3-نوگرايي و نوآوري در شيوة تبليغ
(فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً إِلاَّ كَبِيراً لَهُمْ لَعَلَّهُمْ
إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ * قالُوا مَنْ فَعَلَ هذا بِآلِهَتِنا إِنَّهُ لَمِنَ
الظَّالِمِينَ * قالُوا سَمِعْنا فَتًي يَذْكُرُهُمْ يُقالُ لَهُ إِبْراهِيمُ *
قالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلي أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ * قالُوا أَ
أَنْتَ فَعَلْتَ هذا بِآلِهَتِنا يا إِبْراهِيمُ * قالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ
هذا فَسْئَلُوهُمْ إِنْ كانُوا يَنْطِقُونَ * فَرَجَعُوا إِلي أَنْفُسِهِمْ
فَقالُوا إِنَّكُمْ أَنْتُمُ الظَّالِمُونَ * ثُمَّ نُكِسُوا عَلي رُؤُسِهِمْ
لَقَدْ عَلِمْتَ ما هؤُلاءِ يَنْطِقُونَ * قالَ أَ فَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ
اللَّهِ ما لا يَنْفَعُكُمْ شَيْئاً وَلا يَضُرُّكُمْ * أُفٍّ لَكُمْ وَلِما
تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ)(64)
پس آنها را -جز بزرگترشان را- ريز ريز كرد، باشد كه ايشان به
سراغ آن بروند. گفتند: «چه كسي با خدايان ما چنين [ معامله اي ]كرده، كه او واقعاً
از ستمكاران است؟» گفتند: «شنيديم جواني، از آنها [ به بدي ]ياد مي كرد كه به او
ابراهيم گفته مي شود.» گفتند: «پس او را در برابر ديدگان مردم بياوريد، باشد كه
آنان شهادت دهند.» گفتند: «اي ابراهيم، آيا تو با خدايان ما چنين كردي؟» گفت: «[ نه ]بلكه آن را اين بزرگترشان كرده است،
اگر سخن مي گويند از آنها بپرسيد.» پس به خود آمده و [ به يكديگر ]گفتند: «در
حقيقت، شما ستمكاريد.» سپس سرافكنده شدند [ و گفتند: ]قطعاً دانسته اي كه اينها سخن
نمي گويند.» گفت: «آيا جز خدا چيزي را مي پرستيد كه هيچ سود و زياني به شما نمي
رساند؟ اف بر شما و بر آنچه غير از خدا مي پرستيد. مگر نمي انديشيد؟»
يكي از بهترين شيوه هاي تبليغ دين، تبليغ مشافههاي و چهره به
چهره است. قطعاً منبر رفتن و ارتباط مستقيم با مخاطب، از تأثيرگذارترين شيوههاست و
هيچ روش و شيوة تبليغي ديگر، جاي آن را نميگيرد. ولي آنچه مسلم است اينكه، سخن
گفتن روبروي مخاطبين ميتواند در ابعاد مختلفش مورد تجديد نظر قرار گيرد و سخنور
گرامي با نوآوري در سبك بيان، انتخاب موضوعات و نوع بيان و چينش كلمات جذابيت بهتر
و بيشتري را در آن ايجاد كند. استفاده از احاديث صحيح، بهره مندي از علوم و تحقيقات
روز در شناساندن بهتر خداوند به انسان، تمثيلات زيبا و جالب در بحثهاي مختلف،
استفاده از اشعار و پندهاي گوناگون در بين سخنراني، بيان تاريخ، مخصوصاً تاريخ
اسلام و بيان زندگي علما و انديشمندان ديني، هر كدام به نوعي ضمن ايجاد جذابيت، بر
غناي بحث افزوده و منبر را از يك بحث علمي صرف خارج مينمايد.
اندكي مرور ذهني قبل از منبر، مي توان مطالبي كه به ظاهر
تكراري و ملالآور است را به شكلي نو و بياني جديد و با نگاهي تازه و از زاويهاي
ديگر مورد توجه قرار داد تا ضمن تذكر و تكرار آن حقيقت، از ملال آوري
آن نيز جلوگيري شود. شروع با يك پرسش و پرداختن همراه با استدلال قوي و محكم به
جواب و ارجاع مخاطب به نفس خود و تفكر، راهي است كه حضرت ابراهيم ( علیه السلام ) در برابر بتپرستان انجام داد.
ذكر لطايف شاديبخش در منبر
بعضي بر اين تصورند كه براي علاقه مندي مردم به محافل ديني و
جذب آنان و يا بيشتر شدن جمعيت، بايد مجالس و منبرها همراه با مزاح و شوخي و نكات
طنزآميز باشد. اين گونه افراد يا در بين مباحث خود از اين موارد بهره ميبرند و يا
در خارج مجلس، از سخنان طنز گونه استفاده ميكنند كه باعث خوش آيند دوستان و يا
جوانان شود.
بايد توجه داشت كه استفاده از لطايف تاريخي و سخنان شاد و با
طراوت در مجلس كه لبخند بر لبان بنشاند از نقاط قوت يك منبر است به شرطي كه از حد و
اندازه خارج نشده و كلمات خارج از نزاكت نداشته باشد و روحاني محترم را در نظر مردم
به عنوان يك طنز پرداز و يا كسي كه آنان ميتوانند در كنار او فقط ايام خوشي را
سپري كنند جلوه ندهد و معنويت و قداست لباس و جذابيت علم و تقوي تحت الشعاع
لطيفهگويي و يا مزاحهاي خارج از حد قرار نگيرد.
روايات
1ـ پيامبر اكرم ( صلی اللّه علیه و آله وسلم ) در نصايحي به شمعون فرمود:
فَطُوبَي لِمَنْ تَوَقَّرَ وَلِمَنْ لَمْ تَكُنْ لَهُ
خِفَّةٌ وَلا جَاهِلِيَّة...(65)
خوشا به حال كسي كه وقار و متانت داشته باشد و در (رفتار و
گفتار) او سبكي و جهالت و سفاهت نباشد.
2ـ امام علي ( علیه السلام )
فرمود:
اِيّاكَ وَالمُسْتَهجَنَ مِنَ الْكَلامِ فَاِنَّهُ يَحبِسُ
عَلَيْكَ اللّئامَ وَيَنْفُرُ عَنْكَ الكِرامَ.(66)
از سخنان زشت بپرهيز كه انسانهاي پست را دور تو جمع كرده و
انسانهاي با كرامت را از تو دور مي كند.
3ـ امام علي ( علیه السلام )
فرمود:
مَنْ جَعَل دَيْدَنَهُ الهَزلَ لَمْ يُعْرَفْ جِدُّهُ.(67)
هر كس روش خود را بر هزل و شوخي گذارد، سخنان جدي او شناخته
نميشود.
4ـ امام باقر ( علیه السلام )
فرمود:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ يُحِبُّ الْمُدَاعِبَ فِي
الْجَمَاعَةِ بِلا رَفَث.(68)
خداوند آن كس كه ميان جمعي شوخي كند دوستش دارد در صورتي كه سخن
زشت و فحش نباشد.
5ـ امام صادق ( علیه السلام )
فرمود:
إِيَّاكُمْ وَالْمِزَاحَ فَإِنَّهُ يَذْهَبُ بِمَاءِ
الْوَجْهِ(69)
مبادا مزاح كنيد كه آبرو را ميبرد.
6ـ امام كاظم ( علیه السلام )
فرمود:
كَانَ يَحْيَي بْنُ زَكَرِيَّا يَبْكِي وَلَا يَضْحَكُ وَكَانَ
عِيسَي ابْنُ مَرْيَمَ ( علیه السلام ) يَضْحَكُ
وَيَبْكِي وَكَانَ الَّذِي يَصْنَعُ عِيسَي ( علیه السلام ) أَفْضَلَ مِنَ الَّذِي كَانَ يَصْنَعُ يَحْيَي ( علیه السلام ) .(70)
حضرت يحيي گريه ميكرد و نميخنديد و حضرت عيسي هم ميخنديد و
هم گريه ميكرد و كار عيسي ( علیه السلام ) بهتر از
كار يحيي ( علیه السلام ) ميباشد.
روايات در مذمت سخنان ركيك و شوخيهاي زشت بسيار است كه از آن
صرف نظر ميشود.
