نتایج و آثار رفتاری ایمان به خدا
موءمنین در رفتارشان نیز با دیگران فرق اساس دارند که به برخی از آنها اشاره می شود:
الف: ترس در وجودشان نیست و به خود حزن و غمی راه نمی دهند: «الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم ولا هم یحزنون
؛(162)
آگاه باشید (دوستان) و اولیای الهی نه ترسی دارند و نه غمگین می شوند».
کسی که خلافی ندارد و خدا را نیز عادل می داند که کسی را بی گناه عذاب نمی کند،
و در زیر چتر و حمایت خدای قادر مهربان است، وجهی ندارد که بترسد یا غمگین باشد.
بلی ترس وغم، از آنِ متخلفان و متمردان از دستورهای خدا و بالأخره از آنِ دشمنان خداست.
ب: پایبند به تعهدات خود می باشند.
ج: در روابط فردی و اجتماعی قابل اعتمادند.
د: از رفتارهای ناهنجار جنسی اجتناب می کنند، عفیف و پاک دامن هستند.
ه: به فرایض دینی و دستورهای الهی پایبندند.
و: به خاطر اعمال و رفتار درست خود اهل نجات و بهشت اند: «قد افلح المومنون، الذینهم فی صلوتهم خاشعون، والذینهم عن اللغو معرضون، والذینهم للزکات فاعلون، و الذینهم لفروجهم حافظون.......... و الذینهم لاماناتهم و عهدهم راعون، و الذینهم علی صلوتهم یحافظون، اولئک هم الوارثون، الذین یرثون الفردوس و هم فیها خالدون؛(163) موءمنان رستگار شدند، آنها که در نمازشان خشوع دارند، و آنها که از لغو و بیهودگی روی گردانند، و آنها که زکات می پردازند، و آنها که دامان خود را (از آلوده شدن به بی عفتی) حفظ می کنند،... و آنها که امانت ها و عهد خود را رعایت می کنند، و آنها که بر نمازهای شان مواظبت می نمایند، (آری) آنها وارثانند (وارثانی که) بهشت برین را ارث می برند، و جاودانه در آن خواهند ماند».
ز: در برابر حوادث تسلیم نیستند و با تکیه بر قدرت لایزال الهی با آن مقابله می کنند.
ح: احساس کهتری و خودکم بینی و حقارت در برابر دیگران ندارند: «و لا تهنوا ولا تحزنوا و انتم الأعلون ان کنتم مومنین؛(164) و سست نشوید، و غمگین نگردید، و شما برترید اگر ایمان داشته باشید».
3. انجام عمل صالح
هر جا سخن از ایمان است بلافاصله عمل صالح نیز مطرح می شود، گویی این دو لازم و ملزوم یکدیگرند و اساساً موءمنان با اعمال شایسته خود شناخته می شوند. طبق بیان قرآن کریم نتیجه عمل صالح (هرگونه رفتار سالم از روی عدل و انصاف) در این عالم حیات طیبه است؛ یعنی کسانی که دارای عمل صالح هستند زندگی پاکیزه از هر نوع آلودگی و ظلم و نگرانی و قرین آرامش و رفاه دارند: «من عمل صالحاً من ذکر او انثی و هو مومن فلنحیینه حیاتاً طیبه و لنجزینهم اجرهم بأحسن ما کانوا یعلمون؛(165)هرکس کار شایسته ای انجام دهد خواه مرد باشد یازن، در حالی که موءمن است، او را به حیاتی پاک زنده می داریم و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام می دادند، خواهیم داد».
در مقابل آنها که از خدا بریدند و از یاد خدا اعراض نمودند زندگی سخت و همراه بااضطراب و دلهره خواهند داشت: «من اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا؛(166) هرکس از یاد من روی گردان شود، زندگی سخت (وتنگی) خواهد داشت». حاصل این که عمل صالح زمینه ساز زندگی سالم همراه با رفاه و آرامش است و از زندگی سخت و توأم با اضطراب جلوگیری می کند.
