10. نماز و تاثير آن در دورى از زشتىها
پيشتر خاطر نشان گرديد:كسى كه به ضعف اراده مبتلا است و على رغماعتقاد
به مبدا و معاد و تبعات اعمال و توجه به همه امور ياد شده باز مرتكب
گناهمىشود، اگر واقعا قصد اصلاح خويش را دارد، بايد قبل از هر چيز با به
كار بستنبرخى از رياضتهاى شرعى ارادهاش را تقويت كند، آن گاه با
ارادهاى قوى درمقابل خواستههاى نفسانى و وسوسههاى شيطانى بايستد.
و نيز تاكيد شد:رياضتى كه در راس همه رياضتهاى شرعى است و درتقويت
اراده تاثير به سزايى دارد، روزه گرفتن است، آن هم با شرايط و ضوابطىكه
بدانه اشاره شد.
اكنون سخن ما اين است:يكى ديگر از امورى كه در تقويت انسان بسيار
موثراست و او را در غلبه بر غرايز و اميال نفسانى يارى مىرساند، به
پاداشتن نمازاست.
بدون ترديد اگر انسان موفق شود نماز را با همه آداب و مقررات مربوط به
آن بهجا آورد، به بركت آن بسيارى از گناهان را ترك گفته و كم كم به يارى
خدا، به طوركلى از عصيان فاصله مىگيرد.خداى تبارك و تعالى در قرآن كريم
مىفرمايد:
و اقم الصلوة ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر ; (1) نماز
را به پا دار، بهدرستى كه نماز(انسان را)از كارهاى زشت و ناپسند باز
مىدارد.»
و نيز مىفرمايد:
يا ايها الذين آمنوا استعينوا بالصبر و الصلوة ; (2) اى
مؤمنان[در كارها]از صبر[روزه]و نماز كمك بگيريد.»
مطلبى كه در اين جا لازم است مورد تاكيد قرار گيرد، اين است كه حظ
وبهرهاى كه نماز گزاران از نماز خويش مىبرند، يك سان نيست;زيرا نماز را
مانندبسيارى از امور، ظاهر و باطنى است.اگر نماز گزار از نماز، به ظاهر
قناعت كندو از روح و باطن آن غفلت ورزد، بهره او از نماز بسيار محدود و
ناچيز است.بر خلاف نمازگزارى كه از ظاهر بگذرد و به باطن نماز راه يابد;چرا
كه چنينشخصى به اندازه عمق نمازش از فوايد و آثار نماز بهرهمند خواهد
بود.
بنابر اين، اين كه قرآن مىفرمايد:نماز انسان را از گناه باز مىدارد،
يا اين كهمىفرمايد:در كارها از نماز كمك بگيريد، معنايش اين نيست كه هر
گونه نمازىبا هر كيفيتى، چنان آثارى را به دنبال خواهد داشت، بلكه ابتدا
بايد ديد، نماز تاچه اندازه از شرايطى كه به آن عمق مىبخشد بهرهمند است،
آن گاه به تعيينخاصيتها و آثار آن پرداخت و سپس آنها را از نماز توقع
داشت.
امورى كه به نماز عمق مىبخشند كدامند؟
حال اگر بگويى:شرايطى كه به نماز عمق مىبخشند و آن را از
كيفيتبالايىبرخوردار مىكنند كدامند، گوييم:چند چيز است كه هدف ياد شده
را محقق مىسازند كه شخص نماز گزار نبايد از آنها غفلت كند:
الف)توجه به خدا
توجه به خدا روح نماز است.نمازى كه از اين جوهره اساسى بىبهرهباشد،
كالبد بىجانى است كه ارزش و قيمت آن بسيار ناچيز است.
درستبه همين سبب است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مىفرمايد:
«كم من قائم حظه من صلوته التعب و النصب; (3) چه بسا
نمازگزارى كه از نمازخويش جز مشقت و رنجبهرهاى ندارد.»
و نيز بدين جهت است كه آن جناب مىفرمايد:
«ليس للعبد من صلوته الا ما عقل; (4) بنده نمازگزار از نماز
خويش بهرهاىندارد، مگر به اندازهاى كه از نماز بفهمد.»
