(آيـه )ـ در پـايان اين بحث به مجموعه نعمتهائى كه در آيات گذشته آمده است ,
اشاره كرده و در شكل يك استفهام انكارى مى فرمايد: ((در كداميك ازنعمتهاى پروردگارت
ترديد دارى )) (فباى آلا ربك تتمارى ).
آيـا در نـعـمـت حـيـات , يا اصل نعمت آفرينش , و يا اين نعمت كه خداوند كسى را به
جرم ديگرى مجازات نمى كند و خلاصه آنچه در كتب پيشين آمده و در قرآن نيز تاكيد شده
است شك و ترديد دارى ؟.
درسـت اسـت كـه مـخـاطـب در اين آيه شخص پيامبر(ص ) است ولى مفهوم آن همگان را شامل
مى شود, بلكه هدف اصلى از آن بيشتر افراد ديگرند.
(آيـه )ـ بـه دنـبال آيات گذشته كه سخن از هلاكت اقوام پيشين به خاطر ستمگرى وطغيان
آنها مى گفت , در اينجا روى سخن را به مشركان و كفار و منكران دعوت پيامبر(ص ) كرده
, مى گويد: ((اين (پيامبر يا قرآن ) بيم دهنده اى از بيم دهندگان پيشين است )) (هذا
نذير من النذر الا ولى ).
ايـن كـه مـى گويد: پيامبر (يا قرآن ) از نوع انذاركنندگان نخستين است , مفهومش اين
است كه رسالت محمد(ص ) و كتاب آسمانيش قرآن موضوع بى سابقه اى نيست , شبيه آن در
گذشته بسيار بوده است , چرا مايه تعجب شماست ؟.
(آيـه )ـ آنـگـاه بـراى ايـن كـه مـشركان و كافران به خطرى كه در پيش دارندتوجه
بيشتر كنند, مى افزايد: ((آنچه بايد نزديك شود نزديك شده است )) و قيامت فرا مى رسد
(ازفت الا زفة ).
نـامگذارى قيامت به اين نام علاوه بر آيه مورد بحث در آيه 18 سوره غافر نيزآمده است
, و تعبيرى اسـت گـويـا و بـيـداركـنـنـده , همين مفهوم را به صورت ديگرى درآيه 1
سوره قمر مى خوانيم : ((اقتربت الساعة ;Š قيامت نزديك شده است )) و به هرحال نزديكى
قيامت باتوجه به كوتاهى عمر دنيا قابل درك است به خصوص اين كه هركس مى ميرد, قيامت
صغرايش برپا مى شود.
(آيه )ـ سپس مى افزايد: مهم اين است كه ((هيچ كس جز خدا نمى تواند درآن روز سختيهاى
آن را برطرف سازد)) (ليس لها من دون اللّه كاشفة ).
حـاكـم و مـالـك و صاحب قدرت در آن روز (و هميشه ) خداست , اگر نجات مى خواهيد دست
به دامن لطف او زنيد, و اگر آرامش مى طلبيد در سايه ايمان به اوقرار گيريد.
(آيه )ـ در اين آيه مى افزايد: ((آيا از اين سخن تعجب مى كنيد)) (افمن هذاالحديث
تعجبون ).
اين جمله ممكن است اشاره به مساله رستاخيز باشد كه در آيات قبل آمده , يااشاره به
قرآن , چرا كه در آيات ديگر از آن تعبير به ((حديث )) شده و يا سخنانى كه درباره
هلاك اقوام پيشين گفته شد و يا همه اينها.
(آيه )ـ سپس مى گويد: ((و مى خنديد و نمى گرييد))؟ (وتضحكون ولا تبكون ).
(آيه )ـ ((و پيوسته در غفلت و هوسرانى به سر مى بريد))؟! (وانتم سامدون ).
در حالى كه اينجا نه جاى خنده است و نه جاى غفلت و بى خبرى , جاى گريه بر فرصتهاى
از دست رفته , طاعات ترك شده , و معاصى و گناهانى است كه ازشما سر زده است , جاى
بيدارى و جبران امورى است كه از دست رفته , و بالاخره جاى توبه و انابه و بازگشت به
سايه لطف خداست .
(آيه )ـ.
همه براى او سجده كنيد!.
در آخرين آيه اين سوره , و به دنبال بحثهاى فراوانى كه پيرامون اثبات توحيدو نفى
شرك بيان شد, مى گويد: ((اكنون كه چنين است براى خدا سجده كنيد و او رابپرستيد))
(فاسجدوا للّه واعبدوا) ((7)).
اگـر مـى خواهيد در صراط مستقيم حق گام برداريد تنها براى او كه تمام خطوط عالم
هستى به ذات پاكش منتهى مى گردد سجده كنيد, و اگر مى خواهيد به سرنوشت دردناك اقوام
پيشين كه بـر اثـر شـرك و كـفر و ظلم و ستم در چنگال عذاب الهى گرفتار شدند گرفتار
نشويد تنها او را عبادت كنيد.
جالب توجه اين كه در روايات زيادى نقل شده است كه وقتى پيامبر(ص ) به هنگام تلاوت
اين سوره به اين آيه رسيد همه مؤمنان و كافرانى كه آن را شنيدند به سجده افتادند.
و ايـن نـخستين بار نيست كه قرآن در قلوب منكران نيز اثر مى گذارد و آنها رابى
اختيار مجذوب خـود مى كند چنانكه در داستان وليدبن مغيره آمده است كه وقتى آيات
سوره ((فصلت )) را شنيد هنگامى كه پيامبر(ص ) اين آيه را تلاوت فرمود:((فان اعرضوا
فقل انذرتكم صاعقة مثل صاعقة عاد وثـمـود))((8)) از جا برخاست لرزيد و مو بر تنش
راست شد, به خانه آمد به گونه اى كه مشركان پنداشتند او كاملامجذوب آئين محمد(ص )
شده است .
پايان سوره نجم .
و جلد چهارم برگزيده تفسير نمونه .