شرافت مدينه
همانگونه كه پيشتر اشاره شد،آمدن رسول خدا-ص-به يثرب،نام آن را به مدينة
النبى تغيير داد.رسول خدا-ص-در همان آغاز،مدينه را چون مكه حرام دانست;مكه،حرم
خدا و مدينه، حرم رسول خدا-ص-.اين بهترين شرافتى بود كه مدينه مىتوانست از آن
برخوردار باشد. رسول خدا-ص-براى زندگى مدينه را برگزيد.آن حضرت پس از فتح مكه
مىتوانست به شهر خود باز گردد،اما ترجيح داد تا در مدينه زندگى كند و در همان
شهر مدفون باشد.آن حضرت مدينه را با سخنان بىشمارى مورد تمجيد قرار داد و مردم
آن را نيز بسيار ستود.
آن زمانى كه رسول خدا-ص-از مكه بيرون آمد،فرمود:
«اللهم كما اخرجتنى من احب البقاع الى فاسكنى فى احب البقاع اليك.»
«خدايا!همان گونه كه مرا از دوست داشتنىترين سرزمين براى من،بيرون
آوردى،مرا در دوست داشتنىترين سرزمين براى خودت وارد كن.»
و نيز فرمود:
«من استطاع منكم ان يموت بالمدينة فليمت بها فاني شفيع لمن يموت بها.»
«اگر كسى بتواند به گونهاى زندگى كند كه مرگش در مدينه باشد،چنين كند;من
براى كسى كه در آنجا بميرد شفيع خواهم بود.»
همين تمجيدها سبب شد تا اين شهر كوچك بهترين و زيباترين نامها را،كه نزديك
به يكصد نام مىشود،به خود اختصاص دهد:المؤمنه،المحبوبه،المقدسة الباره،دار
الابرار،ارض الله، طابه،طيبه،سيدة البلدان،دار السلام،المحرمه،المباركة
المحروسه،المحرومه،الجباره، المختاره،القاصمه،حرم رسول الله،الموفيه،قلب
الايمان،قبة الاسلام،المعصومه،بيت رسول خدا و نامهاى ديگر. (1) رسول
خدا-ص-مدينه را اينچنين معرفى كردند:«مدينه محل هجرت من،محل قبر من و محلى است
كه من در آنجا بر انگيخته خواهم شد».
جاى جاى مدينه،نشان از آثار پيامبر دارد و حق آن است كه مسلمان معتقد،ذره
ذره خاك را ببويد و ببوسد.اگر نمىتواند چنين كند،حداقل جايگاههاى مشخصى را كه
آن حضرت در آنجا خاطرهاى از خود گذاشته،نبردى كرده،نمازى خوانده و سخنى
گفته،بشناسد و قدر نعمت بزرگى را كه در پرتو نور نبوت نصيب او شده است،بداند.
مسجد النبى-ص-
در پيش اشاره شد كه نخستين اقدام رسول خدا-ص-در مدينه،ساختن مسجد بود.پيش از
آن،در قبا نيز مسجدى به دست آن حضرت و اصحاب آن حضرت ساخته شد.چنين اقدامى
نشانه اهميت نقش مسجد در اسلام است.پيش از آن كه از مسجد النبى سخن بگوييم،
مناسب است نگاهى به معناى مسجد و اهميت آن داشته باشيم.
1-مسجد،بر گرفته از سجود و به معناى خضوع و كرنش است.و در اصطلاح،به محلى
اطلاق مىشود كه مكان عبادت و خضوع در برابر حق تعالى است.كاربرد واژه مسجد يكى
در مورد مكان خاصى است كه براى عبادت ساخته مىشود،و ديگر اين كه بر اساس روايت
رسول خدا-ص-بر سراسر زمين اطلاق مىگردد كه مىتواند سجدهگاه انسان عابد
باشد.دومين كاربرد كه اطلاق عام مسجد است،از اختصاصات امت اسلامى است.ديگر
اديان،تنها در اماكن خاصى در برابر خداوند سجده مىكنند اما در اسلام
همه«زمين»سجدهگاه و مسجد است.
كلمه مسجد در بيست و هشت مورد در قرآن آمده كه در بيشتر موارد،اشاره به مسجد
الحرام است.مسجد الحرام اشارهاى است به همان محيط اطراف خانه كعبه كه سجده گاه
بوده است.
2-مهمترين نقش مسجد،مركزيت بخشيدن به عبادت مسلمانان در زمينى پاك و مطهر
براى خداوند است;محيطى كه انسان ناپاك نبايد وارد آن شود و مىبايست فضا و
زمينش از هر گونه پليدى پاك باشد.افزون بر مركزيت عبادى،مركز جماعت نيز هست.اين
جماعت،هم براى عبادت است و هم براى يكپارچگى امت و تمسك جمعى آنان به حبل
الله.چهار مسجد براى يك مسلمان وجود دارد.مسجدى در محل،مسجدى در شهر براى
نمازگزاران شهر به عنوان مسجد جامع،مصلايى براى مراسم نماز عيد براى تمامى مردم
يك منطقه و مسجد الحرام براى جماعت همه مسلمانان.مسجد در عصر آغازين
اسلام،علاوه بر عبادت،مركزى براى اداره حكومت نيز بوده است.پس از آن،مسجد به
عنوان مدرسه نيز مورد استفاده قرار مىگرفت.مسجد تكيهگاه مسلمانان در اتكال به
خداى واحد قهار است.مسجد سمبل قداست، پاكى،تقوا،وحدت و جماعت مسلمانان است.
3-نخستين خانهاى كه براى مردم ساخته شد تا در آن به عبادت خدا بپردازد،بيت
الله الحرام بوده است.بنابراين،بايد مسجد الحرام و كعبه را قديمىترين محل
عبادت دانست. قرآن علاوه بر مسجد الحرام از مسجد الاقصى نيز ياد كرده است.اينها
مساجدى است كه پيش از اسلام وجود داشته.بعلاوه،اهل كتاب نيز مراكز عبادت خاص
خود را داشتهاند. نخستين مسجدى كه در اسلام بر پايه تقوا ساخته شد،مسجد قبا
بود،همچنان كه نخستين كسى كه مسجد ساخت عمار ياسر بود.پس از آن،مسجد النبى در
يثرب يا مدينة النبى ساخته شد.به دنبال آن،طوايف عرب هر كدام در ناحيه خود
مسجدى بنا كردند.آنان از رسول خدا-ص-مىخواستند تا در مسجدشان نماز بگزارد و از
باب تبرك،محل نماز آن حضرت را به عنوان مسجد خود انتخاب مىكردند.حتى اگر در
آغاز قصد ساختن مسجد نداشتند،محل نماز پيامبر را به عنوان مسجد و نماز خانه بر
مىگزيدند.اين شبه فهرستى از مساجدى كه رسول خدا-ص-در آنها نماز خوانده به دست
داده است. (2) پيش از اين هم گفتيم كه حفظ مكان اين مساجد نشانگر
اعتقاد عميق اصحاب آن حضرت و تابعين به امر تبرك است.
اينك در اين مختصر،ابتدا از مسجد النبى و سپس از مسجد قبا و ديگر مساجد
مدينه سخن خواهيم گفت و آنگاه به سراغ آثار ديگر مدينه خواهيم رفت.
مسجد النبى-ص-
شريفترين مسجد پس از مسجد الحرام،مسجد النبى در مدينه منوره است.رسول
خدا-ص-درباره نماز خواندن در اين مسجد فرمود:
«صلوة فى مسجدى هذا خير من الف صلوة فيما سواه من المساجد الا المسجد
الحرام.»
«يك نماز در مسجد من بهتر از هزار نماز در ديگر مساجد است،مگر در مسجد
الحرام.»
آنگاه كه رسول خدا-ص-وارد يثرب شد،همه طوايف و افراد سرشناس مايل بودند تا
ميزبان ايشان باشند،اما آن حضرت فرمود:در جايى توقف خواهد كرد كه شترش زانو
بزند.شتر در زمينى كه اكنون مسجد است،زانو زد.آن حضرت در خانه ابو ايوب انصارى
مسكن گزيد.زمين مسجد را از صاحبان آن خريد و سنگ بناى مسجد را نهاد.همه اصحاب
از زن و مرد با اشتياق شروع به ساختن مسجد كردند.خود رسول خدا-ص-نيز با تمام
توان در ساختن مسجد شركت كرد.مسجدى كه حضرت بنا كرد،از چند جهت،با آنچه امروز
در جاى آن ساخته شده تفاوت دارد،زيرا در زمينى محدودتر و با بنايى سادهتر و
خلوص بيشتر بود.اين مسجد در گذر زمان بارها توسعه يافته تا اين كه به شكل كنونى
در آمده است.
ساختن مسجد سبب شد تا جمعيت زيادى از مهاجران و حتى ساكنان محلهاى ديگر،در
اطراف مسجد خانههايى بنا كنند.به دنبال اين امر بود كه شهر در اطراف مسجد شكل
گرفت.
مسجد رسول خدا-ص-در نخستين بناى خود در مساحتى حدود 2071 متر مربع بنا گرديد
با ديوارهاى خشتى و گلى و پايههايى از تنه درختان خرما.سقف مسجد را هم با
شاخههاى درختخرما پوشانده بودند،بطوريكه در هنگام باران،آب بر سر و صورت
نمازگزاران مىريخت و زمين در زير پيشانى رسول خدا-ص-و اصحاب،گلى بود.قبله مسجد
به سمتشمال و در جهت بيت المقدس بود.مسجد با همين بنا براى هفتسال محل
برگزارى نماز جماعت،نماز جمعه و خطبههاى رسول خدا-ص-بود.در سال هفتم هجرت،با
گسترش اسلام و افزايش شمار مسلمانان،ضرورت توسعه مساحت مسجد مطرح شد.رسول
خدا-ص-بر طول و عرض مسجد افزود تا آنكه مساحت مسجد به 2475 متر مربع رسيد.در
اين توسعه،شكل مسجد به صورت يك مربع در آمد.قبله مسجد نيز از سال دوم هجرى از
شمال به سمت جنوب تغيير كرد و از آن پس نه به سوى بيت المقدس كه قبله يهود
بود،بلكه به سوى مكه نماز خوانده مىشد.
از بناهايى كه همزمان با ساختن مسجد احداث شد،دو حجره-يا به تعبير
امروزين،خانه-در ديواره شرقى مسجد بود.اين دو حجره براى سكونت رسول خدا-ص-و
همسرانش سوده و عايشه ساخته شد.بعدها بر تعداد اين حجرهها افزوده شد.اصحاب
ديگر نيز هر كدام كه توانايى داشتند،حجرهاى در كنار مسجد ساختند.آنها درهايى
به مسجد داشتند و در وقت نماز از همان در وارد مىشدند.اما در سال سوم دستور
داده شد تا اين درها بسته شود،مگر در خانه امام على-ع-.
توسعه مسجد در سال هفدهم هجرى
با گسترش فتوحات،جمعيت مسلمانان نيز افزايش مىيافت و در اين ميان،مدينه به
عنوان مركز خلافت،جمعيت بيشترى را به خود جذب مىكرد.خليفه دوم تصميم گرفت تا
خانههايى را بخرد و آنها را ضميمه مسجد سازد.مسجد از جهت قبله;يعنى جنوب و نيز
از جهت غرب آن، گسترش يافت.در اين ميان،قرار بود تا خانه عباس عموى پيامبر نيز
خراب شود،كه كار به منازعه لفظى كشيده شد.خليفه تن به حكميتيكى از اصحاب رسول
خدا-ص-داد و او حكم كرد كه خليفه نبايد براى مسجد مسلمانان به زور زمينى را از
صاحبش بگيرد.پس از خاتمه نزاع،عباس خود خانهاش را نه در عوض پول،بلكه آن را به
مسلمانان تقديم كرد.مجموع مساحتى كه بر مسجد افزوده شد 1100 متر مربع بود و
مجموع مساحت آن به 3575 متر مربع مىرسيد.با افزايش اين مساحت،درهاى جديدى نيز
براى مسجد گشوده شد.
در اين افزايش مساحت جاى ستونهاى قبلى را ستونهاى جديدى از نخل گرفت و بناى
مسجد نيز نسبت به بناى سابق استحكام بيشترى يافت.
توسعه مسجد در سال 29 ه.ق.
عثمان نيز بر گستره مسجد،نسبت به زمان خليفه دوم،افزود و آن را به 4071 متر
مربع رسانيد.مىگويند كه عثمان بناى مسجد را تغيير داد و مساحت آن را مقدارى
بيشتر كرد. ديوارهايش را با سنگهاى منقوش بازسازى نمود.ستونهاى مسجد را با
سنگهاى حجارى شده و منقش تجديد ساخت و سقف آن را با چوب ساج ترميم كرد.از اين
گفته چنين بر مىآيد كه خليفه سوم براى نخستين بار مسجد را از سادگى نخستين آن
به در آورد و آن را با سنگهاى حجارى شده و منقش زينت داد.افزايش مساحت مسجد در
زمان خليفه دوم و خليفه سوم تنها در قسمتهاى جنوبى(سمت قبله)،شمالى و غربى
بود.در قسمتشرقى،حجرههاى رسول خدا-ص-بود،از اين رو در آن قسمت افزايشى صورت
نگرفت.
