ارزشها و ضد ارزشها در قرآن

آیت الله حاج شیخ ابو طالب تجلیل تبریزى

- ۴ -


و اذا سمعوا اللغو عرضوا عنه لنا اعمالنا و لكم اعمالكم سلام عليكم لا نبتغى الجاهلين (189)
((هرگاه سخن لغو شنيدند از آن روگردان شده و مى گويند اعمال شما از آن شما و اعمال ما از آن ما باشد، سلامتى بر شما باد ما طالب (همنشينى و همكارى با) جاهلان نيستيم )).
اداء امانت
قرآن مى فرمايد:
ان الله يامر كم ان تؤ دوا الامانات الى اهلها و اذا حكمتم بين الناس ان تحكموا بالعدل ان الله نعما يعظكم به ان الله سميعا بصيرا(190)
((خدا امر مى كند كه امانتها را به صاحبان آنها بازگردانيد، و هنگامى كه ميان مردم حكم مى كنيد، به عدالت حكم كنيد، چه خوب خدا شما را موعظه مى كند، حقا خدا بينا و شنواست )).
فان امن بعضكم بعضا فليود الذى اؤ تمن امانته وليتق الله ربه (191)
((اگر برخى از شما برخى ديگر را امين قرار دهد آن كس كه امين گشته امانت او را رد كند و از خداى متعال ، پروردگار خود بترسد)).
يا ايها الذين امنوا لا تخونواالله و الرسول و تخونوا اماناتكم و انتم تعلمون (192)
((اى مردم با ايمان به خدا و پيامبر خيانت نكنيد و به امانتهاى خود دانسته خيانت ننمائيد)).
قد افلح المؤمنون الذين هم فى صلوتهم خاشعون ... و الذين هم لاماناتهم و عهدهم راعون (193)
((به تحقيق رستگار گشتند افراد با ايمان آنانكه در نماز حالت خشوع دارند... و آنانكه امانتها و پيمانهاى خود را رعايت مى كنند)).
و الذين هم لاماناتهم و عهدهم راعون ... اولئك فى جنات مكرمون (194)
((آنانكه امانت و عهد و پيمانشان را رعايت كنند (و واجد صفات ديگر ذكر شده و قبل از آن باشند) در باغهائى (بهشت اند) با عزت و احترام متنعمند
)).
و من اهل الكتاب من ان تاءمنه بقنطار يودة اليك و منهم من ان تاءمنه بدينار لا يودة اليك الا ما دمت عليه قائما ذالك بانهم قالوا ليس علينا فى الاميين سبيل و يقولون على الله الكذب و هم يعلمون بلى من اوفى بعهده و اتقى فان الله يحب المتقين (195)
((بعضى از اهل كتاب (از نصارى ) تا به آن حد درستكارند كه اگر مال بسيارى به آنها به امانت بسپارى رد امانت كنند، و برخى ديگر (يهود) تا آن اندازه نادرستند كه اگر يك دينار به امانت دهى رد نمى كنند، مگر آنكه بر مطالبه آن سختگيرى كنى ، ازين رو كه گويند براى ما پيروان كتاب تورات به هر وسيله خوردن مال غير اهل تورات گناهى ندارد، و اين سخن را به (كتاب ) خدا نسبت دهند، در صورتى كه مى دانند كه به خدا نسبت دروغ مى دهند.
آرى هركس به عهد خود وفا كند و خدا ترس و پرهيزكار شود (محبوب خدا شود) كه خداوند پرهيزكاران را دوست مى دارد)).
آرام سخن گفتن
واقصد فى مشيك واغضض من صوتك ان انكر الاصوات لصوت الحمير(196)
((در راه رفتن خود ميانه رو باش ، و از صداى خود بكاه ، كه بدترين صداها صداى الاغ است )).
آرام راه رفتن
و اقصد فى مشيك و اغضض من صوتك (197)
((در راه رفتن خود ميانه رو باش و از صداى خود بكاه )).