4-ارتباط دوستانه با مخاطبين
(فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ
فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ
وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشاوِرْهُمْ فِي الأَْمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ
عَلَي اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ)(71)
پس به [ بركتِ ]رحمت الهي، با آنان نرمخو [ و پُر مِهر ]شدي، و
اگر تندخو و سختدل بودي قطعاً از پيرامون تو پراكنده مي شدند. پس، از آنان درگذر و
برايشان آمرزش بخواه، و در كار [ ها ]با آنان مشورت كن، و چون تصميم گرفتي بر خدا
توكل كن، زيرا خداوند توكل كنندگان را دوست مي دارد.
(لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ
عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ)(72)
قطعاً، براي شما پيامبري از خودتان آمد كه بر او دشوار است شما
در رنج بيفتيد، به [ هدايت ]شما حريص، و نسبت به مؤمنان، دلسوز و مهربان است.
طبع انسان در پذيرش سخن دوست است و آنگاه كه با فردي طرح دوستي
بريزد و او را دوست داشته باشد در برابرش خاضع و نرم ميشود و چه بسا به خاطر او
تغيير روش داده و دست از خواستههاي شخصي خود برميدارد. مبلغ موفق آن است كه منبر
خود را از سخنراني خشك به يك محفل انس تبديل كند.
گاهي سخنرانان چنان روي منبر بر سر مردم فرياد ميزنند كه گويا
كاملترين فرد عالم ميخواهد بدترين انسانها را توبيخ و بركارهاي بد، آنان را
مؤاخذه كند و حال آنكه ميتوان خود را هم يكي از آنان دانست و محفل را به بيان درد
دلي تبديل كرد كه او و ديگران براي پيدا كردن راه حلي ساده جهت رفع مشكلات معنوي
خود تشكيل دادهاند.
البته سخنرانيهايي كه صرفاً جنبة علمي و پژوهشي دارد و به صورت
نتيجة تحقيقات علمي انجام ميشود و يا جنبة سياسي داشته و تحليلگر سياسي بيان
ميكند و يا آنان كه صورت حماسي داشته و نياز به شدّت و خشم و غضب در سخن است بايد
از منبرهاي موعظه و تذكرات ديني استثنا شود و اين بر مبلغين عزيز پوشيده نيست.
راه درست ايجاد انس با مخاطب
ارتباط برقرار كردن با مردم توسط روحانيون عزيز از چند راه ممكن
است:
1ـ لحن سخنرانيها را دوستانه قرار دهد.
2ـ از كلمات مهربانانه و لطيف استفاده كند و از توبيخ و سرزنش
پرهيز نمايد.
3ـ هنگام داشتن لحن توبيخي، خود را هم يكي از آنها بداند كه
گاهي اسير نفس ميشود.
4ـ از ناحيه قدرت و يا خداي ناكرده خود برتر بيني با مردم سخن
نگويد.
5ـ در جلسات عمومي آنها حتي الامكان شركت كند، در برگزاري دعاي
توسل، كميل و يا ندبة آنها حضور پيدا كند و خود نيز همراه آنان به دعا و راز و نياز
بپردازد و مقداري از زمان را مستمع باشد.
6ـ اگر سخنراني بعد از نماز است، در نماز جماعت، با مردم شركت
كند.
7ـ بعد از سخنراني، حتي الامكان براي فيض بردن از ذكر توسل و
مرثيه خواني بر اهل بيت ( علیهم السلام ) در جمع
مردم حضور داشته باشد.
8ـ در صورت امكان، بعد از منبر، سريعاً محل را ترك نكند، بلكه
مقداري نشسته و ضمن اينكه استراحت ميكند، پاسخگوي سؤالات احتمالي مؤمنين باشد كه
اين امور در ايجاد ارتباط دوستانه و اعتماد سازي متقابل بسيار مؤثر است.
روايات
1ـ امام باقر ( علیه السلام )
فرمود: مردي از بني تميم خدمت پيامبر اكرم ( صلی اللّه علیه و آله وسلم ) رسيد و عرضا كرد: مرا نصيحت كنيد. حضرت فرمودند:
تَحَبَّبْ إِلَي النَّاسِ يُحِبُّوكَ(73)
با مردم دوستي كن تا تو را دوست بدارند.
2ـ امام صادق ( علیه السلام )
فرمود:
مُجَامَلَةُ النَّاسِ ثُلُثُ الْعَقْل(74)
مدارا و خوش رفتاري با مردم يك سوم خردمندي است.
3ـ امام علي ( علیه السلام )
فرمودند:
رَأْسُ الْعِلْمِ الرِّفْقُ وَآفَتُهُ الْخُرْقُ(75)
رأس و اساس علم، مدارا با مردم و آفت آن، ايجاد درگيري با
آنهاست.
5-احترام به آداب و رسوم فرهنگي مردم
(وَ قُلْ لِعِبادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ
الشَّيْطانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطانَ كانَ لِلإِْنْسانِ عَدُوًّا
مُبِيناً)(76)
و به بندگانم بگو: «آنچه را كه بهتر است بگويند»، كه شيطان
ميانشان را به هم مي زند، زيرا شيطان همواره براي انسان دشمني آشكار است.
دين اسلام ديني جامع و براي همة زمانها و مكانهاست. بعضي از
اموري را كه با فطرت آدمي سازگاري ندارد حرام كرده، ولي نسبت به خيلي از امور، ديدي
وسيع داشته و انسان را در وسعت و گشايش قرار داده است. لذا علما و فقها نيز حكم به
اباحه و عدم حرمت ميكنند. بسياري از فرهنگهاي مردم در شهرهاي مختلف و يا روستاها
از اين قبيل است؛ لذا مبلغيني كه در بين اين مردم قرار ميگيرند بايد كلام خدا و
پيام دين را به مردم برسانند و خود الگوي كامل اسلام باشند و قطعاً احترام به آداب
و رسوم فرهنگي مردم در هر منطقهاي تا آنجا كه مرتكب حرام و يا ترك واجب نشده اند
مورد پذيرش اسلام مي باشد. مبلغين در اين موارد چند چيز را بايد مورد توجه قرار دهند:
1ـ احترام به آداب و رسوم محلي مردم ـ اگر مخالف شرع مقدس نباشد
ـ لازم است.
2ـ تحميل سليقة شخصي بر يك گروه و مخالفت با آنها در چيزي كه
به آن عادت دارند و حرام هم نيست، صحيح نيست.
3ـ تغيير فرهنگها نيازمند فرهنگ سازي در گذر زمان است و اين
مستلزم صبر و حوصله و بردباري و مدارا با مردم مي باشد.
عدم ورود به منازعات فردي و محلي
بايد توجه داشت كه مبلغ در هر كجا كه وارد ميشود وظيفهاش
تبليغ دين و هدايت جامعه است و يكي از مضرترين مسائل به اين وظيفه، ورود به مسائل
شخصي و يا نزاعهاي افراد است چرا كه مردم، روحاني را محرم راز خود و يا مشاور امين
خود ميدانند و مسائل و مشكلات خود را با او در ميان ميگذارند، پس بايد مراقب بود
كه در اين جا به يك گوش دهندة غيبت و يا مؤيد تهمت تبديل نشود و خود را قاضي قرار
نداده و حكم صادر نكند. اگر مبلغ، خود را وارد مباحث خصوصي افراد كرد، در واقع يكي
از آنها گشته و مسئوليت خويش را فراموش كرده است.
روايات
1ـ امام علي ( علیه السلام )
فرمود:
مُقَارَبَةُ النَّاسِ فِي أَخْلَاقِهِمْ أَمْنٌ مِنْ
غَوَائِلِهِم.(77)
هماهنگي با اخلاق و رسوم مردم، ايمن ماندن از دشمني و كينة آنان
است. (در نسخة ديگر «مفارقة الناس» است كه در اين صورت دور شدن و عدم ورود به رسوم
خاص مردم مد نظر خواهد بود.)
2ـ امام علي ( علیه السلام ) در
نامة خود به مالك اشتر فرمود:
... وَلا تَنْقُضْ سُنَّةً صَالِحَةً عَمِلَ بِهَا صُدُورُ
هَذِهِ الأُمَّةِ وَاجْتَمَعَتْ بِهَا الأُلْفَةُ وَصَلَحَتْ عَلَيْهَا الرَّعِيَّة(78)
... و آداب پسنديدهاي را كه بزرگان اين امت به آن عمل كردند
وملت اسلام با آن پيوند خورده و رعيت با آن اصلاح شدند، بر هم مزن.
3ـ امام علي ( علیه السلام )
فرمود:
خَالِطُوا النَّاسَ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَأَبْدَانِكُمْ
وَزَايِلُوهُمْ بِقُلُوبِكُمْ وَأَعْمَالِكُم.(79)
با مردم به زبان و جسد همراهي كنيد و به قلبها و عمل دور
باشيد. و اين از دستورات ديني است كه براي حفظ دين و تقوي «در بين مردم باش ولي از
مردم مباش» با مردم مدارا كنيد ولي اسير فرهنگهاي غلط و آداب و رسومي كه دارند
نشويد.
6-آراستگي ظاهري
(يا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ * قُمْ فَأَنْذِرْ وَرَبَّكَ
فَكَبِّرْ وَثِيابَكَ فَطَهِّرْ وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ)(80)
اي كشيده ردايِ شب بر سر، برخيز و بترسان. و پروردگار خود را
بزرگ دار. و لباس خويشتن را پاك كن. و از پليدي دور شو.
رعايت پاكي و طهارت ظاهري يكي از دستورات دين مبين اسلام است.
اولياي الهي در برخورد با ديگران رعايت نظافت و تميزي ظاهر را ميكردند. يكي از
اولين دستورات به پيامبر اكرم ( صلی اللّه علیه و آله وسلم ) پاكي لباس و نظافت ظاهري است.
پيامبر اكرم ( صلی اللّه علیه و آله وسلم ) در وقت خروج از خانة موهاي خود را شانه ميزد و در
آينه خود را نگاه ميكرد. مبلّغ كه ميخواهد در معرضا ديد عموم قرار گيرد، بايد به
نگاه مردم و فكر و روح آنان احترام گذاشته و نظافت ظاهري خود را حفظ كند. انسانها
دوستدار زيبايي و نظافت هستند و از زشتي و پليدي و كثيفي متنفرند. كسي كه ظاهرش
آلوده و يا لباسش كثيف و جورابش پاره و بدبو است در اولين برخورد با ديگران ، آنان
را از خود دور كرده است و ديگر به سخنان او گوش نميدهند و ظاهر ناپسند او سخنان زيبا و كلمات ارزشمند ديني را هم زشت جلوه
داده است.
مبلّغ و تجمل گرايي!
نظافت و پاكيزگي ظاهر غير از تجمل گرايي است. روحانيون بايد
مراقب باشند به بهانة آراستگي ظاهر، اسير لباس خاص و رنگ خاص نشده و اين باعث كبر و
خودنمايي و مشي با تكبر نشود. بعضي به جاي نظافت و تميزي، اسير زيباگرايي شدهاند و
خطوط عمامه و رنگ عبا و قبا و مدل و رنگ نعلين و كيفيت راه رفتن براي آنها مهمتر
جلوه كرده است.
رعايت زي طلبگي
زي طلبگي و روحانيت نيز از اموري است كه مبلغ بايد رعايت كند.
بعضي با پوشيدن لباس نازك در تابستان به صورت دشداشه و نمايان شدن شكل زيرپوش آنها
مخصوصاً وقتي باد و طوفان در شهر باشد چهرة بسيار ناپسندي را به خود ميگيرند كه به
نظر ميرسد با زيّ و وقار طلبگي و مبلّغ ديني سازگار نيست و يا كمربند شلوار او كه
بزرگ و رنگي است از زير دشداشهاش معلوم است و موي سرش از محاسنش بلندتر و داراي
محاسني ماشين كرده و خط گرفته مي باشد كه نشان از استفادة ابزاري از لباس روحانيت
است، يعني هرگاه لازم است لباس ميپوشد و نوع آرايش خود را بهگونهاي قرار داده كه
بدون لباس هم راحت و ناشناس درجامعه زندگي كند، گويا لباس براي آنان گاهي مفيد و
گاهي مضر است كه در هر مكاني متناسب با آن، لباس ميپوشند.
