(مـتـوفـى 1410 ه ق ) .
مؤلف عاليقدر و مفسر عالى مقام مرحوم شيخ محمد سبزوارى نجفى يكى ازمفسران امامى
در قرن چهاردهم و اوايل قرن پانزدهم هجرى مى باشد.
نـام كـامـل اين اثر قرآنى ((الجديد فى تفسير القرآن المجيد)) مى باشد كه در
هفت جلد و به زبان عـربـى تـحرير يافته است و بيشتر جنبه تحليلى و توضيحى در
جوانب آيات را داردكه در مواردى جهت توضيح بيشتر از روايات اهل بيت (ع ) و در
اندك مواردى از طرق عامه بهره جسته است .
روش تفسيرى :.
روش مـفـسـر توضيح جملات و پيام آيه است نه مفردات يا اعراب يا لغت , مگر
درمواردى كه لغت غريب بوده باشد.
منابع روايى خود را ياد كرده است اما منابع تفسيرى او مشخص نيست .
يـا بـه مناسبت آيه طرح شده است و در بحثهاى فقهى يا كلامى طبق شيوه ى
ديگرمفسرين وارد شده است .
در مجموع , تفسيرى مختصر, و مفيد و گويا است كه با نثر روان و قابل استفاده
براى عموم نوشته شده است , گرچه نتيجه گيريهاى اخلاقى و تربيتى انجام نشده است
.
اين تفسير در بيروت توسط دارالتعارف للمطبوعات در سال 1402 ق به طبع رسيده است
((157)).
رساله هاى تفسيرى حاج شريفى خوانسارى .
(چـاپ 1411 هـ ق ) .
مـؤلـف مـحـتـرم آن حـجة الاسلام و المسلمين آقاى شيخ محمد رضا حاج شريفى
خوانسارى يكى از اعيان تفسيرى شيعه در قرن پانزدهم هجرى مى باشد.
مـؤلـف مـحترم كه يكى از مروجين قرآن كريم مى باشد به همين اعتبار پيرامون
تفسير آن , دو اثر جـديد ارائه نموده اند, يكى پيرامون تفسير سوره ى ((القدر))
و ديگرى پيرامون سوره ى ((الحمد)) مـى بـاشـد كه هر كدام در 100 صفحه رقعى از
سوى انتشارات نشرمرتضى قم چاپ و انتشار يافته است .
1ـ تفسير سوره قدر:
پيرامون اهميت و فضيلت شب قدر و تفسير آيات آن مى باشد.
پيشگفتار مى نويسد:.
((رمـضـان مـاه مـيـهـمـانى خدا, ماهى كه قرآن در آن نازل گشته و شب شريف قدر
برتاركش مى درخشد.
در ايـن مـاه مـبـارك , سـوره ى شريفه ى قدر بيش از ايام ديگر, تلاوت مى شود و
به جاست كه هر مسلمان با تفسير آن آشنا باشد, و با توجه و تفكر و تدبر و
اعتقادى راسخ بدان , به تلاوتش پردازد.
امام محمد تقى (ع ) در ضمن حديثى پيرامون اين سوره مى فرمايد:.
((بـرتـرى ايـمـان مومنى كه ((انا انزلناه )) را با تفسيرش باور كند, بر آن كه
در اعتقاد به آن سوره مانند او نيست چون برترى انسان است بر چهارپايان !)).
خـداى را سـپـاس كـه مـوفقم نمود كه تا تفسير اين سوره ى مباركه را در اختيار
عموم اهل ايمان گـذارم , اميد آن كه اين تبليغ قلمى , مورد نظر مبلغ بزرگ بشريت
, حضرت ختمى تبت (ص ) فرا گيرد.
رمضان المبارك 1411.
2ـ تفسير سوره حمد:
ايـن تـفسير نيز همانند تفسير سوره قدر پيرامون اهميت و معانى سوره ى شريفه
حمد مى باشد كه فراوان از سوى مفسرين شيعه مورد تفسير قرار گرفته است و در دست
انتشار قرار دارد.
حاشيه بر بيضاوى آية اللّه مرعشى نجفى .
(مـتـوفـى 1411 هـ ق ) .
مـحـشـى آن حضرت آية اللّه العظمى سيد شهاب الدين حسينى مرعشى نجفى مرجع فقيد
عاليقدر شيعه و يكى از اعلام فقهى و رجالى قرن چهاردهم و اوايل قرن پانزدهم
هجرى مى باشد.
مـعـظـم لـه عـلاوه بـر مـقـام شـامخ فقاهت و مرجعيت وعلاوه بر تبحرى كه در
رشته هاى فقه , حـديـث ,رجـال و درايـت داشـتـنـد در عين حال يكى ازمفسران
عاليقدر شيعه نيز مى توان او را شـمـردچـون در عداد آثار و تاليفات متعدد ايشان
كه متجاوز از 100 اثر ارزنده مى باشد, حاشيه اى نـيـزبـر تـفـسـيـر شـريف
بيضاوى ديده مى شود
((158))
كه تحشيه ى آن نوعا مورد عنايت علما وبـزرگـان اسـلام بود و چندين نفر از
رجال شيعه مانند شيخ بهائى و ديگران بر آن حاشيه نگارى دارند.
(چـاپ دوم ) و ((مفاخر آذربايجان )) (جلد اول , صفحه 446 ـ 407) به تفصيل سخن
گفته است و جـز آن در ويـژه نامه اختصاصى وى نيز به نام ((شهاب شريعت )) مطالب
فراوانى گفته شده است كه از تفصيل خوددارى مى شود((159)).
تفسير اطيب البيان مرحوم طيب .
(14 جـلـد) .
(مـتـوفى 1411 ه ق ) .
مؤلف محترم آن عالم نبيل و دانشمند جليل مرحوم حاج سيد عبدالحسين طيب يكى از
اعيان تفسيرى قرن چهاردهم و اوايل قرن پانزدهم هجرى مى باشد.
نام كامل اين تفسير ((اطيب البيان فى تفسير القرآن )) مى باشد كه در سال 1380
ه.
از پـديـدار شـدن يـك حـالت روحى ويژه , شروع به نوشتن آن نموده است و در آغاز
ده گفتار در اطراف تفسير و علوم مربوطه ارائه نموده اند.
اين نوشتار تفسيرى است ساده و متقن و دقيق كه چندان توجهى به اقوال مفسرين
گذشته ندارد, از طرفى روايات تفسيرى را با نقادى , مورد بررسى و استفاده قرار
مى دهد.
سعى مفسر تبيين و فهم آيات است و در سايه آن پرداختن به مسايل متفرقه و به نكات
دقيق ادبى آيات توجه شايان دارد.
بحث هاى موضوعى از آيات ديگر بسيار استفاده مى كند.
عموم مردم است , اما مباحث اجتماعى و تجزيه و تحليل آن در تفسير ديده نمى شود.
عقايد شيعى و نقل روايات اهل بيت (ع ) در آن فراوان به كار رفته است .
بحث هاى اخلاقى آن به روش ((جامع السعادات )) نراقى است
((160)).
اين تفسير در 14 جلد و به زبان فارسى مى باشد و در سال 1393 ه.
توسط بنياد فرهنگ اسلامى , كوشان پور و كتابفروشى اسلام يه قطع وزيرى به طبع
رسيده است .
مؤلف بزرگوار آن ثمره اى از يك شجره ى طيبه سلسله سادات خاندان مير صادقى مى
باشد كه در اصفهان و حومه از شهرت و اعتبار ويژه اى برخوردار مى باشند.
معانى القرآن محمدباقر بهبودى .
(چـاپ 1411 هـ ق ) .
مـؤلـف مـحـتـرم آن پژوهشگر توانا اديب نامى آقاى محمد باقر بهبودى يكى
ازكاوشگران حديث و قرآن در قرن چهاردهم و اوايل قرن هجرى مى باشد.
قـرآن كـريـم , در بـلاغت و فصاحت در حد اعلاى اعجاز است , يعنى هم از حيث
انتخاب كلمات و تركيب جملات , شيوا و روان است و هم از حيث مفهوم و معنى , وافى
به مقصود مى باشد.
امـا, مـع الاسـف , بـسيارى از ترجمه ها و تفسيرهايى كه از قرآن مجيد عرضه شده
است , پيچيده و نارساست .
بهره اى كافى و وافى نبرند و از احكام و معانى بلند و زندگى ساز قرآن محروم
بمانند.
اسـتـاد, آقـاى مـحـمـد بـاقـر بـهـبـودى , كـه سـالـيان متمادى در سخنان اهل
بيت (ع ) غور و بررسى كرده اند و مطالعات عميقى در تاريخ , فرهنگ عرب , فقه و
ديگر دانشهاى اسلامى داشته اند, ايـنـك , بـا كوله بارى از تجربيات ارزنده و با
همت بلند, به ترجمه و تفسير قرآن ,با اسلوبى روان و روشن , دست يازيده اند.
ايـشـان بر اين ترجمه و تفسير, مقدمه اى عالمانه ى نگاشته اند و در آن , از اين
مقوله بحث مى كنند كه : ترجمه ها و تفسيرهاى قرآن كريم , از نظر معنى و مفهوم ,
روشن نيستندو دانشمندان اسلامى در فهم آنها به اختلاف و پراكندگى سخن گفته اند
پذيرفتن اين پراكندگى و درج اختلافات (بى آن كـه بـه حـل آن مـوفق شده باشند)
به منزله آن است كه دربلاغت قرآن ترديد كرده باشند در حالى كه بلاغت قرآن ,
قابل ترديد نيست .
اين اختلاف و پراكنده گويى از كمى تدبر و تحقيق صحابه و تابعين صدر اول ,ناشى
شده است كه ديـگران را هم به دنبال خود كشانده اند, نه آن كه نقصى در جمله بندى
والقاى معانى قرآن , وجود داشته باشد.
اين اختلافات علل مختلفى داشته است , از جمله : گاهى نقص تحصيلات وبى اطلاعى از
فرهنگ عرب و گاهى بى اطلاعى از تاريخ اسلام و ناآگاهى شناخت واقعيت ها است كه
افراد را دچار ابهام و ترديد كرده است .
معظم له پس از يك مقدمه عالمانه و هشدار دهنده , كه در واقع روش ترجمه وتفسير
ايشان را هم روشن مى كند, به ترجمه و تفسير مى پردازد
((161)).
اين كتاب در تهران توسط خانه آفتاب 1369 در 612 صفحه وزيرى چاپ گرديده است .
تفسير شيخ محمد حسين اويسى .
(مـتـوفى 1411 ه ق ) .
مؤلف آن عالم جليل شيخ محمد حسين بن غلامعلى اويسى قزوينى يكى از اعلام فلسفى و
تدريسى قزوين در قرن چهاردهم و اوايل قرن پانزدهم هجرى مى باشد.
بيوگرافى اجمالى :.
او كـه در سال 1336 در قزوين متولد گرديد مقدمات علوم و فنون ادب را در زادگاه
خويش نزد احمد عماد حاج سيد جوادى و شيخ مهدى معروف به قاضى فرا گرفت سپس سطوح
فقه و اصول و مـطول را از حوزه ى علمى آقا سيد محمد مهدى تقوى و شيخ احمد
تالهى به پايان رسانيد و نيز كـلام و رسائل و مكاسب را نزد شيخ يحيى مفيدى
وحكمت و فلسفه را از محضر فيلسوف مشهور سيد ابوالحسن رفيعى قزوينى فرا گرفت .
در حدود سال 1372 ه.
و اصول را از درس آية اللّه شيخ عباس شاهرودى و آية اللّه سيد محمد داماد بهره
مندگرديد.
در سال هاى آخر اقامت وى در قم مفسر از اصحاب نزديك استادش محسوب مى گشت .
او در سال 1380 به زادگاه خويش بازگشت و به تدريس فقه و اصول پرداخت و تدريس
فلسفه در قـزويـن مـنحصر به او شد و تا آخرين روزهاى زندگى خويش در مدرسه
التفاتيه مشغول تدريس فلسفه ى عالى بود و جمعى از افاضل طلاب علوم دينى حلقه ى
درس اورا تشكيل مى دادند.
تفسير او به فارسى با بهره گيرى از روايات و مطالب فلسفى و عرفانى استوار است
كه نوعا به زبان عربى نقل و سپس ترجمه ى آن به فارسى بازگو مى شود.
تـفـاسـير كهن از جمله تفسير رازى و با نقل اقوال حكما و عرفا و استشهاد به
اشعار درچند مجلد قرار دارد كه در مدت سى سال جمع و تاليف نموده است .
1380 تـا وفـات در مسجد حليمه خاتون در شبهاى ماه رمضان براى شاگردان و طبقات
مختلف درس تفسير القا مى نمود و اين جلسه تفسير از باشكوه ترين و پرجمعيت ترين
مجالس تفسير قزوين محسوب مى گشت .
شخصى وى در قزوين محفوظ است
((162)).
لغتنامه قرآن كريم محمود عادل .
(چـاپ 1411 هـ ق ) .
مـتـرجـم و گردآورنده ى آن آقاى محمود عادل يكى از پژوهشگران معارف قرآنى در
قرن چهاردهم و اوايل قرن پانزدهم هجرى مى باشد.
در مـيـان عـلوم قرآنى و آثار مدون آن , تدوين واژه نامه ها و فرهنگهاى قرآنى
باعناوين ((مفردات القرآن )), ((معانى القرآن )) ((غرائب القرآن )) از سابقه
كهنى , برخوردار است در سده هاى اخير كه پـژوهـش هاى قرآنى ابعاد گسترده ترى
يافته است آثار سامان يافته دراين زمينه نيز از گسترش شايان توجهى , برخوردار
شده است .
در سـال 1402 ((مجمع اللغة العربيه )) كه يك نهاد ذى صلاح در مصر در اين باره
مى باشد, تصميم گـرفـت كـه فـرهنگى روزآمد و دقيق , مخصوص واژه هاى قرآنى فراهم
آورد, پس از بررسى هاى فـراوان و تـنظيم آئين نامه نهائى با شركت چند تن از
اساتيد ومفسران بالاخره فرهنگ دو جلدى ((معجم الفاظ القران الكريم )) تدوين و
نشر يافت .
مـعـجم از كارآمدترين و دقيق ترين فرهنگهاى قرآنى است , آهنگ مؤلفان , سامان
دادن به لغتنامه قرآنى بوده است .
در ايـن فرهنگ ابتدا كلمه اى مى آيد و آنگاه شكلهاى گوناگون استعمال شده آن
درقرآن , سپس بـا تـوضـيـح و تـفصيل واژه ها و نشان دادن مواضع آنها در قرآن ,
تعداد استعمال آنها نيز مشخص مى گردد.
آقاى محمود عادل به ترجمه , تحقيق و تكميل اين اثر گرانقدر پرداخته است اينك كه
جلد اول آن به همت دفتر نشر فرهنگ اسلامى (حاوى ا ـ ج ) منتشر شده است .
عـربـى مـعجم ياد شده فاقد اعلام وارد شده در قرآن كريم است كه براى بهره رسانى
بيشترو نيز تنوع كتاب نقشه هاى جغرافيائى و تصاوير تاريخى نيز پيوست آن شده است
((163)).
قصه هاى قرآن آقاى صفائى آملى .
(چـاپ 1412 هـ ق ) .
مـؤلـف و بـرگـزيـنـنده ى آن حجة الاسلام و المسلمين آقاى سيد ابوتراب صفايى
آملى يكى از كاوشگران معارف قرآنى در قرن پانزدهم هجرى مى باشد.
اثـر فوق كه چاپ چهارم آن در بهار 1370 شمسى توسط انتشارات اميرى در 180صفحه
جيبى به چاپ رسيده است يكى از دهها اثر داستانى قرآن مجيد مى باشد كه برگرفته
شده از كتاب بزرگ و مـعروف قصص الانبيا تاليف مولا محمد جريرى مى باشدكه حدود
200 سال پيش به سال 1281 در تبريز به چاپ رسيده است .
در ايـن كـتاب جيبى و كوچك سرگذشت 27 تن از انبيا عظام از آدم (ع ) تاخاتم (ص )
به صورت فشرده و موجز آمده است و تفصيل آن به كتابهاى بزرگ تفسيرى ارجاع داده
شده است .
ايـن كـتاب به علت وجازت و اختصار مطلوب , تاكنون چندين بار به چاپ رسيده است
كه نگارنده چاپ چهارم آن را رؤيت نموده است
((164)).
روح القرآن دكتر محمد جواد مشكور.
(متوفى 1412 ه ق ) .
مؤلف آن استاد دانشگاه مرحوم دكتر محمد جواد مشكور يكى از نويسندگان وكاوشگران
ادبيات و تاريخ و معارف قرآنى در قرن چهاردهم و اوايل قرن پانزدهم هجرى مى
باشد.
مـؤلـف مـحترم كه يكى از اساتيد محترم دانشگاه و محقق در رشته اديان و مذاهب و
تاريخ ملل و نحل بود با مقدمه مفصل در موردعلوم قرآن و تاريخ آن اسامى قرآن و
جمع واعجام آنها و قرا سبعه سخن به ميان آمده است .
سپس تفسير موجز و مختصرى از آيات قرآنى كه در مورد توحيد و مكارم اخلاق انسانى
, نازل شده است , انجام داده است .
اين كتاب حول دو محور اساسى دور مى زند:.
1ـ توحيد و يكتائى پروردگار.
2ـ مكارم اخلاقى انسانى در قرآن .
اين كتاب محتوى آياتى از قرآن مجيد مى باشد كه پيرامون اين دو موضوع نازل شده
است .
شفابخش نامتناهى است و به مصداق : ((و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة )) قرآن
دستورالعمل خير و صلاح و چراغى روشن فرا راه اهل فلاح مى باشد كه نخست موحد
ويكتاپرست شوند و سپس اين پندها و اندرزهاى اخلاقى را كه مايه ى سعادت وخوشبختى
انسان است به كار بندند تا در دنيا و آخرت رستگار شوند.
مؤلف محترم با تلاش فراوان و كوشش قابل تقدير, آياتى را كه در ارتباط با اين
محور بحث مى باشد گزينش و به فارسى سليس و روان ترجمه نموده است و بى آنكه
پيوند آيات از هم گسسته گردد توضيح و تفسير نموده اند.
گفتار مهم را گنجانده اند نخست تاريخى مختصر مستند حال در مورد قرآن مجيد, دوم
در مورد تـوحـيـد و خـداشـنـاسى , سوم معارف اخلاقى و تربيت در قرآن كه مجموع
اين مباحث را ((روح القرآن )) ناميده اند.
اين كتاب سال ها پيش , به چاپ رسيده بود چون نسخه هاى آن ناياب شده بود.
مجددا در بهار 1361 (1402 ه.
چاپ و انتشار يافته بود.
نسخه به چاپ رسيده است .
از ديگر تاليفات او ((ملل و نحل )) و ((نظرى به تاريخ آذربايجان )) مى باشد.
تفاسير آية اللّه العظمى خوئى .
(مـتـوفـى 1413 هـ ق ) .
مـؤلف بزرگوار آن مرجع عاليقدر شيعه , و قطب تحقيقات اسلامى عصر اخـيـر,زعـيم
عاليقدر حوزه علميه نجف و ديگر بلاد اسلامى مرحوم آية اللّه العظمى حاج
ابوالقاسم خـوئى (قـدس سـره الشريف ) مى باشند كه به حق يكى از ذخائر علمى
وتحقيقى شيعه , در اعصار اخيره مى باشند.
مؤلف بزرگوار آن در عين مرجعيت تامه و شامله , محقق توانا مؤلف كوشا ومدرس
موفقى بوده اند و جبنه هاى علمى و تحقيقى و تدريسى شان بر تمام ابعاد زندگى
ايشان غلبه داشت .
فراورده هاى تحقيقى ارزنده اى دارند.
مجموعه ى تحقيقات ايشان به قلم معظم له يا توسط شاگردان فاضل او به رشته ى
تحرير در آمده است .
رجـال كـتـاب ((معجم رجال الحديث )) كه در 23جلد قرار دارد شاهد صادقى بر طول
تحقيقات آن مـرجـع عـالـيـقـدر مـى بـاشـد, و در مـورد اصـول امـروزتـحـقـيقات
وسيع ايشان ذخيره ى عـلـمـى جوشانى است كه دانشجويان معارف اصول ازآبشخور آن
سيراب مى گردند و نگارنده در كتاب ((فقهاى نامدار شيعه )) در مورد آثار علمى و
فقهى آن بزرگ در دوران حيات آن فقيد سعيد, به تفصيل بحث نموده است ((165)).
اينك در اين مجال به بررسى تاليفات و نوشته هاى قرآنى آن مرجع بزرگوارمى
پردازيم :.
1ـ نفحات الاعجاز:
ايـن كـتـاب در پـاسخ به كتاب ((حسن الايجاز فى ابطال الاعجاز)) تاليف يك
نفرآمريكايى به نام مـسـتـعار ((نصرالدين ظافر)) به رشته تحرير در آمده است و
در آن جاودانه بودن قرآن , به عنوان معجزه ى خاتم پيامبران را ثابت نموده و اين
اثر در سال 1343ه.
سالگى نگاشته است و بارها تجديد چاپ گرديده است .
2ـ البيان فى تفسير القرآن :
يـكى از بهترين و محكم ترين كتبى است كه پيرامون تفسير و علوم قرآنى تاليف
گرديده و در آن , پـس از مـقـدمـه ى گـزارش گونه كه خود يكى از برترين تاليفات
قرآنى است , به تشريح و تفسير ((فاتحه الكتاب )) تا آيه ششم , پرداخته است .
