تفسير مجمع البيان جلد ۱۴

امين الاسلام طبرسي
ترجمه : علي کرمي

- ۱۰ -


/ سوره نحل / آيه هاى 23 - 10

10 . هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً لَكُمْ مِنْهُ شَرابٌ وَ مِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ.

11 . يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخِيلَ وَ الْأَعْنابَ وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَ آيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ.

12 . وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَ آياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ.

13 . وَ ما ذَرَأَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَ آيَةً لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ.

14 . وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها وَ تَرَى الْفُلْكَ مَواخِرَ فِيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ.

15 . وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَ أَنْهاراً وَ سُبُلاً لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ.

16 . وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ.

17 . أَ فَمَنْ يَخْلُقُ كَمَنْ لا يَخْلُقُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ.

18 . وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ.

19 . وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تُسِرُّونَ وَ ما تُعْلِنُونَ.

20 . وَ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يَخْلُقُونَ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ.

21 . أَمْواتٌ غَيْرُ أَحْياءٍ وَ ما يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ.

22 . إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَالَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْ آخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ.

23 . لا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ.

ترجمه

10 - اوست آن [خدايى ] كه آبى از آسمان فرود آورد كه آب آشاميدنى شما از آن است و [گياه و] درختى كه [چهارپايان را ]در آن مى چرانيد [ نيز] از آن [آب و آن باران ] است.

11 - [و] با آن، كشت [و زراعت ] و زيتون و [درختان ] خرما و انگور و از همه ميوه ها براى شما مى روياند. به راستى كه در اينها براى گروهى كه مى انديشند نشانه هايى [از قدرت و يكتايى و حكمت آفريدگار هستى ]است.

12 - و شب و روز و خورشيد و ماه را براى شما رام گردانيد، و ستارگان [نيز] به فرمان او رام شده اند، بى ترديد در اين [پديده هاى شگفت انگيز] براى مردمى كه خرد خويش را به كار مى گيرند نشانه هايى است.

13 - و آنچه در زمين با رنگ هاى گوناگون پديد آورد [همه را براى شما رام گردانيد] . بى گمان در اين [آفرينش تفكرانگيز ]براى گروهى كه به خود مى آيند [و پند مى گيرند] نشانه هايى [از قدرت بى كران پديدآورنده آنها] است.

14 - و اوست آن [خدايى ] كه دريا را براى شما رام گردانيد تا از آن، گوشتى تازه بخوريد، از [اعماق ] آن [زيور و] زينتى بيرون آوريد كه آن را مى پوشيد؛ و كشتى ها را در [پهنه ] آن مى نگرى كه شكافنده [آبها ]هستند؛ [تا بر كشتى سوار شويد] و تا از فزون بخشى او [رزق و روزى خود را] بجوييد و باشد كه سپاس [او را] بگزاريد.

15 - و در زمين كوه هايى [استوار] افكند تا [زمين ] شما را نلرزاند و [در آن ]رودخانه ها و راه هايى [پديد آورد] ، باشد كه شما راه يابيد.

16 - و نشانه هايى [نيز قرار داد] ، و [شب هنگام ] به وسيله ستارگان راه [خود را ]مى يابند.

17 - پس آيا كسى كه مى آفريند بسان كسى است كه نمى آفريند؟ آيا باز هم به خود نمى آييد؟!

18 - و اگر نعمت هاى خدا را به شمارش درآوريد، نمى توانيد آنها را به شمار آوريد. بى ترديد خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.

19 - و خدا آنچه را نهان مى داريد و آنچه را آشكار مى سازيد، [همه را ]مى داند.

20 - و آنهايى را كه به جاى خدا[ى يگانه ] مى خوانند[ و مى پرستند] ، چيزى را نمى آفرينند و خود آفريده مى شوند.

21 - [آنها] مردگانند نه زندگان، و درنمى يابند كه [پرستشگرانشان ]چه زمانى برانگيخته مى شوند!

