بخش پنجم: آداب خواندن قرآن
تـلاوت:
قرآن كريم وديگر كتب آسمانى واساسا هر نوع متن مذهبى علاوه بر قرائت يك نوع تلاوت دادند
وبايد آنها را تلاوت كرد «تلاوت» از ماده تلى، يتلو است كه در لغت به دو معنى آمده
است: يكى پيروى وتبعيت كردن وديگر خواندن يك متن از روى تدبر (243) . وقتى
گفته مىشود كه قرآن تلاوت كرد در واقع هر دو معنى مورد نظر است يعنى قرآن را از
روى تدبر خواند واز آن پيروى كرد بنابراين در «تلاوت» علاوه بر خواندن يك نوع عمل
كردن هم هست واگر هم عمل نباشد لااقل انتظار وتوقع آن موجود است.
براى همين است كه تلاوت مخصوص متون مذهبى وكتابهاى آسمانى
وآيات الهى است وبه خواندن نامه ويا يك كتاب معمولى تلاوت گفته نمىشود.
يكى از وظايف مهم انبياء عليهمالسلام «تلاوت آيات الهى»
بود كه مىبايست سخنان خدا را با روشى كه مخصوص آنهاست به مردم ابلاغ مىكردند
ومىخواندند واين وظيفه كه همان وظيفه پيامرسانى است موجب مواجهه ورودرروئى
پيامبران با مردم مىشد وعكسالعملهاى مختلفى را سبب مىگرديد البته پيش ازاين
مرحله، خداوند خود آياتش را بر پيامبران تلاوت مىكرد وآنگاه آنها مأمور به تلاوت
بر مردم مىشدند.
تلك آياتاللهنتلوها عليكبالحق وانك
لمنالمرسلين (244)
اين آيات خداست كه به حق بر تو تلاوت مىكنيم وهمانا تو
از فرستادگان هستى.
اين وظيفه يعنى تلاوت آيات خدا در موارد متعددى در قرآن
كريم براى پيامبران اثبات شده ويكى از هدفهاى رسالت انبياء همان تلاوت آيات معرفى
شده است:
كما ارسلنافيكم رسولا منكم يتلوا عليكم
آياتنا (245)
همانگونه كه در ميان شما پيامبرى از خودتان فرستاديم تا
آيات ما را بر شما تلاوت كند.
هوالذى بعث فى الاميين رسولا منهم يتلوا
عليهم آياته (246)
خداوند كسى است كه در ميان امّىها پيامبرى از خودشان
مبعوث كرد تا آيات او را تلاوت كند.
در مقابل تلاوت آيات خدا كه توسط پيامبران صورت مىگرفت
مردم چند نوع عكسالعمل از خود نشان مىدادند. گاهى عكسالعمل آنها مساعد بود ودر
جهت اهداف انبياء عليهمالسلام حركت مىكرد وموجب افزايش ايمان افراد وانتشار اهداف
آن پيامبر مىشد وگاهى هم پاسخ نامطلوبى مىدادند ودر مقابل تلاوت آيات خدا به
مسخره كردن ويا تكذيب آن مىپرداختند واين به وضع محيط وروحيههاى متفاوت افراد
بستگى داشت. هر دو نوع پاسخ وعكسالعمل را در برابر تلاوت آيات از سوى پيامبران
قرآن كريم بيان كرده است:
در مورد عكسالعملها وپاسخهاى مطلوب:
واذا تليت عليهم آياته زادتهم ايمانا (247)
وچون آيات الهى بر آنها خوانده مىشود بر ايمانشان
مىافزايد.
واذا تتلى عليهم آيات الرحمن خرّوا سجدا
وبكيا (248)
وچون بر آنها آيات خداوند تلاوت مىشود، سجدهكنان وگريان
مىافتند.
در مورد عكسالعملها وپاسخهاى نامطلوب:
واذا تتلى عليهم آياتنا بينات تعرف فى
وجوه الذين كفروا المنكر (249)
و چون آيات بينات ما بر آنها تلاوت مىشود در سيماى
كافران ناراحتى احساسمىكنى
واذا تتلى عليه آياتنا ولى مستكبرا كان
لم يسمعها (250)
وچون آيات ما بر او تلاوت مىشود خودخواهانه پشت مىكند
گويا كه آنرا نشنيدهاست.
