اتحاد نفس و بدن
نفس و بدن به قدری با یکدیگر مرتبط و متحدند که حالات نیک و
بد هر یک در دیگری اثر می گذارد و این مطلب مورد قبول کلیه
دانشمندان دیروز و امروز جهان است. بدن آدمی تحت تأثیر حالات
روان آدمی است و روان نیز تحت تأثیر حالات بدن است. کسی که
دچار نگرانی و تشویش خاطر است و در ضمیر خود احساس ناراحتی و
بی قراری می کند، خواه ناخواه این حالت روانی آثار نامطلوبی
روی بدن او می گذارد و جسم وی را از مسیر سلامت و اعتدال منحرف
می کند.
دل چو آرام نباشد، ز تن آرام مخواه باده صاف ار نبود، روشنی
از جام مخواه
روشنایی ز شب و تیرگی از روز مجوی شادمانی ز غم و پختگی از
خام مخواه
در تحقیقات علمی دانشمندان جهان، ثابت شده است که یک قسمت
قابل ملاحظه از بیماری های نواحی مختلف بدن، ناشی از هیجان های
روحی و نگرانی های روانی است. برای درمان اساسی این قبیل
بیماران لازم است در درجه اول به ریشه مرض توجه شود و قبل از
معالجات پزشکی و دارویی، باید با نگرانی ها و بی قراری های جان
مبارزه کرد و آنها را از صفحه خاطر بیمار برطرف نمود. «دیل
کارنکی» روان شناس مشهور آمریکایی، از قول چند نفر دانشمند
متخصص، پاره ای از بیماری های جسمی را که ممکن است از اضطراب
نفس و نگرانی سرچشمه بگیرد، در کتاب خود آورده که عبارت آن را
عینا در اینجا نقل می کنیم:
چند سال قبل ایام مرخصی خود را به اتفاق دکتر «گویر» که
رئیس بیمارستان های راه آهن «سانتافیا» است، در سیر و گردش در
ایالت «تگزاس» گذراندم. یک روز که با هم در باره اثر نگرانی
صحبت می کردیم، دکتر مزبور گفت: هفتاد در صد از بیمارانی که به
پزشکان مراجعه می کنند در صورتی که خویشتن را از قید ترس و
نگرانی آزاد سازند، می توانند شخصا خود را معالجه کنند، از
جمله می توان سوءهاضمه عصبی، بعضی از زخم های معده، اختلالات
قلبی، مرض بی خوابی، بعضی سردردها و چند نوع فلج را از آن طبقه
دانست. دکتر «ژوزف مونتاگو» مؤلف کتاب اختلالات عصبی معده نیز
نظیر همین را می گوید: «آنچه می خورید باعث قرحه معده نمی شود،
بلکه آنچه شما را می خورد (نگرانی)، موجب پیدایش این زخم است».
دکتر «الواریز» که در کلینیک مایو کار می کند می گوید: شدت
و ضعف زخم های معده اغلب نسبت مستقیم با شدت و ضعف درجه
هیجانات درونی دارد. این گفته متکی به آزمایش و مطالعه در
پانزده هزار بیماری است که برای اختلالات معده به کلینیک مایو
مراجعه کرده اند و چهارپنجم آنها هیچ گونه اساس و علت طبی برای
بیماری معده خود نداشتند. ترس، نگرانی، حسد، خودپسندی فوق
العاده، عدم لیاقت در سازش با محیط، اکثرا علل مؤثر بیماری های
معده و زخم های آن می باشد. زخم معده باعث مرگ شما است و مطابق
مندرجات مجله لایف در بین امراض مهم و خطرناک، رتبه دهم را
حایز است.(70)
تلفات بیماری های روحی
برادران مایو که کلینیک آنها معروفیت فراوانی دارد، اعلام
داشته اند که نصف بیشتر تخت خواب های بیمارستان ها را کسانی
اشغال کرده اند که گرفتار ناراحتی عصبی می باشند. مرض آنها از
فساد و خرابی اعصابشان نیست، بلکه از هیجان های درونی، محرومیت
تشویش، نگرانی، ترس از عدم موفقیت و ناامیدی سرچشمه می گیرد.
تلفات ناشی از بیماری های روحی با سرعت فلاکت باری رو به
تزاید می رود، گزارش های پزشکان حاکی است که از هر بیست نفر
ساکنین فعلی آمریکا یک نفر قسمتی از عمرش را در بیمارستان
امراض روحی خواهند گذرانید و یک ششم جوانانی که برای شرکت در
جنگ جهانگیر دوم به زیر پرچم خوانده شدند، به علت نقایص فکری و
روحی از خدمت معاف گردیدند. علت جنون و دیوانگی چیست؟ هیچ کس
به درستی از آن اطلاع ندارد، ولی آنچه مسلم است در بعضی موارد،
ترس و نگرانی، عامل مؤثری برای جنون به شمار می رود.
هم اکنون روی میزم کتابی از دکتر «ادوارد یودولسکی» تحت
عنوان «جلوی نگرانی را بگیر و سالم و راحت زندگی کن» قرار دارد
که فصول برجسته آن از این قرار است:
نگرانی با قلب چه می کند؟ فشار خون از نگرانی به وجود می
آید. رماتیسم ممکن است از نگرانی باشد. نگرانی چگونه معده شما
را ضعیف می کند؟ نگرانی و غدد درقی. مرض قند از نگرانی به وجود
می آید.
دکتر «ویلیام ماک گونیگل» در انجمن دندان پزشکان آمریکا
اظهار داشت: نگرانی باعث خرابی و فساد دندان می شود؛ و این طور
نطق خود را ادامه داد: هیجانات و احساساتی که مولد نگرانی ترس
است، باعث برهم خوردن توازن کلسیم بدن شده و دندان را فاسد می
کند.