4. تقوی
تقوی لازمه زندگی هر فردی است که می خواهد زندگی انسانی همراه با آرامش و آسایش داشته باشد و تحت فرمان عقل زندگی کند. در قرآن کریم و روایات اهل بیت علیه السلام برای تقوی آثار فراوانی نقل شده که از جمله آنهاست:
الف: روشن بینی؛ چشمِ دل انسان در اثر تقوی باز می شود و حقایق عالم را آن چنان که هست می بیند و در تشخیص وظایف دینی خود (که در این برهه از زمان از مشکل ترین مشکلات برای اهل ایمان است) از یک آگاهی باطنی الهی برخوردار می گردد که در هیچ مورد دچار شک و تردید (که از جمله بیماری های روانی به حساب می آیند) نمی گردد؛ زیرا وظایف برای او به خاطر تعلیم باطنی الهی و نوارنیت ضمیر، روشن می گردد: «یا ایها الذین امنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا؛(167)
ای کسانی که ایمان آورده اید، اگر از (مخالفت فرمان خدا) بپرهیزید، برای شما وسیله ای جهت جدا ساختن حق از باطل قرار می دهد (روشن بینی خاصی که در پرتو آن، حق را ار باطل خواهید شناخت)». و در آیه دیگر می فرماید: «و اتقوالله و یعلمکم الله؛(168) از خدا بپرهیزید و خداوند به شما تعلیم می دهد».
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: از فراست موءمن بپرهیزید که موءمن با نور خدا نگاه می کند:
«إتَّقوُا فَرَاسَةَ الْمُوءْمِنِ فَإنَّهُ ینْظُرُ بِنوُرِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ».(169)
ب: حفاظت و حراست؛ انسان های با تقوی از شر اشرار و کید دشمنان در امانند و مکر آنان هیچ گاه بر ضرر اهل تقوی تمام نمی شود: «و ان تصبروا و تتقوا لا یضرکم کیدهم شیئا؛(170) اگر (در برابر دشمنانتات) استقامت به خرج داده و پرهیزکاری پیشه کنید نقشه های(خائنانه) آنها به شما زیانی نمی رساند».
ج: نجات از سختی ها و روزی بی حساب؛ خداوند برای اهل تقوی راه خروج از سختی ها و مشکلات زندگی را مقرر فرموده و برای آنان روزی بی حساب و پیش بینی نشده تقدیر کرده است: «و من یتق الله یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لا یحتسب؛(171) هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می سازد و او را از جایی که گمان ندارد روزی می دهد».
د. بخشش گناهان؛ اگر اهل تقوی مرتکب گناهی بشوند خداوند به خاطر آن حالت پرهیزکاری که در آنهاست، از لغزش های شان می گذرد و آنها را مورد عفو قرار می دهد: «یا ایها الذین آمنوا اتقوالله... یصلح لکم اعمالکم و یغفر لکم ذنوبکم؛(172)ای کسانی که ایمان آورده اید، تقوی الهی پیشه کنید... تا خدا کارهای شما را اصلاح کند و گناهان تان را بیامرزد».
ه. دخول در بهشت؛ از آیات متعدد قرآن کریم استفاده می شود که اهل تقوی اهل بهشت اند و در جوار رحمت الهی زندگی می کنند: «ان المتقیین فی جنات و عیون ادخلوها بسلام آمنین؛(173) به یقین پرهیزکاران در باغ های (سرسبز بهشت) در کنار چشمه ها هستند، (فرشتگان به آنها می گویند) با سلامت و امنیت داخل این باغ ها شوید».
با دقت در آیات فوق معلوم می شود که آنچه که برای انسان ممکن است در زندگی مایه اضطراب، دلهره و غمگینی شود (چه برای زندگی دنیایی و چه برای زندگی اخروی) و باعث بیماری روانی گردد، با تقوی پیش گیری می شود و انسان در پناه تقوی دارای زندگی آرام می شود؛ لذا مشاهده می شود که اهل تقوی بدون هیچ گونه تشویش خاطر و دلهره و استرس [حتی آنها که زندگی فقیرانه دارند[ زندگی را می گذرانند در حالی که ثروتمندان و قدرتمندان بی تقوی با دلهره و اضطراب زندگی می کنند.
5. یاد خدا
یاد خدا مایه آرامش دل هاست؛ لذا دل هایی که متوجه غیرخدایند (خواه آن غیر، قدرتمندان و حاکمان باشند یا قبیله، عشیره، زن وفرزند، مال و منصب و هر چیزی غیرخدا) هیچ گاه آرام و قرار ندارند. چون هیچ چیزی نمی تواند انسان را راضی کند. به هرچه برسد، افزون از آن را می طلبد، تنها چیزی که مایه آرامش است و درون انسان را راضی می کند یاد خداست. انسانی که دایم به یاد خداست و به خدا دل بسته است، چشم داشتی به چیز دیگر ندارد تا برای آن مضطرب و ناآرام باشد. تجربه نشان داده است که انسان اگر همه وسایل مورد نیاز زندگی را حتی چند برابر عمرش داشته باشد، باز فطرت کمال خواهی او و درون خداخواه او آرام نمی گیرد. چه زیبا فرمود قرآن کریم: «الا بذکر الله تطمئن القلوب؛(174)آگاه باشید، تنها با یاد خدا دل ها آرامش می یابد». باید توجه داشت که منظو از ذکر (یاد خدا) تنها ذکر زبانی و گفتن لااله الاالله، سبحان الله و الحمدلله، نیست؛ بلکه منظور هر چیزی است که انسان را به یاد خدا اندازد، حال ذکر زبانی باشد یا ترک گناه هنگام مواجهه با آن، شکیبایی هنگام مصایب و مشکلات، توسل و تمسک به پیامبران خدا و اولیای الهی، توجه به قرآن و نماز و سایر دستورهای دینی که هریک به نوبه خود انسان را به یا خدا می اندازد. چرا که کارها باید برای خدا انجام گیرد. به هرحال یکی از عوامل بهداشت و پیش گیری از بیماری های روانی همان به یاد خدا بودن است.
6. توکل به خدا
در اتکا به نیرویی برتر از همه نیروها، احساس آرامش عمیقی به انسان دست می دهد در تعالیم دینی هرجا خواستند انسان را به کاری وادار نمایند و ترس و نگرانی را از او بگیرند، توکل به خدا را مطرح می کنند و به انسان ها اعلام می دارند که از مشکلات نهراسند وآن کارمشکل را با اتکاء به خداو نیروی لایزال او شروع کنند و خدا آنها را کمک می کند، زیرا توکل مانع ایجاد احساسِ درماندگی و ناامیدی می شود. کسی که به خدا توکل نماید هیچ گاه شکست نمی خورد و در بین راه درمانده نمی شود و تحمل زحمت و مشکلات بر او آسان می شود چرا که: «و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بالغ امره، قد جعل الله لکل شیئ قدرآ؛(175) هرکس برخدا توکل کند، کفایت امرش را می کند، خداوند فرمان خود را به انجام می رساند و خدا برای هر چیزی اندازه ای قرار داده است» و « الذین قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایماناً و قالوا حسبنا الله و نعم الوکیل؛(176) اینها (یاران پیامبر در غزوه حمراءالاسد) کسانی بودند که بعضی از مردم (کاروان عبدالقیس که از مکه به مدینه می رفتند) به آنها گفتند مردم (لشکر ابوسفیان) برای (حمله به) شما اجتماع کردند از آنها بترسید؛ اما آنها ایمان شان زیادتر شد و گفتند خدا ما را کافی است و بهترین حامی ماست».
چنان چه ملاحظه می کنید انسان های متکی به خدا هر چند شکست خوده (در جنگ احد) و فاقد سلاح مدرن آن روز با جمعیتی اندک در برابر دشمن به ظاهر پیروز در جنگ احد، چه موضع گیری قوی و درستی داشتند و ابدا در خود احساس ترس و هراس و اضطراب نکرده بلکه بر ایمان شان افزوده شد. این است که می گوییم یکی از عوامل پیش گیری از بیماری روانی، استرس و نگرانی، توکل به خدای قوی، قدرتمند و مهربان است.
