تفسير سوره يوسف كوينانى كرمانى .
(اوايل قرن 13 ه ق ). مـؤلـف آن مظفر حسين كوينانى كرمانى يكى از كاوشگران
معارف قرآنى در قرن دوازدهم و اوايل قرن سيزدهم مى باشد.
فصلنامه پژوهش هاى قرآنى در مورد معرفى آن چنين مى نويسد:.
((تـفـسير)) ياد شده به زبان فارسى در 161 برگ با خط نستعليق توسط كاتب ناشناس
تحرير شده است .
تاريخ نگارش آن به طور دقيق معلوم نيست و صدر و ذيل تفسير ناقص , و باقى مانده
نيز تا اندازه اى ناخوانا است )).
بيوگرافى اجمالى :.
مفسر شيعه مذهب بوده است و گفته ها و ديدگاه هاى مفسران اهل سنت را نيز
بيان مى كند او در فن تفسير نگارى به سبك كهن , چيره دست مى نمايد.
روش تفسيرى :.
1ـ نخست يكى آيه از سوره مورد بحث را با ترجمه فارسى آزاد مى آورد.
2ـ در صورت لزوم به بررسى مطالب لغوى و ادبى نيز مى پردازد ولى پرداخت به اين
مباحث كليت ندارد.
3ـ گفته هاى مفسران را فراوان ياد مى كند ولى به تحليل و نقد آرا نپرداخته و
دربسيارى از موارد از ذكر منابع خوددارى ورزيده است .
4ـ درمواردى به تاويل هاى عرفانى وگاهى به تحليل هاى عقلى روى آورده است .
5ـ در بعضى موارد, ديدگاه خود را با ذكر دليل عقلى بر مى گزيند.
وى در تفسير آيه 4 سوره يوسف چنين مى نويسد:.
((يـا ابت انى رايت احمد عشر كوكبا ياد كن گفتن او را كه گفت : اى پدر بزگوار,
به درستى كه در خواب ديدم يازده ستاره و آفتاب و ماه كه مرا سجده , تحيت كردند.
در حـين رؤيا, سن مباركش به دوازده سالگى رسيده بود بعضى از مفسرين , تاويل
كرده اند كوكب را بـه اخـوان آن حـضـرت , بـه اعتبار توافق عددى ;Š زيرا كه
ايشان يازده نفربودند و اقتباس انوار از لمعان ضمير منيبر ايشان , مثل استضائه
نور است از كواكب وآفتاب و ماه , والدين آن جناب است .
برخى برآنند كه ماه , كنايه از در است چه مادرش راحيل , در نفاس ابن يامين وفات
يافته بود.
و بـه عـقيده بعضى كواكب به حقيقت ظاهرى خود, باقى است و تخصيص بعد ازتعميم ,
به اعتبار اشرفيت آفتاب و ماه است از ساير نجوم .
و احتمال دارد كه واو, به معناى مع باشد;Š يعنى كواكب را با آفتاب و ماه ديدم .
احـتـمال دارد كه جمله مستانفه باشد, مشتمل بر سؤال پدر كه اى فرزند
سعادتمند,كواكب را بر چه صفت ديدى ؟ ))
((2)).
تفسير موسوى شيرازى .
(اوايل قرن 13 ه ق ). مؤلف آن سلالة الاطياب رضى الدين محمد بن محمد تقى
موسوى شيرازى يكى از اعيان تفسيرى اوايل قرن سيزدهم هجرى مى باشد.
تفسير وى يك نوع تفسير مزجى در چهار مجلد بزرگ قرار گرفته است كه نوعا به جنبه
هاى ادبى قرآن بيشتر مى پردازد و تعداد كثيرى از احاديث و روايات را با تصريح
به مصادر و منابع آنها در ذيل آيات آورده است .
اين تفسير تحت كد 2998 در فهرست كتابخانه آية اللّه مرعشى معرفى شده است كه
مجلد دوم آن از سـوره آل عمران تا اوايل سوره كهف مى باشد و قسمت پايانى آن
مورداثابت موريانه قرار گرفته است
((3))
.
گـرچـه در الـتـراث العربى بى آنكه منبع خود را معرفى كند آن را در عداد تفاسير
قرن دوازدهم هـجـرى مـعـرفى نموده است ولى چون تاريخ وفات او دقيقا مشخص نبود و
ماخواسته ايم از قلم نيندازيم آن را در اوايل قرن سيزدهم هجرى آورده ايم كه در
صورت مشخص بودن تاريخ دقيق آن در جايگاه واقعى خود قرار خواهد گرفت .
تفسير علوى افشار.
(زنده در سال 1202 ه ق ). مـؤلف آن , سيد حسين رضا بن على بن يعقوب افشار
(زنده در سال 1202), يكى از اعلام تفسيرى اواخـر قـرن دوازده و اوايـل قـرن
سيزدهم هجرى مى باشد ,آقاى استورى , صاحب ادبيات فارسى مـى نـويـسـد: ((تفسير
علوى , تفسيرى است شيعى , كه در سال 1202 ه ق - 1787 م نگاشته شده اسـت , و در
كـلكته , به سال 1207 ـ1208 به تحرير و نگارش درآمده است )) ,ما در مورد اين
تفسير اطلاعاتى بيش از نوشتار صاحب ادبيات فارسى در دست نداريم
((4)).
تفسير مدرس اصفهانى .
(م 1203 ه ق ). مـؤلـف آن مـرحوم , سيد ميرزا ابوالقاسم حسينى خاتون آبادى
يكى از مشاهيرمدرسين و مفسرين قرآن در اوايل قرن سيزدهم هجرى مى باشد.