نوع ديگر از تلاوت، تلاوت مردم است. مردم وظيفه دارند كه
آيات الهى را تلاوت كنند آنهم تلاوتى كه در شأن آيات الهى باشد وحق آنرا ادا كند:
الذين آتينا هم الكتاب يتلونه حق تلاوته
اولئك يؤمنون به ومن يكفر به فاولئك همالخاسرون (251)
كسانيكه به آنها كتاب داديم آنرا آنچنانكه شايسته آنست
تلاوت مىكنند. آنان به كتاب ايمان آوردهاند وهر كس به آن كفر ورزد از زيانكاران
است.
اكنون ببينيم كه در اين آيه شريفه منظور از «حق تلاوت»يا
همان تلاوت شايسته چيست؟ گفتيم كه در معناى تلاوت يك نوع عمل كردن وپيروى هم لحاظ
شده است بنابراين مىتوان گفت كه تلاوت شايسته تلاوتى است كه عمل را در پى دارد،
اينكه گفتيم تلاوت با عمل كردن رابطه دارد، ودر آيه زير هم به آن اشاره شده است واز
كسانى كه ديگران را به كارهاى نيك دعوت مىكنند ولى خود آن را بجا نمىآورند انتقاد
شده واين روش با تلاوت كتاب مغاير دانسته شده است:
اتا مرون الناس بالبروتنسون انفسكم وانتم
تتلون الكتاب (252)
آيا مردم را به نيكى فرمان مىدهيد ونفس خود را فراموش
مىكنيد در حاليكه شما كتاب را تلاوت مىنمائيد.
احتمال ديگر در معناى «حق تلاوت» اينستكه كتاب را با تدبر
وتأمل قرائت كند. در اينباره حديثى از امام صادق عليهالسلام نقل شده به اين شرح:
ان حق تلاوته هو الوقوف عند ذكرالجنة
والنار يسأل فى الاولى ويستعيذ منالاخرى (253)
هماناحق تلاوت درنگ كردن هنگام ذكر بهشت وجهنم است كه
اولى را از خدا طلب كند ودر دومى به خدا پناه ببرد.
از مجموع مطالب بالا نتيجه مىگيريم كه سه نوع تلاوت
داريم:
1 ـ تلاوت خدا بر پيامبر
2 ـ تلاوت پيامبر بر مردم
3 ـ تلاوت مردم ميان خودشان
وباز نتيجه مىگيريم كه تلاوت مخصوص متون مذهبى است وآن
در مرحله اول تدبر وتفكر در مضمون آن متن ودر مرحله بعدى عمل كردن به آن را به
دنبال دارد.
قرائت:
قرائت به معناى خواندن است ولفظ «قرآن» نيز از آن مشتق
شده است. (254) بايد دانست كه قرائت با مطالعه تفاوت دارد در مطالعه تنها
وجود ذهنى مكتوب حاصل مىشود ولى در قرائت علاوه بر وجود ذهنى، وجود لفظى مكتوب نيز
ملحوظ مىباشد وبايد متن مورد نظر از طريق مخارج حروف ودهان وزبان اداء شود.
در مورد قرآن قرائت يعنى اداء حروف وكلمات از مخارج آن
وبوسيله زبان ودهان موضوعيت دارد.
قرائت قرآن امرى ممدوح ومطلوب است وقرآن خود به آن دستور
داده است، طبق اين دستور هر مقدار كه براى انسان ميسور شود وفراهم باشد بايد قرائت
قرآن كند:
علم ان لن تحصوه فتاب عليكم
فاقرؤاماتيسرمن القرآن علم ان سيكون منكم مرضى وآخرون يضربون فى الارض يتبغون من
فضل الله وآخرون يقاتلون فى سبيل الله فاقرؤاماتيسرمنه (255)
خداوند دانست كه شما نمىتوانيد همه آن را به شمار آوريد
(همه شب را عبادت كنيد) پس از شما در گذشت پس آن مقدار كه فراهم شود از قرآن
بخوانيد ودانست كه از شما كسانى بيمار مىشوند وديگرانى هستند كه در پى فضل خداوند
در زمين مسافرت مىكنند وديگرانى هستند كه در راه خدا پيكار مىكنند پس آن مقدار از
قرآن كه فراهم شود بخوانيد.
اين آيه شريفه در مورد پيامبر وياران او است كه قسمتهاى
زيادى از شب را بيدار مىماندند وبه خواندن نماز وقرائت قرآن مىپرداختند در اين
آيه خداوند آنها را از اين امر معاف مىدارد واز آنها مىخواهد كه به اندازه
ميسور قرآن بخوانند.
اكنون بايد ديد كه اندازه ميسور چقدر است؟ صاحب
مجمعالبيان، اقوال مختلفى در اينباره نقل مىكند بعضىها آن را پنجاه آيه
وبعضىها صد آيه وبعضى دويست آيه وبعضىها ثلث قرآن دانستهاند (256) ودر
روايتى از امام صادق عليهالسلام چنين آمده است:
القرآن عهد الله الى خلقه فقد ينبغى
للمرء المسلم ان ينظر فى عهده وان يقرء منه فى كل يوم خمسين آيه (257)
قرآن عهد وفرمان خداوند بر خلق او است پس بر هر فرد
مسلمانى شايسته است كه در عهد خداوند نگاه كند وروزى پنجاه آيه بخواند.
در روايات ديگرى مقدار هاى ديگرى تعيين شده ولى به نظر
مىرسد مقدار تعيين شده موضوعيت نداشته باشد ومنظور اين باشد كه هر مقدار ميسر بود
وانسان اراده خواندن آن را بنمايد همان مقدار بخواند ومقدار آن بستگى به حال وحوصله
شخص دارد.
ترتيل
«ترتيل» در لغت به معناى منظم واستوار كردن آمده، عربها
مىگويند: رجلرتلالاسنان؛ ومنظورشان مردى است كه داندانهاى منظمى دارد اين واژه
در قرآن كريم در دو جا آمده هر دو در مورد خواندن مخصوص قرآن است:
كذلك لنثبت به فؤادك ورتلناه ترتيلا (258)
بدينسان خواستيم قلب تو را استوار سازيم وترتيل كرديم
قرآن را ترتيل كردنى.
ورتل القرآن ترتيلا (259)
وترتيل كن قرآن را ترتيل كردنى.
منظور از «ترتيل» قرآن چيست؟ با توجه به معناى لغوى كلمه
منظور اينست كه قرآن با آرامش وطمأنينه وبه صورت منظم ومرتب وبدون عجله وشتاب
خوانده شود كه در چنين حالتى هم در خواننده اثر خود را مىگذارد وهم شنونده را تحت
تأثير جاذبه خود قرار مىدهد.
از حضرت اميرالمؤمنين عليهالسلام درباره معناى ترتيل
قرآن حديثى نقل شده به اين شرح:
عن عبدالله بن سليمان، قال: سألت
اباعبدالله عن قول الله عزوجل «ورتل القرآن ترتيلا» قال قال اميرالمؤمنين صلوات
الله عليه: بينه تبيانا ولاتهذه هذ الشعر ولاتنثره نثرالرمل ولكن افزعوا قلوبكم
القاسية ولايكن هم احدكم آخر السورة (260)
از امام صادق درباره آيه ترتيل پرسيدند، فرمود:
اميرالمؤمنين فرمودهاست: يعنى قرآن را خوب بيان كن وهمانند شعرا آنرا به شتاب
نخوان ومانند ريك آن را پراكنده نساز ولى دلهاى سخت خود را بوسيله آن به بيم وهراس
افكنيد وهمت شما اين نباشد كه سوره را به آخر برسانيد.
