آموزش قرآن

عبدالـرّحيم موگِهى

- ۲ -


ب . علائم قرآن

«علائم» قرآن به ما كمك مى كنند كه حروف قرآن را بخوانيم. مهم ترين علائم روخوانى قرآن عبارتند از:

شماره اسم علام
1 فَتحـه
2 كَسره
3 ضَمّه
4 الفِ مَدّى
5 ياءِ مَدّى
6 واوِ مَدّى
7 سُكُون
8 تَشْديد
9 تَنْوينِ نَصْب
10 تَنْوينِ جَرّ
11 تَنْوينِ رَفْع
12 مَـدّ
13 وَصْـل

1. فَتحـه ( ــــَــ )

علامت فَتحه(1) ( ــــَــ ) بالاىِ حرف قرار مى گيرد; به اين ترتيب:

اَ (ءَ) ـ بَ ـ تَ ـ ثَ ـ جَ ـ حَ ـ خَ ـ دَ ـ ذَ ـ رَ ـ زَ ـ سَ ـ شَ ـ صَ ـ ضَ ـ طَ ـ ظَ ـ عَ ـ غَ ـ فَ ـ قَ ـ كَ ـ لَ ـ مَ ـ نَ ـ هَ ـ وَ ـ ىَ .

به حرفى كه علامت فتحه بالاىِ آن باشد، مَفتوح مى گويند. هر حرفِ «مفتوح» يك بخشِ جداگانه از كلمه را تشكيل مى دهد. اكنون به مثال هاى زير توجّه كنيد و آن ها را بخوانيد:

مثال جداگانه (تَفكيكى) باهم (تَركيبى)
لَكَ لـَـكَ لَكَ
تَرَ تَــرَ تَرَ
مَعَ مَــعَ مَعَ
فَعَلَ فَــعـَـلَ فَعَلَ
وَقَبَ وَقَــبَ وَقَبَ

توجّه

* صداى فتحه در زبان عربى با صداى فتحه در زبان فارسى تفاوت ندارد.

پرسش :

1. چه چيزهايى به ما كمك مى كنند كه حروف قرآن را بخوانيم؟

2. مهم ترين علائمِ روخوانى قرآن را نام ببريد.

3. علامت فتحه كجاى حرف قرار مى گيرد؟

4. فتحه به چه معناست و چرا به آن، فتحه گفته مى شود؟

5. در زبان فارسى، علامت فتحه را چه مى نامند؟

6. به حرفى كه علامت فتحه بالاى آن باشد، چه مى گويند؟

7. هر حرف «مفتوح» چند بخشِ جداگانه از كلمه را تشكيل مى دهد؟

8. آيا صداى فتحه در زبان عربى با صداى فتحه در زبان فارسى تفاوت دارد؟

تمرين :

1. چهارده كلمه زير را يك بار جداگانه (تفكيكى) و يك بار با هم (تركيبى) بخوانيد:

خَلَقَ ـ كَسَبَ ـ حَسَدَ ـ جَعَلَ ـ جَمَعَ ـ كَتَبَ ـ مَنَعَكَ ـ شَجَرَتَ ـ فَقَدَرَ ـ فَخَرَجَ ـ خَلَقَكَ ـ وَ وَجَدَكَ ـ وَ يَذَرَكَ ـ فَعَدَلَكَ.

2. چهارده كلمه در قرآن پيدا كنيد كه همه حرف هاى آن ها علامت فتحه داشته باشند.

2. كَسره ( ــــِــ )

علامتِ كَسره(2 ) ( ــــِــ ) زيرِ حرف قرار مى گيرد; به اين ترتيب:

اِ (ءِ)(3 ) ـ بِ ـ تِ ـ ثِ ـ جِ ـ حِ ـ خِ ـ دِ ـ ذِ ـ رِ ـ زِ ـ سِ ـ شِ ـ صِ ـ ضِ ـ طِ ـ ظِ ـ عِ ـ غِ ـ فِ ـ قِ ـ كِ ـ لِ ـ مِ ـ نِ ـ هِ ـ وِ ـ ىِ.

به حرفى كه علامت كسره زيرِ آن باشد، مَكسور مى گويند. هر حرف مكسور يك بخشِ جداگانه از كلمه را تشكيل مى دهد. اكنون به مثال هاى زير توجّه كنيد و آن ها را بخوانيد:

مثال جداگانه (تَفكيكى) باهم (تَركيبى)
م ِنَ مــِـنَ مِنَ
حَطَبِ حـَـطَـبِ حَطَبِ
بَلَدِ بــَـلَــد بَلَدِ
فَلَقِ فــَـلَــقِ فَلَقِ
مَلِكِ مــَـلِــكِ مَلِكِ

توجّه

* صداى كسره در زبان عربى با صداى كسره در زبان فارسى كمى تفاوت دارد. صداى كسره در زبان عربى به حرف «ياء» تمايل دارد و شبيه صداى «اى» است، امّا داراى كشيدگى نيست.

پرسش :

1. علامت كسره كجاى حرف قرار مى گيرد؟

2. به حرفى كه علامت كسره زيرِ آن باشد، چه مى گويند؟

3. هر حرف «مكسور» چند بخش جداگانه از كلمه را تشكيل مى دهد؟

4. كسره به چه معناست و چرا به آن، كسره گفته مى شود؟

5. در زبان فارسى، علامت كسره را چه مى نامند؟

6. صداى كسره در زبان عربى با صداى كسره در زبان فارسى چه تفاوتى دارد؟

تمرين:

1. چهارده كلمه زير را يك بار جداگانه (تفكيكى) و يك بار با هم (تركيبى) بخوانيد:

هِىَ ـ لِمَ ـ بِمَ ـ وَلِىَ ـ أَقِمِ ـ أَبَتِ ـ كَمَثَلِ ـ بِيَدِكَ ـ قِبَلَكَ ـ فَصَعِقَ ـ لِيَذَرَ ـ فَلَبِثَ ـ أَفَحَسِبَ ـ أَفَأَمِنَ.

2. چهارده كلمه در قرآن پيدا كنيد كه هم علامت فتحه و هم علامت كسره داشته باشند.

3 ـ  ضمّه ( ــــُــ )

علامت ضَمّه(4) ( ــــُــ ) بالاى حرف قرار مى گيرد; به اين ترتيب:

اُ (ءُ) ـ بُ ـ تُ ـ ثُ ـ جُ ـ حُ ـ خُ ـ دُ ـ ذُ ـ رُ ـ زُ ـ سُ ـ شُ ـ صُ ـ ضُ ـ طُ ـ ظُ ـ عُ ـ غُ ـ فُ ـ قُ ـ كُ ـ لُ ـ مُ ـ نُ ـ هُ ـ وُ ـ ىُ.

به حرفى كه علامت ضمّه بالاى آن باشد، مَضموم مى گويند. هر حرف مضموم يك بخشِ جداگانه از كلمه را تشكيل مى دهد. اكنون به مثال هاى زير توجّه كنيد و آن ها را بخوانيد:

مثال جداگانه (تَفكيكى) باهم (تَركيبى)
هُوَ هُــوَ هُوَ
صَمَدُ صَــمَــدُ صَمَدُ
فَهُوَ فَــهُــوَ فَهُوَ
عُقَدِ عُــقَــدِ عُقَدِ
خُلِقَ خُــلِــقَ خُلِقَ

توجّه

* صداى ضمّه در زبان عربى با صداى ضمّه در زبان فارسى كمى تفاوت دارد. صداى ضمّه در زبان عربى به حرف «واو» تمايل دارد و شبيه صداى «اُو» است، امّا داراى كشيدگى نيست.

* به سه علامت فتحه و كسره و ضمّه، «حركت هاى كوتاه» يا «صداهاى كوتاه» نيز گفته مى شود.

پرسش :

1. علامت ضمّه كجاى حرف قرار مى گيرد؟

2. به حرفى كه علامت ضمّه بالاى آن باشد، چه مى گويند؟

3. هر حرف «مضموم» چند بخش جداگانه از كلمه را تشكيل مى دهد؟

4. ضمّه به چه معناست و چرا به آن، ضمّه گفته مى شود؟

5. در زبان فارسى، علامت ضمّه را چه مى نامند؟

6. صداى ضمّه در زبان عربى با صداى ضمّه در زبان فارسى چه تفاوتى دارد؟

7. به سه علامت فتحه و كسره و ضمّه چه گفته مى شود؟

تمرين :

1. چهارده كلمه زير را يك بار جداگانه (تفكيكى) و يك بار با هم (تركيبى) بخوانيد:

يَكُ ـ جُعِلَ ـ صُحُفُ ـ سُبُلَ ـ مَطَرُ ـ حَسُنَ ـ يَضَعُ ـ يَصِلُ ـ فَبُهِتَ ـ رُسُلِكَ ـ لَنُبِذَ ـ سَنَسِمُهُ ـ رَزَقَكُمُ ـ وَ بَصَرُكَ.