فـضـيـلت قرآن , قرائت قرآن , اعجاز و حقيقت آن , اعجاز قرآن از ديدگاههاى
مختلف , جاودانگى هـدايـت قرآن , پاسخ به گفته هاى منكرين فضل قرآن , بقيه
معجزات پيامبر و بشارات عهدين , قرا سـبـعـه , نزول قرآن بر ((سبعة احرف )) و
اينكه قرائات هفتگانه به جز سبعة احرف هستند, مسئله تحريف قرآن و اثبات نادرستى
آن , گردآورى قرآن ,حجيت ظواهر كتاب , مسئله نسخ و بررسى 36 آيه كه ادعاى منسوخ
بودن آنها شده است و اثبات عدم نسخ آنها, و پس از آن مبحث بدا و ديدگاه شيعه و
تفسير آن و پاسخ منكران بدا, حدوث و قدم قرآن , پس سير از و اشباع نيازهاى
مطالب فوق وارد تفسير ((سوره حمد)) شده است .
در جـاى جـاى ايـن كتاب , روح تحقيق , ابتكار, تتبع , تسلط و نفوق بر معارف
اسلامى چون : كلام , فـقـه , اصـول , حكمت و فلسفه , تاريخ , حديث , مناظره ,
تراجم ,تفسير, ادب , لغت و احاطه به كتب شيعه و سنى موج مى زند.
ايـن تـفـسير يا طليعه ى تفسير, چراغ روشنگرى بود كه در اواخر قرن چهاردهم
ازحوزه علميه ى نجف درخشيد و در سطح وسيع و با گسترش عميق در اعماق مجامع اهل
سنت و شيعه نيز نفوذ كـرد و از سوى ارگان رسمى الازهر مجله رسالة الاسلام و
ديگرمحافل علمى با استقبال و حسن تـاثـيـر گرديد چون ((البيان )) تامين كننده
نيازهاى عصر وناظر مسائل و احتياجات موجود بود خوش درخشيد ولى دولت مستعجل بود.
گـوشزدهاى حواشى , مانع از جريان اين فيض در حول و حوش كلام الهى گرديد...! .
اين كتاب تا حدودى كه نگارنده اطلاع دارد به زبانهاى فارسى , اردو, انگليسى
واحيانا ديگر زبانها نيز ترجمه , و مورد استفاده قرار گرفته است )).
گفتار استاد حكيمى :
((اين كتاب شامل مباحث عجز و ناتوانى بشراز توصيف قرآن , فضيلت قرائت قرآن
ـ تدبر در قرآن و مـعـرفت تفسير آن , معنى اعجاز ـ ضرورت اقامه ى اعجاز بر
پيامبر,بهترين معجزات , قرآن معجزه الهيه است قرآن اعجاز جاودانى يا قرآن و
معارف , قرآن واستقامت در بيان , قرآن در مقام تشريع و قانونگذارى , قرآن اتقان
در معانى , قرآن و اخباراز غيب , قرآن و شگفتى هاى آفرينش , قرآن و قواعد عـربى
خرافات و سخافات , اثبات معجزات با براهين منطقى , روشنگريهائى بر قاريان قرآن
, نگاهى به قرائت تواتر قرآن وآيا قرآن بر هفت حرف نازل شده است ؟ صيانت قرآن
از تحريف ـ معنى تحريف راى مـسـلـمـانـان در تـحريف , نسخ تلاوت ـ كيفيت
گردآورى قرآن ـ احاديث گردآورى قرآن ـتـنـاقـض احـاديث گردآورى قرآن ـ اثبات
حجيت ظواهر قرآن - نسخ در قرآن ـ بدا درتكوين ـ اصـول تـفـسـيـر: اعتماد بر ظن
در تفسير ـ مدارك و منابع تفسير ـ تخصيص قرآن باخبر واحد ـ حـدوث يـا قـدم
قـرآن ـ اثر فلسفه فرقان در زندگى مسلمانان ـ صفات ذاتى وافعالى خدا ـ كلام
نفسى ـ نفى كلام نفس ـ ادله اشاعره بر كلام نفس و در پايان تفسير كامل سوره
فاتحة الكتاب .
صـد افـسـوس كه اين كتاب عظيم در همين يك جلد متوقف شد و امت اسلام ازداشتن
تفسيرى بى همانند محروم ماند.
ا ـ تـرجـمه بخش اعجاز آن به فارسى , به نام مرزهاى اعجاز وسيله استاد
ارجمندآية اللّه حاج شيخ جعفر سبحانى .
ب - تـرجمه و تلخيص به فارسى , به عنوان شناخت قرآن وسيله آقايان محترم : حجة
الاسلام شيخ محمد صادق نجمى و هاشم هاشم زاده هريسى انجام گرفته است
((167)).
الامثل فى تفسير كتاب اللّه المنزل آية اللّه مكارم .
(چـاپ 1413 هـ ق ) .
مـؤلـف عاليقدر آن استاد محقق آية اللّه مكارم شيرازى با همكارى جمعى از فضلاو
پژوهشگران قرآن در قرن چهاردهم و اوايل قرن پانزدهم هجرى مى باشند.
تفسير ((الامثل فى تفسير كتاب اللّه المنزل )) ترجمه تفسير نمونه مى باشد كه در
بخش پيشين به معرفى آن پرداختيم .
آن , در كسوت نو, ارائه گرديده است .
اين تفسير يكى ديگر از رايج ترين تفاسير عربى شيعه , در عصر حاضر مى باشد كه
اخيرا به زيور طبع آراسته شده است .
يكى از مظلوميت هاى شيعه در طول تاريخ , نداشتن زبان بين المللى اسلامى وفاقد
بودن ابزار ابراز وجـودى خـويـشتن در بين برادران و خواهران اسلامى در ممالك
ومناطق مختلف اسلامى بوده اسـت او فاقد ابزارى بوده است كه بتواند آنچنان كه
هست خود را نشان دهد و مكنونات قلبى خود را به ديگران نيز اعلام و آشكار سازد.
عجمت و نداشتن زبان رسمى جهان اسلام , يكى از عوامل مظلوميت شيعه دراعصار گذشته
بوده اسـت كـه در اثـر عـدم ابراز هويت وجودى و مكتوم نمودن مظاهرعلمى و فرهنگى
خويش , مورد تهاجم و حملات مخالفان و معاندان قرار گرفته است .
انـتـشـار تـفـسير ((الميزان )) به دنبال آن تفسير ((البيان )) آية اللّه خوئى
به زبان عربى در اواخر قـرن چـهاردهم خلا بسيار وسيعى را در اين زمينه ها پر
ساخت و جهان اسلام به حدودمعلومات و جريانات فرهنگى و مذهبى شيعه پى برد.
مـطبوعات و مجامع علمى و كنفرانس ها و ملاقات هائى كه بين شخصيت هاى اسلامى رخ
مى داد آشـكـار و روشـن گـرديـد و مـجله ((رسالة الاسلام )) ارگان رسمى دار
التقرديب بين المذهب الاسلامية مصر آنهمه تمجيد و تعريف از آن به عمل آورد و در
اثر همين معرفى ها تفسير الميزان به مجامع فرهنگى و مذهبى اهل سنت نفوذ كامل
پيدا نمود.
دنبال تفسير الميزان و با بهره بردارى از تجربيات ارزشمند آن ترجمه تفسير نمونه
به نام ((الامثل فى تفسير كتاب اللّه المنزل )) به زبان عربى جديد, منتشر گرديد
كه قطعا مزايا و محاسن بسيار و افزايش هايى نسبت به چاپ فارسى خود دارد با توجه
به ديدگاههاى سياسى واجتماعى و كلامى كه اين تفسير در بردارد يقينا خلا وسيع
ترى را پر خواهد ساخت وجهان اهل سنت , و دنياى نا آگاه و نا آشنا را با افكار و
انديشه هاى نوين شيعه , در زمينه ى معارف قرآنى آشناتر خواهد ساخت .
از مـتـرجـمين با سابقه آقايان اساتيد: محمد على آذرشب , شيخ محمدرضا آل صادق ,
استادخالد تـوفـيق عيسى , استاد سيد محمد هاشمى , استاد قصى هاشم فاخر و استاد
اسد مولوى در ترجمه و تخريج و تصحيح آن مساهمت و شركت و اهتمام جسته اند.
موضوعات تازه و جالب :.
در تـفـسـيـر الامـثـل موضوعات و مطالب مهم تربيتى , اجتماعى , سياسى وجود
داردكه يقينا به خـوانـنـدگـان عرب زبان , تازگى و نوآورى خواهد داشت و همين
تازگى وطراوت , عامل نشر وسـيـع و اسـتقبال فراوان محافل علمى و ادبى جهان اهل
سنت ودانش پژوهان معارف قرآنى , در سطح جهان خواهد گشت و آن چنان كه اصل متن
فارسى آن مورد استقبال عامه ى مردم فارسى زبان ايران , افغانستان , تاجيكستان
گشته است .
ترجمه ى عربى آن نيز در محافل عربى زبان , مورد عنايت و توجه ويژه قرار
خواهدگرفت .
قرآن بوده و مانع سر راه ورود اين قبيل كتاب هاى ارزنده به داخل كشورهاى اسلامى
نبوده باشند.
تـفـسير الامثل به زبان عربى در 20 مجلد وزيرى با ورق اعلا و چشم نواز كه
هرمجلد آن در 500 تا 600 صفحه قرار دارد از سوى مؤسسه البعثة لبنان بيروت
الحارة بناية غارون در سال 1413 مطابق 1992.
تفاسير آية اللّه شيخ محمد باقر ملكى .
(چـاپ 1413 هـق ) .
مـؤلـف عـالـيـقـدر آنـها حجة الاسلام والمسلمين استاد آية اللّه شيخ محمد
بـاقـرمـلـكـى مـيـانـجـى يـكى از عالمان عامل و پرهيزگار و خدمتگزار دين و
مردم از مفسران قرن چهاردهم و اوايل قرن پانزدهم هجرى مى باشد.
بيوگرافى اجمالى :.
آيـة اللّه حـاج شـيـخ مـحـمدباقر ملكى ميانجى نجل حاج عبدالعظيم بن حاج على
وردى در يك خـانـواده اصيل دينى در قصبه (ترك ) از محال گرمرود از توابع ميانه
((168))
درسال 1324 پا به عرصه ى حيات نهاد.
كـتابت فارسى را در زادگاه خود فرا گرفت , سپس دروس حوزوى را از محضر عالم جليل
القدر مرحوم آيت اللّه شيخ واسع كاظمى تركى (متوفى 1353 ه.
به حوزه علميه خراسان منتقل و سطوح عالى را نزد استاد آية اللّه شيخ هاشم
قزوينى (متوفى 1380 ه.
اللّه شيخ مجتبى قزوينى (متوفى 1386 ه.
حوزه مشهد آية اللّه ميرزا محمد آقازاده خراسانى (متوفى 1356 ه.
نـمود و همزمان مباحث معارفى را پيش استاد علامه آية اللّه العظمى ميرزا مهدى
غروى اصفهانى (اعلى اللّه مقامه ) استفاده نمود تا در سال 1361 به دريافت اجازه
اجتهاد وافتا, روايت و نقل حديث مفتخر گشت و اين اجازه از سوى آية اللّه العظمى
سيدمحمد حجت كوه كمرى (متوفى 1372 ه.
مـيـرزاى اصفهانى در اين اجازه نامه چنين مرقوم داشته اند: ((ايشان به رتبه
فقيهان دين شناس و مجتهدان دقيق النظر نائل آمدند.
كـرامت شكر كنند زيرا كه طالبان بسيارند ولى واصلان اندك ! و من به ايشان اجازه
دادم كه از من روايت كنند هر چه را من اجازه روايت و نقل آنها را دارم يعنى كتب
دعا وحديث و تفسير و جز آنها بـويـژه ((صحيفه سجاديه و نهج البلاغه و كتب
چهارگانه كه مدار احكام در عصرهاى مختلف بر مـحـور آنها دور مى زند و آنها
عبارت است از كافى ,فقيه , تهذيب و استبصار و همچنين سه كتاب اخير: وسائل ,
وافى , بحار و جز آنها ازتاليفات اصحاب اماميه ما عموما و آنچه را كه روايت
نموده اند از ديـگـران در پـرتـواجـازه اى كـه مـن از شيخ و استادم حجة الاسلام
و نشانه خدا در بين مردم حـضـرت مـيرزاى غروى نائينى (قدس سره الشريف ) با
سندهايى كه پيوست به صاحبان مصنفات دارند و از آنها به بيت وحى و عصمت (ص ) وصل
مى گردد.
مـتـعـال امـيـدوارم كـه او را از هـاديان و مروجين علوم پيشوايان معصومين ـ
عليهم صلوات اللّه اجمعين ـ قرار دهد و مرا از دعاى شايسته ى خويش در حال حيات
و ممات فراموش ننمايند.
اصفهانى در روز 17 ربيع الاول روز عيد مبعث به سال 1363 نگاشت
((169)).
آثار و تاليفات قرآنى او:.
1ـ بـدائع الكلام فى تفسير آيات الاحكام شامل مباحث طهارت , صلاة به تفصيل ونيز
شامل تفسير آيات شفاعت در قرآن در يك جلد, چاپ بيروت 1400 ه.
چاپ قم 1402 ه.
اسلامى قم جهت دانشجويان دوره عالى , القا مى نمودند.
2ـ تفسير فاتحة الكتاب چاپ دارالقرآن الكريم , موسسه آيت اللّه العظمى
گلپايگانى , چاپ 1413 ه.
3ـ مـنـاهـج الـبـيان فى تفسير القرآن تفسير جز 29 چاپ 1414 كه توسط وزارت
فرهنگ و ارشاد اسلامى تهران به صورت زيبا و چشم نواز به چاپ رسيدهاست .
4ـ مـنـاهـج البيان فى تفسير القرآن تفسير جز 30 شامل بحث تفسير موضوعى روح در
قرآن چاپ 1416 ه.
5ـ مـناهج البيان فى تفسير القرآن جز اول قرآن چاپ 1417 توسط وزارت فرهنگ و
ارشاد اسلامى تهران .
6ـ مـناهج البيان فى تفسير القرآن جز دوم قرآن چاپ 1417 توسط وزارت فرهنگ و
ارشاد اسلامى تهران .
آثار قرآنى تحت طبع :.
7ـ مناهج البيان فى تفسير القرآن جز سوم قرآن .
8ـ مناهج البيان فى تفسير القرآن جز چهارم قرآن .
ديگر تاليفات او:.
1ـ توحيد الاماميه چاپ 1415 ه.
به چاپ و نشر رسيده است .
2ـ الرشاد فى المعاد.
3ـ دوره كامل تقريرات درس اصول فقه آية اللّه ميرزا مهدى غروى اصفهانى (ره ).
4ـ رساله اى درباره حبط و تكفير.
5ـ رساله اى در احكام خمس .
6ـ رساله اى در احكام ميت .
7ـ مخطوطات ديگرى در احكام صلاة , نكاح , طلاق , ارث در تفسير و معارف .
و هم اكنون تدوين و تحقيق آثار فقهى و اصولى و كلامى ايشان در مرحله بازنويسى
است تا انشا اللّه در آينده نزديك به زيور طبع آراسته گردد.
روشن سازد!
((170)).
پيرامون تفسير فاتحة الكتاب :.
پـس از انـتـشـار تـفـسير فاتحة الكتاب , مطالب كوتاهى در مطبوعات آمده بود از
آن ميان كيهان انديشه نوشت : ((اين تفسير كه به لغت عربى تاليف يافته است
تفسيرى است كلامى , فقهى از سوره مـبـاركـه ((حمد)) در اين تفسير موجز از ديگر
آيات قرآنى و روايات معصومين (ع ) به خصوص از صحيفه سجاديه استفاده فراوان شده
است همچنين از نقل آرا و افكار مفسرين شيعه و سنى و نقد و بـررسـى آنـها غفلت
نشده است , برخى ازنظرات نويسنده بويژه درباب معرفت خداوند و اسما و صفات او
اجتهادى و نسبتابى سابقه بوده است .
و در آئينه پژوهش آمده بود:.
((تفسيرى است كلامى , فقهى , از سوره فاتحة الكتاب , مؤلف محترم با دستمايه اى
از آيات و روايات و نـيز با توجه به صحيفه سجاديه (ع ) در تفسير و تبيين اين
سوره مباركه كوشيده است , نقل آرا و افكار مفسران و نقد و بررسى ديدگاههاى
مختلف در اين مجموعه قابل توجه است .
روش تفسيرى :.
با توجه به اينكه در تفسير قرآن روش هاى تفسيرى گوناگونى معمول و متداول است
مانند تفسير ماثور, تفسير عرفانى و رمزى , فلسفى , علمى , تفسير قرآن به قرآن
وتفسير اجتهادى .
روش تـفسيرى مفسر گرانقدر ما از ميان اين روش ها, به روش اجتهادى مبتنى بربهره
گيرى از پرتو مقدس عقل و آيات شريفه ى كتاب خدا و آموزه هاى معصومين (ع )مى
باشد.
چـه در بهره برى از درياى بى كران معارف قرآنى در اصول اعتقادى (فقه اكبر) بر
اين مشى استوار بوده است
((172)).
افتخار تلمذ:.
نگارنده مدتى از محضر شريف ايشان تلمذ نموده است .
پـرهـيـزگار و پارسا و متدين و متعبد از همين رو مورد توجه و عنايت بزرگان حوزه
علميه قم و مـراجع عاليقدر تقليد شيعه قرار داشتند و هنگامى كه در اثر مبارزه
با خوانين و ملاك منطقه , به قم مهاجرت نمودند از سوى آيت اللّه العظمى آقاى
بروجردى مورد تكريم واحترام قرار گرفتند و از آن زمـان حـوزه تـدريـس خـارج
اصـول و تاليف تفسير قرآن ومعارف عاليه الهى داير, فقط در تابستان ها و مناسبت
هاى مذهبى مردم ترك از وجودايشان بهره مند مى گردند.
علاقه مندان معارف اسلامى مى باشد.
برداشتى از جامعه و سنن اجتماعى در قرآن نجفى .
(چـاپ 1413 هـ ق ) .
مـؤلـف مـحـتـرم آن آقـاى مـحـمد جعفر نجفى علمى يكى از پژوهشگران اسلامى قرآنى
قرن پانزدهم هجرى مى باشد.
او بـرخـى از مسائل اجتماعى و اقتصادى را به قرآن مجيد عرضه نموده است وپاسخ
آنها را از آيات اسـتـنـبـاط و استخراج مى كند و خود در پيشگفارى در پاسخ اين
سوال كه آيا اينگونه برداشتهاى علمى و اجتماعى از قرآن از مصاديق تفسير به راى
مى باشد,مى نويسد:.
آيا اين گونه برداشتهاى علمى واجتماعى از قرآن از مصاديق تفسيربه راى نيست ؟.
ايـراد ديگرى كه ممكن است بر اين بحث گرفته شود اين است كه اين گونه بهره
برداريها از قرآن خـصوصا در زمينه جامعه شناسى كه ره آورد غرب و شرق است
,احيانا مصداق تفسير به راى بوده و قرآن بالاتر از آن نيست كه كتاب علمى
ياجامعه شناسى باشد؟ بلكه داراى افقى برتر از حد تصور و كتاب هدايت متقين است .
در پـاسـخ بايد گفت همان گونه كه قرآن عظيم در بسيارى علوم مورد استفاده قرارمى
گيرد, چـه اشـكـالـى دارد كـه در مـورد مسايل اجتماعى , سرنوشت اقوام و ملل ,
عوامل ترقى و سقوط و انـحـطـاط و سـنـن قومى و... كه در بسيارى از آيات متذكر
است از آن بهره گرفته شده و از اين درياى بى پايان و عميق , تشنگان علوم نيز
سيراب گردند.
اهـل تـحقيق و علماى ربانى معتقدند كه ظواهر آيات قرآن حجت است و از قرآن مى
توان استفاده كـرد و خـود, امر به تدبر و تفكر در آياتش نموده است : ((افلا
يتدبرون القرآن و لو كان من عند غير اللّه لو جدوا فيه اختلافا كثيرا ((173)).
روايـات مـعـتـبـر بـسـيارى از اهل بيت عصمت (ع ) نيز نقل شده كه مردم را
مستقيما به قرآن و اسـتـنباط از آيات آن ارجاع داده , در كتب اصول فقه هم به
طور مشروح به اين مسئله اشاره شده است .
اگر گفته شود آيات بايد بر مطلبى به طور صحيح و روشن دلالت نمايد نه آنكه
باتوجيه و تفسير دور, مـطـلبى از آن استخراج گردد و به قرآن تحميل شود, در پاسخ
بايدگفت كه : اين اشكال از جهتى صحيح و منطقى است و از نظر ديگر اشكال وارد
نيست .
درسـتـى آن از ايـن جـهـت اسـت كـه قـرآن كـتـاب وحـى و فـرسـتـاده پروردگار
جهانيان و حـاوى دقـيـق تـريـن و عـمـق ترين حقايق هستى است و داراى تقدس و
افقى بسيار بالاست كه : ((لابـمسه الا المطهرون
((174))
جز عقول طاهر از هر گونه آلودگى به حقايق آن , نمى رسد و اگـربـنـا شـود
هـر كـسـى آن را با افكار آلوده به گناه و دنيا گراى خود تفسير و توجيه نمايد,
درحقيقت آنچه را كه ارائه داده است انعكاسى از افكار خود خواهد بود و حقيقت
قرآن درپس پرده مخفى مانده است و باب تفسير به راى متداول و انحرافى گشوده
خواهد شد.