توسعه مسجد در عهد وليد بن عبد الملك
در زمان خلافت وليد و آنگاه كه عمر بن عبد العزيز از طرف وى حكومت مدينه را
داشت، توسعه زيادى در مساحت مسجد داده شد.اين توسعه به دستور وليد شامل شرق
مسجد نيز شد كه حجرههاى پيامبر در آنجا قرار داشت.مردم مدينه كه از اين
حجرهها خاطره پيامبر و زندگى ساده آن حضرت را مىديدند،از شنيدن خبر تخريب
شروع به شيون و زارى كردند. يكى از اين خانهها در اختيار فاطمه صغرى،دختر امام
حسين-ع-بود.وى با تصرف خانهاش سخت مخالفت كرد،اما عاقبت به زور از او گرفته
شد.
توسعه جديد در قسمتهاى شرق،غرب و شمال صورت گرفت.در ديواره جنوب به شمال 100
متر،در قسمتشمال غرب به سمتشرق 5/67 متر و در ناحيه جنوب غرب به شرق 75/83
متر افزوده شد و بدين ترتيب،مساحت مسجد به بيش از 6400 متر مربع بالغ گرديد.
مسجد داراى يك صحن ميانى در وسط و رواقهايى در اطراف آن بود كه با ستونهاى
زيادى سرپا نگاه داشته شده بود.
از آنجا كه وليد علاقه زيادى به ساختمانهاى زيبا داشت،دستور داد كه علاوه بر
بناى مستحكم مسجد،تزيينات فراوانى بر روى آن صورت گيرد.او چندين معمار،بنا و
حتى كارگر از سرزمين روم به مدينه آورد و با هزينهاى سنگين مسجد را به شكل
زيبايى ساخت.در اين زمان،تزيين مسجد به اين صورت انجام گرفت:ستونهاى سنگى تراش
خورده با روكشهاى فلزى،ديوارهاى بلند و مزين به نقوش گچ كارى،كاشى كارى
ديوارها،برپايى مقصورهها،نقاشى سقف و تزيين آن با چوب ساج،جايگزينى بنايى
مستحكم و سنگى به جاى خانههاى گلى رسول خدا-ص-و...خلاصه اين كه اين مسجد تبديل
به ساختمانى شد كه تا آن زمان در جزيرة العرب نظير نداشت.از جمله تزييناتى كه
براى نخستين بار صورت مىگرفت،نقش آيات قرآنى بود كه بر روى كاشيها و ديوار
مسجد نوشته شده و آيات سوره و الشمس انتخاب شده بود.
طرح تازهاى كه در بناى جديد به كار رفت،يكى ساختن محراب در محلى بود كه
رسول خدا-ص-در آنجا به نماز مىايستاد و ديگرى منارهاى بود كه بر چهار زاويه
مسجد ساخته شد.
توسعه مسجد در زمان مهدى عباسى
بنى عباس در سال 132 ه.ق.بر مسند خلافت نشستند.گفته شده است كه سفاح و
منصور، اولين و دومين خليفه عباسى،قصد توسعه مسجد را داشتند،اما فرصت اين كار
را نيافتند.به ويژه منصور دل خوشى از مردم مدينه كه در شورشى سخت به رهبرى نفس
زكيه از نوادگان امام حسن-ع-بر ضد او شركت كرده بودند،نداشت.مهدى فرزند
منصور،هم در مسجد الحرام و هم در مسجد النبى بناهاى جديدى را ساخت كه پيش از
اين درباره مسجد الحرام سخن گفتيم.
وى در سال 158 ه.ق.سفرى به مدينه كرد و تصميم گرفت تا مسجد رسول خدا-ص-را
بازسازى كند و بر مساحت آن بيفزايد.مجموعه مساحتى كه مهدى بر مسجد افزود 2450
متر مىشد.همچنين،او بر شمار ستونهاى مسجد افزود و تعداد درهاى آن را نيز بيشتر
كرد.در اين زمان مسجد بيست در داشت:چهار در شمالى،هشت در غربى و هشت در شرقى.
برخى از منابع اشاره دارند كه مامون نيز در سال 202 تغييراتى در مسجد ايجاد
كرده است. پس از اين توسعهها،تا قرن هفتم گزارشى از تعميرات اساسى يا توسعه
فضاى مسجد النبى در دست نداريم و در اين مدت اقدام مهمى صورت نگرفته است.در سال
654 ه.ق.،يعنى سه سال قبل از سقوط عباسيان،مسجد النبى آتش گرفت و خسارت بسيارى
بر آن وارد شد. خليفه عباسى نتوانست آن را باز سازى كند;زيرا به دست مغولان
ساقط شد،اما اميران مصر معمارانى را براى بازسازى آن فرستادند.پس از آن،محمد بن
قلاوون سقفهايى در قسمتهاى غربى و شرقى مسجد زد و در سالهاى 705 و 706 رواقهاى
ديگرى نيز براى مسجد ساخته شد. با اصلاحات ديگرى كه صورت گرفت،مسجد صورت
نخستخود را باز يافت.
در سال 886 ه.ق.بار ديگر مسجد بر اثر صاعقهاى آتش گرفت.اين بار نيز مماليك
مصر كار باز سازى را عهدهدار شدند و علاوه بر مسجد،رباط،مدرسه و آشپزخانهاى
نيز براى آنان بنا كردند.مساحت مسجد در اين تجديد بنا تا 9010 متر مربع
رسيد.گزارش اين آتش سوزى و بازسازى آن توسط مماليك را،يك نويسنده ايرانى كه خود
در مدينه بوده نگاشته است. (3)
تلاش عثمانيها
مرحله بعدى باز سازى مسجد،در عهد عثمانيها و در قرن دهم هجرى قمرى صورت
گرفت. سلطان سليمان عثمانى در سال 938 ه.ق.در بازسازى مسجد النبى كوششهايى صورت
داد، اما اقدام اساسى در سال1265 ه.ق.به دستسلطان عبد الحميد آغاز گرديد و در
طى سيزده سال مسجد به شكلى استوار و در عين حال زيبا بازسازى شد.نتيجه اين باز
سازى،قوىترين و محكمترين ساختمانى بود كه تا آن زمان براى مسجد ساخته شده
بود.
اضافات در دوره سعودى
تا سال 1370 ه.ق.كه تلاش جديدى براى بازسازى مسجد صورت گرفت،اقدامى براى
تعميرات اساسى در مسجد به عمل نيامده بود.در اين سال،عبد العزيز سعودى كار را
آغاز كرد و زير نظر چند مهندس،طرحهايى را براى توسعه مسجد آماده ساخت.در سال
1373 ه.ق.كار آغاز شد.مجموع مساحت مسجد پس از اين بازسازى،به 16327 متر مربع
رسيد.اين افزايش در قسمتهاى شمالى،غربى و شرقى صورت گرفت.علاوه بر 6025 مترى كه
ضميمه مسجد شد،حدود 16931 متر نيز به عنوان ميدانها و خيابانهاى اطراف مسجد،از
خانههاى اطراف تخريف گرديد.ناظرى مسجد را پس از اين بازسازى،چنين توصيف كرده
است:
«در اين بناى باشكوه و ظريف كه به صورت سه شبستان شمالى،شرقى و غربى احداث
گرديد، 222 ستون زيبا با سرستونهاى فلزى توام با سنگهاى حجارى شده و منقش،جلوه
خاصى دارد. براى استوارى چنين بنايى 74 ستون مربع شكل در امتداد ديوارهاى شرقى
و غربى هر يك به طول 128 متر و ديوار شمالى به طول 91 متر،احداث گرديده كه به
وسيله 44 پنجره بزرگ و مزين به سنگهاى تراشيده شده و سرستونهاى هلالى،شبستانهاى
مذكور را شكوه خاصى بخشيده است.»
مرحله ديگر توسعه مسجد،توسط سعوديها در سال 1406 ه.ق.آغاز شد.اين توسعه در
قسمتهاى شمالى،غربى و شرقى صورت گرفت و فضايى به وسعت 82000 متر مربع را در بر
مىگيرد.اين مساحت بيشترين مساحتى است كه تاكنون به مسجد اضافه شده است.علاوه
بر اين،فضاى گستردهاى نيز در اطراف مسجد تسطيح شده تا در هنگام
نماز،نمازگزاران بتوانند در بيرون مسجد نيز اقامه نماز كنند.مجموع مساحت و
اطراف آن در حدود 400500 متر مربع;يعنى برابر كل مساحت مدينه عصر رسول
خدا-ص-است.
پىنوشتها
1-براى توضيحات بيشتر درباره نامهاى مدينه و معانى آنها نك:مقاله«نامهاى
مدينه»،احمد زمانى،فصلنامه«ميقات حج»،ش 7،صص 178-158
2-تاريخ المدينة المنوره،ج 1،ص 79-57
3-اين گزارش جالب،در فصلنامه«ميقات حج»ش 10،صص 116-106 چاپ شده است.