نادرستى نكرده‏ايم;زيرا خداوند تبارك و تعالى مى‏فرمايد:

فويل للمصلين الذين هم عن صلوتهم ساهون ; (5) و اى بر نماز گزاران آنانى كه‏از نمازشان غافلند.»

از قول امير مؤمنان على عليه السلام نقل شده كه آن جناب فرمود:

«الالتفات في الصلاة اختلاس من الشيطان.فاياكم و الالتفات في الصلاة; (6) غفلت از خداوند و توجه به غير، دستبردى است كه شيطان به نماز نمازگزارمى‏زند، بنابر اين، از آن بر حذر باشيد.» و هم چنين از قول رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نقل شده كه آن جناب فرمود:

«ايما عبد التفت في صلاته قال الله:يا عبدى الى من تقصد و من تطلب؟ارباغيري تريد؟او رقيبا سواي تطلب؟او جوادا خلاى تبغي؟ و انا اكرم الاكرمين واجود الاجودين و افضل المعطين.اثيبك ثوابا لا يحصى قدره.اقبل على فاني‏اليك مقبل و ملائكتي اليك مقبلون.فان اقبل زال عنه اثم ما كان منه.فان التفت‏ثانية اعاد الله له مقالته، فان اقبل على صلاته غفر الله له و تجاوز عنه ما كان منه. فان التفت ثالثة اعاد الله له مقالته، فان اقبل على صلوته غفر الله له ما تقدم من‏ذنبه.فان التفت رابعة اعرض الله عنه و اعرضت الملائكة عنه و يقول:وليتك ياعبدي الى ما توليت; (7) هر بنده‏اى كه در نماز خويش از خدا غافل شود و به غيراو توجه كند، خداوند به او مى‏فرمايد:بنده من!به چه كسى توجه مى‏كنى؟و چه‏كسى را طلب مى‏نمايى؟آيا پروردگارى جز من مى‏خواهى؟يا مراقب و پاسبانى‏غير از من مى‏طلبى؟و يا بخشنده‏اى جز من مى‏جويى؟در حالى كه من‏ارجمندترين ارجمندان، بخشنده‏ترين بخشندگان و برترين دهندگان هستم.تو راپاداشى دهم كه به قدر و اندازه در نيايد.به من روى كن كه من به تو روى كرده‏ام وفرشتگان من نيز به تو توجه دارند.پس از آن اگر بنده غافل، از غفلت‏خويش‏منصرف شود و به خداوند توجه كند، گناه غفلتى كه از او سر زده ست‏بخشيده‏مى‏شود و اگر براى بار دوم از خدا غافل شود و به غير او توجه كند، خداوند سخن‏ياد شده را تكرار مى‏كند;پس اگر از غفلت‏خويش باز گردد و به خدا توجه كند، خداوند گناه بى‏توجهى او را مى‏بخشد و از وى در مى‏گذرد و اگر براى بار سوم ازخدا غافل شود، خداوند باز فرموده خويش را تكرار مى‏كند;پس اگر از حال‏غفلت‏به توجه باز گردد، خداوند گناه غفلت او را مى‏بخشد. ولى اگر براى بارچهارم از خدا غافل گردد، خداوند از او روى بگرداند و فرشتگان نيز چنين كنند.

آن گاه خداوند به چنين نماز گزارى گويد:اى بنده من!تو را به همان چيزى كه‏بدان روى كردى واگذار نمودم.»