بنابر اين، نمازى كه در حال غفلت گزارده شود، فايدهاى به حال
نمازگزارندارد، بلكه اگر ادعا كنيم چنين نمازى به حال شخص مضر است،
ادعاىنادرستى نكردهايم;زيرا خداوند تبارك و تعالى مىفرمايد:
فويل للمصلين الذين هم عن صلوتهم ساهون ; (5) و اى بر نماز
گزاران آنانى كهاز نمازشان غافلند.»
از قول امير مؤمنان على عليه السلام نقل شده كه آن جناب فرمود:
«الالتفات في الصلاة اختلاس من الشيطان.فاياكم و الالتفات في الصلاة;
(6) غفلت از خداوند و توجه به غير، دستبردى است كه شيطان به نماز
نمازگزارمىزند، بنابر اين، از آن بر حذر باشيد.» و هم چنين از قول رسول
خدا صلى الله عليه و آله و سلم نقل شده كه آن جناب فرمود:
«ايما عبد التفت في صلاته قال الله:يا عبدى الى من تقصد و من
تطلب؟ارباغيري تريد؟او رقيبا سواي تطلب؟او جوادا خلاى تبغي؟ و انا اكرم
الاكرمين واجود الاجودين و افضل المعطين.اثيبك ثوابا لا يحصى قدره.اقبل على
فانياليك مقبل و ملائكتي اليك مقبلون.فان اقبل زال عنه اثم ما كان منه.فان
التفتثانية اعاد الله له مقالته، فان اقبل على صلاته غفر الله له و تجاوز
عنه ما كان منه. فان التفت ثالثة اعاد الله له مقالته، فان اقبل على صلوته
غفر الله له ما تقدم منذنبه.فان التفت رابعة اعرض الله عنه و اعرضت
الملائكة عنه و يقول:وليتك ياعبدي الى ما توليت; (7) هر بندهاى
كه در نماز خويش از خدا غافل شود و به غيراو توجه كند، خداوند به او
مىفرمايد:بنده من!به چه كسى توجه مىكنى؟و چهكسى را طلب مىنمايى؟آيا
پروردگارى جز من مىخواهى؟يا مراقب و پاسبانىغير از من مىطلبى؟و يا
بخشندهاى جز من مىجويى؟در حالى كه منارجمندترين ارجمندان، بخشندهترين
بخشندگان و برترين دهندگان هستم.تو راپاداشى دهم كه به قدر و اندازه در
نيايد.به من روى كن كه من به تو روى كردهام وفرشتگان من نيز به تو توجه
دارند.پس از آن اگر بنده غافل، از غفلتخويشمنصرف شود و به خداوند توجه
كند، گناه غفلتى كه از او سر زده ستبخشيدهمىشود و اگر براى بار دوم از
خدا غافل شود و به غير او توجه كند، خداوند سخنياد شده را تكرار مىكند;پس
اگر از غفلتخويش باز گردد و به خدا توجه كند، خداوند گناه بىتوجهى او را
مىبخشد و از وى در مىگذرد و اگر براى بار سوم ازخدا غافل شود، خداوند باز
فرموده خويش را تكرار مىكند;پس اگر از حالغفلتبه توجه باز گردد، خداوند
گناه غفلت او را مىبخشد. ولى اگر براى بارچهارم از خدا غافل گردد، خداوند
از او روى بگرداند و فرشتگان نيز چنين كنند.
آن گاه خداوند به چنين نماز گزارى گويد:اى بنده من!تو را به همان چيزى
كهبدان روى كردى واگذار نمودم.»
طبق آنچه ذكر گرديد نمازى كه نمازگزار در آن سرگرم افكار خود بوده
وتوجهى به خدا نداشته باشد، خود گناه است و نمازى كه خودش گناه است
چگونهمىتواند نمازگزار را از گناه باز دارد؟
چگونگى تحصيل حضور قلب در نماز
حال اگر مانند بسيارى از افراد بپرسى:چرا ما هر چه بيشتر سعى مىكنيم
كهدر نماز حواس خود را جمع كرده و به خدا توجه كنيم، كمتر موفق
مىشويم؟آيا به راستى چارهاى وجود دارد كه ما را در دستيافتن به اين
جوهره اساسى كهروح نماز استيارى رساند؟
گوييم:اگر مىخواهى چيزى مانند كپسول به تو داده شود و تو آن را به
راحتىنوش جان كنى و يك شبه همه كارهايت رو به راه گردد، قطعا جواب منفى
است، ولى اگر مرد ميدان عمل هستى و خود را براى يك كارزار طولانى و جدى
مهيامىكنى، جواب مثبت است.
