تفسير مجمع البيان جلد ۱

امين الاسلام طبرسي
ترجمه : علي کرمي

- ۴۵ -


/ سوره بقره/ آيه هاى 115 - 114

114. وَ مَنْ اَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَاللَّهِ اَنْ يُذْكَرَ فيهَااسْمُهُ وَ سَعى فى خَرابِها اُولئِكَ ما كانَ لَهُمْ اَنْ يَدْخُلُوها اِلّا خائِفينَ لَهُمْ فِى الدُّنْيا خِزْىٌ وَ لَهُمْ فِى الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظيمٌ

115. وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَاَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ اِنَ اللَّهَ واسِعٌ عليمٌ.

ترجمه

114. و ستمكارتر از آن كس كه نگذارد نام [پرشكوه ] خدا در مساجد او برده شود و در ويرانى آنها تلاش كند، كيست؟! آنانند كه حق ندارند جز ترسان و هراسان در آن [مسجدها] وارد شوند. و براى آنان در دنيا رسوايى [بزرگ ] و در آخرت عذابى سهمگين خواهد بود.

115. و مشرق و مغرب از آنِ خداست؛ پس به هر سو رو كنيد، خدا آنجاست . براستى كه خداوند گشايشگر و دانا است.

نگرشى بر واژه ها

«منع»: باز داشت.

«المشرق»: جاى طلوع خورشيد.

«المغرب»: جاى غروب خورشيد.

شأن نزول

مفسّران درباره شأن نزول اين آيات شريفه، نظرهاى متفاوتى دارند:

1. گروهى ازجمله ابن عبّاس مى گويند: منظور از بازدارندگان از بردن نام پرشكوه خدا در مسجدها، اهل روم هستند كه در تخريب بيت المقدّس مى كوشيدند، تا اينكه سرانجام خداوند مسلمانان را پيروز ساخت و بيت المقدّس درقلمرو اسلام قرار گرفت؛ و از آن پس، روميان جز در ترس و هراس نمى توانستند بدانجا وارد شوند.

2. دسته اى ازجمله حسن برآنند كه: منظور، «بخت النّصر» است كه به يارى مسيحيان، بيت المقدّس را ويران ساخت.

3. از ششمين امام نور (ع) نقل كرده اند كه منظور، قريش هستند كه از ورود پيامبر (ص) به مكّه و مسجدالحرام جلوگيرى كردند. عدّه اى اين روايت را نپذيرفته و گفته اند: مشركان عرب هيچگاه براى تخريب كعبه تلاش نكردند. امّا بايد خاطرنشان ساخت كه آبادساختن مسجدها، به تعمير و آبادسازى ساختمانهاى آنها نيست، بلكه با برپايى خالصانه و پرشور نماز در آنها تحقّق پيدا مى كند و ويرانى آنها هم با جلوگيرى از اقامه نماز در آنها صورت مى گيرد. افزون بر اين، در بعضى روايات آمده است كه شرك گرايان مكّه پس از هجرت پيامبر (ص) به مدينه، تمامى مسجدهايى را كه آن حضرت و يارانش گاه در آنها نماز مى گزاردند، تخريب كردند.

طبرى در اين باره مى گويد: اگر اين آيات شريفه درمورد شرك گرايان عرب باشد، با آيات گذشته بى ارتباط است؛ زيرا آن آيات در مقام نكوهش اهل كتاب بود. ولى اگر خطاب آيات، مسيحيان و بيت المقدّس باشد، ارتباط آيات مورد بحث با آيات گذشته بروشنى پيداست.

امّا در آيه گذشته از غير اهل كتاب نيز سخن بميان آمده؛ بنابر اين، آيات پيشين فقط درمورد اهل كتاب نيست.

با اين توضيح، ديدگاه سوّم كه با روايت امام صادق (ع) نيز هماهنگ است، بهتر بنظر مى رسد؛ چرا كه با دقّت در آيات شريفه، روشن مى شود كه اين آيات در مقام نكوهش هستند، گاه از يهود و نصارا و گاه از شرك گرايان كه با دين و دين باورى و ديندارى مخالف بودند و از برپايى نماز و آبادانى مساجد جلوگيرى مى كردند.

تفسير

در آيه شريفه نخست اين فصل - آيه 114 - سخن از حق ستيزانى است كه از برده شدن نام پرشكوه خدا در مساجد جلوگيرى مى كردند و در تخريب اين مكانهاى مقدّس مى كوشيدند.

«و من اظلم ممّن منع مساجداللّه ان يذكر فيهااسمه»

و ستمكارتر از آن كس كه نگذارد نام پرشكوه خدا در مساجد او برده شود، كيست؟!

اگر همانگونه كه گذشت، تركيب «مساجداللّه» درمورد «بيت المقدّس» يا «كعبه» بكار رفته باشد، دليل جمع آمدن آن ممكن است يكى از دو وجه زير باشد:

1. ممكن است منظور از واژه «مساجد»، جايگاههاى گوناگون سجده باشد؛ و از آنجا كه در يك مسجد بزرگ، نقاط گوناگونى براى سجده و نماز وجود دارد، مى توان واژه جمع را براى يك مسجد بزرگ بكار برد.

2. ممكن است واژه جمع با درنظر گرفتن بيت المقدّس و كعبه به همراه مساجد ديگرى كه مسلمانان تأسيس و بنياد كردند، بكار رفته باشد.

در روايتى، از اميرمؤمنان(ع) نقل كرده اند كه فرمود:

تمامى نقاط روى زمين براى من مسجد، و خاك آن پاك است.

«و سعى فى خرابها»

و در خراب كردن آنها تلاش كند

بعضى گفته اند: منظور از تخريب مساجد، بيرون راندن مردم باايمان از مكّه و هجرت دادن آنان به ديگر نقاط، ازجمله مدينه پيامبر(ص)، است. و برخى گفته اند: منظور، جلوگيرى از ديندارى و برپايى نماز و فرمانبردارى خداست. و عدّه اى نيز هر دو صورت را پذيرفته اند.

«اولئك ما كان لهم ان يدخلوها الّا خائفين»

آنانند كه حق ندارند جز ترسان و هراسان در آن مسجدها درآيند

در تفسير اين جمله از آيه شريفه، ميان مفسّران بحث هست:

1. ابن عبّاس مى گويد: منظور اين است كه هيچ مسيحى از اين پس زورمندانه قصد ورود به بيت المقدّس را نخواهد كرد، جز اينكه كيفر تجاوز كارى خويش را خواهد ديد.

كسانى كه منظور از «مساجداللَّه» را مسجدالحرام دانسته اند، گفته اند: پس از نزول اين آيه شريفه، پيامبر(ص) دستور داد ندا دهند كه: پس از اين، ديگر هيچ شرك گرايى نمى تواند بر گرد كعبه طواف كند و يا عريان وارد حرم شود؛ و از آن به بعد، راه بر ورود شرك گرايان بسته شد.

2. جبايى در تفسير اين جمله از آيه شريفه مى گويد: خدا مى فرمايد شرك گرايان نمى توانند به مسجدالحرام يا ديگر مساجد داخل شوند؛ و اگر وارد شوند، بر مردم مسلمان واجب است آنان را بيرون برانند. تنها در يك صورت مى توان آنان را به مسجدها وارد ساخت و آن محاكمه دربرابر دادگاه است درصورتيكه جلسه دادگاه در مسجد تشكيل شود. حتّى در اينصورت نيز پس از صدور حكم بايد از مسجد رانده شوند.

مرحوم شيخ طوسى مى گويد: اين ديدگاه با مذهب اهل بيت هماهنگ تر است.

عدّه اى معتقدند كه با استناد به اين آيه شريفه مى توان گفت كه به هيچ وجه نمى توان كافران و مشركان را به مساجد راه داد، بويژه درمورد مسجدالحرام كه حتّى براى حضور دربرابر دادگاه نيز نمى توان آنان را به داخل مسجد برد؛ چرا كه قرآن مى فرمايد:

«ما كانَ لِلْمُشْرِكينَ اَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَاللَّهِ شاهِدينَ عَلى اَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ ...»(212)

شرك گرايان را نرسد كه مساجد خدا را آباد سازند، درحاليكه به كفر خويش گواهى مى دهند...

و نيز مى فرمايد:

«يا اَيُّهَاالَّذينَ آمَنُوا اِنَّمَاالْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدِالْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ...»(213)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! بى ترديد شرك گرايان ناپاكند؛ پس نبايد از سال آينده به مسجدالحرام نزديك شوند.

3. زجاج مى گويد: خدا در اين آيه شريفه اعلام مى دارد كه مسلمانان سرانجام بر تمامى كافران پيروز خواهند شد و آنگاه كافران جز در پناه حق و عدالت اسلامى نمى توانند به مساجد وارد شوند؛ چرا كه قرآن مى فرمايد:

هُوَالَّذى اَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الَّذينِ كُلِّهِ وَ لَوْكَرِهَ الْمُشْرِكُونَ.»(214)

او كسى است كه پيامبر را با هدايت و دين درست، فرستاد تا آن را بر هر چه دين است، پيروز گرداند؛ هرچند كه شرك گرايان خوش نداشته باشند.

و بدينگونه خدا، حق و حق طلبان را شكوه و عزّت ارزانى مى دارد و حق ستيزان را به ذلّت مى كشاند.

«لهم فى الدّنيا خزىٌ»

براى كافران و شرك گرايان در اين سرا رسوايى بزرگى است

در تفسير اين جمله از آيه شريفه، ديدگاهها متفاوت است:

1. بعضى برآنند كه منظور، پرداخت ماليات همراه با حقارت و ذلّت است.

2. و برخى بر اين انديشه اند كه منظور از كافران، تجاوزكاران آنان است كه جنگ طلبان آنان كشته و زنان و كودكانشان اسير مى شوند. مسالمت جويان آنان هم بايد ماليات بپردازند و در پناه اسلام زندگى كنند.

3. عدّه اى مى گويند: منظور اين است كه به هنگام قيام حضرت مهدى (عج)، بيت المقدّس به آغوش اسلام بازمى گردد و تجاوزكاران به كيفر كردار زشت خويش مى رسند.

4. و پاره اى نيز معتقدند كه منظور، دورساختن كافران از حريم مساجد مسلمانان است.

«و لهم فى الآخرة عذابٌ عظيمٌ»

و براى آنان در جهان ديگر عذابى سهمگين خواهد بود

آرى؛ آنان در سراى ديگر سخت كيفر خواهند شد؛ چرا كه اين گروه، تجاوزكارترين و ستمكارترين انسانهايند.

«و للَّه المشرق والمغرب»

و مشرق و مغرب از آن خداست.

شأن نزول اين آيه شريفه

در شأن نزول اين آيه شريفه، بحث هست:

1. عدّه اى ازجمله ابن عبّاس مى گويند: پس از تغيير قبله به دستور خدا از بيت المقدّس به سمت كعبه، يهوديان بدانديش به انكار دستور خدا پرداختند؛ و آنگاه بود كه اين آيه شريفه فرود آمد و بدينسان روشن ساخت كه بندگان شايسته و توحيدگراى خدا به هر سو كه رو كنند، خدا همانجاست.

2. دسته اى ديگر ازجمله قتاده مى گويند: مسلمانان در آغاز بعثت پيامبر(ص) و ظهور اسلام مجاز بودند كه به هر سو نماز بخوانند؛ و اين آيه شريفه، بيانگر اين حقيقت است. سپس اين دستور با فرود آيه شريفه زير نسخ شد:

«...فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَالْمَسْجِدِالْحَرامِ ...»(215)

پس روى خويش را به هنگام نماز به سوى مسجدالحرام كن ...

3. و گروهى نيز برآنند كه آيه شريفه درمورد نماز استحبابى بر روى مركب فرود آمد و اعلان كرد كه بر روى مركب و در مسافرت، نمازهاى مستحب را مى توان به هر طرف خواند. و آنگاه درباره نمازهاى واجب، اين جمله از آيه شريفه فرود آمد كه:

«... وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ ...»(216)

و هر كجا بوديد، روى خود را به سوى آن بگردانيد.

با اين توضيح، نمازهاى واجب را تنها به طرف قبله بايد خواند؛ امّا نمازهاى مستحب را در مسافرت مى توان به هر سو خواند. در تأييد اين بيان، روايتى نيز رسيده است؛ بدين مضمون: پيامبر گرامى(ص) به هنگام حركت به طرف «خيبر» براى كارزار با تجاوزكاران، و نيز به وقت بازگشت از خانه خدا به سمت مدينه، نماز مستحب را برروى مركب مى خواند و چهره مبارك را به هر سويى كه مركب مى رفت، به همان سو متوجّه مى ساخت و ركوع و سجده را با اشاره انجام مى داد؛ چرا كه: «و للّه المشرق والمغرب فاينما تولّوا فثمّ وجه اللّه ...»

و نيز در روايت آورده اند كه جابر مى گويد: پيامبرگرامى(ص)، مرا به همراه گروهى براى جهاد گسيل داشت. درميان راه، بر اثر شدّت تاريكى هوا، جهت قبله را نشناختيم. گروهى از همراهان گفتند: به نظر ما قبله در اينجا، جانب شمال ماست؛ و به همان سو نماز خواندند؛ و برخى گفتند: قبله در جنوب ما قرار دارد و به آن سو سجده كردند. بامداد كه از راه رسيد، و خورشيد طلوع كرد، مشخّص شد كه هر دو گروه در شناخت قبله دچار اشتباه شده اند. پس از بازگشت از جهاد، به حضور پيامبر (ص) شرفياب شديم و جريان را گفتيم. سپس پرسيديم كه تكليف نمازهاى ما در آن شب چه مى شود؟ پيامبر(ص) سكوت كرد. آنگاه اين آيه شريفه فرود آمد.

تفسير آيه شريفه

آيه شريفه مى فرمايد: «مشرق و مغرب، همه از آن خداست». و منظور اين است كه همه جا را خدا آفريده و همه جا ملك خداست؛ اوست كه هستى بخش است و پديدآورنده؛ و اوست كه طلوع و غروب خورشيد به فرمان اوست.

«فاينما تولّوا فثمّ وجه اللَّه»

پس به هر سو كه رو كنيد، خدا آنجاست [و او همه جا، حاضر و ناظر عملكرد شماست ]

بيشتر مفسّران معتقدند مقصود آيه شريفه اين است كه: چهره خود را به هر سو كه بگردانيد، «قبله» همانجاست. و منظور از «وجه» و «جهت» و «وجهه»، همان قبله است؛ درست همانند: «وزن» و «وزنه». «وجه» را در فرهنگ عرب، به هدفى گويند كه انسان به سوى او توجّه مى كند:

اَسْتَغْفِرُاللَّهَ ذَنْبَاً لَسْتُ مُحْصِيَهُ

رَبَ الْعِبادِ اِلَيْهِ الْوَجْهُ وَالْعَمَلُ

(از پروردگار بندگان كه هدف همه انسانها در مقام پرستش و كارهاى شايسته، تنها اوست، بر گناهانى كه قابل شمارش نيستند، آمرزش مى خواهم).

بعضى مى گويند: منظور اين است كه در همانحال و به همان سويى كه روى مى آوريد، همه را خدا مى داند و مى بيند؛ بنابراين به هر سمت كه مى خواهيد، او را بخوانيد. اين آيه، نظير آن آيه شريفه است كه مى فرمايد:

«وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بالْغَدوةِ وَالْعَشِىِّ يُريدُونَ وَجْهَهُ ...»(217)

و با كسانى كه پروردگارشان را بامداد و شامگاه مى خوانند و خشنودى او را مى خواهند، شكيبايى پيشه ساز ...

منظور اين است كه او را با دعا مى خوانند و مى خواهند(218).

يادآور مى شود كه واژه «هنا» براى اشاره به نزديك بكار مى رود و «ثَمَّ» و «هناك» براى اشاره به دور.

و برخى نيز مى گويند: منظور از «ثَمَّ وجه اللّه» اين است كه به هر سو رو كنيد، رضوان خدا آنجاست؛ يا به رضوان خدا منتهى مى شود.

«انّ اللَّه واسعٌ عليمٌ»

بى گمان خدا گشايشگر و داناست

ابوعبيده مى گويد: منظور اين است كه خدا از فرمانبردارى شما بى نياز است و اين دستورات را تنها براى تأمين مصالح و منافع شما مقرّر مى دارد.

زجاج مى گويد: رحمت او گسترده است؛ از اين رو در مقرّرات خود براى تعالى شما آن را توسعه داده است.

عدّه اى گفته اند: منظور اين است كه قلمرو قدرت او وسيع است و بر انجام هر كارى تواناست.

او راههاى حكيمانه و تأمين كننده مصالح فرد و خانواده و جامعه را مى داند. بنابراين، دستورات او را پس از دريافت، بيدرنگ انجام دهيد.

گروهى برآنند كه منظور اين است كه خدا مى داند باران رحمت و مهر خويش را براساس حكمت و فرزانگى در كجا قرار دهد.

و پاره اى نيز اعتقاد دارند: هر جا كه نماز بگزاريد و او را بخوانيد، نيّتها و هدفهاى شما را مى داند و مى شناسد.

پيوند اين آيه با آيات پيشين

در ارتباط اين آيه شريفه با آيات قبل، دو نظر ارائه شده است:

1. بعضى مى گويند: پيوند اين آيه شريفه با آيات گذشته در اين است كه قرآن نخست مى فرمايد: تخريب مسجدها به دست ظالمان، جنايتى سهمگين است، امّا نبايد شما را از ياد خدا غافل سازد؛ چرا كه در هر نقطه اى از زمين او را بخوانيد، همه جا را او پديد آورده و دانش او بر همه جا احاطه دارد.

2. و برخى ديگر مى گويند: در آيات پيشين، سخن از نماز و نيايش با خدا بود؛ و اينك در اين آيه شريفه، از قبله و چگونگى آن بحث مى شود.