22 - خداى شما خدايى يگانه است؛ از اين رو كسانى كه به سراى واپسين ايمان نمى آورند، دل هايشان انكارگر [حق ] است و آنان گردنكشانند.

23 - بى ترديد خدا آنچه را نهان مى دارند و آنچه را آشكار مى كنند مى داند؛ راستى كه او گردنكشان را دوست نمى دارد.

نگرشى بر واژه ها

شجر: آنچه از زمين مى رويد و داراى تنه و برگ مى باشد. اين واژه مفرد مى باشد و جمع آن «اشجار» است.

واژه «مشاجره» نيز از اين ريشه و به مفهوم در هم آميختن سخنان افراد در برابر يكديگر به هنگام كشمكش است.

«ازهرى» مى گويد: «شجر» به مفهوم هر چيزى است كه از زمين مى رويد.

تسيمون: اين واژه از ريشه «اسامه» آمده كه به مفهوم چرانيدن شتر و رها كردن آن حيوان براى چراست.

ذرأ: آشكار ساختن چيزى از راه پديدار نمودن و پديد آوردن آن است. اين واژه با دو واژه «فَطَرَ» و «أَنشَاءَ» هم معناست.

مخر: اين واژه كه بر وزن «فخر» مى باشد به سه معنى آمده است:

1 - به مفهوم شكافتن آب از چپ و راست.

2 - صداى وزش شديد باد.

3 - و به مفهوم شكافتن دل زمين براى زراعت.

واژه «ماخرة» از ريشه «مخر» برگرفته شده كه به مفهوم شكافنده آب است و «مواخر» جمع آن مى باشد.

ميد: لرزيدن و به چپ و راست متمايل شدن.

علامت: نشان؛ خواه به صورت خط، اشاره، تصوير، قالب، شكل يا به هر صورت ديگر باشد.

تفسير

نشانه هاى يكتايى خدا و قدرت بى كران او

در آيات پيش بخش هايى از نعمت هاى مادى و معنوى خدا كه به انسان ها ارزانى داشته است ترسيم گرديد، اينك در اين آيات به ترسيم نعمت هاى ديگرى پرداخته و مى فرمايد:

هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً

خداى يكتا آن قدرتى است كه از آسمان آبى به صورت باران فرو فرستاد.

لَكُمْ مِنْهُ شَرابٌ

كه آب شفاف و زلال و گوارايى كه شما از آن مى نوشيد، از همان آب باران است.

وَ مِنْهُ شَجَرٌ

در اين مورد دو نظر است:

1 - به باور برخى منظور اين است كه درختان نيز از آن سيراب مى گردند و آب مى نوشند. با اين بيان مضاف، حذف شده و در اصل به اين صورت بوده است: «و منه شرب شجر».

2 - امّا به باور پاره اى ديگر منظور اين است كه رويش گياهان و درختان نيز به بركت فرود باران است. با اين بيان در اصل اين گونه است: «و من انباته شجر».

فِيهِ تُسِيمُونَ.

و گياه و درختى كه شما چهارپايان را در آن مى چرانيد، و براى فراهم آوردن علوفه آنها به زحمت نمى افتيد؛ آرى، اينها نيز از آن آب و از آن باران است.

نقش سرنوشت ساز باران

در ادامه سخن از نقش سرنوشت ساز و منافع حياتى باران مى فرمايد:

يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخِيلَ وَ الْأَعْنابَ وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ

خدا به وسيله باران، كشتزارها، درختان زيتون و خرما و انگور و از همه ميوه ها براى شما مى روياند تا ز آنها بهره ور گرديد.

إِنَّ فِي ذلِكَ لآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ.

در اين فرود بارانِ به هنگام و به اندازه، رويش انواع گياهان و درختان گوناگون، رسيدن ميوه ها و فراهم آمدن غذا و آبِ مورد نياز انسان و دام ها و ديگر موجودات زنده در زمين، نشانه هايى است از يكتايى و قدرت وعلم بى كران گرداننده اين نظام شگفت انگيز براى كسانى كه مى انديشند و تدبيرگر هستى را مى شناسند.

و بدان دليل قرآن تنها از انديشمندان ياد مى كند، كه تنها آنان از اين نظام شگرف بهره ور مى گردند و به شگفتى هاى جهان آفرينش مى نگرند و نه ديگران.

نعمت هاى گران آسمانى

در سوّمين آيه مورد بحث مى فرمايد:

وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ

و خداى توانا شب و روز را براى شما رام گردانيد و نيز خورشيد و ماه را مسخّر شما ساخت.

گفتنى است كه اين مسخر گردانيدن و رام ساختن، در مورد خورشيد و ماه است، نه شب و روز؛ چرا كه روز و شب بر اثر مخفى ماندن خورشيد از نيمى از كره زمين و آشكار گرديدن آن براى نيمى ديگر، پديدار مى گردد؛ و قرآن در اينجا تسخير را به طور مجاز و از باب توسعه در به كارگيرى اين واژه، در مورد شب و روز نيز به كار برده است.

وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ

و ستارگان نيز به فرمان او رام شده اند.

إِنَّ فِي ذلِكَ لآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ.

در اين تسخير نيز براى كسانى كه خرد خويشتن را به كار مى گيرند نشانه هايى است؛ چرا كه خردمندان از اين نشانه هاى روشن و روشنگر درمى يابند كه تسخيركننده اين اجرام بزرگ كيهانى و يا اين خورشيد و ماه و ستارگان تماشايى، تدبيرگرى دانا، توانا و فرزانه است.

نعمت هاى گوناگون زمينى

در ادامه سخن در اين مورد، ضمن اشاره به نعمت هاى زمينى مى فرمايد:

وَ ما ذَرَأَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ

افزون بر آنچه آمد، خداى توانا و فرزانه، از پوشيدنى ها و خوردنى هاى حيوانى، نباتى و معدنى گرفته تا ديگر نعمت هاى گوناگون، همه را براى رفاه و آسايش شما و تأمين نيازتان پديد آورد و همه را به فرمان خود مسخّر شما گردانيد.

مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ

پديده هايى كه رنگارنگ و گوناگونند و گاه به يكديگر شباهتى ندارند.

إِنَّ فِي ذلِكَ لآيَةً لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ.

در اين پديده هاى گوناگون و رنگارنگ نيز نشانه ها و دليل هاى روشنى است براى كسانى كه به خود مى آيند و مى انديشند و با نگرش درس آموز به آنها پند و عبرت مى گيرند.

در درياها و كوه ها

در پنجمين آيه مورد بحث، در اشاره به بخش ديگرى از نعمت هايى كه خدا در كران تا كران درياها و اقيانوس ها براى انسان آفريده است مى فرمايد:

وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيًّا

و اوست آن خدايى كه درياها را براى شما رام گردانيد و به شما امكان و توان داد تا به درون آن راه يابيد، و از نعمت ها و فرآورده هاى سودمند و حياتى آنها، از جمله انواع ماهى ها صيد كنيد و از گوشت لذيذ و نيروبخش و تازه آنها سفره خود را رنگين سازيد و بخوريد.

وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها

و به وسيله غوّاصى از ديگر نعمت هاى آن، همچون گوهرهاى گرانبها و ديگر وسايل زينتى اش استخراج نماييد و آنها را وسيله آراستگى بهتر و بيشتر خود و همسرانتان قرار دهيد. آرى، اگر آفريدگار آبها و درياها، آنها را براى شما رام نمى ساخت، شما هرگز نمى توانستيد به آنها نزديك شويد و از آنها بهره بريد و در اعماق آن به غوّاصى بپردازيد.