7. دل بسته نبودن به دنیا
براساس آیات و روایات اهل بیت، علیه السلام ریشه ومنشأ همه مفاسد این عالم محبت و دل بستگی به دنیا و مظاهر آن است: « إعْلَمْ أَنَّ کلَّ فِتْنَةٍ بَذرُهَا حُبُّ الدُّنیا؛(177)خداوند سبحان به موسای کلیم وحی فرستاد که بدان بذر همه فتنه ها، دوستی و دل بستگی دنیاست».
و امام صادق علیه السلام فرمود:
رَأسُ کلِّ خَطِیئَةٍ حُبُّ الدُّنیا؛(178) سر همه خطاها، محبت دنیاست».
و علی علیه السلام فرمود:
«حُبُّ الدُّنیا رَأسُ الفِتَنِ وَ أصْلُ المِحَنِ؛(179) دوستی دنیا سر همه فتنه ها و ریشه همه محنت ها و غمگینی هاست».
در قرآن کریم حیات دنیا به عنوان متاع غرور وفریب معرفی شده است: «و ما الحیاه الدنیا الا متاع الغرور»(180).
علی علیه السلام فرمود: اعتماد و دل بستگی به دنیا مصداق بزرگ ترین غرور و فریب است؛
«سُکونُ النَّفْسِ اِلی الدُّنیا مِنْ اَعْظَمِ الْغُرُور».(181)
امام صادق علیه السلام می فرماید: حال که دنیا گذشتنی و فانی است، دل بستگی به آنها چه معنایی دارد؛
«اِنْ کانَتِ الدُّنیا فَانِیةً فَالطُّمَأنِینَةُ اِلیهَا لِمَاَذا؟»(182)
امام علی علیه السلام در وصیتش به امام حسن علیه السلام فرمود:
«...لاتَکنِ الدُّنْیا اَکبَرُ هَمِّک...؛(183)دنیا را بزرگ ترین هدف و مقصود خود قرار نده».
و بالأخره جمع بین دنیا و آخرت نمی توان کرد و در یک دل نمی توان محبت خدا و محبت دنیا را جمع کرد.(184) حال که دنیا این است معلوم است که دل بستگی به آن، زندگی را تباه و دل ها را مضطرب و بی قرار می سازد. پس دل نبستن به آن و بی اعتنایی به مظاهر آن مایه رهایی از بسیاری از غم ها، اندوه ها، استرس ها و نگرانی هاست؛ لذا بی اعتنا بودن به آن یکی از عوامل بهداشت روان و پیش گیری از بیماری روانی است. البته باید توجه داشت دل بسته نبودن به دنیا به معنای استفاده نکردن از مواهب الهی در این عالم نیست.
8. پرداختن زکات
پرداخت زکات و انفاق ها به اهلش و دعای آنها در برابر این عمل باعث برکت در مال و کسب آرامش در روان می گردد: «خذ من اموالهم صدقه تطهرهم و تزکیهم بها و صل علیهم ان صلواتک سکن لهم ولله سمع علیم؛
(185) از اموال آنها صدقه ای (به عنوان زکات) بگیر تا به وسیله آن، آنها را پاک سازی و پرورش دهی و (به هنگام گرفتن زکات) به آنها دعاکن، که دعای تو مایه آرامش آنهاست و خداوند شنوا و داناست». در این آیه شریفه به دو قسمت از فلسفه اخلاقی، روانی و اجتماعی زکات اشاره شد که ای پیامبر، تو با گرفتن زکات از مال آنها، هم آنان را پاک می کنی و هم نمو و پرورش می دهی. آنها را از رذایل اخلاقی، از دنیاپرستی و بخل و امساک، پاک می کنی و نهال نوع دوستی، سخاوت و توجه به حقوق دیگران را در آنها پرورش می دهی، از این گذشته مفاسد و آلودگی هایی که در جامعه به خاطر فقر و فاصله طبقاتی و محرومیتِ گروهی از جامعه به وجود می آید، با انجام این فریضه الهی بر می چینی و صحنه اجتماع را از این آلودگی ها پاک می سازی. در جمله بعدی فرمود: در هنگام گرفتن زکات بر آنها دعا کن و درود فرست که این دعا و درودِ تو، مایه آرامش خاطر آنهاست. چرا که در پرتو این دعا رحمت الهی بر دل و جان آنها نازل می شود، آن گونه که آن را احساس می کنند، بعلاوه که قدردانی پیامبر و یا کسانی که در جای او قرار می گیرند ازمردم به خاطر پرداخت زکات، یک نوع آرامش روحی و فکری به آنها می بخشد که اگر ظاهراً چیزی را از دست داده اند بهتر از آن را به دست آوده اند. جالب این که در هیچ جای دنیا تاکنون شنیده نشده که ماموران وصول مالیات موظف باشند از مردم تشکر کنند، ولی در اسلام این دستور به عنوان یک حکم مستحب در برنامه های اسلامی وجود دارد. بنابراین پرداخت زکات یکی از عوامل آرامش روانی انسان به حساب می آید.
