نماز حضرت محمد و آل محمد صلوات الله
عليهم
قسم دوم از نمازهاى مستحبى كه مخصوص به وقتى نيست :
نماز اول : نماز رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم است .
سيد ابن طاووس به سند خود نقل كرده از حضرت رضا صلوات الله عليه كه فرمود: دو ركعت
نماز مى خوانى ، در هر ركعت حمد و انا انزلنا پانزده مرتبه . پس ركوع مى كنى و در
ركوع نيز پانزده مرتبه مى خوانى انا انزلنا را. و بعد از ركوع و در سجده اول و بعد
از سجده اول و در سجده دوم و بعد از سجده دوم هر يك پانزده مرتبه انا انزلنا (كه در
هر ركعت 105 مرتبه انا انزلنا مى شود). و ركعت دوم نيز به همين كيفيت است .
چون اين نماز را خواندى ، بين تو و خداوند تعالى گناهى باقى نمى ماند و خداوند آنها
را مى آمرزد. و هر چه از خدا بخواهى ، به تو داده خواهد شد.
و سيد دعايى بعد از آن ذكر كرده . و اما شيخ دعا را ذكر نكرده و دعا در مفاتيح
مذكور است ، به آنجا مراجعه شود.
نماز دوم : نماز اميرالمؤ منين صلوات الله عليه است .
در كافى به سند معتبر از ابوبصير است كه گفت : شنيدم از امام صادق صلوات الله عليه
كه فرمود: كسى كه چهار ركعت نماز بخواند با دويست مرتبه قل هو الله احد، در هر ركعت
پنجاه مرتبه ، از نماز منصرف شود در حالى كه بين او و خداوند تعالى گناهى نباشد مگر
آنكه خداوند آن را بيامرزد.
و همين روايت را شيخ در تهذيب ص 208 نقل فرموده . و در كافى به سند ديگر از عبدالله
بن سنان از امام صادق (عليه السلام ) همين مفاد را نقل كرده . و همچنين در كتاب
وسائل از امالى صدوق و كتاب من لا يحضر و ثواب الاعمال از امام صادق (عليه السلام )
همين نماز را نقل فرموده است . و سيد همين را از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده
با تصريح به اينكه اين نماز اميرالمؤ منين (عليه السلام ) مى باشد.
نماز سوم : نماز حضرت زهرا صلوات الله عليها است .
در كتاب من لا يحضر از كتاب محمد بن مسعود العياشى به سند خود از هشام بن سالم از
امام صادق (عليه السلام ) است كه فرمود: كسى كه چهار ركعت نماز بخواند و در هر ركعت
پنجاه مرتبه قل هو الله احد بخواند، هست نماز فاطمه (عليها السلام ). و آن است نماز
اوابين . و در كتاب مستدرك از عياشى همين را نقل فرموده .
نماز چهارم : نماز مولانا الحسن المجتبى صلوات الله عليه در روز جمعه مثل نماز
اميرالمؤ منين (عليه السلام ) است ، چنانكه سيد ابن طاووس فرموده .
و نماز دوم حضرت مجتبى (عليه السلام ) چهار ركعت ، در هر ركعت حمد يك مرتبه و سوره
توحيد 25 مرتبه و اين را نيز سيد نقل فرموده .
قطب راوندى فرموده : نماز امام حسن و امام حسين صلوات الله عليهما دو ركعت است ، در
هر ركعت حمد يك مرتبه و 25 مرتبه سوره قل هو الله احد.
نماز پنجم : نماز ابى عبدالله الحسين صلوات الله عليه گذشت . و سيد نماز مفصلى با
دعاى طولانى نقل فرموده كه اين مختصر گنجايش ذكر آن را ندارد.
نماز ششم : نماز امام سجاد زين العابدين (عليه السلام ) چنان كه سيد فرموده چهار
ركعت است ، در هر ركعت حمد يك مرتبه و سوره توحيد صد مرتبه .
قطب راوندى فرموده : نماز حضرت سجاد (عليه السلام ) دو ركعت است ، در هر ركعت حمد
يك مرتبه و آيه الكرسى صد مرتبه .
نماز هفتم : نماز حضرت باقر صلوات الله عليه . سيد فرموده دو ركعت است ، در هر ركعت
حمد يك مرتبه و سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و
الله اكبر صد مرتبه .
قطب راوندى گفته : دو ركعت است ، در هر ركعت حمد يك مرتبه و صد مرتبه آيه شهدالله -
تا آخر.
نماز هشتم : نماز امام صادق صلوات الله عليه . سيد فرموده دو ركعت است ، در هر ركعت
حمد يك مرتبه و شهدالله صد مرتبه .
قطب راوندى فرموده : چهار ركعت ، در هر ركعت حمد يك مرتبه و تسبيحات اربعه صد مرتبه
.
نماز نهم : نماز حضرت كاظم صلوات الله عليه . چنانكه سيد و قطب راوندى فرموده اند
دو ركعت است ، هر ركعت حمد يك مرتبه و سوره توحيد دوازده مرتبه .
نماز دهم : نماز حضرت رضا صلوات الله عليه . چنانكه سيد و قطب راوندى فرموده اند شش
ركعت است ، در هر ركعت حمد يك مرتبه و سوره هل اتى ده مرتبه .
نماز يازدهم : نماز امام جواد صلوات الله عليه . سيد فرموده دو ركعت است ، در هر
ركعت حمد يك مرتبه و سوره توحيد هفتاد مرتبه .
و همين نماز را قطب راوندى به امام هادى (عليه السلام ) نسبت داده و نماز حضرت جواد
را فرموده چهار ركعت ، در هر ركعت حمد يك مرتبه و قل هو الله احد چهار مرتبه .
نماز دوازدهم : نماز امام على النقى الهادى صلوات الله عليه . سيد فرموده دو ركعت
است ، ركعت اول بعد از حمد يس ، و در دوم سوره حمد و سوره الرحمن .
نماز سيزدهم : نماز امام حسن عسكرى صلوات الله عليه . مطابق نقل سيد چهار ركعت است
، در دو ركعت اول بعد از حمد پانزده مرتبه سوره اذا زلزلت ، و در دو ركعت آخر بعد
از حمد پانزده مرتبه سوره توحيد.
قطب راوندى فرموده : دو ركعت نماز است ، در هر ركعت حمد يك مرتبه و قل هو الله احد
صد مرتبه .
نماز چهاردهم : نماز امام زمان صلوات الله عليه . دو ركعت است ، در هر ركعت حمد يك
مرتبه . وقتى به ((اياك نعبد و اياك نستعين
)) رسيدى ، صد مرتبه تكرار مى كنى ، و بعد باقى حمد و سوره توحيد يك مرتبه .
و سيد بعد از اين نماز، دعاى اللهم عظم البلاء را نقل كرده . و قطب صد مرتبه صلوات
را فرموده . و بعد حاجت بخواهد.
نماز پانزدهم : شيخ صدوق در من لا يحضره الفقيه به طريق صحيح از ابن ابى عمير از
امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده كه فرمود: كسى كه بخواند دو ركعت نماز، در هر
ركعت شصت مرتبه قل هو الله احد، منصرف شود و بين او و خداوند گناهى نباشد. و اين
نماز را شيخ كلينى و شيخ طوسى نقل كرده اند.
نماز شانزدهم : در كتاب مستدرك از سيد بن طاووس در كتاب فلاح السائل به سند خود از
امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده كه فرمود: كسى كه بعد از مغرب چهار ركعت نماز
بخواند، در هر ركعت بعد از حمد پانزده مرتبه قل هو الله احد، از نماز منصرف شود و
حال آنكه بين او و خداوند تعالى گناهى نباشد.
باب سوم : انفاق
باب سوم از ابواب رحمت انفاق در راه خداست از آنچه خداوند به او لطف فرموده
؛
چه مال باشد و چه علم و چه قوت و قدرت كه به قوت خود اعانت كند ضعيف را. مثلا دست
كورى را بگيرد و او را به مقصدش برساند، و اعانت كند مسافر يا غير مسافر را براى
برداشتن متاعش ، يا دفع كند شر ظلم ظالم را از مظلوم و امثال آن .
و چه وجاهت و آبرو و اعتبار باشد كه خداوند به او لطف كرده است ، كه سعى كند بر
برآوردن حاجت دينى خود، يا دفع كند غيبتى يا تهمتى را از برادر دينى .
تمام اينها و امثال اينها انفاق است از آنچه خدا روزى فرموده است و داخل است در
معنى كلام الله مجيد در اول سوره بقره كه فرمود: ((و مما
رزقناهم ينفقون )) - يعنى : از آنچه ما روزى داديم به آنان
انفاق مى كنند - و امام عسكرى (عليه السلام ) بيان فرموده است .
و چنانكه از كلمات امام صادق (عليه السلام ) در روايت تحف العقول استفاده مى شود،
اقسام انفاق پنج قسم است و هر قسمى چند وجه مى شود:
اول : انفاق بر شخص خودش مى باشد.
دوم : انفاق بر كسى كه واجب النفقه مى باشد.
سوم : انفاق در اداى ديون .
چهارم : انفاق در صِلات و احسانات .
پنجم : ساير انفاقات واجبه لازمه .
اما قسم اول ، پس انفاق در لوازم شخصى خود و رفع احتياجات خود از خوردن و آشاميدن و
لباس پوشيدن و زن گرفتن و خدمتكار گرفتن و بخششهاى او در امورى كه محتاج است مثل
آنكه اجيرى بگيرد براى اصلاح لوازم خود يا حمل ، يا حفظ و نگهدارى متاعى و امثال
اينها.
اما قسم دوم ، پس انفاقات بر فرزندان و پدر و مادر و همسر و مملوكش است . و اين
انفاق در حال وسعت يا شدت بر او لازم است .
اما قسم سوم ، پس زكات واجب و حج واجب و انفاق در جهاد واجب است .
اما قسم چهارم ، صله و احسان است به كسانى كه مافوق او هستند و به قوم و خويش و مؤ
منين و صدقات و احسانات به اهلش .
اما قسم پنجم ، پس اداى دين و اداى عاريه و قرض دادن و پذيرايى مهمان كه واجب است
در طريقه و سنت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم .
بدان كه : انفاق محكوم مى شود به احكام خمسه :
اول : واجب ؛ و آن دادن خمس و زكات و انفاق بر كسانى است كه واجب النفقه او مى
باشند و اداى ديون و مواردى كه انجام واجبى از واجبات يا ترك حرامى از محرمات متوقف
باشد بر انفاق مال به طورى كه بدون آن نشود و مانند اينها.
دوم : مستحب ؛ مثل صدقات و احسانات و بعضى از درجات صله رحم و توسعه بر عيال و در
راه اقامه مستحبات و غير اينها.
سوم : مباح ؛ و آن انفاق در موارد حلال است كه فعل و ترك آن مساوى باشد.
چهارم : مكروه ؛ و آن انفاق در مواردى است كه ترك آن در نظر شارع راجح باشد.
پنجم : حرام ؛ و آن انفاق در مصارف حرام و در راه اماته حق و احياى باطل و ترك واجب
و فعل حرام و امثال اينها مثل اسراف و تبذير و در راه ترويج باطل و اهل بدعت و
ضلالت و ساختن و خريدن و درست كردن آلات لهو و لعب مثل تار و طنبور و نى و دف و طبل
و كمانچه و سرنا و پيانو و امثال اينها.
در كتاب مستدرك ج 2/320 نقل كرده از ثقه جليل و متكلم فقيه نبيل ابو محمد الفضل بن
شاذان نيشابورى - كه از بزرگواران اصحاب عسكريين (عليهما السلام ) بوده است و 180
كتاب تصنيف كرده - در كتاب غيبت خود به سند صحيح روايت كرده از سعيد بن جبير از
عبدالله بن عباس از رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم كه در خطبه شريفه حجه
الوداع در علامتهاى آخرالزمان فرمود:
ظاهر مى شود شطرنج و نرد و طبل و زنهاى مغنيه (غنا خواننده ) و آلات طرب و تار و
طنبور و دف و امثال اينها. و مردم ميل به اينها مى كنند و تحصيل اينها مى نمايند.
آگاه باشيد! هر كس اعانت كند صاحبان اينها را به چيزى از درهم و دينار و لباس و
خوراك يا غير آن ، پس گويا با مادر خود هفتاد مرتبه در ميان خانه كعبه زنا كرده . و
در اين هنگام مسلط مى شوند بر آنان اشرار...
در وسائل در ابواب مكاسب محرمه متجاوز از پنجاه روايت در مذمت و حرمت آلات لهو و
لعب و استماع آن نقل كرده است . و در مستدرك متجاوز از چهل روايت در اين باب نقل
كرده است .
و در اين باب چند فصل است :
فصل اول : وجوب زكات ، عذاب مانع
الزكات
بدان كه : وجوب زكات از ضروريات دين است . و منكر با التفات به آنكه ضرورى
است ، مرتد و كافر است . و خداوند تعالى زكات را در قرآن مجيد قرين نماز قرار داده
است و هيچ يك بدون ديگرى قبول نيست .
و زكات سبب نمو مال و ترقى ايمان و سلامتى جان و مال و پاكيزگى از كثافت گناه است .
قال تعالى : والذين يكنزون الذهب و الفضه و لا ينفقونها فى
سبيل الله فبشرهم بعذاب اليم # يوم يحمى عليها فى نار جهنم - الايه . يعنى :
كسانى كه ضبط و جمع مى كنند طلا و نقره را و آن را در راه خدا انفاق نمى كنند (يعنى
زكات واجب آن را نمى دهند) پس بشارت ده اى پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم آنها
را به عذاب دردناك ، روزى كه داغ مى كنند آن پولها را در آتش جهنم پس مى زنند آن را
بر پيشانى ها و پشتها و پهلوهاى آنان (و مى گويند:) اين همان پولهاى شماست كه ضبط
كرديد و زكات آن را نداديد. پس بچشيد عذاب آنچه كرديد.
حقير گويد: ظاهر آيه آن است كه عين همان پولهاست كه در آتش داغ مى كنند و به آنان
مى زنند و استبعادى ندارد. آن خدايى كه بدن انسان را بعد از خاك شدن زنده مى كند،
پولها را هم آورد.
قال تعالى : و لا يحسبن الذين يبخلون بما آتاهم الله من فضله
هو خير لهم بل هو شر لهم سيطوقون ما بخلوا به يوم القيامه - الايه . يعنى
گمان نكنند كسانى كه بخل مى كنند در مالى كه خدا به آنان لطف فرموده و حق واجب آن
را نمى دهند كه اين خير است براى آنان ، بلكه شر و عذاب است . طوق خواهد شد بر گردن
آنان آنچه ندادند حق واجب آن را در روز قيامت .
در كافى به سند معتبر از حريز نقل شده است كه گفت : امام صادق (عليه السلام )
فرمود: هيچ كسى نيست كه داراى طلا و نقره باشد و منع كند زكات آن را و ندهد، مگر
آنكه خداوند حبس فرمايد او را در روز قيامت در صحرايى و مسلط فرمايد بر او افعى
گزنده اى . هر چه مى خواهد فرار كند، براى او ممكن نيست . پس وقتى كه بيچاره مى شود
تسليم مى شود، پس او را مى گزد و مى شكند مانند آنكه شما ترب را مى شكنيد و ريزه
ريزه مى كنيد، پس درست مى شود و طوق مى شود بر گردن او. و اين است معنى كلام خدا كه
فرمود: ((سيطوقون ما بخلوا به يوم القيامه )).
و همچنين آن كسى كه زكات حيوانات را نمى دهد، خدا مسلط كند بر او حيوانات را كه او
را بگزند و پايمال كنند. و همچنين زكات غلات زمين را كه ندهد، آن زمين تا طبقه هفتم
طوق عذاب شود براى او.
در كتاب كافى به سند صحيح از زراره از امام صادق (عليه السلام ) نقل فرموده است كه
: هر بنده كه مقدار يك درهم از مورد حق مضايقه نمايد، مبتلا شود كه در غير حق دو
مقابل آن صرف نمايد. و هيچ كسى نيست كه حق واجب در مال خود را منع كند، مگر آنكه
خداوند طوق كند او را به مارى از آتش در روز قيامت .
و به همين مضمون روايات ديگر نقل شده در كتاب كافى و وسائل و غيره .
و در چند روايت وارد شده كه : ملعون است ، ملعون است ، آن مالى كه زكات آن داده
نشود.
و فرمودند: كسى كه يك قيراط زكات را ندهد، نه مؤ من است و نه مسلمان .
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به چند نفرى كه زكات نمى دادند فرمودند: برخيزيد
از مسجد ما برويد زيرا كه زكات نمى دهيد. و در وقت مرگ كسى كه زكات نداده درخواست
بازگشت به دنيا مى كند كه جبران آن را بكند و براى او ممكن نخواهد بود.
و از چند روايت استفاده مى شود كسى كه زكات نمى دهد، خون او حلال است لكن اجراى اين
حكم مخصوص امام زمان صلوات الله عليه مى باشد.
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: كسى كه قيراطى از زكات را منع كند، پس بميرد اگر
بخواهد يهودى يا نصرانى .
در وصيت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به اميرالمؤ منين (عليه السلام ) آمده :
يا على ، كافر شده به خداى عظيم از اين امت ده طايفه . و شمرد يكى از آنها را مانع
الزكات . و بيايد تمام آن در فصل اول از باب پنجم ان شاء الله تعالى .
روايات در مذمت منع زكات در كتاب وسائل و مستدرك زياد است .
زكات فطره
فرقى نيست در حرمت منع زكات بين زكات مال و زكات بدن كه زكات فطره باشد. و
زكات در عده اى از آيات تفسير به زكات فطره شده است .
اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود: كسى كه زكات فطره بدهد. خداوند تعالى تمام و
برطرف مى كند نقص زكات مالش را.
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: كسى كه روزه بگيرد و زكات فطره را عمدا ندهد، روزه
اى براى او نيست .
و در روايت ديگر دادن زكات فطره را سبب قبول روزه دانسته . و اگر فطره خود و عيالش
را نداد، خوف مرگ هست براى آن كسى كه فطره او را نداده است ، و اين روايات را در
كتاب وسائل نقل كرده است .
و بالجمله وجوب آن از واضحات است . و فقير شرعى كه جايز باشد براى او گرفتن زكات
واجب نيست كه زكات بدهد.
فصل دوم : وجوب خمس
وجوب خمس مستفاد از قرآن و روايات است . قال تعالى :
و اعلموا ان ما غنمتم من شى فان لله خمسه و للرسول و لذى القربى - الايه .
يعنى بدانيد به درستى كه آنچه فايده اى و بهره اى بريد، پس خمس آن داده مى شود. و
شش قسمت مى شود؛ براى خداى تعالى ، و براى رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم ، و
براى ذى القربى كه ائمه اثناعشر صلوات الله عليهم باشند، اين سه قسمت در اين زمان
سهم امام (عليه السلام ) گفته مى شود. و سه قسمت ديگر براى يتيم هاى سادات و مسكين
هاى آنان و در راه مانده هاى از بنى هاشم است كه به آنان داده مى شود.
شيخ صدوق به سند قوى از ابوبصير نقل كرده كه عرض كرد خدمت امام باقر (عليه السلام
): چيست كوچكترين چيزى كه انسان به سبب آن داخل در آتش جهنم مى شود؟ فرمود: خوردن
يك درهم مال يتيم است . و ما هستيم آن يتيم .
در توقيع مقدس امام زمان صلوات الله عليه فرمود: كسى كه از اموال ما به ناحق بخورد،
پس در واقع آتش را مى خورد و وارد جهنم مى شود.
و در توقيع ديگر فرمود: لعنت خدا و ملائكه و تمام مردم باد بر آن كسى كه يك درهم از
مال ما را به وجه حرام بخورد.
و غير اين روايات كه به مضمون اينهاست در كتاب وسائل و مستدرك نقل كرده اند.
فصل سوم : حرمت حبس حقوق مردم
حبس حقوق مردم حرام است ؛ خواه زكات و خمس باشد يا ديون ديگر.
در كتاب كافى به سند صحيح از امام صادق (عليه السلام ) است كه فرمود: كسى كه منع
كند خود را از انفاق به حق - يعنى در مورد حق انفاق نكند - مبتلا شود كه در باطل دو
مقابل آن را صرف و خرج كند.
از امام باقر (عليه السلام ) نقل شده كه فرمود: خداوند زنده مى كند در قيامت جماعتى
از مردم را كه دستهاى آنان بسته شده به گردنهاى آنان و ملائكه آنان را سرزنش مى
كنند و مى گويند اينان كسانى هستند كه خداوند به آنان مال و ثروت داده و آنان حق
خدا را ندادند.
از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه فرمود: كسى كه حبس كند حق مؤ من را، خداوند
در روز قيامت پانصد سال ايستاده او را حبس مى كند. و منادى از جانب خدا ندا كند:
اين ظالمى است كه حق خدا را حبس كرده . پس چهل سال او را توبيخ مى كنند و بعد امر
مى شود او را به آتش برند.
و همين روايت را در كتاب محاسن برقى نقل كرده است . و همچنين اعلام الدين اين حديث
را از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نقل كرده است .
در حديث مناهى رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند: كسى كه حق مسلمانى را
حبس كند، خدا بركت از روزى او بر مى دارد، مگر آنكه توبه كند تا آنكه فرمود: و كسى
كه تاءخير بيندازد حق صاحب حقى را با آن كه قدرت اداى آن حق را دارد، پس به هر روزى
كه تاءخير مى اندازد، گناه عشار (يعنى كسانى كه از مردم به ظلم ماليات مى گيرند) بر
گردن او نوشته مى شود.
در بحار از خصال و امالى صدوق به سند خود از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده كه
فرمود: ذات مقدس حق قسم خورد كه سه طايفه را در بهشت جاى ندهد: كسى كه رد كند بر
خداى تعالى ، يا كسى كه رد كند بر امام (عليه السلام )، يا كسى كه حق مؤ منى را حبس
كند...
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند: شهيدى را بر در بهشت حبس كردند به واسطه
سه درهم كه يهودى از او طلبكار بود و نداده بود.
در كتاب خصال در روايت بيان امام صادق (عليه السلام ) شرايع دين را، از جمله گناهان
كبيره شمرده اند حبس حقوق را بدون فقر و عسر و شدت . و همچنين امام هشتم على بن
موسى الرضا صلوات الله عليه اين را از گناهان كبيره شمرده اند.
فصل چهارم : فضيلت و شرافت قرض دادن
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: ثواب صدقه ده مقابل است . و اما قرض ، هجده
مقابل آن است .
در كتاب كافى و فقيه از امام صادق (عليه السلام ) از رسول الله صلى الله عليه و آله
و سلم است كه فرمود: ثواب صدقه ده مقابل است . و ثواب قرض هجده مقابل است . و صله و
احسان به برادران بيست مقابل ، و صله رحم 24 مقابل آن است .
از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه فرمود: قرض بدهم پولى را دوست تر دارم از
آنكه آن را صدقه و رايگان دهم . و كسى كه قرض بدهد و مدت آن را معين كند، پس در وقت
رسيد مدت پول او را رد نكرد، پس به هر روزى كه تاءخير مى افتاد از آن وقت ثواب صدقه
يك دينار براى او ثبت مى شود.
فرمود امام صادق (عليه السلام ): كسى كه به برادر دينى خود قرض الحسنه دهد براى
خشنودى خداى تعالى ، ثواب صدقه خواهد بود تا وقتى كه آن پول به او رد شود.
رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند: كسى كه قرض دهد برادر مسلمانش را، مى
باشد براى او به هر درهمى كه قرض داده ثواب و حسنات به قدر وزن كوه احد و كوه طور
سينا. و وقتى كه داد، اگر مدارا كند در مقابل مطالبه آن ، از صراط مثل برق جهنده
بگذرد. و كسى كه برادر مسلمانش نزد او شكايت از فقر كند و به او قرض ندهد، خداوند
بهشت را بر او حرام مى كند.
و اين روايات را در كتاب وسائل و غيره از ثواب الاعمال نقل كرده است .
در حديث مناهى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: كسى كه محتاج شود به او
برادر دينى او كه قرض خواهد و او ندهد با آنكه قدرت و تمكن دارد، خداوند بوى بهشت
را بر او حرام مى كند.
در كتاب من لا يحضر در باب اعتكاف از امام حسن مجتبى صلوات الله عليه نقل كرده كه
در ضمن حديثى فرمود: حديث كرد مرا پدرم از جدم رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم
كه فرمود: كسى كه سعى كند در برآوردن حاجت برادر دينى خود، گويا عبادت كرده نه هزار
سال كه روزها روزه و شبها به عبادت قيام كرده .
و اين روايت را ديگران هم نقل كرده اند با اضافه بعضى از آنها كه حضرت فرمود: سعى
در حاجت بهتر است از سى سال اعتكاف .
فصل پنجم : فضيلت صدقه و اقسام آن
بدان كه : آيات و روايات در فضيلت صدقه دادن زياد و خارج از حد احصاست . و
از آيات و روايات استفاده مى شود كه :
صدقات را ذات مقدس حق قبول مى فرمايد، و سبب بركت و زيادى مال مى شود، و باعث اداى
دين مى شود.
صدقه مردن بد را برطرف مى كند، و عمر را زياد مى كند.
صدقه از صاحبش هفتاد مردن بد را برطرف مى كند.
و زمين قيامت آتش است غير از محل ايستادن مؤ من كه صدقه او سايه بر سرش مى افكند.
و مفتاح روزى صدقه است .
صدقه سپرى است از آتش .
در چند روايت فرمودند: طلب نزول روزى كنيد بر خود به سبب صدقه دادن .
فرمودند: مداوا كنيد مريضهاى خود را به صدقه دادن .
صدقه بهتر است از بنده خريدن .
فرمود امام صادق (عليه السلام ): ملك الموت ماءمور قبض روح مى شود، پس اگر صدقه
دهد، اجلش برمى گردد.
و مواردى را ائمه (عليهم السلام ) بيان فرموده اند كه اجل آنان بعد از رسيدن به
واسطه صدقه برگشت و خدا مرگ را از ايشان برطرف كرد.
صدقه سبب آمرزش گناهان است .
خداوند صدقه را تربيت مى كند و بزرگ مى كند آن را مثل كوه احد و روز قيامت به او رد
مى شود.
اگر صبح و اول شب صدقه داد، خداوند عزوجل نحسى آن روز و شب را و بليات آن را از او
برطرف مى كند و شر آنچه نازل مى شود از آسمان به زمين از صدقه دهنده برطرف مى شود.
قضا و قدر بد را صدقه برطرف مى كند.
دفع مى شود به صدقه دردها.
و از سوختن و غرق شدن و خانه خراب شدن و ديوانگى و هفتاد قسم بليات ، صاحب صدقه
محفوظ مى باشد.
صدقه شب برطرف مى كند غضب پروردگار را، و گناه عظيم را محو مى كند، و حساب را آسان
مى كند.
صدقه روز مال و عمر را زياد مى كند.
صدقه روز گناه را آب مى كند مثل آنكه آب نمك را مضمحل و مستهلك مى كند.
صدقه پنهان بهتر است از صدقه آشكارا.
صدقه بر رَحِم فقير بهتر است .
تمام آنچه در اين فصل گفتيم مضمون روايات كتاب وسائل و ترجمه كلمات پيامبر صلى الله
عليه و آله و سلم و امام بود. و به همين مقدار اكتفا مى كنيم .
در كتاب مستدرك از كنز كراجكى به سند خود از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده است
كه فرمود: ملعون است ، ملعون است ، كسى كه خدا به او مالى ببخشد و هيچ صدقه ندهد.
آيا نشنيدى كلام رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم را كه فرمود: يك درهم صدقه
افضل است از نماز خواندن ده شب ؟
از امالى شيخ طوسى از رسول الله نقل است كه فرمود: كسى كه يك درهم در راه خدا عطا
كند، خدا براى او هفتصد حسنه مى نويسد.
حقير گويد: اين مفاد مطابق قرآن است . قال تعالى : مثل الذين
ينفقون اموالهم فى سبيل الله كمثل حبه انبتت سبع سنابل فى كل سنبله مائه حبه
- الايه . يعنى : مثل آن كسانى كه انفاق مى كنند مال را در راه خدا مثل دانه اى ست
كه هفت خوشه از آن برويد و در هر خوشه صد دانه باشد. و خدا مضاعف مى كند براى هر كه
بخواهد.
در مستدرك از علامه حلى در رساله سعيديه و ابن ابى جمهور در عوالى اللئالى از رسول
الله صلى الله عليه و آله و سلم نقل كرده اند كه فرمودند: صدقه پنج قسم است : يكى
به عموم مردم ، كه ده مقابل شود. دوم به صاحبان بليه و مرض و آفت ، كه يكى هفتاد
مقابل مى شود. سوم صدقه به قومان و خويشان ، كه يكى هفتصد مقابل مى شود. چهارم صدقه
به اهل علم ، كه يكى هفت هزار مى شود. پنجم صدقه در راه مردگان كه يكى هفتاد هزار
مقابل مى شود.
در وسائل از شيخ كلينى از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده كه فرمود: اگر صدقه و
احسان به برادران ايمانى جارى شود بر هشتاد دست - يعنى صاحب اولى به كسى دهد و آن
كس به شخص ديگر و آن شخص به ديگرى تا هشتاد نفر - همه هشتاد نفر اجر و ثواب مى برند
و از اجر صاحبش كسر نمى شود.
در خطبه اى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند: صدقه اگر بر چهل هزار دست
جارى شود، براى هر يك مثل اجر و ثواب مالك اول خواهد بود...
حقير گويد: بايد متوجه باشد كه در اين كار منت و اذيت و ريا و عجب وارد نشود كه
صدقه باطل مى شود. قال تعالى : ((لا تبطلوا صدقاتكم بالمن و
الاذى )). يعنى : اى كسانى كه ايمان آورده ايد، باطل نكنيد
صدقات خود را به منت و اذيت كردن . و همچنين ريا عمل و عبادت را باطل مى كند.
فصل ششم : صله رحم و فضيلت و ثواب آن
و حرمت قطع رحم
بدان كه : آيات و روايات مباركات در مدح و شرافت و فضيلت صله رحم و حرمت قطع
رحم زياد است و از حد تواتر افزون .
ملخص و ملفق آنها اين است كه : صله رحم عمر را زياد مى كند، و اجل رسيده را برمى
گرداند، و مال را زياد و اولاد را افزون مى كند، و خانه ها را آباد و ايمان را مى
افزايد، و اعمال را پاكيزه و بليات و فقر را برطرف مى كند.
از حضرت رضا (عليه السلام ) از آباء كرام خود از رسول الله صلى الله عليه و آله و
سلم نقل است كه فرمود: كسى كه ضمانت كند براى من به يك خصلت كه انجام دهد، من براى
او به چهار چيز ضمانت مى كنم . او صله رحم كند تا خدا او را دوست بدارد، و روزى او
را توسعه دهد، و عمر او را زياد كند، و داخل بهشت كند او را.
حضرت صادق (عليه السلام ) از رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم نقل فرمود كه :
شخص صله رحم مى كند و از عمر او سه سال باقى مانده ، پس سى سال مى شود. و سى سال
باقيمانده ، قطع رحم مى كند، پس سه سال مى شود.
و فرمود: صله رحم آباد مى كند خانه ها را و عمر را زياد مى كند.
و فرمود: صله رحم حساب را آسان مى كند و از مرگ بد نگهدارى مى كند.
در كافى 33 روايت به مضمون آنچه گفتيم نقل فرموده . و يكى از آن روايات اين است كه
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: جمعيتى كه فاجر باشند و از خوبان نباشند،
صله رحم كنند، مالهاى آنان زياد و عمرهاى آنان طولانى مى شود. پس چگونه خواهد بود
اگر ابرار و خوبان صله رحم كنند؟!
شيخ صدوق در كتاب من لا يحضر و غيره مناهى رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم را
نقل فرموده كه از آن جمله فرمود پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم : كسى كه برود به
سوى صاحب قرابت خود (يعنى بين او و آن كس خويشى باشد) و از مال دنيا هم براى او
ببرد. براى آنكه صله رحم كند، خداوند به او عطا فرمايد اجر صد شهيد. و براى او
خواهد بود به هر قدمى كه برمى دارد، چهل هزار حسنه و محو شود از او چهل هزار گناه ،
و بلند شود براى او چهل هزار درجه . و گويا صد سال عبادت خدا كرده است .
امام عسكرى صلوات الله عليه در تفسيرش نقل فرموده از رسول الله صلى الله عليه و آله
و سلم كه فرمود: كسى كه مراعات كند حق خويشان خود را، عطا شود به او در بهشت هزار
درجه . و دورى مابين هر درجه تا درجه ديگر به اندازه دويدن اسب خوب تندرو در صد سال
است . يكى از درجات از نقره و ديگرى از طلا و ديگرى از لولو و ديگرى از زمرد و
ديگرى از زبرجد و ديگرى از مشك ، و ديگرى از عنبر، و اين درجات از همين جنس ها مى
باشد.
و كسى كه مراعات كند حق خويشان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را (سادات ) به او
آنقدر درجات داده شود كه خدا داند. و زيادتى درجات او بر آن كسى كه مراعات حق
خويشان خود را مى كند، مثل زيادتى و فضيلت رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و
اميرالمؤ منين (عليه السلام ) است بر پدر و مادر خويش .
اما حرمت قطع رحم ، پس از واضحات قرآن و روايات است و نتيجه آن عكس نتيجه صله رحم
است : عمر را كوتاه مى كند، و مال و اولاد را كم و خانه ها را خراب مى كند، و خانه
ايمان را نيز خراب مى كند.
و اميرالمؤ منين (عليه السلام ) آن را از گناهانى كه وسيله سرعت فنا و زوال است
شمرده اند. و سبب انقطاع نسل مى شود.
فرمود امام باقر (عليه السلام ): در كتاب اميرالمؤ منين (عليه السلام ) است كه سه
خصلت است كه صاحب آن نمى ميرد تا آنكه به جزا و وبال آن برسد: ظلم و تعدى كردن ، و
قطع رحم ، و قسم دروغ خوردن .
در روايات از آن تعبير به ((حالقة ))
شده . يعنى مى تراشد و مستاءصل و نابود مى كند دين را او اشخاص را.
و روايات در مذمت و حرمت آن زياد است . به همين مقدار اكتفا مى كنيم .
فصل هفتم : فضيلت و ثواب اطعام مؤ من
آيات و روايات در مدح اطعام مؤ من زياده از حد احصا است .
در كتاب كافى بيست روايت در مدح و شرافت آن نقل فرموده كه خلاصه آن اين است كه امام
(عليه السلام ) فرمود: كسى كه سير كند مؤ منى را، بهشت براى او ثابت شود.
فرمود رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم : كسى كه سه نفر از مسلمانان را اطعام
كند، خدا او را سه بهشت اطعام فرمايد؛ بهشت فردوس ، و بهشت عدن و درخت طوبى .
امام (عليه السلام ) فرمود: اطعام دو نفر مؤ من افضل است از يك بنده آزاد كردن .
فرمود: كسى كه مؤ منى را سير كند، خدا او را از ميوه هاى بهشت اطعام فرمايد. و احدى
ثواب او را نداند مگر ذات مقدس حق .
امام (عليه السلام ) فرمود: حق مهمان بر ميزبان بيشتر و بالاتر است . زيرا وقتى كه
وارد مى شود به آمرزش صاحب خانه و اهل بيتش وارد مى شود و روزى خدا را مى خورد، و
وقتى كه خارج شود گناهان آنان را برطرف مى كند.
و فرمود: يك خوراك كه برادر مسلمانت نزد تو بخورد و سير شود، بهتر است از يك بنده
آزاد كردن .
و به اين مضمون چند روايت وارد شده است .
فرمود امام صادق (عليه السلام ): اطعام كنم مؤ منى را محبوبتر است به سوى من از
آزاد كردن ده بنده و ده حج .
و فرمود: اطعام مؤ من احياى مؤ من است . و من احيا مؤ منا
فكانما احيا الناس جميعا. تمام شد روايات كافى .
شيخ صدوق در آخر ثواب الاعمال خطبه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را نقل كرده
است كه از آن جمله فرمود: كسى كه اطعام كند طعامى را جهت ريا و سمعه (يعنى براى
خودنمايى و رضايت خلق ) اطعام فرمايد خداى تعالى به او از صديد جهنم به مثل آن طعام
. و خدا قرار مى دهد اين طعام را آتش در شكم او تا آنكه حكم فرمايد بين مردم .
فصل هشتم : اعانت ضعيف
بدان كه : به حكم عقل و نقل اعانت ضعيف و مظلوم واجب و لازم بر هر فردى است
. و در روايات زيادى ارشاد به اين حكم عقل فرموده اند. و فرموده اند: ذات مقدس حق
اعانت مى كند مؤ من را مادامى كه اين مؤ من در مقام اعانت برادر مؤ من خود باشد.
شيخ صدوق به سند خود از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده است كه فرمود: هيچ مؤ
منى نيست كه اعانت كند مؤ من مظلومى را، مگر آنكه از يك ماه روزه گرفتن و اعتكاف در
مسجدالحرام افضل است . و كسى كه مؤ منى را يارى كند، خدا او را در دنيا و آخرت يارى
مى كند. و اگر يارى نكند با آنكه قدرت يارى دارد، خدا او را در دنيا و آخرت يارى
نكند.
و غير اين روايات زياد است كه در بحار ج 16/123 ذكر فرموده است .
و گذشت در فصل اهميت و فضيلت وضو كه : كسى را در قبر تازيانه عذاب زدند و قبر او پر
از آتش شد، به جهت آنكه يك روز بى وضو نماز خوانده بود و عبور كرد به ضعيفى و او را
يارى نكرد.
در خبر مناهى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: كسى كه سعى كند در برآوردن
حاجت نابينايى و حاجت او را برآورد، عطا فرمايد خداوند تعالى به او برات نجات از
نفاق و از آتش و هفتاد حاجت دنياى او را برآورد.
فصل نهم : فضيلت و شرافت تعليم كارهاى
خير
بدان كه : آيات و روايات در فضيلت علم و عالم و متعلم زياد است و احصاى آن
ميسور نيست . ما به ذكر چند روايت مى پردازيم :
شيخ كلينى در كتاب كافى به سند خود از ابوبصير نقل كرده كه گفت : شنيدم از امام به
حق ناطق جعفرالصادق صلوات الله عليه فرمود: كسى كه تعليم دهد كار خيرى را به ديگرى
، براى او خواهد بود مثل ثواب آن كسى كه عمل كند به دستور او.
عرض كرد: اگر آن ديگرى به ديگرى تعليم كرد، باز جارى است براى اولى ؟ فرمود: بلى ؛
اگر به تمام مردم تعليم دهد، مثل ثواب همه براى ياد دهنده خواهد بود.
عرض كرد: اگر شخص اول ياد دهنده بميرد؟ فرمود: هر چند بميرد ثواب براى او جارى است
.
و در بصائر همين خبر را به دو سند از ابوبصير نقل كرده .
و ايضا در بصائر به سند خود از امام باقر صلوات الله عليه است كه رسول الله صلى
الله عليه و آله و سلم فرمودند: براى تعليم دهنده عمل خير حيوانات روى زمين و
ماهيان دريا و هر صاحب روحى كه در هواست و جميع اهل آسمان و زمين استغفار مى كنند.
و عالم و متعلم در اجر و ثواب مساوى هستند...
و در روايت ديگر براى عالم فضيلتى علاوه بيان فرموده اند.
و ايضا در بصائر از جابر از امام صادق (عليه السلام ) نقل است كه فرمود: طلب آمرزش
مى كنند براى معلم كار خير حيوانات زمين و ماهيان دريا و هر كوچك و بزرگى كه در
زمين و آسمان است .
در ثواب الاعمال به سند خود از امام صادق (عليه السلام ) نقل است كه فرمود: كسى كه
كلام حقى بگويد و مردم به آن عمل كنند، براى او خواهد بود مثل ثواب كسانى كه عمل به
آن مى كنند. و اگر كلام باطلى بگويد كه وسيله ضلالت و گمراهى و معصيت مردم شود،
براى او خواهد بود مثل گناه آن كسانى كه به آن باطل عمل كنند.
و روايات بر اين مضامين زياد است و در ابواب متفرقه ذكر كرده اند. و از اين روايت
استفاده مى شود كه :
هر كس خيرى تعليم دهد، چه واجب باشد و چه مستحب مثل عبادات و اجزاى آن و ذكرها و
دعاها و قرائت قرآن و سائر اعمال خيريه ، براى او خواهد بود مثل ثواب و اجر تمام
كسانى كه عمل كنند به آن مادامى كه اين عمل خير را انجام مى دهند. و اگر چه ياد
دهنده بميرد، ثواب براى او جارى است و در نامه حسنات او ضبط مى شود و ثواب آن از او
منقطع نمى شود.
و همچنين است اعمال شر و باطل ، كه هر كس باعث وقوع آن شود، در نامه سيئات او مثل
گناه عمل كنندگان ثبت مى شود، هر چند بميرد.
در كتاب كافى به سند صحيح از امام باقر (عليه السلام ) نقل
كرده كه فرمود آن كسى كه تعليم علمى دهد از شما، براى اوست اجر و ثوابى مثل اجر و
ثواب متعلم علاوه بر فضيلتى كه دارد...
و ايضا در كافى به سند صحيح ديگر از امام باقر (عليه السلام ) است كه فرمود: كسى كه
تعليم دهد راه هدايت و سعادتى را، براى او خواهد بود مثل اجر كسانى كه به دستور او
عمل كنند و از اجر عمل كنندگان هيچ كسر نمى شود. و كسى كه تعليم كند راه ضلالت و
گمراهى را، براى او خواهد بود مثل گناه آن كسانى كه عمل به آن مى كنند و از گناه
عمل كنندگان كسر نمى شود.
و همين مفاد را در ثواب الاعمال به سند ديگر از امام باقر (عليه السلام ) نقل كرده
است . و همچنين جناب برقى در محاسن دو روايت ديگر از امام باقر (عليه السلام ) به
همين مضمون نقل كرده است .
در احتجاج طبرسى از اميرالمؤ منين (عليه السلام ) است كه در جواب زنديقى نقل فرمود
از رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم كه فرمود: كسى كه سنت و طريقه حقى ميان
مردم قرار دهد، براى او خواهد بود مثل اجر و ثواب كسانى كه به آن عمل كنند و ثواب
از او منقطع نمى شود تا روز قيامت . و اگر طريقه باطلى دائر كند، براى او خواهد بود
مثل گناه عمل كنندگان به آن تا روز قيامت .
در كتاب مستدرك ج 2/368 چهارده روايت دليل بر اين مدعا نقل كرده است . و در وسائل
كتاب وقوف ص 651 هفت روايت نقل كرده كه مفاد آنها بيان چيزهايى است كه بعد از مرگ
ثواب آن به انسان مى رسد و از آن جمله مدعا را شمرده است . و در ص 489 و 496 روايات
دليل مدعا را نقل فرموده است .
و روايات ثواب تعليم و تعلم و عظمت و فضيلت و اجر و شرافت آن زياده از حد احصاست .
و در بحار ج 1/163 - 186 و 213 و ج 2/2 - 25 ج 3/175 و ج 15/181 و ج 21/110 - 116 و
ج 23/42 روايت راجع به مطلوب مذكور است . و در باب چهاردهم روايات مربوط به اينجا
بيايد ان شاء الله تعالى .