استيذان و اجازه خواستن هنگام ورود
و اذا بلغ الاطفال منكم الحلم فليستاذنوا كما استاءذن الذين من قبلهم كذالك يبين الله لكم اياته و الله عليم حكيم (198)
((آنگاه كه اطفال شما به حد بلوغ و احتلام رسيدند بايد مانند ساير بالغان البته با اجازه وارد شوند، خدا آيات خود را براى شما بدين روشنى بيان مى كند او دانا و صاحب حكمت است )).
اكرام يتيمان
و اما اذا ما ابتليه فقدر عليه رزقه فيقول ربى اهانن كلا بل لا تكرمون اليتيم ولا تحاضون على طعام المسكين (199)
((انسان را هرگاه خدا بيازمايد (به فقر و نيازمندى ) و روزى او را تنگ كند مى گويد: پروردگارم مرا خوار ساخت ، نه چنين است ، بلكه اكرام نمى كنيد يتيم را و (همديگر را) بر اطعام مسكين و تحريص ‍ نمى كنيد)).
ارايت الذى يكذب بالدين فذلك الذى يدع اليتيم (200)
((آيا ديدى آن كس را كه دين را تكذيب مى كند همان كس كه يتيم را از خود مى راند)).
و يسئلونك عن اليتامى قل اصلاح لهم خير و ان تخالطوهم فاخوانكم والله يعلم المفسد من المصلح (201)
((از تو مى پرسند كه با يتيمان چگونه رفتار كنند، بگو اصلاح حال آنان بهتر است ، و اگر با آنان شركت برقرار كنيد نيز برادران شما هستند، خدا اصلاح كننده را از مفسده جو باز مى شناسد)).
تفسير: اصلاح در اين آيه به رسيدگى به كارهاى مالى يتيمان بدون اجرت و مزد تفسير شده است .
به ماده انفاق احسان صدقه وصيت نيز مراجعه شود.
اطعام يتيمان و مسكينان و اسيران
و يطعمون الطعام على حبة مسكينا و يتيما و اسيرا انما نطعمكم لوجه الله لا نريد منكم جزاء ولا شكورا انا نخاف من ربنا يوما عبوسا قمطريرا(202)
- در وصف نيكان بندگان خدا - ((به جهت دوستى خدا به مسكين و يتيم و اسير اطعام مى كنند، ما شما را براى خدا اطعام مى كنيم نه از شما پاداش مى خواهيم ، و نه تشكر، ما از پرودگار خود مى ترسيم ، در روزى كه آن روز چهره عبوس دارد و به شدت سخت است )).
تفسير: اين سوره چنانچه در تفاسير سنى و شيعه آمده در فضيلت اهل بيت نبوت اميرالمؤمنين ((على ))، و صديقه طاهره حضرت فاطمه ، و سرور جوانان بهشت حسن و حسين ، (عليهم السلام )، نازل شده .
آنگاه كه سه روز متوالى به علت نذر روزه گرفتند، و شبانگاه طعام خود را هر سه شب به ترتيب به مسكين و يتيم و اسير دادند، و آنها را كه براى اظهار حاجت به در خانه آن بزرگوار آمده بودند اطعام كردند، و خود به آب افطار نمودند.
و ما ادريك ما العقبة فك رقبة او اطعام فى يوم ذى مسغبة يتيما ذا مقربة او مسكينا ذامتربة ثم كان من الذين امنوا و تواصوا بالصبر و تواصوا بالرحمة اولئك اصحاب الميمنة (203)
((چگونه توان دانست كه آن عقبه چيست ، آن بنده آزاد كردن (در راه خدا) است و طعام دادن در روز قحطى و گرسنگى است يا به يتيم خويشاوند خود (احسان كردن )، يا به فقير مضطر خاك نشين (دستگيرى كردن ) و از كسانى باشد كه به خدا ايمان آورده و يكديگر را به صبر و مهربانى با خلق سفارش مى كنند. آنان اصحاب ميمنه هستند)).
يتسائلون عن المجرمين ما سلككم فى سقر قالوا لم نك من المصلين ولم نك نطعم المسكين (204)
((از اهل جهنم سؤ ال كنند چه كار شما را به جهنم كشانيد، (از جمله كارها كه گويند اين است ) گويند ما از نمازگزاران نبوديم و مسكينان را اطعام نمى كرديم )).
ارايت الذى يكذب بالدين فذلك الذى يدع اليتيم ولا يحض على طعام المسكين (205)
((آيا ديدى آن را كه جزاء عمل را تكذيب مى كرد همانا كسى بود كه يتيم را مى راند و بر اطعام مسكين تحريص نمى كرد)).
و اما اذا ماابتليه فقدر عليه رزقه فيقول ربى اهانن كلا بل لا تكرمون اليتيم ولا تحاضون على طعام المسكين و تاءكلون التراث اكلا لما و تحبون المال حبا جما(206)
((هرگاه كه خدا او را به فقر مبتلا ساخته و رزق او را تنگ گرداند مى گويد: خدا مرا خوار ساخته ، ابدا چنين نيست بلكه شما يتيم را نوازش نمى كنيد و همديگر را به طعام دادن به مسكين ترغيب نمى كنيد، و اموال يتيمان را بى ملاحظه مى خوريد، و شديدا به مال علاقمنديد)).
به ماده هاى انفاق - احسان - وصيت - صدقه مراجعه شود.
انفاق در راه خدا
انفاق از ماده ((نفق )) بمعنى از بين رفتن و نابودى است ، و مراد از آن در اينجا صرف مال و خرج نمودن آن است .
پاداش انفاق و صرف مال در راه خدا
و ما تنفقوا من شى ء فان الله به عليم (207)
((هر مالى كه انفاق كنيد خدا به آن داناست )).
و نما انفقتم من نفقة او نذرتم من نذر فان الله يعلمه (208)
((هر چه انفاق كنيد يا نذر كنيد خدا آن را مى داند)).
واسمعوا و اطيعوا و انفقوا خيرا لانفسكم و من يوق شح نفسه فاولئك هم المفلحون (209)
((بشنويد و اطاعت كنيد و انفاق كنيد كه به سود خودتان خواهد بود، كسانى كه از بخل نفس خود را نگهدارى كنند رستگارانند)).
و ما تنفقوا من شى ء فى سبيل الله يوف اليكم (210)
((هر مالى كه در راه خدا انفاق كنيد به شما باز گردانده مى شود)).
و ما تنفقوا من خير فلانفسكم و ما تنفقون الا ابتغاء وجه الله و ماتنفقوا من خير يوف اليكم و انتم لا تظلمون (211)
((هر چه انفاق كنيد به سود خود شماست شما جز براى خدا انفاق نمى كنيد، هر چه انفاق كنيد به خود شما باز گردانده مى شود و بر شما ستم نمى رود)).
و ما انفقتم من شى ء فهو يخلفه و هو خير الرازقين (212)
((هر چه انفاق كنيد خدا جاى آن را پر مى سازد و او بهترين رازق است )).
ولا ينفقون نفقة صغيرة ولا كبيره ولا يقطعون واديا الا كتب لهم ليجزيهم الله احسن ما كانوا يعملون (213)
((هيچ چيز كوچك يا بزرگى را انفاق نمى كنند و هيچ (در راه خدا) بيابانى را در نمى نوردند مگر اينكه براى آنان نوشته مى شود تا خدا آنان را به بهتر از آنچه عمل مى كنند پاداش دهد)).
و مثل الذين ينفقون اموالهم ابتغاء مرضات الله و تثبيتا من انفسهم كمثل جنة بربوة اصابها وابل فاتت اكلها ضعفين (214)
((مثل آنانكه اموال خود را براى طلب رضاى خدا و به علت استقامت و استحكام كه (در اثر قوت ايمان و بصيرت در دين ) دارند مانند باغى است كه در جاى بلندى قرار گرفته و باران شديدى آنرا فرا گرفته كه ميوه و محصول آن دو برابر مى گردد)).
مثل الذين ينفقون اموالهم فى سبيل الله كمثل حبة انبتت سبع سنابل فى كل سنبلة مائة حبة والله يضاعف لمن يشاء والله واسع عليم (215)
((مثل آنانكه اموال خود را در راه خدا انفاق مى كنند مثل دانه اى است (كه در زمين كاشته شده ) كه در آن هفت سنبل و در هر سنبلى صد دانه ببار آورده خدا براى هر كس بخواهد (نعمت خود را) بيشتر مى سازد خدا داراى وسعت است و دانا است )).
ان الذين يتلون كتاب الله و اقامواالصلوة و انفقوا مما رزقناهم سرا و علانية يرجون تجارة لن تبور ليوفيهم اجورهم ويزيدهم من فضله انه غفور شكور(216)
((كسانى كه كتاب خدا را مى خوانند و نماز بپا مى دارند و از آنچه به آنان داده ايم در آشكار و نهان انفاق مى كنند اميدوارند به تجارتى كه هرگز از بين نمى رود تا خدا پاداش آنان را عطا فرمايد و از فضل خود به آنان زيادتى دهد همانا اوست آمرزنده و سپاسگزار)).
و سيجنبها الاتقى الذى يؤ تى مالة يتزكى و ما لاحد عنده من نعمة تجزى الا ابتغاء وجه ربه الاعلى و لسوف يرضى (217)
((به زودى از آتش دوزخ بركنار مى گردد آن كس كه از تقواى بيشترى برخوردار بوده و مالش را براى تزكيه نفس خويش (و ارتقاء مقام معنوى آن ) بذل مى كند، آنجا كه هيچ پاداشى جز طلب رضاى پروردگار بزرگ براى او منظور نيست . چنين كسى (به دريافت پاداشى از ناحيه پروردگار خود نائل خواهد شد كه ) راضى و خشنود گردد)).
الذين ينفقون اموالهم بالليل و النهار سرا و علانية فلهم اجرهم عند ربهم ولا خوف عليهم ولا هم يحزنون (218)
((آنانكه اموال خود را در آشكار و نهان انفاق مى كنند پيش پروردگار خود پاداش دارند ترسى بر آنان نيست و غمگين نخواهند شد)).
و انفقوا مما جعلكم مستخلفين فيه فالذين امنوا منكم و انفقوا لهم اجر كبير(219)
((از آنچه خدا شما را وارث آن ساخته انفاق كنيد، براى آن گروه از شما كه ايمان آورده و انفاق مى كنند پاداش بزرگ است )).
والذين صبروا ابتغاء وجه ربهم و اقامواالصلوة و انفقوا مما رزقناهم سرا و علانية ويدرون بالحسنة السيئة اولئك لهم عقبى الدار(220)
((كسانى كه براى رضاى خدا صبر مى كنند و نماز بپا داشته و از آنچه به آنان داده ايم در آشكار و نهان انفاق مى كنند و با عمل نيك از عمل بد جلوگيرى مى كنند خانه آخرت به آنها تعلق دارد)).
و من الاعراب من يتخذ ما ينفق مغرما و يتربص بكم الدوائر عليهم دائرة السوء والله سميع عليم و من الاعراب من يؤ من بالله و اليوم الاخر و يتخذ ما ينفق قربات عندالله و صلوات الرسول الا انها قربة لهم سيد خلهم الله فى رحمته ان الله غفور رحيم (221)
((برخى از اعراب آنچه را كه انفاق كنند خسارت مى شمارند، و براى شما حوادث بدى را انتظار مى برند، حادثه بد بر آنها فرود خواهد آمد خدا شنوا و داناست .
برخى ديگر از اعراب به خدا و روز قيامت ايمان داشته و آنچه را انفاق كنند وسيله تقرب به خدا دانسته ، و موجب دعاى پيامبر درباره آنان به خير و بركت مى شمارند.
آگاه باشيد كه دعاء پيامبر سبب تقرب آنها به خداست و به زودى خدا آنها را در رحمت خود وارد خواهد كرد خدا آمرزنده و مهربان است )).
به ماده هاى اطعام صدقه وصيت احسان مراجعه شود.
توصيف بندگان خدا به انفاق (در راه او)
الصابرين و الصادقين و القانتين و المنفقين و المستغفرين بالاسحار(222)
- در وصف بندگان خدا ((صبر كنندگان و راستگويان و قنوت كنندگان و انفاق كنندگان و در سحرها استغفار كنندگانند)).
تفسير: برخى از مفسرين قنوت را بمعنى اطاعت گرفته اند برخى ديگر نيز به معنى مداومت بر طاعت و عبادت دانسته اند.
