365- عثمان بن خالد عمر، نوه عثمان بن عفان
اموى با احاديث موضوعه حديث مى كرده و از ثقات
روايات دگرگونه روايت مى كرد است.
366- عثمان بن عبد الرحمن ابوعمر زهرى، نوه
سعد بن ابى وقاص اموى، متوفى در خلافت هارون،
دروغ مى گفته حديثش نوشته نمى شده از نظر
افتاده و ترك شده بوده است.و خطيب نيز گفته
است: او كذاب و متروك الحديث بوده مطالب
نادرست را روايت مى كرده و از افراد مورد
اعتماد مطالب موضوعه مى آورده است.
367- عثمان بن عبد الله مغربى، حديث ساز و
دروغ گو بوده است.
368- عثمان بن عبد الله بن عمر و بن عثمان
بن عفان اموى، كذاب و حديث ساز بوده نوشتن
حديثش جز بر سبيل اعتبار و پند گرفتن جائز
نيست، دار قطنى گفته است: او چيزهاى نادرست
رابه نام افراد مورد اعتماد مى ساخته است.
369- عثمان بن عفان سجستانى، كه ابن خزيمه
گفته است: من شهادت مى دهم كه او به نام رسول
خدا حديث مى ساخته و جوزقانى گفته است: او
دزدى حديث مى كرده است.
370- عثمان بن مطر شيبانى، كذاب است و به
نام ثقات حديث مى ساخته است.
371- عثمان بن معاويه، كه ابن حبان گفته
است: او شيخى است كه مطالب ساختگى كه هيچ كس
از ثقات آن را نقل نكرده است روايت مى كند ز
روايتش جز بر سبيل مذمت كردن جائز النقل نيست.
372- عثمان بن مقسم برى ابو سلمه كندى
بصرى، يكى از ائمه اعلام است ولى از معروفين
بد دروغ و حديث سازى است، عموم حديث هايش نه
از لحاظ متن و نه سند، قابل پيروى نيست، پيش
شيبانى، از عثمان بيست و پنج هزار حديث بوده
كه از او نشنيده بوده و فلاس گفته: از ابو
داود شنيدم كه مى گفت: در سينه ام ده هزار
حديث از عثمان است، يعنى به آنها حديث نكرده
ام.
373- عذافر بصرى، كه سليمانى گفته است: او
در زمره كسانى است كه حديث مى ساخته است.
374- عصمه بن محمد بن فضاله انصارى خزرجى،
كذاب وحديث ساز است، او داراى هيبت و قيافه
جالبى است، ولى از دروغگوترين مردم است در عين
حال پيشنماز مسجد بزرگ انصار در بغداد بوده
است.
375- عطاء بن عجلان حنفى بصرى عطار، و حديث
ساز بوده.و برايش حديث ساخته مى شده و او حديث
مى كرده است.
376- عطيه بن سفيان، كذاب است.
377- علاء بن زيد ثقفى بصرى، كذاب و حديث
ساز بوده، او داراى نسخه موضوعه است.
378- علابن عمر "عمرو" حنفى كوفى، كذاب و
متروك الحديث است و به گفته اش احتجاج نمى شود
كرد.
379- علاء بن مسلمه الرواس، حديث مى ساخته
و روايت از او جائز نيست.او از ثقات مطالب
ساختگى روايت مى كرده و در چيزهائى كه روايت
مى كرده باك نداشته است.
380- على بن احمد بن على واعظ شروانى، مولف
"اخبار الحلاج " كذاب و عياش است.
381- على بن اميرك خوافى مروزى، محدث و
كذاب است براى " زينب شعريه " مطالب شنيده شده
را جعل كرده و مفتضع شده و تزويرش نگرفته است.
382- على بن جميل رقى وضاح، به نام ثقات
حديث مى ساخته و مطالب نادرست مى گفته و حديث
مى دزديده است.در اين كار شيخ مجهول، به نام
معروف بلخى و مردم كمنامى به نام عبد العزيز
خراسانى از او پيروى نموده اند.
383- على بن جهم بن بدرسامى خراسانى
بغدادى، مقتول در سال 249 ه از دروغگوترين خلق
خدا و مشهوربه ناصبى بوده و نسبت به على و اهل
بيت عليهم السلام جسارت مى كرده است.و گفته
شده كه پدرش را به جهت اينكه نامش را على
گذارده بوده لعن مى كرده است، و تجرى او را را
هجو كرده و او منسوب به سامه بن لوى بوده و در
نسبتش به قريش ترديد است و ترجمه گفته تجرى
چنين است: " هنگامى كه قريش على را يافت تو در
قافله و قوم نبودى.روى چه حساب على كتاب
الغدير جلد- 10- مجتهد را با دروغ ها و گفتار
نادرست هجو كرده اى؟
" امينى مى گويد: اين مخلص گفتار در باره
شرح حال اين مرد "على بن جهم بوده"، حال ببين
كه ابن كثير در تاريخش جلد 11 صفحه 4 در باره
اش چه مى گويد: او مى گويد " او يكى از شعراء
مشهور و اهل ديانت با اعتبار است اگر چه نسبت
به على بن ابى طالب رضى الله عنه توهين كرده و
عدالت را در حقش روا نداشته است.
" و گويا توهينش نسبت به على، او را از اهل
ديانت صاحب اعتبار پيش ابن كثير قرار داده
است، آرى ابن كثير بايد چنين باشد و پايان همه
به سوى خدا است..
384- على بن حسن بن جعفر ابو الحسين، شهير
به ابن كرينب محزمى، متوفى در سال 376 ه در
ضبط متون از همه حافظ تر بود، نهايت آنكه كذاب
بوده چيزى را كه نشنيده بوده ادعا مى كرده و
حديث مى ساخته است.
385- على بن حسن بن صقر صائغ بغدادى، كذاب
است و به نام شيوخ حديث مى ساخته و دزدى حديث
مى كرده است.
386- على بن حسن ين يعمر شامى مصرى، دروغ
مى گفته و از ثقات مانند مالك و ثورى و ابن
ابى ذئب و ديگران مطالب نادرست روايت مى كرده
است.
387- على بن حسن رصافى، حديث مى ساخته و بر
خدا افتراء، مى بسته است.
388- على بن ظبيان عبسى قاضى بغداد، متوفى
در سال 192 ه متروك الحديث و كذاب و خبيث و
غير مورد اطمينان است.
389- على بن عبده المكتب، متوفى در سال 257
ه كذاب و حديث ساز است.
390- على بن عبد الله بردانى آدم درستى
نيست، اومتهم به حديث سازى است.
391- على بن عبد الله بن حسن بن جهضم ابو
الحسن همدانى مولف كتاب " بهجه الاسرار "
متوفى در سال 414 ه كه ابن خيرون گفته است كه:
گفته شده او دروغ مى گفته است و ديگران گفته
اند كه او متهم بوضع حديث است جوزى گفته است:
ذكر كرده او كذاب است و گفته مى شود كه او
نماز غائب را وضع كرده است.
392- على بن عروه دمشقى، كذاب و حديث ساز
است.
393- على بن فرس كه ابن حجر گفته است كه:
او را به وضع حديث نسبت داده اند.
394- على بن قرين ابو الحسن بصرى، نزيل
بغدادى متوفى در سال 233 ه كذاب و خبيث و حديث
ساز بوده است.
395- على بن مجاهد بن مسلم كابلى قاضى رازى
كه در سنه 182 ه مى زيسته كذاب و حديث ساز
بوده و براى گفتارش اسنادى مى ساخته. 396- على
بن محمد مروزى ابو احمد حبيبى، متوفى در سال
351 ه كه حاكم گفته است: او دروغ مى گفته و
صاحب حديث بوده است.
397- على بن محمد زهرى ابو الحسن ضرير، كه
در سال 381ه مى زيسته كذاب و حديث ساز بوده
است.
398- على بن محمد بن اسرى، ابو الحسن
همدانى وراق، متوفى در سال 379 ه، كذاب بوده و
از متقدمين شيوخ كه در كشان نكرده روايت مى
كرده است.
399- على بن محمد بن سعيد ابو الحسن موصلى،
متوفى در سال 359 ه ساكن بغداد بوده كذاب و در
هم آميزنده احاديث و غير نيكو بوده است.
400- على بن معاذ ابو الحسن رعيسى، متوفى
در سال 389 ه كذاب بوده است.
401- على بن يعقوب بن سويد وراق مصرى،
متوفى در سال 318 ه حديث ساز بوده است.
402- عمار بن زربى ابو المعتمر بصرى، كه
ابن عدى گفته است: او دروغ مى گفته و عبدان
اهوازى از او و استماع حديث كرده و او را ترك
نموده رمى به كذبش كرده است و نباتى گفته است
كه: او متروك الحديث است.
403- عمار بن عطيه كوفى وراق، دروغ گو بوده
است.
404- عمار بن مطر ابو عثمان رهاوى كه ابن
عدى گفته است: احاديث او نادرست است و ابو
حاتم گفته است: او دروغ مى گفته است، و عقيلى
گفته است: از ثقات مطالب ناپسند حديث مى كرده
است، و بيهقى گفته است: سندها را پائين و بالا
مى كرده و حديث مى دزديده است.
405- عمار بن زيد حديث ساز بوده است:
406- عمر بن ابراهيم بن خالد كردى هاشمى
كذاب و غير مورد اعتماد است ازافراد مورد
اعتماد مطالب نادرست روايت مى كرده و حديث ساز
بوده و تا سال بعد از دويست و بيست مى زيسته
است.
407- عمر بن اسماعيل بن مجالدهمدانى، كذاب
و خبيث و مرد بد و متروك الحديث و حديث دزد
بوده است.
408- عمر بن جعفر ابو حفص وراق بصرى، متوفى
در سال 357 ه يكى از حفاظ است.سبيعى گفته است
كه: او كذاب كذاب بوده و كتاب هايش بى ارزش
است.
409- عمر بن حبيب عدوى بصرى، متوفى در سال
209 ه كه ابن معين او را تكذيب كرده است.
410- عمربن حسن، شهير به ابن دحيه ابو
الخطاب حافظ شيخ ديار مصر حديث بوده و در سال
633 ه فوت كرده است، مردم روايت كردن از او را
ترك كرده و تكذيبش نمودند.و او را به وضع حديث
در كوتاه كردن نماز نسبت داده اند.
411- عمر بن حفص دمشقى خياط كه دار قطنى
گفته است: معتقدم كه اوبه نام معروف خياط
احاديث وضع كرده، پس از دويست و پنجاه سال بعد
از او آنها را حديث مى كرده است.
412- عمر بن راشد ابو حفص جارى، حديثش دروغ
و ساختگى است.افراد مورد اعتماد احاديثش را
مورد عمل قرار نداده از آن پيروى نمى كنند.
413- عمر بن رباح بصرى، دجال و متروك
الحديث است.و از ثقات، روايت ساختگى نقل مى
كند.
414- عمر بن سعد خولانى، حديث مى ساخته
است.
415- عمر بن سعيد دمشقى ابو حفص، متوفى در
سال 225 ه كه ساجى گفته است: او كذاب است، و
ابن عدى گفته است: او از سعيد احاديث غير
محفوظه اى روايت كرده است.
416- عمر بن شاكر بصرى، داراى نسخه است كه
در حدود بيست حديث غير محفوظه دارد.
417- عمر بن صبيح "صبح" خراسانى، كذاب و
حديث ساز بوده، و در دنيا در بدعت و دروغ نظير
نداشته است.
418- عمر بن عمر و عسقلانى ابو حفص طحان،
كه ابن عدى گفته است: او از افراد مورد مطالب
دروغ و نادرست روايت مى كرده است، ونيز گفته
است: عموم چيزهائى كه روايت كرده، موضوع و
ساختگى است.واو در زمره حديث سازان است.
419- عمر بن عيسى اسلمى، كه ابن حبان گفته
است: او از ثقات، احاديث ساختگى را روايت مى
كرده است.
420- عمر بن محمد بن سرى الوراق ابو بكر بن
ابى طاهر، متوفى در سال 318 ه كه حاكم گفته
است.او معروف ترين مردم به دزدى حديث و
دگرگونى- هاى آن بوده و دروغگو است ديدم كه
همه بر ترك حديثش اجماع كرده اند، و در باره
اش نوسته اند كه: او كذاب است.پس ملاقاتش
نكردم و به او مشغول نشدم.
421- عمر بن محمد ابوحفص تلعكبرى خطيب
بغدادى، غير ثقه ومشهور بوضع حديث است.
422- عمر بن مدرك قاضى بلخى، متوفى در سال
270 ه، كذاب است.
423- عمر بن موسى ميثمى بن وجيه وجيهى،
كذاب و حديث ساز است.و از لحاظ متن و سند حديث
مى ساخته است.
424- عمر بن هارون بلخى ابو حفص، متوفى در
سال 194 ه كذاب و خبيث و متروك الحديث است و
ابو زكريا است: از او چيزى نوشتم سپس حالش
براى ما آسكار شد نوشته را پاره كردم، تا جائى
كه يك كلمه از او پيش من باقى نماند مگر آنچه
كه پشت دفتر واره شده باقى مانده است.
425- عمر بن يزيد الرفا ابو حفص البصرى، كه
ابو حاتم گفته است كه: او دروغگو بوده است، و
ابن عدى گفته است: احاديثش شبيه به ساختگى
است.
426- عمرو بن الازهر العتكى بصرى، قاضى
جرجان، كذاب و حديث ساز و متروك الحديث است.
427- عمرو بن بحر ابو عثمان جاحظ، متوفى در
سال 255 يا 256 ه صاحب تصانيف زياد،
دروغگوترين افراد است و حديث ساز ترين آنها و
يارى كننده ترينشان نسبت به باطل است.و ثعلب
گفته است: او كذاب بر خدا و رسول خدا و مردم
بوده است.
428- عمرو بن بكر السكسكى، كه ابن حبان
گفته است: او دروغگو بوده است.
429- عمرو بن جرير ابو سعيد البجلى كه ابو
حاتم او را تكذيب كرده است.
430- عمرو بن جميع ابو عثمان قاضى حلوان،
كذاب و خبيث و غير مورد اطمينان است.
431- عمرو بن حصين، كذاب بوده است.
432- عمرو بن حميد قاضى دينور، كه سليمان
او را در زمره حديث سازان آورده است