آشنايى با سوره مؤمنون
اين سوره در شمار، بيست و سومين سوره از قرآن شريف است. بسيار بجا و مناسب است
كه پيش از آغاز ترجمه و تفسير آيات آن به نكاتى از شناسنامه اش بنگريم.
1 - چرا مؤمنون؟
نام بلند و جاودانه اين سوره مباركه، سوره مؤمنون، يا ايمان آوردگان به خدا و
پيامبر است و اين نام از نخستين آيه اين سوره برگرفته شده است كه: «قد أفلح
المؤمنون».
افزون بر اين، در اين سوره، قرآن شريف به وصف مردم توحيدگرا و با ايمان پرداخته
و در شمارى از آغازين آيات آن صفات برجسته و ويژگيهاى انسانساز و مهمّ مردم با
ايمان را به تابلو مى برد.
2 - فرودگاهِ آن :
به باور همه مفسّران، همه آيات يكصدو هيجده گانه اين سوره در مكّه و در كنار كهن
ترين معبد توحيد و تقوا بر قلب مصفاى پيامبر گرامى فرود آمده است. افزون بر ديدگاه
مفسّران، اگر در خود آيات اين سوره و محتوا و مفاهيم بلند و درس آموز آنها بنگريم،
نشانه هاى «مكّى» بودن آيات و سوره را بروشنى درمى يابيم؛ چرا كه بيشتر آيات آن بحث
هايى چون: ايمان و نشانه هاى ايمان آوردگان، نشانه هاى يكتايى و قدرت و دانش خدا،
نمونه هايى از نظام شگفت انگيز آن نظام بخش بزرگ در آسمان و زمين، و جهانِ گياه و
نبات و انسان و حيوان و موضوع مرگ و جهان پس از آن، و موضوعاتى از اين دست را طرح
نموده و به روشنگرى مى پردازد و اينها نشانگر آن است كه اين آيات در مكّه فرود آمده
است.
3 - شمار آيات و واژه هاى آن :
در مورد شمار آيات اين سوره دو نظر است:
1 - به باور كوفيان، اين سوره داراى يكصد و هيجده آيه است.
2 - امّا به باور ديگران، اين سوره يكصد و نوزده آيه دارد كه دليل اين اختلاف
خواهد آمد.
گفتنى است كه اين سوره داراى 1840 واژه و 4802 حرف است و به بخشهاى گوناگونى
قابل تقسيم است.
4 - فضيلت و پاداش تلاوت آن :
1 - از پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله آورده اند كه در اين مورد فرمود:
من قرأ سورة المؤمنين بشرته الملائكة يوم القيامة بالروح و الريحان و ما تقرّ به
عينه عند نزول ملك الموت.(93) هر كس سوره «مؤمنون» را با قلبى خاضع و خاشع تلاوت
نمايد، فرشتگان در روز رستاخيز او را به روح و ريحان مژده مى دهند و هنگامى كه
فرشته مرگ براى دريافت روح او فرود مى آيد چنان مژده و نويدى به او مى دهد كه
ديدگانش بخاطر آن نورباران مى گردد.
2 - و نيز از ششمين امام نور، حضرت صادق عليه السلام آورده اند كه فرمود:
من قرأ سورة المؤمنين ختم اللّه له بالسعادة اذا كان يدمن قرائتها فى كلّ جمعة،و
كان منزله فى الفردوس الاعلى مع النبيّين والمرسلين.(94) هر كس سوره مؤمنون را
بخواند و در هر جمعه اى تلاوت آن را ادامه دهد خدا فرجام زندگى و سرنوشت او را به
خير و سعادت پايان مى بخشد و جايگاه او بهشت برين خواهد بود و در آنجا به همراهى و
همنشينى پيامبران و فرستادگان خدا مفتخر خواهد گرديد.
