قسمتهاى داخلى مسجد النبى-ص-
مسجد پيامبر در آغاز عبارت از زمينى بود كه حصارى گلى در اطراف آن كشيده
بودند.بر فراز بخشى از آن نيز سقفى از شاخههاى خرما بود كه مانع تابش آفتاب بر
نمازگزاران مىشد. با اين حال،به تناسب مسجد بودن و نيز به تناسب آن كه يك
ساختمان براى عبادت بود، قسمتهاى مختلفى داشت.يادگارهاى رسول خدا-ص-در گوشه و
كنار آن نيز خود در ايجاد آثار خاص مذهبى مؤثر بود;آثارى كه هر كدام نشانهاى
از معنويت اصيل اين مسجد است. قسمتهايى نيز بعدها ضميمه شد كه در اينجا به
توضيح مختصرى درباره هر قسمت مىپردازيم.
روضه شريفه
قسمتى از مسجد النبى كه در ناحيه جنوب(رو به سمت قبله)شرقى قرار دارد،به نام
روضه مطهره و روضه شريفه شناخته مىشود.اين قسمت فضيلت زيادى دارد;چرا كه در
حديث رسول خدا-ص-به عنوان روضهاى بهشتى معرفى شده است:«ما بين بيتى[قبرى]و
منبرى روضة من رياض الجنة».اين حديث مورد اتفاق فريقين است.همچنين،به اتفاق
روايات اهل بيت-ع-،اين روضه شامل خانه حضرت فاطمه-س-نيز مىشود.مساحت روضه
شريفه 22 متر طول و 15 متر عرض دارد كه مجموعا 330 متر مربع مىشود.
در محدوده روضه مطهره،سه مكان مقدس وجود دارد;مرقد مطهر پيامبر،منبر و
محراب،كه به ترتيب درباره آنها سخن مىگوييم:
مرقد مطهر رسول خدا-ص-
يكى از بهترين نقاط مسجد،مدفن رسول خدا-ص-است;پيامبرى كه محبوب خدا و خلق
بوده و ميراث گرانبهاى اسلام،حاصل تلاش بيست و سه ساله اوست.در كناره شرقى
مسجد، حجرههايى براى زندگى همسران رسول خدا-ص-ساخته شد كه تا قريب نود سال پس
از رحلت آن حضرت نيز سرپا بود.ابتدا حجرهاى براى سوده،پس از آن عايشه و در
امتداد آن، حجرهاى براى حضرت فاطمه-س-ساخته شد.مورخان نوشتهاند كه رسول
خدا-ص-در حجرهاى كه وفات يافت،مدفون شد.طبق آنچه اهل سنت روايت كردهاند رسول
خدا-ص-در حجره عايشه بوده است.احتمال ديگر نيز آن است كه حجرهاى در ميان حجره
عايشه و حجره حضرت فاطمه-س-بوده كه آن حضرت براى استراحت در آنجا بسر مىبرده و
اختصاص به هيچ يك از همسرانش نداشته است.رسول خدا-ص-در آنجا بسترى بود و در
همان جا وفات يافت.پس از رسول خدا-ص-اين حجره دو نيمه شد،نيمى در برگيرنده قبر
رسول خدا-ص-و نيمى ديگر در اختيار عايشه بوده است.
مرقد رسول خدا-ص-در زمان خليفه دوم در اتاق كوچكى قرار داشت و تا زمان توسعه
مسجد در عهد وليد،به همان شكل باقى بود.در آن زمان كه قسمتشرقى مسجد توسعه
يافت، مرقد مطهر در مسجد قرار گرفت و گرد آن يك پنج ضلعى كشيده شد.
اكنون محدوده حجره طاهره كه مرقد نيز در داخل آن قرار دارد،240 متر(16 متر
طول و 15 متر عرض)مساحت دارد كه ضريحى مطلا در اطراف آن كشيده شده است.در چهار
گوشه حجره طاهره چهار ستون مستحكم بنا شده كه گنبد سبزى بر روى آن قرار
دارد.اين حجره داراى چند در است:در حجره فاطمه-س-كه نشانه محل حجره آن
حضرت-سلام الله عليها-است،در تهجد در شمال حجره،در وفود يا باب الرحمه در جهت
غرب و در توبه يا باب الرسول در جهت جنوب(قبله).