او يـكـى از بـزرگـان علما و از مشاهير مدرسان فلسفه در عصر خويش بود علوم عقلى
را از مولى اسـمـاعـيل خواجوئى و شيخ آقا محمد بيدآبادى فرا گرفت تا اينكه
خوديكى از مدرسين مشهور حـوزه علميه اصفهان گرديد و جمعى از مشاهير فلسفه
ازمحضر او به كسب علم پرداختند كه از آن ميان : ((سيد ابوالقاسم جعفر بن سيد
حسين خوانسارى جد صاحب روضات الجناة مى باشد كه در سال 1191 ه ق حاشيه خفرى را
پيش او تلمذ نموده است ))((5)). او از خانواده خاتون آبادى , سبط مجلسى و داراى
تاليفاتى به شرح زير است :.
1 ـ تفسير قرآن مجيد به زبان فارسى .
2 ـ حاشيه بر استبصار.
3 ـ حاشيه بر تهذيب .
4 ـ حاشيه بر اصول كافى .
5 ـ حاشيه بر من لايحضره الفقيه .
6 ـ شرح نهج البلاغة .
7 ـ حاشيه بر تفسير صافى .
وفات او:.
او در سـال 1203 رخت از جهان بربست شرح حال او در ريحانة الادب و اعيان
الشيعه , و ديگر كتب تراجم آمده است
((6))
.
***.
و تفاسير آية اللّه شيخ عبدالنبي تسوجى .
(م 1203 ه ق ). مـؤلـف آنـان , آيـة اللّه شـيخ عبدالنبي بن اوجاق قلى تسوجى ,
نزيل مشهد, از شاگردان ملا رفيع گيلانى مشهدى , يكى از اعيان تفسيرى اوايل قرن
سيزدهم هجرى مى باشد.
معرفى مرحوم مدرس :.
مـرحـوم مـدرس در جـلـد چـهـارم ريحانة الادب , شرح حال او را آورده است ,
ومى نويسد: ((ملا عـبـدالنبي بن اوچاق قلى , از اكابر علماى آذربايجان , فقيه
محدث , مفسر,رجالى , حكيم , رياضى , جـفـرى , نـجومى , شاعر ماهر, از افاضل
اوائل قرن سيزدهم هجرت مى باشد او و صاحب حدائق (م 1186) هـر دو از تـلامـذه و
شـاگردان ملا رفيع گيلانى (م 1160) مى باشند او شاگرد علا مه ى مـجـلسى بود, و
منصب شيخ الاسلامى درخانواده او تا عصر حاضر باقى است از تاليفات او, تفسير
قرآن مجيد بزرگ و مفصل , وداراى نكات بديعه مى باشد, و تلميذ او ميرزا محمد حسن
زنوزى در كتاب ((رياض الجنة )) و غيره از او نقل مى كند و از ديگر آثار او:.
2 ـ حاشيه بر تفسير بيضاوى .
3 ـ شرح معانى الاخبار شيخ صدوق (الذريعه , ج 14, ص 72). 4 ـ حاشيه بر
السما و العالم مجلسى .
5 ـ حاشيه بر مدارك الاحكام .
6 ـ حاشيه بر مزار بحار الانوار.
7 ـ شرح صحيفه ى سجاديه .
8 ـ شرح وافيه ى تونى .
او در سـال 1203 در كـربلا به دار لقا شتافت , و شاگرد سالف الذكرش (زنوزى )در
تاريخ وفات او گفته است :.
چون شد عبدالنبى , آن معدن فضل ـــــ از اين وحشت , سرا بر خلد حارب .
ز فوتش گشت غارب مهر افضال ـــــ از اين رو سال فوتش , گشت ((غارب )).
گفتار صاحب الذريعه :.
مـرحـوم حاج آقا بزرگ تهرانى در مقام معرفى او مى نويسد: ((او صاحب كتاب
شرح معانى الاخبار مى باشد نام او مولى عبدالنبي بن مولى اوجاق قلى طسوجى (طسوج
درهشت فرسخى خوى قرار دارد) او به مشهد نازل گرديد و در سال 1203 در آنجا از
دنيارفت , و در كربلا مدفون گشته است او از مولى رفيع الدين گيلانى , شاگرد علا
مه ى مجلسى روايت مى كند برخى از نوادگان وى به ايـن جـانب روايت نمود كه نسخه
ى خطى شرح معانى الاخبار را به خط مصنف ديده است , كه در قـطـع ربـع بزرگ در
اوراق زرد قرارداشته است , و آن يك مجلد بزرگى است كه در كتابخانه ى مشير
الاسلام , سيد جواد بن سيد رضا بن ميرزا مهدى بن ميرزا حسن زنوزى , صاحب رياض
الجنة , و شاگرد او بوده است , و در پيش او نسخه اى از تفسير وى موجود بوده است
)).
تفسير او:.
تـفـسير او, طبق معرفى مرحوم حاج آقا بزرگ شيخ شيخ حديث و روايت ما,
استادآية اللّه ملا على مـعـصـومـى هـمدانى به اين گونه مى باشد: ((تفسير بسيار
بزرگى است , و درآن نكات بديعه و لـطـائف و ظرائف وجود دارد شاگردش مرحوم زنوزى
در كتاب رياض الجنة , فراوان از آن تفسير نـقل مى كند شايد اين تفسير هم پيش
نوادگان وى موجود باشد,كه يكى از آنها حاج ميرزا يحيى امـام جـمعه ى خوئى ,
نزيل تهران مى باشد, چون او فرزندميرزا اسداللّه بن آقا حسين بن حسن بن نقى بن
عبدالنبى مؤلف تفسير مى باشد)). بـديـن تـرتـيـب معلوم مى گردد كه او صاحب
تفسير بزرگى است كه در دست نوادگان وى به صورت خطى موجود مى باشد, و هنوز به
رؤيت حقير نرسيده است
((7))
.
و تفسير ديگر او حاشيه بر تفسير بيضاوى مى باشد كه از نظر گذشت .
تفاسير على بن قطب الدين بهبهانى .
(م 1206 ه ق ). مـؤلـف آن مولى على بن قطب الدين بهبهانى , يكى از اعلام
تفسيرى شيعه در اوايل قرن سيزدهم هجرى مى باشد.
