بخش دوم : روش سخنراني
يادآوري
بعد از تذكرات عمومي كه در بخش اول مطرح شد به نكات ديگري كه
نياز يك مبلغ دين است تا به آن توجه داشته باشد ميپردازيم.
از آنجا كه هدف و نوع برگزاري كلاس درس و كنفرانسهاي تحقيقاتي
و يا خطابههاي حماسي، سياسي با منبر و سخن گفتن به سبك سنتي متفاوت است برحسب نياز
روحانيون عزيز روشهاي كلاسداري و يا كنفرانسها و بحثهاي تخصصي را كنار گذاشته و
فقط به موضوع خود ميپردازيم.
در يك سخنراني سه قسمت اساسي مورد نياز است و كمال سخن به كمال
اين سه قسمت است :
قسمت اول: بيان احكام و فروعات فقهيه
قسمت دوم: بيان اخلاق و معارف ديني
قسمت سوم : ذكر توسل به اهل بيت عصمت و طهارت ( علیهم السلام ) (در بخش سوم به آن پرداخته مي شود)
البته ميتوان يك مجلس اختصاصاً احكام گفته شود و يا اخلاق
باشد، كه ضمن داشتن فوايد، مستلزم توجه به شرايط كلاسداري است. آنچه در اينجا مطرح ميشود متناسب با منبرهاي اختصاصي و يا مشترك
ميباشد و لذا ما بحث را در سه قسمت قرار ميدهيم، تا كمال آن را رعايت كرده باشيم.
فصل اوّل : بيان احكام و فروعات فقهيه
اهميت بيان احكام
مهمترين بخش دين، بيان احكام شرعي است. پيامبر اكرم ( صلی اللّه علیه و آله وسلم ) يكي از كارهاي خود را بيان احكام و پاسخگويي
به مسائل شرعي روزمرة مردم قرار داد و از گفتن و يا پاسخ دادن به مسائل شرعي ابايي
نداشت. وظيفة او اين است كه دين را آنچنان كه هست براي مردم بازگو كند. قسمت اعظمي
از دين، احكام مورد ابتلاي مردم است. ائمة اطهار ( علیهم السلام ) بخش مهمي از زندگي خود را در جهت بيان احكام دين و مسائل شرعي سپري
كردهاند. مسأله گفتن نه تنها وظيفه، بلكه افتخار بزرگي است. چه بسيار انسانهايي
كه به علت ندانستن يك مسأله، نمازها و عبادتهاي باطل دارند و چه بسيار كساني كه با
يادگيري يك مسألة ديني عمري را به پاكي و طهارت ميگذرانند. جميع رواياتي كه در
فضيلت علم و طالب علم دين آمده است اولين و بارزترين مصداقش كساني هستند كه در جهت
يادگيري احكام شرعي خود ميكوشند.
كار بزرگ علماي دين و مراجع تقليد، بعد از عمري تحقيق، بيان
احكام شرعي ومشخص كردن وظيفة مردم در امر عبادات و معاملات است و چه مهمي از اين
بالاتر!
حقيقتاً بايد گفت چه قدر سادهانديشند كساني كه گفتن مسأله را
كسر شأن خود ميدانند و بيان مسأله شرعي و مذاكرة آن را كوچك ميشمارند.
1-نكات مهم در بيان مسأله شرعي
الف: حفظ جايگاه علما در نزد عامة مردم
علما وارثان انبيا و حصن دين به شمار ميروند. تضعيف اين جايگاه
در نزد مردم در حقيقت تضعيف تشيع و دين به حساب ميآيد. آنچه تا به امروز تشيع را
در موضعي محكم قرار داده است و در دنياي پر تنش و اقيانوس متلاطم حوادث، در زمان
غيبت كبراي حضرت امام زمان ( علیه السلام ) حفظ
كرده است، استقامت و پايداري علماي دين و اطاعت مردم از آنان است و اگر آن جايگاه
عظيم مردمي و احترام خاص مردم به علما نبود شايد آنها در بسياري از امور توان
مقابله با دشمنان اسلام و تشيع را نداشتند؛ پس بر مبلغ لازم است در بيان مسائل فقهي
از كلماتي استفاده كند كه شأن عالمان ديني حفظ شده و موجب اهانت به آنها نشود.
بياحترامي نسبت به علما و مراجع تقليد، در حقيقت اهانت به حوزههاي علمية شيعه و
شخص مبلّغ است چرا كه اين به مانند نشستن بر شاخه و بريدن آن است.
نكته: بعضي از روحانيون چون با فتوايي و نظر عالمي از مجتهدان
دين مخالفند يا آنرا بازگو نميكنند و يا با كنايههاي خاصي در قالب زبان يا اشاره
و حركات، ناخرسندي خود را از آن نشان ميدهند و گاهي مشاهده شده برضاد فتواي مجتهدي
با شدت به مخالفت ميپردازند و چون اينگونه افراد معمولاً در حد اجتهاد نيستند و قدرت استنباط احكام را ندارند، مخالفت آنها
جز تحقير خود در نزد مردم و تضعيف جايگاه علمي ايشان اثر ديگري ندارد. علاوه بر
اينكه از حدود وظيفة مبلّغ كه فقط رساندن فتوا به مردم است خارج شدهاند.
ب: تفكر در چگونگي طرح مسأله
افرادي در مجالس و محافل شركت ميكنند كه شايد قبل از آن هرگز
شركت نكرده باشند و يا كمتر در محافل ديني حضور يافته باشند و بعد از آن هم شايد يا
فرصت شركت نداشته و يا كمتر شركت كنند، به همين جهت مبلغ احكام دين قبل از ورود به
بحث بايد بداند چه مسألهاي را ميخواهد بگويد؟ و اين مسأله چه پيش نيازهايي دارد؟
از چه مقدماتي استفاده كند تا اين مسأله بهتر و كاملتر در ذهن مخاطب قرار گيرد؟
بيان هر مسأله نياز به مقدمهاي براي ورود به بحث و بعد از آن
ذيالمقدمه و در آخر نتيجهگيري است و چون هر مسألهاي ميتواند فروعات و شاخههاي
مختلفي داشته باشد، بايد نسبت به آن موارد نيز اشارهاي بشود تا مخاطبين فروع
گوناگون را با يكديگر اشتباه نكنند.
شروع ذكر مسأله ميتواند با طرح يك سؤال فقهي و تبيين آن باشد و
يا اينكه با ذكر يك مثال از مسائل روزمره و پاسخ آن صورت پذيرد.
ج: تكيه بر مسائل متفق عليه و پرهيز از بيان اختلافات
در هر جلسهاي كه مبلغ مشغول سخن گفتن است افراد زيادي وجود
دارند كه مقلد مجتهدين مختلف هستند. ممكن است در يك جلسة 50 نفره، بعضي از آنها از
مجتهدي خاص تقليد كنند و شايد براي بيان يك مسأله لازم باشد فتواي 5 مجتهد و يا
بيشتر در ذهن باشد.
با توجه به اينكه يادگيري و حضور ذهن داشتن نسبت به همة مسائل
و اختلافات آن مشكل است، يا ممكن نيست و ضمن اين كه بيان همة اختلافات و نظرات فقهي
در يك جلسه موجب تشويش خاطر مردم و مستمعين گشته و چه بسا به خاطر عدم توجيه صحيح،
نسبت به علما و نظرات فقهي آنها بدبين شوند؛ لذا بر مبلغ است كه حتي الامكان مسائل
متفق عليه را مورد تذكر قرار داده و از اختلافات فقهي و ذكر آنها پرهيز نمايد و در
حال ناچاري نظر اكثر را مطرح كرده و فتواي يك مجتهد كه با ديگران فرق دارد را تذكر
دهد. تا به اين وسيله قدرت يادگيري و علاقهمندي مخاطبين را به مسائل فقهي تقويت
نموده و لذت احكام ديني را به كام آنها بنشاند.
نكته: بيان اختلافات، مختص محافلي است كه مختص به احكام است و
به شكل كلاس درس اداره ميشود كه در آينده به آن خواهيم پرداخت.
د: به روز بودن مطالعات
علم در حال پيشرفت است و هر روز بر دامنة علوم افزوده ميشود،
مخصوصاً كه در مسائل فقهي فروعات جديد و يا تحقيقات تازه در اختيار مجتهدين قرار
ميگيرد و امكان تغيير فتوا بسيار زياد است. اگر چه رساله هاي عمليه تا زماني كه
خلاف آن ثابت نگشته، معتبر است ولي بر مبلغ دين است كه مطالعات خودش را به روز كرده
و هر روز به فروعات تازه و نظرات جديد فقها از هر طريقي كه ممكن است دسترسي پيدا
كند.
چند توصيه :
1ـ به حافظة خود و معلومات قبل اعتماد نكرده و حتماً به
رسالههاي عمليه مراجعه كند.
2ـ رساله هاي عملية جديد را مورد مطالعه قرار داده و حتي
الامكان از رساله هاي عربي فقها استفاده كند.
3ـ اگر امكان دسترسي به كامپيوتر و اينترنت دارد از سايتهاي
مخصوص علما و مراجع استفاده كند.
4ـ از مقايسة احكام با يكديگر و پاسخگويي بر مبناي حدس واحتمال
جداً پرهيز نمايد.
5ـ براي ذكر مسائل فقهي حتيالامكان از روي كتاب خوانده تا
اعتماد و اطمينان عمومي حاصل گردد.
هـ : رعايت تناسب مسأله با مخاطبين
براي مفيد بودن جلسات و بهرهمندي بهتر و بيشتر از آن و همچنين
ماندگاري بيشتر در حافظة مخاطبان، بايد تناسب بين آنها و مسأله مورد نظر رعايت شود؛
چرا كه در پرتو رعايت تناسب، مسألهاي مطرح ميشود كه روزانه آن گروه از مخاطبان با
آن سر و كار داشته و مبتلاي به آن هستند. البته بعضي مسائل شرعي مربوط به همة
مكلفين و مورد استفادة آنهاست مثلاً احكام نماز و شكيات و همچنين احكام روزه در ماه
مبارك رمضان، وليكن در همان مورد هم ميتوان به گوشههايي از احكام كه ارتباط
بيشتري با جمع حاضر در جلسه دارد اشاره كرد. پس غير از اين مسائل همگاني، در جلسات
خاص و مستمع خاص، بايد مسائل شرعي منطبق با آن افراد، از لحاظ جنسيت و سن و تحصيلات
و شغل آنها مورد تذكر قرار گيرد.
چند مثال:
1: در جمع زنان مسائل مربوط به پوشش در نماز و غير نماز، حقوق
شوهر و فرزندان، سخن گفتن بانامحرمان و قرار گرفتن در مكان خلوت با آنها، نذر زنان
بدون اذن شوهر و يا زنان شاغل داراي درآمد و حساب مالي و خمس آنها ميتواند مطرح
شود.
2: در جمع جوانان و نوجوانان: احكام نماز، طهارت از حيث صحت وضو
و غسل و اسباب آنها و همچنين از لحاظ اجتماعي، سخن گفتن با نامحرم و حدود آن،
شرايط خواستگاري و لوازم آن. در محيط خانواده، اطاعت از والدين از نظر شرعي، حقوق
متقابل بين آنها و والدين و بين آنان و برادران و خواهرانشان.
3: در جمع تجار: احكام معاملات، شرايط متعاقدين و بيع و شراء،
معامله با خردسالان، احكام ربا و موارد آن و همچنين خمس اموال و طريق محاسبة آن، خريد و فروش چك و يا پول و بقية مسائل مرتبط با
بازار.
4: در جمع كارمندان: احكام كسب حلال و چگونگي وظايف اجير در
انجام كارها، حقوق بازنشستگي و محاسبة آن، پرداخت حق بيمه و كسب درآمد از طريق
بهرهوريهاي آخر سال، بيان حقوق بيت المال و مردم و راه رعايت آن در ادارات.
2-روشهاي بيان مسائل فقهي
اول: روشهاي بيان مسأله در مجالس ويژة بيان احكام
از ابتدا تا انتها، مسائل شرعي مورد بحث و تبادل نظر قرار
ميگيرد و اين نيز به سه روش ممكن است:
الف: بيان مسائل شرعي به طور موضوعي و ترتيبي
از ابتداي رساله شروع كرده و مباحث را دستهبندي نموده و براي
مخاطبين بيان كند، مثلاً بحث اجتهاد و تقليد را در چند بخش تقسيم نمايد: اصل ضرورت
تقليد، تشخيص مرجع تقليد، تشخيص اعلم، راه بدست آوردن مسائل مجتهد و همچنين فوت
مجتهد، تقليد از ميت و شرائط آن.
و يا مثلاً بحث نجاسات و مطهرات را به همين كيفيت مطرح نمايد.
ب: بيان مسألة شرعي به روش بيان تفاوتها (مقايسهاي)
مثلاً: در يك جلسه تفاوت بين وضو و غسل را تماماً بيان كند كه
به اين وسيله اين دو واجب را نيز آموزش داده است. و يا مثلاً تفاوت بين نمازهاي
واجب و مستحب را كه در رسالههاي عمليه پراكنده و در مواقع و جاهاي مختلف بيان شده
است جمعآوري كرده و در يك يا چند جلسه بيان كند.
و يا تفاوت روزة ماه رمضان با روزههاي ديگر، اعم از قضاي رمضان
و روزه هاي واجب ديگر مثل نذر و يا تفاوت روزه هاي واجب با مستحب
.
ج: بيان مسائل شرعي به روش انتخاب عناوين خاص
مثلاً يك عنوان و يا موضوع خاص را در نظر بگيرد و در رابطه با
آن عنوان در كل رساله و در تمام بخشهاي آن هر مسألهاي موجود است بيان كند.
چند مثال:
1ـ بچههاي غير مميّز: تولد آنها، غسل آنها، تطهير بول آنها
و فرق بين دختر و پسر، حتي فوت آنها، غسل و يا كفن و دفن آنها، نگاه به عورت
آنها و ... .
2ـ بچههاي مميز: آب كشيدن اشيا توسط بچة مميز، اتصال صفوف
جماعت با بچههاي مميز، اقامة جماعت به امامت مميز، خسارت رساندن او به اموال
ديگران، كسب درآمد آنها و خمس آن، نگاه آنها به نامحرم و پوشش نامحرم از آنها و
يا نگاه مردان به دختر بچههاي مميز، خريد و فروش اشيا توسّط بچههاي مميز و شرايط
آن، مُحرِم كردن آنها در حج و عمره و احكام آن و ... .
3ـ پوشش: پوشش در نماز براي مردان و زنان، پوشش در غير نماز
براي مردان و زنان. پوشش و حدود آن بين زوجين و ديگران، لباس نازك و جوراب نازك،
لباسهاي شهرت و پوشيدن آن، لباسهاي اختصاصي مردان و زنان و پوشيدن آن براي جنس
مخالف، پوشش در حال احرام در حج و عمره براي مردان و زنان، پوشيدن طلا براي مردان و
احكام آن و فرق آن با پلاتين، پوشيدن زيور آلات در حال نماز، پوشش ميت و مقدار آن و
تعداد لازم از كفن و ديگر احكامي كه در فصلهاي مختلف رسالة عمليه در رابطه با پوشش
و لباس آمده است.
نكتة1: همانگونه كه روشن شد روش عنواني به علت تنوع در بحث و
گستردگي مطالب ميتواند جذابيت ويژهاي داشته باشد.
نكتة2: بايد توجه داشت كه براي ايجاد جذابيت در اين كلاسها
ميتوان از روشهاي مقايسهاي و يا پرسش و پاسخ و يا روشهاي عملي و همچنين استفاده
از تخته و نوشتن تقسيمات بر روي آن استفاده نمود.
عناوين ديگر كه ميتواند مورد بحث باشد مثل عنوان خون (دم)، مو
(شعر)، شستشو (غسل) و ... كه هر كدام در فصلهاي مختلف رسالههاي عمليه احكام خاصي
را دارند.
جهت اطلاع بيشتر، به كتابهايي كه در اين زمينه نوشته شده است،
مراجعه شود.(166)
دوم : روشهاي بيان مسأله در مجالس تلفيقي
مجالسي كه مختص بيان احكام نيست بلكه تلفيقي از احكام و
اخلاقيات ميباشد.
در اينگونه جلسات به خاطر محدوديت زماني كه مبلغ دارد،
نميتواند در بيان احكام به بحث گسترده و عميق بپردازد، و لي ترك احكام نيز صحيح
نميباشد و به جهت اهميت، بايد هميشه مورد تذكر باشد؛ لذا مبلغ به تذكر مختصري در
اين باره اكتفا كرده و بعد از آن به بحث اخلاقي خود ميپردازد.
اين شيوه سخنراني، از شيوههاي ديگر آن (احكام گفتن خاص و يا
بيان اخلاقيات صرف) ارجحيت دارد. آميخته بودن تمام مسائل ديني و عجين شدن فقه با اخلاق و توسل به اهل بيت ( علیهم السلام ) جذابيت ويژه داشته و رتبهاي از كمال و ارزش را به آن بخشيده
است.
اما همين شيوه از بيان احكام شرعي نيز داراي شكلهاي مختلفي است
كه هر كدام در زمان و محل خاصي ميتواند به كار گرفته شود:
1ـ بيان مسألة فقهي بدون ارتباط با مباحث اخلاقي
اين خود به دو شيوه ممكن است:
الف : بيان مسألة شرعي به صورت پيوسته
بيان مسأله بدون ارتباط با مباحث اخلاقي، ولي مرتبط با مباحث
فقهي و مسائل شرعي كه در جلسات قبل مطرح شده و يا در جلسات بعد مطرح خواهد شد.
مثلاً احكام وضو را طي چند جلسه به عنوان مسائل فقهي در ابتداي جلسه مطرح ميكند
ولي ارتباط با مباحث اخلاقي ندارد. و يا مثلاً شكيات نماز را در طي 10 جلسه مفصل با
ذكر مثالها تبيين كند.
تذكر: اين روش از طرح مسائل فقهي براي جلساتي مناسب است كه در
يك مكان و مستمع خاص برگزار ميشود مانند مجالسي كه به عنوان دههاي در ماه محرم و
يا ماه رمضان در يك هيئت و يا منزل كه اكثر مستمعين در اين جلسات مشترك هستند.
ب : بيان مسألة شرعي به صورت غير پيوسته (مجزّا)
بيان مسألة فقهي بي ارتباط با مباحث اخلاقي و همچنين بي ارتباط
با مسائل فقهي مطرح شده در جلسات قبل، يعني در هر جلسه يك مسأله از بابهاي مختلف
بيان شود.
البته لازم به ذكر است كه روش اول در جلسات دههاي و پيوسته
مناسبتر است؛ زيرا هم مبحثي از مباحث فقهي به طور كامل بيان شده و هم انگيزة
مستمع را براي شركت در جلسات بعد بالا ميبرد و روش دوم اكثراً در محافلي به كار
برده ميشود كه به صورت تك جلسهاي و در يك زمان برگزار ميشود.
بهترين كلام
بايد توجه داشت كه در مسأله گفتن «رعايت اختصار» شرط اساسي است
و با گفتن مسائل مختلف و گوناگون نبايد زمينة تشويش در ذهن مخاطب را ايجاد نمود؛
چرا كه ظرفيتهاي مخاطبين مختلف است و مبلغ بايد مسائل را متناسب با ظرفيت مخاطب
بيان كند و مسلماً اگر يك مسأله به طور كامل و روشن مطرح شود بهتر از آن است كه
مسائل مختلف و فروعات گوناگون در يك جلسه بيان گردد و نتيجة مثبتي هم بر آن مترتب
نباشد.
اما نكتة قابل توجه اين است كه بايد خلاصه گويي باعث نقص در
بيان مسأله نباشد و مضر به يادگيري مخاطب نشود. گاهي خلاصهگويي و عدم توجه به
جوانب يك مسأله و عدم يادآوري فروعات مهم در اطراف آن، باعث عدم يادگيري صحيح شده و
يا باز شدن راه فرار براي آنان كه ميخواهند از احكام و دستورات ديني به هر شكلي
شانه خالي كنند ميگردد. مخصوصاً در احكام خمس (هديه، ارث و ...) بايد احكام را
دقيق مطرح كرد. مطلق گويي و عدم تبيين مسأله مشكل ساز است، مثلاً ميگويد: خانة
مسكوني خمس ندارد، ولي نميگويد: كسي كه تا حال اصلاً محاسبه مالش را نكرده چه كند؟
ميگويد: هديه مشمول خمس نيست، ولي نميگويد: فتواي برخي علما آن است كه هديه اگر از مؤونة سال زياد بيايد يا بماند و
استفاده نشود خمس دارد.
ميگويد: ارث، خمس ندارد، ولي نميگويد: اگر آن را سرماية كسب
قرار داد، ما زاد و سود آن مشمول خمس است يا نه؟
2ـ بيان مسألة فقهي مرتبط با مباحث اخلاقي
اين بخش، از روشهاي خوب و ظريف است كه بسياري از اهل فن و
بزرگان اهل سخن و تبليغ، از آن استفاده ميكنند و نيازمند دقّت و لطافت و همچنين
هنر ارتباط دادن مباحث است. علم و آگاهي از مباحث فقهي و فروعات دقيق آن و كيفيت
ارتباط با مباحث اخلاقي و همچنين هنر مطرح كردن مباحث از نگاههاي مختلف و زواياي
گوناگون آن از لوازم استفاده از اين روش است.
چون هدف ما از اين نوشتار، جهتدهي به طلاب جوان و عزيزاني است
كه به تازگي وارد عرصة تبليغ گشتهاند و ميخواهند به وظيفة خود، يعني تبليغ دين
عمل كنند لذا به چند مورد به عنوان مثال اشاره ميكنيم:
مثال :
1: مبلغ دربارة مسّ و دست زدن بدون وضو
به اسم خدا و پيامبر ( صلی اللّه علیه و آله وسلم ) و ائمة معصومين ( علیهم السلام ) و حكم آن سخن ميگويد و بعد به
بحث احترام به رسول اكرم ( صلی اللّه علیه و آله وسلم ) و جايگاه او در قرآن و نزد پروردگار ميپردازد.
2: مسأله غصبي نبودن آب وضو و مكان آن، يا مكان نمازگزار را
مطرح ميكند و متصل به آن بحث رعايت حقوق ديگران و احترام اموال مردم
در اسلام را وارد ميشود.
3: مسألة حرمت حضور در مجالس معصيت و گناه را به عنوان مسألة
فقهي ذكر ميكند و به عنوان مثال، مجالس غيبت و يا موسيقي را بيان كرده و بحث
اخلاقي خود دربارة مذمت غيبت و آثار سوء آن را مطرح ميكند.
4: مسألة خلوت كردن مرد و زن در مكاني كه ديگري قدرت ورود ندارد
را مطرح كرده و ضمن اشاره به ادارات و مؤسسات و شركتها كه گاهي چنين مواردي در آن
هست، به بحث اخلاقي آثار سوء عدم رعايت حريم و حدود بين مرد و زن ميپردازد.
5: مسألة حجاب و حدود آن در نماز و غير نماز را بيان ميكند و
در ادامه به نگاه ارزشي اسلام به زن و رعايت شخصيت حقيقي زن در اسلام پرداخته و
حرمت شكني نسبت به زن در قالب سخنان فريبنده را تذكر ميدهد.
6: تأثير امر و نهي پدر و مادر و رضاايت و عدم رضاايت ايشان در
مسائل فقهي را يادآور شده و متصل به آن عظمت والدين و وجوب احترام به آنها و رعايت
حقوق متقابل را ذكر ميكند.
3 : بيان مسألة فقهي در بين مباحث اخلاقي
روش ديگري كه براي بيان مسائل شرعي ميتوان مورد استفاده قرار
داد، اين كه مبلغ بعد از شروع به بحث اخلاقي، به بعضي از مسائل شرعي و فتاواي فقها،
به مناسبت اشاره كند.
مثال :
1: بحثي پيرامون ارزش زن در جامعه و يا احترام والدين آغاز كند
و در بين آن به احكام فقهي موجود در اين باره بپردازد.
2: توضيح يك قاعده از قواعد دين را بيان كند و در بين به مباحث
فقهي مرتبط با آن بپردازد.
3: بحثي اعتقادي را در حكمت پروردگار در عالم شروع كند و در
لابهلاي بحث به حكمت بعضي از احكام ديني و مباحث فقهي پرداخته و به بعضي از فتاواي
فقها به مناسبت بحث اشاره كند.
فصل دوم : بيان معارف ديني و اخلاقيات
معارف دين داراي بخشهاي مختلف و متنوعي است كه هر كدام نيازمند
اجراي روش و سبك خاصي است. اعتقادات، شامل مباحث توحيد، نبوت، معاد و غيره سبك بيان
خودش را داشته و اخلاقيات كه شامل اخلاق فردي، خانوادگي، اجتماعي، سياسي ميباشد،
بايد به صورتي خاص و ويژه مطرح شود، همانگونه كه تفسير و تاريخ اسلام نيز نوعي خاص
از بيان را ميطلبد.
سخنرانيهاي سياسي و يا خطابههاي حماسي در موقعيتهاي خاص و در
بين جمعيتهاي خاص نيز از جمله مواردي است كه در كيفيت سخن و سخنوري بايد به آن
پرداخت، ولي چون در اين نوشته، هدف، راهكار نشان دادن به طلاب جوان است از بيان اين
قسمتها صرف نظر شده و فقط به 4 موضوع مي پردازيم:
1ـ اعتقادات
2ـ اخلاقيات
3ـ تفسير
4ـ تاريخ اسلام.
شيوة بيان معارف ديني (در چهار مورد ياد شده)
بعد از اين كه مبلغ، احكام را در حد 5 تا 10 دقيقه بيان كرد و
با ذكر صلوات آن را خاتمه داد، شروع به بيان مباحث اخلاقي و معارف ديني مينمايد.
طبعاً شروع بايد با قرائت آيهاي از آيات قرآن در زمينة همان موضوع و مبحث باشد.
البته ميتواند آية قرآن يا حديث شريف را در ابتداي سخن، بعد از خطبة اوليه قرائت
كند و بعد از بيان احكام، آن را توضيح دهد و نيز ممكن است اول احكام را متذكر شود و
بعد از آن آيه و يا حديث شريف را خوانده و بحث اخلاقي يا معرفتي خود را آغاز نمايد.
نكته:
قرآن كتاب جامع و فراگير است و معتقد هستيم كه در تمام
زمينهها دستوراتي ولو به نحو كلي و جامع از قرآن وجود دارد، پس هيچگاه نبايد
سخنراني خود را از آيات قرآن خالي گذاشت، بلكه بهتر است طليعة سخن با ذكر آيه يا
آياتي از قرآن كريم باشد.
در اين فصل نيز همانند فصل قبل، مبلغ بايد علاوه بر نكات عمومي
كه در بخش اول از اين نوشتار اشاره شد به نكات دقيق ديگر نيز توجه داشته باشد كه به
بعضي از آنها اشاره مي شود: