به روزگار سوگند،(1) كه انسان ها در زيانكارى اند،(2)مگر آنان كه ايمان
آورده اند و كارهاى شايسته انجام داده اند و همديگر را به هر چه حق است سفارش
كرده اند و همديگر را به شكيبايى فرا خوانده اند. (3)
زياده خواهى و افتخار به مال و فرزند بسيار، شما را سرگرم كرد، (1 )تا اين كه
به گورستان هارفتيد )ومردگانتان را براى افتخاركردن شمرديد(.(2 )اين چنين نيست; به
زودى )حقيقت را( خواهيددانست.(3)باز هم بدانيد كه اين چنين نيست; به زودى )حقيقت
را( خواهيد دانست.(4) به راستى كه اگر شما از روى يقين )حقيقت را( بدانيد، (5)
حتماً جهنّم را خواهيد ديد. (6) آن گاه با چشم يقين آن را مى بينيد. (7) سپس در
همان روزِ قيامت از نعمت ها بازخواست مى شويد. (8)
آن حادثه كوبنده! (1) چيست آن حادثه كوبنده؟ (2) و تو چه دانى كه چيست آن حادثه
كوبنده؟ (3) روزى است كه مردم همچون پروانه هاى پراكنده هستند;(4) وكوه ها همچون
پشمِ رنگينِ زده شده هستند.(5) و امّا در روز قيامت، هركس كفّه ترازوى )كارهاى
نيكش( سنگين باشد،(6 )او در زندگى پسنديده خوشى است. (7) و امّا هر كس كفّه ترازوى
)كارهاى نيكش( سبك باشد، (8) جا و پناهش «جهنّم» است.
(9) و تو چه دانى كه «جهنّم» چيست؟ (10) آتشى بس سوزان
است. (11)
سوگند به اسبان دونده اى كه )درميدان جهاد( نَفَس نَفَس مى زنند; (1) و به
اسبانى كه با زدن سُمهاشان بر سنگ ها، جرقّه مى پراكنند; (2) و به اسبانى كه هنگام
بامداد بر دشمن مى تازند;(3) وبا تاختن خود، گَرد وغبار پخش مى كنند; (4) و با آن
تاخت به ميان دشمنان در مى آيند. (5) به راستى كه انسان در برابر پروردگارش بسيار
ناسپاس است; (6) و خود نيز بر اين ناسپاسى كاملاً گُواه است. (7) و به درستى كه وى
سخت مالْ دوست است. (8) مگر او نمى داند كه هر گاه آنچه در گورهاست، زير و رو و
برانگيخته شوند، (9) و آنچه در سينه ها پنهان است، آشكار گردند، (10 )قطعاً
پروردگارشان در چنين روزى از حالشان كاملاً آگاه است؟ (11)
هنگامى كه زمين به سخت ترين لرزه هايش لرزانده شود، (1) و زمين بارهاى سنگين خود
را بيرون ريزد، (2) و انسان گويد: «زمين را چه شده كه اين چنين
است؟» ;(3) در آن روز است كه زمين تمام خبرهاى خويش را باز مى گويد. (4) زيرا
پروردگارت به او، چنين فرمانى داده است. (5 )در آن روز است كه مردم به صورت
دسته هاى پراكنده )از گورها( بيرون مى آيند تا كارهاشان به آنان نشان داده شود. (6)
پس هر كس هموَزن ذرّه اى نيكى كرده باشد، آن را مى بيند. (7) و هر كس هموَزن
ذرّه اى بدى كرده باشد، آن را مى بيند. (8)
ما آن )قرآن( را در شب «قدر» فرو فرستاده ايم. (1) و
تو چه دانى كه شب «قدر» چيست؟ (2) شب
«قدر» از هزار ماه بهتر است. (3) در آن شب، فرشتگان و
جبرئيل به دستور پروردگارشان، هر فرمانى را فرو مى آورند. (4) آن شب تا سپيده دَم،
سرشار از آرامش است. (5)
به انجير و زيتون سوگند،(1) به كوه مبارك )طور سينا( سوگند،(2) به اين شهر اَمن
و امان )مكّه( سوگند، (3) به راستى كه ما انسان را در بهترين شكلِ مناسب بيافريديم;
(4) سپس او را به فُروترين جايگاه بازگردانيديم،(5)به جز كسانى كه ايمان آورده و
كارهاى شايسته كرده اند. از همين رو، پاداشى بى منّت و بى پايان براى آنان
است.(6)پس [انسان! ]با اين حال، چه چيزى تو را به دروغ شمردنِ روز جزا وا مى دارد؟
(7 )آيا مگر خدا بهترين داور نيست؟ (8)
آيا مگر ما سينه ات را برايت نگشاده ايم؟ (1) و بار گرانت را از تو
برنداشتيم؟(2) همان [بار گرانى] كه پشت تو راشكسته بود.(3) و مگر ما تو را
بلندآوازه نساختيم؟ (4) پس حتماً با هر سختى آسانى است; (5 )آرى، با هر سختى آسانى
است. (6) بنابراين هرگاه )از كارى( دست كشيدى، به طاعت )در كار ديگرى( بكوش. (7) و
مشتاقانه به سوى پروردگارت روى آر! (8)
خواننده گرامى; غلط هاى ذيل را اصلاح فرماييد:
صفحهسطرغلطصحيح
5111مُوسى خوانده مى شود مُوسا
5510حرفىحركتى
معنى فارسى برخى از كلمات سوره ها
1. سوره فاتِحَه (حَمد)
فاتِحَه = سرآغاز، ابتدا.
اسم = نام.
أَللّه = خدا.
رَحمن = بخشنده، كسى كه رحمتش گسترده است.
رَحيم = مهربان، كسى كه رحمتش فراوان است.
حَمد = ستايش، سپاس.
رَبّ = پروردگار، پرورش دهنده، تربيت كننده.
عالَمين [جمع عالَم (جهان)] = جهانيان، همه آنچه در جهان هستى است.
مالِك = داراى اختيار، زمامدار، حكمران.
يَوم = روز.
دين [در اين جا] = قيامت.
صِراط = راه.
مُستَقيم = راست، پايدار، اُستوار.
أَلَّذين = كسانى كه.
مَغضوب = كسى كه مورد خَشم و غَضَب قرار مى گيرد.
ضالّين [جمع ضالّ (گمراه)] = گمراهان، كسانى كه راه خدا را گم كرده اند.
2. سوره ناس
ناس = مردم، انسان ها، آدميان.
مَلِك = فرمانروا.
إِلـه = معبود، كسى كه مورد پرستش و عبادت قرار مى گيرد.
شَرّ = بدى، زشتى، كار بد.
وَسْواس = وَسوَسه گر، وسوسه كننده، كسى كه در دل ديگران بدگمانى ايجاد مى كند و
آنان را به كارهاى زشت وامى دارد.
خَنّاس = كسى يا چيزى كه پنهان و ناپيدا و مخفى است. كنار رونده و دور شونده،
شيطان.