نمی دانم در زندگی، شخصی را که غده درقیش بیش از اندازه کار
می کند دیده اید، من چنین شخصی را دیده ام. این قبیل اشخاص
پیوسته می لرزند و چون مرده از گور درآمده به نظر می رسند و
شدت و ضعف آن بستگی به زیادی و کمی ترشحات دارد. قلب ضربانش
سریع می گردد، تمام بدن در التهاب و هیجان است، اگر جلویش را
نگیرند، به زودی با مرگ هم آغوش خواهندشد.
چندی قبل به اتفاق یکی از دوستان که به این مرض گرفتار
بودند، روانه «فیلادلفی» شدیم تا به یکی از متخصصین معروف این
مرض مراجعه کند. این دکتر که 38 سال است به معالجه این قبیل
بیماران اشتغال دارد، اولین سؤالی که از دوست من کرد این بود:
چه اضطراب و ناراحتی فکری برای شما، باعث این حالت شده است؟
و دوستم را صریحا متوجه کرد که چنانچه نگرانی را از خود دور
نکنید، امراض خطرناک دیگری چون مرض قند، اختلالات قلبی و زخم
معده بر بیماری فعلی شما افزوده خواهد شد.(71)
به موجب روایات بسیاری که رسیده است، اولیای بزرگوار اسلام
به این امر مهم بهداشتی توجه کامل داشته و به پیروان خود
خاطرنشان نموده اند که نگرانی، ترس، حسد، غصه و خلاصه ناراحتی
های درونی و هیجان های روحی، باعث بیماری جسم و مایه ویرانی
زندگی است.
قالَ عَلِی علیه السلام : «اَلْهَمُّ یذیبُ الْجَسَدَ»؛(72)
علی علیه السلام فرمود است: «آتش اندوه و غم، بدن آدمی را
می گدازد و مانند فلز مذابی، آب می کند».
فرسودگی بدن
قالَ عَلِی علیه السلام : «اَلْهَمُّ نِصْفُ الْهِرَمِ»؛(73)
علی علیه السلام فرموده است: «اثر غصه و غم، انسان نیرومند
را ناتوان می کند و در جوانی، او را فرسوده و نیمه پیر می
سازد».
قالَ أَمیرُالْمُؤْمِنینُ علیه السلام : «اَلْحَسَدُ یفْنی
وَ الْحِقْدُ یذْری»؛(74)
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده است: «حسد جسم را
فرتوت و فانی می کند و کینه توزی آدمی را افسرده می کند و
سرانجام، همه چیزش را به باد می دهد».
قالَ عَلِی علیه السلام : «اَلْخائِفُ لا عَیشَ لَهُ»؛(75)
هم چنین علی علیه السلام فرموده است: «آن کس که گرفتار ترس
و وحشت است، در زندگی آسایش خاطر ندارد».
قالَ عَلِی علیه السلام : «اَلْحُزْنُ یهْدِمُ الْجَسَدَ»؛(76)
علی علیه السلام فرموده است: «غم و اندوه، تعادل جسم را بر
هم می زند و بدن آدمی را ویران می کند».
قالَ عَلِی علیه السلام : «اَلْمُریبُ أَبَدا عَلیلٌ»؛(77)
علی علیه السلام فرموده است: «کسانی که همه چیز و همه کس را
به چشم تردید و بدگمانی نگاه می کنند، همواره علیل و بیمارند».
نتیجه آن که عقده های روانی، غصه ها، ترس ها، نگرانی ها و
خلاصه ناراحتی های روحی و هیجان های درونی، علاوه بر آن که
باعث اختلال فکر و تشویش خاطرند، در بدن نیز آثار بدی دارند و
مزاج را از صراط مستقیم صحت و اعتدال منحرف می کنند و منشأ
بیماری های مختلفی می شوند.
مبارزه با نگرانی ها
دوم: نگرانی های روحی و عقده های درونی که منشأ رنج های
گوناگون جسم و جان است، از نظر دینی و علمی درمان پذیر هستند و
مبتلایان به این بیماری های روانی می توانند در پرتو اراده
محکم و تصمیم قطعی، خود را معالجه کنند و بر ناراحتی ها و بی
قراری های خویش غلبه نمایند.
قبل از هر چیز باید دانست که عقده حقارت یک درد بی علاجی
نیست. عده ای از مردم توانسته اند به یک باره خود را از چنگ آن
خلاص کنند، هم چنان که بسیاری از مردان و زنان معروف جهان بر
ضعف و نقص بدنی خود، که یکی از علل عمده پیدایش حس حقارت است،
غلبه کرده اند. همین غلبه بر ضعف بدنی، آنها را در مبارزه
حیاتی پیروز گردانیده است.(78)
باید به این نکته توجه داشت که درمان اساسی این قبیل
بیماران، تنها با معالجات پزشکی و برنامه های دارویی میسر
نیست. آنان که بیمار کینه و حسدند، بیمار ترس و حقارتند،
گرفتار اندوه و اضطرابند، کسانی که ناخوشی آنها از نگرانی های
باطنی خودشان سرچشمه گرفته و همواره جسم و جانشان به آتشی که
در ضمیر خود افروخته اند می سوزد، تنها درمانشان ریشه کن نمودن
اصل مرض است. اینان باید دل های خود را از ناپاکی ها و افکار
پلید تطهیر کنند و تیرگی های بدبینی و بدخواهی را از صفحه خاطر
بشویند و در عوض، خود را به سجایای اخلاقی و ملکات پسندیده
متخلق نمایند و این برنامه، هدف تربیتی مکتب مقدس اسلام است.
قالَ عَلِی علیه السلام : «أَبْلَغُ ما تَسْتَدِرُّ بِهِ
الرَّحْمَةَ أَنْ تُضْمِرَ لِجَمیعِ النّاسِ الرَّحْمَةَ»؛(79)
علی علیه السلام فرموده است: «بهترین و رساترین وسیله جلب رحمت
الهی، آن است که آدمی در ضمیر خویش، خیرخواه تمام مردم جهان
باشد».