روشن است كه اين پاداش شوق آفرين به خاطر تلاوت تنها نيست بلكه براى تلاوتى است
كه مقدمّه آگاهى و انديشه، و آنگاه شور و عشق و اخلاص و ايمان واقعى گردد و تلاوت
كننده اين سوره خود را به ويژگيها و صفات برجسته ايمان آوردگان، آراسته ساخته و از
خصلتهاى نكوهيده ظالمان و گمراهان پيراسته سازد.
آرى اين پاداش پرشكوه براى تلاوتِ همراه با آگاهى، اخلاص، ايمان و عمل است.
5 - دورنمايى از محتواى سوره :
اين سوره با نام بلند و با عظمت خدا آغاز مى گردد و آنگاه در شمارى از آيات خود،
صفات برجسته و ويژگيهاى سرنوشت ساز و ارزشمند مردم توحيدگرا و با ايمان، در ابعاد
گوناگونِ فردى، فكرى، عقيدتى، اجتماعى، خانوادگى، اخلاقى و انسانى را به تابلو مى
برد و از پى آن به اين مفاهيم ارزشمند و دگرگونساز مى پردازد و اين موضوعات متنوع
را طرح مى كند:
موضوع آفرينش شگفت انگيز انسان، مرگ و جهان پس از آن، رستاخيز انسان و جهان،
زنجيره اى از نشانه هاى قدرت وصف ناپذير خدا در آسمانها، انبوهى از دلايل يكتايى و
حكمت او در زمين، شگفتيهاى جهان گياهان و نباتات، آفرينش تفكّرانگيز جهان حيوان،
پديده كشتى و دريا و جريان آن بر سينه آبها، پرتوى از سرگذشت الهام بخش پيامبران
بزرگى چون نوح، موسى، عيسى و هود، فرمانروايى و حاكميت خدا در كران تا كران هستى،
بحثهاى متنوّعى در باره معاد و جهان پس از مرگ،
هدف آفرينش:
پاداش پرشكوه شايستگان و كيفر گناهكاران، و دهها پند و اندرز و هشدار و نويد
انسانساز و حكمت آموز و عبرت انگيز ديگرى كه خواهد آمد.
سوره مؤمنون - آيه هاى 11 - 1
بِسْمِ اللّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِيْمِ
1. قَدْ اَفْلَحَ الْمُوْمِنُوْنَ.
2. اَلَّذينَ هُمْ فى صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ.
3. وَ الَّذينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ.
4. وَ الَّذينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلوُنَ.
5. وَ الَّذينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ.
6. اِلاَّ عَلَى أَزْوَاجِهِمْ اَوْ ما مَلَكَتْ اَيْمانُهُمْ فَاِنَّهُمْ
غَيْرُ مَلُوْمِيْنَ.
7. فَمَنِ ابْتَغى وَرَآءَ ذَلِكَ فَاُوْلَئِكَ هُمْ الْعَادُونَ.
8. وَ الَّذيْنَ هُمْ لاَِمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونْ.
9. وَ الَّذيْنَ هُمْ عَلى صَلَواتِهِمْ يُحَافِظُونَ.
10. أُوْلئِكَ هُمُ الْوارِثُونَ.
11. اَلَّذيْنَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيْهَا خَالِدُونَ.
ترجمه
به نام خداوند بخشاينده مهربان
1 - راستى كه ايمان آوردگان [راستين،] رستگار شدند؛
2 - همانان كه در نمازِ خود [فروتن و] خاشعند؛
3 - و آنان كه از بيهوده [گويى و كارهاى بيهوده ] رويگردانند؛
4 - و آنان كه زكات [و حقوق مالى خود را] مى پردازند،
5 - و آنان كه دامان خويش را حفظ مى كنند؛
6 - مگر بر همسران يا كنيزانشان، كه در اين صورت بر آنان سرزنشى نيست.
7 - پس هر كس فراتر از آن بجويد، چنين كسانى تجاوزكارانند.
8 - و آنان كه امانتها و پيمان هاى خود را رعايت مى كنند.
