تفسير مجمع البيان جلد ۱

امين الاسلام طبرسي
ترجمه : علي کرمي

- ۳ -


/ سوره فرقان / آيه هاى 60 - 51

51 . وَلَوْ شِئْنا لَبَعَثْنا فِى كُلِّ قَرْيَةٍ نَّذِيْراً.

52 . فَلاتُطِعِ الْكافِرِيْنَ وَجاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً كَبِيْراً.

53 . وَهُوَ الَّذِى مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هذا عَذْبٌ فَراتٌ وَهذا مِلْحٌ اُجاجٌ وَجَعَلَ بَيْنَهُما بَرْزَخاً وَحِجْراً مَحْجُوْراً.

54 . وَهُوَ الَّذِى خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَصِهْراً وَكانَ رَبُّكَ قَدِيْراً.

55 . وَيَعْبُدُوْنَ مِنْ دُوْنِ اللَّهِ ما لاَيَنْفَعُهُمْ وَلايَضُرُّهُمْ وَكانَ الْكَافِرُ عَلى رَبِّهِ ظَهِيْراً.

56 . وَما اَرْسَلْناكَ اَلاَّ مُبَشِّراً وَنَذِيْراً.

57 . قُلْ ما اَسْاَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ اَجْرٍ اِلاَّ مَنْ شاءَ اَنْ يَتَّخِذَاِلى رَبِّهِ سَبِيْلاً.

58 . وَتَوَكَّلَ عَلَى الْحَىِّ الَّذِى لايَمُوْتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَكَفى بِهِ بِذُنُوْبِ عِبادِهِ خَبِيْراً.

59 . اَلَّذِى خَلَقَ السَّماواتِ وَالْاَرْضَ وَما بَيْنَهُمَا فِى سِتَّةِ اَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمنُ فَاسْاَلْ بِهِ خَبِيْراً.

60 . وَاِذا قِيْلَ لَهُمُ اسْجُدُوْا لِلرَّحْمنِ قَالُوْا وَمَا الرَّحْمنُ اَنَسْجُدُ لِمَا تَامُرُنَا وَزادَهُمْ نُفُوْراً.

ترجمه

51 - و اگر مى خواستيم بى گمان در هرشهرى هشدار دهنده اى بر مى انگيختيم [امّا حكمت چنين بود كه تنها تو را براى هدايت جهان برگزيديم ] .

52 - بنابراين [بسان هميشه ] از كفرگرايان فرمان مبر و با [الهام از ]قرآن با آنان به جهادى ستُرك بپرداز!

53 - و اوست آن كسى كه دو دريا را موج زنان [در كنار يكديگر ]رها ساخته، در حالى كه اين يكى شيرين [و] گواراست و آن ديگرى شور [و] تلخ؛ و ميان آن دو فاصله اى قرار داد، و مانعى كه [از آميخته شدن آن دو به يكديگر] جلوگيرى شده است.

54 - و اوست آن كسى كه از آب، بشرى [دانا و هوشمند] آفريد و او را [داراى پيوند] نسبى و سببى قرار داد؛ و پروردگارت [بر هر كارى، هماره ] تواناست.

55 - و [شرك گرايان ] چيزى را جز خدا مى پرستند كه نه سودى به آنان مى بخشد و نه زيانشان مى رساند؛ و كفرگرا در برابر پروردگار خويش، هماره پشتيبان [شيطان گمراهگر] است.

56 - و ما تو را [اى پيامبر!] جز نويد بخش و بيم رسان [به سوى جهانيان ] نفرستاديم.

57 - [هان اى پيامبر! به مردم ] بگو: من بر اين [كار برزگ و حسّاسِ پيام رسانى ] از شما [مردم ] هيچ [مزد و] پاداشى نمى طلبم، جز اينكه هر كس بخواهد راهى به سوى پروردگار خويش برگيرد [آن را برگزيند].

58 - و بر آن [خداوند] زنده اى كه نخواهد مرد توكل نما، و با ستايش او تسبيح گوى؛ و همين بس كه [ذات پاك و بى همانند ]او به گناه بندگان خود آگاه است.

59 - همان كسى كه [كران تا كران ] آسمان و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش روز آفريد، آن گاه بر عرش [تدبير ]استقرار يافت؛ [آرى، اوست آن خداى ] بخشاينده، از اين رو از او بپرس كه [ذات بى همتاى او از همه چيز] آگاه است.