قالَ عَلِی علیه السلام : «أَطْلِقْ عَنِ النّاسِ عُقْدَةَ
کلِّ حِقْدٍ»؛(80)
علی علیه السلام در ضمن عهدنامه خود به مالک اشتر سفارش می
کند: «تمام عقده های کینه و عداوت را نسبت به مردم بگشای و دلت
را از بدخواهی دیگران، تزکیه و تطهیر کن».
رهایی از نگرانی
برنامه های درمانی دانشمندان امروز جهان، برای گشودن عقده
های روانی و نجات مردم از اضطراب و نگرانی ها، تنها متکی بر
اساس خودشناسی و تحلیل حالات روحی بیمار است. به عبارت روشن
تر، یک عالم روان شناس برای آرام کردن هیجان های درونی یک
انسان مضطرب و نگران، فقط می تواند به مبانی علمی تکیه کند و
از برنامه های روان شناسی و روان پزشکی استفاده نماید. او با
تجزیه و تحلیل عوامل نگرانی، با بیدارکردن استعدادهای درونی،
با تقویت روح و تلقین های مفید، با ایجاد اعتماد به نفس، احیای
شخصیت بیمار و عواملی نظایر اینها، قادر است نگرانی روحی را
درمان نماید و بیمار را از فشارهای نهانی، احساس حقارت و
ناراحتی طاقت فرسا برهاند.
به موجب روایات مذهبی که به ما رسیده است، پیشوایان گرامی
اسلام در چهارده قرن قبل، برای درمان بیماری های روحی و گشودن
عقده های روانی مردم به دو نیرو تکیه کرده اند: یکی نیروی علم
و دیگری نیروی ایمان. به عبارت دیگر از یک طرف رهبران ارجمند
اسلام از تمامی مبانی علمی و دقایق روانی، برای مبارزه با
نگرانی استفاده نموده و عقده های روحی را گشوده اند و از طرف
دیگر، به قدرت عظیم و بی نظیر ایمان تکیه کرده و دل های ناراحت
و نگران را با اتکای به خداوند بزرگ، آرام و مطمئن ساخته اند.
«أَ لا بِذِکرِ اللّه تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»؛(81)
بدون تردید تأثیر ایمان در آرامش نفس و اطمینان خاطر، به
مراتب از قدرت علم بیشتر و قوی تر است. در مواقع خطیر، در
آنجایی که نگرانی و اضطراب روح، به اوج اعلای خود می رسد و
هیجان های درونی، طوفانی برپا می کنند و دانش روان شناس، از
آرام کردن آن عاجز می شود، قدرت نیرومند ایمان، به آن ناراحتی
خاتمه می دهد و روح خودباخته و طوفانی را، مطمئن و آرام می
کند. همین نکته است که برنامه اسلام را نسبت به روان شناس
دنیای امروز، ارزنده تر می کند و برتری مکتب اسلام را بر تمام
مکاتب علمی جهان آشکار می سازد.
فال بد و نگرانی
در بین ملل و اقوام مختلف جهان، بعضی از چیزها شوم شناخته
شده و مردم به آنها فال بد می زنند، مانند نحوست سیزده نزد
بسیاری از ملل، یا صدای کلاغ نزد عرب ها و خواندن جغد نزد
ایرانی ها. کسانی که به فال بد عقیده دارند، اگر در معرض آن
قرارگیرند، خود را گم می کنند و دچار نگرانی و تشویش خاطر می
شوند. گاهی بعضی از این افراد، بر اثر فال بد، چنان شخصیت و
اطمینان خاطر را از کف می دهند و آزرده خاطر و ناراحت می شوند
که زندگی بر آنان تلخ و ناگوار می گردد و باید یک عمر در رنج
روحی و نگرانی باشند. چند سال قبل در مجله ای آمده بود که در
یکی از خانواده های بزرگ اروپایی که به نحوست سیزده عقیده
ثابتی داشتند، دختری در روز سیزدهم ماه متولد شد. زمانی که
دختر بزرگ شد و فهمید در روز سیزده به دنیا آمده، ناراحت و
آزرده خاطر گشت و هر قدر بزرگ تر می شد، بر نگرانیش می افزود و
همیشه متأثر و افسرده به نظر می رسید. او عقیده داشت که نحوست
روز ولادت، باعث بدبختیش خواهد شد. پدر و مادر برای درمان
دختر، به دکتر روان شناس متوسل شدند تا مگر نگرانی وی را علاج
کند و او را از تشویش و اضطراب خلاص نماید. روان شناس تمام
قدرت علمی خود را برای تسکین خاطر دختر به کار برد، ولی نتیجه
ای نگرفت. او خود را تیره روز و بدبخت می دانست و همواره از
بدبختی خود با دیگران سخن می گفت.
دختر پس از فراغت از تحصیل، شوهر کرد و فرزند آورد، ولی
همیشه در آتش نگرانی می سوخت. روزی با همسر و کودک خود در
ماشین شخصی نشسته بود و از خیابان عبور می کرد. دکتر روان شناس
بین راه آنها را دید و ایست داد، ماشین توقف کرد. نزدیک آمد و
به زن جوان گفت: دیدی گفته های من صحیح بود و تو بی جهت نگران
بودی و زندگی را بر خود تلخ می کردی، می بینی که اکنون در کمال
سلامت با همسر مهربان و کودک عزیزت زندگی می کنی. زن جوان
گریان شد و با ناراحتی گفت: آقای دکتر، من یقین دارم که عاقبت،
نحوست سیزده دامن گیر من خواهد شد و مرا بدبخت خواهد کرد.
فال بد برای کسانی که به آن عقیده دارند، یکی از عوامل مهم
ایجاد نگرانی و عقده روحی است و اهمیت آن به اعتبار اختلاف
موارد و درجات شدت و ضعف نگرانی، هم چنین طول مدت آن، تفاوت می
کند. بعضی از نگرانی های فال بد، صاحبش را چند روز یا چند ماه
آزار می دهد و گاهی مانند آن دختر اروپایی، یک عمر در عذاب و
گرفتاری است.
تلقین رنج آور
دانشمندان روان شناس عقیده دارند که فال بد، ساخته و
پرداخته جهل بشر بوده و آن را یک آفت واقعی و خطر حقیقی نمی
دانند. آنان می گویند که فال بد، یک نوع تلقین رنج آوری است که
صفحه خاطر مردم ضعیف و جاهل را تیره می سازد و شومی آن جز
ناراحتی و نگرانی، چیز دیگری نیست.
پیشوایان مذهبی نیز واقعیتی برای فال بد نمی شناسند، و اما
اگر کسی به آن معتقد باشد و این امر غیرواقعی را مهم و حقیقی
تلقی نماید، دچار تشویق خاطر و اضطراب می شود. بدیهی است
نگرانی و اضطراب، یک واقعیت روانی است و می تواند منشأ بیماری
ها و ضررهایی در جسم و جان گردد.
قالَ أَبُوعَبْدِاللّه علیه السلام : «اَلطِّیرَةُ عَلی ما
تَجْعَلُها إِنْ هَوَّنْتَها تَهَوَّنَتْ وَ أَنْ شَدَّدْتَها
تَشَدَّدَتْ وَ إِنْ لَمْ تَجْعَلْها شَیئا لَمْ تَکنْ شَیئا»؛(82)
امام صادق علیه السلام به عمرو بن حریث فرمود: «قوت و ضعف
فال بد در روان تو، با وضع روحی و عقیده قلبیت بستگی دارد، اگر
آن را سست و ناچیز بگیری، اثر آن هم سست و ناچیز خواهد بود،
اگر آن را امر مهم و مؤثر تلقی کنی، اثرش نیز در تو تشدید و
مهم خواهد شد، اگر اساسا آن را هیچ بگیری، غیرواقعی بدانی و به
آن ترتیب اثر ندهی، هیچ و بی اثر خواهد بود».
عموم دانشمندان روان شناس معترفند که ایمان، نقش مهمی در
علاج بیماری های روحی دارد و در کتاب های خود، به این مطلب
تصریح کرده اند. روان پزشکان در مواردی که با بیماران مؤمن
برمی خورند، برای درمانشان از نیروی ایمان استفاده می کنند و
نتایج درخشانی از این راه عایدشان می گردد. خلاصه از نظر علمی
برای عموم دانشمندان، ثابت و محقق است که نیروی عظیم ایمان، در
ایجاد آرامش و اطمینان، فوق العاده مهم و مؤثر است.
روان پزشکی و ایمان
امروز جدیدترین علم، یعنی روان پزشکی، همان چیزهایی را
تعلیم می دهد که پیامبران تعلیم می دادند، چرا؟ به علت این که
پزشکان روحی، دریافته اند که دعا، نماز و داشتن یک ایمان محکم
به دین، نگرانی، تشویش، هیجان و ترس را که موجب نیم بیشتری از
ناخوشی های ما است، برطرف می سازد. یکی از پیشوایان علم مزبور
می گوید: کسی که حقیقتا معتقد به مذهب باشد، هرگز گرفتار امراض
عصبی نخواهد شد.(83)
«دیلی کارنگی» می گوید: هزاران نفر از اشخاص که به عذاب
روحی گرفتارند و در تیمارستان ها داد و فریاد می کنند، چنانچه
به عوض یکه و تنهارفتن به جنگ زندگی، دست استمداد به سوی قدرت
مافوق تری دراز کرده بودند، محتملاً نجات می یافتند.
بسیاری از ما وقتی از زندگی به ستوه می آییم و به آخرین حد
نیروی خود می رسیم، در ناامیدی و یأس، رو به سوی خدا برمی
گردانیم.
البته در موقع گرفتاری هیچ کس منکر خدا نیست، اما چرا تا
مرحله ناامیدی و یأس کامل تأمل کنیم؟ چرا هر روز تجدید قوا
ننماییم؟ چرا برای عبادت منتظر فرارسیدن روز معینی بشویم؟ من
با این که پروتستان هستم، هر وقت احساس می کنم که احتیاج به
دعا و نماز دارم، فورا در اولین نمازخانه ای که در سر راه خود
بیابم، به دعا می پردازم و بارها شده است که در نمازخانه
کاتولیک ها عبادت کرده ام.(84)
نیروی نامحدود
دکتر «الکسیس کارل» که برنده بزرگ ترین افتخار علمی یعنی
جایزه نوبل می باشد، طی مقاله ای می نویسد: دعا و نماز، قوی
ترین نیرویی است که چون قوه جاذبه زمین، وجود حقیقی و خارجی
دارد. در حرفه پزشکی خود، من مردانی را دیده ام که پس از آن که
تمام معالجات دیگر در حال آنان مؤثر واقع نشده بود، با نیروی
دعا و عبادت، از بیماری مالیخولیا رهایی یافتند. دعا و نماز،
مانند رادیوم، یک منبع نیروی مشعشعی است که خود به خود تولید
می شود. از راه دعا، بشر می کوشد نیروی محدود خود را با متوسل
شدن به منبع نامحدود تمام نیروها، افزایش دهد.
وقتی که ما دعا می خوانیم، خود را به قوه پایان ناپذیری که
تمام کاینات را به هم پیوسته است، متصل و مربوط می کنیم.
غیرممکن است مرد یا زنی برای یک لحظه به دعا بپردازد و نتیجه
مثبت و مفیدی از آن نگیرد.(85)
«ویلیام جیمز» استاد دانشگاه هاروارد می گوید: امواج خروشان
سطح اقیانوس، هرگز آرامش اعماق آن را به هم نمی زند و در نظر
کسی که بر حقایقی بزرگ تر و با ثبات تر دستاویز دارد، فراز و
نشیب های هر ساعته زندگی، چیزهای نسبتا بی اهمیتی جلوه می کند.
بنا بر این یک شخص واقعا متدین، تزلزل ناپذیر و فارغ از هر
دغدغه و تشویش است و برای انجام هر گونه وظیفه ای که روزگار
پیش آورد، با خونسردی آماده و مهیا می باشد.(86)
دنیای کنونی و نگرانی
نگرانی و اضطراب، در تمام ادوار، بیش و کم وجود داشته است و
در گذشته، انسان های بسیاری به دردها و نارحتی های آن دچار شده
اند و بعضی از پا درآمده اند. ولی در دنیای کنونی که آمال و
آرزوها زیاد شده، ناکامی و شکست افزایش یافته، ایمان و اخلاق
به ضعف و سستی گراییده و خودسری و لجام گسیختگی شیوع پیدا کرده
است، این بیماری شدیدتر شده و پیوسته اشتداد می یابد، در نتیجه
روز به روز تعداد این بیماران زیادتر می شود و بیش از پیش،
موجبات تیره روزی و بدبختی مردم را فراهم می آورد.
میلیون ها بشر، در چنگال دشمن پنهان، اسیرند. دشمنی که بیش
از بسیاری از بلاهای دیگر آسیب می رساند و از هر مصیبت دیگر،
زیادتر آزار می دهد. بنا بر این عقیده پزشکان، این دشمن تا
جایی می تواند پیش روی کند که سبب بیماری عضوی شود، نیروی ما
را بر باد دهد، سلامت ما را از بین برد، هستی ما را زهرآگین
سازد و عمر ما را کوتاه کند.
با آن که این مرض در مقابل مؤثرترین داروها مقاومت می کند،
ولی مبتلایان به آن می توانند به خودی خود، از چنگ آن رهایی
یابند، زیرا این بیماری، در مغز جایگزین است و غالبا موجب آن،
توهمات بیمار است. افکار خود را مهار کنید تا بتوانید از هم و
غم برهید، اندوه را از خود دور سازید و شادمان زندگی کنید.(87)
کار کسی را از بین نمی برد، بلکه غم است که انسان را تباه
می سازد. کار مایه سلامتی است. بی اشکال می توان کار سنگینی را
بر دوش کسی گذاشت که تاب تحمل آن را نداشته باشد، لیکن غم و
اندوه، ناخودآگاه مانند زنگ که فلز را تباه می سازد، جان را می
خراشد و می ساید.(88)
آیا نگرانی ها، مهارشدنی است؟
می دانیم مردم به میل خود از پی نگرانی و تشویش خاطر نمی
روند و با اراده و اختیار خویش، تسلیم اوهام و تخیلات نمی
شوند، بلکه این نگرانی و تشویش است که سر وقت مردم می آید، با
نیروی جادویی خود ضمیرشان را مسخر می کند، آرامش فکر و آسایش
خاطرشان را بر هم می زند، آنان را به وادی وحشت زای تشویش و
اضطراب می کشاند و روزگارشان را تیره و تار می سازد.
آیا بشر می تواند بر نگرانی های موهوم غلبه کند، تخیلات
سرکش را مهار نماید و خویشتن را از شر این دشمن درونی مصون
دارد؟ به طور اجمال پاسخ این سؤال مثبت است و افراد به هر
نسبتی که برنامه های مبارزه با نگرانی را به کار بندند، روحیه
خود را به شایستگی بسازند و اراده خویش را تقویت نمایند، به
همان نسبت بر وهم و خیال غلبه می کنند و از نگرانی های
غیرواقعی رهایی می یابند.
برنامه روان شناسان
دیر زمانی است که روان شناسان و روان کاوان بحث نگرانی را
مورد توجه قرار داده و در کتاب های خود آورده اند و به وسیله
تجزیه و تحلیل حالات روحی و بررسی ماده نگرانی، راه هایی را
برای مبارزه با آن ارایه نموده اند. البته استفاده از آن راه
ها در پاره ای از موارد، اثر مفید می گذارد و نگرانی را برطرف
می کند، یا لااقل از شدت آن می کاهد. ولی در زمینه نگرانی های
شدید، برنامه های روانی، نقش مؤثری ندارند، نمی توانند طوفان
درونی انسان خودباخته را فرونشانند و به ضمیر بی قرارش، سکون و
آرامش بخشند.
اسلام و مبارزه با نگرانی ها
اولیای گرامی اسلام در قرون گذشته، برنامه مبارزه با نگرانی
را ضمن آموزش های دینی، خاطرنشان ساخته اند و با استمداد از
نیروی ایمان، از تعالیم روانی نیز حداکثر استفاده را نموده اند
و بدین وسیله پیروان خویش را در سخت ترین مواقع، از خطر سقوط و
خودباختگی محفوظ داشته اند. هم اکنون بسیارند افرادی که در
پرتو ایمان به خدا و تعالیم سعادت بخش اسلام، دلی مطمئن و
ضمیری آرام دارند، از رویدادهای سنگین و حوادث سخت نمی هراسند،
در پیش آمدهای ناگوار خود را نمی بازند و دچار افکار موهوم و
نگرانی های تخیلی نمی شوند.
با آنچه از روایات برمی آید، می توان گفت: برنامه مبارزه با
نگرانی ها، در اسلام دو مرحله دارد: در مرحله اول مردم را وامی
دارد که جهان طبیعت را آن طور که هست بشناسند، اوضاع و احوالش
را با واقع بینی بنگرند، تحولات طبیعی و اتفاقیش را به خاطر
بسپارند و ناپایداری و بی قراریش را هرگز از یاد نبرند. این
بینش واقعی، مردم را برای دگرگونی های زندگی آماده می کند، به
آنان نیروی مقاومت می بخشد و پیش از وقوع حوادث، افکارشان را
برای مواجهه با مصایب و ناملایمات مهیا می سازد. در مرحله دوم
پس از وقوع حوادث، با استفاده از نیروی ایمان و استفاده از
تحلیل حالات روحی، اراده مردم را تقویت می کند، در نهادشان حس
تحمل و خویشتن داری به وجود می آورد و آنان را از تشویش و
نگرانی های موهوم مصون می دارد.