9 - و آنان كه بر نمازهاى خويش مواظبت مى نمايند.
10 - [آرى،] آنان همان ميراث برانند.
11 - همان كسانى [هستند] كه بهشت برين را به ميراث مى برند [و ]آنان در آنجا
جاودانه اند.
تفسير - سرنوشت شوق آفرين و دوست داشتنى مردم با ايمان
در آغازين آيات اين سوره، آفريدگار هستى سخن را با سرنوشت شوق آفرين و پرشكوه
مردم با ايمان آغاز مى كند و در پى آن اساسى ترين ويژگيهاى ايمان آوردگان راستين را
به تابلو مى برد و روشنگرى مى كند كه فرد و خانواده و تشكيلات و جامعه با ايمان،
فراتر از قلمرو گفتار و ادّعا و نوشتار، در ميدان انديشه و عقيده و عملكرد چگونه
است.
در نخستين آيه مورد بحث مى فرمايد: قَدْ اَفْلَحَ الْمُوْمِنُوْنَ.
راستى كه مردم با ايمان به اوج فلاح و رستگارى پر كشيدند؛ چرا كه آنان به خدا و
پيامبران و برنامه هاى آسمانى شان ايمان آورده و آنها را راه و رسم زندگى ساختند و
در نتيجه رستگار شدند.
و پاره اى نيز بر آنند كه منظور اين است كه: كارهاى شايسته مردم با ايمان
ماندگار است.
و به باور پاره اى ديگر منظور اين است كه مردم با ايمان نيكبخت و شاهد سعادتند.
«فراء» مى گويد: واژه «قد» در آغاز آيه ممكن است بخاطر يكى از دو جهت آمده باشد:
1 - يا بخاطر تأكيد بر رستگارى و فلاح مردم با ايمان كه كسى در آن ترديد روا
ندارد و ترديدافكنى نكند.
2 - و يا بخاطر نزديك ساختن گذشته به حال، چرا كه وقتى گفته مى شود: «قد قامت
الصّلوة» نشانگر آن است كه هم اكنون نماز برپا مى گردد.
با اين بيان مفهوم آيه شريفه اين است كه: ايمان آوردگان راستين در گذشته زندگى
خويش به بركت درست انديشى و ايمان و عملكرد شايسته رستگار شدند و اين رستگارى آنان
همچنان ادامه دارد.
ويژگيهاى مردم با ايمان
اينك به وصف آنان پرداخته و مى فرمايد: اَلَّذينَ هُمْ فى صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ.
مردم با ايمان و شايسته كردار كسانى هستند كه در نماز خويش خاشع و فروتن هستند و
ديده بر سجده گاه خود دارند و به اين سو و آن سو نمى نگرند و دلشان در گرو مهر و
عشق به خداست.
در روايت است كه پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله بنده خدايى را در حال نماز
نگريست كه با ريش خود بازى مى كرد؛ آن حضرت فرمود: امّا انّه لو خشع قلبه لخشعت
جوارحه.(95)
اگر اين بنده خدا در نماز خويش دل و قلبى فروتن و ترسان داشت، ديگر اعضا و
اندامهاى بدنش نيز فروتن بود.
از اين بيان ارزنده چنين دريافت مى گردد كه ويژگى خشوع در نماز و نيايش با خدا
بايد از قلب سرچشمه گيرد و كران تا كران سازمان وجود انسان و از آن جمله اعضا و
اندامها را فرا گيرد. و خشوع راستين دل نيز آن است كه انسان از همه چيز روى گرداند
و با همه وجود به بارگاه آن گرداننده فرزانه هستى روى آورد و آنگونه با او به نيايش
بپردازد و او را بپرستد.
فروتنى و خشوع اعضا و اندامها نيز اين گونه است كه ديده را فرو نهد و با پرهيز
از بيهوده كارى و بيهوده انديشى، جز به ذات پاك و بى همتاى خدا به هيچ چيز و هيچ كس
توجه نكند.