و سارعوا الى مغفرة من ربكم وجنة عرضها السموات و الارض اعدت للمتقين الذين ينفقون فى السراء و الضراء و الكاظمين الغيظ و العافين عن الناس (223)
((بشتابيد بسوى آمرزش پروردگار خود، و بهشتى كه به پهناى زمين و آسمانها براى متقين آماده شده آنانكه اموال خود را در حال وسعت و تنگدستى انفاق مى كنند و خشم خود را فرو مى برند و از مردم مى گذرند)).
الذين يؤ منون بالغيب و يقيمون الصلوة و مما رزقنا هم ينفقون (224)
- در وصف متقين ((آنانكه به غيب ايمان آورده و نماز بپا مى دارند و از آنچه به ايشان داده ايم انفاق مى كنند)).
و بشر المخبتين الذين اذا ذكر الله وجلت قلوبهم والصابرين على ما اصابهم والمقيمى الصلواة و مما رزقنا هم ينفقون (225)
((مژده ده مخبتان را آنانكه هرگاه ياد خدا شود، دلهاى آنان به ترس مى آيد بر مصيبت صبر مى كنند، و نماز بپا مى دارند، و از آنچه به آنان داده ايم انفاق مى كنند)).
تفسير: مخبت اسم فاعل است از اخبات كه بمعنى تواضع و اطمينان آمده منظور از آن در آيه تواضع به خدا و اطمينان به او مى باشد.
و مما رزقناهم ينفقون (226)
- در وصف مؤمنين ((از آنچه به آنان داده ايم انفاق مى كنند)).
والذين استجابوا لربهم و اقاموا الصلوة و امرهم شورى بينهم و مما رزقنا هم ينفقون (227)
((آنانكه دعوت پرودگار خود را اجابت كرده و نماز بپا داشته اند كار آنها با مشورت در ميان آنان انجام مى يابد و از آنچه به آنان داده ايم انفاق مى كنند)).
الذين يؤ منون بالغيب و يقيمون الصلوة و مما رزقناهم ينفقون (228)
- در وصف متقين ((آنانكه به غيب ايمان دارند و نماز بپا مى دارند و از آنچه به آنان داده ايم انفاق مى كنند)).
والذين يكنزون الذهب و الفضة ولا ينفقونها فى سبيل الله فبشرهم بعذاب اليم (229)
((آنانكه طلا و نقره را پنهان مى كنند و در راه خدا انفاق نمى كنند آنان را به عذاب دردناك بشارت ده )).
و اذا قيل لهم انفقوا مما رزقكم الله قال الذين كفروا للذين امنوا انطعم من لويشاء الله اطعمه (230)
((هرگاه به آنان گفته شد از آنچه خدا به شما داده انفاق كنيد گفتند آيا ما اطعام كنيم كسى را كه اگر خدا مى خواست اطعام مى كرد)).
وماذا عليهم لو امنوا بالله و اليوم الاخر و انفقوا مما رزقهم الله و كان الله بهم عليما(231)
((چه مى شود بر آنان اگر به خدا و روز قيامت ايمان آورند و از آنچه خدا به آنان داده انفاق كنند خدا به حال آنان داناست )).
و ما لكم الا تنفقوا فى سبيل الله ولله ميراث السموات و الارض (232)
((چه عائد شما مى گردد از اينكه انفاق در راه خدا را ترك كنيد، ميراث آسمانها و زمين از آن خداست )).
و انفقوا مما رزقناكم من قبل ان ياءتى احدكم الموت فيقول رب لولا اخرتنى الى اجل قريب فاصدق و اكن من الصالحين ولن يؤ خرالله نفسا اذا جاء اجلها و الله خبير بما تعملون (233)
((از آنچه به شما داده ايم انفاق كنيد پيش از آنكه مرگ يكى از شما را دريابد آنگاه بگويد پروردگار من اگر مرگ مرا تا زمان كوتاهى به تاءخير اندازى در راه تو انفاق كنم و از صالحان باشم هرگز خدا مرگ را هنگامى كه اجل او فرا رسد به تاءخير نيندازد خدا از آنچه مى كنيد با اطلاع است )).
امر به انفاق در راه خدا و توبيخ بر ترك آن
يا ايها الذين امنوا انفقوا مما رزقناكم (234)
((اى مردمانى كه ايمان آورده ايد از آنچه به شما داده ايم انفاق كنيد)).
و انفقوا فى سبيل الله (235)
ها انتم هؤ لاء تدعون لتنفقوا فى سبيل الله (236)
((آگاه باشيد شما آنانيد كه دعوت شده ايد تا در راه خدا انفاق كنيد))
قل لعبادى الذين امنوا يقيموا الصلوة و ينفقوا مما رزقناهم سرا و علانية (237)
((بگو به آن بندگان من كه ايمان آورده اند نماز را بپا دارند و از آنچه به آنان داده ايم در آشكار و پنهان انفاق كنند)).
انفاق به خويشان و يتيمان و مسكينان و در راه ماندگان و سائلان
ليس البران تولوا وجوهكم قبل المشرق و المغرب ولكن البر من امن بالله و اليوم الاخر و الملائكة و الكتاب و النبين و اتى المال على حبه ذوى القربى واليتامى والمساكين وابن السبيل والسائلين و فى الرقاب و اقام الصلوة و اتى الزكوة و المؤفون بعهدهم اذا عاهدوا والصابرين فى الباءساء والضراء و حين الباس اولئك الذين صدقوا و اولئك هم المتقون (238) ((خوبى آن نيست كه روى خود بسوى مشرق و مغرب كنيد خوبى از آن كسى است كه به خدا و روز قيامت و ملائكه و قرآن و پيامبران ايمان داشته و در راه محبت خدا به خويشان و يتيمان و مسكينان و در راه ماندگان و سائلان و براى آزادى بندگان بذل مال كند و نماز بپا داشته و زكات دهد، و همچنين آنانكه هرگاه عهد كنند به آن وفا مى كنند و همانها كه در حال فقر و مرض و هنگام جهاد صبر مى كنند آنانند كه (در ايمان ) صادق و پرهيزكارند)).
تفسير: به نظر مى رسد كه منظور از رو بسوى مشرق و مغرب كرد عبادت بى مغز و محتوى به اين قبله و آن قبله (مانند قبله يهود و قبله نصارى ) كردن بدون داشتن ايمان به خدا و انبيا و آراستگى به صفاتى است كه در آيه از آنها ياد شده است .
در برخى از روايات آمده كه مراد از ذى القربى خويشاوندان پيامبر مى باشند.
ولا ياءتل اولواافضل منكم والسعة ان يؤ توا اولى القربى و المساكين و المهاجرين فى سبيل الله و ليعفوا وليصفحوا الا تحبون ان يغفرالله لكم والله غفور رحيم (239)
((كسانى از شما كه داراى مال بيشتر از نياز و (داراى ) وسعت هستند در بخشش به خويشاوندان و مسكينان و به هجرت كنندگان در راه خدا كوتاهى نكنند، و عفو و اغماض (در مورد آنها) بكار گيرند آيا دوست نداريد كه خدا شما را بيامرزد، خدا مهربان و رحيم است )).
و ما تنفقو من خير فلانفسكم ... للفقراء الذين احصروا فى سبيل الله لا يستطيعون ضربا فى الارض (240)
((و شما هر انفاق و احسانى كنيد درباره خويش كرده ايد... صدقات مخصوص فقيرانى است كه در راه خدا، ناتوان و بيچاره اند و توانايى آنكه كارى پيش گيرند ندارند)).
قل ما انفقتم من خير فللوالدين و الاقربين و اليتامى و المساكين وابن السبيل و ما تفعلوا من خير فان الله به عليم (241)
((بگو (اى پيامبر) آنچه از خير انفاق مى كنيد به والدين و خويشاوندان و مسكينان و ابن السبيل بدهيد هر چه كار خير كنيد خدا به آن داناست .
تفسير: ابن السبيل در لغت بمعنى فرزند راه است و به كسى گفته مى شود كه در شهر و ديار خود دارا بوده ولى در غربت تنگدست شده و به آنچه در ديار خود دارد دسترسى نداشته باشد)).
و اذا حضر القسمة اولواالقربى و اليتامى و المساكين فارزقوهم منه (242)
((وقتى كه خويشان و يتيمان و مسكينان در تقسيم تركه حاضر مى شوند چيزى از آن را به آنان دهيد)).
به ماده هاى صدقه اطعام احسان وصيت نيز مراجعه شود.
شروط انفاق
در آيات مختلفه قرآن كريم براى انفاق شروطى ذكر شده است :
1 - براى رضاى خدا و در راه حب و مهرورزى به او باشد
ولكن البر من امن بالله واليوم الاخر و الملائكة و الكتاب والنبيين و اتى المال على حبه ذوى القربى و اليتامى و المساكين (243)
((خوبى آنست كه كسى به خدا و روز قيامت و ملائكه و كتاب خدا و پيامبران ايمان آورد، و در راه محبت خدا به خويشاوندان و يتيمان و مسكينان اعطاء مال كند)).
و مثل الذين ينفقون اموالهم ابتغاء مرضات الله و تثبتا من انفسهم كمثل جنة بربوة اصابها وابل فاتت اكلها ضعفين فان لم يصبها وابل فطل والله بما تعملون بصير(244)
((مثل كسانى كه اموال خويش را براى تحصيل رضاى خدا با اطمينان خاطر (به شايستگى آن ) مى بخشند، همانند باغى است كه بر بالاى بلندى قرار گرفته و باران شديد آن را فرا گرفته و محصول آن مضاعف شده است ، و اگر هم باران شديد فرا نگرفته باران ريز بر آن باريده است ، خدا به آنچه انجام مى دهيد بيناست )).
و يطعمون الطعام على حبه مسكينا و يتيما و اسيرا انما نطعمكم لوجه الله لا نريد منكم جزاء ولا شكورا انا نخاف من ربنا يوما عبوسا قمطريرا(245)
((براى حب و مهرورزى به خدا به مسكين و يتيم و اسير اطعام مى كنند (جز اين نمى گويند - يا سخنشان اينست كه ) تنها براى خدا شما را اطعام مى كنيم نه از شما پاداش مى خواهيم و نه تشكر، ما از پروردگار خود مى ترسيم در روزى كه آن روز چهره عبوس دارد و به شدت سخت است )).
2 - رياء نباشد
كالذى ينفق ماله رئاء الناس ولا يؤ من بالله واليوم الاخر فمثله كمثل صفوان عليه تراب فاصابه وابل فتركه صلدا لا يقدرون على شى ء مما كسبوا والله لا يهدى القوم الكافرين (246)
((مانند كسى كه مال خود را براى نشان دادن به مردم انفاق مى كند، و به خدا و روز قيامت ايمان ندارد مثل آن مثل سنگ صافى است كه بر آن خاك نشسته سپس باران شديد آنرا شسته و صاف كرده است آنان ديگر به آنچه كسب كرده بودند دست نمى يابند، خدا قوم كافران را هدايت نمى كند)).
والذين ينفقون اموالهم رئاء الناس ولا يؤ منون بالله ولا باليوم الاخر ومن يكن الشيطان له قرينا فساء قرينا و ماذا عليهم لوامنوا بالله و اليوم الاخر و انفقوا مما رزقهم الله و كان الله بهم عليما(247)
((آنانكه اموال خود را براى نشان دادن به مردم انفاق مى كنند، و به خدا و روز قيامت ايمان ندارند (شيطان همراه آنهاست ) و هر كس كه شيطان همراه او بوده بد همراهى دارد، چه مى شد بر آنان اگر به خدا و روز قيامت ايمان مى آوردند و از آنچه خدا به آنان بخشيده انفاق مى كردند، خدا همواره به (حال ) آنان داناست )).
3 - با كراهت نباشد.
قل انفقوا طوعا او كرها لن يتقبل منكم انكم كنتم قوما فاسقين و ما منعهم ان تقبل منهم نفقاتهم الا انهم كفروا بالله وبرسوله ولا ياءتون الصلوه الا و هم كسانى ولا ينفقون الا و هم كارهون فلا تعجبك اموالهم ولا اولادهم انما يريد الله ليعذبهم بها فى الحيوة الدنيا و تزهق انفسهم و هم كافرون (248)