برای آن که روش اسلام در مبارزه با نگرانی ها شناخته شود و
افراد علاقه مند بتوانند عملاً آن را به کار بندند و با آرامش
خاطر زندگی کنند، در این فصل پیرامون مرحله اول که تقریبا جنبه
پیشگیری دارد بحث می شود و مرحله دوم که راه درمان را ارایه می
دهد، در فصل بعد مورد بررسی قرار می گیرد و به منظور روشن شدن
مطلب، لازم است بحث مرحله اول با ذکر مثالی آغاز گردد.
جوانی را در نظر بگیرید که یگانه فرزند خانواده است و از
محبوبیت کامل برخورداربوده، او با مادر خداحافظی می کند و از
خانه خارج می شود. می خواهد به آن طرف خیابان برود، با ماشین
تصادف می نماید و مقابل منزلش نقش زمین می گردد. به مادر خبر
می رسد، سراسیمه به خیابان می دود و فرزند را غرق در خون می
بیند. از مشاهده آن وضع ناراحت کننده و دلخراش، خود را می
بازد، صیحه ای می زند و در کنار جسد بی جان فرزند، به زمین می
افتد و از هوش می رود.
اگر این جوان چند ماه قبل به سرطان مبتلا شده بود و آن روز
بر اثر بیماری از دنیا می رفت، آیا مرگش به قدر تصادف ماشین در
مادر اثر می گذاشت؟ آیا تا این درجه ضربه روحی می خورد و برای
از دست دادن فرزند بیمار، صیحه می زد و از هوش می رفت؟ واضح
است که پاسخ این پرسش منفی است. تأثیر این مرگ در روح مادر یک
سال نخواهد بود، زیرا تصادف ماشین یک رویداد ناگهانی است. مادر
بدون کمترین آمادگی و انتظار، با آن مواجه می شود و بی خبر، در
مقابل بزرگ ترین فاجعه دردناک قرار می گیرد. البته ضربه چنین
مصیبتی، شکننده و طاقت فرسا است، ولی مرگ ناشی از سرطان با
آگاهی و آمادگی اتفاق می افتد و مادر بر اثر طول مدت مرض و یأس
از درمان، رفته رفته از جوان دست می شوید، مهیای حادثه می شود
و هر ساعت فرزند خود را در خطر مرگ می بیند. چنین مرگی نه تنها
باعث خودباختگی و بیهوشی مادر نمی شود، بلکه در وی تشویش خاطر
و نگرانی شدید هم به جای نمی گذارد.
به طور کلی، حادثه ناگوار و رنج آور، اگر ناگهان و غیرمترقب
اتفاق افتد و شخص، مهیای برخورد با آن نباشد، تأثیرش در روان،
شدید است و ناراحتی سخت به بار می آورد. برعکس، در صورتی که
حادثه مترقب باشد و آدمی با آگاهی و آمادگی با آن برخورد
نماید، الم روحی اش خفیف تر و رنج و ناراحتیش بالنسبه کمتر
خواهد بود.
دگرگونی ها و تحولات جهان
همه می دانیم جهان طبیعت که در آن زندگی می کنیم، سرای
دگرگونی و تحویل است و هیچ یک از شئون آن دوام و ثبات ندارد.
از این رو تمام انسان ها در هر مرتبه و مقامی که باشند، مشمول
مقررات عمومی آن هستند، خواه ناخواه با حوادث و ناگواری هایش
مواجه می شوند و به آفات و شرورش مبتلا می گردند.
قالَ عَلِی علیه السلام : «لایأْمَنُ أَحَدٌ مِنْ صُرُوفِ
الزَّمانِ وَ لایسْلَمُ مِنْ نَوائِبِ الاْءَیامِ»؛(89)
علی علیه السلام فرموده است: «هیچ کس از تغییرات روزگار،
ایمن نیست و از آلام و مصایب ایام به سلامت نخواهد ماند».
اگر ما دنیا را آن طور که هست، بشناسیم و از یاد نبریم که
هیچ چیز جهان، ثابت و پایدار نیست، همواره برای دگرگونی هاو
تحولات روزگار مهیا خواهیم بود و همین آمادگی روحی، ما را
نیرومند می کند، به ما قدرت مقاومت می بخشد و بر اثر آن، در
پیش آمدهای ناگوار زندگی خود را نمی بازیم، پست و فرومایه نمی
شویم، بی تابی و جزع نمی کنیم، شخصیت خویش را از دست نمی دهیم
و این خود، اولین عامل مبارزه با نگرانی و تشویش خاطر است و
اولیای گرامی اسلام در برنامه های تربیتی خود، آن را مورد توجه
قرار داده و به عموم مردم توصیه کرده اند.
قالَ الصّادِقُ علیه السلام : «ثَلاثَةُ أَشْیاءَ
لاینْبَغِی الْعاقِلُ أَنْ ینْساهُنَّ عَلی کلِّ حالٍ: فَناءُ
الدُّنْیا وَ تَصَرُّفُ الاْءَحْوالِ وَ الاْفاتُ الَّتی لا
أَمانَ لَها»؛(90)
امام صادق علیه السلام فرموده است: «سه چیز است که شایسته
نیست انسان عاقل در هیچ حالی آنها را فراموش کند: اول فنای
دنیا، دوم دگرگونی های حالات و سوم آفات ناگهانی و بلایای بی
امان».
قالَ عَلِی علیه السلام : «کیفَ تَبْقی عَلی حالَتِک وَ
الدَّهْرُ فی إِحالَتِک»؛(91)
علی علیه السلام فرموده است: «چگونه در حالتی که هستی
پایدار می مانی، با آن که چرخ روزگار، بر دگرگون ساختن وضع تو
می گردد».
نگرانی یا بلای بزرگ
فلاسفه و دانشمندان روان و اخلاق، در طول قرون متمادی، بیش
و کم در باره نگرانی بحث کرده اند و برای مبارزه با تشویش
خاطر، راه هایی را ارایه نموده اند، ولی تا کنون این مشکل
بزرگ، آن طور که باید، حل نشده و بشر از این بلای بزرگ رهایی
نیافته است. «دیل کارنگی» که از شخصیت های مشهور دنیای غرب است
و در رشته اخلاق و روان شناسی عملی تخصصی دارد، کتابی به نام
«آیین زندگی» نوشته و این موضوع را در آن کتاب مورد بحث و
گفتگو قرار داده است. او در مقدمه کتاب خود چنین می گوید:
با گذشت سال ها، دریافتیم که یکی از بزرگ ترین مشکلات اشخاص
بالغ، نگرانی و تشویش است. اکثریت شاگردان کلاس های مرا پیشه
وران، کارمندان ادارات، فروشندگان، مهندسین و حسابداران تشکیل
می دادند و تمام آنها مشکلاتی داشتند. حتی زنان اداری و خانه
دار که به کلاس می آمدند، از مشکلات خود می نالیدند. بنا بر
این کتاب و رساله ای مورد نیاز من بود که در آن رفع نگرانی و
تشویش کاملاً بیان شده باشد.
بدین منظور به کتابخانه عمومی شهر نیویورک رفتم، ولی با
کمال تعجب مشاهده کردم که در آن کتابخانه بزرگ، فقط 22 کتاب
تحت عنوان نگرانی موجود است و حال آن که تحت عنوان «کیثرم»
یکصد و هشتاد و نه کتاب به چاپ رسیده، یعنی تقریبا نه برابر
زیادتر از کتبی که درباره نگرانی و تشویش منتشر شده است. آیا
به نظر شما، این حیرت آور نیست؟ با آن که نگرانی از بزرگ ترین
مشکلات بشر است.
تعجب ندارد که «داوید سیبوری» در کتاب خود می نویسد: ما به
سن رشد و کمال می رسیم، در حالی که برای تحمل فشارها و قبول
محنت ها، کوچک ترین تدارکی ندیده ایم. نتیجه آن شده است که
امروز نصف بیشتر تخت خواب های بیمارستان ها را اشخاصی اشغال
کرده اند که گرفتار هیجان احساسات و تحریکات عصبی می باشند.
من آن 22 کتابی را که در باره نگرانی نوشته شده و در
کتابخانه عمومی نیویورک نگاهداری می شد، مطالعه کرده و علاوه
بر آنها، هر کتابی را که در این موضوع به دستم رسید، خریداری
نمودم و با وجود این، نتوانستم یکی را شایسته آن بیابم که در
کلاس های خود تدریس کنم و مورد استفاده شاگردان، قرار دهم. از
این جهت تصمیم گرفتم که خودم چنین کتابی بنویسم.
از هفت سال پیش خود را برای تهیه این کتاب آماده ساختم،
چیزهایی را که فلاسفه در اعصار مختلف درباره نگرانی نوشته
بودند مطالعه کردم. شرح صدها نفر از مردان بزرگ را، از
«کنفوسیوس» گرفته تا «چرچیل»، بررسی نمودم و با عده ای از
اشخاص برجسته و ممتاز مصاحبه کردم. تازه این زحمات، مقدمه کار
من بود و برای گرفتن نتیجه مطلوب، مدت پنج سال در یک لابراتوار
مخصوص، یعنی همان کلاس شبانه، برای پیروزی بر نگرانی، مشغول
آزمایش و تجربه شدم. علاوه بر اینها، متن سخنرانی هایی را که
یکصد و هفتاد کلاس شبانه شهرهای ممالک متحده آمریکا و کانادا،
در این زمینه موفق به دریافت جایزه شده اند و همچنین صدها نامه
را که از اطراف با پست برایم می رسید، با دقت مطالعه کردم و
این کتاب، محصول همه آنها است.(92)
به گفته آقای «دیل کارنگی»، کتاب آیین زندگی که در قرن
کنونی نوشته شده، خلاصه افکار فلاسفه دیروز و دانشمندان امروز
درباره نگرانی است. به علاوه حاوی نکات و دقایقی است که اشخاص
دانا ضمن نامه و سخنرانی های خود تذکر داده و یا افراد فهمیده
و باهوش، عملاً آن را تجربه کرده اند.
اسلام و مبارزه با نگرانی ها
اولیای گرامی اسلام چهارده قرن قبل با اتکا به نیروی ایمان
و استفاده از دستورهای روانی و تحلیل حالات روحی، راه مبارزه
با نگرانی را به مردم آموخته و برای آن که پیروانشان قوی و
بااراده بارآیند، در مقابل مشکلات زندگی، مقاوم و بردبار باشند
و مقهور نگرانی و تشویش خاطر نشوند، وظایفی را برای آنان معین
نموده اند و برنامه های کارشان را تذکر داده اند. در این فصل
پیرامون بعضی از آن دستورها به اختصار بحث می شود و برای آن که
خوانندگان گرامی، بیش از پیش به جامعیت اسلام و ارزش تعالیم
الهی واقف گردند، در هر مورد به چند جمله حساس از کتاب آیین
زندگی که خلاصه بررسی ها و تحقیقات دنیای امروز است، نیز اشاره
خواهد شد.
افسوس بر گذشته و ترس از آینده از جمله عوامل نگرانی و
تشویش است. اگر کسی تسلیم این دو عامل زیان بار شود و صفحه
خاطر را میدان تاخت و تاز تخیلات دیروز و فردا قرار دهد، به
واقعیت های زندگی آن طور که باید توجه نمی کند، از انجام
وظایفی که در حال حاضر به عهده دارد باز می ماند، عمر گران
بهایشان با اندیشه های پوچ و اوهام رنج آور و دردناکی طی می
شود و زندگی را با ناراحتی و تلخ کامی می گذراند. برای نجات از
این بدبختی و تیره روزی باید تصمیم قاطع بگیرد، فکر گذشته و
آینده را از سر به در کند، به امروز موجود بپردازد و از فرصتی
که در اختیار دارد، حداکثر استفاده را بنماید.