«ابن عباس» مى گويد: مفهوم خشوع دل اين است كه انسان به گونه اى دل به خدا دهد
كه در اين سو و آن سوى او، كسانى را كه ايستاده اند نشناسد.
در مورد پيشواى گرانقدر توحيد آورده اند كه: «كان يرفع بصره الى السماء فى
صلوته»(96)
آن حضرت به هنگام نماز خويش چشم بسوى آسمان مى دوخت و ديگر جز به خدا، به هيچ
چيز و هيچ كس و هيچ رويدادى فكر نمى كرد؛ امّا پس از فرود اين آيه شريفه، ديگر در
نمازها سر را به حالت فروتنى و خضوع پايين مى افكند و ديدگان را بر سجده گاه مى
دوخت و دل به خدا مى سپرد و زبان به نيايش مى گشود.
در سومين آيه مورد بحث مى فرمايد: وَ الَّذينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ.
مردم با ايمان كسانى هستند كه از هر گفتار و نوشتار و عملكرد بيهوده و بى ثمر و
بى اهميت روى مى گردانند؛ چرا كه به باور آنان چنين گفتار و كردار بيهوده اى، زشت و
ناپسند است و بايد از آن دورى جست.
در مورد مفهوم «لغو» و بيهوده كارى و بيهوده گويى، ديدگاهها متفاوت است:
1 - به باور «ابن عباس» منظور از «لغو» هر كار باطل و ظالمانه و بى ثمر است؛
2 - امّا به باور «حسن» منظور، هرگونه گناه و نافرمانى خداست؛
3 - از ديدگاه «سدّى» منظور، پرهيز از دروغ و دروغگويى است؛
4 - امّا از ديدگاه «مقاتل» منظور، رويگردانى از بدگويى و فحّاشى است؛ چرا كه
كفرگرايان و ظالمانِ حاكم بر مكّه به پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله و يارانش
ناسزا مى گفتند؛ از اين رو قرآن به مردم با ايمان دستور مى دهد كه از پاسخ گويى به
ياوه سراييهاى آنان بپرهيزند.
5 - از پنجمين امام نور آورده اند كه در تفسير آيه فرمود:
هو ان يتقوّل الرجل عليك بالباطل، او يأتيك بما ليس فيك فتعرض عنه للّه.(97)
كار لغو و بيهوده آن است كه فردى در مورد تو به ناروا سخن گويد و يا به تو نسبت
بى اساسى دهد و تو براى خدا و خشنودى او، با كرامت و سعه صدر از او روى بگردانى.
و در روايت ديگرى از آن حضرت آورده اند كه فرمود: انّه الغناء و الملاهى.(98)
منظور از بيهوده گويى، غنا و گفتار و كردار بيهوده و بى فايده است.
در چهارمين آيه مورد بحث مى فرمايد: وَ الَّذينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلوُنَ.
مردم با ايمان كسانى هستند كه زكات و حقوق مالى خويش را مى پردازند.
در آيه مورد بحث، بجاى پرداخت و اداى زكات و حقوق مالى، واژه «فاعلون» به كار
رفته چرا كه آمده: آنان كسانى هستند كه زكات را انجام مى دهند؛ و اين تعبير بدان
دليل است كه پرداخت زكات و اداى حقوق مالى، در حقيقت، انجام كار است؛ و اين شيوه
سخن در نثر و شعر عرب رواج دارد؛ چنانكه در مورد گروهى گفته اند: «المطعمون الطّعام
فى السنة اللأزمّة و الفاعلون للزّكوات»؛ آنان كسانى هستند كه در سال قحطى و
خشكسالى، گرسنگان و محرومان را تغذيه مى كنند و زكات و حقوق مالى خود را مى
پردازند.
در ادامه سخن، در وصف مردم با ايمان مى افزايد: وَ الَّذينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ
حافِظُونَ.