در حجره طاهره،محلى به عنوان قبر فاطمه-س-مشخص شده است.اين قبر بر اساس
روايات و اقوالى است كه مدفن آن بانوى گرامى را در خانه خود مىداند.محل قبر با
بقعه كوچكى مشخص شده و در داخل ضريح جاى گرفته است.در قسمت جنوبى اين بقعه
محراب فاطمه-س-قرار دارد.
منبر
يكى از مكانهاى مقدس در مسجد،محل منبر رسول خدا-ص-است.در روايات نقل شده كه
پيامبر در آغاز با تكيه بر درختخرما،به ايراد خطبه مىپرداخت.يكى از اصحاب
پيشنهاد ساختن منبرى داد تا رسول خدا-ص-بر روى آن بنشيند تا هم مردم او را
ببينند و هم آن حضرت از ايستادن خسته نشود.در برخى ديگر از روايتها آمده است كه
پيش از آن سكويى از گل ساخته بودند كه آن حضرت بر روى آن مىنشست و تنها در سال
هفتم هجرت بود كه منبرى چوبين براى آن حضرت ساخته شد.
از اين منبر سه پلهاى تا زمان حكومت معاويه استفاده مىشد.معاويه براى كسب
وجهه و اثبات حقانيتخود!خواست تا منبر رسول خدا-ص-را از مدينه به شام ببرد،اما
مردم مدينه با اعتراض خود از اين كار ممانعت كردند.بعدها نجارى،شش پله بر همان
منبر افزود كه نه پله شد.اين منبر بر اثر گذشت زمان از ميان رفت و قسمتى از آن
در قرن ششم به عنوان تبرك مورد استفاده بوده است.گفتهاند كه سوخته آن منبر در
محلى كه اكنون منبر فعلى قرار دارد، دفن شده است.
منبرى كه در حال حاضر وجود دارد منبرى است كه سلطان مراد عثمانى در سال 998
ه.ق. دستور ساخت و نصبش را داد و داراى دوازده پله است.اين منبر كه اكنون در
مسجد النبى قرار دارد،يك اثر ارزشمند هنرى است.
محراب
محراب در محلى ساخته شده است كه رسول خدا-ص-در آنجا نماز مىگزارد و پيشانى
خويش را به عنوان سجده در برابر حق تعالى بر خاك آن مىنهاد.محل نماز رسول
خدا-ص-كاملا مشخص است و در اين كه محل آن،محل همين محراب فعلى است،هيچ ترديدى
وجود ندارد.زمانى كه وليد دستور توسعه مسجد را داد و عمر بن عبد العزيز آن را
اجرا مىكرد،بر جايگاه نماز رسول خدا-ص-محرابى ساخته شد.اين محراب در طول زمان
دگرگونيهايى را تحمل كرده و بناى فعلى آن از دوره سلطان اشرف قايتباى باقى
مانده است. در دوره عثمانى تزييناتى با آيات قرآن در آن صورت گرفته است.
محرابهاى ديگرى نيز كه محل نماز برخى از خلفا بوده در مسجد ساخته شده كه از
جمله آنها محراب عثمان است.
از مهمترين اين محرابها محراب تهجد است.تهجد به معناى شب زندهدارى
است.نوشتهاند كه رسول خدا-ص-در زمينى كه در پشتخانه حضرت فاطمه-س-بوده،شبها
به عبادت و تهجد مىپرداخته است.اكنون محل آن در نزديكى خانه حضرت فاطمه-س-مشخص
است و پس از ورود از باب جبرئيل،در سمت چپ،درست در برابر محل صفه قرار
دارد.زمين مجاور آن مانند محل صفه اندكى بلندتر از سطح زمين مسجد است.
ستونهاى مسجد
سقف مسجد بر ستونهايى قرار داشت كه علاوه بر نگهدارى از سقف،مورد استفاده
رسول خدا-ص-و اصحاب نيز بود.از هر ستونى خاطره ويژهاى باقى مانده است كه
باعثشده جنبه تبرك و تقدس به خود گيرد و با گرفتن نامهاى خاصى،در تاريخ جاودان
بماند.هر بار كه مسجد بازسازى مىشد محل اين ستونها تغييرى نمىكرد،جز اين كه
ستونهاى قديمى جاى خود را به ستونهاى جديد مىداد.طبعا با توسعه مسجد،ستونهاى
جديدى نيز افزوده مىشد، به طورى كه اكنون نزديك به 706 ستون در مسجد وجود
دارد.
ستونهايى كه در محل قديمى مسجد،در قسمت جنوبى آن قرار داشته اكنون با رنگ
سفيد از بقيه ستونها مشخص شده است.همانگونه كه اشاره شد،هر يك از اين ستونها
يادگار خاطره ويژهاى است.كه درباره برخى از آنها توضيحاتى را مىآوريم:
اسطوانة الحرس
يكى از اين ستونها،ستون نگاهبانى يا«اسطوانة الحرس»ناميده مىشود.در كنار
اين ستون، امام على،امير مؤمنان-ع-مىايستاد و از رسول خدا-ص-محافظت
مىكرد.گفته شده از زمانى كه آيه« و الله يعصمك من الناس » (1)
نازل شد،امام-ع-ديگر به نگاهبانى از رسول خدا-ص-نپرداخت;چرا كه خداوند خود
حفاظت از جان پيامبر-ص-را عهدهدار شده بود. اسطوانة الحرس را به نام مصلاى
على-ع-نيز مىشناسند و اين نشان مىدهد كه ستون مزبور پيوند خاصى با آن امام
همام داشته است.
اسطوانة التوبة
ستون توبه يادآور خاطرهاى است درباره يكى از اصحاب رسول خدا-ص-به نام ابو
لبابه.زمانى كه در سال پنجم هجرت،احزاب مشرك به مدينه حمله كردند و در شمال
مدينه مواجه با خندق شدند،به فكر اتحاد بايهوديان بنى قريظه افتادند كه در قسمت
جنوبى مدينه بودند و مىتوانستند با گشودن دروازههايشان،احزاب را به مدينه راه
دهند.يهود بنى قريظه،با رسول خدا-ص-پيمان داشتند و على رغم اين
پيمان،همكاريهايى با مشركان كردند.پس از خاتمه حمله احزاب،رسول خدا-ص-به سراغ
بنى قريظه رفت و آنان را در حصار گرفت.
ابو لبابه از طرف رسول خدا-ص-نزد بنى قريظه رفت تا با آنان سخن بگويد.وى از
روى بى توجهى گفت كه آنان نقض عهد كردهاند و مواجه با كشته شدن هستند.اين سخن
مىتوانست بنى قريظه را به دفاعى سخت در برابر مسلمانان وادار كند.ابو لبابه كه
خود متوجه خطاى خويش شده بود،از قلعه بنى قريظه خارج شد و مستقيم به سوى مسجد
رفت و خود را به يكى از ستونها بست و شروع به گريه و زارى و نماز خواندن
كرد.خداوند ضمن آيات،توبه او را پذيرفت و از مسلمانان خواست تا خيانت نكنند.اين
ستون به خاطر همين نقل،به نام ستون توبه معروف است.
اسطوانة الوفود
يكى از كارهاى جارى رسول خدا-ص-،ملاقات با سران قبايل و پذيرفتن آنها براى
آشنا ساختنشان با اسلام و يا مذاكرات سياسى بود.آن حضرت محلى را در مسجد به اين
امر اختصاص داده بود و هميشه در آنجا اين هياتها را به حضور مىپذيرفت.محل اين
ملاقاتها در كنار ستونى از ستونهاى مسجد بود كه بعدها به نام اسطوانة الوفود
معروف شد و اكنون نيز همين نام را دارد.«وفد»به معناى هيات نمايندگى و«وفود»جمع
آن است. اسطوانة السرير يكى ديگر از ستونهاى مسجد،در محلى بود كه رسول
خدا-ص-ايام اعتكاف را در آنجا بسر مىبرد. اصحاب در آنجا برگهايى از درختخرما
پهن مىكردند تا رسول خدا-ص-روى آنها استراحت كند.اين محل كه در كنار همين
اسطوانة السرير قرار داشته،به عنوان جايى كه تختخواب رسول خدا-ص-بوده،شناخته
شده است.«سرير»به معناى تخت است.
اسطوانة المهاجرين
علت انتخاب نام مهاجرين براى اين ستون،گويا اين بوده است كه آنها معمولا در
كنار اين ستون مىنشستند و با يكديگر سخن مىگفتند.اين ستون به نام عايشه نيز
ناميده مىشده است.
اسطوانة الحنانة
پيش از اين گفتيم كه رسول خدا-ص-در آغاز بر تنه درختخرمايى تكيه مىكرد و
خطبه مىخواند.نوشتهاند زمانى كه براى آن حضرت منبر ساخته شد،از اين درخت
نالهاى رخاستشبيه ناله شتر مادهاى كه از بچه خود جدا شود.اين روايت را بيش
از صد تن از اصحاب رسول خدا-ص-نقل كردهاند.
صفه
زمانى كه مسلمانان مكه و نواحى اطراف به دستور رسول خدا-ص-به مدينه هجرت
كردند، آشكار بود كه شهر امكان پذيرايى از تمامى آنها را ندارد.انصار با ايثار
و گذشت،عده زيادى از آنان را به خانههاى خود بردند و برخى دارايى خود را با
آنان تقسيم كردند،اما گروهى بدون سرپناه باقى ماندند.بعلاوه،بعد از آمدن به
مدينه چندى طول كشيد تا مسكن و ماوايى بيابند و كارى را پيشه خود سازند و در
آمدى به دست آورند.
اين دسته از مهاجران فقير،در قسمتى از مسجد كه براى آنان در نظر گرفته شده
بود،اسكان داده شدند.اين محل سقفى داشت تا آنان از تابش خورشيد در امان باشند و
بتوانند در سايه آن بياسايند.شبها برخى از آنها شام را ميهمان انصار بودند،اما
براى خواب به محل صفه باز مىگشتند.در بيشتر موارد نيز مىبايست به اندك خوراكى
كه رسول خدا-ص-براى آنان مىفرستاد و بيش از آن در اختيار آن حضرت نبود،قناعت
مىكردند.يك بار يكى از آنان گفت كه از بس خرما به ما داده شده،شكممان آتش
گرفته است.
تعداد آن در گذر زمان كم و زياد بوده است و آنچه به طور پراكنده در كتابهاى
سيره آمده و اسامى آنان ضبط شده،در حدود يكصد نفر بودهاند.اين افراد اغلب جز
شركت در جماعت، عبادت و نيز حضور در غزوات و سرايا،كارى نداشتند و چون روحيه
عابدانه و زاهدانهاى داشتهاند،در طول تاريخ اسلام،سر مشقى براى انسانهاى عارف
بودهاند.
زمينى كه به آنها اختصاص داده شده بود،يك مساحت 96 مترى مسقف بود كه در ميان
باب جبرئيل و باب النساء قرار داشت.اكنون قسمتى از مسجد به صورت برجسته مشخص
شده است،اما بر اساس آنچه در نقشههاى قديمى مسجد آمده است،چنين محلى نمىتواند
محل اصلى صفه تلقى شود،زيرا كه اين محل خارج از مسجد قرار داشته است در حالى كه
همه نقل كردهاند كه صفه در خود مسجد بوده است.
برخى از اهل صفه عبارت بودند از:بلال،ابوذر،حذيفة بن يمان و مقداد بن اسود.
(2)
مقام جبرئيل
اين محل بدان جهت به عنوان مقام جبرئيل شناخته شده كه ملك مقرب از آنجا بر
رسول خدا-ص-وارد مىشده و به خدمت آن حضرت مىرسيده است.نام ديگر اين
محل،اسطوانه مربعة القبر است كه اكنون در داخل حجره شريف قرار دارد و قرنهاست
كه قابل دسترسى نيست.اين محل در منتهى اليه جنوب شرقى،محل تلاقى دو ديوار جنوبى
و شرقى،قرار دارد. هنگامى كه دسترسى بدين محل امكان داشت،به عنوان يكى از نقاط
بسيار متبرك،محل عبادت بوده است.بر اساس برخى روايات،قبر حضرت فاطمه-س-در اين
قسمت قرار دارد.
در فضيلت همين اسطوانه كه در ضمن،باب خانه حضرت فاطمه-س-نيز بوده،آمده است
كه رسول خدا-ص-چهل روز صبحگاهان در كنار اين در مىرفت و خطاب به اهل خانه كه
امام على-ع-،حضرت فاطمه-س-و حسنين-عليهما السلام-بودهاند،مىفرمود:«السلام
عليكم يا اهل البيت».و اين آيه را مىخواند:« انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس
اهل البيت و يطهركم تطهيرا. » (3)
در گذشته،در زاويه شرقى حياط اول مسجد،چند نخل بوده كه گويا به دليل نزديكى
آن به محراب تهجد و خانه حضرت زهرا،آن را«حديقة الزهراء»مىناميدهاند.تصوير
اين درختان در عكسهاى قديمى بر جاى مانده است.
نام مبارك دوازده امام همراه نام عشره مبشره و اسامى چهار امام مذهب اهل سنت
بر اطراف ديوار حياط اول و دوم به خطى زيبا نوشته شده است.در ميان آنها نام
امام زمان-ع-به صورت«محمد المهدى»آمده و به گونهاى نوشته شده كه از
دور«حى»;يعنى زنده، خوانده مىشود.در كشور عثمانى و بسيارى از نقاط ديگر،اهل
سنت دوازده امام را نيز در كنار خلفاى نخست و ائمه مذاهب اربعه،دوست
مىداشتهاند و به همين دليل نامشان را در اين بزرگترين مسجد دنياى اسلام
آوردهاند.
درهاى مسجد
زمانى كه مسجد النبى بنا گرديد،براى ورود و خروج چند در تعبيه شد.تا سال سوم
هجرت، برخى از اصحاب كه از شخصيت والايى برخوردار بودند،در حاشيه مسجد خانه
مىساختند. اين خانهها درى به بيرون،و درى نيز به درون مسجد داشت.در سال سوم
هجرت،قبل از غزوه احد،فرمانى از سوى رسول خدا-ص-صادر شد كه همه درها بسته شود
مگر در خانه على-ع-«سدوا الابواب الا باب على».اين مطلب در منابع معتبر اهل
سنت نيز آمده است.
رفت و آمد به مسجد از طريق درهايى بود كه هر يك تحت عنوانى نامگذارى شده
بود.تعداد اين درها به مرور زمان كم و زياد شده است;با اين حال برخى از درهاى
موجود در برابر همان درهاى نخستين است.
درهاى نخستين مسجد
1.باب الرحمه
اين در،در ديوار غربى مسجد قرار دارد.نامگذارى اين در به«در رحمت»برگرفته
از حديثى از رسول خدا-ص-است كه به درخواستشخصى كه از اين در وارد شده بود،از
خداوند طلب نزول باران كرد و پس از هفت روز،طبق درخواست همان شخص كه از همين در
آمده بود، تقاضاى قطع باران شد.اين در را«باب عاتكه»نيز مىناميدند.
2.باب جبرئيل
اين در،مدخل ورودى رسول خدا-ص-بوده و در ديوار شرقى مسجد قرار دارد.زمانى به
باب النبى نيز شهرت داشته است.روايتى دلالت بر آن دارد كه رسول خدا-ص-در مدخل
اين در با جبرئيل ملاقات كرد و سخن گفت،و از اين رو به باب جبرئيل نامگذارى شد.
3.باب السلام
اين در نيز در ديوار غربى مسجد قرار دارد و از زمان بناى نخستين مسجد وجود
داشته است.
4.باب النساء
يكى از درهاى مهم مسجد كه در زمان توسعه آن در عهد خليفه دوم ايجاد شد،باب
النساء بود كه هنوز هم به همين نام شهرت دارد.اين در اختصاص به رفت و آمد زنها
به مسجد داشته است.علاوه بر اينها،در توسعههاى بعدى،دهها در جديد به مسجد
افزوده شد.گفتنى است كه در توسعههاى بعدى،درهاى جديد روبروى محل درهاى قديم
ساخته شده است.