قالَ الصّادِقُ علیه السلام : «اَلاْءَیامُ ثَلاثَةٌ
فَیوْمٌ مَضی لایدْرَک، وَ یوْمٌ النّاسُ فیهِ فَینْبَغی أَنْ
یغْتَنِمُوهُ، وَ غَدا إِنَّما فی أَیدیهِمْ أَمَلُهُ»؛(93)
امام صادق علیه السلام فرموده: «ایام زندگی سه روز است:
روزی که گذشته و برگشت ندارد، روزی که هم اکنون موجود است و
باید مغتنمش داشت و فردایی که نیامده و تنها، آرزوی آن در دست
مردم است».
متأسفانه باید اقرار کرد که در نتیجه وضع اسفبار زندگی
امروز، نصف بیشتر تختخواب های بیمارستان ها را اشخاصی اشغال
کرده اند که بیماری آنها عصبی و روحی است. یعنی بیمارانی که
پشتشان زیر بار نگرانی های گذشته و ترس از آینده خم شده است.
مع هذا اکثر این بیماران می توانند به زودی شفایافته و از
تختخواب به زیر آیند و با قیافه های خندان و خوشحال در خیابان
ها راه بروند، به شرط آن که حساب هر روز را جداگانه نگاه دارند
و دیروز را در امروز و امروز را در کار فردا دخالت ندهند.
ما در حال حاضر در نقطه تلاقی گذشته و آینده معدوم قرار
گرفته ایم و محال است حتی برای یک ثانیه هم بتوانیم در یکی از
این دو زمان غیرموجود زندگی کنیم. هر چند در این راه بکوشیم و
به خود زحمت بدهیم، جز درهم شکستن فکر و جسم نتیجه ای نخواهیم
گرفت، پس چرا به یگانه زمانی که در آن زندگی می کنیم راضی
نباشیم.(94)
عمر گران قدر که مایه پیروزی و سعادت انسان ها است، به جبر
سپری می گردد. اگر دوران عمر را با واحد تنفس محاسبه کنیم، آن
می شود که در هر نفس یک واحد از نقد عمر ما کم می شود و به قدر
یک نفس، به پایان زندگی نزدیک تر می شویم. این ما هستیم که می
توانیم واحدهای عمر را در اعمال ثمربخش و مفید صرف کنیم و بهره
مند شویم، یا در مجاری بیهوده و احیانا زیان بار به کار
اندازیم و متضرر گردیم.
کسی که در یک روز، چند ساعت و حتی چند دقیقه از وقت خود را
در افسوس بر گذشته صرف می کند، نه تنها امروزش به تلخی و
ناراحتی طی می شود، بلکه با این کار، قسمتی از نقد عمر خویش را
تضییع می کند و زمینه نگرانی و بدبختی فردای خود را نیز مهیا
می سازد.
قالَ عَلِی علیه السلام : «اَلاْءِشْتِغالُ بِالْفائِتِ
یضَیعُ الْوَقْتَ»؛(95)
علی علیه السلام فرموده: «خود را به گذشته مشغول کردن و به
چیزی که از دست رفته افسوس خوردن، وقت را ضایع می کند و عمر
عزیز را به هدر می دهد».
ترس از آینده
ترس از آینده نیز مانند افسوس بر گذشته، مایه نگرانی، باعث
اتلاف عمر و سد راه فعالیت های مفید و ثمربخش است. آتیه هر
انسانی به وضع کنونی او بستگی دارد. کسی که از فرصت موجود به
درستی استفاده می کند و وظایف امروز خود را به خوبی انجام می
دهد، علی القاعده فردایی خوب و درخشان خواهد داشت. بدبختانه
ترس از آینده در وضع موجود اخلال می کند، آدمی را از فعالیت
صحیح باز می دارد، در حال حاضر ناراحتی و رنج روحی به بار می
آورد و فردا را تیره و تار می سازد.
قالَ عَلِی علیه السلام : «حَلاوَةُ الاْءَمْنِ ینَکدُها
مَرُّ الْخَوْفِ وَ الْحَذَرِ»؛(96)
علی علیه السلام فرمود: «شیرینی آرامش فکر و ایمنی خاطر را،
تلخی ترس و برحذر بودن، تیره و کدر می سازد».
تجزیه و تحلیل افکار طوفانی
یکی دیگر از طرق مبارزه با نگرانی، تجزیه و تحلیل آن چیزی
است که باعث آشفتگی خاطر گردیده و ناآرامی و بی قراری به بار
آورده است. بسیار اتفاق می افتد که بر اثر یک حادثه، دچار
تشویش و اضطراب می شویم. وحشت تمام وجودمان را فرا می گیرد و
خواب و آرامش را از ما سلب می کند، ولی اضطرابمان مبهم و تاریک
است. نمی دانیم برای چه مشوشیم، از چه چیزهایی می ترسیم و چه
خطراتی ما را تهدید می کند که تا این حد ناراحت و نگرانیم.
بدبختانه در این مواقع، نیروی تخیل هم به کار می افتد و با
تصورات موهوم، نگرانی را تشدید می کند، بر اضطراب و وحشتمان می
افزاید و خطرات ناشناخته و مجهول را بزرگ تر جلوه می دهد. اگر
این وضع جانکاه و طاقت فرسا مدتی ادامه پیدا کند و ضمیر ما هم
چنان آشفته و طوفانی باشد، طولی نمی کشد که مزاج منحرف می
گردد، سلامتی به خطر می افتد و سرانجام ممکن است عوارض جبران
ناپذیری به بار آید.