آنان كسانى هستند كه دامان خويش را حفظ مى كنند.
منظور از حفظ دامان خويش، اين است كه رابطه جنسى آنان تنها در قلمرو خانه و
خانواده و در چارچوب مقررات شرعى و اخلاقى و انسانى است و هرگز خود را به پستى و
زشتى گناه آلوده نساخته و دامان به حرام و گناه نمى آلايند و چشم و دل و جسم از
حرام حفظ مى كنند.
در ششمين آيه مورد بحث، در همين مورد مى فرمايد: اِلاَّ عَلَى أَزْوَاجِهِمْ و
اگر جز اين باشد و دامان عفت از حرام حفظ نكنند، در خور نكوهش بوده و مورد سرزنش
قرار مى گيرند؛ آرى آنان تنها با همسران و كنيزان خويش رابطه قانونى جنسى دارند كه
در اين مورد هيچ سرزنش و نكوهشى بر آنان نخواهد بود.
منظور از «ما ملكت ايمانهم»، «كنيز» است؛ چرا كه به باور همه مفسران، رابطه جنسى
با كنيز حلال و رواست؛ امّا با «غلام» حرام است و بايد در مورد او دامان را پاك و
پاكيزه نگاه داشت.
چرا اين تعبير؟
چرا از «كنيز» به «ملك يمين» تعبير شده است؟
در اين مورد گفته اند: «ملك يمين» تنها در مورد «كنيز» كاربرد دارد امّا در مورد
خانه و ديگر چيزها نمى توان اين اصطلاح را به كار برد زيرا اينها را مى توان به
ديگران به عنوان عاريه داد، امّا كنيز را نمى توان براى بهره بردارى جنسى عاريه
داد.
نكته ديگر اين است كه در آيه شريفه اگرچه روا و حلال بودن رابطه جنسى با همسر و
كنيز خود، بدون قيد و مطلق آمده است امّا روشن است كه منظور، شرايط عادى و حلالِ آن
است و چون آيه شريفه در مقام بيان همه حالات نيست، از اين رو به ممنوع بودن آن در
حال حيض و يا عدّه كنيزى - كه در عدّه ديگرى است - اشاره نرفته است.
در هفتمين آيه مورد بحث مى افزايد:
فَمَنِ ابْتَغى وَرَاءَ ذَلِكَ فَاُوْلَئِكَ هُمْ الْعَادُونَ.
و كسانى كه جز اين راه درست و قانونى، راهى ديگر در رابطه جنسى پيش گيرند و جز
همسران و كنيزان خود را بجويند، آنان تجاوزكار و بيدادپيشه اند و از مرز مقررات خدا
گذشته و به سوى حرام مى روند.
در هشتمين آيه مورد بحث، به ويژگى امانت و امانتدارى مردم توحيدگرا و با ايمان و
نيز وفاداريشان پرداخته و مى فرمايد:
وَ الَّذيْنَ هُمْ لاَِمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونْ.
و نيز مردم با ايمان كسانى هستند كه رعايتگر امانتهاى مردم و عهد و پيمانهاى خود
با ديگرانند؛ از اين رو هم به و يژگى امانت و امانتدارى آراسته اند و هرگز دست و دل
و ديده به خيانت باز نمى كنند و هم در زندگى خويش از عهدشكنى بدورند و به پيمانهاى
خود وفا مى كنند.
امانتهاى خدا و مردم
امانتهايى كه آيه شريفه به آنها اشاره دارد و مردم با ايمان را بدين وسيله به
رعايت آنها بر مى انگيزد، بر دو بخش قابل تقسيمند:
1 - امانتهاى خدا
2 - امانتهاى مردم
منظور از امانتهاى خدا، عبارت از كارهاى عبادى است كه در راه پرستش او و در جهت
به دست آوردن خشنودى او انجام مى شود كه از جمله آنها نمازهاى گوناگون، روزه ها،
غسلها و رعايت ديگر مقررات خداست.
و امانتهاى مردم نيز آن كارهايى است كه در درجه نخست، انسان با آنها و حقوق و
حدودشان روبروست؛ كارهايى چون:
امانتها،
عاريه ها،
گواهى ها،
توزين كالاها،
كيل اجناس،
روابط تجارى و داد و ستدها،
و انواع قراردادها، كه رعايت حرمت آنها بر انسان توحيدگرا و شايسته كردار كارى
لازم و بايسته است.
اقسام پيمانها
لا امّا پيمانهايى كه آيه شريفه، مردم را به رعايت آنها برمى انگيزد و وفادارى و
رعايت آنها را از ويژگيهاى مردم با ايمان عنوان مى سازد، بر سه بخش قابل تقسيم اند:
1 - فرمانها و مقرّرات خدا.
2 - قراردادها و پيمانهايى كه ميان مردم در ابعاد گوناگون به امضا مى رسد.
3 - ديگر نذرهاى گوناگونى كه انسان انجام آنها را بر خود لازم مى سازد.
همه اينها امانتها و پيمانهايى هستند كه انسان توحيدگرا و با ايمان بايد آنها را
رعايت نمايد؛ چرا كه رعايت آنها از ويژگيهاى مردم با ايمان است.
در نهمين آيه مورد بحث، به ويژگى ديگر مردم با ايمان كه پيوند ناگسستنى و ارتباط
شورانگيز و خالصانه با آفريدگار هستى است پرداخته و مى فرمايد:
وَ الَّذينَ هُمْ عَلى صَلَواتِهَمْ يُحَافِظُونَ
و نيز آنان كسانى هستند كه در حفظ حرمت نمازهاى خويش و درست و به هنگام خواندن
آنها مى كوشند و مراقبت مى نمايند و آن را تباه نمى سازند.
قرآن شريف در اين آيات كه مردم با ايمان را وصف مى كند، از بزرگداشت نماز و
رعايت حرمت آن و انجام شايسته و بايسته اش دوبار سخن به ميان آورده است تا شكوه و
عظمت آن را بيشتر روشن سازد.
قرآن پس از به تابلو بردن ويژگيهاى گوناگون و صفات ارزنده و برجسته مردم با
ايمان، اينك به ثمره پربركت آن پرداخته و مى فرمايد:
«أُوْلئِكَ هُمُ الْوارِثُونَ
اينان هستند كه ميراث برانند.»
آرى! كسانى كه به اين ويژگيها آراسته و از اين صفات ارزشمند بهره ور باشند،
سراها و جايگاه هاى دوزخيان را در بهشت پرطراوت و زيبا به ارث مى برند.
از پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله آورده اند كه فرمود: ما منكم من احدٍ الاّ
له منزلان: منزل فى الجنة و منزل فى النّار، فان مات و دخل النّار ورث اهل الجنّة
منزله.(99)
هر كدام از شما داراى دو سرا و دو جايگاه است كه يكى از آنها در بهشت پرطراوت و
زيباست و ديگرى در آتش شعله ور و سوزان دوزخ؛ از اين رو هر كس جهان را بدرود گويد و
بخاطر بدانديشى و بيداد به دوزخ رود، سراى او را در بهشت، بهشتيان به ميراث مى
برند.
امّا به باور پاره اى، منظور اين است كه كسانى كه داراى اين صفات برجسته و
ويژگيهاى ارزشمند باشند، سرانجام - بسان وارثى كه به ارث مى رسد - به بهشت پرطراوت
و پرنعمت خواهند رسيد.
در آخرين آيه مورد بحث، در اشاره به سرنوشت شورآفرين و فرجام دل انگيز اين
وارثان مى فرمايد:
اينان همان كسانى هستند كه بهشت برين را به ارث مى برند و آنگاه در آنجا ماندگار
و جاودانه خواهند بود:
اَلَّذينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيْهَا خَالِدُونَ
واژه «فردوس» يكى از نامهاى دل انگيز بهشت است.