توضيح اين كه:اگر صفتى يا حالتى بر انسان غلبه كند، آن صفتيا حالت،
درهمه صحنهها و تمام شؤون زندگى، خود را نشان داده و آدمى از آن
خلاصىندارد.كسى كه در كوچه و بازار در كلاس و مدرسه، در محيط خانه و محل
كار، يك سره به ياد خداست و از او غافل نيست، بدون ترديد در نماز نيز حواسش
راجمع كرده و از خدا غفلت نمىكند.
بر خلاف كسى كه در محيط خانه و محل كار، در كلاس و مدرسه، دركوچه و
بازار از خدا غافل است و يك سره سرش بند مسايل مادى و روز مرهزندگى دنياست
و دلش متعلق به غير خداستبىشك، چنين كسى نمىتواند درنماز قلب خود را
متوجه خدا كند، بلكه دلش دنبال همانى است كه قبل ازنماز دنبال آن بود، و
وجودش غرق در همان است كه قبل از ورود در نماز غرقدر آن بود.
خداى تبارك و تعالى در وصف بندگان مؤمن خويش مىفرمايد:
رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع عن ذكر الله... ; (8) مردانى
كه آنها را هيچ تجارتو معاملهاى از ياد خدا باز نمىدارد»
وقتى كه كسب و كار آنان را از ياد خدا باز ندارد، بدون ترديد هنگامى كه
وضومىسازند و رو به قبله مىايستند و نماز مىگزارند، از خداوند غفلت
نمىكنند، بر خلاف من و تو كه قبل از نماز در امور روزمره زندگى غرق هستيم
و وقتى هم كهبه نماز مىايستيم نمازمان نيز رنگ و بوى امور دنيوى دارد.
واضحتر بگويم:اولياى خدا و بندگان مخلص حق، نماز خويش را برداشته وآن
را با خود به محيط بازار مىبرند.در آن جا هم كه هستند مشغول
نمازند«خوشاآنان كه دايم در نمازند.» (9) و به فرموده خداى
متعال:
الذين هم على صلوتهم دائمون ; (10) آنان هميشه به ياد خدا
هستند.»
ولى ما عقب افتادهها، كسب و كار خويش را برداشته و با خود به فضاى
نمازمىآوريم.نماز هم كه مىخوانيم باز دنبال هدف گمشده خود هستيم-نعوذ
بالله منشرور انفسنا و سيئات اعمالنا.
بارى اى عزيز!اگر صادقانه قصد آن دارى كه در نماز دلت متوجه خدا باشدو
از او غافل نگردى، بايد كار را قبل از نماز شروع كنى و در همه جا و همه حال
بهياد خدا باشى و از او غفلت نكنى.بىشك اگر چنين توفيقى را به دست آورى،
در نماز دلت متوجه خدا خواهد بود در غير اين صورت، نه.
مرحوم علامه طباطبايى-قدس سره-در اواخر عمر با بركتخويش هنگامى كهدر
بستر بيمارى افتاده بود.در جواب شخصى كه از آن جناب از چگونگى تحصيلحضور
قلب در نماز پرسيده بود، چند بار با عنايتخاصى فرمود:مراقبه، مراقبه.
مراد آن بزرگوار آن است كه اگر مىخواهيد در نماز حواستان جمع باشد و
ازخدا غافل نشويد، بايد در طول شبانه روز وقتى كه به كارهاى ديگر اشتغال
داريداهل مراقبه باشيد;زيرا اگر اين حالت ملكه شما شود و چنين صفتى بر شما
غلبهكند، در نماز نيز اين حالتبراى شما محفوظ خواهد ماند، همان طور كه
اگر درطول شبانه روز از خدا غافل باشيد و غفلت از حق در شما رسوخ كند، در
حالنماز نيز چنان خواهيد بود و از آن خلاصى نخواهيد داشت.
تكمله
علاوه بر آنچه گفته شد، يكى از امورى كه در تحصيل حضور قلب در نمازتاثير
به سزايى دارد، توجه به معانى الفاظ و عبارات نماز است.همان طور كهيكى از
عوامل حواسپرتى در نماز ندانستن يا غافل بودن از معانى الفاظى استكه نماز
گزار آنها را بر زبان جارى مىسازد.لذا بر همه مسلمانان لازم است، در صورتى
كه نمىتوانند زبان عربى را-كه زبان بين المللى جهان اسلام استو حتى
الامكان همه بايد با آن آشنا باشند-فرا بگيرند، لااقل ترجمه الفاظ نماز
رادر حد متعارف بياموزند.بىشك كسى كه مىداند در حال نماز چه مىگويدو از
خداوند چه مىخواهد، در مقايسه با كسى كه يك سرى الفاظ را بدون فهممعانى
بر زبان جارى مىكند در تحصيل حضور قلب از توفيق بيشترى برخوردارخواهد بود.
ب)مواظبتبر اول وقتدومين امرى كه نماز را از كيفيتبالايى برخوردار
مىكند و متقابلا مراعاتنكردنش موجب بىخاصيتى، يا كم ارزشى نماز مىشود،
مواظبتبر اول وقتاست.
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مىفرمايد:
«لا يزال الشيطان ذعرا من المؤمن ما حافظ على مواقيت الصلوات الخمس.فاذا
ضيعهن اجترا عليه فادخله فى العظائم; (11) تا وقتى كه مؤمن بر
اوقاتنمازهاى پنج گانه، محافظت داشته باشد، شيطان از او بيمناك است، ولى
هنگامىكه آنها را ضايع سازد، بر او دلير مىگردد و سرانجام وى را به
گناهان بزرگمىكشاند.»
عمار بن موسى ساباطى از امام صادق عليه السلام روايت مىكند كه آن جناب
فرمود:«من صلى الصلوات المفروضات في اول وقتها و اقام حدودها رفعها الملك
الىالسماء بيضاء نقية و هي تهتف به تقول:حفظك الله كما حفظتني و
استودعكالله كما استودعتني ملكا كريما، و من صلاها بعد وقتها من غير علة و
لم يقمحدودها رفعها الملك سوداء مظلمة و هى تهتف به:ضيعتنى ضيعك الله
كماضيعتنى و لا رعاك الله كما لم ترعني; (12) هر كس نمازهاى
واجب را در اول وقتبه جا آورد و حدود آنها را مراعات نمايد، فرشته مخصوص،
نماز او را به طرفآسمان بالا مىبرد، در حالى كه سپيد و پاكيزه است، و
خطاب به نمازگزار گويد:خدا تو را حفظ كند، همان طور كه تو مرا حفظ كردى، و
من تو را به خدامىسپارم، همان طور كه تو مرا به فرشتهاى گرامى سپردى و هر
كس آنها را بدون عذر از اول وقت تاخير اندازد و حدود آنها را مراعات نكند،
فرشته مخصوصنماز او را بالا مىبرد در حالى كه سياه و تاريك است و خطاب به
نمازگزار گويد:خداوند تو را ضايع كند همان طور كه تو مرا ضايع كردى و
خداوند تو را مراعاتنكند همان طور كه تو مرا مراعات نكردى.»
قتيبه اعشى از امام صادق عليه السلام روايت مىكند كه آن جناب فرمود:
«ان فضل الوقت الاول على الآخر كفضل الآخرة على الدنيا; (13)
فضيلت اولوقتبر آخر وقت، مانند فضيلت آخرت بر دنياست.»
در خبر است كه امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام در بحبوحه جنگ
صفينمراقب خورشيد بود.ابن عباس كه از عمل امام تعجب كرده بود پرسيد:اين
چهكار است كه شما مىكنيد؟آن جناب فرمود:مراقب خورشيد هستم كه اگر
زوالمحقق شود نماز بگزاريم.ابن عباس گفت:در اين اوضاع و احوال كه ما
مشغولجنگيم شما مواظب وقت نماز هستيد؟امام فرمود:جنگ ما با اين مردم
براىهمين نماز است. (14)
ج)نماز در مسجدسومين امرى كه كار آيى و شرافت و فضيلت نماز را بالا
مىبرد به جاى آوردنآن-حتى الامكان-در مسجد است. رسول خدا صلى الله عليه و
آله و سلم مىفرمايد:
«الصلاة في المسجد الحرام مائة الف صلاة و الصلاة في مسجد المدينة عشرة
الفصلاة و الصلاة في مسجد بيت المقدس الف صلاة و الصلاة فى المسجد
الاعظممائة صلاة و الصلاة في مسجد القبيلة خمس و عشرون صلاة و الصلاة في
مسجدالسوق اثنتا عشرة صلاة و صلاة الرجل وحده في بيته صلاة واحدة;
(15) نمازى كه در مسجد الحرام گزارده شود، معادل صد هزار نماز است و
در مسجد النبى معادلده هزار نماز و در مسجد الاقصى معادل هزار نماز و در
مسجد جامع معادل صدنماز و در مسجد محله معادل بيست و پنج نماز و در مسجد
بازار معادل دوازده نمازو نمازى كه شخص آن را در خانه خويش به تنهايى به جا
آورد معادليك نماز است.»
امام صادق عليه السلام مىفرمايد:«عليكم باتيان المساجد فانها بيوت الله
في الارض، و من اتاها متطهرا طهره اللهمن ذنوبه، و كتب من زواره فاكثروا
فيها من الصلاة و الدعاء; (16) بر شماست كهبه مساجد برويد;زيرا
مساجد خانههاى خدا در زمين است و هر كس در حالى كهپاكيزه و با وضو است
وارد مساجد شود، خدا گناهانش را پاك و نام وى را در زمرهزايران خويش ثبت
نمايد.بنابر اين، در مساجد زياد نماز بگزاريد و خدا را فراوانياد كنيد.»
از قول امام على بن ابى طالب عليه السلام روايتشده كه آن جناب
فرمود:«لا صلاة لمن لم يشهد الصلوات المكتوبات من جيران المسجد، اذا كان
فارغا وصحيحا; (17) همسايگان مسجد، در صورتى كه سالم و فارغ
باشند و نمازهاىواجب خود را در مسجد به جا نياورند، نمازشان نماز نيست.»
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در خطبهاى چنين مىفرمايد:«من مشى
الى مسجد من مساجد الله فله بكل خطوة خطاها حتى يرجع الىمنزله عشر حسنات و
يمحى عنه عشر سيئات و يرفع له عشر درجات; (18) هركس كه به سوى
مسجدى حركت كند، تا موقعى كه به منزل خويش باز مىگردد، در مقابل هر گامى
ده حسنه براى او ثبت و ده سيئه از او محو و ده درجه بر درجات او افزوده
مىشود.»
د)نماز جماعتچهارمين امرى كه به نماز امتياز ويژهاى مىبخشد و سزاوار
نيست كهنمازگزار از آن غفلت كند، گزاردن نماز به جماعت است.در خبرى چنين
آمدهاست:
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم از جبرئيل پرسيدند:پاداش امت من در
نماز جماعت چيست؟جبرئيل پاسخ داد:«اگر نمازگزاران دو نفر باشند هر ركعت،
معادل صد و پنجاهنماز است و اگر سه نفر باشند هر ركعت، معادل ششصد نماز، و
اگر چهار نفرباشند هر ركعت، معادل هزار و دويست نماز و اگر پنج نفر باشند
هر ركعت، معادل دو هزار و چهار صد نماز و اگر شش نفر باشند هر ركعت، معادل
چهار هزارو هشت صد نماز و اگر هفت نفر باشند هر ركعت، معادل نه هزار و شش
صد نمازو اگر هشت نفر باشند هر ركعت، معادل نوزده هزار و دويست نماز و اگر
نه نفرباشند هر ركعت، معادل سى و شش هزار و چهار صد نماز، و اگر ده نفر
باشند هرركعت، معادل هفتاد و دو هزار و هشت صد نماز و در صورتى كه تعداد
آنها از دهنفر تجاوز كند، اگر همه آسمانها كاغذ و درياها مركب و درختها
قلم و جن وانس نويسنده شوند، نمىتوانند پاداش يك ركعت آن را بنويسند
(19) .
و نيز در خبر است كه:
«در زمان حكومت امام على بن ابى طالب عليهما السلام عدهاى از مسلمانان
در نماز جماعتشركت نمىكردند.آن جناب به مجرد اين كه متوجه قضيه شد، مردم
را جمع كردو براى آنان خطبه خواند و فرمود:عدهاى از مسلمانان با ما در
نماز جماعتشركت نمىكنند.اين گروه بايد بدانند كه از اين پس حق ندارند با
ما هم غذا شوند و نيز حق ندارند با ما مشورت كنند و از ما زن بگيرند و
همچنين حق ندارند ازبيت المال مسلمانان چيزى دريافت كنند، مگر آن كه از اين
روش دست كشيده و باما در جماعتحاضر شوند. (20)
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
«لا صلاة لمن لم يصل في المسجد مع المسلمين الا عن علة; (21)
كسى كه درمسجد با مسلمانان نماز نمىگزارد، نمازش نماز نيست، مگر آن كه
عذرى داشتهباشد.»
فضل بن شاذان از امام على بن موسى الرضا عليه السلام نقل مىكند كه آن
جنابفرمود:
«فان قال:فلم جعلت الجماعة؟قيل:لان لا يكون الاخلاص و التوحيد والاسلام
و العبادة لله الا ظاهرا مكشوفا مشهودا لان في اظهاره حجة على اهلالمشرق و
المغرب لله-عز و جل-...مع ما فيه من المساعدة على البر و التقوى، و الزجر
عن كثير من معاصى الله-عز و جل-; (22) اگر كسى بپرسد:چرا در
اسلامنماز جماعت وضع شده است؟گفته مىشود:براى اين كه اخلاص و توحيد
واسلام و عبادت علنى و مشهود مطرح شود، تا بر شرق و غرب عالم حجت
تمامگردد...علاوه بر اين، نماز جماعت مسلمانان را در انجام نيكىها و
مراعات تقوايارى مىرساند و آنها را از گناهان بسيارى باز مىدارد.»
حال كه اهميت و حساسيت امور ياد شده را دريافتى، لازم است تاكيد
كنيم:اگر مىخواهى نمازت كار آيى و بازدهى لازم را داشته باشد و تو را از
پليدىهاو آلودگىها باز دارد، بايد تا جايى كه مىتوانى در تحصيل شرايط
مزبور بكوشىو نماز خويش را بدانها مقرون سازى;يعنى بايد-حتى الامكان-قلب
خود را در نماز حاضر و در صورتى كه عذرى در ميان نباشد، نماز را در اول
وقت، آن همدر مسجد و با جماعتبرگزار نمايى.
بدون ترديد اگر چنين توفيقاتى نصيبتشود، كم كم به بركت نماز از بدىهاو
گناهان فاصله گرفته و به مقام قرب الهى بار خواهى يافت، بر خلاف وقتى
كهشرايط مزبور را مراعات نكنى;زيرا در آن صورت، نماز اثر منفى خواهد
داشتو تو را همچنان از خداوند دور و دورتر خواهد ساخت.رسول خدا صلى الله
عليه و آله و سلممىفرمايد:
«من لم تنهه صلاته عن الفحشاء و المنكر لم تزده من الله الا بعدا;
(23) هر كس كهنمازش او را از فحشا و منكر باز ندارد، وى را از
خداوند دورتر مىسازد.»
خاتمه و توصيه
اكنون كه در مرحله پايانى بحث قرار داريم، خوب است مباحث مطروحه راخلاصه
كنيم;لذا گوييم:سه چيز است كه زمينه را براى ارتكاب معاصى فراهممىكنند:
الف)ضعف اعتقادى;ب)غفلت از معتقدات;ج)ضعف اراده.و اگر شخص گنهكار از
گنهكارى خويش ناراحتباشد و به راستى بخواهدخود را از شر معاصى خلاص كند،
بايد قبل از هر چيز زمينههاى ياد شده را درخود شناسايى كند و با به
كارگيرى شيوههاى مناسب، به رفع آنها مبادرت ورزد، تا اين كه پس از مدتى
مبارزه بتواند به سادگى از گناهان دستشسته و به صف تقواپيشگان بپيوندد.
حال اى عزيز!تو نيز اگر قصد آن دارى كه خويش را اصلاح كنى و از
قافلهفرهيختگان و وارستگان عقب نمانى، پس تا دير نشده و مدت به پايان
نرسيده وفرصت از دست نرفته، به حال خود فكرى بكن و چارهاى بينديش، اگر در
بعدعقيده متزلزلى، با مراجعه به عقل و عقلا، عقايد خود را ترميم و باز سازى
كن واگر در بعد عمل پيادهاى، با مراجعه به دل و اهل دل، قلب و جانت را
صيقل ده وخلاصه دامان همت را بالا بزن و حركت كن كه وقت تنگ است و كار
بسيار.
و آخر دعويهم ان الحمد لله رب العالمين
15 دى 1374/13 شعبان 1416
قم - حسن رمضانى