او از معاصرين علا مه وحيد بهبهانى , صاحب دو نوع تفسير مى باشد.
1ـ تفسير بهبهانى .
نـخـستين تفسير او كه در سه مجلد بزرگ قرار دارد و به زبان عربى و شيوه ى
روايى است و مؤلف آن را هـمـانـند تفسير صافى ملا فيض كاشانى , و كمى مبسوطتر
از آن مى باشد, كه جلد اول آن تا سوره توبه مى باشد و مرحوم حاج آقا بزرگ
تهرانى مجلد اول آن را نزد سيد محمدرضا, فرزند سيد احـمـد بهبهانى در كربلا
ديده است و دو جلد ديگرآن تا آخر قرآن در نجف اشرف , در كتابخانه ى مرحوم شيخ
محمد سماوى , صاحب ابصار العين موجود, و در آخر به نام او تصريح شده است .
2ـ تفسير بى نقطه .
تـفـسـيـر دوم او معمولى , و بدون نقطه , در 3 مجلد قرار دارد مجلد نخست ,
از آغازقرآن تا سوره يـونس مجلد دوم , تا سوره عنكبوت , و مجلد سوم تا سوره
الناس , پايان قرآن مجيد مى باشد همه ى مـجـلدات سه گانه در كتابخانه ى مرحوم
سماوى , در نجف اشرف مى باشد خطاط و نويسنده آن , ميرزا محمد بن عبدالوهاب آل
داوود همدانى كاظمى , معروف به ((امام الحرمين )) (م 1303 ه ق ) مى باشد در
برخى از مجلدات , تملك در سال 1283 به اين صورت آمده است :.
((طـالـع الامـلا المعمول لكلام اللّه المالك الودود و مولاه مملوكه الحامد
لالائه محمد ولد داوود هداه اللّه الى الصراط المحمود)). (مطالعه نمود املاى
بكار گرفته شده جهت كلام اللّه ودود را, بنده و مملوك او,ستايشگر نعمتها و بخشش
هاى او, محمد فرزند داوود, كه خداوند او را به صراطپسنديده خويش هدايت كند).
طـبـيـعـى اسـت هـدف او از اين جملات , اظهار قدرت و توانايى بر تاليف كتاب
ازحروف مهمله (بى نقطه ) مى باشد, آنچنان كه مفسر انجام داده است , ولى انصاف
آن است كه مفسر بى جهت خود را اينقدر به زحمت و تعب افكنده است , و در تاليف
اين سه جلد,پيش از او ((فيضى هندى )) نيز در تفسير ((سواطع الالهام )) كه معروف
به تفسير بى نقطه است , و در سال 1004 تاليف شده , به چنين كـارى دست يازيده
است شايد ملا على بهبهانى , صاحب تفسير خود, دومين فردى باشد كه چنين كارى را
در مورد قرآن انجام داده اند (1).
در رثاى او:.
در رثاى مؤلف كه در سال 1206 از دنيا رخت بسته است , اشعارى سروده شده است
كه نمونه ى زير سروده برخى از افاضل اعلام مى باشد, كه دربرگيرنده ماده تاريخ
وفات او نيز هست :.
داد كز كج مدارى ايام ـــــ حيف كز كينه ى سپهر برين .
مردم ديده اولو الابصار ـــــ روشنى بخش چشم اهل يقين .
اعلم عالمين به علم و عمل ـــــ حامى اصل و فرع دين مبين .
بر زمين سر زد از كدورت و گفت : ـــــ ((منهدم شد بناى خانه ى دين ))
((8)).
حاشيه بر تفسير جلالين كوكبانى .
(م 1208 ه ق ). مـؤلـف آن سلالة الاطياب سيد عبدالقادر بن احمد كوكبانى
صنعانى يكى از اعلام قرآنى زيديه در وائل قرن سيزدهم هجرى مى باشد.
او يـكـى از فـقها و علماى بزرگ زيديه در يمن مى باشد كه آثار و تاليفات
متعددفقهى و كلامى از خود به يادگار گذاشته است از آن ميان :.
1ـ تحقة النواظر فى نظم الروش الناضر.
2ـ حاشيه رسالة المعمى .
3ـ حاشيه ضؤ النهار.
4ـ صوم يوم الشك .
5ـ فلك القاموس .
6ـ حكم پوشيدن لباس حرير.
7ـ حاشيه بر تفسير جلالين و استاد اشكورى در تاليف خود حدود 22 اثر و تاليف از
او آورده است .
حاشيه نويسى بر تفسير جلالين يكى از رسوم و سيره ى علمى و دينى علماى اسلام
بوده است از آن نـظـر كـه اين تفسير سهل التناول و در اختيار و دسترس مردم
قرارداشته است تفسير بيضاوى و تـفـسـيـر جلالين در بين اهل سنت و در ميان
مفسران شيعه تفسير صافى يكى از پرحاشيه ترين و پرتعليقه ترين تفاسير قرآن مجيد
مى باشند
((9)).
مفتاح التفاسير محمد شريف بالى زاده .
(چاپ 1209 ه ق ). مؤلف آن عالم جليل القدر حافظ محمد شريف بن عبداللّه بالى
زاده يكى ازكاوشگران معارف قرآنى شيعه در هندوستان مى باشد.
ايـن كـتـاب پيرامون آيات قرآنى با اقتبال از تفاسير متعدد به صورت رحلى به چاپ
سنگى رسيده است و تفصيل معرفى آن در فهرست خانبابا مشار آمده است
((10)).
اسرار الفرقان و انوار القرآن .
(تاريخ كتابت 1211 ه ق ). تـفـسـيـر فوق , بى نام مؤلف , يكى از تفاسير قرن
سيزدهم هجرى مى باشد كه تاريخ كتابت آن سال 1211 ه ق را نشان دهده است .
فهرست نگار محترم كتابخانه ى آية اللّه مرعشى , در مقام معرفى آن مى نويسد:.