منارههاى مسجد
بناى نخستين مسجد و توسعههاى بعدى آن تا زمان وليد بن عبد الملك،هيچ گونه
منارهاى را در مسجد نشان نمىدهد.در آن زمان مؤذن تنها بر بام مرتفعى قرار
مىگرفته و نداى اذان سر مىداده است.در توسعه زمان وليد،چهار مناره بر چهار
گوشه مسجد النبى ساخته شد.اين منارهها در گذر زمان جاى خود را به منارههاى
بزرگتر و مستحكمترى داده است.منارههاى جديدى به دستسلطان قايتباى ساخته شد
كه در توسعه جديد برخى از آنها از ميان رفته و برخى باقى مانده است.منارههاى
جديدى نيز براى مسجد ساخته شده است.
چهار مناره اصلى مسجد عبارتند از:منارههاى سليمانيه و مجيديه كه در دو سوى
ضلع شمالى قرار گرفته و منارههاى قايتباى و باب السلام كه در دو سوى ضلع
جنوبى(قبله)قرار دارد.
در حال حاضر منارههاى ديگرى نيز بر آنچه بوده افزوده شده است.
موقعيتحجرات رسول خدا-ص-و حجره فاطمه-س-
پيش از اين گفتيم كه در كنار ديواره شرقى مسجد،حجرههايى براى سكونت همسران
رسول خدا-ص-ساخته شده بود.در آغاز چند حجره براى سكونت همسران رسول خدا-ص-ساخته
شد.اين خانهها كه بيشتر اتاقى بيش نبودند،از خشت و گل ساخته شده و ديوارهاى
آنها از شاخه درختان و گل بنا شده بود.از ميان نه خانه كه در سال آخر وجود
داشت،پنجخانه هيچ گونه اتاقى نداشت و تنها سقفى بر روى آنها كشيده شده بود.اين
خانه بسيار ساده بوده و در قياس با برخى از خانههاى سنگى موجود در مدينه آن
زمان كه به عنوان اطم;يعنى قلعه كوچك ياد مىشد،شكلى بسيار بى آلايش و ساده
داشتند.
منابع تاريخى گزارش كردهاند كه خانهها همه در ضلع شرقى مسجد از جنوب به
شمال بوده است.اما برخى اظهار كردهاند خانهاى كه عايشه در آن سكونت داشته در
ضلع جنوبى واقع شده بود و از آنجا به سمت ديوار شرقى تا باب جبرئيل ادامه داشته
است.اگر اين گزارش درست باشد،نبايد رسول خدا-ص-در خانه عايشه دفن شده باشد،بلكه
احتمالا در محلى دفن شده كه بعدها عايشه ادعاى مالكيت آن را كرده و طبعا حكومت
هم جانبدار اين ادعا بوده است.برخى محل دفن رسول خدا-ص-را خانه حضرت
فاطمه-س-دانستهاند.
متاسفانه منابع تاريخى محل دقيق خانه حضرت فاطمه-س-را مشخص نكردهاند،اما به
احتمال بسيار قوى خانه آن حضرت در ميان مربع قبر و محراب تهجد بوده است.به طور
قطع،محلى كه احتمالا قبر آن حضرت دانسته شده،خانه آن حضرت بوده است.
اين خانهها در طرح توسعه وليد بن عبد الملك در اواخر قرن اول هجرى كه شامل
ديوار شرقى مسجد نيز شد،تخريب گرديد،در حالى كه مردم مدينه از تخريب آنها به
شدت ناراحت بودند.آنها شاهد بودند كه حجرههاى رسول خدا-ص-كه نشانه ساده زيستى
آن حضرت بود اين چنين تخريب مىشوند،به همين دليل ساكنان مدينه در لحظه خراب
شدن خانهها مىگريستند.
يكى از اين خانهها از آن فاطمه صغرى فرزند امام حسين-ع-بوده كه با شوهرش
حسن بن حسن بن على-ع-در آن زندگى مىكرده است.او حاضر به دادن خانه نشد اما آن
را به زور از وى گرفتند.به نوشته برخى از منابع،تا قرنها مردم از نماز خواندن
در محل اين خانه پرهيز داشتند و زمين آن را غصبى مىدانستند.
پىنوشتها
1-مائده:67
2-فهرست اصحاب صفه را بنگريد در مقاله«اصحاب صفه»ترجمه جواد محدثى،
فصلنامه«ميقات حج»،ش 1،صص 163-155
3-احزاب:33