به باور پاره اى، نام يكى از بوستانهاى پرطراوت بهشت است.
و پاره اى بر آنند كه منظور، بوستان و باغ ويژه اى از بهشت زيباى خداست.
اصل واژه «فردوس» به باور پاره اى، يك واژه «رومى» است كه به فرهنگ قرآن و عرب
وارد شده است؛ امّا به باور پاره اى ديگر، يك واژه عربى بوده و به مفهوم تاكستان و
بوستان انگور است.
«جبايى» در مورد اين ميراث برى و ارث پرشكوه و گرانبها مى گويد: منظور اين است
كه بهشت پرطراوت و پرنعمت خدا، بخاطر آراستگى آنان به صفات برجسته اى كه گذشت، بدون
رنج و زحمت نصيب آنان خواهد شد.
پرتويى از آيات
در آيات يازده گانه اى كه ترجمه و تفسير آنها گذشت اين سه نكته انسانساز نيز در
خور تعمّق و تفكّر است:
1 - نويد رستگارى و نجات
در آغاز اين سوره، قرآن شريف اين نويد و اين مژده را مى دهد كه: مردم توحيدگرا و
با ايمان رستگارند؛ و در همه ابعاد و راهها به فلاح و نجات و رستگارى پر كشيده و به
هدفهاى دنيوى و اخروى، مادى و معنوى و الهى و انسانى خويش نايل آمده و شاهد نيكبختى
را در آغوش كشيده اند.
اينان در زندگى، در پرتو ايمان آگاهانه و خالصانه و راستين، از همه اسارتها
آزاد، از همه خرافه ها بركنار و از همه ذلّتها رها، و به اوج عزّت و سرفرازى، آزادى
و استقلال و پاكى و عدالت اوج گرفته اند؛
و در سراى آخرت نيز به بهشت پرطراوت و زيبا و نعمتهاى بى شمار خدا و خشنودى او و
همنشينىِ پيامبران و امامان نور نائل آمده اند، و چه رستگارى برتر و بهتر از اينها!
2 - ويژگيهاى ايمان آوردگان
از پى اين نويد جانبخش و اين مژده شكوهبار، به ترسيم اساسيترين ويژگيهاى آنان
پرداخته و روشنگرى مى كند كه فرد و جامعه و خانواده و حكومت و نظام و تمدّن با
ايمان، آن فرد و نظام و جامعه و تمدّنى است كه رابطه اش با خدا، خالصانه و دوستانه
و راستين، رابطه اش با مردم بر اساس رعايت حقوق و حرمت آزادى آنان، رابطه اش با
خودش بر اساس پاكى و راستى، و رابطه اش با هستى بر اساس هدفدارى باشد؛ و آنگاه اين
ويژگيهاى را براى آنان مى شمارد:
1 - خشوع در نماز يا پيوند با خدا
2 - دورى گزيدن از انديشه، گفتار و عملكرد بيهوده و ظالمانه،
3 - اداى حقوق همه مردم بويژه محرومان و ناتوانان؛
4 - ويژگى امانت و امانتدارى در همه ابعاد گوناگون حيات،
5 - پاكى و پاكدامنى و قداست و عفّت،
6 - وفادارى و پاى بندى به تعهّدات فردى و اجتماعى،
7 - و ديگر مراقبت و محافظت از نماز و ياد خدا.
3 - پاداش شكوهبار آنان
و سرانجام به پاداش شكوهبار اخروى چنين فرد و جامعه و تمدّنى پرداخته و آنان را
وارث و به دست آورنده بهشت برين، وصف مى كند؛ آن بهشت پرطراوت و زيبا و پرنعمتى كه
همه شايستگان و شايسته كرداران بايد براى رسيدن به آن، با همه توان بكوشند؛ اولئك
هم الوارثون،الّذين يرثون الفردوس.