((تفسير توضيحى و مزجى مختصرى است , كه بنا به گفته ى مؤلف , مى خواهداسرار
آيات را بيان نـمـايـد در ايـن تفسير به اقوال مفسرين و وجوه تاويل آيات اشارتى
شده , و با همه ى اختصارى كه دارد, جامع مى باشد.
آغـاز آن : ((الـحـمد للّه الذي لم يتخذ ولدا و لم يكن له شريك فى الملك الذي
له ملك السموات و الارض و ما فيهن و ما بينهن )). نسخه ى حاضر, جلد اول كتاب ,
و تا سوره مائده ادامه دارد, و در دهه ى آخرجمادى الاخرى 1211 بـه پـايـان
رسـيـده اسـت محرر كتاب محمد بن رفيع گيلانى , آخر ذى القعده 1270, در قريه ى
كـوهـسـار از توابع شفت از محال رشت متن آيه ها شنگرف , روى برگ اول نشانى
كتابخانه ى سيد مـحـمد على طباطبائى ديده مى شود جلد تيماج قهوه اى ,211 برگ ,
سطور مختلف , 22 * 12 سم ))
((11)).
تفسير منظوم نورعلى شاه اصفهانى .
(م 1212 ه ق ). مـؤلـف آن مولى محمد على بن عبدالحسين نورعليشاه اصفهانى بن
فيض عليشاه طبسى يكى از اعلام تفسيرى قرن سيزدهم هجرى مى باشد.
صاحب ايضاح المكنون در جلد اول كتاب خود به وجود اين تفسير اشاره مى كند.
مـرحـوم حاج آقا بزرگ , صاحب الذريعه , در جلد چهارم موسوعه ى خود, تفسيراو را
مى آورد و در مـورد آن مـى نـويـسـد: ((تـفسير سوره بقره , تاليف محمد على بن
عبدالحسين طبسى , مدعو به نـورعـلـيـشاه كه به صورت منظوم مى باشد, در كتابخانه
ى مدرسه ى سپهسالار (مدرسه ى عالى شهيد مطهرى ) يافت مى شود)). اما كيفيت تفسير
و شيوه نگارش آن به چه صورتى بوده است , ما اطلاع دقيق وكاملى نداريم , ولى با
توجه به عنوان مؤلف , به نظر مى رسد طبعا يك تفسير عرفانى وباطنى بوده باشد
((12))
.
در دائرة المعارف تشيع در معرفى اين تفسير مى نويسد:.
((مـؤلف آن اديب و عارف و مفسر شيعه , اين تفسير در يك مجلد به زبان فارسى
وشيوه ى عرفانى شـامل بخشى از قرآن كريم است مؤلف نظما و به صورت منظوم سوره ى
بقره را با مشرب عرفانى خود تفسير و تاويل نموده است ))((13)).
فتح الرحمن في تفسير القرآن صنعانى .
(م 1213 ه ق ). مـؤلـف آن , عـلا مه , سلالة الاطياب , سيد ابراهيم بن محمد
الامير الخمري صنعانى يكى از اعيان تفسيرى قرن دوازدهم و اوايل قرن سيزدهم هجرى
در يمن مى باشد.
نـام كـامل تفسير او ((فتح الرحمن فى تفسير القرآن بالقرآن )) مى باشد بنا به
گزارش استاد دكتر سـيد محمد باقر حجتى تحت شماره 44 در كتابخانه اوقاف يمن
موجودمى باشد و در شماره 512 تـفـسـير مشابهى نيز خواهد آمد كه مربوط به فرزند
اين مؤلف مى باشد و شايد در تكميل و تنقيح همين تفسير صورت گرفته باشد((14)).
تفسير او در يك مجلد ضخيم و بزرگ قرار گرفته است (1). عـلاوه بـر تفسير فوق ,
آثار و تاليفات ديگرى نيز در زمينه ى علوم و معارف اسلامى دارد, كه از آن ميان
مى توان به عناوين زير, اشاره نمود:.
1 ـ الروض النضير.
2 ـ فتح المتعال الفارق بين اهل الهدى و الضلال .
3 ـ الفلك المشحون في شرح اسما من يقول للشيئ ((كن فيكون )). 4 ـ قرع باب
الرحمن بحسن الالتجا.
5 ـ مناهل العين الكوارية في شرح الاربعين الجواهرية (2). وى علاوه بر اين
تاليفات , آثار و نوشته هاى ديگرى نيز دارد كه لازم است درشناخت آنها به منابع
و مراجع زيدى مراجعه شود
((15)).
تفسير دليل الرحمن خيرالدين .
(نگارش 1214 ه ق ). تـفسير گسترده شيعى است كه نگارش آن در ماه رجب 1214 ه
ق به روزگارپادشاهى عالم آغاز شده است .
در ((ادبيات فارسى بر مبناى تاليف استورى )) آمده است , كه منابع زير را در
معرفى اين تفسير نام بـرده اسـت : بانكيپور, كتاب هاى فارسى 1115 ـ 1120 ـ
بانكيپور ج 14, ص 1162 ـ 1167 از سده 19 م ((16)).
تفاسير محمد تقى مظفر عليشاه .
(م 1215 ه ق ). مـؤلـف آن مـيرزا محمد تقى بن محمد كاظم كرمانى نعمت اللهى
ملقب به مظفرعليشاه يكى از اعيان تفسيرى قرن سيزدهم هجرى مى باشد.
=1ـ تفسير بحر الاسرار سبع المثانى .
تفسير بحرالانوار, يك تفسير عرفانى است كه به صورت منظوم در تاويل وتفسير
سوره هاى فاتحة الـكـتـاب , و الـفـلق به وجود آمده است نسخه هايى از اين تفسير
درمراكز متعدد علمى نگهدارى مـى شـود, كـه يـكى از آنها آستان قدس رضوى مى
باشد, و درفهرست آن , (ج 11, ص 535, تحت شـمـاره 10382) آمـده اسـت , و در
دانشگاه تهران ,كتابخانه ى مركزى , در فهرست آن , ج 10, ص 1654 تحت شماره 2811
معرفى گرديده است (1). صاحب ((بستان السياحة )) در معرفى آن مى نويسد:.