2. چهارده كلمه در قرآن پيدا كنيد كه هم علامت فتحه و هم علامت كسره و هم علامت ضمّه داشته باشند.

4. الفِ مَدّى ( ــــَــ ا ) (صداى كشيده فتحه)

گـاهى پس از صـداى كوتاه فتحه، حرف الف قرار مى گيرد: ( ــــَــ ا)
در اين حالت، به هنگام خواندن، صداى فتحه دو برابر كشيده مى شود. به همين دليل، به اين الف، (الفِ مَدّى)(5) يا (صداى كشيده فتحه) مى گويند; مانند مَا .

روش تلفّظ يا اَدا كردنِ «الف مدّى» به اين صورت است:

صداى كوتاه فتحه + مقدارى كشش = صداى كشيده فتحه.

يا به بيانِ كوتاه تر:

فتحه + مقدارى مدّ = الف مدّى.

صداى الف مدّى پس از هشت حرفِ ( خ ، ص ، ض ، ط ، ظ ، غ ، ق ، ر ) و گاه پس از حرف (ل)(6) به صورت درشت و غليظ و شبيه صداى «آ» در زبان فارسى خوانده مى شود. امّا پس از بقيّه حروف و گاه نيز پس از حرف (ل) به صورت نازك و رقيق و شبيه صداى «فتحه» ، ولى با دو برابر مدّ و كشش، تلفّظ و اَدا مى گردد.(7)

در قرآن هايى كه به شيوه فارسى علامت گذارى مى شوند، فتحه پيش از الف مدّى ( ـــَــ ا ) به صورت ايستاده ( ــ ا ) نوشته مى شود تا معلوم گردد كه فتحه بايد با صداى كشيده خوانده شود; به اين ترتيب:

ا (ءا) ـ با ـ تا ـ ثا ـ جـا ـ حـا ـ خـا ـ دا ـ ذا ـ را ـ زا ـ سا ـ شا ـ صا ـ ضا ـ طا ـ ظا ـ عا ـ غا ـ فا ـ قا ـ كا ـ لا ـ ما ـ نا ـ ها ـ وا ـ يا.

اكنون به چند مثال از كلماتِ داراى الف مدّى بنگريد:

إِلـهِ ، قامَ ، نَريكَ ، عَلـى ، صَلـوةَ .

در قرآن هايى كه به شيوه عربى علامت گذارى مى شوند، گاه الف مدّى با گذاشتن يك الف كوچك و كوتاه در كنار فتحه ( ـــَـــــ ) نشان داده مى شود; به اين ترتيب: مَـلِكِ به جاى مَالِكِ و صِرَ طَ به جاى صِرَاطَ.

شكل هاى الف مدّى

1. به صورت الف كوتاه مانند إِلـهِ .

2. به صورت الف كوتاهِ همراه با الف بزرگ مانند قامَ.

3. پيش از حرف ياء كوچك مانند نَريكَ.

4. پيش از حرف ياء بزرگ مانند عَلـى.

5. پيش از حرف واو مانند صَلـوةَ.(8)

اكنون به مثال هاى زير توجّه كنيد و آن ها را بخوانيد:

مثال جداگانه (تَفكيكى) باهم (تَركيبى)
فَراشِ فَــراشِ فَراشِ
طَعام طَــعام طَعام
مالَها مالَــها مالَها
قارِعَةُ قارِعَــةُ قارِعَةُ
صالِحاتِ صالِــحاتِ صالِحاتِ

تذكّر

* الف مدّى همراه با حرفِ مفتوحِ پيش از خود، يك بخشِ جداگانه از كلمه را تشكيل مى دهد.