60 - و هنگامى كه به آنان گفته شود: براى [خداوند] بخشاينده سجده كنيد، مى گويند: [خداى ] بخشاينده چيست؟ آيا براى چيزى كه به ما فرمان مى دهى، سجده گزاريم؟! و [اين دعوت آسمانى و نجات بخش ] بر رميدنشان [از حق ] مى افزايد.

نگرشى بر واژه ها

«مرج»: اين واژه به مفهوم آميختن و مخلوط ساختن، و نيز رها نمودن و گسيل داشتن آمده، كه در اينجا به مفهوم در كنارهم قرار گرفتن آب شيرين و گوارا، با آب شور است.

«عذب»: گوارا.

«فرات»: خوشگوارترين آب.

«ملح»: شور.

«اجاج»: بسيار شور كه تلخ مى نمايد.

«نسب»: خويشاوندى يا پيوندى كه از راه فرزندى و پدر و مادرى پديد مى آيد.

«صهر»: اين واژه در اصل به مفهوم «داماد» مى باشد، امّا در اينجا منظور «دامادى» يا پيوندى سببى است كه از راه پيوند ميان دو تن پديدار مى گردد.

تفسير - جهاد علمى و فرهنگى پيامبر به وسيله قرآن

در نخستين آيه مورد بحث قرآن شريف به شكوه معنوى و عظمت وصف ناپذير پيامبر و جهاد سترگ علمى و فرهنگى آن حضرت پرداخته و مى فرمايد:

وَلَوْ شِئْنا لَبَعَثْنا فِى كُلِّ قَرْيَةٍ نَّذِيْراً.

هان اى پيامبر! اگر ما مى خواستيم و حكمت و مصلحت بود، در هر شهر و ديارى هشدار دهنده اى بر مى انگيختم تا به مردم هشدار دهد و آنان را از شرك و بيداد و گناه و زشتى بترساند.

امّا ما تو را كه مقامى بس والا دارى براى همه جهانيان و كران تا كران گيتى بر انگيختيم.

به باور پاره اى از مفسّران منظور اين است كه اگر ما مى خواستيم قدرت و توان آن را داشتيم كه پيامبران را بسان باران، اين نعمت آسمانى كه همه جا فرو مى فرستيم، براى همگان گسيل داريم و در هر شهر و ديارى پيامبرى برانگيزيم، امّا كار ما بر اساس عالى ترين حكمت و مصلحت تدبير مى گردد، از اين رو تو را اى پيامبر براى همه جهانيان بر انگيختيم.

آن گاه مى فرمايد:

فَلاتُطِعِ الْكافِرِيْنَ.

بنابراين تو هرگز از كافران فرمان مبر و چنانكه آنان مى خواهند در برابر خرافه پرستى و بيدادگرى و گناه پيشگى آنان نرمش و ملايمت پيشه مساز و تسليم آنان مشو.

وَجاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً كَبِيْراً.

و در راه حق و عدالت و خشنودى خداى يكتا، به وسيله اين كتاب پر شكوه با آنان به جهادى سترگ و بزرگ بپرداز و روشنگرى كن.

از آيه شريفه اين درس بزرگ دريافت مى گردد كه برترين و پرشكوه ترين جهادها و تلاش ها در پيشگاه خدا، جهاد علمى و فكرى و فرهنگى است؛ جهاد كسانى است كه با روشنگرى خويش بافته ها و ساخته ها و شبهات بدانديشان و گمراه گران را از اذهان و افكار مى زدايند و مردم را با روح و جان دين خدا و هدف هاى بلند آن آشنا مى سازند.

و ممكن است اين بيان پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله در همين مورد باشد كه به ياران فداكار خويش فرمود:

رجعنا من الجهاد الاصغر فعليكم بالجهاد الاكبر(18)

هان اى ياران! بهوش كه اينك از جهاد و پيكار كوچكتر بازگشتيم و بر شما باد كه به جهاد بزرگتر بپردازيد.

پرتوى از نشانه هاى قدرت آفريدگار هستى

دگرباره قرآن به ترسيم شمارى از نعمت ها و موهبت هاى بزرگ خدا و پرتوى از نشانه هاى قدرت او در نظام آفرينش پرداخته و مى فرمايد:

وَهُوَ الَّذِى مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ

و او كسى است كه دو دريا را در مسير خويش روان ساخت.

از شگفتى هاى قدرت او اين است كه اين دو دريا با اينكه در كنار هم هستند و با يكديگر برخورد دارند، آب شيرين و گواراى يكى از آنها با آب شور و تلخ ديگرى آميخته نمى شود و هر كدام از يكديگر جدا هستند.

هذا عَذْبٌ فَراتٌ وَهذا مِلْحٌ اُجاجٌ

كه يكى از آن دو دريا شيرين و گوارا و ديگرى شور و بد طعم است.

وَجَعَلَ بَيْنَهُما بَرْزَخاً وَحِجْراً مَحْجُوْراً.

و در ميان آن دو، به قدرت خويش فاصله يا حايلى قرارداد كه هيچ يك با يكديگر آميخته نمى گردند و با اين بيان بر آب شور نارواست كه به آب شيرين مخلوط شود و آن را تباه سازد.

آن گاه در اشاره به آفرينش شگفت انگيز انسان از آب مى فرمايد:

وَهُوَ الَّذِى خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً

و اوست آن كسى كه انسان را از نطفه آفريد.

به باور پاره اى منظور آفرينش آدم مى باشد كه از خاك آفريده شد و خاك نيز از آب.

امّا به باور پاره اى منظور آفرينش نسل آدم مى باشد كه آنان از آب آفريده شده اند.

فَجَعَلَهُ نَسَباً وَصِهْراً

واين انسان را از دو شاخه و دو راه - كه راه نسب و سبب باشد - گسترش بخشيد و نسل او را فراوان ساخت.

در مورد دو واژه «نسب» و «صهر» ديدگاه ها متفاوت است.

1 - به باور پاره اى منظور از «نسب»، كسى است كه نتوان با او ازدواج كرد و واژه «صهر» به مفهوم كسى است كه انسان بتواند با او پيوند زندگى مشترك ببندد؛ درست بسان دختر عمو و دختردايى كه مى توان با آنان ازدواج كرد.

2 - امّا به باور «ضحاك» و «قتاده» «نسب» هفت قسم و «صهر» پنج قسم است كه اين اقسام دوازده گانه در سوره نساء آمده است...(19)

3 - و از ديدگاه پاره اى ديگر «نسب» به مفهوم «پسر» و «صهر» به مفهوم دختر آمده است كه پيوند نسبى از راه پسران و پيوند سببى و دامادى از راه دختران پديد مى آيد؛ با اين بيان منظور اين است كه: و از راه نطفه، پسر و دختر را آفريد.

«ابن سيرين» مى گويد: اين آيه شريفه در مورد پيامبر و امير مؤمنان فرود آمد، چرا كه پيامبر دختر ارجمندش فاطمه را به همسرى على در آورد و او، هم عموزاده پيامبر بود و هم همسر دخترش.

وَكانَ رَبُّكَ قَدِيْراً.

و پروردگار تو هماره تواناست.

در پنجمين آيه مورد بحث در نكوهش از شرك و شرك گرايان مى فرمايد:

وَيَعْبُدُوْنَ مِنْ دُوْنِ اللَّهِ ما لاَيَنْفَعُهُمْ وَلايَضُرُّهُمْ

و شرك گرايان به جاى خدا معبودهايى را مى پرستند كه نه براى آنان سودى مى بخشند و نه مى توانند زيانى به آنان برسانند.

وَكانَ الْكَافِرُ عَلى رَبِّهِ ظَهِيْراً.

و انسان كفرگرا دشمن خدا و پشتيبان شيطان در راه گناه و زشتكارى است.

به باور پاره اى منظور اين است كه: و انسان كفرگرا خدا را كوچك و ناچيز مى شمارد و او را ناديده مى گيرد و پشت سر مى افكند.

آيه مورد بحث به باور اين ديدگاه بسان اين آيه است كه مى فرمايد:

... و اتخذتموه ورائكم ظهريا.(20)

و «هود» گفت: هان اى قوم من! آيا گروه من پيش شما از خدا عزيزتر است كه او را پشت سر خود گرفته و فراموشش ساخته ايد؟

به باور ما ديدگاه نخست بهتر به نظر مى رسد، چرا كه انسان كفرگرا با پرستش بت هاى رنگارنگ مخالف خداى يكتا و در نتيجه پشتيبان شيطان است.

پاره اى از مفسران بر آنند كه، منظور از انسان كفرگرا در آيه شريفه «ابو جهل» است كه در دشمنى با حق و يارى بت و بت پرستى و شرارت و گمراهگرى راه افراط مى پيمود و هيچ حد و مرزى را در پايمال ساختن حقوق مردم رعايت نمى كرد.

در ششمين آيه مورد بحث قرآن روى سخن را به پيامبر گرامى نموده و مى فرمايد:

وَما اَرْسَلْناكَ اَلاَّ مُبَشِّراً وَنَذِيْراً.

و ما تو را نفرستاديم جز براى اينكه شايسته كرداران را نويد بهشت پرطراوت و زيبا را بدهى و گناهكاران را از دوزخ بترسانى.

از پى آن به پيامبر گرامى فرمان مى دهد كه:

قُلْ ما اَسْاَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ اَجْرٍ

هان اى مردم! در برابر رساندن پيام خدا بر شما انسان ها هيچ مزد و پاداشى از شما نمى خواهم،

اِلاَّ مَنْ شاءَ اَنْ يَتَّخِذَاِلى رَبِّهِ سَبِيْلاً.

تنها پاداشى كه من در انديشه آن هستم اين است كه مردم بخواهند راهى به سوى پروردگارشان برگيرند و يا در راه او به انفاق و بخشش دست زنند و از اين راه خشنودى او را بجويند كه من نه تنها مانعى سر راه شايسته كردارى و هدايت آنان قرار نمى دهم كه هماره راهنما و الگو و تشويق كننده آنان هم هستم.

اين بيان، نشانگر صداقت پيامبر در دعوت توحيدى و آسمان خويش و نمايش دهنده نهايت لطف او به مردم است، چرا كه پاداش خود را هدايت و نيك بختى مردم اعلان مى كند و چيزى از آنان، جز انديشه و شناخت و پذيرش حق نمى خواهد تا بهانه جويان و حق ناپذيران بگويند او ثروت ما و يا رياست بر ما را مى خواهد.

و مى افزايد:

وَتَوَكَّلَ عَلَى الْحَىِّ الَّذِى لايَمُوْتُ

و بر خدايى توكّل كن كه هرگز نخواهد مرد و هماره زنده و پاينده است و كار خود را به او واگذار و بدان كه او سر انجام داد تو را - گرچه مدتى بگذرد و به بيدادگران، روى حكمت خويش مهلت دهد - از آنان خواهد گرفت.

وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ

و با ستايش او ذات پاك و بى همتايش را تسبيح گوى و او را از هر عيب كاستى كه شرك گرايان وصف مى كنند، منزه و دور دار و بگو: الحمد للّه ربّ العالمين، الحمد للّه على نعمه و احسانه، الذى لا يقدر عليه غيره، الحمد للّه حمدا يكافى نعمه فى عظيم المنزلة و علو الرتبة...

امّا به باور پاره اى منظور اين است كه خداى يكتا را بپرست و در برابرش نماز بگذار، و سپاس نعمت هاى او را بجا آور.

وَكَفى بِهِ بِذُنُوْبِ عِبادِهِ خَبِيْراً.

و از شرارت بدخواهان و ظالمان نگرانى به دل راه مده، چرا كه همين بس كه خدا از گناه بندگانش آگاه است و آنان را از عملكردشان باز خواست خواهد فرمود و كيفرشان خواهد داد، بنابر اين همه خردمندان و آينده نگران بايد از او حساب برند و بجاست كه از او بترسند.

در نهمين آيه مورد بحث دگرباره به وصف آفريدگار هستى پرداخته و مى فرمايد:

اَلَّذِى خَلَقَ السَّماواتِ وَالْاَرْضَ وَما بَيْنَهُمَا فِى سِتَّةِ اَيَّامٍ

آن خدايى كه آسمان ها و زمين و آنچه ميان آنهاست، همه را در شش مرحله و شش روز آفريد.

ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ

آن گاه بر عرش تدبير و گردانندگى قرار گرفت و به تنظيم شئون و تدبير امور كران تا كران هستى پرداخت.

الرَّحْمنُ

او خداوند بخشاينده و مهربان است.

فَاسْاَلْ بِهِ خَبِيْراً.

در مورد اين جمله سه نظر آمده است:

1 - به باور گروهى منظور اين است كه: پس از او بپرس و بخواه و خواسته هايت را به بارگاه او ببر، كه او از خواست همه بندگان آگاه است؛ با اين بيان «به» به مفهوم «عن» آمده است.

2 - امّا به باور برخى منظور اين است كه: درباره خدا و اوصاف او از پيامبرش محمد صلى الله عليه وآله بپرس كه عالم و آگاه است و او را نيك مى شناسد.

3 - و از ديدگاه پاره اى ديگر منظور اين است كه: در راه شناخت پرورگارت بكوش و از كسى كه او را مى شناسد تقاضا كن تا تو را در اين مورد آگاهى بخشد و تو را با خدا آشنا سازد.

در آخرين آيه مورد بحث مى فرمايد:

وَاِذا قِيْلَ لَهُمُ اسْجُدُوْا لِلرَّحْمنِ قَالُوْا وَمَا الرَّحْمنُ

و هنگامى كه به كفرگرايان گفته مى شود در برابر خداوند بخشاينده سجده كنيد، مى گويند:

«رحمان» چيست؟ ما او را نمى شناسم.

«زجاج» مى گويد واژه مقدّس «رحمان» يكى از نام هاى بلند و با عظمت خداست. اين نام مقدس او در كتاب هاى آسمانى پيشين آمده بود، امّا عرب عصر رسالت با آن آشنا نبود، و به همين جهت هم مى پرسيد: «رحمان» چيست؟!

يادآورى مى گردد كه اين واژه مبارك به مفهوم بسيار مهربان و سخت بخشاينده آمده است، چرا كه از واژه هاى مبالغه است و بيانگر اين حقيقت مى باشد كه هيچ رحمت و بخشايشى فراتر از رحمت او نيست.

اَنَسْجُدُ لِمَا تَامُرُنَا

آيا در برابر كسى كه تو به ما دستور مى دهى سجده نماييم؟

وَزادَهُمْ نُفُوْراً.

امّا آنان با شنيدن نام مقدس رحمان و راهنمايى پيامبر به سوى او، بر حق گريزيشان افزوده شده و در گمراهى مى شتابند.

نظم و پيوند آيات

در آياتى كه گذشت نظم و پيوند شگفت انگيزى به چشم مى خورد چرا كه:

1 - نخست اين نكته بخوبى آمده است كه آفريدگار هستى به خاطر رعايت تدبير نيكو و در جهت گراميداشت و بزرگداشت مقام والاى پيامبرش، او را به تنهايى به رسالت جهانى برگزيد، چرا كه در اين گزينش نيكو، حكمت ها و مصلحت هايى است كه تنها ذات پاك او آگاه است و بس؛ با اين بيان پيوند اين آيات با آيه پيش بخوبى نمايان مى گردد كه منظور از گردانيدن آيات و نعمت هاى گرانش در ميان همه زمينيان چيست؟

2 - نكته ديگرى كه با گردانيدن آيات و نعمت ها پيوند دارد اين است كه مى فرمايد: خداى توانا دو درياى شور و شيرين را در كنارهم و در يك مسير روان ساخت، امّا آن دو به هم مخلوط نمى گردند، و اين نشانگر توانايى وصف ناپذير و دليل يكتايى و بى همتايى اوست.

3 - آن گاه به رويگردانى شرك گرايان و بيداد پيشگان از آيات خدا پرداخته و مى فرمايد:

و يعبدون من دون الله...

و با اين همه دليل هاى روشن، شرك گرايان به جاى خداى يكتا بت هايى را مى پرستند كه نه برايشان سودى مى رسانند و نه مى توانند زيانى بر آنان وارد آورند.(21)

4 - سپس روشنگرى مى كند كه منظور از «گرداندن آيات» يا «تصريف آيات»، از جمله نعمت وجود گرانمايه پيامبر خداست كه يكى از نعمت ها و بركات و مواهب معنوى است؛ و ما ارسلناك...(22)

به ويژه كه پيامبر گرامى براى ارشاد و هدايت مردم پاداشى از آنان نمى خواهد، و به راستى او بزرگ مردى است كه به ذات پاك خدا اعتماد مى كند و كارش را به او وا مى گذارد.

5 - و سر انجام به كفرگرايان و حق گريزان هشدار مى دهد كه خدا از گناه و زشتكارى همه بندگان آگاه است و كيفر كارشان را به آنان خواهد چشاند.

و بدين سان با اندك تعمّق در مى يابيم كه اين آيات، بسان زنجيره اى به هم پيوند داشته و به صورت شگفت انگيز و معجزه آسايى به هم گره مى خورند.