101- قارعه [كوبنده]
از نامهاى قيامت است كه در سه آيه اول آمده است.
قيامت، كوبنده دلهاست با ترس. و كوبنده دشمنان خداست، با عذاب.
در اين سوره از قيامت و حالتخوشى و ناراحتى نيكوكاران و بدكاران سخن گفته
شده است.
بعد از سوره ايلاف، در مكه در اوائل بعثت نازل شده و 11 آيه دارد.
102- تكاثر [افتخار به زيادى ثروت و عزت]
در دو آيه اول از تكاثر نكوهش شده، يعنى افزون طلبى در ثروت و قدرت، و
افتخار كردن به كثرت اموال و قوم و قبيله و عزت اجتماعى. مشركين براى اثبات
عظمتخود از جهت نفرات، حتى مردههاى خود را هم در گورستان به حساب مىآوردند.
چه بازيچه و مشغوليتى!... در بعضى تفاسير، به قومى از يهود تفسير شده و در بعضى
به دو قبيله از قريش و در بعضى هم به دو گروه از انصار.
اين سوره، بعد از سوره كوثر، نازل شده و 9 آيه دارد و از سورههاى مكى است.
103- عصر [زمان، بعد از ظهر، فشار، و ...]
در اولين آيه، خداوند به عصر قسم ياد كرده است.
مفسرين، عصر را به معانى گوناگونى بيان كردهاند، از قبيل: عصر نبوت، عصر
نزول قرآن، عصر قيامت، عصر دولت مهدى، نماز عصر، روزگار، و معانى ديگر...
در جواب اين سه قسم، سوره به بيان خلاصهاى از معارف قرآن اشاره مىكند و آن
عبارت است از: «ايمان»، «عمل صالح»، «حق»، «صبر». در بيانى خلاصه و مختصر،
مفاهيم بلند و فراوانى بيان شده است.
اين سوره، مكى است و با 3 آيه در سال اول بعثت بعد از سوره انشراح نازل شده
است.
104- همزه [عيبجو و طعنه زن]
در اين سوره از كسانى كه از ديگران عيجبوئى كرده و با حركات چشم و ابر و
مسخرهشان مىكنند و به ثروتهاى جمع شده خود مغرورند نكوهش شده است و وعده آتش
به آنها داده شده و آيات تنذيرى اين سوره مربوط به آغاز دعوت و دوران درگيرى با
اشراف است.
بعد از سوره قيامت نازل شده و از سورههاى مكى است و 9 آيه دارد.
105- فيل
در اين سوره داستان فيل سواران ابرهه را كه براى ويران كردن خانه توحيد،
كعبه، هجوم آورده بودند و با قدرت خداوند نابود شدند بطور خلاصه بيان كرده است.
خود اين واقعه، كه قبل از اسلام رخ داده بود مبدء تاريخ شد و آن سال به «عام
الفيل» مشهور گشت. بنا به نقل مورخين، در همان سال هم پيامبر متولد شد و 40
سال بعد از آن ماجرا به رسالت مبعوث گشت.
اين تاريخچه و يادآورى آن در قرآن، هشدارى است به كسانى كه از در جنگ و ستيز
با خدا و آئين او وارد مىشوند.
اين سوره هم بعد از «كافرون» در اوائل بعثت در مكه نازل شده و 5 آيه دارد.
بعضى اين سوره را با سوره بعدى يكى دانستهاند، چون مطالبشان بهم مربوط است.
106- ايلاف [الفت دادن]
نام ديگر سوره «قريش» است. در رابطه با سوره قبلى، كه دشمنان حبشى مهاجم به
كعبه نابود شدند، اين كار، بخاطر تجمع خاطر و انس و الفت و ايمنى «قريش» در
كوچهاى تابستانى و زمستانى انجام گرفت و در مقابل، از آنان انتظار است كه خدا
را پرستش كنند.
سوره مكى است و بجهت پيوستگى مطالبش با سوره فيل، بعضىها اين دو را يك سوره
حساب كردهاند.
5 آيه دارد و در سال 3 بعثت، بعد از سوره «تين» نازل شده است.
107- ماعون [ظرف غذا]
در آخرين آيه، از نمازگزاران سهلانگار و رياكار كه از اطعام و سير كردن
گرسنگان با ظرفهاى پر از غذا جلوگيرى مىكنند نكوهش شده است و اينها همه در
رديف تكذيبكنندگان دين محسوب شدهاند به اين مناسبت، اين سوره بنام سوره
«دين» هم گفته شده است.
نقل شده كه نزول سوره درباره ابوجهل و كفار قريش بوده است.
اين سوره بعد از تكاثر و قبل از «فيل» و در مكه در سال 2 بعثت نازل شده و 7
آيه دارد.
108- كوثر [خير فراوان]
در اينكه منظور از كوثر، نهرى است در بهشت، يا حوضى در محشر، يا ذريه و
فرزندان زياد، يا علماى امت، يا نبوت و قرآن، يا علم و حكمتيا ... نظريههاى
گوناگونى وجود دارد.
منظور هر كدام باشد، اين خير كثير را خداوند به پيامبر اعطا كرده است (آيه
1)
اين سوره يك سطرى كه 3 آيه دارد و از اعجازهاى قرآن است در جواب عيبجوئىهاى
مشركين نازل شده كه بخاطر نداشتن فرزند پسر، پيامبر را مقطوع النسل و «ابتر»
مىگفتند.
بعد از «عصر» يا «عاديات» در مكه نازل شده است. سال اول بعثت. بعضى هم
گفتهاند كه در «صلح حديبيه» نازل شده است.
109- كافرون [كافرها]
در اين سوره، خداوند به پيامبر فرمان برائت از خدايان مشركين و عقايد باطل
آنها را مىدهد. چرا كه ميان توحيد و شرك، هرگز سازشى نيست.
نزول اين سوره در پى آن بود كه بعضى از مشركين، از پيامبر مىخواستند كه
مدتى بتهاى آن را عبادت كنند تا آنها هم خداى محمد را بپرستند. سوره، مسلمانان
را از سازش بر سر اصول اعتقادى و مبانى بنيادى مكتب بر حذر مىدارد. بنام سوره
«عبادات» هم گفته شده است.
6 آيه دارد و بعد از سوره ماعون (يا: فيل) در اوائل بعثت در مكه نازل شده
است.
110- نصر [يارى]
در اين سوره، از نصر و يارى خدا و پيروزى و فتح بزرگ است كه از سوى خدا فرا
رسيده است و مردم فوج فوج به دين خدا مىگروند.
گفتهاند كه در ايام «حجة الوداع» سال آخر عمر پيامبر در «منا» نازل شده و
آخرين سورهاى است كه به نحو كامل و يكجا آمده است. بعد از سوره توبه و 3 آيه
دارد.
نام ديگرش «توديع» است. چرا كه بعنوان آخرين سورهها، وداعى با پيامبر و
پيامبر با امت محسوب مىشود و در آن اشارهاى به وفات رسول گرامى اسلام شده
است.
111- تبت [شكسته باد]
ابولهب، و همسر آتش افروز و هيزمكش او از سردمداران مشركين مخالف پيامبر
بودند و آن حضرت را آزار مىدادند. در اين سوره (آيه 1) نفرين شده كه شكسته باد
دستان ابولهب و خودش نابود باد.
نام ديگر سوره، «مسد» است. يعنى ريسمانى بافته شده از ليف خرما. در مورد
همسر ابولهب در آخرين آيه مىگويد كه در گردن زنش در حالت عذاب ريسمانى از اين
نوع خواهد بود. سوره لهب هم گفته شده است.
بعد از سوره «فاتحه» و به قولى بعد از «مدثر» در اوائل بعثت در مكه نازل
شده و 6 آيه دارد.
112- اخلاص [خالص كردن]
سوره «اخلاص»، يا «توحيد»، يا «قل هو الله» وحدانيت و اوصاف خداوند را
بيان مىكند و بسيار فضيليت دارد معادل يك سوم قرآن است. به نام سوره «اساس»
هم ياد شده است.
سوره در جواب درخواست گروهى از يهود كه از پيامبر، اوصاف خداوند را پرسيده
بودند، نازل شده است.
«قل هو الله» نسب نامه خدا است.
در مورد اين سوره، امير المؤمنين فرموده است كه: «قل هو الله»، نسب نامه
خداست.
اين سوره بعد از «ناس» در اوائل بعثت در مكه نازل شده و 4 آيه دارد.
113- فلق [صبح]
در اين سوره فرمان به پيامبر است كه به خدائى كه آفريدگار فلق و سپيده دم
است از شر همه پديدهها و شر ظلمت فراگير و جادوگران و حسودان، پناه ببرد.بعد
از سوره فيل و قبل از ناس در مكه نازل شده و 5 آيه دارد.
114- ناس [مردم]
در اين سوره هم مثل سوره قبلى، خداوند به پيامبر فرمان داده كه به پروردگار
مردم، فرمانرواى مردم و معبود مردم، از شر وسوسه گران از جن و انس پناه ببرد.
اين سوره و سوره فلق را، «معوذتين» هم گفتهاند. زيرا كه در آغاز هر دو،
مسئله تعويذ و پناه بردن به خدا از شرور حسودان و افسونگران و جادوگران مطرح
شده كه دشمنان از طريق جادو و افسون قصد صدمه رساندن به پيامبر را داشتند.
بعضى هم اين دو سوره را از سورههاى مدنى دانستهاند كه با هم نازل
گشتهاند.
سوره «ناس» بعد از سوره «فلق» و قبل از «قل هو اللّه» نازل شده و 6 آيه
دارد.
با آرزو و اميد اينكه با شناخت بهتر و بيشتر قرآن و عمل كردن به اين كتاب
آسمانى سعادت و فلاح را بدست آوريم، با نقل چند بيت از اشعار «اقبال
لاهورى»اين نوشته را به پايان مىبريم:
نقش قرآن چون كه بر عالم نشست نقشهاى پاپ و كاهن را شكست
فاش گويم آنچه در دل مضمر است اين كتابى نيست، چيزى ديگر است
چون كه در جان رفت جان ديگر شود جان چو ديگر شد، جهان ديگر شود.