2- مسجد فتح
مهمترين مسجد از مساجد فتح مسجدى است كه به نام مسجد فتح يا مسجد الاعلى و
مسجد الاحزاب شهرت دارد.اين مسجد بر روى كوه واقع شده است.
مسجد فتح بر روى كوهى قرار گرفته كه پشت آن كوه مسير حفر خندق در جنگ احزاب
بوده است.در واقع اين كوه محل استقرار رسول خدا-ص-در جريان جنگ احزاب بوده است.
در آن مكان حضرت نمازهاى يوميه خود را مىخواندهاند و بعدها مانند موارد ديگر
اين مكان به مسجد تبديل شده است. نكته مهم آن است كه حضرت در اين مكان دعا براى
پيروزى سپاه كردند و اين دعا مستجاب شد.روايتشده است كه حضرت در روز دوشنبه
دعا كردند و چهار شنبه شب بود كه دعاى حضرت مستجاب شده و احزاب شكستخورده
مدينه را ترك كردند. (1)
اين مسجد كه نام ديگر آن مسجد الاعلى بوده از همان آغاز مورد عنايت مسلمانان
بوده است. در اين مسجد،بنا به نقل ابن شبه،دقيقا محلى كه رسول خدا-ص-در آنجا
دعا كردهاند،به صورت اسطوانهاى در صحن مسجد مشخص بوده است.
مسجد فتح حدود 24 متر مربع و ارتفاع آن حدود سه متر است.
اين مسجد از مساجد مورد اعتناى مسلمانان به شمار مىرود و در روايات اهل بيت
و منابع شيعه،به نماز خواندن در آن،تاكيد و سفارش فراوان شده است. (2)
در روايت ديگرى آمده كه سوره فتح در اين مسجد بر رسول خدا-ص-نازل شد.
از آنجا كه مسجد فتح را با نام مسجد احزاب و مسجد خندق نيز مىشناسند،طبعا
بايد با جنگ احزاب ارتباط داشته باشد نه با سوره فتح كه در حديبيه نازل شده
است.
نام ديگر آن نيز«مسجد الاعلى»است،اين مسجد در قسمت جنوبى(قبله)داراى شبستان
و در قسمتشمالى داراى صحن است.عرض و طول آن به ترتيب 50/8 و 10 متر است.
پس از مسجد فتح،پنج مسجد ديگر قرار دارد كه به ترتيب مكانى و بر اساس آنچه
در نقشه آمده است،آنها را معرفى مىكنيم.
3.مسجد فاطمة الزهراء-س-
درباره اين مسجد نيز اطلاعات تاريخى قديمى وجود ندارد.گويا در اين حدود
مسجدى به نام سعد بن معاذ بوده كه يا از ميان رفته و يا همين مسجد است.
از آنجا كه اين مساجد به عنوان مساجد سبع شهرت داشته،احتمال مىرود كه مسجدى
مستقل با نام سعد بن معاذ وجود داشته است.
در حال حاضر مسجد حضرت فاطمه-س-داراى 5/7 متر طولو حدود 5/2 متر عرض است و
محراب كوچكى نيز در آن وجود دارد.
4.مسجد امام على بن ابى طالب-ع-
از ميان شش مسجد موجود،همان گونه كه از نقشه معلوم مىشود،مسجدى نيز اختصاص
به على بن ابى طالب-ع-دارد.آنچه از مساجد سبع در متون قرون نخستين هجرى ياد
شده،تنها مسجد فتح،مسجد سلمان و مسجد على بن ابى طالب-ع-است.برخى از محققان بر
آنند مسجدى كه اكنون به نام ابوبكر شهرت دارد همان مسجد على-ع-است،كما اين كه
مسجدى كه با نام مسجد على-ع-شناخته مىشود،مسجد ابو بكر است.مىدانيم كه امير
المؤمنين-ع-نقشى بسيار اساسى و مهم در جريان غزوه احزاب داشته و طبعا به نام او
و سلمان،مسجدى از قديم در اين ديار باقى مانده است. (3)
گذشت كه مسجدى نيز به نام امير مؤمنان-ع-در مناخه،در نزديكى مصلى وجود دارد
و گويا امام در آنجا(در جريان محاصره عثمان)نماز عيد را برگزار كرده است.
5.مسجد سلمان
يكى ديگر از مساجد اين ناحيه،مسجدى است منسوب به سلمان فارسى.سلمان با
پيشنهاد كندن خندق،نقش مهمى در جنگ احزاب داشته است.اين مسجد در گذر زمان آباد
شده و مورد عنايت زائران حرم نبوى بوده است.مورخان و سفرنامه نويسان نيز به
وجود آن اشاره كردهاند.اينمسجد داراى شبستان و صحن است و 50/8 متر طول و 7
متر عرض دارد.در منابع شيعى آمده است كه در مسجد سلمان فارسى نماز خوانده شود.
(4)
6.مسجد ابو بكر
پايينتر از مسجد سلمان،مسجد ابوبكر قرار دارد.اين مسجد نيز بر زمينى مرتفع
قرار گرفته كه با پشتسر گذاشتن چند پله مىتوان به آن رسيد.ساختمان اين
مسجد،همانند مسجد فتح از دوره عثمانى باقى مانده است و اصلاحاتى در آن صورت
گرفته است.
مسجد ديگرى نيز منسوب به ابو بكر در مناخه و در فاصله نزديك با مسجد مصلى
قرار دارد. محتملا اين مسجد همانند برخى از مساجدديگر همين منطقه به دست عمر بن
عبد العزيز ساخته شده است.مساحت اين مسجد در حدود 200 متر مربع است.
7.مسجد عمر
مسجد ديگر اين منطقه كه پايينتر از مسجد ابو بكر(جنوب شرقى آن)قرار
گرفته،مسجد منسوب به عمر است.به نوشته يك محقق،تا قرن نهم هجرى،هيچ نشانى از
اين مسجد در منابع ديده نشده است.همو احتمال قريب به يقين داده كه مسجد اندكى
قبل از سال 1303 قمرى ساخته شده است.مساحت مسجد عمر 123 متر مربع است.به نام
همين خليفه مسجدى نيز در مناخه وجود دارد.
مسجد ذباب
ذباب نام كوه كوچكى استحد فاصل ميان كوه احد و كوه سلع.اين منطقه از مراكز
استقرار نيروهاى مسلمان در جريان جنگ احزاب بود.در بالاى كوه ذباب،چادرى براى
رسول خدا-ص-نصب شده بود كه از آنجا عمليات مقدماتى مسلمانان در كندن خندق و
تعيين جايگاه آن نيروها را نظارت مىكرد.در محل اين چادر كه نمازگاه رسول
خدا-ص-در آن ايام نيز بود،مسجدى بنا گرديد كه نام همان كوه،يعنى ذباب،بدان داده
شد.
اين سيره حسنه مسلمانان بود كه هر كجا رسول خدا-ص-نماز مىگزارد،مسجدى
مىساختند و اين مساله اعتقاد عميق صحابه،تابعين و نسلهاى مسلمان را به مساله
تبرك نشان مىدهد.نام ديگر اين مسجد را«مسجد الرايه»گفتهاند،گويا بدان سبب كه
پرچم اسلام بر بالاى كوه بر افراشته بوده است.مسجد ذباب بسيار كوچك است و طول و
عرض آن از چهار متر تجاوز نمىكند.
مسجد ثنية الوداع
ثنية الوداع به مدخل ورودى شهر اطلاق مىشود;جايى كه از مسافران استقبال به
عمل مىآيد.مدينه داراى دو ثنيه بوده است;يكى به سمت مكه و ديگرى به سوى
شام.آنچه اكنون باقى مانده و جاى آن مشخص است،مدخل شام است كه در جاده احد قرار
دارد.در اين مسير، در قسمت غرب آن،كوههاى سلع و ذباب و در سمت راست آن مسجد
ثنية الوداع قرار دارد. رسول خدا-ص-در بازگشت از تبوك،در اينجا مورد استقبال
قرار گرفته است.نوجوانان شهر در مراسم استقبال اين شعر را مىخواندند كه:
طلع البدر علينا من ثنيات الوداع وجب الشكر علينا ما دعى لله داع جئتشرفت
المدينة مرحبا يا خير داع
در روايتى ديگر آمده كه اين شعر در ابتداى ورود رسول خدا-ص-به محله بنى
النجار در آغاز هجرت سروده شده است.بناى فعلى اين مسجد،مربوط به دوره سعودى
است.
مسجد بنى حرام الكبير
گفتهاند رسول خدا-ص-به خانههاى انصار مىآمد و در آنجا نماز مىگزارد.در
اين كه رسول خدا-ص-در مسجد بنى حرام نماز خوانده يا نه،اختلاف وجود دارد.اين
مسجد در شعب بنى حرام،در غرب كوه سلع و در قسمت راست جادهاى كه به سمت مساجد
فتح مىرود،واقع شده است.
مسجد سقيا
اين مسجد در حره سقيا قرار داشته و طبق روايتى،رسول خدا-ص-در آنجا از آب چاه
سقيا وضو گرفته و براى مردم مدينه دعا كرده است.همچنين گفتهاند كه رسول
خدا-ص-در مسير حركت به بدر در آنجا تامل كرده و پس از سان ديدن از سپاه،افراد
كم سن و سال را بازگرداند. در اين باره كه آيا اين مسجد باقى مانده يا از بين
رفته است دو نظر وجود دارد.برخى بر اين باورند كه اين مسجد از بين رفته و برخى
آن را باقى مىدانند.
در داخل محوطه بزرگ ايستگاه عنبريه كه در گذشته ايستگاه قطار شهر مدينه
بوده،در گوشهاى از آن،مسجدى است بسيار كهنه و كثيف.اين مسجد در آثار تاريخى،با
نام مسجد سقيا شناخته شده;جايى كه رسول خدا-ص-هنگام رفتن به بدر،در آنجا تامل
كردند.در يكى از نوشتههاى تاريخى متاخر درباره محل آن آمده است كه مسجد سقيا
در داخل محوطه ايستگاه قطار در عنبره،در قسمت جنوب شرقى آن قرار دارد. (5)
وقتى ما به داخل اين مسجد رفتيم مشاهده كرديم كه در داخل آن سه اتاق در
عرض هم و محرابى در اتاق وسط قرار دارد. طول مسجد با ديوار 12 متر و عرض ديوار
4 متر.متاسفانه به دليل بى توجهى به آن بسيار كثيفو دور از شان يك مسجد بود.
مسجد عروه
اين مسجد در وادى عقيق قرار گرفته است.رسول خدا-ص-در اين مسجد نيز نماز
گزارد.گويا بعدها مسجد بزرگى بر جايگاه قديمى آن ساخته شده است.
مسجد مالك بن سنان
اين مسجد نيز در توسعه غربى مسجد از ميان رفته است.روايتشده كه رسول
خدا-ص-در كنار اين مسجد دعا مىخوانده است.
مسجد فاطمه صغرى،فرزند امام حسين-ع-
اين بانو پس از آن كه از منزل حضرت فاطمه-ع-به دليل تخريب آن براى مسجد
بيرون رانده شد،به خانه ديگرى در آمد كه بعدها به نام مسجد فاطمه معروف شده و
در توسعه غربى مسجد از ميان رفته است.
مسجد المنارتين
اين مسجد در راه عقيق قرار گرفته و رسول خدا-ص-در محل آن نماز گزارده است.
مسجد فيفاء الخيار
پيامبر-ص-در غزوه العشيره در محل فيفاء الخيار،نماز گزارد و با اصحاب در
آنجا غذا خورد. آثار اين مسجد نيز در توسعه دانشگاه اسلامى مدينه از ميان رفته
است.
مسجد بلال بن ابى رباح
اين مسجد تا قبل از تخريب در محل دار الحكومه بوده است.در محل آن،رسول
خدا-ص-نماز عيد را برگزار كرده و بلال نيز در آنجا نافله مىخوانده است.
مسجد المغسله
اين مسجد با نام مسجد بنى دينار نيز شناخته مىشود.ابن شبه نوشته است كه
رسول خدا-ص-بارها در اين مسجد نماز خوانده است.اين مسجد اكنون در منطقهاى قرار
دارد كه آن را«مالحه»نامند و خانههاى زيادى اطراف آن را گرفته است. (6)
بقيع و اماكن متعلق به آن
قبرستان بقيع
يكى از پر خاطرهترين مكانهاى مدينه،بقيع است;جايى كه نخست آن را بقيع
الغرقد مىناميدند.«غرقد»نوعى درخت بوده كه در گذشته،در محل اين قبرستان و يا
در كنار آن قرار داشته و محتملا به تدريج با گسترش قبرستان،آن درختها-كه به نظر
برخى توتستان بوده-از ميان رفته است.بقيع پيش از اسلام،گورستان مردم يثرب بوده
و پس از اسلام نيز به عنوان مهمترين گورستان مدينه شناخته شده است.اين گورستان
با وسعت نسبتا زياد خود،در طول قرون مختلف اسلامى مدفن صحابه،تابعين و مهمتر از
همه،چهار تن از امامان-عليهم السلام-بوده و از اين رو محل زيارت تمامى زائران
مدينه منوره است.بقيع در ناحيه شرقى مسجد النبى و تقريبا در فاصله دويست مترى
آن قرار دارد.اين قبرستان تا يكصد سال پيش خارج از حصار قرار داشت،اما اكنون
تقريبا در ميان شهر مدينه واقع شده و با چهار خيابان محاصره گرديده
است;ستين،عبد العزيز،ابى ذر،باب العوالى.
بقيع در زمان رسول خدا-ص-نيز زيارتگاه بوده و آن حضرت برخى شبها خانه را ترك
كرده و تنها به بقيع مىرفته و در آنجا به راز و نياز با خدا مىپرداخته
است.برخى دختران آن حضرت و نيز برخى از ياران نزديكش در بقيع مدفونند;كسانى چون
عثمان بن مظعون كه از صحابى مورد علاقه رسول خدا-ص-بود.
قبرستان بقيع تا قبل از تسلط آل سعود،قبههاى متعددى داشت كه بر روى قبور
خاصى ساخته شده بود.اما اكنون به صورت فضاى باز و سادهاى در آمده است و قبرها
جز نشانى ساده،به صورت سنگى كه بالاى سر آنها گذاشته شده،چيزى ندارد.با وجود
اين،تعلق خاطر مسلمانان به مدفون شدگان بقيع باعث گرديده است تا قبر عدهاى از
بزرگان مدفون،مشخص باقى بماند;گرچه به مرور زمان،قبور صدها بلكه هزاران تن از
صحابه و تابعين به دست فراموشى سپرده شده و قبر آنان نا مشخص مانده است.
سفرنامهها و كتابهاى تاريخى كه در قرون مختلف به نگارش در آمده استحكايت
از اعتناى كامل زائران حرم نبوى به اين قبرستان مىكند.مسلمانان از هر فرقه و
مسلك پس از زيارت خير البشر به زيارت مدفون شدگان در بقيع مىآمده و خاطره پر
شكوه عصر نخستين اسلامى و مظلوميت امامان را زنده مىكردهاند.متاسفانه اين
قبور به دليل عقايد خاص حاكمان جديد عربستان تخريب گرديده و باعث دلخورى
جمعيتهاى ميليونى مسلمانان زائر و غير زائر دنياى اسلام شده است. تخريب اين
قبهها البته از روى توجه به ساده زيستى نبوده است!
مدفون شدگان در بقيع
قبر امامان شيعه
مهمترين دفن شدگان بقيع از ديدگاه شيعيان،چهار تن از امامان معصوم هستند كه
در كنار يكديگر به خاك سپرده شدهاند.
1.امام مجتبى-ع-
ريحانه رسول خدا-ص-،حسن بن على-ع-،در پانزدهم رمضان سال سوم هجرت به دنيا
آمد. وى و برادرش امام حسين-ع-مورد علاقه شديد رسول خدا-ص-بودند و به عنوان
فرزندان آن حضرت شناخته مىشدند.امام مجتبى-ع-بعد از رسول خدا-ص-،در كنار پدرش
امير مؤمنان-ع-،در جنگهاى جمل،صفين و نهروان شركت كرد.پس از شهادت امير
مؤمنان-ع-،با نصب پدرش،مردم عراق با او بيعت كردند،اما به دلايل متعددى وى را
همچون پدرش در جنگ با معاويه تنها گذاشتند.او نيز به اجبار حكومت را رها كرد و
عازم مدينه شد.اين رخداد در سال 41 هجرى قمرى اتفاق افتاد.پس از آن،امام
مجتبى-ع-به مدت ده سال در مدينه با شيعيان خود مرتبط بود.وى اسوه اخلاق بود و
بارها اموال خويش را نصف كرد و نيمى از آن را در راه خدا بخشيد.عاقبت به توطئه
معاويه و به دست همسر نابكارش كه دختر اشعث بن قيس بود،مسموم شد و به شهادت
رسيد.مردم مدينه در سوگ آن امام به ماتم نشستند.امام علاقهمند بود تا در كنار
جدش رسول خدا-ص-به خاك سپرده شود;اما مروانيان با همكارى شخصى كه ادعاى مالكيت
زمينى را داشت كه رسول خدا-ص-در آنجا مدفون شده بود،مانع اين كار شدند;لذا آن
حضرت را در بقيع به خاك سپردند.
2.امام سجاد-ع-
امام سجاد-ع-چهارمين امام شيعه است.او در سال 38 قمرى متولد شد و دوران رشد
خود را در عهد امامت امام مجتبى-ع-و پدر خود حسين بن على-ع-سپرى كرد.در كربلا
حاضر شد، اما به دليل بيمارى نتوانست در جنگ شركت كند.پس از آن قريب سى و چهار
سال;يعنى تا سال 94 قمرى،رهبرى شيعه را بر عهده داشت.اين دوره،دورهاى سخت بود
و شيعيان به شدت تحت فشار امويان قرار داشتند.آن حضرت از راههاى گوناگون
توانستشيعيان خالص را در اطراف خويش گرد آورد و راه را براى فرزندش امام
باقر-ع-باز كند.از مهمترين يادگارهاى امام سجاد-ع-دعاهاى آن حضرت است كه مشحون
از مفاهيم عالى اخلاقى و عبادى و سياسى است و پس از قرآن و نهج البلاغه،يكى از
مهمترين متون دينى ما به شمار مىآيد.
امام سجاد-ع-در سال 94 ق.به تحريك وليد بن عبد الملك مسموم گرديد و به شهادت
رسيد و در كنار امام مجتبى-ع-در بقيع مدفون شد.
3.امام باقر-ع-
آن حضرت پنجمين امام شيعه است و در سال 58 قمرى به دنيا آمد و تا سال 94
قمرى در كنار پدرش در مدينه زندگى مىكرد.پس ازرحلت پدر،رهبرى شيعه را در دست
گرفت و به جهتشهرت علمى و فقهى خويش،شاگردان فراوانى گرد او جمع شدند.آن امام
را به دليل همين علم و دانش«باقر العلوم»;يعنى شكافنده علوم لقب دادند.جابر
انصارى،از آخرين صحابه بر جاى مانده،سلام رسول خدا-ص-را به او رساند و امام را
بوسيد.امام در اوج نزاعهايى كه ميان عالمان مدينه بر سر مسائل اعتقادى و احكام
فقهى در گرفته بود،خطوط روشنى را در فقه تبيين كرد كه تكيه گاه شيعيان در مذهب
اصيل شيعه است.
امام باقر-ع-در سال 114 يا 117 ق.به تحريك هشام بن عبد الملك به شهادت رسيد
و در كنار پدرش حضرت سجاد-ع-در بقيع دفن شد.
پىنوشتها
1-تاريخ المدينة المنوره،ج 1،ص 60
2-بحار الانوار،ج 20،ص 230
3-در بحار الانوار،ج 20،ص 230،از مسجد امير المؤمنين-ع-ياد شده است.
4-بحار الانوار،ج 97،ص 225
5-المعالم الاثير فى السنة و السيره،ص 254
6-تصوير آن را بنگريد در تاريخ معالم المدينة المنوره،ص 116