برنامه زندگی
آیة الله االعظمی حسین
مظاهری
- ۴ -
فصل چهارم: زكات
زكات در لغت به معناي پاكي و نمو آمده است و در اصطلاح فقه عبارت از اين است كه هر
مسلماني بخشي از اموال خود را، در صورتيكه از حد معيني بيشتر شده باشد، به نفع
نيازمندان و افراد فقير جامعه پرداخت نمايد؛ به عبارت ديگر، زكات اين است كه از
درآمدها و محصولات توليدي مانند محصولات كشاورزي و دامداري و نيز از داراييهاي نقدي
كه در طول سال راكد ميماند، در صورتيكه به حد نصاب برسد، مقداري معين به خزانه
يدولت اسلامي براي مصارف مشخص شده اختصاص مييابد.
اهميت زكات
خداوند متعال زكات را از پايههاي دين مبين اسلام و در رديف نماز كه برترين نشانه ي
ايمان است، قرار داده است. چنان كه در قرآن كريم ميفرمايد:
﴿و اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة.﴾1
نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد.
قرآن كريم در آيات متعدد بعد از اقامه ي نماز به اداي زكات سفارش كرده است. شايد
حكمت آن، اين است كه نماز عبادتي شخصي و زكات عبادتي اجتماعي و اقتصادي است.
مسلمانان به وسيله ي نماز با پروردگار عالم ارتباط برقرار ميكنند و با پرداخت زكات
و رفع نياز بندگان خدا به خالق هستي تقرّب ميجويند. مسلمانان به موازات ارتباط با
خداوند، با مردم نيز مرتبط ميشوند. اين از ويژگيهاي مكتب اسلام است كه پيوند با
خلق را شرط تقرّب به خالق نموده است.
در قرآن كريم اداي زكات از شرايط ايمان شمرده ميشود و در سوره ي مؤمنون يكي از
ويژگيهاي مؤمنان را اداي زكات ميداند و ميفرمايد:
﴿قد افلح المؤمنون، و الذين هم للزكوة فاعلون.﴾2
به تحقيق مؤمنان رستگار شدند، كساني كه وظيفه ي خود را در مورد زكات به انجام
ميرسانند.
در بيان اهميت زكات در آيه ي ديگري از قرآن كريم آمده است، كساني كه از پرداخت زكات
خودداري كنند، در زمره ي مشركان و كافران به خداوند و معاد محسوب ميشوند. چنانكه
ميفرمايد:
﴿و ويل للمشركين، الذين لا يوتون الزكوة.﴾3
واي بر مشركان، كساني كه زكات پرداخت نميكنند.
در اين زمينه حديثي از پيامبر اكرم(ص) نقل ميكنند كه به حضرت علي(ع) ميفرمايند:«
اي علي! ده كس از امت من به خداي بزرگ كافر شدند و از جمله يآنها كسي است كه زكات
نميپردازد.»4
پيامبر اكرم(ص) در سال دوم هجرت، بعد از آنكه آيات مربوط به زكات را براي مردم
خواندند و آنها را از وجوب زكات آگاه كردند، فرمودند:
«زكوا اموالكم تقبل صلاتكم.»5
زكات اموال خود را بدهيد تا نماز شما مورد قبول واقع شود.
شايان ذكر است كه زكات تنها به مال و دارايي اشخاص مربوط نميشود، بلكه هر نعمتي را
كه خداي متعال به انسان مرحمت كرده است، زكات آن بايد ادا شود. هيچ نعمتي بدون
مسئوليت نيست. در روايتهايي كه از ائمهاطهار(ع) نقل شده، بر اين نكته تأكييد شده
است كه اداي زكات نعمتهاي خداوند لازم و ضروري است. هر گاه پروردگار به كسي علم و
دانش عطا فرمايد، او بايد به پاس اين نعمت، علم خود را به ديگران بياموزد. چنانچه
به كسي زيبايي داده شده است، او بايد بيش از ديگران در حفظ عفت و پاكدامني خود
بكوشد. اگر كسي از نعمت شجاعت برخوردار شد،بايد زكات اين نعمت را كه همانا فداكاري
و ايثار در راه خداوند است، ادا كند. اگر كسي از توانايي نويسندگي برخوردار شده
است، بايد آن را در راه نشر اسلام به كار گيرد. زكات قدرت، رعايت عدل و انصاف است.
زكات تندرستي، تلاش در راه طاعت خداوند است. زكات مقام و موقعيت اجتماعي،شفاعت و
ميانجيگري است. زكات عقل، تحمل سخنان افراد نادان است و زكات مال و دارايي، بخشش و
مصرف آن در راه رضاي الهي است.
امام صادق(ع) درباره يزكات اعضاي بدن چنين فرمودند:« بر هر يك از اجزا و اندامهاي
تو زكاتي واجب و مقرر شده است، بلكه بر هر تار مو و بر هر نگاه تو زكاتي مقرر و
ثابت است. زكات چشم،نگاه عبرتآموز و فروپوشي آن از مناظر شهوتانگيز و مانند آن
است. زكات گوش، شنيدن آيات قرآن و مطالب علمي و حكمتآميز و كلمات سود بخش، پند
آموز و نجاتدهنده و نيز بازداشتن آن از شنيدن سخنان و مطالب مغاير با موارد مذكور
مانند دروغ، غيبت و امثال آن است. زكات زبان، خيرخواهي براي مسلمانان،هشدار دادن
به غافلان، تسبيح گفتن و ذكر خداوند بر لب راندن و امثال آن است. زكات دست، بذل و
بخشش و احسان از آنچه خداوند بر تو ارزاني داشته است و گماردن آن به نگارش مطالب
علمي و كتابهاي سودمند براي جامعه اسلامي و واداشتن آن در اطاعت و فرمانبرداري
خداوند متعال و بازداشتن آن از بدي و ستم به ديگران است. زكات پا، رفتن و قدم نهادن
در مسير اداي حقوق الهي،همچون ديدار مردمان صالح،رفتن به مجالس ذكر، قدم نهادن در
راه برقراري صلح ميان مردم و تحكيم پيوند بين خويشان، جهاد در راه خدا و رفتن در هر
راهي كه پاكسازي روح و سلامت دين تو در آن باشد.»6
شيخ محمود شبستري چه نيكو سروده است:
زكات پاكبازان ترك جان است
نمي دانم كه را ياراي آن است
ز دست و پا و چشم و گوش وبيني
زكاتت هست اگر خود نيك بيني
به هر دم كز خدايابي حياتي
از آن واجب شود بر تو زكاتي
اگر بر دستداري مال سهل است
ولي گر در دلشداري ز جهل است
براي مصلحت دنيا گنه نيست
سر جمله گناهان حب دنيي است
براي مصلحت دنيا نگهدار
به مهرش دل مبند اي مرد هوشيار7
موارد تعلق زكات
در قرآن كريم درباره ي اينكه زكات به چه چيزهايي تعلق ميگيرد، آيه ي صريحي نيامده
است، همانگونه كه درباره ي چگونگي خواندن نماز و نحوه ي انجام دادن عبادتهاي ديگر
نيز بيان صريحي وجود ندارد. قرآن كريم كليات احكام را ذكر كرده است و تبيين آن را
به پيامبر اكرم(ص) و امامان معصوم(ع) واگذار نموده است. چنانكه خداوند در قرآن
كريم خطاب به پيامبر اكرم(ص) ميفرمايد:
﴿... و انزلنا اليك الذكر لتبين للناس ما نزل اليهم و لعلهم يتفكرون.﴾8
ما اين ذكر (قرآن) را بر تو نازل كرديم تا آنچه به سوي مردم نازل شده است، براي
آنان تبيين كني،شايد انديشه كنند.
بنابراين،پيامبر اكرم(ص) كه مفسر قرآن بودند، چگونگي اداي فرايض الهي، همچون نماز،
روزه،حج، زكات و ساير عبادتها را براي مسلمانان بيان كردند. پس براي مشخص شدن
اينكه زكات به چه چيزهايي تعلق ميگيرد، بايد به احاديث نبوي و شيوه ي عمل آن
حضرت مراجعه كرد.
بعد از پيامبر اكرم(ص)، ائمهاطهار(ع) آيات قرآن و احكام اسلام را براي امت اسلامي
تبيين ميكردند، زيرا اهلبيت پيامبر اكرم(ص) نيز مفسر و مُبيّن قرآن هستند، قرآن و
اهلبيت دو ميراث گرانقدر پيامبر اكرم(ص) هستند كه مطابق حديث ثقلين- روايت شده از
سوي تمام فرقههاي اسلامي- از يكديگر جدا نميشوند ا در روز قيامت به پيامبر ملحق
شوند. مادامي كه امت اسلامي از اين دو ميراث گرانقدر تبعيت كند، هرگز به گمراهي
مبتلا نخواهند شد.
هنگامي كه زكات بر امت اسلامي واجب شد، پيامبر اكرم(ص) دستور فرمودند كه از نُه چيز
زكات گرفته شود و آن نُه چيز عبارت اند از: چهار نوع از محصولات زراعي: گندم، جو،
كشمش و خرما كه آنها را غلات اربعه ميگويند. سه نوع از حيوانات: گوسفند، گاو و شتر
كه به آنها مواشي ثلاثه ميگويند و نقدين: سكههاي طلا و نقره.
قابل ذكر است كه در احاديث معتبر اسلامي در اشاره به اين مطلب كه موارد تعلق زكات
منحصر به همين نُه چيز نيست، تعبيراتي آمده است. امام صادق(ع) در اين زمينه
ميفرمايند:
«كل ما كيل بالصاع فبلغ الا وساق فعليه الزكاة.»9
همه ي آن چيزهايي كه به وزن و پيمانه در ميآيند،اگر به حد معيني برسند زكات
دارند.
در عصركنوني كه شيوههاي توليد و توزيع و فعاليتهاي اقتصادي با گذشته فرق كرده است
و معمولاً در شهرها زكات به معناي فقهي و سنّتي به كمتر كسي تعلق ميگيرد، حكم
اسلامي زكات براي مردم اين عصر نيز پيام دارد. كمترين پيام آن كمك كردن به
نيازمندان و تلاش نمودن در جهت گرهگشايي از كار مسلمانان و بهبود وضع آنان است و
بر فقها و دانشمندان اسلامي است كه با استفاده از قواعد فقهي و دستورهاي ديني،
مفهوم زكات را به فعاليتهاي عصر كنوني نيز تسرّي بدهند و مطابق مقتضيّات زمان، اين
دستور مترقي و گرهگشاي اسلامي را تبيين كنند.
خداوند در قرآن كريم به طور كلي دستور ميدهد كه از آنچه از راه صحيح و پسنديده به
دست آمده است يا از آنچه از زمين براي شما بيرون ميآوريم، انفاق كنيد:
﴿يا ايها الذين آمنوا انفقوا من طيبات ما كسبتم و مما اخرجنا لكم من الارض...﴾ 10
اي كساني كه ايمان آوردهايد، از دستاوردهاي نيكوي خويش و از آنچه برايتان از زمين
رويانيدهايم، انفاق كنيد.
همچنين در آيه ي ديگري ميفرمايد:
﴿و انفقوا من ما رزقناكم من قبل ان ياتي احدكم الموت فيقول رب لو لا اخرتني الي اجل
قريب فاصدق و اكن من الصالحين.﴾11
از آنچه روزيتان دادهايم، در راه خدا انفاق كنيد پيش از آنكه يكي از شما را مرگ
فرا رسد و بگويد: اي پروردگار من! چرا مرگ مرا اندكي به تأخير نينداختي تا صدقه دهم
و از شايستگان باشم.
موارد مصرف زكات
قرآن مجيد درباره ي مصرف زكات چنين فرموده است:
﴿انما الصدقات للفقراء و المساكين و العاملين عليها و المؤلفة قلوبهم و في الرقاب و
الغارمين و في سبيل الله و ابن السبيل فريضة من الله و الله عليكم حكيم.﴾12
صدقات(زكات) براي فقيران، مسكينان و كارگزاران جمعآوري آن است و نيز براي به دست
آوردن دل مخالفان، آزاد كردن بندگان، قرضداران، انفاق در راه خدا و مسافران نيازمند
است و آن فريضهاي از جانب خداست و خداوند دانا و حكيم است.
بر اساس آيه ي شريف و مطابق نظر فقهاي اماميّه، زكات ميتواند در هشت مورد مصرف شود
كه در تأمبن آسايش نيازمندان و رفع نيازهاي عمومي جامعه،ايجاد الفت، محبّت، امنيّت
و امور اجتماعي ديگر نقش بسيار مؤثري دارد. آن هشت مورد عبارت است از:
1. فقيران: كساني كه مخارج سال خود و خانوادهشان را نميتوانند تأمين كنند. اين
گروه شامل كساني كه كار ميكنند، ولي قادر به تأمين مخارج سالانه ي خود و
خانوداهشان نيز ميشود. كسي كه صنعت، ملك يا سرمايهاي دارد كه ميتواند مخارج
سال خود را تأمين كند، فقير محسوب نميشود.
2. مسكينان: كساني كه زندگي آنها از فقرا سختتر ميگذرد. اين گروه شامل كساني
ميشود كه يا بر اثر نقص عضو يا بيماري و سالخوردگي يا علتهاي ديگر نميتوانند كار
كنند و زندگي خود را اداره كنند.
3. عاملان: كساني كه از طرف امام(ع)، نايب امام يا حكومت اسلامي مأمور جمعآوري و
نگهداري زكات هستند و به حساب آن رسيدگي ميكنند. آنها بايد با نهايت صداقت، امانت
و مدارا وظيفه ي خود را انجام دهند. بنابراين، بايد زندگي آنان تأمين شود تا در
انجام دادن وظيفه ي خود كوتاهي نكنند.
4. در راه دعوت كافران به اسلام: كافراني كه اگر زكات به آنها پرداخت شود، به دين
اسلام گرايش مييابند يا در جنگ به مسلمانان كمك ميكنند،ميتوانند از دريافت
كنندگان زكات باشند، همچنين كساني كه با دادن پول يا تهيه وسايل زندگي ميتوان آنان
را به مكتب اسلام علاقهمند نمود.
5. آزاد كردن بندگان و اسيران: كساني كه در اسارت و مشقّت و سختي زندگي ميكنند،
ميتوان ا زمحل زكات آزادي و راحتي آنها را تأمين كرد. زندانيان بيگناه، اسيران و
امثال آنها را ميتوان با دادن زكات از گرفتاري و اسارت نجات داد.
6. بدهكاران: ورشكستگان آبرومند و كساني كه براي امور لازم زندگي قرض كردهاند و
قادر به پرداخت آن نيستند يا بر اثر اتفاقي گرفتار شدهاند و آبروي آنان در خطر
است، ميتوان از محل زكات آنها را از گرفتاري رهايي بخشيد.
7. سبيل الله: يعني كاري كه منفعت عمومي ديني دارد،مانند ساختن مسجد يا كاري كه
نفع آن به عموم مسلمانان ميرسد، مانند ساختن مدرسه، جاده و امثال آن. به طور كلي
آنچه در هر زمان مورد نياز جامعه اسلامي است، بايد از محل درآمد زكات تأمين شود،
مثل ساختن خيابان، پل، مدرسه، بيمارستان، مسجد، تأمين آب بهداشتي، آباداني كشور و
امور ديگري كه در هر زمان متناسب با شرايط محيطي اجرا ميشود.
8. ابن السبيل: يعني مسافري كه در سفر درمانده شده است؛ به عبارت ديگر، افراد
غريب كه از وطن و شهر خود دور ماندهاند و به واسطه يپيشامدهايي سرگردان شدهاند،
گر چه در شهر خود زندگي خوبي داشته باشند، چون در حال حاضر گرفتار و درمانده
شدهاند، بايد آنها را ياري كرد تا به وطنشان برگردند. اين كمك ميتواند از محل
زكات صورت گيرد.
اسرار زكات
همچنان كه نماز داراي ظاهر و باطني است كه باطن آن روح و حقيقت آن محسوب ميشود،
زكات نيز چنين است. اگر كسي سر و حقيقت زكات را نداند، زكات او صورتي بيروح است.
يكي از اسرار زكات اين است كه خداوند آن را وسيلهاي براي آزمايش بندگان قرار داده
است. مال و دارايي يكي از خواستههاي انسان است و كسي كه در دعوي دوستي خداوند صادق
باشد، با طيب خاطر و رضايت كامل بخشي از دارايي خود را در راه خداوند انفاق ميكند.
سرّ ديگر زكات، تطهير دل و پاك شدن آن از بخل و پليدي است. بخل و خسّت در دل انسان
به منزله ي آلودگي باطني است كه موجب از دست دادن شايستگي قرب حق تعالي ميگردد،
همچنان كه آلودگي ظاهر موجب ميشود كه بنده شايستگي اقامه ي نماز را از كف بدهد.
آلودگي بخل، با چيزي جز خرج كردن مال پاك نميشود. بدين سبب، زكات همچون آبي است كه
با آن آلودگي بخل شسته ميشود.
يكي ديگر از اسرار زكات،شكر نعمت الهي است. مال و دارايي نعمتي است كه سبب آسايش
مؤمنان در دنيا و آخرت ميشود. چنانكه نماز، روزه و حج شكر نعمت تن و سلامت آن
است، زكات شكر نعمت مال است. وقتيكه يك مسلمان توانمند و بينياز، مسلمان ديگري را
درمانده و محتاج ميبيند، با پرداخت زكات شكر نعمت الهي را به جا ميآورد كه او را
از مردم بينياز كرده است.
سرّ ديگر زكات، پاكي اموال و داراييها و نيز تهذيب زكات دهنده است. خداوند متعال
خطاب به پيامبراكرم(ص) ميفرمايد:
﴿خذ من اموالهم صدقة تطهرهم و تزكيهم بها وصل عليهم ان صلوتك سكن لهم و الله سميع
عليم.﴾13
از داراييهايشان صدقه( زكات) بگير تا بدان وسيله آنان را پاك و منزه سازي و براي
آنها دعا كن، زيرا دعاي تو مايه ي آرامش آنهاست و خداوند شنوا و داناست.
از اين آيه ي شريفه ميتوان چنين برداشت كرد كه:
اولاً زكات مايه ي تطهير اموال مسلمانان است، زيرا مالي كه به آن زكات تعلق گيرد و
زكات آن پرداخت نشود، رجس و پليد است و با دادن زكات پاك و مطهر ميشود. ثانياً به
واسطه ي پرداخت زكات شخص زكات دهنده مهذّب و پاكيزه ميشود، چون زكات نيز مانند
نماز و روزه نقش تهذيب كننده دارد و ريشه ي صفات ناپسندي چون بخل و حبّ دنيا را از
دل مؤمن ميكند.
از اسرار ديگر زكات، به وجود آمدن خير و بركت در اموال است، زيرا همانطور كه گفته
شد، يكي از معاني زكات نمو است. اگر كسي قسمتي از مال خود را در راه خدا انفاق كند،
به ظاهر دارايي او كم ميشود، ولي در واقع آنچه داده است، در باطن جهان باقي
ميماند و بقيه دارايي او نيز نمو ميكند و داراي خير و بركت ميشود. امام باقر(ع)
فرمودند:
«الزكوة تزيد في الرزق.»14
زكات روزي را افزايش ميدهد.
سرّ ديگر زكات اين است كه با دادن زكات، دل نيازمندان شاد ميشود و آنها نيز در حق
زكات دهنده خالصانه دعا ميكنند و دعاي مستمندان همچون حصاري است كه مسلمانان را از
آفتها و بلاها حفظ ميكند.
مهمترين سرّ زكات، به وجود آمدن روحيه ي سخاوت، كرامت، فداكاري و همدلي در مسلمانان
است.
مفهوم زكات گستردهتر از پرداخت زكات اقلام نُهگانه موصوف در فقه است. روح زكات،
ايجاد صفت ايثار، گذشت، انفاق و مردم گرايي در مؤمن است. اسلام با دستور زكات
ميخواهد مسلمانان را به مواسات، همانديشي و همكاري با يكديگر ترغيب كند. پرورش
اين روحيهها و خصلتها در مسلمانان، آنها را به سوي كمال سوق ميدهد.
فلسفه ي زكات
همانطور كه نماز و روزه در اسلام به دو گونه واجب و مستحب مقرر شده است، به طويكه
بخش واجب آن بر همگان لازم است، اما بخش مستحب آن براي كساني است كه بخواهند از
مزايا و فوايد اين عبادتها بهره ي بيشتري ببرند، زكات نيز چنين است. زكات واجب به
موارد مشخصي كه ذكر شد تعلق ميگيرد، اما زكات مستحب محدود به موارد خاصي نيست و
مسلمان بايد متناسب با نيازهاي مسلمانان در هر زمان به انجام دادن آن اقدام كند.
خطاب قرآن كريم در بيشتر آياتي كه از واژه زكات و انفاق استفاده شده است، متوجه اين
نوع زكات است. زكات به اين معني يك عبادت مالي است كه به منظور ايجاد توازن اقتصادي
و برقراري مواسات بين مسلمانان تعيين شده است. در قرآن كريم درباره ي زكات فقهي دو
آيه آمده است و زكاتي كه بارها بر آن تأكيد و سفارش شده است، زكات فقهي نيست، بلكه
زكات مستحب و عبادت مالي است.
پيشوايان معصوم(ع) در پرداخت زكات مستحب به نيازمندان، خود پيشتاز و نمونه بودند و
اين ميتواند براي پيروان راستين آنها سرمشق و الگو باشد. دادن انگشتري به فقير در
هنگام نماز كه موجب نزول آيه ي« ولايت» در حق علي(ع)شد و همچنين، دادن طعام به
مسكين و اسير از سوي حضرت علي(ع)، فاطمه زهرا(س) و فرزندان معصوم آنها در حاليكه
روزه داشتند و خود سخت به آن نيازمند بودند، از نمونههاي بارز و مثالزدني است كه
نظير آن در مورد هيچ يك از سخاوتمندان تاريخ گفته نشده است. اين گذشت و ايثار نيز
موجب نزول سوره ي« هل اتي» در حق اهلبيت پيامبر اكرم(ص) شد. شيخ محمود شبستري در
اين مورد چه نيكو سروده است:
زكات خاصگان آن علي بود
نمود آنچه خدايش امر فرمود
نكرد اين كار از خلق جهان كس
زكات اندر صلات او داده و بس
شنيدستم كه در وقت ركوعش
به سايل داد خاتم با خشوعش
شبي تنها سه قرص نان جو داشت
به حاجت چونكه سايل بانگ برداشت
همان سه قرصه هم بهر خدا داد
خدايش«هل اتي» او را جزا داد
تو هم گر ميتواني رو چنين باش
مشو دنيا پرست و مرد دين باش15
امام صادق(ع) ميفرمايند:« زكات به مثابه آزموني براي ثروتمندان و راهي براي كمك
كردن به فقيران است. چنانچه مردم زكات اموالشان را ميپرداختند، مسلمان فقير و
محتاجي باقي نميماند، بلكه به واسطه ي آنچه خداوند واجب كرده است، غني و بينياز
ميشدند و مردمان، تنگدست و نيازمند نشدند و گرسنه و برهنه نماندند، مگر به واسطه ي
گناه ثروتمندان.»16
با توجه به اين حديث شريف، اسلام با وضع حكم زكات در صدد ايجاد و توازن اقتصادي در
جامعه است. وضعيتي كه در آن همه ي مسلمانان از زندگي ساده و آبرومندي برخوردار
باشند. زندگي مورد سفارش اسلام، زندگي ساده همراه با رفاه نسبي است. چنين زندگياي
با تجملگرايي رواج يافته در ميان برخي از مردم زمان ما سازگاري ندارد. زندگي ساده
و مورد سفارش اسلام اين است كه افراد جامعه از نظر نيازهاي اوليه زندگي تأمين
باشند. اسلام ميگويد: زندگي ضروري براي همه لازم است، زندگي همراه با رفاه براي
كساني كه داشته باشند،" مجاز است، اما زندگي تجملي براي همه حرام است.
منظور از زندگي تجملي، زندگياي است كه در آن هزينهها از حد ضرور فراتر ميرود.
نشانههاي اين نوع زندگي، خريد اجناس لوكس و قيمتي و تزيين خانهها با آنها و صرف
هزينههاي سنگين در مراسم مختلف( مانند تولد، عروسي، بازگشت از سفر، مرگ نزديكان و
خويشان و...) است كه متأسفانه عدهاي در جامعه با اين كارها موجبات برقراري سنتهاي
غلط و اسرافكارانه را فراهم ميسازد.
يكي از مراحل زندگي ازدواج است كه متأسفانه در زمان حاضر به دليل تجملگرايي برخي
با شرايط سنگيني همراه شده است. عدهاي با مهريههاي هنگفت و جهيزيههاي سنگين و
مراسم عقد و عروسي پرهزينه، مراسم ازدواج را برگزار ميكنند و اين الگويي براي بقيه
ي افراد جامعه ميشود. مردم فقير قادر به تأمين برگزاري چنين مراسمي نيستند، به
همين دليل، سن ازدواج جوانها بالا ميرود و آنها نميتوانند به موقع تشكيل خانواده
بدهند و بخشي ا زگناه آن به عهده يكساني است كه اين سنتهاي ناپسند را در جامعه
ترويج ميكنند. اگر اينان روحيه ي اسلامي داشته باشند و پولي كه در اين جشنها وبراي
جهيزيههاي سنگين هزينه ميكنند به چند خانواده ي نيازمند بدهند، چندين ازدواج ساده
صورت ميگيرد و خير دنيا و آخرت نصيب آنان ميشود.
در قرآن كريم تجملگرايي عامل نابودي جامعه معرفي شده است. چنانكه ميفرمايد:
«و اذا ان اردنا نهلك قرية امرنا مترفيها ففسقوا فيها فحق عليها القول فدمرناها
تدميرا.»17
چون بخواهيم قريهاي را هلاك كنيم، خداوندان نعمتش را بفرماييم تا در آنجا تبهكاري
كنند، آنگاه عذاب بر آنها واجب شود و آن قريه را در هم فرو كوييم.
وقتي بنا شود كه قومي هلاك شوند، مترفين و ثروتمندان آن قوم به تجملگرايي و اسراف
و فسق و فجور روي ميآورند، در نتيجه در جامعه تفرقه و اختلاف پديد ميآيد و بر اثر
تضادها و كشمكشهاي حاصل، جامعه مسير نابودي را طي ميكند. عبارت« امرنا مترفيها» در
اين آيه اشاره به حقيقت دارد كه پيشاهنگان نابودي جامعه مرفّهان بيدرد و
تجملگرايان اسرافكار هستند. وقتي در جامعه تجملگرايي زياد شد، خواه ناخواه گناه و
خارج شدن از مسير حق در جامعه رواج پيدا ميكند و قرآن كريم ميفرمايد كه چنين قومي
مستحق عذاب ميشوند و عذاب آنها چيزي جز نابودي آن جامعه نيست.
نابودي جامعه ميتواند صورتهاي مختلفي داشته باشد. زماني به صورت عذاب مهلكي بوده
كه يك قوم يا ملت را از صفحه ي روزگار محو ميكرده است، مانند آنچه بر سر قوم لوط و
قوم ثمود آمده است. هنگامي ديگر به صورت از بين رفتن يك مكتب فكري و اجتماعي است.
نمونه ي بارز آن در عصر ما نابودي كمونيزم در جوامع شرقي است. يكي ديگر از صورتهاي
نابودي جامعه، بروز بيماريها، افسردگيها، اضطرابها و پديدآمدن فلسفههاي پوچي،
رواج خودكشيها و كشتارهاي جمعي در جوامع مختلف عصر كنوني است.
ساده زيستي و زندگي بدون تجمل، زندگي سالم همراه با آسايش و آرامش را براي همه به
ارمغان ميآورد. ميگويند:« ابراهيم ادهم كه حاكم سرزميني بود، روزي در قصر خود به
اطراف نگاه ميكرد. كارگر سادهاي را ديد كه در پايين قصر او به كنار نهر آمد و
تكهاي نان خشك را در آب فرو برد و با اشتها و لذتي فراوان آن را خورد. سپس بيل خود
را از آب پركرد و قدري آب نوشيد و. بعد همان بيل را زير سر خود گذاشت و به خواب
راحتي فرو رفت. ابراهيم ادهم وقتي اين صحنه را مشاهده كرد، با خود گفت: خوردن
غذاهاي رنگين و شربتهاي گوارا هيچگاه براي من چنين لذتي نداشته است. در اين قصر با
شكوه، با وجود نگهبانان و امنيّت فراوان، خواب راحتي نداشتم. زندگياي كه بتوان با
تكّهاي نان خشك و قدري آب و خوابيدن بر روي خاك گذراند، چه ارزشي دارد كه انسان
خود را براي آن به زحمت بيندازد. اين ماجرا باعث شد كه تحولي بزرگ در زندگي ابراهيم
ادهم به وجود آيد. او در همان لحظه از قصر خود بيرون رفت و زندگي فقيرانه و
زاهدانهاي در پيش گرفت.»
وقتي در ميان افراد جامعه صفا، صميميت و همدلي وجود داشته باشد و همه ي آنها به
زندگي ساده اكتفا كنند، آسايش، آرامش و محبت ميان اعضاي آن جامعه برقرار ميشود.
زماني كه انسان متناسب با نيازهاي خود مصرف كند و مازاد اموال خود را در راه خداوند
انفاق نمايد تا نيازمندان نيز از زندگي ساده و رفاه نسبي برخوردار شوند، احساس
رضايت و خرسندي در او به وجود ميآيد و از زندگي خود لذّت ميبرد.
يكي ا زدلايل وجود فقر در جامعه اين است كه بعضي از مردم خمس، زكات و حقوق جامعه را
نميپردازند يا اينكه بخشي از اموال جامعه صرف تجملات و اشياي لوكس ميشود.
تجملگرايي پديده يخطرناكي است كه از طريق فرهنگ بيگانه به كشور اسلامي ما راه
يافته است وبايد با آن مبارزه و از گسترش و رواج آن در جامعه اسلامي جلوگيري كرد.
بهترين شيوه براي مبارزه با فرهنگ غرب، توجه به فرهنگ و ارزشهاي غني اسلام است،
توجه به زندگي معصومين(ع) و اصحاب و پيروان ايشان نيز كه نمونههاي برجسته ي
سادهزيستي هستند،ميتواند راهگشاي امت اسلامي قرار گيرد.
امام محمد غزالي در كتاب احياء العلوم نقل كرده است:« روايت كنندهاي حكايت ميكند
كه هنگام رحلت سلمان فارسي، صحابي ارجمند پيامبر اكرم(ص) و استاندار مداين، در كنار
بستر او بودم و ديدم اشك ميريزد. گفتم: سلمان چرا گريه ميكني؟ گفت: روايتي از
پيامبر اكرم(ص) به خاطرم آمد كه فرمودند: در روز قيامت هفتاد گردنه وجود دارد و از
اين گردنهها جز سبكبالان نميتوانند عبور كنند. راوي ميگويد: دقت كردم تا ببينم
چرا اين بزرگوار خود را سنگين بار احساس ميكند. ديدم اتاقي را اجاره كرده است كه
هم خانه و هم محل كار اوست. يك پوست گوسفند در آن پهن كرده است كه هم فرش و هم
رختخواب اوست. يك كاسه، يك آفتابه و يك آبخوري گِلي و يك قلم و دوات،همه ي اسباب
و اثاث او را تشكيل ميدهد، آن گاه گريه ميكند و ميگويد من سنگينبار هستم.»
توازن اقتصادي
توازن اقتصادي مهمترين فلسفه ي زكات است و از يك مفهوم اجتماعي و اقتصادي برخوردار
ميباشد. توازن اقتصادي؛ يعني اينكه پول و ثروت در ميان افراد جامعه گردش كند و همه
ي امّت اسلامي از رفاه نسبي برخوردار باشند. اسلام ميخواهد در جامعه اختلافات
طبقاتي وجود نداشته باشد. گروهي داراي ثروت بسيار و گروهي در نهايت فقر و بيچارگي
نباشند. توصيه ي اسلام اين است كه ثروتمندان زندگي سادهاي داشته باشند و مازاد
دارايي خود را به فقرا و نيازمندان بدهند تا آنها هم از زندگي سادهاي برخوردار
شوند. در جامعه ي اسلامي، چنانچه كسي به خوراك، پوشاك و مسكن نيازمند باشد، اولاً
دولت اسلامي و ثانياً امّت اسلام مسئول هستند. در قرآن كريم، عبادت مالي گاهي به
زكات و گاهي به انفاق تعبير شده است. انفاق در لغت به معناي رساندن، راه مصرف باز
كردن و پركردن شكافهاست. در اسلام بعد از اصل ايمان، مهمترين اصل عملي اقامه ي نماز
و انفاق است. نماز ارتباط با خداوند و انفاق ايجاد رابطه با مردم با نيّت الهي است.
خداوند در سوره يبقره كه ويژگيهاي انسانهاي پرهيزگار را بر ميشمرد، ميفرمايد:
﴿الذين يؤمنون بالغيب و يقيمون الصلوة و مما رزقناهم ينفقون.﴾18
آنان كه به غيب ايمان ميآورند و نماز ميگزارند و از آنچه روزيشان دادهايم، انفاق
ميكنند.
در اين آيه ي شريفه يكي از ويژگيهاي مؤمنان، انفاق در راه خداوند شمرده شده است،
زيرا مؤمن مردم گراست. همانطور كه به خود و خانوادهاش ميانديشد،به نيازهاي مردم
جامعه يخود نيز فكر ميكند و از علم، قدرت، مقام، شخصيّت، قدم، زبان، قلم و مال
خود را در راه خدمت به مردم جامعه استفاده ميكند. در اين آيه ي شريفه به جاي لفظ
زكات، انفاق آورده شده است و ميتواند معناي زكات را هم در برداشته باشد، زيرا در
قرآن كريم در برخي آيات لفظ زكات و در برخي ديگر انفاق آمده است.
قرآن كريم در آيات متعددي به انفاق در راه خداوند سفارش كرده و ترك آن را موجب
نابودي جامعه دانسته است. از جمله در سوره ي بقره آمده است:
﴿و انفقوا في سبيل الله و لا تلقوا بايديكم الي التهلكة و احسنوا ان الله يحب
المحسنين.﴾19
در راه خدا انفاق كنيد و خويشتن را به هلاكت ميندازيد و نيكي كنيد كه خداوند
نيكوكاران را دوست دارد.
در تفسير نمونه ذيل اين آيه يشريفه مطالب ارزندهاي بيان شده است كه به نقل آن
ميپردازيم:
« گر چه اين آيه در ذيل آيات جهاد آمده است، ولي يك حقيقت كلي و اجتماعي را ميتوان
از آن استفاده نمود و آن اينكه انفاق به طور كلي سبب ميشود كه افراد اجتماع از
هلاكت رهايي يابند و بعكس، هنگامي كه مسئله ي انفاق فراموش شود و ثروتها در يك قطب
اجتماع جمع شود، اكثريّتي محروم و بينوا به وجود ميآيند و ديري نخواهد گذشت كه يك
انفجار عظيم در اجتماع به وجود ميآيد كه نفوس و اموال سرمايهداران در آتش اين
انفجار خواهد سوخت. از اينجا ارتباط مسئله ي انفاق و پيشگيري از هلاكت روشن
ميشود.
بنابراين، انفاق قبل از آنكه به حال محرومان مفيد باشد، به نفع سرمايهداران است؛
يعني تعديل ثروت، حافظ ثروت است. چنان كه حضرت علي(ع) به همين حقيقت اشاره ميكند و
ميفرمايد:« حصّنوا اموالكم بالزكوة» اموال خويش را با دادن زكات حفظ كنيد. در
پايان آيه دستور به احسان داده شده است و از مرحله ي جهاد و انفاق به مرحله ي احسان
و نيكي رهبري ميكند، زيرا مرحله ي احسان بلندترين مراحل تكامل انساني است كه اسلام
به آن توجه كامل دارد، آمدن اين جمله در ذيل آيه ي انفاق، اشاره به اين است كه در
انفاق ميبايست كمال نيكي و مهرباني باشد و از هر نوع منّت و آنچه باعث رنجش و
ناراحتي شخصي كه مورد انفاق ميباشد، بر حذر گردد.»20
به طور كلي، چنانچه اختلاف طبقاتي و تبعيض در جامعه باشد، منجر به عداوت و دشمني
ميان مردم ميشود و اگر در جامعهاي برادري و اتحاد وجود نداشته باشد، به سوي هلاكت
و نابودي پيش ميرود.
قرآن شريف در زمينه ي برادري و اتّحاد ميفرمايد:
﴿و اعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا و اذكروا نعمت الله عليكم اذكنتم اعداء
فالف بين قلوبكم فاصبحتم بنعمته اخوانا و كنتم علي شفا حفره من النار فانقذكم منها
كذلك يبين الله لكم اياته لعلكم تهتدون.﴾21
و همگان دست در ريسمان خداوند زنيد و پراكنده نشويد و از نعمتي كه خدا بر شما
ارزاني داشته است ياد كنيد. آن هنگام كه دشمن يكديگر بوديد و او دلهايتان را به هم
مهربان ساخت و به لطف او برادر شديد و بر لبه ي پرتگاهي از آتش بوديد، خدا شما را
از آن برهانيد. خدا آيات خود را براي شما اين چنين بيان ميكند، شايد هدايت يابيد.
در تفسير آيه ي شريفه، گروهي معتقدند كه منظور از ريسمان الهي، دين اسلام است. همه
به دين اسلام بگرويد و با هم متّحد باشيد و تفرقه را كنار بگذاريد. در قسمت بعد آيه
به عربها ميگويد كه متذكر اين باشيد كه شما برلب گودال آتش بوديد، اختلاف شما باعث
شده بود كه در لبه ي گودال آتش قرار بگيريد و پروردگار عالم با دين اسلام شما را
متحد و برادر كرد. اگر در جامعهاي اتحاد و همدلي وجود نداشته باشد و اختلاف طبقاتي
ميان افراد آن باشد و مردم هم بدون توجه به نيازهاي ديگران فقط به فكر خود باشند،
چنين جامعهاي در مسير نابودي قرار ميگيرد و اختلاف براي آن جامعه درهاي از آتش
است، درهاي كه درون آن آتش و فلاكت و نابودي است.
در جامعهاي كه افراد خمس و زكات اموالشان را ندهند، اختلاف طبقاتي بروز ميكند. در
جامعهاي كه كاخ و كوخ در كنار هم قرار بگيرد، چنين جامعهاي به سمت نابودي پيش
ميرود. اگر در ميان اعضاي يك خانواده، كه نهاد كوچكي از جامعه است، اختلاف و تبعيض
بروز كند، امنيت و آرامش از آن خانواده سلب ميشود و اعضاي آن از سعادت و خوشبختي
محروم ميشوند. جامعه نيز چنين است، اگر در ميان گروههاي مردم اختلاف و تبعيض وجود
داشته باشد، اين امر موجب تضاد اجتماعي و رو در رو قرار گرفتن قشرهاي مختلف اجتماع
ميشود. افراد فقير جامعه د ر كنار خو د انسانهاي مرفه و ثروتمندي را ميبينند كه
هزينههاي هنگفتي را صرف زندگي فردي و خانوادگي خود ميكنند، از اين رو به طور
ناخودآگاه كينه ي اين افراد را به دل ميگيرند و اين ممكن است بروز مفاسد اجتماعي
مانند سرقت، قتل، آدم ربايي و امثال آن را در پي داشته باشد.
يكي از راههاي ايجاد توازن اقتصادي در جامعه، گردش مال در سطوح مختلف جامعه و
جلوگيري از انحصار آن در دست ثروتمندان است. قرآن كريم در اين باره به يك اصل كلي
اشاره ميكند كه جهتگيري كلي اقتصاد اسلامي را نشان ميدهد:
﴿... كي لا يكون دولة بين الاغنياء منك...﴾22
تا اموال ميان توانگرانتان دست به دست نشود.
در تفسير اين آيه در كتاب تفسير نمونه چنين آمده است:« اين آيه يك اصل اساسي را در
اقتصاد اسلامي بازگو ميكند و آن اينكه جهتگيري اقتصاد اسلامي چنين است كه در عين
احترام به مالكيت خصوصي برنامه را طوري تنظيم كرده است تا اموال و ثروتها در دست
گروهي محدود متمركز نشود كه پيوسته در ميان آنها دست به دست بگردد. البته، اين به
آن معني نيست كه ما پيش خود قوانيني وضع كنيم و ثروتها را از گروهي بگيريم و به
گروه ديگر بدهيم، بلكه منظور اين است كه اگر مقررات اسلامي در زمينه ي تحصيل ثروت و
همچنين مالياتهايي چون خمس، زكات و خراج و غير آن و احكام بيتالمال و انفاق درست
پياده شود، خود به خود چنين نتيجهاي را خواهد داد كه در عين احترام به تلاشهاي
فردي، مصالح جمع نيز تأمين خواهد شد و از دو قطبي شدن جامعه( اقليتي ثروتمند و
اكثريتي فقير) جلوگيري ميكند.»23
مال در جامعه، نظير خون در بدن است. همانطور كه خون بايد در تمام اعضاي بدن گردش
كند و همه ي اعضا و جوارح خون مورد نياز خود را دريافت كنند، مال نيز بايد در ميان
افراد جامعه جريان داشته باشد. همانگونه كه اگر خون درحد لازم به برخي از اعضاي
بدن نرسد، موجب فلج شدن و نابودي آن عضو ميشود، مال هم اگر در ميان همه ي افراد
جامعه به طور صحيح گردش نداشته باشد، جامعه به سوي هلاكت و نابودي پيش ميرود.
بنابراين، كساني كه خداوند به آنان نعمتهاي بيشمار عطا كرده است و ثروتي در جامعه
به دست آوردهاند، بايد به كساني كه نميتوانند پول كافي به دست آوردندتا احتياجات
خود و خانوادهشان را تأمين كنند، كمك مالي و انفاق نمايند تا در جامعه امنيت و
آسايش به وجود آيد و برادري و اتحاد در آن حكمفرما باشد.
قانون مواسات در اسلام
مواسات در لغت به معني كمك كردن به يكديگر است. در اسلام به اندازهاي درباره ي
مواسات تأكيد شده است كه ميتوان آن را به عنوان يك قانون اخلاقي معرفي كرد. لغت
مواسات در قرآن به كار نرفته است، ليكن مفهوم آن در مواضع مختلف مطرح شده و مورد
تأكيد قرار گرفتهاست. يكي از موارد مواسات، كمك مالي كردن به يكديگر است. اين
مفهوم با واژههاي انفاق و ماعون در قرآن ذكر شده است. در سوره ي طلاق آمده است:
﴿لينفق ذوسعة من سعته و من قدر عليه رزقه فلينفق مما اته الله لا يكلف الله نفسا
الا ما أتها سيجعل الله بعد عسر يسرا.﴾24
هر مالداري از مال خود نفقه دهد و كسي كه تنگدست باشد، از هر چه خدا به او داده است
نفقه دهد. خداوند هيچ كس را مكلف نميسازد، مگر به آن اندازهاي كه به او داده است
و به زودي خدا پس از سختي آساني پيش ميآورد.
هر چند اين آيه درباره ي پرداخت نفقه از سوي كسي است كه همسر خود را طلاق داده است
و بايد در ايام عده نفقه ي همسر و فرزندان خود را بپردازد ليكن بعيد نيست كه جنبه ي
كلي داشته و به همه ي موارد انفاق داشته باشد. دراين صورت، هر مسلماني بايد به
اندازه ي توانايياش در راه خداوند انفاق كند. دستور انفاق منحصر به توانگران نيست،
به همه ي امت اسلامي مربوط ميشود. حتي آن كساني كه تنگدست هستند نيز بايد به فكر
افراد تنگدستتر از خود باشند و به اندازه ي توانايي خود انفاق كنند. امام صادق(ع)
ميفرمايند:« اگر كسي نميتواند هيچگونه كمكي به مردم جامعه ي خود كند، حداقل در
حق آنان دعا كند.»
حكمت آنكه در قرآن به همه ي امت مسلمان دستور انفاق داده شده است، شايد اين باشد كه
همان گونه كه انجام دادن عبادتهايي چون نماز، روزه و حج موجب ثواب و پاداش الهي
ميشود و فوايد بسياري براي مسلمانان در بر دارد، زكات نيز چنين است و نزد حق تعالي
اجر اخروي و پاداش دنيوي دارد و پروردگار عالم دوست ندارد كه هيچ كس حتي افراد فقير
جامعه، از چنين خيري محروم بمانند، بنابراين به همه ي مسلمانان به اندازه توانشان
دستور انفاق ميدهد.
راز اينكه اسلام در مورد انفاق تأكيد فراوان كرده است، اين است كه ميخواهد همه ي
امت مسلمان با هم برادر و همدل باشند و در مشكلات و گرفتاريها يار و غمخوار هم
باشند و به مواسات با يكديگر بينديشند. پيامبر اكرم(ص) ميفرمايند:
«ما اصبح و لا يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم.»25
كسي كه صبح كند و در انديشه ي برآوردن نيازهاي مسلمانان نباشد، مسلمان نيست.
براساس اين حديث شريف، درانديشه ي نيازهاي ديگران بودن، گره گشودن از كار مردم
جامعه و خدمت به ديگران از وظايف اساسي هر مسلماني است. پيامبر اكرم(ص) در حديث
ديگري ميفرمايند:
«ما آمن بالله من بات شبعان و جاره جائع.»26
كسي كه سير بخوابد در حالي كه همسايه ي او گرسنه باشد، به خداوند ايمان نياورده
است.
شايان ذكر است كه پيامبر اكرم(ص) اين روايتها و نظاير آن را در روزگاري ميفر مودند
كه بيشتر مسلمانان به سختي ميتوانستند معاش خود را فراهم كنند و برخي با زحمت و
رنج فراوان در شبانه روز يك وعده غذا تهيه ميكردند. بيان اين روايتها براي آن است
كه مسلمانان در چنين شرايط سختي هم به فكر ديگران باشند. در اسلام خودخواهي،
خودمحوري و خودنگري وجود ندارد و اين خصوصيات با مسلماني سازگار نيست. مرحوم
مجلسي(ره) در مجموعه ي شريف بحارالانوار از حضرت علي(ع) اينگونه نقل ميكند:
«ان الله يحب المرء المسلم الذي يحب لاخيه، يحب لنفسه و يكره له ما يكره لنفسه.»27
همانا خداوند مسلماني را دوست دارد كه آنچه براي خود دوست دارد، براي برادرش هم
ميپسندد و آنچه را براي خود ناخوش دارد، براي او هم نميپسندد.
به راستي اگر همه ي مسلمانان اين خصوصيّت و ويژگي اخلاقي را در خود به وجودآورند،
پديدههاي ناپسندي چون رباخواري، گرانفروشي، رشوهخواري و ساير گناهان از جامعه رخت
بر ميبندد.
اجراي قانون مواسات در اسلام بسيار اهميت دارد. شايد بيش از هزار روايت و صدها آيه
درباره ي اجراي قانون وارد شده است. زكات كه در قرآن كريم آمده است، يكي از
مصداقهاي قانون مواسات است.
يكي از سورههاي قرآن كه قانون مواسات درآن بخوبي بيان شده است، سوره ي ماعون است.
خداوند در اين سوره ميفرمايد:
﴿بسم الله الرحمن الرحيم. ارايت الذي يكذب بالدين. فذلك الذي يدع اليتيم. و لا يحض
علي طعام المسكين. فويل للمصلين. الذين هم عن صلاتهم ساهون. الذين هم يراؤن و
يمنعون الماعون.﴾28
به نام خداي بخشاينده ي مهربان. آيا آن كسي كه روز جزا را دروغ ميشمرد ديدي؟
اوهمان كسي است كه يتيم را به اهانت ميراند و مردم را به طعام دادن به بينوا
وانميدارد.پس واي بر آن نمازگزاراني كه در نماز خود سهلانگارند، آنان كه ريا
ميكنند و از دادن زكات دريغ ميورزند.
تكذيب دين، صرفاً يك امر اعتقادي و ذهني نيست، بلكه يك امر عيني، اقتصادي و اجتماعي
است. قرآن كريم در اين سوره خصوصيات تكذيب كننده ي دين را به شرح زير بيان ميكند:
1. كسي كه يتيم را از خود ميراند و به عواطف و احساسات او توجهي نميكند. اين آيه
ي شريف پيش از آنكه در مورد رسيدگي به خوراك، پوشاك و جسم يتيمان سفارش كند، بيش از
همه در مورد ارضاي عواطف آنان تأكيد ميكند. پيامبر اكرم(ص) فرمودند:« اگر كسي دست
نوازشي بر سر يتيمي بكشد، پروردگار عالم به هرمويي كه از زير دست او بگذرد، يك حسنه
به او عنايت ميكند.»
2. كسي كه ديگران را بر طعام دادن به مسكينان تشويق و ترغيب نميكند. مسلمان حقيقي
كسي است كه به اندازه ي توان خود در رفع گرفتاري مردم كوشش كند و به كساني كه قادر
نيستند خوراك و مايحتاج عمومي خود را تأمين كنند، رسيدگي نمايد. علاوه بر آن،
ديگران را نيز به اطعام مستمندان تشويق كند و آنان را به اجراي قانون مواسات
برانگيزاند.
صاحب بن عباد كه مايه ي افتخار عالم تشيع است، بسيار سخاوتمند بود و علاوه بر آنكه
خود به قانون مواسات عمل ميكرد، ديگران را نيز به اين كار خير ترغيب مينمود. اين
بزرگوار گفتهاست:«من بخشش و سخاوت را از مادرم فراگرفتهام. او هر روز صبح، قبل از
آنكه به مكتب بروم، پولي به من ميداد و ميگفت: اين را به فقرا بده و بدين ترتيب،
بخشش مال براي من عادت شد.»
3. كسي كه نماز را سبك بشمارد و در وقت نماز از آن غافل باشد، از راه و رسم
مسلماني به دور افتاده است. مسلماني كه رياكارانه و به منظور خودنمايي نماز
ميخواند و كارهاي خير خود را با ريا و تظاهر همراه ميكند از جمله ي تكذيب كنندگان
دين است.
4. كسي كه از دادن زكات و ماعون خودداري ميكند.كسي كه ميتواند نيازهاي مردم را
رفع كند و گره از كار ديگران بگشايد، ولي از اين كار دريغ ميورزد. كسي كه به
مسلمانان توجه نداشته باشد و به مردم جامعه نينديشد.
در تفسير الميزان آمده است:«كلمه ي ماعون به معناي هر خدمت و هر چيزي است كه به شخص
محتاج داده شود و حاجتي از حوايج زندگي او را برآورده سازد، مانند قرض، هديه، عاريه
و امثال آن. رسول خدا(ص) در تفسير آيه ي ﴿يمنعون الماعون﴾ فرمود: ماعون آن چيزهايي
است كه مردم به عنوان كمك به يكديگر عاريه ميدهند و ميگيرند، نظير ديگ، دلو، تبر
و نظاير آن. در كافي به سند خود از ابوبصير از امام صادق(ع) روايت كرده است كه در
ضمن حديثي فرمود: منظور ازماعون قرضي است كه بدهي و احساني است كه بكني و اثاث
خانهاي است كه عاريت بدهي. زكات هم يكي از مصاديق ماعون است.»29
سوره ي ماعون سرمشق زندگي براي مسلمانان است. هر اندازه پيام اين سوره به دل انسان
و جامعه راه يابد، به همان اندازه فقر و بدبختي از جامعه رخت بر ميبندد و در چنين
جامعهاي عواطف و قانون مواسات حاكم ميشود. اين سوره ي مباركه، مهمترين مسائل
اسلامي را در بردارد؛ هم درباره يعبادت بدني و هم درباره ي عبادت مالي صحبت
ميكند.
درباره ياجراي قانون مواسات، از سوي معصومان(ع) و بزرگان و علماي دين نمونههاي
فراواني نقل شده است. در اينجا چند نمونه براي آشنايي بيشتر خوانندگان با قانون
مواسات ذكر ميشود.
در روايتي تاريخي نقل شده است: روزي پيامبر اكرم(ص) در عبور از كوچهاي ابوايوب
انصاري و خانوادهاش را ديدند كه در كنار كوچه روي فرشي نشستهاند. آن حضرت
فرمودند:«ابوايوب چرا اينجا نشستهاي؟» عرض كرد:«اي رسول خدا! خانوادهاي از
مهاجران را ديدم كه سرپناهي نداشتند، گفتم اگر من در خانه باشم و آنان در كوچه
بمانند، براي مردم مدينه و انصار مايه ي ننگ است و در پيشگاه خداوند نيز پاسخي
ندارم. اما اگر من در كوچه باشم و آنها در خانه ي من زندگي كنند احساس راحتي
ميكنم و براي مسلمانان مدينه هم مايه ي افتخار و مباهات است.»
در زندگي امام حسن مجتبي(ع) نمونههاي بارزي از اجراي قانون مواسات مشاهده شده است.
اين امام بزرگوار هر سال اموال خود را به دو قسمت تقسيم ميكردند و نيمي از آن را
به فقرا و بيچارگان ميدادند. مادر آن بزرگوار، حضرت زهرا(س)، نيز همينگونه عمل
ميكردند و آنچه داشتند به نيازمندان ميبخشيدند و در نمازهاي خود، ديگران را قبل
از خود دعا ميكردند.
امام صادق(ع) در يك سالي كه قحطي شده بود، به غلام خود فرمودند:«چقدر گندم در منزل
داريم.» غلام عرض كرد:« گندم مورد نياز يك سال را تهيه كردهام.» امام(ع) فرمودند:«
همه ي گندمها را به بازار ببر و به مردم بفروش!» غلام عرض كرد:«آقا الان گندم در
بازار نيست. چنانچه اين گندمها را بفروشيم، ديگر نخواهيم توانست گندم مورد نياز خود
را تهيه كنيم.» آن حضرت فرمودند:«من هم مانند بقيه مردم اگر در بازار چيزي باشد،
استفاده ميكنم و در غير اين صورت، همان كاري را انجام ميدهم كه ديگران انجام
ميدهند.» آن گاه همه ي گندمها را به مردم دادند.
علماي اسلام نيز به پيروي از پيشوايان معصوم(ع) به قانون مواسات عمل ميكردند. جناب
شيخ عبدالكريم حائري يزدي(ره) كه مؤسس حوزه ي علميه ي قم بودند و حضرت امام
خميني(ره) اين انقلاب را مرهون زحمات ايشان ميدانستند، در زماني كه حوزه را اداره
ميكردند، وضع مالي طلبهها چندان مناسب نبود.
روزي شخصي عبايي را به عنوان هديه به جناب شيخ تقديم كرد. جناب شيخ ديد كه عباي
گران قيمتي است، لذا از پوشيدن آن اكراه داشت و چون هديه بود، نميخواست آن را
نپذيرد. بنابراين، به آن شخص گفتند: ارزش اين عبايي كه هديه آوردهاي، برابر چند
عباي معمولي است؟ آن شخص گفت: شانزده عبا،جناب شيخ فرمودند: اين عبا را به بازار
ببريد و در ازاي آن شانزده عبا براي من بياوريد. آن شخص امر جناب شيخ را به انجام
رسانيد و برگشت. حضرت شيخ حائري يكي ا زعباها ر اخودشان پوشيدند و بقيه را به
پانزده نفر از طلبهها دادند و فرمودند:«حالا بهتر شد، آن عبا را فقط يك نفر
ميپوشيد، در حاليكه با تعويض آن، شانزده نفر عباي نو ميپوشند.»
چنانچه اين رفتارهاي نيكو و خداپسندانه و عمل به قانون مواسات از پيشوايان معصوم(ع)
و بزرگان دين براي مسلمانان سرمشق و الگو قرار گيرد، ثروت مسلمانان به طور صحيح بين
آنها توزيع خواهد شدو همه از رفاه نسبي برخوردار خواهند گرديد. اگر ثروتمندان جامعه
خرجهاي اضافي، جهيزيههاي سنگين، مراسم پرهزينه و خوراك و پوشاك گرانقيمت را كنار
بگذارند و مقداري از اين هزينهها را به فقيران و نيازمندان بدهند جامعه اسلامي از
نظر احترام به حقوق افراد و كمك و ياري به ديگران، الگو و سرمشق تمام كشورهاي جهان
خواهد شد.
جامعه ي اسلامي بايد مانند اعضاي بدن باشند، همانطور كه اگر خاري در دست يا پاي
شخصي فرو رود،مغز و همه ي اعضاي بدن او تلاش ميكنند تا خار را از دست يا پاي او
بيرون بياورند و تا وقتي كه خار بيرون نيامده است همه ي عضوها در ناراحتي به سر
ميبرند، امت اسلامي نيز بايد چنين باشند و مشكل يك مسلمان، مشكل همه ي امت محسوب
شود وهمه ي مسلمانان براي برآوردن حاجت مسلمانان ديگر تلاش و كوشش كنند. سعدي(ره)
با استنباط از روايتهاي اسلامي چه نيكو سروده است:
بني آدم اعضاي يكديگرند
كه در آفرينش ز يك گوهرند
چو عضوي به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو كز محنت ديگران بي غمي
نشايد كه نامت نهند آدمي
آداب زكات
همانطور كه انجام دادن ساير عبادتها مانند نماز و روزه آدابي دارد، زكات نيز چنين
است. كسي كه ميخواهد اين عبادت زنده و داراي روح باشد و ثواب آن هم مضاعف شود،
بايد در هنگام اداي زكات آدابي را رعايت كند كه از جمله موارد زير است:
يكي آنكه در زكات دادن شتاب كند و پيش از آنكه زكات بر او واجب شود، از اموال خود
در راه خداوند انفاق كند تا با اين كار رغبت عبادت در او افزون گردد. وقتي زكات بر
مسلماني واجب ميشود، در اين هنگام دادن زكات او از روي ترس خواهد بود، نه اداي
وظيفه.
كسي كه زكات ميدهد، نبايد آن را به تأخير بيندازد، زيرا در تأخير پرداخت زكات و
انفاق آفتهاي بسياري است و ممكن است كه به سبب تعويق، شخص از اين خير كثير محروم
بماند و چون در دل انسان رغبت به انجام دادن خيري به وجود آيد، بايد آن را غنيمت
شمرد، زيرا آن نظر رحمت الهي است و ممكن است كه مورد حمله يشيطان قرار گيرد.
از آداب ديگر زكات اين است كه شخصي زكات مستحب را در خفا بدهد و آن را آشكار نسازد
تا از ريا دور و به اخلاص نزديكتر باشد. در احاديث آمده است كه هر كس پنهاني صدقه
بدهد، آن صدقه را در اعمال سرّ بنويسند و اگر آشكارا بدهد، در اعمال ظاهر بنويسند
و اگر به كسي بگويد كه من چنين خيري را انجام دادهام، از جريده ي اعمال سرّ و ظاهر
پاك كنند و در جريده ي ريا بنويسند.
كسي كه زكات ميدهد، نبايد آن را با منّت و آزردن باطل سازد. حضرت رسول اكرم(ص)
فرمودند:« صدقه اول به دست خدا ميرسد و بعد به دست درويش و چون در اين امر درويش
نايب خداوند است،بايد از درويش منّت پذيرد، نه اينكه بر او منّت گذارد. انسانهاي
مؤمن، متواضعانه صدقه ي خود را به نيازمندان ميدهند و ميگويند اين صدقه را از من
بپذيريد.»
شخصي كه زكات و صدقه ميدهد، بايد از مال خود آنچه بهتر، نيكوتر و حلالتر است به
نيازمندان بدهد، زيرا آنچه داراي شبهه باشد، شايسته ي قرب حق تعالي نيست، چون
خداوند پاك است و جز پاك قبول نميكند. پروردگار عالم در قرآن كريم ميفرمايد:
﴿يا ايها الذين آمنوا انفقوا من طيبات ما كسبتم و مما اخرجنا لكم من الارض و لا
تيمموا الخبيث منه تنفقون و لستم باخذيه الا ان تغمضوا فيه و اعلموا ان الله غني
حميد.﴾30
اي كساني كه ايمان آوردهايد، از دستاوردهاي نيكوي خويش و از آنچه برايتان از زمين
رويانيدهايم انفاق كنيد،نه از چيزهاي ناپاك وبد كه خود آنها را جز از روي اغماض
نميستانيد و بدانيد كه خدا بينياز و ستودني است.
اگر كسي از آنچه دارد بدترين چيز را به درويش بدهد،او را تحقير كرده است. چگونه
روا باشد كه انسان بدترين چيز را به خداوند بدهد و بهترين آن را براي خود بگذارد و
بدترين دادن آن است كه با بيميلي صدقه بدهد و هر انفاقي كه با دلخوشي نباشد،بيم
آن وجود دارد كه پذيرفته نشود. پيامبر اكرم(ص) ميفرمايند:« گاه ارزش يك درم صدقه
بيش از هزار درم باشد و اين زماني است كه از بهترين اموال خود برگزيند و به دلخوشي
بدهد.» شيخ محمود شبستري چه نيكو سروده است:
زكات مال چو دادي ز مالت
به حصن اندر، دگر نبود وبالت
زكاتي را كه پاداش است جنّت
مكن باطل به ايذاء و به منّت
به هر چيزي زكاتي هست ما را
فرو مگذار فرمان خدا را 31.
پي نوشتها :
1. قرآن، بقره/ 110.
2. قرآن، مؤمنون/ 1 - 4.
3. قرآن، فصلت/ 6 - 7.
4. بحارالانوار، ج 96، ص 13.
5. الكافي، ج 3، ص 497.
6. مصباح الشريعه، باب 21، ص 139.
7. كنز الحقايق، ص 82.
8. قرآن، نحل/ 44.
9. وسائل الشيعه، ج 9، ص 62.
10. قرآن، بقره/ 267.
11. قرآن، منافقون/ 10.
12. قرآن، توبه/ 60.
13. قرآن، توبه/ 103.
14. بحارالانوار، ج 78، ص 182.
15. كنز الحقايق، ص 82.
16. وسائل الشيعه، ج 6، ص 4.
17. قرآن، اسراء/ 16.
18. قرآن، بقره/ 3.
19. قرآن، بقره/ 195.
20. تفسير نمونه، ج 2، ص 21.
21. قرآن، آل عمران/ 103.
22. قرآن، حشر/ 7.
23. تفسير نمونه، ج 23، ص 504.
24. قرآن، طلاق/ 7.
25. الاصول الكافي، ج 3، ص 238.
26. بحارالانوار، ج 75، ص 382.
27. همان، ج 27، ص 89.
28. قرآن، ماعون/ 1 - 7.
29. تفسير الميزان، ج 20، ص 846.
30. قرآن، بقره/ 267.
31. كنز الحقايق، ص 81.
|