وَ تَرَى الْفُلْكَ مَواخِرَ فِيهِ

«عكرمه» مى گويد: منظور اين است كه هان اى انسان، كشتى را مى نگرى كه دريا را مى شكافد و سينه آبها را پاره پاره مى كند و پيش مى رود؟!

امّا «ابن عباس» مى گويد: منظور اين است كه: كشتى را مى نگرى كه بر روى آبهاى دريا و پهنه اقيانوسها روان است.

وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ

و تا بر كشتى سوار شويد و با تلاش و كوشش و تجارت و داد و ستد، از فزون بخشى خدا رزق و روزى خود را بجوييد.

وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ.

و با تفكّر در اين شگفتى و نعمت، خدا را كه پديدآورنده نعمت هاست سپاس گزاريد، تا او نيز طبق سنّت و روش جاودانه اش، هم بر نعمت هاى شما بيفزايد و بركت بخشد و هم شما را پاداش ارزانى دارد. گفتنى است كه بر سر اين جمله، «واو» آمده است تا روشنگرى نمايد كه خدا اين نعمت ها را از فضل و كرم و فزون بخشى خود به بندگانش ارزانى داشته است.

در ادامه سخن به نقش كوه هاى سر به آسمان ساييده پرداخته و مى فرمايد:

وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ

و پديدآورنده هستى در زمين، كوه هايى سر به آسمان ساييده و استوار افكنده تا از لرزش زمين جلوگيرى كنند و زمين شما را نلرزاند و آسايش و آرامش را از شما نگيرد.

وَ أَنْهاراً وَ سُبُلاً

و رودخانه ها و جويبارها و راه هايى در آن قرار داد تا آن جويبارها آب را به مزرعه و بوستان هاى شما برسانند و خودتان به هر نقطه اى از زمين كه خواستيد برويد، از اين راه ها كمك بگيريد و برويد و اين راه ها شما را به هدف برسانند.

برخى بر آنند كه منظور از واژه «انهاراً»، نيل، فرات، دجله، سيحون، جيحون و ديگر رودخانه هاى بزرگ و خروشان مى باشند.

لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ.

باشد كه شما راه يابيد.

به باور پاره اى منظور اين است كه: تا بدين وسيله به يكتايى و بى همتايى خدا پى بريد.

پس از اشاره به نعمت رودخانه ها و جويبارها و راه ها، اينك به نشانه و علامت راه ها كه انسان را در ادامه راه يارى مى رساند و به سوى هدف رهنمون مى گردد پرداخته و مى فرمايد:

وَ عَلاماتٍ

و در روى زمين علامت ها و نشانه هايى پديد آورد كه به كمك آنها راه ها را بجوييد و به سوى هدف گام سپاريد.

به باور پاره اى منظور از اين نشانه ها كوه ها مى باشند كه در روز روشن وسيله راهيابى انسان مى شوند.

وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ.

منظور از واژه «نجم» همه ستارگان است. و به بيان «ابن عباس» مفهوم آيه اين است كه: در شب هاى تار به وسيله ستارگان راه را مى يابيد.

پاره اى بر آنند كه سخن، تا «و علامات» تمام است، و پس از آن جمله ديگرى آغاز مى گردد.

به باور پاره اى منظور از «علامات» نيز ستارگانند؛ چرا كه برخى از آنها وسيله هدايت و راهيابى هستند و برخى ديگر تنها نشانه و علامت مى باشند.

و به باور پاره اى ديگر منظور نشانه و علامت براى يافتن قبله مى باشد.

«ابن عباس» مى گويد: در اين مورد از پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله پرسيدم، كه فرمود: ستاره «جدى» نشان قبله شما و در خشكى و دريا راهنماى تان مى باشد.

و از ششمين امام نور آورده اند كه در اين مورد فرمود: نحن العلامات و النّجم رسول اللّه.(179)

نشانه هاى هدايت و راهيابى به سوى حق و عدالت ما هستيم و ستاره درخشانى كه همه را به سوى خدا راه مى نمايد، پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله است.

و از پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله روايت مى نمايد كه فرمود: انّ اللّه جعل النّجوم اماناً لاهل السّماء و جعل اهل بيتى اماناً لاهل الأرض.(180)

خداى فرزانه ستارگان را وسيله امن و امان و راهيابى آسمانيان قرار داد و خاندان مرا وسيله امن و امان و راهيابى زمينيان به سوى حق و فضيلت و كمال مقرّر فرمود.

آيا آفريدگار و آفريده ها يكسانند؟

پس از ترسيم زنجيره اى از شگفتى هاى آفرينش و نعمت هاى گوناگون آسمانى و زمينى و آبى، اينك روى سخن را به انديشه ها و خردها و وجدان هاى بيدار مى كند و مى فرمايد:

أَ فَمَنْ يَخْلُقُ كَمَنْ لا يَخْلُقُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ

پس آيا آن قدرت بى همتايى كه اين پديده هاى شگرف و اين نعمت هاى گران و ديگر موجودات را پديد مى آورد و مى آفريند، بسان خدايان دروغينى است كه نمى توانند چيزى را بيافرينند؟

به راستى آيا كسى كه مى آفريند بسان كسى است كه نمى آفريند؟ و خرد شما اجازه پرستش هر دو را مى دهد؟ راستى چگونه مى توان آن دو را برابر و يكسان پنداشت؟!

أَ فَلا تَذَكَّرُونَ.

هان اى شرك گرايان! چرا به خود نمى آييد و عبرت نمى گيريد؟ و چرا به گمراهى خويش پى نمى بريد و به اشتباه خود اعتراف نمى كنيد؟

در آخرين سخن در اين مورد روشنگرى مى كند كه نعمت هاى خدا تنها همين زنجيره اى از نعمت ها نيست كه بدان ها اشاره رفت، بلكه بسيار و بى شمار است:

وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها

و اگر بخواهيد نعمت هاى خدا را بشماريد، نمى توانيد آنها را به شمارش درآوريد و همه را به صورت مشروح و گسترده بيان كنيد.

آرى، تنها مى توانيد فهرست و فشرده اى از آنها را ترسيم كنيد.

و بدين صورت روشن مى سازد كه نعمت هاى خدا تنها همانهايى نيست كه بدان ها اشاره رفت، بلكه بى شمار و بى نهايت است.

إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ.

خدا بسيار آمرزنده و مهربان است؛ او كوتاهى شما در سپاس نعمت ها را مى بخشايد، و نعمت ها را بر اثر ناسپاسى شما بى درنگ از شما نمى گيرد، چرا كه او بسيار مهربان است.

هشدار از شرك در عبادت و پرستش

قرآن، در آيات پيش با ترسيم زنجيره اى از نعمت هاى سرنوشت ساز خدا و نمايش قدرت بى كران او، مردم را به سپاسگزارى و يكتاپرستى و عبادت آفريدگار هستى فراخواند، اينك روشنگرى مى كند كه خدا به درون و برون و ژرفاى جان هر كسى آگاه و از نيت ها و انديشه ها و هدفها باخبر است.

در اين مورد مى فرمايد:

وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تُسِرُّونَ وَ ما تُعْلِنُونَ.

و خدا آنچه را نهان مى داريد و آشكار مى سازيد، همه را مى داند.

آرى، نهان و آشكار و برون و درون و عملكرد ظاهرى و محرمانه هر كسى براى او روشن است و به هر كس در برابر انديشه و عقيده و عملكردش پاداش و كيفر خواهد داد؛ چرا كه چيزى از او پوشيده و نهان نمى ماند.

در ادامه سخن، از شركِ در پرستش و عبادت هشدار مى دهد و مى فرمايد:

وَ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يَخْلُقُونَ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ

و آن خدايان دروغين و ساخته و پرداخته اى كه به جاى خداى يكتا و يا در كنار او مى خوانند و مى پرستند، نه تنها توانايى آفريدن چيزى را ندارند، كه خود نيز پديد آمده و آفريده شده آفريدگار يكتا هستند كه برخى از آنها را خود اين تيره بختان كوردل از چوب و سنگ تراشيده و در خور پرستش مى پندارند.

أَمْواتٌ غَيْرُ أَحْياءٍ

اينها پديده هاى مرده و بى جانى هستند كه حيات و زندگى نداشته اند و نخواهند داشت.

در اين فراز به بت ها اشاره مى رود كه بت پرستان آنها را معبود خود ساخته و مى پرستيدند. بدين وسيله قرآن روشنگرى مى كند كه اين خدايان دروغين شما، حتى بسان موجودات زنده اى كه روزگارى در اين جهان زندگى مى كنند و مى ميرند نيز نمى باشند، و به بت ها اين اميد اندك هم نيست، پس چرا آنها را در خور پرستش مى پنداريد؟

در آيه شريفه واژه «اموات» كه جمع «ميّت» است و در مورد موجودى كه زنده بوده و مرده است گفته مى شود، درباره بت ها به كار رفته است، در حالى كه به نظر مى رسد كه مى بايست واژه «موات» به كار مى رفت و نه واژه «اموات»، و اين بدان جهت است كه بت پرستان، آنها را به صورت انسان ها و موجودات داراى خرد و شعور مى تراشيدند، و با آنان، هم از نظر نامگذارى و هم از نظر پندار و باور بسان صاحبان خرد و شعور برخورد مى كردند. آرى، بر اين اساس است كه قرآن نيز ضمير مخصوص به خردمندان را به كار برده و مى فرمايد: آنان نه تنها چيزى را نمى آفرينند، كه خود نيز آفريده آفريدگارند.

وَ ما يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ.

و افزون بر آن، اين بت ها نمى دانند كه چه زمانى برانگيخته خواهند شد.

به باور برخى منظور اين است كه اين شرك گرايان بر اثر دورى از حق و بيگانگى با دين و آيين بسان مردگانند و نمى دانند كه چه زمانى برانگيخته مى شوند.

امّا به باور «جبايى» منظور اين است كه اين بت ها نمى دانند كه مردم چه زمانى برانگيخته خواهند شد.

گفتنى است كه واژه «ايّان» به واسطه «يبعثون» در محل نصب است.

خدايتان، تنها خداى يگانه است

پس از نفى شرك گرايى و پرستش هاى ذلت بار، اينك روى سخن را به توحيدگرايان مى كند و مى فرمايد:

إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ

خداى واقعى شما خدايى يگانه و بى همتاست و جز او هيچ قدرت ديگرى توان آفرينش اين نعمت هايى را كه ترسيم شد، ندارد. او پديدآورنده هستى و ارزانى دارنده نعمت هاست؛ پس تنها او را بپرستيد و در عبادت او استوار باشيد.

فَالَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ

پس كسانى كه به سراى واپسين ايمان ندارند و ايمان نمى آورند، دل هايشان منكر حق است و پندها و اندرزها را نمى پذيرد.

وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ

آنان به آفت هستى سوز خود بزرگ بينى و كبر گرفتارند، و چون سركش و گردنكش اند حق را نمى پذيرند و خيره سرانه از پذيرش آن سر باز مى زنند.

در آخرين آيه مورد بحث مى فرمايد:

لا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ

بى هيچ ترديدى خدا آنچه را آنان پنهان مى دارند و آنچه را آشكار مى سازند، همه را مى داند.

در مورد واژه «لاجرم» ديدگاه ها اندكى متفاوت است:

1 - به باور برخى اين واژه به منزله سوگند است.

2 - و به باور برخى ديگر چون «خليل»، براى اثبات مطلب مورد نظر است كه در پاسخ فردى كه مى گويد: آنان چنين كردند، شنونده مى گويد: لاجرم پشيمان خواهند شد.

3 - «زجاج» آن را به مفهوم واجب، حق، شايسته، برازنده و زيبنده معنى مى كند.

4 - و «ابومسلم» مى گويد اصل اين واژه از «كسب» است و منظور از به كار رفتن آن در هر مورد اين است كه روشنگرى نمايد كه اين نكته تا آنجايى روشن و آشكار است كه ما در پذيرش آن ناگزيريم و نيازى به تحقيق و مطالعه ندارد.

با اين بيان، مفهوم آيه مورد بحث اين است كه: بى ترديد خدا از آشكار و نهان مردم آگاه است.

گفتنى است كه آيه شريفه بدين صورت هشدار مى دهد تا همگان بدانند و دريابند كه خدا به درون و برون، انديشه و نيت، و گفتار و عملكرد بندگان آگاه است، و به آنان در برابر گفتار و كردارشان پاداش و كيفر خواهد داد.

إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ.

و خداى فرزانه، سركشان و خودخواهان را كه از پذيرش حق و پيروى پيامبران سر باز مى زنند دوست نمى دارد، و نمى خواهد كه آنان با اين رفتار و كردار زشت و ظالمانه، به پاداش و مقامى نايل آيند.

پرتوى از آيات

الف: زنجيره اى از نعمت هاى گوناگون مادى و معنوى

در آيات بيست و دوگانه اى كه گذشت، قرآن شريف زنجيره اى از نعمت هاى سرنوشت ساز و گوناگون هوايى و زمينى و دريايى و يا نعمت هاى گوناگون مادى و معنوى را به تابلو مى برد كه سخت آگاهى بخش و در خورِ تعمّق و تدبّر است. اين آيات هم انديشه و خرد و آگاهى انسان را شكوفا مى سازد و بالا مى برد، و هم حسّ سپاس او را برمى انگيزد و او را به راه مى اندازد تا ارزانى دارنده حقيقى نعمت ها و آفريدگار راستين آنها را بشناسد و سر در خط فرمان او نهاده و دل در گرو عشق او گذارد و خود را به ارزش هاى والاى مورد نظر او آراسته و از خصلت هاى ناروا پيراسته سازد.

اين نعمت هاى گوناگون عبارتند از:

1 - آسمان ها و زمين،

2 - نعمت وجود انسان و آفرينش شگفت انگيز او،

3 - دام ها و منابع گوناگون حيوانى و منافع بسيار آنها،

4 - نعمت لباس و پوشاك،

5 - غذاهاى گوناگون،

6 - ميوه ها و سبزيجات،

7 - نعمت باران،

8 - گياهان و روييدنى ها،

9 - مزرعه ها و بوستان ها و نخلستان هاى خرما و انگور،

10 - خورشيد و ماه و رام شدن آنها در خدمت انسان،

11 - شب و روز و نقش حياتى آنها،

12 - ستارگان،

13 - كوه ها و نقش سرنوشت ساز آنها،

14 - درياها، اقيانوسها، چشمه سارها و جويبارها،

15 - موادّ غذايى درياها،

16 - موادّ زينتى درياها،

17 - حركت كشتى ها بر پهنه درياها و اقيانوسها،

18 - منابع گوناگون آبى،

19 - راه ها،

20 - نشانه ها و علائم گوناگون راهنما،

21 - رهنمود انسان به راه راست،

22 - استعداد گزينش راه راست همچون خرد، وجان و فطرت،

23 - و نعمت هاى بى شمار ديگر...(181)

ب: هدف هاى تربيتى و معنوى از برشمردن اين نعمت ها

قرآن، كتاب كيهان شناسى و يا زمين شناسسى نيست، همچنان كه طب، رياضى، فيزيك، شيمى، گياه شناسى، حيوان شناسى، و... نيز نمى باشد، بلكه يك كتاب آسمانى و يك برنامه معنوى و انسانى و اخلاقى و تربيتى و روحى از سوى آفريدگار هستى براى هدايت و تربيت شايسته و بايسته فرد، خانواده و جامعه و تمدّن است تا در پرتو آن چگونه زيستن را دريابد و چگونه بودن را بياموزد.

بر اين اساس است كه اگر قرآن شريف از آفرينش انسان يا حيوان، و پديد آمدن خورشيد و ماه، و يا رويش گل ها و گل بوته ها، و يا نعمت هاى گوناگون زمينى و دريايى نيز سخن مى گويد، همه و همه در همان مسير تربيتى و هدف هاى والاى معنوى و سازندگى و هدايت انسان به سوى آفريدگار هستى است.

هدف اين است كه او ارزانى دارنده واقعى اين نعمت ها را بشناسد و دريابد و به بارگاه او روى آورد، و طعمه شيطان يا شكار زر و زور و فريب يا اسير هوس هاى سركش خويش نگردد. به همين جهت است كه در اين آيات بيست و دو گانه مرتّب خاطرنشان مى سازد كه:

...انّ فى ذلك لآية لقوم يتفكرّون.

در اينها براى مردمى كه مى انديشند نشانه هايى از يكتايى و قدرت بى كران خداست.

و روشنگرى مى كند كه:

...انّ فى ذلك لآية لقوم يعقلون.

در اينها براى مردمى كه خرد خويش را به كار مى گيرند نشانه هايى از قدرت خداست.

و يادآورى مى نمايد كه:

...انّ فى ذلك لآية لقوم يذكرّون.

راستى كه در اينها براى مردمى كه به خود آيند و پند گيرند نشانه هايى از قدرت خداست.

و خاطرنشان مى سازد كه:

و لعلكم تشكرون.

و باشد كه شما سپاس خدا را بگزاريد.

و سرانجام او را به داورى مى طلبد كه:

افمن يخلق كمن لا يخلق افلا تذكرون.

آيا آن كسى كه انسان را مى آفريند و اين نعمت هاى گوناگون مادى و معنوى را پديد مى آورد و راه و رسم زندگى و استعدادها و توانايى هاى آن را به او ارزانى مى دارد، به راستى بسان كسى است كه نمى آفريند؟! پس آيا به خود نمى آييد و پند و اندرز نمى گيريد؟!

ج: پيامبران و امامان معصوم يا شاهراه ها و نشانه هاى هدايت

در آيات گذشته، از هدف سخن رفت و از راه هاى ظاهرى و زمينى كه نعمت هاى خدا براى انسانند، و نيز از نشانه ها و علائم راهنما در سفرهاى زمينى و هوايى و دريايى براى يافتن هدف؛ روايات رسيده در اين مورد روشنگرى مى كند كه منظور از ستاره در آيه شريفه، وجود گرامى پيامبر، و منظور از نشانه ها امامان اهل بيت عليهم السلام هستند.

النّجم رسول اللّه و العلامات الائمة...(182)

و نيز آوردند كه امام باقر عليه السلام در تفسير آيه فرمود: منظور از ستاره، ما هستيم. «نحن النّجم»(183)

با اين بيان آفريدگار هستى، هم نعمت مادى به انسان ارزانى مى دارد و هم نعمت گران معنوى كه برنامه انسانساز آسمانى و پيامبران و امامان معصوم باشند، و اينها افزون بر نعمت خرد، وجدان و فطرت است.

د: آفت راهيابى

آفت راهيابى و هدايت پذيرى و ايمان نيز، خودبزرگ بينى، مرگ انديشى، تعصّب، حق ستيزى و دنباله روى كوركورانه و درست نينديشيدن است، كه آيات و روايات انسان را از اين آفت ها هشدار مى دهد.(184)