((مـفـسـر, مـيـرزا مـحمد تقى بن محمد كاظم كرمانى , ملقب به مظفر عليشاه ,
(متوفى1215 ), مـدفـون در بيرون دروازه شرقى كرمانشاهان , از خاندان پزشك پيشه
و جامع علوم عقلى و نقلى و ريـاضـى دوران خـود بوده , و در القابش , حكيم
ايمانى و مولوى كرمانى تعبير آورده اند وى پس از تـكميل علوم رسمى , وارد رشته
ى تصوف و عرفان شده است ,و از تربيت يافتگان مشتاق عليشاه , و از مراشد طبقه ى
نعمت اللهى است .
تـفسير او منظومه اى است پيرامون سوره مباركه ى فاتحة الكتاب , و مختصرى هم در
تفسير سوره فلق , و حاوى مطالب عرفانى است نسخه اى از آن را فردى به نام
محمدموسى بن جعفر قلى نورى , در سال 1278 نوشته است , و از طرف فردى به نام
نائينى دركتابخانه ى آستان قدس رضوى , وقف و تـحـت شـماره 4453 ثبت است , و
نسخه ى ديگرى هم به خط نستعليق , تحت شماره 4454 در فهرست آن كتابخانه ديده مى
شود)).
2ـ مجمع البحار.
تـفسير ديگرى بنام مجمع البحار از اين نويسنده پيرامون سوره شريفه
((حمد))وجود دارد كه در كـتـابخانه مسجد اعظم قم تحت شماره 3034 موجود و در
فهرست آن كتابخانه و نيز در فهرست منزوى ص 58 معرفى شده است .
اين تفسير به صورت جيبى با تحرير در سال 1290 ه ق در آن كتابخانه نگهدارى مى
شود
((17))
.
مـؤلف محترم چون بحر الاسرار را به نظم كشيد به مناسبت مقام و مقال , مطالبى
راآورده بود كه بـراى متقيان ضرورت نداشت همان تفسير منظوم را در اين اثر خود
به نثرنگاشته و مطالبى را كه لازم نـبود حذف كرده است مؤلف بر وفق مشرب عرفانى
و فلسفى به تفسير و تاويل آيات پرداخته اسـت ايـن اثـر قـرآنى شامل يك مقدمه و
دو مقصد و يك خاتمه است مقدمه در شرح امهات بحار وجودى , مقصد اول در كيفيت
انشعاب بحورده گانه , مقصد دوم در تقسيم بحور اكوان , خاتمه در شرح حديث انا
نقطة تحت الباب سال فراغت از تاليف 1208 ه ق بوده است
((18))
.
مراكز نگهدارى :.
اين تفسير علاوه بر مراكز فوق , در مراكز زير نيز يافت مى شود:.
1 ـ تهران , دانشكده الهيات , طبق معرفى فهرست آن , ص 15, آغاز آن افتاده ,
نوشته در سال 1234 ه ق .
2 ـ تهران , كتابخانه ى ملى , ج 1, ص 349, شماره 361, نوشته ى 1238.
3 ـ تهران , دانشگاه , نسخه هاى اهدائى مشكوة , ج 4, ص 2145, نوشته ى 1259.
4 ـ تهران , كتابخانه ى مجلس , ج 2, ص 385, همراه مشتاقيه , نوشته 1261.
5 ـ تهران , مجلس , ج 3, ص 1174, انجام افتادگى دارد.
6 ـ تهران , دانشگاه , ج 8, ص 108, شماره 1447, نوشته 1278.
7 ـ تهران , دانشگاه , ج10 , ص 1654, شماره 2811, افتادگى دارد, از سده 13.
8 ـ تهران , دانشگاه , ج 10, ص 3093, شماره 4114, شماه 1274.
در فهرست كتابخانه ى آية اللّه مرعشى , در توصيف و معرفى اين تفسير آمده است :.
((بحرالاسرار (سبع المثانى ) از ميرزا محمد تقى بن محمد كاظم طريقتى ـ
مظفرعليشاه كرمانى (م 1215), كه تحت شماره 738 نيز در اين فهرست معرفى گرديده
است ,در 164 برگ , نستعليق , عـنـاويـن مـشكى با خطى جز خط اصلى , صفحه ى اول و
آخر,پاسخ چند سؤالى است از شاهزاده مـحـمـود مـيـرزا, كـه در تـهران , روز جمعه
, هشتم جمادى الاولى 1291 استنساخ شده است در صـفـحـه ى آخـر, تـملك محمد باقر
بن يوسف تفرشى قمى به تاريخ دوم رجب 1284 و مهر مربع ((الـعبد المذنب يوسف بن
محمد باقر)) ديده مى شود جلد تيماج قهوه اى , 164 برگ 15 س , 17 * 11 سم
))((19)).
مفاتيح الغيب و التبيان بحرانى .
(مستشهد 1216 ه ق ). مـؤلف آن شيخ حسين بن محمد بن احمد بن ابراهيم عصفورى
درازشيبى بحرانى برادرزاده شيخ يوسف بحرانى و مجاز از ناحيه او يكى از مفسران
عاليقدر قرن سيزدهم هجرى مى باشد.
نام كامل تفسير او ((مفاتيح الغيب و التبيان فى تفسير القرآن )) مى باشد.
علامه امينى صاحب شهدا الفضيلة در حق او نقل مى كند: ((او از علماى خواص واز
فضلاى محقق و حديث دان زبردست و از رجال بزرگ در زمان خود بود)). آثار و
تاليفات متعددى از وى به جا مانده است :.
1ـ مفاتيح الغيب والتبيان فى تفسير القران .
2ـ الرواشح السبحانية در شرح كفايه ى خراسانى (5 ج ). 3ـ السوانح النظريه فى
شرح البداية الحريه (2 ج ). 4ـ المنسك الصغير.