سخنراني و بيان معارف دين توسط غير ملبّسين
لازم است سخني با عزيزاني داشته باشيم كه سرماية علمي خود را از
حوزة علميه واز علما و روحانيون بزرگ دارند ولي از پوشيدن لباس طفره ميروند. البته
اينان براي خود توجيهاتي دارند و بعضاً مع الاسف همچون گروه قبل (در نكته2) لباس را
مفيد نمي دانند، ولي بايد گفت، اولاً : اگر آن سرمايه علمي در معارف ديني از
حوزههاي علميه و علما نبود شما و ديگر عزيزان چنين جايي نداشتيد؛ پس لازم است
هميشه و به همة كساني كه از سخنان شما بهره ميبرند توجه دهيد كه آنچه شما داريد و
هستيد مديون چه ذخاير عظيم علمي هستيد.
ثانياً: سخنراني ها و بيان معارف ديني با لباس شخصي، اين ذهنيت
را به جوانان القا ميكند كه ميتوان دين و معارف ديني را از غير حوزه و روحانيت
گرفت و ايجاد اين فكر در جوانان، خطرناك و آثار شومي به بار خواهد آورد.
ثالثاً: سخنراني بدون لباس روحانيت از طرف عزيزاني كه سرماية
علمي خود را از حوزه و روحانيت دارند، باعث ايجاد حركت خطرناكي در جامعه شده كه
سخنرانان ديگري با لباسهاي شخصي در هيئات و مساجد و غيره پيدا شدهاند كه سرماية
علمي ـ ديني نداشته و در نزد علما تلمذ نكردهاند و در نتيجه افكار مختلف به نام
دين به مردم القا ميشود.
رابعاً : اگر توجيه اين گروه (روحانيوني كه لباس روحانيت را
نميپوشند و در منابر قرار ميگيرند) كه بدون لباس بهتر ميتوان با جوانان ارتباط
برقرار كرد و با افكار التقاطي مبارزه كرد صحيح باشد، بايد به شهيد مطهري=
آن استاد بزرگ اشكال گرفت كه چرا در زمان طاغوت و در جمع دانشمندان و فلاسفه در
دانشگاهها با لباس روحانيت ظاهر ميشد و هيچگاه دست از اصالت و هويت خود برنداشت و
چون يك سرباز هميشه لباس بر تن، آمادة خدمت بود، كه موفقيّت او در اين راه بر كسي
پوشيده نيست.
روايات
1ـ پيامبر اكرم ( صلی اللّه علیه و آله وسلم ) فرمود:
إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ مِنْ عَبْدِهِ إِذَا خَرَجَ إِلَي
إِخْوَانِهِ أَنْ يَتَهَيَّأَ لَهُمْ وَيَتَجَمَّل(81)
خداوند دوست دارد كه بندهاش وقتي به سوي برادرانش ميرود، براي
ديدن ايشان خود را مهيا و زيبا سازد.
2ـ فردي از امام صادق ( علیه السلام )
پرسيد: آيا همة اين خلق را از مردم ميبيني؟ حضرت فرمود: 8 گروه را جدا كن:
الف : كسي كه مسواك را ترك كند.
ب : كسي كه در مكان تنگ چهار زانو بنشيند.
ج : كسي كه در آن چه مفيد نيست داخل شود.
د : كسي كه در آنچه علم ندارد مراء و جدال كند.
ه : كسي كه بي جهت خود را به مريضي بزند.
و : كسي كه مصيبت زده نيست ولي به ظاهر خود نمي رسد.
ز : كسي كه در حق، با اصحابش مخالفت كند.
ح : كسي كه به رفتار پدرانش افتخار كند ولي از كردار نيك آنها
دور است.(82)
3ـ امام علي ( علیه السلام )
فرمود:
اَلتَّجَمُّلُ مِنْ اَخْلاقِ الْمُؤْمِنينَ(83)
تجمل و آراستگي از اخلاق مؤمنين است.
4ـ امام علي ( علیه السلام )
فرمود:
النَّظِيفُ مِنَ الثِّيَابِ يُذْهِبُ الْهَمَّ وَالْحَزَنَ
وَهُوَ طَهُورٌ لِلصَّلاة(84)
پاكيزگي در لباس، غم و غصه را از بين ميبرد و همان، طهارت و
پاكي براي نماز است.
فصل سوم : سخنراني
1-محوريت قرآن و عترت
(إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ
وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ
أَجْراً كَبِيراً * وَأَنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ أَعْتَدْنا
لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً)(85)
قطعاً اين قرآن به [ آييني ]كه خود پايدارتر است راه مي نمايد،
و به آن مؤمناني كه كارهاي شايسته مي كنند، مژده مي دهد كه پاداشي بزرگ برايشان
خواهد بود. و اينكه براي كساني كه به آخرت ايمان نمي آورند عذابي پر درد آماده كرده
ايم.
(وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا
وَأَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَإِقامَ الصَّلاةِ وَإِيتاءَ
الزَّكاةِ وَكانُوا لَنا عابِدِينَ)(86)
و آنان را پيشواياني قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مي كردند،
و به ايشان انجام دادن كارهاي نيك و برپاداشتن نماز و دادن زكات را وحي كرديم و
آنان پرستنده ما بودند.
مبلّغ بايد:
اولاً، محور سخنان خودش را حق قرار دهد، حقجو و حقشناس و
حقمدار باشد.
ثانياً، سخنانش را محكم و متقن و به دور از حدس و گمان بيان
كند.
ثالثاً، كلمات و مباحث او منطبق با عقل و فطرت آدمي باشد.
براي رسيدن به اين سه عنصر مهم و اساسي، ناچار بايد از منابع
علمي و سرچشمه هاي زلالي استفاده كرد كه خداوند در اختيار بشر قرار داده است و آن
هم جز قرآن و عترت نيست.
چرا كه ايشان هم حقاند و هم محكم و منطبق با عقل و فطرت.
سخنراني مذهبي بايد نوراني و پاك باشد، حق مدار و باطل ستيز باشد و محكم و استوار.
سخن ماندگار آن است كه از كلام ماندگار يعني قرآن و عترت گرفته شده باشد؛ چرا كه حق
باقي و باطل نابود شدني است. آنان كه جايگاه عظيم وعظ و خطابه را تصاحب ميكنند و
بهجاي ابلاغ كلام خدا و رسول و عترت پاكش به مردم، سخنان گزاف و بيهوده و يا كم
ثمر ميگويند، نسبت به اين مقام عظيم و جايگاه عالي ناسپاسي ميكنند و متأسفانه
گاهي مشاهده ميشود، بهجاي تبليغ معارف مكتب اهل بيت پيامبر و بيان معارف زلال
قرآني، به سخنان سخيف و سبك و يا به تجليل از دانشمندان ديگر اديان و بيان سخنان
آنان ميپردازند و تراوشات ذهني خود را به مردم القا ميكنند، دريغ از يك آية قرآن
يا كلام پيامبر و اهل بيت ( علیهم السلام ) ! كه
اينگونه مجالس اگر هيچ اشكالي هم در آن نباشد، از نورانيت و معنويت تهي است.
طليعة سخن با نور قرآن
با توجه به جامعيت قرآن و كامل بودن دستورات ديني در همة ابعاد
زندگي، در هر موضوعي، آيهاي به صورت كلي و جامع وجود دارد؛ پس هيچگاه نبايد
سخنراني از آيات قرآن خالي باشد. مبلّغ بايد طليعة سخن خود را با نور قرآن آغاز
كند.
دين شناسي نه دين سرايي
شناخت حقيقت دين كه همان تفقه حقيقي در دين است لازم و ضروري
است دين شناسي و آگاهي به مباني ديني، ضرورتي اجتناب ناپذير است. بعضي دين را نقل
ميكنند ولي مراد خداوند و اولياي الهي را نميفهمند، بعضي ديگر نشناخته آن را
آنچنان كه امروزيها ميپسندند به سيلقة خود توضيح داده و به ديگران تفهيم ميكنند،
اينجاست كه دين شناسي با دين سرايي فرق ميكند. بايد هم پاك بود و هم دين را از
پاكان گرفت.