طبق آنچه ذكر گرديد نمازى كه نمازگزار در آن سرگرم افكار خود بوده وتوجهى به خدا نداشته باشد، خود گناه است و نمازى كه خودش گناه است چگونه‏مى‏تواند نمازگزار را از گناه باز دارد؟

چگونگى تحصيل حضور قلب در نماز

حال اگر مانند بسيارى از افراد بپرسى:چرا ما هر چه بيشتر سعى مى‏كنيم كه‏در نماز حواس خود را جمع كرده و به خدا توجه كنيم، كمتر موفق مى‏شويم؟آيا به راستى چاره‏اى وجود دارد كه ما را در دست‏يافتن به اين جوهره اساسى كه‏روح نماز است‏يارى رساند؟

گوييم:اگر مى‏خواهى چيزى مانند كپسول به تو داده شود و تو آن را به راحتى‏نوش جان كنى و يك شبه همه كارهايت رو به راه گردد، قطعا جواب منفى است، ولى اگر مرد ميدان عمل هستى و خود را براى يك كارزار طولانى و جدى مهيامى‏كنى، جواب مثبت است.

توضيح اين كه:اگر صفتى يا حالتى بر انسان غلبه كند، آن صفت‏يا حالت، درهمه صحنه‏ها و تمام شؤون زندگى، خود را نشان داده و آدمى از آن خلاصى‏ندارد.كسى كه در كوچه و بازار در كلاس و مدرسه، در محيط خانه و محل كار، يك سره به ياد خداست و از او غافل نيست، بدون ترديد در نماز نيز حواسش راجمع كرده و از خدا غفلت نمى‏كند.

بر خلاف كسى كه در محيط خانه و محل كار، در كلاس و مدرسه، دركوچه و بازار از خدا غافل است و يك سره سرش بند مسايل مادى و روز مره‏زندگى دنياست و دلش متعلق به غير خداست‏بى‏شك، چنين كسى نمى‏تواند درنماز قلب خود را متوجه خدا كند، بلكه دلش دنبال همانى است كه قبل ازنماز دنبال آن بود، و وجودش غرق در همان است كه قبل از ورود در نماز غرق‏در آن بود.

خداى تبارك و تعالى در وصف بندگان مؤمن خويش مى‏فرمايد:

رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع عن ذكر الله... ; (8) مردانى كه آنها را هيچ تجارت‏و معامله‏اى از ياد خدا باز نمى‏دارد»

وقتى كه كسب و كار آنان را از ياد خدا باز ندارد، بدون ترديد هنگامى كه وضومى‏سازند و رو به قبله مى‏ايستند و نماز مى‏گزارند، از خداوند غفلت نمى‏كنند، بر خلاف من و تو كه قبل از نماز در امور روزمره زندگى غرق هستيم و وقتى هم كه‏به نماز مى‏ايستيم نمازمان نيز رنگ و بوى امور دنيوى دارد.

واضح‏تر بگويم:اولياى خدا و بندگان مخلص حق، نماز خويش را برداشته وآن را با خود به محيط بازار مى‏برند.در آن جا هم كه هستند مشغول نمازند«خوشاآنان كه دايم در نمازند.» (9) و به فرموده خداى متعال:

الذين هم على صلوتهم دائمون ; (10) آنان هميشه به ياد خدا هستند.»

ولى ما عقب افتاده‏ها، كسب و كار خويش را برداشته و با خود به فضاى نمازمى‏آوريم.نماز هم كه مى‏خوانيم باز دنبال هدف گمشده خود هستيم-نعوذ بالله من‏شرور انفسنا و سيئات اعمالنا.

بارى اى عزيز!اگر صادقانه قصد آن دارى كه در نماز دلت متوجه خدا باشدو از او غافل نگردى، بايد كار را قبل از نماز شروع كنى و در همه جا و همه حال به‏ياد خدا باشى و از او غفلت نكنى.بى‏شك اگر چنين توفيقى را به دست آورى، در نماز دلت متوجه خدا خواهد بود در غير اين صورت، نه.

مرحوم علامه طباطبايى-قدس سره-در اواخر عمر با بركت‏خويش هنگامى كه‏در بستر بيمارى افتاده بود.در جواب شخصى كه از آن جناب از چگونگى تحصيل‏حضور قلب در نماز پرسيده بود، چند بار با عنايت‏خاصى فرمود:مراقبه، مراقبه.