5ـ الانوار الوضيئة فى شرح الاحكام الرضويه در شرح شرايع الدين
((20))
.
خاندان آل عصفور از خاندان هاى علم و فضيلت شيعه در منطقه ى خوزستان مى باشند
آنان اصولا از عـربـسـتان هستند و به قطيف آمده اند و برخى به ايران نوع فقها
وعلما شيعه در آن ديار از اين خاندان مى باشند تفصيل اين خاندان را مى توان در
شهداالفضيله علامه امينى مطالعه نمود
((21))
.
وفات او:.
وفات او آنچنان كه در انوار البدرين آمده است در سال 1216ه ق مى باشد
((22)).
تفسير اسرار القرآن روح افزائى دماوندى .
(زنده در 1216 ه ق ). مـؤلـف آن مـفـسـر عـالى قدر محمد بن محمد صالح بن
نصراللّه روح افزايى دماوندى معروف به ((عبرت )) كه يكى از اعلام تفسيرى قرن
سيزدهم هجرى مى باشد.
مـؤلـف مـحترم تراجم الرجال بى آنكه به تاريخ دقيق وفات او اشارتى داشته باشددر
مقام معرفى ايشان مى نويسد:.
((فقيه جامع , متتبع فاضل , اديب شاعر متمايل به عرفان و نويسنده پركار داراى
بيش از 80 عنوان تـالـيف و اثر مى باشد كه همه را تحت دو عنوان ((اسرار القرآن
و سبع المثانى )) مندرج ساخته اند يـكـى از اعـلام قرن سيزده هجرى مى باشد از
آثار ايشان ((التوشيحات , جنگ نامه در جهاد نفس , آئينه خانه , هفت اقليم , سهو
القلم , خط استوا,شرح معالم الاصول (فراغت از تاليف 1216ه ق ), شرح الـوافـيه ,
المفاتح فى شرح المفاتيح و صلاة الجمعه (فراغت از تاليف 1216ه ق ) و تفسير اهل
البيت (ع ))) نيز اوست كه مجلد دهم او را در سال 1196ه ق به پايان برده است
((23)). نـويسنده محترم تراجم الرجال رساله صلاة الجمعه كه مورخ به 1216ه ق مى
باشدآخرين تاليف او ذكر نموده است استنباط مى گردد كه پس از آن تاليف ديگرى
نداشته باشد از اين رو تاريخ فوق را به عنوان تاريخ حيات او ذكر نموده ايم .
محل نگهدارى :.
اين تفسير در كتابخانه مسجد اعظم قم تحت شماره 2291 نگهدارى مى شود.
تفسير ميرزا مهدى شهرستانى .
(م 1216 ه ق ). مـؤلـف عـالـيقدر آن سيد ميرزا مهدى شهرستانى فرزند سيد
ميرزا ابوالقاسم موسوى شهرستانى حائرى يكى از اعيان تفسيرى قرن سيزدهم هجرى مى
باشد.
مـؤلـف مـحترم آن يكى از علماى شيعه و ائمه فتوا و مراجع تقليد و يكى ازمهدى
هاى چهارگانه است كه پس از وحيد بهبهانى از براى رهبرى و مرجعيت تقليدنامزد شده
بودند كه عبارت هستند از: 1) سيد مهدى خراسان , 2) سيد مهدى بحر العلوم ,3)
مهدى نراقى , 4) مؤلف تفسير فوق .
تـفـسير فوق بنا به معرفى دائرة المعارف تشيع در يك مجلد به زبان عربى و شيوه
كلامى و روايى شـامل بخشى از قران كريم است مؤلف در اين اثر خود قسمتى از قرآن
مجيد را تفسير نموده است ولى اجل مهلت اتمام آن را نداده است نسخه اصلى به
خطمؤلف نزد حفيط وى محقق معاصر سيد صالح شهرستانى در شميران محفوظمى باشد
((24)).
تفسير زينى بغدادى .
(م 1216 ه ق ). مـؤلف آن سيد محمد بن سيد احمد بن زين الدين حسنى حسينى
بغدادى يكى ازاعيان تفسيرى شيعه در قرن سيزدهم هجرى مى باشد.
شـرح حـال او را مرحوم قزوينى در ((تكمله امل الامل )) و شيخ سماوى در
((الطليعه ))و برخى از حـكـايـات زنـدگـى او را عـلامـه نورى در ((دار السلام
)) و بخش ديگر را از شرح حال او را سيد عـبـدالـلـطيف شوشترى در كتاب ((تربة
العالم )) نقل نموده اند تفسير او به نام خود مؤلف (زينى بغدادى ) معروف و شهرت
دارد.
او يـكـى از پـنـج نـامـه نگاران عصر اخير مى باشد كه نامه هايشان به نام
((معركة الخميس )) آمده است ((25)).
تفسير سيد محمد محسن حسينى .
(تحرير 1217 ه ق ). مـؤلـف آن سـيـد مـحـمد محسن بن محمد عمادالدين حسينى
يكى از اعيان تفسيرى اوايل قرن سـيزدهم هجرى مى باشد اين تفسير طبق معرفى فهرست
پرداز كتابخانه آية اللّه مرعشى به ترتيب زير مى باشد:.
((مـنـتـخـبـاتى است از چند تفسير فارسى و عربى ذيل بعضى از آيات قرآنى كه مؤلف
در حاشيه نـسـخـه اى از قـرآن نـوشـتـه بود پس از آن داخل متن شده و كار تدوين
آن با كمك فرزند مؤلف عمادالدين محمد در دهه ى آخر رجب 1142 به پايان رسيده است
.
ايـن تـفسير به ترتيب سوره ها باملاحظه ى ترتيب آيات تنظيم شده است و دنباله ى
هر آيه اى آنچه متعلق به آنست مى آيد و در پايان فوايد چندى بر آن افزوده شده
است .
آغاز آن :.
((الـحـمـدللّه رب العالمين ـ اما بعد بنده قليل الطاعة كثير المعصية كه بسبب
مغلوبى آل محمد (ص )اجداد پريشان و متفرق شده بودند)). انجام آن :.