پرسش :

1. «الف مدّى» چيست؟

2. «مَدّ» يعنى چه؟

3. چرا به صداهاى كشيده «حروف مدّى» مى گويند؟

4. «الف مدّى» چگونه تلفّظ يا اَدا مى شود؟

5. چه هنگامى «الف مدّى» به صورت درشت و غليظ; و چه هنگامى به صورت نازك و رقيق تلفّظ و اَدا مى شود؟

6. صداى «الف مدّى» به كدام صداى زبان فارسى شباهت دارد؟

7. چرا «الف مدّى» گاه به صورت نازك و رقيق، و گاه به صورت درشت و غليظ تلفّظ و ادا مى شود؟

8. در قرآن هايى كه به شيوه فارسى علامت گذارى مى شوند، فتحه پيش از «الف مدّى» به چه صورت نوشته مى شود؟ چرا؟

9. در قرآن هايى كه به شيوه عربى علامت گذارى مى شوند، گاه «الف مدّى» به چه صورت نشان داده مى شود؟

10. شكل هاى «الف مدّى» را ذكر كنيد.

11. «الف مدّى» همراه با حرفِ مفتوح پيش از خود، چند بخش جداگانه از كلمه را تشكيل مى دهد؟

تمرين :

1. چهارده كلمه زير را يك بار جداگانه (تفكيكى) و يك بار با هم (تركيبى) بخوانيد:

ناسِ ـ مالَ ـ إِذا ـ ذاتَ ـ كانَ ـ قالَ ـ إِلـى ـ جِبالُ ـ سُكارى ـ فَذلِكَ ـ تَكاثُرُ ـ مَقابِرَ ـ زَكوةَ ـ شانِئَكَ.

2. چهارده كلمه در قرآن پيدا كنيد كه داراى «الف مدّى» باشند.

5 . ياءِ مَدّى ( ــــِ ى ) (صداى كشيده كسره)

گاهى پس از صداى كوتاه كسره، حرف ياء قرار مى گيرد: ( ــــِ ى ). در اين حالت، به هنگام خواندن، صداى كسره دو برابر كشيده مى شود. به همين دليل، به اين ياء، (ياءِ مَدّى) يا (صداى كشيده كسره) مى گويند; مانند فِى .

روش تلفّظ يا ادا كردنِ «ياء مدّى» به اين صورت است:

صداى كوتاه كسره + مقدارى كشش = صداى كشيده كسره.

يا به بيانِ كوتاه تر:

كسره + مقدارى مدّ = ياء مدّى.

صداى ياء مدّى پس از تمامى حروف يكسان است. اين صدا شبيه صداى (اى) در فارسى و حدود دو شماره است.

در قرآن هايى كه به شيوه فارسى علامت گذارى مى شوند، كسره پيش از ياء مدّى ( ــــِ ى ) به صورت ايستاده ( ــــ ى ) نوشته مى شود تا معلوم گردد كه كسره بايد با صداى كشيده خوانده شود; به اين ترتيب:

اى (ءى) ـ بى ـ تى ـ ثى ـ جى ـ حى ـ خى ـ دى ـ ذى ـ رى ـ زى ـ سى ـ شى ـ صى ـ ضى ـ طى ـ ظى ـ عى ـ غى ـ فى ـ قى ـ كى ـ لى ـ مى ـ نى ـ هى ـ وى ـ يى.

اكنون به مثال هاى زير توجّه كنيد و آن ها را بخوانيد:

مثال جداگانه (تَفكيكى) باهم (تَركيبى)

تىنِ

تيــنِ تينِ
رَحىم ِ رَحيــم ِ رَحيم ِ
جىدِها جيــدِها جيدِها
أَبابىلَ أَبابيلَ أَبابيلَ
سافِلىنَ سافِـليــنَ سافِلينَ

توجّه

* ياء مدّى همراه با حرفِ مكسورِ پيش از خود، يك بخشِ جداگانه از كلمه را تشكيل مى دهد.

* گاه به جاى اينكه كسره ايستاده را زير حرفِ پيش از ياء مدّى قرار دهند، آن را زير خودِ ياء مدّى مى نويسند; مانند فى به جاى فى .

پرسش :

1. «ياء مدّى» چيست؟

2. «ياء مدّى» چگونه تلفّظ يا ادا مى شود؟

3. صداى «ياء مدّى» به كدام صداى زبان فارسى شباهت دارد و حدود چند شماره است؟

4. در قرآن هايى كه به شيوه فارسى علامت گذارى مى شوند، كسره پيش از «ياء مدّى» به چه صورت نوشته مى شود؟ چرا؟

5 . «ياء مدّى» همراه با حرفِ مكسورِ پيش از خود، چند بخش جداگانه از كلمه را تشكيل مى دهد؟

6 . گاه كسره ايستاده در ياء مدّى را زير كدام حرف قرار مى دهند؟

تمرين :

1. چهارده كلمه زير را يك بار جداگانه (تفكيكى) و يك بار با هم (تركيبى) بخوانيد:

أَبى ـ فيلِ ـ أَمينِ ـ فيها ـ دينِ ـ يَتيمَ ـ يَقينِ ـ جَحيمَ ـ نَعيمِ ـ عالَمينَ ـ لاِيلافِ ـ مَوازينُ ـ سينينَ ـ حاكِمينَ.

2. چهارده كلمه در قرآن پيدا كنيد كه داراى «ياء مدّى» باشند.

6 . واوِ مَدّى ( ــــُـ و ) (صداى كشيده ضمّه)

گاهى پس از صداى كوتاه ضمّه، حرف واو قرار مى گيرد: ( ــــُـ و ). در اين حالت، به هنگام خواندن، صداى ضمّه دو برابر كشيده مى شود. به همين دليل، به اين واو، (واوِ مَدّى) يا (صداى كشيده ضمّه) مى گويند; مانند طُورِ .

روش تلفّظ يا ادا كردنِ «واو مدّى» به اين صورت است:

صداى كوتاه ضمّه + مقدارى كشش = صداى كشيده ضمّه.

يا به بيانِ كوتاه تر:

ضمّه + مقدارى مدّ = واو مدّى.

صداى واو مدّى پس از تمامى حروف يكسان است. اين صدا شبيه صداى (او) در فارسى و حدود دو شماره است.

در قرآن هايى كه به شيوه فارسى يا عربى علامت گذارى مى شوند، شكل نگارش واومدّى يكسان است; به اين ترتيب:

اُو (ءُو) ـ بُو ـ تُو ـ ثُو ـ جُو ـ حُو ـ خُو ـ دُو ـ ذُو ـ رُو ـ زُو ـ سُو ـ شُو ـ صُو ـ ضُو ـ طُو ـ ظُو ـ عُو ـ غُو ـ فُو ـ قُو ـ كُو ـ لُو ـ مُو ـ نُو ـ هُو ـ وُو ـ يُو.

اكنون به مثال هاى زير توجّه كنيد و آن ها را بخوانيد:

مثال جداگانه (تَفكيكى) باهم (تَركيبى)
صُدُور صُــدُور صُدُور
قُبُورِِ قُــبُورِِ قُبُورِِ
مُوقَدَةُ مُوقَــدَةُ مُوقَدَةُ
كافِرُونَ كافِــرُونَ كافِرُونَ
عابِدُون عابِــدُون عابِدُون

تذكّر

* به حرفى كه حركت داشته باشد، حرف مُتَحَرِّك يا حرف حركت دار مى گويند.

* واو مدّى همراه با حرفِ مضمومِ پيش از خود، يك بخشِ جداگانه از كلمه را تشكيل مى دهد.

* همان گونه كه اشاره شد، به سه حرف الف مدّى، ياء مدّى و واو مدّى، «حروف مدّى» يا «صداهاى كشيده» مى گويند.

* با توجّه به آنچه گفته شد، حروف مدّى عبارتند از:

1. الفى كه پيش از آن، حرف مفتوح است (الفِ ماقَبلْ مفتوح).

2. يايى كه پيش از آن، حرف مكسور است (ياءِ ماقَبلْ مكسور).

3. واوى كه پيش از آن، حرف مضموم است (واوِ ماقَبْل مضموم).

پرسش :

1. «واو مدّى» چيست؟

2. «واو مدّى» چگونه تلفّظ يا ادا مى شود؟

3. صداى «واو مدّى» به كدام صداى زبان فارسى شباهت دارد و حدود چند شماره است؟

4. آيا در قرآن هايى كه به شيوه فارسى يا عربى علامت گذارى مى شوند، شكل «واو مدّى» تفاوت دارد؟

5. «حرف مُتَحَرِّك» چه حرفى است؟

6. «واو مدّى» همراه با حرفِ مضمومِ پيش از خود، چند بخش جداگانه از كلمه را تشكيل مى دهد؟

تمرين :

1. چهارده كلمه زير را يك بار جداگانه (تفكيكى) و يك بار با هم (تركيبى) بخوانيد:

رُوحُ ـ مُوسى ـ ساهُونَ ـ ماعُونَ ـ يَمُوتُ ـ أَعُوذُ ـ كاتِبُونَ ـ تَصِفُونَ ـ يُوفُونَ ـ يَقُولُونَ ـ يَزالُونَ ـ أُوتُوهُ ـ قُلُوبُكُما ـ يَتَغامَزُونَ.

2. چهارده كلمه در قرآن پيدا كنيد كه داراى «واو مدّى» باشند.

7 . سُكون ( ــــْــ )

«سُكون» يعنى «حركت نداشتن» . علامت سكون ( ــــْــ ) بالاى حرف قرار مى گيرد. به حرفى كه هيچ حركتى ندارد و داراى علامت سكون است، ساكِن(9) مى گويند.

حرف ساكن به تنهايى خوانده نمى شود، زيرا حركت ندارد. بنابراين، حرف ساكن به كمكِ حرفِ حركت دارِ پيش از خود خوانده مى شود.(10)حرف ساكن و حرف متحرّكِ پيش از آن، يك بخشِ جداگانه از كلمه را تشكيل مى دهند.

اكنون به مثال هاى زير توجّه كنيد و آن ها را بخوانيد:

مثال جداگانه (تَفكيكى) باهم (تَركيبى)
بَعْدُ بَعْــدُ بَعْدُ
نَعْبُدُ نَعْــبُــدُ نَعْبُدُ
أَرْسَلَ أَرْسَــلَ أَرْسَلَ
أَنْعَمْتَ أَ نْــعَمْــتَ أَنْعَمْتَ
ىُوَسْوِسُ يُـوَسْــوِسُ يُوَسْوِسُ

توجّه

* در بسيارى از قرآن ها، علامت سكون به شكل ( ــــــ ) يا به صورت ( ــــــ ) است. پس علامت ( ـــْـ ) = ، .

* اگر پس از صداى فتحه، حرف (واو ساكن) يا (ياء ساكن) قرار گيرد، بايد فتحه به نرمى تلفّظ يا ادا شود. يعنى به هنگام خواندن، نبايد فتحه به ضمّه يا كسره تبديل شود. مثلاً:

كَوْثَرَ درست است نه كُوْثَرَ ;

همچنين

كَيْفَ درست است نه كِيْفَ.(11)

* اگر پيش از يك حرف ساكن، حرف ساكن ديگرى نيز وجود داشته باشد، هر دو حرف ساكن به كمكِ حرف قبلى خوانده مى شوند و همراه با آن، يك بخش جداگانه از كلمه را تشكيل مى دهند. به اين مثال ها توجّه كنيد:

فَتْحْ، خَوْفْ، بَيْتْ، صَيْفْ، قُرَيْشْ، عَصْرْ، خُسْرْ، صَبْرْ، قَدْرْ، شَهْرْ، أَمْرْ، فَجْرْ.

* اگر پيش از حرف ساكن، يكى از حروف مدّ (صداهاى كشيده) باشد، حرف ساكن و حرف مدّ به كمك حرف قبلى خوانده مى شوند و همراه با آن، يك بخشِ جداگانه از كلمه را تشكيل مى دهند; مانند ناسْ، دينْ، ماعُونْ.

پرسش :

1. سكون به چه معناست و علامت سكون كجاى حرف قرار مى گيرد؟

2.به چه حرفى «ساكن» مى گويند؟

3. آيا حرف ساكن به تنهايى خوانده مى شود؟ چرا؟

4. حرف ساكن به كمك چه حرفى خوانده مى شود و همراه با آن، چند بخش از كلمه را تشكيل مى دهد؟

5. آيا حرف ساكن در آغاز كلمه قرار مى گيرد؟ چرا؟

6. علامت سكون به چه شكل هايى نوشته مى شود؟

7. اگر پس از صداى فتحه، حرف (واو ساكن) يا (ياء ساكن) قرار گيرد، فتحه بايد چگونه خوانده شود؟

8. لين به چه معناست; و به چه حرف هايى، «حروف لين» مى گويند؟

9. اگر پيش از يك حرف ساكن، حرف ساكن ديگرى نيز وجود داشته باشد به چه صورت خوانده مى شود؟ در اين هنگام، چند بخش جداگانه از كلمه تشكيل مى شود؟

10. اگر پيش از حرف ساكن، يكى از حروف مدّ باشد، حرف ساكن و حرف مدّ به چه صورت خوانده مى شوند؟ در اين هنگام، چند بخش جداگانه از كلمه تشكيل مى شود؟

تمرين :

1. چهارده كلمه زير را يك بار جداگانه (تفكيكى) و يك بار با هم (تركيبى) بخوانيد:

مِنْ ـ لَوْ ـ فَجْرِ ـ نَصْرُ ـ صَدْرَكَ ـ بِحَمْدِ ـ لَمْ يَكُنْ ـ فَوَسَطْنَ ـ زُلْزِلَتِ ـ أَغْنى ـ رَدَدْناهُ ـ زِلْزالَها ـ بِأَصْحابِ ـ أَفَلايَعْلَمُ.

2. چهارده كلمه در قرآن پيدا كنيد كه داراى علامت سكون باشند.

8 . تَشديد ( ـــّـ )

هر حرفى كه علامت تَشديد ( ـــّـ ) بالاى آن باشد، در هنگام خواندن، بدون فاصله و قطع صدا، به صورت دو حرف خوانده مى شود، به گونه اى كه به هنگام خواندن، حرف اوّل، ساكن، و حرف دوم، حركت دار تلفّظ مى شود. حرفى كه علامت تشديد دارد، محكم و با شدّت خوانده يا اَدا مى شود; از اين رو آن را «حرف مُشَدَّد» مى نامند.

بنابراين، «حرف مشدّد» در حقيقت شامل دو حرف است كه اوّلى حركت ندارد. به همين دليل، حرف مُشدّد مانند حرف ساكن، به تنهايى خوانده نمى شود و در آغاز كلمه قرار نمى گيرد. پس حرف مشدّد به كمك حرفِ حركت دارِ قبلى خوانده مى شود. حرفِ حركت دارِ قبلى با حرفِ مشدّد، دو بخشِ جداگانه از كلمه را تشكيل مى دهند; به اين ترتيب:

تَبَّ كه خوانده مى شود:تَبْبَ .

كُلِّ كه خوانده مى شود: كُلْلِ .

أُمُّ كه خوانده مى شود:أُمْمُ .

إِنّا كه خوانده مى شود: إِنْ نا .

رَبّى كه خوانده مى شود: رَبْ بى .

يُصِرُّونَ كه خوانده مى شود: يُصِرْرُونَ .

تذكّر

* براى آنكه مفهوم تشديد بهتر فهميده شود، حرف مشدّد به صورت دو حرف نوشته شد كه حرف اوّلِ ساكن همراه با حرفِ قبلى، يك بخش از كلمه; و حرف دوم، بخش ديگر را تشكيل مى دهند.

* اگر دو حرفِ مثلِ هم كنار يكديگر قرار گيرند و اوّلى حركت دار و دومى ساكن باشد، تشديد به كار نمى رود. مثلاً در كلمه مَمْنُون، دو حرف ميم جداگانه نوشته و خوانده مى شوند.

* اگر حرف مشدّد داراى علامت كسره باشد، گاه علامت كسره رابالاى حرف و زير تشديد قرار مى دهند; مثلاً به جاى رَبِّ مى نويسند: رَبِّ.

پرسش :

1. تشديد كجاى حرف قرار مى گيرد؟

2. حرفى را كه علامت تشديد دارد، چه مى نامند؟ چرا؟

3. حرف تشديددار چگونه خوانده مى شود؟

4. چرا حرف مشدّد به تنهايى خوانده نمى شود و در آغاز كلمه قرار نمى گيرد؟

5. حرف مشدّد به صورت چند بخشى خوانده مى شود؟ هر بخش شامل كدام حرف است؟

6. اگر دو حرفِ مثل هم كنار يكديگر قرار گيرند و اوّلى حركت دار و دومى ساكن باشد، آيا در آن تشديد به كار مى رود؟

7. اگر حرف مشدّد داراى علامت كسره باشد، گاه علامت كسره كجا قرار مى گيرد؟

تمرين:

1. چهارده كلمه زير را يك بار جداگانه (تفكيكى) و يك بار با هم (تركيبى) بخوانيد:

حَقِّ ـ خَفَّتْ ـ رَبُّكَ ـ فَسَبِّحْ ـ عَدَّدَهُ ـ فَصَلِّ ـ حُصِّلَ ـ تُحَدِّثُ ـ تَنَزَّلُ ـ يُكَذِّبُ ـ تَطَّلِعُ ـ لَتَرَوُنَّ ـ لَتُسْئَلُنَّ ـ لَيُنْبَذَنَّ.

2. چهارده كلمه در قرآن پيدا كنيد كه داراى علامت تشديد باشند.


پى‏نوشتها:

1. فتحه يعنى يك بار «گشودن» و «باز كردن» . به هنگام خواندن و تلفّظِ حرفِ فتحه دار، لب هاى انسان يك بار گشوده و باز مى شوند. از اين رو، به اين علامت، فتحه مى گويند. در زبان فارسى، فتحه را «زَبَر» يا «صداى بالا» مى نامند.
2. كسره يعنى يك بار «شكستن» . به هنگام خواندن و تلفّظِ حرف كسره دار، لب هاى انسان يك بار به طرف پايين متمايل و شكسته مى شوند. از اين رو، به اين علامت، كسره مى گويند. در زبان فارسى، كسره را «زير» يا «صداى پايين» مى نامند.
3. كسره زير همزه را گاه زير «خطِّ زمينه» مى گذارند; مانند قائِد ( ءِ) و گاه آن را بالاى «خطِّ زمينه» قرار مى دهند; مانند قائِد ( ء).
4. ضمّه يعنى يك بار «به هم پيوستن» و «جمع شدن» . به هنگام خواندن و تلفّظ حرف ضمّه دار، لب هاى انسان يك بار به هم پيوسته و جمع مى شوند. از اين رو، به اين علامت، ضمّه مى گويند. در زبان فارسى، ضمّه را «پيش» يا «صداى وسط» مى نامند.
5. مَدّ يعنى «كشيدن» و «كِشش» . چون صداهاى كشيده به شكل حروف نوشته مى شوند، به اين صداها «حروفِ مَدّى» مى گويند.
6. هر گاه حرف (لام) در كلمه (اللّه) قرار بگيرد و پيش از آن، حركت فتحه يا ضمّه باشد، به صورت درشت و غليظ تلفّظ و اَدا مى شود، مانند «إِنَّ اللّهَ» و «يَدُاللّهِ» .
7. به بيانِ ديگر: به هنگام خواندن، «الف مدّى» تابع و پيرو حرف پيش از خود است. هرگاه حرفى نازك و رقيق خوانده شود، الف مدّىِ بعد از آن نيز نازك و رقيق تلفّظ و اَدا مى گردد. و هر گاه حرفى درشت و غليظ خوانده شود، الف مدّىِ بعد از آن هم درشت و غليظ تلفّظ و اَدا مى گردد.
8. گاه در چنين مواردى الف مدّى را روى حرف (ياء) و (واو) قرار مى دهند، مانند نَريكَ، عَلى، صَلـوةَ. گاهى هم نقطه هاى ياء كوچك (يــ) را كه پايه و كرسى الف مدّى است، حذف مى كنند و آن را به اين شكل مى نويسند: (يــ); مانند «نَريكَ» .
9. ساكن يعنى داراىِ «سكون» ; و سكون به معنى «آرامش» است. هنگامى كه حرفى با سكون خوانده مى شود، يعنى داراى آرامش است، زيرا هيچ صدايى ندارد.
10. حرف ساكن هيچ گاه در آغازِ كلمه قرار نمى گيرد; زيرا آغاز كردنِ كلمه بدون هيچ حركتى، مشكل است.
11. به دو حرف واو ساكن و ياء ساكن كه حرفِ پيش از آن ها مفتوح باشد، حروف لين مى گويند. «لين» يعنى «نرمى» ; و اين دو حرف را «لين» مى نامند، زيرا به نرمى تلفّظ يا ادا مى شوند.