مراد آن بزرگوار آن است كه اگر مى‏خواهيد در نماز حواستان جمع باشد و ازخدا غافل نشويد، بايد در طول شبانه روز وقتى كه به كارهاى ديگر اشتغال داريداهل مراقبه باشيد;زيرا اگر اين حالت ملكه شما شود و چنين صفتى بر شما غلبه‏كند، در نماز نيز اين حالت‏براى شما محفوظ خواهد ماند، همان طور كه اگر درطول شبانه روز از خدا غافل باشيد و غفلت از حق در شما رسوخ كند، در حال‏نماز نيز چنان خواهيد بود و از آن خلاصى نخواهيد داشت.

تكمله

علاوه بر آنچه گفته شد، يكى از امورى كه در تحصيل حضور قلب در نمازتاثير به سزايى دارد، توجه به معانى الفاظ و عبارات نماز است.همان طور كه‏يكى از عوامل حواس‏پرتى در نماز ندانستن يا غافل بودن از معانى الفاظى است‏كه نماز گزار آنها را بر زبان جارى مى‏سازد.لذا بر همه مسلمانان لازم است، در صورتى كه نمى‏توانند زبان عربى را-كه زبان بين المللى جهان اسلام است‏و حتى الامكان همه بايد با آن آشنا باشند-فرا بگيرند، لااقل ترجمه الفاظ نماز رادر حد متعارف بياموزند.بى‏شك كسى كه مى‏داند در حال نماز چه مى‏گويدو از خداوند چه مى‏خواهد، در مقايسه با كسى كه يك سرى الفاظ را بدون فهم‏معانى بر زبان جارى مى‏كند در تحصيل حضور قلب از توفيق بيشترى برخوردارخواهد بود.

ب)مواظبت‏بر اول وقت‏دومين امرى كه نماز را از كيفيت‏بالايى برخوردار مى‏كند و متقابلا مراعات‏نكردنش موجب بى‏خاصيتى، يا كم ارزشى نماز مى‏شود، مواظبت‏بر اول وقت‏است.

رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مى‏فرمايد:

«لا يزال الشيطان ذعرا من المؤمن ما حافظ على مواقيت الصلوات الخمس.فاذا ضيعهن اجترا عليه فادخله فى العظائم; (11) تا وقتى كه مؤمن بر اوقات‏نمازهاى پنج گانه، محافظت داشته باشد، شيطان از او بيمناك است، ولى هنگامى‏كه آنها را ضايع سازد، بر او دلير مى‏گردد و سرانجام وى را به گناهان بزرگ‏مى‏كشاند.»

عمار بن موسى ساباطى از امام صادق عليه السلام روايت مى‏كند كه آن جناب فرمود:«من صلى الصلوات المفروضات في اول وقتها و اقام حدودها رفعها الملك الى‏السماء بيضاء نقية و هي تهتف به تقول:حفظك الله كما حفظتني و استودعك‏الله كما استودعتني ملكا كريما، و من صلاها بعد وقتها من غير علة و لم يقم‏حدودها رفعها الملك سوداء مظلمة و هى تهتف به:ضيعتنى ضيعك الله كماضيعتنى و لا رعاك الله كما لم ترعني; (12) هر كس نمازهاى واجب را در اول وقت‏به جا آورد و حدود آنها را مراعات نمايد، فرشته مخصوص، نماز او را به طرف‏آسمان بالا مى‏برد، در حالى كه سپيد و پاكيزه است، و خطاب به نمازگزار گويد:خدا تو را حفظ كند، همان طور كه تو مرا حفظ كردى، و من تو را به خدامى‏سپارم، همان طور كه تو مرا به فرشته‏اى گرامى سپردى و هر كس آنها را بدون عذر از اول وقت تاخير اندازد و حدود آنها را مراعات نكند، فرشته مخصوص‏نماز او را بالا مى‏برد در حالى كه سياه و تاريك است و خطاب به نمازگزار گويد:خداوند تو را ضايع كند همان طور كه تو مرا ضايع كردى و خداوند تو را مراعات‏نكند همان طور كه تو مرا مراعات نكردى.»

قتيبه اعشى از امام صادق عليه السلام روايت مى‏كند كه آن جناب فرمود:

«ان فضل الوقت الاول على الآخر كفضل الآخرة على الدنيا; (13) فضيلت اول‏وقت‏بر آخر وقت، مانند فضيلت آخرت بر دنياست.»

در خبر است كه امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام در بحبوحه جنگ صفين‏مراقب خورشيد بود.ابن عباس كه از عمل امام تعجب كرده بود پرسيد:اين چه‏كار است كه شما مى‏كنيد؟آن جناب فرمود:مراقب خورشيد هستم كه اگر زوال‏محقق شود نماز بگزاريم.ابن عباس گفت:در اين اوضاع و احوال كه ما مشغول‏جنگيم شما مواظب وقت نماز هستيد؟امام فرمود:جنگ ما با اين مردم براى‏همين نماز است. (14)

ج)نماز در مسجدسومين امرى كه كار آيى و شرافت و فضيلت نماز را بالا مى‏برد به جاى آوردن‏آن-حتى الامكان-در مسجد است. رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مى‏فرمايد:

«الصلاة في المسجد الحرام مائة الف صلاة و الصلاة في مسجد المدينة عشرة الف‏صلاة و الصلاة في مسجد بيت المقدس الف صلاة و الصلاة فى المسجد الاعظم‏مائة صلاة و الصلاة في مسجد القبيلة خمس و عشرون صلاة و الصلاة في مسجدالسوق اثنتا عشرة صلاة و صلاة الرجل وحده في بيته صلاة واحدة; (15) نمازى كه در مسجد الحرام گزارده شود، معادل صد هزار نماز است و در مسجد النبى معادل‏ده هزار نماز و در مسجد الاقصى معادل هزار نماز و در مسجد جامع معادل صدنماز و در مسجد محله معادل بيست و پنج نماز و در مسجد بازار معادل دوازده نمازو نمازى كه شخص آن را در خانه خويش به تنهايى به جا آورد معادل‏يك نماز است.»

امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد:«عليكم باتيان المساجد فانها بيوت الله في الارض، و من اتاها متطهرا طهره الله‏من ذنوبه، و كتب من زواره فاكثروا فيها من الصلاة و الدعاء; (16) بر شماست كه‏به مساجد برويد;زيرا مساجد خانه‏هاى خدا در زمين است و هر كس در حالى كه‏پاكيزه و با وضو است وارد مساجد شود، خدا گناهانش را پاك و نام وى را در زمره‏زايران خويش ثبت نمايد.بنابر اين، در مساجد زياد نماز بگزاريد و خدا را فراوان‏ياد كنيد.»

از قول امام على بن ابى طالب عليه السلام روايت‏شده كه آن جناب فرمود:«لا صلاة لمن لم يشهد الصلوات المكتوبات من جيران المسجد، اذا كان فارغا وصحيحا; (17) همسايگان مسجد، در صورتى كه سالم و فارغ باشند و نمازهاى‏واجب خود را در مسجد به جا نياورند، نمازشان نماز نيست.»

رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در خطبه‏اى چنين مى‏فرمايد:«من مشى الى مسجد من مساجد الله فله بكل خطوة خطاها حتى يرجع الى‏منزله عشر حسنات و يمحى عنه عشر سيئات و يرفع له عشر درجات; (18) هركس كه به سوى مسجدى حركت كند، تا موقعى كه به منزل خويش باز مى‏گردد، در مقابل هر گامى ده حسنه براى او ثبت و ده سيئه از او محو و ده درجه بر درجات او افزوده مى‏شود.»