((و لاالضالين آنهايند كه در فروع دين گمراه شده اند)). نـسـتعليق و آيه ها نسخ
معرب جمله 29 ذى الحجة 1217 برگهائى از آخر افتاده است جلد تيماج مشكى فرسوده
43 برگ سطور مختلف 5/29 رسم
((26)).
تفسير القرآن بالقرآن على بن ابراهيم .
(م 1219ه ق ). مـؤلـف آن عـلـى بـن ابـراهيم بن محمد بن اسماعيل يك از
مفسران زيدى قرن سيزدهم هجرى مى باشد.
نام مجموعه تفسيرى او ((تفسير القرآن بالقرآن )) مى باشد.
اين تفسير در 443 برگ تحت شماره 45 در كتابخانه مكتبة الاوقاف يمن بنا به معرفى
استاد دكتر سيد محمد باقر حجتى موجود مى باشد
((27)).
تفسير السر المصون امير صنعانى .
(م 1219 ه ق ). مـؤلـف مـحترم آن سلالة الاطياب عالم بارع سيد على بن سيد
ابراهيم امير صنعانى يكى از اعيان تفسيرى زيديه در قرن سيزده هجرى مى باشد.
عـنـوان تـفـسير او ((السر المصون فى نكتة الاظهار و الاخر فى اكثر الناس و
اكثرهم لايعلمون )) مى باشد.
مفسر محترم كوشيده است رمز اضمار و تقدير در برخى از موارد قرآن و سراظهار ضمير
در برخى از موارد ديگر را كه در آيات شريفه آمده است بيان دارد در اين مورد با
احاديث شريفه هم , استشهاد آورده است فراغت از آن , در روز يكشنبه 26 صفر1212 ه
ق رخ داده است .
اين تفسير به عربى و در يك مجلد بزرگ قرار دارد.
آغاز آن :.
((احـمـدك يـا مـن جعل كتابه العزيز لمن تدبره ربيعا, و اعجز به الجن و الانس
فكان بيان معانيه لمن فهمه بديعا)). محل نگهدارى :.
اين تفسير در كتابخانه جامع كبير يمن در سال 1347 انتشار يافته است و در
آخرنسخه دو اجازه از سوى امام يحيى نسبت به فرزندش احمد حميدالدين آمده است .
ديـگـر آثـار از آن عـالـم زيدى آثار فقهى و تفسيرى ديگرى به اسامى : برهان من
ذهب الى تحريم تحلية راس الاجنبية بالذهب , سوانح الفكر و مدايح الذكر ـ القول
السديد فى التوسل بكلمة التوحيد و ديگر آثار ثبت شده است
((28)).
تعليق بر تفسير بيضاوى حسينى مرعشى .
(م 1220 ه ق ). مـؤلـف آن عالم جليل القدر مرحوم حاج ميرزا خليل حسينى
مرعشى يكى از اعيان تفسيرى اوايل قرن سيزدهم هجرى مى باشد.
وى فـقـيه فاضل و شاعر اديب مورخ و نسابه بوده است از تاليفات ايشان ((حاشيه
تحرير اقليدس , حـاشيه بر تفسير بيضاوى , حاشيه بر مدارك , شرح تذكره هيئت
خواجه نصير طوى و اشهر از همه مـجـمـع الـتـواريـخ )) مى باشد كه وقايع 87 ساله
ايران را از سال1120 ه ق كه آغاز شورش افاغنه قندهار است تا 1207 ه ق به رشته
تحرير در آورده و به ثبت تاريخ رسانده است .
وفات او:.
وفـات او در بـرده بـنـگـالـه يـا هوكلى از بلاد هندوستان رخ داد و هنوز اعقابش
در آن ديار باقى مى باشند
((29)).
تحفة الابرار فى تفسير القرآن ملايكه .
(م 1220 ه ق ). مـؤلـف آن مـلا محمد ملايكه برغانى قزوينى يكى از اعيان
تفسيرى و فقهى اواخرقرن دوازدهم و اوائل قرن سيزده هجرى مى باشد.
بيوگرافى اجمالى :.
او فـرزنـد شـيـخ مـحمد تقى فرشته , پسر شيخ محمد جعفر بن شيخ محمدكاظم طالقانى
, اصلا حـايـرى , قزوينى منشا, برغاني مدفنا, از ائمه ى تقليد و مجتهدان برجسته
ى مبارز شيعه در عصر خويش بوده است او حكيم متاله , اصولى محقق بودمقدمات علوم
عربى و فنون ادب را نزد علماى قـزوين فرا گرفت سپس فقه و اصول وحديث را در حوزه
درس پدرش (متوفى 1186 ه ق ) كسب فيض كرد سپس راهى عتبات مقدسه ى عراق گرديد و
در كربلاى مقدسه به حوزه درس مدرس عـاليقدر مرحوم سيدنصراللّه حايرى (مستشهد در
1158 ه ق ) و ديگران ملحق گشت و حكمت و فـلـسـفـه را ازمـحضر شيخ اسماعيل
خواجويى (م 1173 ه ق ) و ديگران بهره مند گشت با تلاش وپـى گـيـرى و درك محضر
بزرگان دانش , به مقام عالى اجتهاد رسيد و از معاصرين خودپيشى گـرفت و نام وى
در محافل علمى بر سر زبان ها جارى گشت و علماى والامقام به فضلش اذعان كـردنـد
و شـهـرت بـسـيار يافت و سالها در كربلاى مقدسه و نجف اشرف كرسى تدريس و فتوا و
رهـبرى و مرجعيت امور دينى داشت در سفرى كه به قصدزيارت امام رضا (ع ) به ايران
آمده بود, در قزوين از او خواستند كه در آن شهر بماند و اوپذيرفت و در آنجا به
تدريس و مرجعيت و زعامت عـامه اشتغال يافت هنگام رياست وى , در قرن دوازدهم
هجرى , قزوين مانند ديگر شهرهاى شيعه در عـراق و ايـران , دچـاراختلافات
((اخبارى )) و ((اصولى )) بود و برخوردهاى تندى بين اين دو گـروه رخ مـى داد
وشـهـر در آن زمـان به دو قسمت تقسيم شده بود و فاصل بين اين دو قسم ,
رودخـانـه ى بـازاربود در قسمت شرقى رودخانه اصوليان و در قسمت غربى آن ,
اخباريان مستقر بـودنداخباريان قزوين از طرفداران و شاگردان ملا خليل قزوينى (م
1089 ه ق ) اخبارى متعصب مـعروف بودند ((30)) اين كشاكش و قيل و قال ها بر طرز
تفكر طلا ب علوم دينى نيز سايه افكنده بـود و طـلا ب و حـتى فضلاى اخبارى در
عقيده خود متعصب بودند ومتجاهر بدان , به حدى كه هـيـچ گـاه شخصى از آن ها كتاب
هاى علماى اصولى را بدون دستمال دست نمى زد, مبادا دست خـشـك او نـجـس
شـود!((31)) در چـنـين جوى , در حدودسال 1165 ه ق , شيخ يوسف بحرانى نـويسنده
حدايق (م 1184) شيخ اخباريان درعصر خويش , در طى هجرتش به كربلاى مقدسه در سـر
راه خـود وارد قـزويـن گرديد واخباريان از او استقبال بسيار شايانى , كردند شيخ
ملا محمد مـلايـكـه به عنوان زعيم علماى قزوين و رهبر اصوليان با نويسنده حدايق
ديدارى كرد و با وى به مـنـاظره پرداخت و در باب اجتهاد او را مجاب كرد و اين
برخورد باعث گشت كه نويسنده حدايق كـه از عـلماى اخبارى متعصب و تندرو بود,
تغيير عقيده دهد و مشرب اخبارى معتدلى را اختيار كند و اين امر, در مؤلفات او
پس از اين تاريخ , كاملا مشهود است .
ايـن مـنـاظـره انـعكاس وسيعى يافت و از طبقه ى علما و فضلا به عامه ى مردم
نيزسرايت كرد و ولوله ى عظيمى در شهر به راه افتاد در نتيجه اخباريان به منزل
شيخ محمدملايكه هجوم بردند تا او را بـه قـتل برسانند, ولى به وى دسترسى
نيافتند و از اين رو, خانه و كتابخانه ى او را آتش زدند پـس از دخـالـت
مـامـوران دولتى , ملايكه را از قزوين به قريه ((برغان )) تبعيد كردند
((32))
وى سرسلسله ى خاندان آل برغانى است در كربلاى مقدسه وقزوين كه امروزه اين
طايفه در آن جا به آل صالحى و آل شهيدى شهرت دارند مقيم بودوى داراى چهار فرزند
به نام هاى شيخ آقا يا ملا آقا و آشـيـخ مـحـمـد تقى , معروف به شهيد ثالث
(مستشهد در سال 1263 ه ق ) و شيخ محمد صالح بـرغـانـى حـايـرى (م 1271 هـ ق )
از مـفسران معروف شيعى در قرن سيزدهم هجرى و شيخ ملا عـلى برغانى قزوينى (م
1269 ه ق ) نويسنده تفسير غنائم العارفين ((33)) بود كه همگى ازعلماى مشهور
امامى هستند.
سـيـد حـسـن امين عاملى در مستدركات اعيان الشيعه مى نويسد: ((و كان يلقب
بالملائكة لشدة ورعه وقداسة نفسه وتقواه تولى التدريس فى كربلا, ثم هاجر الى
قزوين فراس فيها, وهو الذى ناظر الـشـيخ يوسف البحرانى صاحب الحدائق (المتوفى
سنة 1184 ه ق ) بقزوين بمحضر علما الفريقين فـافـحـمـه وادى هـذا الـنقاش الى
عدول صاحب الحدائق عن رايه و اصبح من العلما الاخباريين المعتدلين بعد ما كان
من الاخباريين المتطرفين ))((34)). مـعـلـم حـبيب آبادى در ((مكارم الاثار)) به
نقل از نويسنده قصص العلما او را ازعلماى بى نهايت مقدس و متقى مى خواند((35)).
او از خـود آثـار و مثرى باقى گذاشته است كه از جمله ى آنها ساختن و توسعه
دادن مسجد جامع برغان , يكى از بزرگ ترين مساجد آن سامان است كه به طرزى هنرى و
زيبابنا گشته است و تاريخ تـوسـعه ى بنا در كتيبه ى درب شرقى مسجد با خط ثلث
زيبا با كاشى در اطراف در ورودى مزين گـرديـده است همچنين داراى آثار علمى
بسيارى است ازمؤلفات اوست : فقه ملائكه در دوازده جـلـد به زبان عربى به شيوه
استدلالى ;Š دايرة المعارف گونه ى فقه اماميه از طهارت تا ديات كه از منابع
مجتهدان بزرگ بوده است
((36)).
تفسير او در دو جلد بزرگ به زبان عربى شامل تمام قرآن كريم به شيوه ى كلامى
وفلسفى است كه از روايـات و احـاديث نيز در تفسير آيات سود جسته است مؤلف ,نخست
پيشگفتارى نگاشته است , سـپـس پـيـش درآمـد و يك مقدمه آورده و بعد به
تفسير((استعاذه )) و ((بسمله )) پرداخته است سپس خصوصيات سوره فاتحه را ذكر
كرده , آنگاه تفسير سوره مباركه ى ((حمد)) را آورده است .
ايـن تـفسير از مطالب دقيق و عميق فلسفى و عرفانى و كلامى و ادبى بسيارى
برخوردار است كه مـفـسـران كـمـتـر بـدان تـوجه داشته اند او ابتكارات خاصى را
هنگام تفسير آيه بكار برده كه در تفسيرهاى ديگر مشاهده نمى شود.