9. ازدواج
در قرآن کریم ازدواج به عنوان یکی از آیات الهی و وجود همسر به عنوان عامل تسکین و آرامش معرفی شده است: «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه؛(186) از نشانه های او (خدا) این است که همسرانی از جنس شما برای شما آفرید، تا در کنار آنها آرامش بیابید و در میان شما مودت ورحمت قرار داد».
در آیه دیگر حضرت حوا را وسیله آرامش و مایه تسکین حضرت آدم علیه السلام معرفی کرد: «و جعل منها زوجها لیسکن الیها».(187)
این آرامش از آنجا ناشی می شود که این دو جنس، مکمل یک دیگر و مایه شکوفایی و نشاط و پرورش یک دیگرند؛ به طوری که هر یک بدون دیگری ناقص است و طبیعی است که میان موجود و مکمل وجود او باید جاذبه، وجود داشته باشد که در آیه فوق از آن به «مودت و رحمت» یاد شده است.
این آرامش و سکون ممکن است از نظر جسمی و یا از نظر روحی و یا ازنظر فردی و اجتماعی باشد. بیماری هایی که به خاطر ترک ازدواج برای جسم انسان پیش می آید قابل انکار نیست؛ البته بیماری های روانی مشهودتر و ملموس تر است، عدم تعادل روحی و ناآرامی های روانی که افراد مجرد با آن دست به گریبانند، کم و بیش بر همه روشن است.
از نظر اجتماعی افراد مجرّد کمتر احساس مسئولیت می کنند و به همین جهت انتحار و خود کشی در میان افراد مجرّد بیشتر دیده می شود و جنایات هولناک نیز از آنها بیشتر سرمی زند. هنگامی که انسان از مرحله تجرّد گام به مرحله زندگی خانوادگی می گذارد، شخصیت تازه ای در خود می یابد و احساس مسئولیت بیشتری می کند و همین است معنای احساس آرامش در سایه ازدواج.(188)
10. شرح صدر
شرح صدر در قرآن کریم در مقابل قساوت قلب قرار گرفت قساوت قلب نوعی بیماری روانی است که انسان های قسی القلب در دنیا از پذیرش معارف و
دستورهای الهی سرباز می زنند و از یاد خدا اعراض دارند. در نتیجه گمراه می شوند و در آخرت به عذاب الهی مبتلا می شوند. اما افرادی که دارای شرح صدر هستند یعنی از نورانیت دل و صفای ضمیر برخوردارند، در پذیرش دین و قوانین الهی مشکلی ندارند. در نتیجه اهل هدایت و در صراط مستقیم حق اند. و در قیامت نیز اهل نجاتند. معلوم است که اگر آرامشی برای انسان متصور است برای این گونه افراد است: «افمن شرح الله صدره للاسلام فهو علی نور من ربه فویل للقاسیه قلوبهم من ذکرالله اولئک فی ضلال مبین؛(189) آیا کسی که خدا سینه اش را برای اسلام گشاده است و بر فراز مرکبی از نور قرارگرفته (هم چون کوردلان گمراه است) وای بر آنان که قلب های سخت در برابر ذکر خدا دارند، آنها در گمراهی آشکاری هستند».
11. ظلم نکردن
«الذین آمنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الامن و هم مهتدون؛
(190) آنها که ایمان آوردند وایمان خود را باظلم و ستم نیامیختند، امنیت برای آنهاست و هدایت مخصوص آنان است».
با دقت در این آیه روشن می شود که امنیت و آرامش روانی تنها موقعی به دست می آید که در جوامع بشری دو اصل حاکم باشد: ایمان و عدالت اجتماعی؛ چرا که اگر پایه های ایمان به خدا متزلزل گردد واحساس مسوءولیت در برابر پروردگار از میان برود و عدالت اجتماعی جای خود را به ظلم و ستم بسپارد، امنیت از آن جامعه رخ برمی بندد. به همین دلیل با تمام تلاش و کوششی که جمعی از اندیشمندان جهان برای برچیدن بساط ناامنی های مختلف در دنیا می کنند روز به روز فاصله مردم جهان از آرامش و امنیت واقعی دورتر می گردد. این نیست مگر آن که آن دو اصلِ آیه فوق، از عالم برداشته شده است؛ یعنی پایه های ایمان لرزان و
ظلم جای عدالت را گرفته است. به هر حالت تأثیر ایمان در آرامش و امنیت روانی برای هیچ کس جای تردید نیست همان طور که ناراحتی وجدان و سلب آرامش روانی به خاطر ارتکاب ظلم بر کسی پوشیده نیست.
12. مطالعه و آگاهی نسبت به تاریخ گذشتگان
گاهی که انسان در برابر کج اندیشی ها، لجاجت ها، عنادها، نابخردی ها، و بالأخره ناسپاسی های دیگران قرار می گیرد، ممکن است گرد و غبار یأس و نومیدی و حالت اضطراب و تشویشِ خاطر و نگرانی از موفق نشدن، بر چهره او بنشیند و بخواهد از ادامه کار عقب نشینی کند و یا با نگرانی به آن کار بپردازد، ولی وقتی به تاریخ گذشتگان مراجعه کند و ببیند همه مصلحان و پیامبران الهی به این مشکل مبتلا بودند، لکن با استقامت و صبرشان بر مشکلات فایق آمده و نام نیکشان برصفحه تاریخ بشر می درخشد؛ اما از ستم گران لجوج و دشمنان عنودشان اثری نیست. اینجاست که اراده قوی می شود و قلب آرام می گیرد و با اطمینان خاطر و با قدرت و پشت کار بی سابقه به کارش ادامه می دهد.
خدای سبحان، برای آرامش روان و تثبیت قلبِ پیامبر، تاریخ انبیاء گذشته را بر او نقل و او را از این طریق تقویت می کرد و آرامش می بخشید: «و کلا نقص علیک من انباء الرسل ما نثبت به فوادک؛(191)ما هر یک از سرگذشت های انبیا را برای تو بازگو کردیم، تا قلبت آرام (و اراده ات قوی) گردد».
13. تاریکی شب
«وجعل الیل سکناً؛(192) خداوند تاریکی شب را مایه آرامش قرار داد».
14. خواب
«و جعل الیل سکناً والنوم سباتاً؛(193) خداوند تاریکی شب و خواب را مایه آرامش قرار داد».
15. خانه های مسکونی
« والله جعل لکم من بیوتکم سکنا؛(194)خداوند خانه های شما را برای شما محل سکونت و مایه آرامش قرار داد».
با مراجعه به قرآن و روایات عوامل آرامش وطمأنینه و بهداشت روان بسیار است که در این فصل همین 15 نمونه کافی است.
فصل پنجم: دین و درمان بیماری های روانی
چنان چه در فصل پیشین اشاره شد تعلیم مربوط به سلامت روان انسان در اسلام، بخشی جنبه بهداشتی و بخشی جنبه درمانی دارد. بخش بهداشتی در فصل قبل مورد توجه و بررسی قرار گرفت اینک به بخش درمانی آن می پردازیم. در اسلام نخست کوشش بر این است که انسان ها مبتلا به بیماری های روانی نشوند، اما اگر کسی به هر دلیل مبتلا شد برای درمان آن هم دستوراهایی داده شد که اگر بیمار به آن دستوراها عمل کند شفا خواهد یافت. حال به بعضی از آن تعالیم درمانی اشاره می کنیم:
عوامل درمان بیماری های روانی
1. صبر و شکیبایی
صبر یکی از اساسی ترین روش های مقابله با استرس و عوارض ناشی از آن می باشد. عامل اصلی پیروزی بر مشکلات و حوادث صبر است؛ لذا در اسلام برای پیروزی برشداید و مشکلات و حتی پیروزی و غلبه بر دشمن ظاهری در میدان جنگ دستور صبر داده اند و فرمودند از صبر کمک بگیرید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ؛(195) ای موءمنین در برابر حوادث سخت و دشوار زندگی از صبر و استقامت و نماز کمک بگیرید زیرا خدا با صابران است».
علی علیه السلام می فرماید: آنی که متکفل پیروزی است صبر است؛
الصَّبرُ کفیلُ الظَّفر»(196) و اگر می خواهی در برابر حوادث سر بلند و پیروز باشی باید صبر پیشه کنی؛ إِصبِرْ ظَْْفَرْ».(197)
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: و تنها چیزی که از آن امید فرج و نجات در برابر مشکلات است صبر است؛
بِالصَّبْرِیتَوَقَّعُ الفَرَجَ».(198)
علی علیه السلام فرمود: کلید درک مطلوب و رسیدن به هدف، صبر است؛ الصَّبْرُ مَفتَاحُ الدَّرک».
(199)
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
«انَّ النَصْرَمَعَ الصَّبْرِ؛(200)
پیروزی تنها با صبر میسر است»، خواه در میدان جنگ و خواه در برابر مشکلات و حوادث.
علی علیه السلام عامل نگهدارنده و حافظ انسان در برابر ناملایمات را صبر معرفی می کند:
«
اَلتَّصَبُّرُ عَلَی المَکروُهِ یعْصِمُ الْقَلْبِ»(201)
لذا اگر می خواهی در این عالمِ پر درد و رنج از عواقب دردناک ناملایمات
در امان بمانی خودت را به صبر عادت ده، زیرا صبر بهترین مخلوقی است که خدا آفریده است؛
عَوِّدْ نَفْسَک التَصَبُّرُ عَلَی الْمَکروُهِ فَنِعْمَ الْخَلْقُ الصَّّبْرُ».
(202)
این است که در قرآن کریم حدود هفتاد مورد از صبر سخن به میان آمده و مورد تأکید قرار گرفته است. بنابراین، به عکس آنچه بعضی گمان می کنند، صبر به معنای تحمل بدبختی ها و تن دادن به حوادث ناگوار، و تسلیم در برابر آنها نیست؛ بلکه صبر به معنای پایداری، استقامت و وسیله ای برای پیروزی و غلبه بر مشکلات است؛ زیرا صبر موجب افزایش ظرفیت برخورد با حوادث استرس زا و مانع بی تابی و اختلال در تدبیر و چاره اندیشی است. این است که صبر یکی از عوامل درمان بیماری های روانی است.
2. صلوات (نماز)
در بین عبادات هیچ عبادتی مانند نماز نیست. نماز بهترین وسیله برای ارتباط انسان با خدای متعال است و به خاطر توجه دادن نفس انسان به خدای قادر مطلق و حکیم علی الاطلاق، مصائب و مشکلات را از یاد او برده و باعث آرامش او می شود؛ لذا در قرآن کریم به موءمنین دستور استعانت و کمک جستن از نماز داده شده است: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ»(203) از سوی دیگر گناه و منکرات از عوامل استرس زا و مشکل آفرین است و نماز مانع از گناه و در نتیجه وسیله ای برای آرامش است «انَّ الصَّلَاةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنکرِ»(204) طبیعت نماز از آن جا که انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده یعنی اعتقاد به مبدأ و معاد می اندازد، اثر بازدارندگی از فحشا و منکرات دارد. انسانی که به نماز می ایستد، تکبیر می گوید، خدا را از همه چیز برتر و بالاتر می شمرد، به یاد نعمت های او می افتد، حمد و سپاس او می گوید، او را به رحمانیت و رحیمیت می ستاید، به یاد روز جزای او می افتد، اعتراف به بندگی او می کند، از او یاری می طلبد، صراط مستقیم از او طلب می کند و از راه کسانی که بر آنها غضب شده و گمراهان، به خدا پناه می برد. (مضمون سوره حمد) بدون شک در قلب وروح چنین انسانی جنبشی به سوی حق و حرکتی به سوی پاکی و جهشی به سوی تقوی، پیدا می شود و در این حالت از اطمینان و آرامش خاصی برخوردار می گردد. این است که گفته شد در شداید و مشکلات به نماز پناه برید و از آن کمک گیرید.
3. دعا و نیایش
بی تردید یکی از سرچشمه های آرامش روان، دعا و نیایش است که در حقیقت تجلی قلبی ارتباط با خداست که می تواند از اضطراب و نگرانی آدمی بکاهد و یا از بروز آن پیش گیری نماید. قطعاً ایمان به خدا، با جلوه های مختلف در زندگی روزمره انسان می درخشد و دعا و نیایش، گونه ای از تجلی ایمان به خدا در زندگی است.
در اهمیت دعا همین بس که قرآن کریم از زبان خدا می فرماید:
ای پیامبر! به بندگانم بگو اگر نبود دعای شما، پروردگارم اعتنایی به شما نمی کرد:
«قُلْ مَا یعْبَأُ بِکمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاوءُکمْ».
(205)
به قول استاد حسن زاده آملی: دل بی دعا بها ندارد و دلی بی بها، بها ندارد:
«قُل مَا یعبأُ ُبِکم رَبِّی لَولاَ دَعَائُکم»(206)
نخستین چیزی که توجه بشر را در راه مبارزه با بیماری ها، به خود جلب کرده
و می کند، بهره گیری از دو روش مادی و معنوی است که
امروزه نیز در اکثر نقاط جهان از این دو روش، کم و بیش استفاده می شود.
منظور از راه و روش مادی، استفاده از داروها، درخواست کمک از
طبیبان و بهره گیری از تمامی روش هایی است که به نوعی در بهبود سلامت انسان
موءثرند که گیاه درمانی نمونه بارز آن است. منظور از راه و روش معنوی،
همان دعا، نیایش، توسل و درخواست از خدای بزرگ است. این روش در نظر
انسان های موءمنِ به خدا، از جایگاه والایی برخوردار می باشد. دعا، توسل، نذر،
صدقه، قربانی و.... از نمونه های بارز آن است. گر چه از لحاظ تاریخی روشن
نیست که بشر از چه زمانی به خواص گیاهان آشنا شده و از آن به عنوان غذا
و دارو استفاده کرده است و به دعا رو آورده است ولی آن چه مسلم است،
بشر در طول تاریخ زندگی خود، برای معالجه بیماران از دعا و گیاه استفاده کرده است.
لذا کسی نمی تواند، نقش دعا و معنویت را برای ایجاد روحیه مقاومت
و امیدواری و سلامت روان و هم چنین نقش علم گیاه شناسی و دارودرمانی را
در معالجه بیماران، انکار نماید. به همین جهت است که کسانی که سخن از دعادرمانی و اهمیت آن
دارند نمی خواهند نقش دارودرمانی را منکر شوند و بگویند که دانشکده های علوم پزشکی
و کارخانه های داروسازی را تعطیل کنید و به سوی مساجد، معابد، مشاهد مشرفه،
وآرامگاه های امام زادگان رو آورید و با تضرع و دعا خود را معالجه نمایید،
بلکه با مراجعه به روایات خاندان عصمت و طهارت روشن می شود که آنان در مواردی، بیماران
را به طبیب و خوردن دارو ارشاد کرده اند و در مواردی هم دستور دعا داده اند.