د)نماز جماعت‏چهارمين امرى كه به نماز امتياز ويژه‏اى مى‏بخشد و سزاوار نيست كه‏نمازگزار از آن غفلت كند، گزاردن نماز به جماعت است.در خبرى چنين آمده‏است:

رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم از جبرئيل پرسيدند:پاداش امت من در نماز جماعت چيست؟جبرئيل پاسخ داد:«اگر نمازگزاران دو نفر باشند هر ركعت، معادل صد و پنجاه‏نماز است و اگر سه نفر باشند هر ركعت، معادل ششصد نماز، و اگر چهار نفرباشند هر ركعت، معادل هزار و دويست نماز و اگر پنج نفر باشند هر ركعت، معادل دو هزار و چهار صد نماز و اگر شش نفر باشند هر ركعت، معادل چهار هزارو هشت صد نماز و اگر هفت نفر باشند هر ركعت، معادل نه هزار و شش صد نمازو اگر هشت نفر باشند هر ركعت، معادل نوزده هزار و دويست نماز و اگر نه نفرباشند هر ركعت، معادل سى و شش هزار و چهار صد نماز، و اگر ده نفر باشند هرركعت، معادل هفتاد و دو هزار و هشت صد نماز و در صورتى كه تعداد آنها از ده‏نفر تجاوز كند، اگر همه آسمان‏ها كاغذ و درياها مركب و درخت‏ها قلم و جن وانس نويسنده شوند، نمى‏توانند پاداش يك ركعت آن را بنويسند (19) .

و نيز در خبر است كه:

«در زمان حكومت امام على بن ابى طالب عليهما السلام عده‏اى از مسلمانان در نماز جماعت‏شركت نمى‏كردند.آن جناب به مجرد اين كه متوجه قضيه شد، مردم را جمع كردو براى آنان خطبه خواند و فرمود:عده‏اى از مسلمانان با ما در نماز جماعت‏شركت نمى‏كنند.اين گروه بايد بدانند كه از اين پس حق ندارند با ما هم غذا شوند و نيز حق ندارند با ما مشورت كنند و از ما زن بگيرند و همچنين حق ندارند ازبيت المال مسلمانان چيزى دريافت كنند، مگر آن كه از اين روش دست كشيده و باما در جماعت‏حاضر شوند. (20)

رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:

«لا صلاة لمن لم يصل في المسجد مع المسلمين الا عن علة; (21) كسى كه درمسجد با مسلمانان نماز نمى‏گزارد، نمازش نماز نيست، مگر آن كه عذرى داشته‏باشد.»

فضل بن شاذان از امام على بن موسى الرضا عليه السلام نقل مى‏كند كه آن جناب‏فرمود:

«فان قال:فلم جعلت الجماعة؟قيل:لان لا يكون الاخلاص و التوحيد والاسلام و العبادة لله الا ظاهرا مكشوفا مشهودا لان في اظهاره حجة على اهل‏المشرق و المغرب لله-عز و جل-...مع ما فيه من المساعدة على البر و التقوى، و الزجر عن كثير من معاصى الله-عز و جل-; (22) اگر كسى بپرسد:چرا در اسلام‏نماز جماعت وضع شده است؟گفته مى‏شود:براى اين كه اخلاص و توحيد واسلام و عبادت علنى و مشهود مطرح شود، تا بر شرق و غرب عالم حجت تمام‏گردد...علاوه بر اين، نماز جماعت مسلمانان را در انجام نيكى‏ها و مراعات تقوايارى مى‏رساند و آنها را از گناهان بسيارى باز مى‏دارد.»

حال كه اهميت و حساسيت امور ياد شده را دريافتى، لازم است تاكيد كنيم:اگر مى‏خواهى نمازت كار آيى و بازدهى لازم را داشته باشد و تو را از پليدى‏هاو آلودگى‏ها باز دارد، بايد تا جايى كه مى‏توانى در تحصيل شرايط مزبور بكوشى‏و نماز خويش را بدان‏ها مقرون سازى;يعنى بايد-حتى الامكان-قلب خود را در نماز حاضر و در صورتى كه عذرى در ميان نباشد، نماز را در اول وقت، آن هم‏در مسجد و با جماعت‏برگزار نمايى.

بدون ترديد اگر چنين توفيقاتى نصيبت‏شود، كم كم به بركت نماز از بدى‏هاو گناهان فاصله گرفته و به مقام قرب الهى بار خواهى يافت، بر خلاف وقتى كه‏شرايط مزبور را مراعات نكنى;زيرا در آن صورت، نماز اثر منفى خواهد داشت‏و تو را همچنان از خداوند دور و دورتر خواهد ساخت.رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم‏مى‏فرمايد:

«من لم تنهه صلاته عن الفحشاء و المنكر لم تزده من الله الا بعدا; (23) هر كس كه‏نمازش او را از فحشا و منكر باز ندارد، وى را از خداوند دورتر مى‏سازد.»

خاتمه و توصيه

اكنون كه در مرحله پايانى بحث قرار داريم، خوب است مباحث مطروحه راخلاصه كنيم;لذا گوييم:سه چيز است كه زمينه را براى ارتكاب معاصى فراهم‏مى‏كنند:

الف)ضعف اعتقادى;ب)غفلت از معتقدات;ج)ضعف اراده.و اگر شخص گنه‏كار از گنه‏كارى خويش ناراحت‏باشد و به راستى بخواهدخود را از شر معاصى خلاص كند، بايد قبل از هر چيز زمينه‏هاى ياد شده را درخود شناسايى كند و با به كارگيرى شيوه‏هاى مناسب، به رفع آنها مبادرت ورزد، تا اين كه پس از مدتى مبارزه بتواند به سادگى از گناهان دست‏شسته و به صف تقواپيشگان بپيوندد. حال اى عزيز!تو نيز اگر قصد آن دارى كه خويش را اصلاح كنى و از قافله‏فرهيختگان و وارستگان عقب نمانى، پس تا دير نشده و مدت به پايان نرسيده وفرصت از دست نرفته، به حال خود فكرى بكن و چاره‏اى بينديش، اگر در بعدعقيده متزلزلى، با مراجعه به عقل و عقلا، عقايد خود را ترميم و باز سازى كن واگر در بعد عمل پياده‏اى، با مراجعه به دل و اهل دل، قلب و جانت را صيقل ده وخلاصه دامان همت را بالا بزن و حركت كن كه وقت تنگ است و كار بسيار.

و آخر دعويهم ان الحمد لله رب العالمين

15 دى 1374/13 شعبان 1416

قم - حسن رمضانى


پى‏نوشتها:

1. عنكبوت(29)آيه 45.

2. بقره(2)آيه 153.

3و4. فيض كاشانى،المحجة البيضاء،ج 1،ص 366.

5. ماعون(107)آيه 5.

6. مجلسى،بحار الانوار،ج 84،ص 239.

7. همان،ج 83،ص 244.

8. نور(24)آيه 37.

9. خوشا آنان كه الله يارشان بى×كه حمد و قل هو الله كارشان بى‏خوشا آنان كه دايم در نمازند×بهشت جاودان بازارشان بى‏بابا طاهر

10. معارج(7)آيه 23.

11. شيخ حر عاملى،وسائل الشيعه،ج 3،ص 81.

12. همان،ص 90.

13. همان جا.

14. بحار الانوار،ج 83،ص 23.

15. همان،ص 380.

16. همان،ص 384.

17. شيخ حر عاملى،وسايل الشيعة،ج 3،ص 478.

18. مجلسى،بحار الانوار،ج 83،ص 368.

19. همان،ج 88،ص 14.

20. همان،ج 88،ص 14.

21. همان،ص 4.

22. همان،ص 12.

23. فيض كاشانى،المحجة البيضاء،ج 1،ص 350.