مى ساخته است.
155- حبيب بن جحدر، كه احمد و يحيى او را
تكذيب كرده اند.
156- حرب بن ميمون عبدى ابو عبد الرحمن
بصرى مجتهد و عابد، ولى از دروغگو ترين افراد
است و در سال صد و هشتاد و چند فوت كرده است.
157- حسان بن غالب مصرى، اخبار را دگرگون
مى كرده و از افراد مورد اعتماد مطالبى را
روايت مى نموده كه جز بر سبيل اعتبار نقل آنها
روا نيست او از مالك احاديث ساختگى نقل كرده
است.
158- حسن ين حسين بن عاصم هسنجانى، كه محمد
بن ايوب گفته است: ما و على بن شهاب شكى در
باره اينكه او كذاب است، نداريم.
159- حسن بن دينار ابو سعيد تميمى، كذاب
است و مورد اعتماد نيست؟
160- حسن بن زياد ابو على لولوى، كوفى،
متوفى در سال 204 ه كه يكى از فقهاء، اصحاب
ابى حنيفه بوده كذاب و خبيث و متروك الحديث و
غير مورد اعتماد و غير مامون است و ابن كثير
در نهايه ج جلد 5 صفحه 354 گفته است: بسيارى
از ائمه او را ترك كرده و تصريح به دروغگوئيش
نموده اند.
161- حسن بن شبل كرمينى بخارى، شيخ كذاب و
از جمله كسانى است كه حديث مى ساخته است. 162-
حسن بن عثمان، ابو سعيد تسترى، كذاب و حديث
ساز است.
163- حسن بن طيب بلخى، متوفى در سال 307 ه
خبرى را كه نشنيده بوده حديث مى كرده است.
از " مطين " نقل شده كه گفته است: او كذاب
و حديث دزد بوده است.
164- حسن بن على اهوازى ابو على، متوفى در
سال 446 ه در حديث و قرائت كذاب است او از
دروغگو ترين افراد است.كتابى تصنيف كرده در آن
احاديث ساختگى و چيزهاى فضيحت آور نقل كرده
است.
165- حسن بن على ابو على نخعى، معروف به
ابى الاشنان، كه ابن عدى گفته است: او را در
بغداد ديدم كه دروغ هاى فاحش مى گفت و از
مردمى كه نديده بود، حديث مى كرد و احاديثى را
كه اختصاص به قومى داشته، به ديگران مى
چسبانده است.
166- حسن بن على بن زكريا ابو سعيد عدوى
بصرى، متوفى در سال 317 يا 318و يا 319 ه شيخ
كم حيا و كذاب و تهمت زننده است و به نام رسول
خدا حديث مى ساخته و دزدى حديث مى كرده و آن
را به ديگران نسبت مى داده و از مردمى كه نمى
شناخته، حديث مى كرده و بر رسول خدا دروغ نسبت
مى داده است، ابن حبان گفته است: شايد او از
ثقات بيش از هزار حديث ساختگى نقل كرده است.
167- حسن بن على بن عيسى ازدى معانى، حديث
ساز است، از مالك احاديث موضوعه روايت كرده
است.
168- حسن بن عماره بن مضروب، ابو محمد
كوفى، متوفى در سال 153 ه فقيه بزرگ و كذاب و
متروك الحديث و حديث ساز بوده است.شعبه گفته
است:هر كس مى خواهد به دروغگو ترين
افرادبنگرد، به حسن بن عماره نگاه كند.
169- حسن بن عمر و بن سيف عبدى، كذاب و
متروك الحديث است.
170- حسن بن غالب ابو على تميمى، معروف به
ابن مبارك مقرى، متوفى در سال 458 كه سمرقندى
گفته است: او كذاب است.
171- حسن بن غفير مصرى عطار، كذاب و حديث
ساز است.
172- حسن بن محمد ابو على كرمانى شرقى،
متوفى در سال 495 ه در راه طلب حديث مسافرت
كرده وهمت در جمع آن داشته و از افراد زيادى
حديث شنيده و در او عبارت و دين و زهد بوده و
نماز شب مى خواند، ليكن چيزهائى را كه نشنيده
نيز روايت كرده، در نتيجه شنيده هايش را فاسد
كرده است و مو"تمن ابو نصر، در باره اش مى
گفت: او كذاب است.
173- حسن بن يزيد موذن بغدادى، حديثش مورد
انكار است سندها را دگرگون مى كرده و از افراد
مورد اعتماد چيز هائى نقل مى كرده كه شيبه به
احاديث اهل صدق نبوده است.
174- حسن بن واصل كذاب است.و گفته شده كه
فرزند پول است. 175- حسين بن ابراهيم كذاب و
دجال و حديث ساز است، او احاديث نمازهاى شب ها
وروزها را ساخته است.
176- حسين بن ابى السرى " متوكل " عسقلانى،
متوفى در سال 240 ه كذاب است.
177- حسين بن حميد بن ربيع كوفى خزار متوفى
در سال 282 ه كذاب پسر كذاب پسر كذاب است.
178- حسين بن داود ابو على بلخى، متوفى در
سال 282 ه حديث ساز است و مورد اعتماد نيست،
حديثش ساختگى است.او از يزيد بن هارون از حميد
بن انس نسخه اى را روايت كرده كه اكثرش ساختگى
است.
179- حسين بن عبد الله بن ضميره حميرى،
كذاب و متروك الحديث است.گفتارش ارزش ندارد.و
با هيچ غير ثقه و غير مامونى برابر نيست.
180- حسين بن عبيد الله "عبد الله" عجلى
ابو على، به نام افراد مورد اعتماد حديث مى
ساخته است.
181- حسين بن علون بن قدامه ابو على، در
بغداد سنه 200 ه حديث مى گفته، اما كذاب وخبيث
ساز بوده است. 182- حسين بن فرج خياط، كذاب و
حديث دزد بوده است.
183- حسين بن قيس، ملقب به حنش كذاب
است.احاديثش جدا نادرست است و نبايد حديثش
نوشته شود.
184- حسين بن محمد ابو عبد الله خالع
بغدادى، متوفى در سال 422 ه كه ابو الفتح صواف
مصرى گفته است: من در بغداد ازكسانى كه گفته
مى شد دروغگو هستند، چيزى ننوشته ام مگر از
چهار نفر كه يكى از آنها عبد الله خالع بوده
است.
185- حسين بن محمد بزى، متوفى در سال 423 ه
كذاب است.و يكى از مشايخ دروغگوى بغداد بوده
است.
186- حصن بن عمر ابو عمر احمسى كوفى، كذاب
منكر الحديث و گفتارش پوچ است.
187- حفص بن سليمان ابو عمر اسدى بزار،
متوفى در سال 180 ه و گفته شده نزديك به 190 ه
فوت كرده است.او حفص بن ابى داود قارى، نزيل
بغداد است كه كذاب و متروك الحديث و حديث ساز
و باطل گو است.و ابو حاتم گفته است او متروك
الحديث است گفتارش قابل تصديق نيست.و ابى عدى
گفته است: حديثهايش محفوظ نيست و ابن حبان
گفته است ء سندها را دگرگون مى كرده و مراسيل
را بالا مى برده و براى آنها سند درست مى كرده
است.
188- حفص بن عمر الرفا كه ابو حاتم گفته
است: اوكذاب و نسيان در حديث داشته است.ازشعبه
حديثى روايت كرده كه دروغ بوده است.
189- حفص بن عمر بن دينار ايلى كه ابو حاتم
در باره اش گفته است: شيخ كذابى است و عقيلى
گفته است: از ائمه روايت هاى نادرست نقل مى
كرده و " ساوجى گفته:او دروغگو بوده است.
190- حفص بن عمر رازى، دروغگو بوده است.
191- حفص بن عمر حبطى رملى، نزيل بغداد،
مورد اعتماد نبوده احاديثش مامون از دروغ نيست
و ازدى گفته است: او متروك الحديث است، و ابن
عدى گفته است: جز چند حديث الباقى احاديث مورد
اعتماد و محفوظ نيست او از مشايخ به نادرست
حديث نقل كرده است.
192- حفص بن عمر قاضى حلب، كذاب و حديث ساز
بوده است.ابو حيان گفته است: او از ثقات
احاديث ساختگى روايت مى كرده كه نمى شود طبق
آنها عمل كرد.
193- حفيده بن كثير بن عبد الله، كذاب
است.شافعى گفته است: او ركنى از اركان دروغ
است.
194- حكم بن عبد الله ابو سلمه، كذاب و
حديث ساز است.از طريق زهرى از ابن مسيب حدود
پنجاه حديثى كه اصل نداشته روايت كرده است.
195- حكم بن عبد الله ابو عبد الله ابلى،
غلام حارث بن حكم بن ابى العاص، كذاب و دروغ
ساز است.احمد گفته است: تمام احاديثش ساختگى
است.
196- حكم بن عبد الله ابو المطيع بلخى
فقيه، مصاحب ابى حنيفه، كذاب و حديث ساز است و
ابن عدى گفته است: ضعف او در حديث آشكار است،
عموم چيزهائى كه روايت مى كند قابل اعتماد و
عمل نيست0 او در سال 199 ه فوت كرده است.
197- حكم بن مصقله، كه ازدى گفته است: او
مذاب است.
198- حماد بن عمر و نصيبى، كذاب و حديث ساز
است وبه نام ثقات احاديثى وضع مى كرده كه جز
براى تعجب، نوشتن آنها روا نبود، يحيى بن معين
گفته است: او از افرادى است كه معروف به دروغ
و حديث سازى است.
199- حماد بن ابى حنيفه امام حنفى ها
"نعمان بن ثابت كوفى"كه جرير او را تكذيب كرده
و به قتيبه گفت: به او بگو: ترا با حديث چه
كار؟ روش تو دعوى و دشمنى است.و ابن عدى گفته
است: براى او روايت درستى نمى شناسم.
200- حماد بن ابى يعلى ديلمى كوفى، شهير به
حماد الروايه، متوفى در سال 155 ه كه مشهور به
دروغ در روايت و شعر بوده، اشعارى مى ساخته و
آنها را به پيشينيان نسبت مى داده تا جائى كه
گفته اند كه او شعر را فاسد كرده است.
201- حماد مكى، از دروغگويان بوده است.
202- حمزه بن حمزه جزرى، كذابى حديث ساز
بوده، حديثش پشيزى ارزش نداشته، تمام روايت
شده هايش ساختگى بوده است.
203- حمزه بن حسين دلال، متوفى در سال 428
ه، كذاب است.
204- حميد بن ربيع ابو الحسن لخمى خزاز
كوفى، متوفى در سال 358 ه.يحيى بن معين در
باره اش گفته است: درغگويان زمان ما چهار
نفرند: حسين بن عبد الاول، ابو خشام رفاعى،
حميد ربيع و قاسم بن ابى شيبه.
آنگاه گفته است: او كذاب، خبيث، غير ثقه و
غير مامون از دروغ و اشتباه است.
و ابن عدى گفته است: او حديث مى دزديده و
روايات بى سند را سند دار مى كرده است.
205- حميد بن على بن هارون قيسى، كه حاكم
گفته ايت او كذاب و خبيث است.در بصره بعد از
سيصد سال اوز عبد الواحدغياث و شاذ كونى،
احاديث موضوعه حديث كرده است.و نقاش نيز، نظير
اين گفته است.
حرف "خاء"
206- خارجه بن مصعب ابو الحجاج ضيعى
خراسانى سرخسيى، متوفى در سال 168 ه، كذاب
است، و مورد اعتماد نيست مردم از حديثش پرهيز
مى كردند و از اين رو آن را ترك كرده اند.
و ابو معمر هذلى گفته است: از آنجا حديثى
خارجه متروك شد كه اصحاب راى به سوى مسائلى از
مسائل ابى حنيفه توجه خاص نمودند و براى آنها
سندهائى از يزيد بن ابى زياد، از مجاهد، از
ابن عباس ساخته و آنها را در كتب خود قرار
داده اند و خارجه آنها را حديث مى كرده است.
207- خالد بن آدم، كذاب است.
208- خالد بن ابن اسماعيل ابو الوليد
مخزومى مدنى، متروك الحديث است، به حديثش
احتجاج نمى شود كرد و او به نام ثقات، حديث مى
ساخته است.
209- خالد بن عبد الرحمن العيد، كذابى حديث
ساز و حديث دزد است.
210- خالد بن الملك بن حارث بن حكم بن ابى
العاص، كذاب است.او از ناحيه هشام در سال 113
اداره ولايت مدينه را به عهده گرفت.و هفت سال
در آن سمت باقى مانده و روى منبر رسول خدا به
على بن ابى طالب كرم الله وجهه، جسارت مى كرد
و مى گفت: "خدا داناتر است" رسول خدا على را
بكار گمارد در حالى كه مى دانست او چنين وچنان
است، و لكن فاطمه با او در اين باره سخن گفت.
211- خالد بن عمر و ابو سعيد اموى كوفى، از
فرزندان سعيد بن عاص، كذاب و حديث ساز بوده،
احاديث نادرست و ساختگى از شعبه و ديگران
روايت كرده است.
212- خالد بن قاسم مدائنى، ابو الهيثم،
متوفى در سال 211 ه اتفاق است كه او كذاب
است.ابو يحيى گفته است: او كذاب است چيزى را
كه نشنيده ه بود ادعا مى كرده و من از هزاران
حديث نوسته ام واحاديثى را كه در مصر نبوده و
از ليث حديث نشده بود، روايت مى كرده و چه بسا
احاديثى را از جانب خودش مى ساخته است.
213- خالد بن نجيح مصرى، متوفى در سال 254
ه، ابو حاتم در باره اش گفته است: او كذاب و
حديث ساز بوده است.
214- خالد بن يزيد مكى ابو الهيثم عمرى
متوفى در سال 229 ه، كذاب است و از افراد مورد
اعتماد روايت جعلى نقل مى كرده است.
215- خراش بن عبد الله، كذاب و از درجه
اعتبار ساقط است و روا نيست احاديثش نوشته شود
جز بعنوان اعتبار و پند گرفتن.
216- خصيب بن جحدر متوفى در سال 132 ه،
كذاب است و نبايد حديثش نوشته شود.
217- خليل بن زكريا شيبانى بصرى، كذاب است
و احاديث نادرستى نقل مى كند.
حرف "دال"
218- داود بن ابراهيم، قاضى قزوين، متروك
الحديث و دروغگوست.
219- داود زبرقان ابو عمر و رقاشى بصرى،
نزيل بغداد، متوفى در حدود صد و هشتاد و چند
هجرى، كذاب و متروك الحديث است و عموم
چيزهائيكه روايت مى كند مورد توجه و عمل قرار
نمى گيرد.