بنابراين كسيكه قرآن را تند وبا شتاب مىخواند به صورتيكه
فرصت انديشيدن در معانى آن را ندارد، او قرآن را با ترتيل نخوانده است. آن نوع
قرائت قرآن را ترتيل مىگويند كه شمرده وباآرامش خوانده شود آنهم بگونهاى كه در
دلها اثر بگذارد واين در صورتى ممكن است كه با صداى زيبا وحزنانگيز خوانده شود
بطوريكه در روايات متعددى به آن امر شده وائمه اطهار عليهمالسلام قرآن را با صداى
خوش مىخواندند
همچنين ترتيل همراه با انديشيدن در آيات قرآنى است. در
اين زمينه روايت ديگرى را نقل مىكنيم:
عن الصادق عليهالسلام ان القرآن لايقرء
هذرمة ولكن يرتل ترتيلا فاذا مررت بآية فيها ذكر الجنة فقف عندها وسلالله عزوجل
الجنة واذا مررت بآية فيها ذكرالنار فقف عندها وتعوذ بالله من النار (261)
امام صادق فرمود: قرآن با شتاب وسرعت خوانده نشود وبايد
با ترتيل خوانده شود وهرگاه به آيهاى كه در آن نام بهشت ذكر شده گذركنى در آنجا
توقف كن واز خدا بهشت را درخواست نما وهرگاه به آيهاى كه در آن نام دوزخ آمده است
رسيدى در آنجا نيز توقف كن واز جهنم به خدا پناه ببر.
استعاذه
يكى از آداب مخصوص تلاوت قرآن اينست كه هنگام شروع در
تلاوت آيات بايد جمله استعاذه را به زبان آورد وگفت: (اعوذ بالله من الشيطان الرجيم)
وبدينگونه از شر شيطان رجيم به خدا پناه برد
وآنگاه شروع به تلاوت قرآن كرد. اين دستورى استكه خود قرآن كريم آنرا فرمان داده
است:
فاذا قرأت القرآن فاستعذ بالله من
الشيطان الرجيم انه ليس له سلطان على الذين آمنوا وعلى ربهم بتوكلون (262)
وچون خواستى قرائت قرآن كنى پس پناه به خدا ببر از شيطان
رانده شده همانا او تسلطى بر مؤمنان ندارد وآنها بر خدا توكل مىكنند.
«استعاذه» عبارت است از پناه بردن كسى كه در مرتبه پائين
است به كسى كه در مرتبه بالاست در جهت دفع شرى كه احتمال وقوع آن مىرود ودر واقع
نوعى كمك خواستن از صاحب قدرتى است كه از انسان در مقابل خطر
ويا شرى دفاع كند.
در اينجا نيز انسان در موقع خواندن قرآن ازخداوند كمك
مىخواهد كه او را در مقابل شر شيطان ووسوسههاى او يارى كند تا بتواند آيات قرآنى
را بدون دغدغه بخواند واز آن استفاده كند ودل خود را بانور قرآن روشن سازد.
مطابق آيهاى كه آورديم مؤمنين موظف هستند كه به هنگام
شروع به تلاوت آيات قرآنى استعاذه كنند واز شيطان به خدا پناه ببرند. اكنون ببينيم
كه صورت استعاذه چگونه است؟ مرحوم طبرسى در مجمع البيان چهار نوع استعاذه نقل كرده
است به اين شرح:
ابن كثير وعاصم وابوعمر چنين گفتهاند: (اعوذ بالله من الشيطان الرجيم)
>ونافع وابنعامر وكسائى چنين گفتهاند: (اعوذ
بالله من الشيطان الرجيم انه هوالسميعالعليم)
وحمزه چنين گفته است:
(نستعيذ بالله من الشيطان الرجيم) وابو حاتم
چنين گفته است: (اعوذ
بالله السميع العليم من الشيطان الرجيم) البته
بعد از استعاذه بايد با نام خداى رحمان رحيم تلاوت را شروع كرد وگفتن (بسماللهالرحمنالرحيم)
در آغاز تلاوت مستحب است مگر هنگامى كه در شروع آيات انتخابى آيه عذاب باشد.
در اينجا توجه خوانندگان گرامى را به يك حديث جلب
مىكنيم:
قال الصادق عليهالسلام : اغلقوا ابواب
المعصية بالاستعاذه وانتحوا ابواب الطاعة بالتسمية (263)
امام صادق فرمود: دربهاى گناه را با «استعاذه» (يعنى
گفتن اعوذ بالله من الشيطان الرجيم) ببنديد ودربهاى اطاعت را با «تسميه» (يعنى
گفتن بسمالله الرحمن الرحيم) بگشائيد.
استماع وانصات
يكى از آدابى كه هنگام قرائت قرآن بايد رعايت شود، سكوت
وگوشدادن به قرآن است وقتى كسى قرآن تلاوت مىكند ديگران بايد به
آن گوش بدهند وسكوت را رعايت كنند.
در اين مورد آيهاى در قرآن كريم داريم بهاين شرح:
واذا قرء القرآن فاستمعوا له وانصتوا
لعلكم ترحمون (264)
وچون قرآن خوانده شود پس به آن گوش فرا دهيد وساكت باشيد
تا مورد رحمت قرار بگيريد
بطوريكه
ملاحظه مىفرمائيد خداوند در اين آيه كريمه مردم رابه هنگام قرائت قرآن به دو چيز
امر كرده است:
1 ـ «استماع» كه به معنى گوش دادن است واين غير از (سماع)
است كه به معنى مطلق شنيدن مىباشد. در استماع توجه به معنى ومفهوم كلام هم وجود
دارد.
2 ـ «انصات» كه به معناى سكوت توأم با توجه است ومطلق
سكوت را انصات نمىگويند.
طبق اين دستور لازم است كه موقع تلاوت قرآن مردم گوش جان
به آن بسپارند ومجرد سكوت وشنيدن آيات بدون توجه به معنى ومفهوم آن كافى نيست
ونمىتواند رحمت الهى را سبب شود.
مفسران درباره اينكه چهموقع سكوت وگوشدادن به قرآن واجب
وچه موقع مستحب است مطالبىدارند كه ما خلاصهاى راازآنچهكه مرحومطبرسى گفتهاست
دراينجامىآوريم:
گفته شده است كه منظور آيه هنگام نماز پشت سر امام جماعت
است كه مؤمنين بايد ساكت باشند وبه قرائت او گوش بدهند اين سخن از ابن عباس وابن
مسعود وسعيدبن جبير وسعيدبن مسيب ومجاهد وزهرى نقل شده وهمين مطلب از امام باقر
عليهالسلام نيز روايت شدهاست.
وگفته شده كه منظور، سكوت هنگام خوانده شدن خطبه نماز
جمعه است واين سخن از عطاوعمروبن دينار وزيدبناسلم نقلشده وبعضىها
گفتهاندكه منظورآيه همنماز وهم خطبهاست.
شيخ ابوجعفر رحمةالله عليه فرمودهاست: قوىترين قولها
همان قول اول است زيرا حالتىكه درآن سكوت براى قرائتقرآن واجباست تنهادرحال
قرائتامامجماعت درنمازاست.
ودر روايتى از امام صادق عليهالسلام نقل شده كه فرمود:
سكوت براى قرائت قرآن هم درنماز وهم در غير نماز لازم است ولى شيخ ابوجعفر اين را
حمل بر استحباب كرده است.
اما در روايتى از امام صادق عليهالسلام مىپرسند كه مردى
قرآن مىخواند آيا سكوت وگوشدادن به او واجب است؟ امام مىفرمايد: آرى هنگاميكه
پيش تو قرآن خوانده شد بر تو واجب است كه سكوت كنى وبه آن گوش فرادهى.
احتمال ديگرى هم زجاج داده وآن اينكه منظور از استماع در
اين آيه عمل كردن به مضمون آيات است وقتى گفته ميشود كه خداوند دعاى فلانى را شنيد
منظور اينست كه آنرا اجابت كرد وعملىساخت (265)
تدبـر
كسى كه قرآن مىخواند وكسى كه به آن گوش مىدهد، لازم است
كه در آيات كتاب الهى به تدبر وتفكر بپردازد وبا انديشيدن در مضامين آيات، خود را
در معرض تابش نور الهى قرار دهند ودر يك فضاى معنوى نفس بكشند.
تدبر در آيات قرآنى انسان را در دنيائى از معارف والا
ومفاهيم بلندى قرار مىدهد كه هيچ چيز با آن برابرى نمىكند وآيات قرآنى به عنوان
كليدهاى سعادت انسانى در اختيار او قرارمىگيرند.
قرآن كريم مردم بخصوص صاحبان انديشه را به تدبر در آيات
خود فرا خوانده است: