الغدير جلد ۱۰

علامه شیخ عبدالحسین احمد امينى نجفی (ره)
ترجمه زين العابدين قرباني

- ۸ -


433- عمرو بن خالد قرشى كوفى ابو خالد، كذاب وغير مورد اطمينان و حديث ساز بوده است.

434- عمرو بن خليف ابو صالح خناوى، كه ابن حبان گفته است: او حديث مى ساخته است.و از حديث هاى ساختگيش اين است كه ابن عباس گفته است كه: رسول خدا فرموده است: واردبهشت شدم گرگى را در آنجا ديدم و گفتم: آيا در بهشت و گرگ؟ گرگ در جواب گفت: چون من پسر پاسبان و پليسى را خورده بودم، ابن عباس گفت: اين توفيق به خاطر خوردن پسر پليسى مصيب گرگ شده و اگر خود پليس رامى خورده طبعا در عليين جاى داده مى شد!!

امينى مى گويد: اى كاش ابن عباس مى گفت: اگر او رئيس پيليس ها را خورده بود در كجا جايش مى دادند؟

435- عمرو بن زياد بن تومان باهلى، كه در سال 234 ه حديث مى گفته كذاب وتهمت زننده و حديث ساز بوده است و ابن عدى گفته است: او حديث دزد بوده و مطالب نادرست نقل مى كرده است.

436- عمرو بن عبيد ابو عثمان معتزلى بصرى، متوفى در سال 144 ه از دروغگويان گناهكار و بدعتگذار بوده است.

437- عمرو بن مالك فقيمى، كذاب و حديث دزد بوده است.

438- عمر و بن محمد بن اعثم، كذاب و حديث ساز بوده است.و از افراد مورد اعتماد مطالب نادرست روايت مى كرده واسماء محدثين را مى ساخته است.احمد ابن حسين بن عباد بغدادى احاديث از او روايت كرده كه همه آنهاساختگى بوده است.

439- عمروبن واقد دمشقى كه دحيم گفته است: شيوخ ما از او حديث نمى كرده و شك نداشتند كه او دروغ مى گويد.

440- عنبسه بن عبد الرحمن اموى نوه عاص بن اميه، كذاب و حديث ساز بوده است.

441- عوانه بن حكم كوفى، متوفى در سال 158 ه عثمانى بوده و به نفع بنى اميه اخبار مى ساخته است.

442- عيسى بن زيد هاشمى عقيلى كه شافعى مذهب بوده و حاكم به او ملحق شده كذاب بوده است.

443- عيسى بن عبد العزيز لخمى اسكندرانى مقرى، متوفى در سال 627 ه حديث هائى كه سلقى و ديگران شنيده است صحيح است و اما در قرائت هايش مورد اعتماد و امين نيست، سندهائى ساخته و مطالبى را كه اصلا وجود ندارد ادعا كرده است و بسيارى را موهون دانسته در صورتى كه ما از آنها حديث شده اين و براى او كتاب جامع بزرگى در باره اختلاف قرا: است كه مشتمل بر هفت هزار روايت و طريق است و از همين كتاب، مردم درآن اختلاف، واقع شدند.

444- عيسى بن يزيد ابن داب الليثى المدينى، كذاب و حديث ساز در مدينه بوده و ابن مناذر در باره اش چنين گفته است: " هرگاه كسى بخواهد از وصيت ها پيروى كند پيشم وصايائى براى پيران و جوانان است: از مالك و ابن عوف روايت كنيد، اما ابن داب را روايت نكنيد، افراد هلاك شونده از احاديث دروغ رستگارى مى جويند در صورتى كه به دنبال آنها رفتن همانند دنبال سراب رفتن بى نتيجه و مايه سرگردانى است.

حرف "غين"

445- غنيم"غنم" بن سالم يكى از دروغگويان معروف است ثقه و امين نيست، ابن حبان گفته است: او چيزهاى عجيب و ساختگى زياد روايت كرده است كه خوشم نمى آيد آنها را نقل كنم تا چه رسد احتجاج به آنها و ابن حجر گفته است:براى او از انس نسخه ساختگى است.

446- غياث ابن ابراهيم نخعى كوفى كذاب و خبيث و حديث ساز است.

حرف "فاء"

447- فضل بن احمد لولوى كه ابو الشيخ گفته است: او از اسماعيل بن عمرو احاديث زيادى را مى ساخته و حديث مى كرده است و لذا ابو اسحاق و ابو احمد و مشايخ مااتفاق بر ترك حديثش كرده و گفته اند كه او كذاب است.

448- فضل بن جبار كذاب است.

449- فضل بن سكين ابو العباس قطعى سندى، كه ابن معين گفته است: او دروغگو است و خدا لعنت كند كسى را كه بخواهد از او چيز بزرگ و يا كوچكى بنويسد، مگر آنكه نداند و او را نشناسد.

450- فضل بن سهل اسفراينى دمشق حلبى شريف، متوفى در سال 548 ه كه او را متهم به كذاب كرده اند.شيخ شيوخ اسماعيل بن ابى سعد گفته است: ابو محمد مقرى پيشم بوده كه جناب آقاى حلبى وارد شد شروع كرد ابو محمد را ستودن و گفت: از فضائلش اين است كه مردى مالى به من داد من آن را به او دادم ولى او قبول نكرد وقتى كه برخاست ابو محمد گفت: بخدا قسم پيشم چيزى نياورد و نمى دانم چه مى گويد و الحمد لله كه نگفت پيشم وديعه اى از ناحيه كسى است.

451- فضل بن شهاب، كه يحيى گفته است او كذاب است.

452- فضل بن عيسى، كذاب است.

453- فضل بن محمد عطارباهلى، كذاب و حديث ساز بوده احاديثى را وضع مى كرده و به متن ها مى افزوده است.

454- فهد بن عوف ابو ربيعه، كه گفته شده در سال 219 ه فوت كرده و ابن المدينى گفته است او كذاب است.

455- فيض بن وثيق كه در سال 224 ه وارد بغداد شده، كذاب و خبيث بوده است.

حرف "قاف"

456- قاسم بن ابراهيم ملطى، كه در سال 323 ه وارد موصل شده كذاب و تهمت زننده و حديث ساز بوده ومطالب عجيب و غريبى آورده است.

457- قاسم بن ابى سفيان، محمد ابو القاسم معمرى، متوفى در سال 228 ه خبيث و كذاب بوده است.

458- قاسم بن عبد الله بن عمر بن حفص بن عاصم بن عمر خطاب مدنى، كذاب و حديث ساز بوده است.

459- قاسم بن محمد بن عبد الله الفرغانى، حديث ساز فاحشى بوده اس.

460- قطن بن صالح دمشقى، كذاب است.

حرف "كاف"

461- كادح بن رحمه، كذاب است.

462- كثير بن زيد اسلمى، كه شافعى گفته است: او ركنى در كذب بوده است و ابن حبان گفته است: از براى او از پدرش از جدش نسخه ساخته شده اى است.

463- كثير بن سليم بن هاشم ايلى، حديث مى ساخته است.

464- كثير بن عبد الله بن عمر و مزنى، ركنى از اركان دروغ بوده و احمد حديثش را دور انداخته و ابن عدى گفته است: عموم چيزهائى كه روايت كرده مورد پيروى قرار نگرفته است.

465- كثير بن مروان ابو محمد شامى، كذاب و ناكس بوده در حديثش دروغ مى گفته و لذا به آن احتجاج نمى شود كرد.

466- كلثوم بن جوشن قيشرى، از ثقات و افراد مورد اعتماد مطالب نادرست روايت مى كرده كه بدانها احتجاج نمى شود كرد.

حرف "لام"

467- لاحق بن حسين ابو عمرو "بن عمر" مقدسى، متوفى در سال 484 ه ادريسى در باره اش گفته است: او كذاب و تهمت زننده و از ناحيه ثقات حديث ساز بوده و روايات مرسل را مسند مى كرده و از كسانى كه از آنها چيزى نشنيده بوده حديث مى كرده و نسخه هائى براى مردمى كه اسامى شان در زمره راويان حديث، شناخته نشده ساخته است مثل: طرغال وطربال و كركدن و شعبوب و امثال اينها و در عصرما مانند او در كذب و وقاحت با كمى درايت كسى را نديده و نمى شناسيم و با خطش برايم بيش از پنجاه جزء از حديثش را نوشته است و البته يادداشت احاديثش براى اين بوده كه ساختگى ها و اسناد مراسيل و مقطوعاتش را بدانيم و با اين حال ديديم كه بعد از مفارقت با ما و خارج شدن از سمرقند احاديث را ساخته است.

حرف "ميم"

468- مامون بن احمد سلمى هروى، دجال و حديث ساز بوده مطالب نادرست و فضيحت آورى روايت كرده است.

469- مبارك بن فاخر ابو الكرم الدباس از بزرگان ائمه لغت و ادب كه در سال 500 ه وفات كرده و داراى تاليفاتى است.ابن ناصر، او را رمى به كذب و تزوير در روايت كرده و گفته است كه او چيزى را كه نشنيده بوده ادعا مى كرده است.

470- مبشر بن عبيد حمصى، كذاب و حديث سازاست.

471- مجاشع بن عمر و، دروغگو بوده و ابن معين گفته است:او را يكى از دروغ گويان يافتم.

472- مجاعه بن ثابت خراسانى، نزيل بغداد، كذاب و ناكس است.

473- محمد بن ابان رازى، دجال و كذاب و حديث ساز بوده و خوب هم نمى توانست بسازد.

474- محمد بن ابراهيم سعدى فريانى، حديث ساز بوده است.

475- محمد بن ابراهيم شامى، ابو عبد الله زاهد كذاب و معتاد در حديث سازى بوده است عموم احاديثش غير محفوظ و غير قابل روايت است، مگر به جهت عبرت گرفتن، ولى او از زهاد بوده است.

476- محمد بن ابراهيم طيالسى، كه تا سال 313 ه زندگى مى كرده آدم بد و دجال و حديث ساز بوده و شكى در حديث دزديش نيست.

477- محمد بن ابى نوح ابو عبد الله، غلام خزاعه، كذاب و متروك الحديث است و احاديث نادرست روايت مى كند.

478- محمد بن احمد بن ابراهيم بن محبر كتبى، متوفى در سال 778 ه كذاب و مزور بوده است.

479- محمد بن احمد، ابو الطيب رسعنى، كذاب ساز است كه ابو عروبه گفته است: در ميان دروغگويان دروغگ وتر از او نديدم.

480- محمد بن احمد بن اسماعيل ابو بكر قزوينى كه ابن نجار گفته است: جماعتى را ديدم كه او را رمى به كذب و مذمتش مى كرده اند به ما رسيده، كه او در سال 614 ه فوت كرده است.

481- محمد بن احمد بن حامد قاضى حلب، متوفى در سال 482 ه كه عبد الوهاب انماطى او را تكذيب كرده است.

482- محمد بن حسين اهوازى، كذاب است.

483- محمد بن احمد بن حمدان عنبرى ابو حزام، حديث ساز بوده است.

484- محمد بن احمد بن سهيل "سهل" ابو الحسن باهلى از كسانى بوده كه از لحاظ سند و متن حديث مى ساخته و حديث هاى ضعاف را مى دزديده و به افراد مورد اعتماد مى چسبانده است.

485- محمد بن احمد بن عبد الله عامرى مصرى، متوفى در سال 343 ه دروغ مى گفته و نسخه ساختگى داشته است.

486- محمد بن احمد بن محروم ابو الحسن مصرى، متوفى در سال 330 ه دروغ مى گفته است.

487- محمد بن احمد نحاس عطار، شيخ متاخر و كذاب است.

488- محمد بن احمد بن هارون ابو بكر زيوندى شافعى، متوفى در سال355 ه استاد ابى عبد الله حاكم، متهم به حديث سازى است كه حاكم گفته است: از احاديث نادرست زيادش و روايتش از مردمى كه شناخته شده نيستند، مثل: ابى الملوك، حجازى واحمد بن عمر زنجانى بر من عرضه داشت.و اتفاقا روزى بر ابى محمد عبد الله بن احمد ثقفى مزكى وارد شدم او حديثى با سندهاى نادرست از حجاج ابن يوسف بر من عرضه داشت، كه شنيدم ابن جندب از رسول خدا آورده است: " هر كس كه خدا برايش خير بخواهد او را فقيه در دين مى كند " گفتم: اين باطل است چون تو از فرزندان حجاج بودى ابو بكر شافعى براى خوشايندت اين حديث را ساخته است.

حاكم مى گويد: دو باره در جائى با هم اجتماع كرديم به من گفت: آمده ام تا حديثم را بر تو عرضه بدارم، گفتم: از ابى الملوك و احمد بن عمر چيزى نگو كه بنظرم هنوز خدا آنها را نيافريده است.او گفت: خدا را خدا را در من كه آنها سرمايه ام هستند آنگاه به او گفتم: " اصلت را برايم آشكار كن، و ديگر در اين باره با من سخن مگو " اما گويا كه به او گفته بودم:در آنچه كه آغاز كردى اضافه كن و لذابر آن افزود.

489- محمد بن اسحاق ابو بكر مدينى، متوفى در سال 150 ه صاحب سيره مشهور كه هشام بن عروه گفته است: او خبيث و دشمن خدا و دروغ گو است و مالك پيشواى مالكيها گفته است: او كذاب و دجال است.

490- محمد بن اسحاق بلخى، متوفى در سال 244 ه يكى از حفاظ بوده، ولى دروغ مى گفته و از پيش خود احاديث نادرستى مى ساخته و براى كلمات، سند درست مى كرده است.

491- محمدبن اسحاق عكاشى، كذاب و حديث ساز بوده است.

492- محمد بن اسحاق ابو عبد الله ضبى "صينى" متوفى در سال 236 ه كذاب و متروك الحديث بوده است.

493- محمد بن اسعد حكيمى ابو المظفر، واعظ و فقيه حنفى ها، نزيل دمشق، متوفى در سال 567 ه كه در دينش سست و قمارباز، كم مروت و كذاب بوده است.

494- محمد بن اسماعيل ابو الحسين رازى، تعليم دهنده كتابت، متوفى بعد از سال 350 ه كه حافظ ابو القاسم طبرى او را در روايتش از موسى بن نصر،