روايات
1ـ امام علي ( علیه السلام )
ميفرمايد:
كِتَابُ اللَّهِ تُبْصِرُونَ بِهِ وَتَنْطِقُونَ بِهِ
وَتَسْمَعُونَ بِهِ وَيَنْطِقُ بَعْضُهُ بِبَعْضٍ وَيَشْهَدُ بَعْضُهُ عَلَي بَعْضٍ
وَلا يَخْتَلِفُ فِي اللَّهِ وَلا يُخَالِفُ بِصَاحِبِهِ عَنِ اللَّه.(87)
كتاب خدا كه با آن ميتوانيد راه حق را بنگريد و با آن سخن
بگوييد و به وسيلة آن بشنويد، بعضي از قرآن از بعضي ديگر سخن ميگويد و برخي بر برخي ديگر گواهي ميدهد آياتش در شناساندن
خدا اختلافي نداشته و كسي را كه همراهش شد از خدا جدا نميسازد.
2ـ امام هادي ( علیه السلام )
ميفرمايد:
كَلامُكُمْ نُورٌ وَأَمْرُكُمْ رُشْدٌ وَوَصِيَّتُكُمُ
التَّقْوَي وَفِعْلُكُمُ الْخَيْر...(88)
كلام شما (اهل بيت ( علیهم السلام ) )
نور و دستوراتتان ماية رشد و سفارش شما تقوي و كردارتان همه نيك است.
3ـ در فضايل قرآن و عترت پيامبر اكرم ( صلی اللّه علیه و آله وسلم ) سخن بسيار است كه مبلغين محترم ميتوانند به
نهج البلاغه و روايات بسيار در كتابهاي مختلف مراجعه نمايند. ولي بايد كلام ايشان
را خوب شناخت و صحيح براي ديگران نقل كرد؛ لذا امام صادق ( علیه السلام ) چنين فرمود:
وَاللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنْ يَكُونَ بِالْكُوفَةِ خَمْسَةٌ
وَعِشْرُونَ رَجُلاً يَعْرِفُونَ أَمْرَنَا الَّذِي نَحْنُ عَلَيْهِ وَلا
يَقُولُونَ عَلَيْنَا إِلاَّ الْحَقَّ.(89)
دوست داشتم در كوفه 25 نفر شيعه داشتم كه ايشان امر ما اهل بيت
را خوب ميشناختند و ميفهميدند و آنچه از قول ما ميگويند حق باشد و جز حق را به
ما نسبت ندهند. (افكار و خواستههاي خود را به ما نسبت ندهند.)
4ـ امام علي ( علیه السلام )
ميفرمايد:
انْظُرُوا أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ
وَاتَّبِعُوا أَثَرَهُمْ فَلَنْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ هُدًي وَلَنْ يُعِيدُوكُمْ فِي
رَدًي فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا وَإِنْ نَهَضُوا فَانْهَضُوا وَلَا
تَسْبِقُوهُمْ فَتَضِلُّوا وَلَا تَتَأَخَّرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلِكُوا.(90)
به اهل بيت پيامبرتان بنگريد ـ روش ايشان را ملزم باشيد و از
سنت و آثار ايشان تبعيت كنيد كه ايشان شما را از هدايت خارج نميكنند و به گناه و
پستي برنمي گردانند ... و هيچگاه از ايشان سبقت نگيريد كه گمراه ميشويد و هيچگاه
از ايشان عقب نيافتيد كه هلاك خواهيد شد.
5ـ سخن شيطان در روز عاشورا:
... وَأَوْرَثْنَاهُمُ النَّارَ إِلاَّ مَنِ اعْتَصَمَ
بِهَذِهِ الْعِصَابَةِ فَاجْعَلُوا شُغُلَكُمْ بِتَشْكِيكِ النَّاسِ فِيهِمْ
وَحَمْلِهِمْ عَلَي عَدَاوَتِهِمْ وَإِغْرَائِهِمْ بِهِمْ وَأَوْلِيَائِهِم.(91)
اي گروه شياطين ما از فرزندان آدم به خواست خود رسيديم و در
هلاكت ايشان تمام سعي خود را كرديم و آنان را به سوي آتش كشانديم مگر كساني كه به
اين ريسمان (ريسمان اهل بيت) محكم چنگ زدهاند، پس تمام همت خود را بر آن داريد تا
درون مردم نسبت به ايشان (اهل بيت) شك ايجاد كرده و آنان را به عداوت و دشمني آنان
و دوستانشان وادار كنيد.