متكلمين بر ضرورت معنايى كه براى امامت ذكر كرده اند به ادله اى
از قبيل : قاعده لطف ، لزوم حفظ شريعت و تبيين دين خداوند استدلال كرده اند كه
عمدتا با حضور امام در بين مردم تامين مى شود.
ال اگر اشكال شود كه اين لطف چگونه با غيبت حضرت سازگارى دارد در جواب بايد بگوييم
:
اولا : امام زمان عليه السلام حافظ كلى شريعت است و از اتفاق بر باطل جلوگيرى مى
كند.
ثانيا : الطاف خداوند درجات مختلفى دارد كه هنگام تزاحم آنچه كه لطف بيشترى دارد
مقدم مى گردد و لذا اگر چه با حضور امام ، مردم به الطافى خواهند رسيد و از حضور او
بهره مند خواهند شد ، ولى لطف غيبت او مهم تر است ، همان گونه كه در بحث فلسفه غيبت
به آن اشاره كرديم .
در مورد تفسير دوم براى امامت كه همان تفسير عرفا است جاى هيچ نوع اشكالى در مورد
غيبت امام نيست ، زيرا بنا بر آن تعريف ، امامت حقيقتى است كه امام به جهت قابليت
هايى كه پيدا كرده مى تواند در نفوس انسان ها تصرف كرده و آنها را به سر منزل
مقصود برساند.
اين معنا براى امامت ، با غيبت او نيز سازگارى دارد و امام در عصر غيبت نيز اين
تصرفات را مى تواند انجام دهد كه در طول عصر غيبت چنين هدايت هايى را فراوان داشته
است .
(884)
302 : با غيبت امام زمان عليه السلام چگونه مى توان امام
زمان خود را شناخت ؟
مطابق رواياتى كه در كتب فريقين آمده ، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:
من مات و لم يعرف
امام زمانه مات ميتة جاهلية
(885) ؛ (( هر كس بميرد در حالى كه امام زمان
خود را نشناخته به مرگ جاهليت از دنيا رفته است . )) جاى اين
سؤ ال باقى است كه با وجود غيبت امام زمان عليه السلام چگونه مى توان او را شناخت ؟
در جواب مى گوييم : مقصود از شناخت و معرفت حضرت شناخت جسم و شكل و شمايل او نيست
بلكه مقصود ، معرفت به مقام و منزلت و جايگاهى است كه حضرت مهدى عليه السلام نزد
خداوند متعال در اين عالم دارد. او كسى است كه حافظ كلى شريعت است ، واسطه فيض
تكوينى و تشريعى الهى است . او كسى است كه به اذن و اراده الهى در نفوس قابل تصرف
كرده و به حق و حقيقت رهنمون مى كند. او كسى است كه جامع جميع علوم اولين و آخرين
است و او كسى است كه ... .
اين معرفت نسبت به حضرت مهدى عليه السلام كه امام زمان ما است بدون ديدن شكل و
شمايل ايشان هم قابل تحصيل است .
303 : به چه دليل اين زمان آخرالزمان است ؟
در روايات اسلامى براى دوره آخرالزمان علايم و نشانه هايى ذكر شده كه با تحقق اين
علايم و نشانه ها پى مى بريم كه هم اكنون در دوره آخرالزمان قرار داريم . اينك به
برخى از اين علايم و نشانه ها اشاره مى كنيم :
1- گسترش ترس و ناامنى
امام باقر عليه السلام مى فرمايد:
لا يقوم القائم
الا على خوف شديد ...
(886) ؛ (( حضرت قائم عليه السلام قيام نمى
كند مگر در دورانى پر از بيم و هراس . ))
و نيز فرمود: (( مهدى عليه السلام هنگامى قيام مى كند كه
زمام كارهاى جامعه در دست ستمكاران باشد. ))
(887)
2- تهى شدن مساجد از هدايت
پيامبر صلى الله عليه و آله درباره وضعيت مساجد در آخرالزمان مى فرمايد:
مساجدهم عامرة و
هى خراب من الهوى
(888) ؛ (( مسجدهاى آن زمان آباد و زيباست
ولى از هدايت و ارشاد در آن خبرى نيست . ))
3- سردى عواطف انسانى
رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله در اين باره مى فرمايد:
فلا الكبير يرحم
الصغير و لا القوى يرحم الضعيف و حينئذ ياءذن الله له بالخروج
(889) ؛ (( در آن روزگار بزرگترها به
زيردستان و كوچكترها ترحم نمى كنند و قوى بر ضعيف ترحم نمى نمايد. در آن هنگام
خداوند به او [مهدى عليه السلام ] اذن قيام و ظهور مى دهد. ))
4- گسترش فساد اخلاقى
رسول خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد: (( قيامت برپا نمى
شود تا آنكه زنى را در روز روشن و به طور آشكار گرفته در وسط راه به او تعدى مى
كنند و هيچ كس اين كار را نكوهش نمى كند. ))
محمد بن مسلم مى گويد: به امام باقر عليه السلام عرض كردم : اى فرزند رسول خدا ،
قائم شما چه وقت ظهور خواهد كرد؟ امام فرمود:
اءذا تشبه الرجال
بالنساء و النساء بالرجال . و اكتفى الرجال بالرجال و النساء بالنساء
(890) ؛ (( هنگامى كه مردها خود را شبيه زنان
و زنان خود را شبيه مردان كنند. آن گاه كه مردان به مردان اكتفا كرده و زنان به
زنان اكتفا كنند. ))
5- آرزوى كمى فرزند
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود: (( رستاخيز بر پا
نمى شود تا آنكه كه كسى پنج فرزند دارد و آرزوى چهار فرزند كند و آنكه چهار فرزند
دارد مى گويد كاش سه فرزند داشتم و صاحب سه فرزند آرزوى دو فرزند دارد و آنكه دو
فرزند دارد آرزوى يك فرزند بنمايد. و كسى كه يك فرزند دارد آرزو كند كه كاش
فرزندى نداشت )) .
(891)
6- مرگ هاى ناگهانى
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: (( قيامت بر پا نمى
گردد تا اينكه مرگ سفيد ظاهر شود. گفتند: اى رسول خدا مرگ سفيد چيست ؟ فرمود: مرگ
ناگهانى )) .
(892)
7- جنگ و كشتار
امام رضا عليه السلام فرمود: (( پيش از ظهور امام زمان
كشتارهاى پياپى و بى وقفه رخ خواهد داد )) .
(893)
304 : چگونه ممكن است كه امام در ميان ما باشد ولى او را
نشناسيم ؟
درباره كيفيت خفاى مهدى عليه السلام در عصر غيبت كبرا دو نظريه است :
يكى اينكه شخص حضرت مخفى است (خفاى شخص ) ، به اين معنا كه حضرت مهدى عليه السلام
از ما دور بوده و در مكانى زندگى مى كنند كه هيچ كس به آن دسترسى ندارد.
ديگر اينكه شخص حضرت از ما مخفى نيست بلكه او در ميان ما به سر مى برد ولى عنوان او
براى ما مخفى است (خفاى عنوان ) ، به اين معنا كه او را مى بينيم ولى به جا نمى
آوريم و نمى توانيم تطبيق كنيم كه اين شخص كه ما تاكنون او را ديده ايم همان امام
زمان است . فعلا بحث در اين جهت نداريم كه قول حق كدام است ولى بنابر نظر
(( خفاى عنوان )) ممكن است كه انسان
اوصاف كسى را شنيده باشد و را مكرر مشاهده كرده باشد. ولى به جا نياورده و تطبيق
نكرده باشد. موضوع غيبت امام زمان عليه السلام نيز از همين قبيل است .
305 : چه كنيم كه ايمانمان به وجود حضرت مهدى عليه السلام
بيشتر شود؟
براى تقويت ايمان به وجود حضرت مهدى عليه السلام از راههايى مى توان استفاده نمود:
1- بررسى ادله عقلى كه مى تواند عقل و فكر انسان را نسبت به وجود حضرت مهدى عليه
السلام تقويت نمايد.
2- بررسى آيات قرآنى و رواياتى كه از آنها استفاده مى شود كه حضرت مهدى عليه السلام
وجود دارد.
3- مطالعه احوال كسانى كه به محضر مقدس حضرت بقية الله الاعظم ارواحنا له الفداء
مشرف شده اند ، كه اين مى تواند نقش به سزايى در تقويت قلوب انسان نسبت به وجود
حضرت عليه السلام داشته باشد.
4- قرائت دعاهايى كه در آن خطاب به حضرت شده و با او نجوا دارد كه مى تواند تاءثير
به سزايى در اعتقاد انسان به وجود حضرت عليه السلام داشته باشد.
306 : امام زمان عليه السلام چگونه در عصر غيبت مردم را
هدايت مى كند؟
1- هدايت تشريعى : كه به بيان احكام شرع و معارف الهى براى مردم است ، اين نوع
هدايت غالبا با حضور امام در ميان مردم تحصيل مى گردد.
2- هدايت باطنى : كه همان دستگيرى از راه باطن و هدايت انسان از راه درون است . اين
نوع هدايت از آن جهت كه نوعى تكوينى است احتياج به حضور حضرت و ملاقات مردم با او
ندارد بلكه با غيبت حضرت نيز امكان پذير است و تمام كسانى كه در آنها تحول و
دگرگونى پيدا مى شود و از راه درون به حق و حقيقت رهنمون مى شوند با تصرفاتى است كه
از ناحيه امام زمان عليه السلام و به اراده و مشيت خداوند انجام مى پذيرد.
3- برخى از انواع هدايت ها نيز هست كه حضرت مهدى عليه السلام در حق شيعيانش انجام
مى دهد كه متوقف بر حضور و ملاقات هاى مقطعى است ، مثل هدايت گمشدگان و شفاى
بيماران و ... .
307 : جشن هاى ميلاد چه آثارى دارد؟
بر پايى مراسم و يادبود ميلاد حضرت مهدى عليه السلام آثار و بركاتى دارد كه به برخى
از آنها اشاره مى كنيم :
1- هر ساله شيعيان در روزى خاص به ياد حضرت مهدى عليه السلام دور هم جمع شده با
ابراز ارادتشان نسبت به حضرت ياد او را در دلها زنده مى كنند.
2- برپايى جشن ها در روح و روان انسان اثر خاصى گذاشته و اعتقاد به وجود و ظهور
حضرت را تثبيت خواهد كرد.
3- در جشن هايى كه برگزار مى گردد كمالات و فضايل آن حضرت تشريح و توضيح داده مى
شود ، و در نتيجه مردم با تاءسى به حضرت به خدا نزديك تر مى شوند.
4- در آن مجالس با اطعام و پخش شيرينى دل مردم را خشنود كرده و به ثواب اطعام مى
رسند و گروهى از اين ضعفا از اين مجالس بهره مادى نيز مى برند.
5- اين مراسم فرصت مناسبى است كه مردم را به خدا و دستورات او دعوت نماييم .
308 : چگونه مى توان ديدار صالحان با امام مهدى عليه السلام
را اثبات نمود؟ سؤال فوق در حقيقت از دو جزء تشكيل شده است :
1- چگونه مى توان ادعاى كسانى كه مى گويند ما حضرت را ملاقات كرده ايم را به اثبات
رساند؟
2- از كجا معلوم در ملاقاتى كه با حضرت داشته اند خود ايشان را ديده اند؟
در مورد سؤال اول مى گوييم : هر كسى كه مدعى ملاقات است ما حرف او را نمى پذيريم
مگر آنكه براى ما قرائن معتبر بر صدق قول او وجود داشته باشد.
يكى اينكه او فردى صديق بوده و تاكنون هيچ گونه دروغ و عمل خلاف شرع و بى عدالتى از
او ديده يا شنيده نشده است .
و ديگر اينكه : خبرهايى كه مى دهد همگى مطابق با واقع بوده همراه با اخبار غيبى است
.
در مورد سوال دوم مى گوييم : مدعيان راستين ملاقات با حضرت خود شواهد و قرائنى را
ذكر كرده اند و معجزه و خبرهاى غيبى را شنيده اند كه همراه با ادعاى اثبات وجود
حضرت بوده و لذا يقين به ملاقات با حضرت پيدا كرده آن گاه خبر تشرف خود را براى ما
نقل كرده اند.
309 : چگونه مى توان عشق به امام زمان عليه السلام را در دل
مردم زنده كرد؟
جذب مردم خصوصا جوانان به امام زمان عليه السلام و زنده كرده عشق حضرت در دل آنها
كه در اقتدا و پيروى از او بسيار موثر است راه هايى دارد:
1- آنهايى را كه مى خواهند دلشان ظرف محبت و عشق به ولى خدا شود ، از عقايد باطل
پاك كنيم ، و نيز نفس آنها را از صفات رذيله بزداييم ، زيرا دل پاك مى خواهد تا
قابليت و ظرفيت عشق و محبت به ولى الله اعظم را داشته باشد.
لذا بزرگان اخلاق در بحث سلوك اخلاقى گفته اند كه سالك در مرحله اول بايد تخليه نفس
كند و سپس خود را به محاسن اخلاقى متخلق سازد.
2- سعى كنيم تا حد امكان و آن قدرى كه از عهده ما بر مى آيد و طرف مقابل طرفيت و
كشش دارد مقامات و كمالات و فضايل آقا امام زمان عليه السلام را براى او بازگو كنيم
. براى او بگوييم كه حضرت چه جايگاهى در عالم وجود دارد. چگونه از حالات مردم به
اذن خدا مطلع است . چگونه مظهر رحمانيَّت خداوند است . چگونه به فكر شيعيان خود مى
باشد.
انسان ذاتا و فطرتا كمال دوست است و گرايش ذاتى به كمال و انسان كامل دارد. از طرفى
اگر در انسان اين عشق نسبت به كسى پيدا شد مطيع او مى گردد و از آن جهت كه مام زمان
عليه السلام مردم را به خدا دعوت مى كند ، لذا با ايجاد عشق و محبت آن حضرت در قلوب
مردم در حقيقت مردم به سوى خدا رهنمون مى شوند.
مى توان گفت كه دعوت مردم به امام زمان عليه السلام و ايجاد عشق آن حضرت در قلوب
آنها در حقيقت دعوت به سوى خدا و ايجاد عشق به خدا در قلوب مردم است .
310 : آيا امام زمان عليه السلام به تمام نقاط جهان سر مى
زنند؟
اصولا امام زمان عليه السلام از آن جهت كه مظهر علم غيب خداوند است از همه جا و همه
چيز اطلاع دارد و به عبارت ديگر امام زمان عليه السلام هر گاه كه بخواهد همه چيز
نزد او حاضر است و به تمام موضوعات خارجى اطلاع داشته و از آنها آگاهى دارد.
از طرفى ديگر حضرت عليه السلام مطابق مصالح خاص و عامى كه هست گاهى از طرف خداوند
متعال مامور به ملاقات و دستگيرى از گرفتاران مى شوند. گاهى احساس مى كنند كه بايد
به فلان مكان و نزد فلان شخص رفته و گرفتارى او را برطرف سازند ، و گاهى در فلان
سرزمين حاضر شده تا از اهالى آن دفع بلا گردد و گاهى شخص توجيه شده و هدايت گردد.
لذا هر مكان و زمانى كه مصلحت ببيند خود را در آنجا حاضر مى كنند.
311 : معناى (( بقية الله
)) كه از القاب حضرت است چيست ؟
(( بقيه )) از بقاى ضد فنا و نيستى
است و در لغت به معناى ثبات و دوام آمده است . و (( بقية
الله )) يعنى باقى مانده خدا كه در روى زمين ثابت است .
در دعاى ندبه مى خوانيم :
اءين بقية الله
التى لا تخلو من العترة الهادية ؛ (( كجاست باقى
مانده خدا كه از غير عترت طاهر نيست . ))
در مقصود از اين كلمه دو احتمال است :
1- اينكه مقصود از (( بقية الله ))
عنوان كلى بوده و اشاره به حجت خدا در روى زمين است كه هرگز زمين از آن خالى نبوده
و نخواهد بود و دائما بايد در آن ثابت باشد. و انطباق آن بر امام زمان عليه السلام
از باب انطباق كلى بر يك فرد آن در اين زمان است .
2- اينكه مقصود از (( بقية الله ))
لقبى براى امام زمان عليه السلام باشد به اعتبار اينكه در روى زمين ثابت بوده و
دوام وجودى دارد.
(( ابن سكيت )) مى گويد:
(( اين جمله در جايى گفته مى شود كه انسان كسى را مراعات
كرده و به انتظار او نشسته است )) .
(894) با در نظر گرفتن اين معنا حضرت مهدى عليه السلام را
(( بقية الله )) مى گويند. از آن جهت
كه تحت رعايت خداوند بوده و به او مقام و شاءنى داده كه مردم انتظار فرج او را در
كارهاى خود داشته باشند.
312 : چرا وقتى عده اى امام زمان عليه السلام را مى بينند از
ابتدا او را نمى شناسند؟
ر پاسخ اين سوال مى گوييم :
اولا : اين طور نيست كه تمام كسانى كه به ملاقات حضرت مشرف شده اند در ابتدا حضرت
را نشناخته اند ، چه بسا افرادى كه از همان ابتدا حضرت را شناخته و با او انس داشته
اند همانند سيد بحرالعلوم و مقدس ردبيلى و ... .
ثانيا : هدف حضرت از ملاقات ها به طور عمده رفع گرفتارى از شيعيان است كه اين هدف
با ملاقات ولو بدون شناخت ، حاصل مى شود.
ثالثا : شناخته نشدن حضرت عليه السلام به جهت عدم انس است و معمولا در ملاقات هاى
اول بوده كه ضرت را نمى شناختند ، زيرا قبلا او را نديده بودند.
رابعا : گاهى انسان به جهت شوق زياد و يا بى توجهى و يا توجه زياد به كار خود است
كه از مخاطب خود غافل مى شود و بعد از برآورده شدن حاجتش به فكر مى افتد كه اين شخص
چه كسى بود.
خامسا : شناخته نشدن حضرت در عصر غيبت كبرا طبق مقتضاى اصل اولى است ، زيرا غيبت
حضرت كلى است و قرار است كه به جهت مصالحى حضرت ناشناخته بمانند.
313 : چرا براى امامان ديگر غيبت مقرر نگرديده است ؟
براى امام زمان عليه السلام شرايط خاصى پيدا شد كه هرگز براى امامان ديگر مقرر نشده
بود. اين شرايط باعث شد كه تنها امام زمان عليه السلام از ديد مردم غايب باشند نه
ديگر امامان . از جمله آن شرايط و رفيت ها عبارتند از:
الف : حضرت مهدى عليه السلام آخرين امام از دوازده امامى است كه پيامبر صلى الله
عليه و آله از آمدن آنان خبر داده است ، امامانى كه هرگز نبايد زمين از وجودشان
خالى باشد.
ب : از آنجا كه حضرت عليه السلام هر لحظه ممكن است به اذن خداوند مامور به خروج و
قيام شود ، لذا نمى تواند ظاهر باشد و تحت بيعت يكى از حاكمان ظلم و جور قرار گيرد.
ج : در صورت عدم غيبت امام زمان عليه السلام به طور حتم لازم مى آمد كه تنها باقى
مانده از حجت هاى الهى تا روز قيامت از طرف دشمنان كشته شود.
در نتيجه مصلحت الهى بر آن تعلق گرفت كه حضرت در پشت پرده غيبت تا زمان معينى باقى
بمانند.
314 : چرا ما نمى توانيم خدمت امام خود برسيم ؟
اولا : ما بايد ملاحظه كنيم كه وظيفه ما در اين عصر و زمان چيست و براى رسيدن به
كمالى كه هدف از خلقت ما قرار گرفته چه بايد بكنيم ؟
وظيفه ما جز عمل به دستورات و وظايفى كه از ناحيه امامان معصوم عليه السلام به ما
ابلاغ شده و سيده چيز ديگرى نيست . اگر چه مجرد ملاقات حضورى خود نيز شرفى خاص است
.
ثانيا : منشاء محروميت از ملاقات حضرت عليه السلام و غيبت ايشان خود ما بوده ايم و
خود ما نيز مى توانيم با رداشتن موانع ظهور در رفع اين محروميت ها سهيم باشيم .
ثالثا : براى هر امتى در هر عصر و زمانى يك نوع امتحان است و مساءله غيبت امام زمان
عليه السلام در اين وره براى جامعه شيعى يك نوع امتحان بزرگ محسوب مى شود.
رابعا : كسى نگفته ما نمى توانيم خدمت آقا امام زمان عليه السلام مشرف شويم ، اين
امر براى هر كس مقدور است ولى مقدارى سنخيت لازم دارد. بايد غبار و زنگار را از چشم
و دل زدود تا قابليت لقاى حضرت را پيدا كرد ، و به طور كلى احتياج به دويدن نيست
بلكه اگر خود را اصلاح كنيم آن حضرت خود به ديدارمان خواهد آمد.
315 : با چه شرايطى مى توان عاشق واقعى امام زمان عليه
السلام بود؟
انسان كه عاشق كسى مى شود جهتى دارد ، و ما كه مى خواهيم عاشق حضرت مهدى عليه
السلام باشيم به طور حتم جهتى دارد. او را دوست داريم و به او عشق مى ورزيم ، زيرا
او مظهر همه خوبى هاست . او مظهر عدالت است . او مظهر عبوديت براى خداوند است و ...
.
ما از آن جهت كه خوبى ها را دوست داريم و عمل به آنها را نيز مى پسنديم و امام مهدى
عليه السلام را فردى كامل در عمل به خوبى ها مى بينيم لذا او را دوست داريم . پس
عاشق واقعى امام زمان عليه السلام در حقيقت عاشق واقعى تمام خوبى هاست . عاشق واقعى
امام زمان عليه السلام در حقيقت عاشق عمل به خوبى هاست .
حال اگر در خودمان عشق به خوبى ها و عمل به آنها را مى بينيم و اين عشق ما را به
انجام عمل به خوبى ها وا مى دارد در حقيقت ما عاشق امام زمان عليه السلام هستيم و
گر نه ... .
316 : علت تاءخير فرج حضرت مهدى عليه السلام چيست ؟
علت تاءخير فرج آقا و مولاى ما امام زمان عليه السلام به خود انسان ها باز مى گردد
، زيرا تشكيل حكومت عدل و توحيدى در سطح جهان عمدتا احتياج به شرايط و آمادگى هاى
لازم از طرف خود مردم دارد ، از قبيل اينكه :
1- مردم مفهوم عدل را بدانند.
2- به حدى برسند كه از جان و دل خواهان عدل باشند.
3- با عمل به دستورات شرع به حد بالاى شعور فكرى و فرهنگى برسند ، گر چه در محدوده
بخشى از مردم باشد. و لذا مرحوم خواجه نصيرالدين طوسى در ((
شرح تجريد )) غيبت حضرت را از ناحيه خود مردم مى داند.
4- پيشرفت بشر از ناحيه صنعت و تكنيك .
و در مجموع فراهم نشدن مجموع شرايط لازم براى ظهور ، علت تاءخير ظهور حضرت است .
امام زمان عليه السلام در توقيعى كه به شيخ مفيد رحمة الله عليه مى فرستد مى
فرمايد: ولو اءن
اءشياعنا - و فقهم اله لطاعته - على اجتماع من القلوب فى الوفآء بالعهد عليهم ، لما
تاخر عنهم اليمن بلقآئنا ، و لتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا على حق المعرفة منهم بنا
، فما يحبسنا عنهم الا ما يتصل بنا مما نكرهه و لا نوثره منهم
(895) ؛ (( اگر شيعيان ما - كه خداوند توفيق
طاعتشان دهد - در راه ايفاى پيمانى كه بر دوش دارند ، همدل مى شدند ، ميمنت ملاقات
ما از ايشان به تاءخير نمى افتاد ، و سعادت ديدار ما زودتر نصيب آنها مى گشت ،
ديدارى بر مبناى شناختى راستين و صداقتى از آنان نسبت به ما. علت مخفى شدن ما از
آنها چيزى نيست جز آنچه كه از كردار آنها به ما ميرسد و ما توقع انجام اين كارها را
از آنها نداريم . ))
317 : آيا حديث (( لو ادركته لخدمته
ايام حياتى )) دليل برترى امام زمان عليه السلام بر ساير
ائمه است ؟
از امام صادق عليه السلام نقل است كه در ضمن سخنانى فرمود: ((
... اگر من زمان او - مهدى عليه السلام - را درك مى كردم در طول زندگى ام به او
خدمت مى كردم )) .
آيا اين جمله دلالت بر برترى امام زمان عليه السلام بر ديگر امامان دارد؟
در پاسخ مى گوييم : هرگز زيرا از آنجا كه در عصر ظهور ، رهبر بالفعل و فعال مايشاء
امام مهدى عليه السلام است و همگى وظيفه دارند كه در راستاى اهداف آن حضرت او را
يارى دهند لذا امام صادق عليه السلام چنين تعبيرى را فرموده اند.
318 : چرا اگر امام زمان خود را نشناسيم ، به مرگ جاهلى از
دنيا رفته ايم ؟
اولا : شكى نيست كه معرفت تاءثير به سزايى در عملكرد انسان دارد و هر چه معرفت
انسان به كسى يا عقيده اى بيشتر و راسخ تر باشد ، تاءثير آن در ناحيه عمل بيشتر
خواهد بود و به طور كلى انسان بدون معرفت نمى تواند در ناحيه عمل حق مطلب را ادا
كند. لذا علماى كلام از همين طريق و به ملاك لزوم شكر منعم قائل به وجوب معرفت
خداوند شده اند. امام زمان عليه السلام حجت خدا بر روى زمين است و مطابق نصوصات ،
اطاعت او واجب است ، لذا بايد به او در حد امكان معرفت حاصل كنيم و رنه با مرگ
جاهلى از دنيا رفته ايم .
ثانيا : ما وظيفه داريم امام زمان خود را بشناسيم تا دنباله رو هر كسى نباشيم ، چه
كسى را الگوى خود قرار دهيم و دين را از چه كسى اخذ كنيم ؟ آيا مى توان از هر كسى
كه متاعى از دين را عرضه كرد به سراغش رفته او را الگو و امام خود قرار دهيم ؟
بايد در مرحله اول خصوصيات امام را شناخته و مصداق آن را مشخص كنيم ، آن گاه به
دنبال ايشان رفته و آن حضرت را رهبر خود قرار دهيم . قطعا بايد چنين باشد و گرنه در
هنگام مرگ مرگى ، با جهالت خواهيم داشت .
319 : وظيفه ما براى نزديك شدن ظهور چيست ؟
ظهور امام زمان عليه السلام وابسته به شرايط و مصالح خاصى است ، ولى آنچه كه مربوط
به شيعيان ضرت مى شود اين است كه ؛
اولا : خود را اصلاح نموده و با شرايط حكومت و عصر ظهور حضرت وفق دهيم .
ثانيا : در جامعه براى ظهور حضرت زمينه سازى كنيم و در صدد اصلاح مردم در حد توان
خود برآييم تا شرايط فراهم شود و به دست تواناى حضرت موانع كلى بر طرف شده و شرايط
اساسى براى حكومت دل جهانى ايجاد گردد ، لذا فرموده اند: ((
منتظران مصلح خود افرادى صالحند ))
ثالثا : هرگز دعا و استغاثه به درگاه الهى را فراموش نكنيم كه در ظهور حضرت مطابق
روايات تاءثير به سزايى دارد.
320 : آيا گناهان شيعيان ، سبب تاءخير در ظهور مى شود؟
از آن جهت كه حضرت عليه السلام در هنگام ظهورش احتياج به افرادى پاك و خالص از هر
جهت دارد تا بتواند حكومت عدل توحيدى خود را پياده كند ، طبيعتا گناهان مى تواند
سبب تاخير در ظهور حضرت و فراهم نشدن يكى از شرايط اساسى ظهور باشد.
و از طرفى ديگر حضرت مهدى عليه السلام در عصرى ظهور خواهد كرد كه در سطح كلى و نوعى
، مردم از مستواى عالى فرهنگى برخوردار باشند كه با ظهورش عقل ها كامل گردد و اين
هدف در سايه عمل به دستورات شرع تحقق مى يابد.
321 : صدقه دادن به جهت سلامتى امام زمان عليه السلام چه
حكمى دارد؟
اصل صدقه دادن داراى ارزش و ثواب بسيارى است و مى تواند بلاها را از انسان دور كند
و اگر انسان از طرف امام زمان عليه السلام و به وكالت از آن حضرت عليه السلام صدقه
دهد ، هم براى انسان موثر است و هم براى حضرت .
براى انسان تاءثير دارد؛ زيرا هديه به مومن ، آن هم بالاترين مومن روى زمين ثواب
دارد.
براى حضرت نيز تاءثير دارد؛ زيرا موجب مى شود كه خداوند به او بركات بيشترى دهد و
به عناياتش بيفزايد ، زيرا عنايات خداوند حد و حصرى ندارد و نيز موجب دفع بلا از
وجود حضرت مى گردد ، زيرا خداوند متعال حضرت را از راه هايى كه از آن جمله صدقه
دادن است حفظ مى نمايد.
در مورد دعا براى سلامتى امام زمان عليه السلام نيز همين جواب را خواهيم داد.
322 : چرا با وجود فساد در جهان حضرت ظهور نمى كنند؟
وجود فساد و يا گسترش آن در سطح كل جامعه بشرى علت تامه براى ظهور حضرت نيست . يكى
از اهداف حضرت گسترش عدل و داد است ، ولى براى ظهور حضرت احتياج به فراهم شدن شرايط
و مقدماتى است كه در جاى خود به طور اجمال به آن اشاره كرده ايم كه از آن جمله مى
توان به اين موارد شاره كرد:
الف : بالا رفتن سطح فكرى جامعه .
ب : گسترش وسايل و امكانات ارتباط جمعى و تكنيك .
ج : فراهم شدن افرادى خاص و انسان هايى كامل براى همكارى با حضرت در گسترش عدل و
توحيد در جامعه .
323 : آيا از وقت ظهور اطلاع دادن صحيح است ؟
به جهاتى نبايد خبر از وقت ظهور داد:
1- در هيچ روايتى به وقت دقيق و حتى غير دقيق ظهور اشاره نشده است .
2- از آنجا كه زمان ظهور ممكن است به جهت شرايطى تغيير پيدا كند و به تعبيرى متعلق
(( بداء )) واقع شود و ما از آن
اطلاعى نداشته باشيم لذا نبايد از زمان ظهور خبر دهيم گر چه انسان ممكن است از راه
هاى غير عادى به يك پرده از قضايا علم حاصل نماييد.
3- گاهى با برخى از خبرها نسبت به ظهور كه در خارج هم تحقق نيافته است مردم به اصل
ظهور بدبين مى شوند و اصل واقعه از ديد آنان بى اعتبار مى گردد.
4- برخى از روايات ، از توقيت و معين كردن وقت ظهور نهى نموده اند.
324 : آيا عريضه نويسى به امام زمان عليه السلام مدرك معتبرى
دارد؟
در مورد جواز بلكه رجحان عريضه نويسى به امام زمان عليه السلام مى توان به ادله اى
تمسك كرد:
1- عريضه نويسى از انواع توسلات و استغاثه هاى به امام عصر عليه السلام به شمار مى
آيد ، توسلى كه اصل آن از مستحبات مسلم در مصادر دينى به حساب مى آيد.
2- عريضه نويسى از كارهاى مسلمى است كه عمل و سيره بزرگان بر آن بوده و آثار و
بركات شگفت انگيزى از آن برده شده است . محدث نورى در كتاب ((
نجم الثاقب )) قضاياى عجيبى را در اين رابطه نقل مى كند.
(896)
3- كفعمى در (( المصباح )) و
(( البلد الامين )) كيفيت و چگونگى
عريضه نويسى را نقل كرده و اين خود دليل بر آن است كه عريضه نويسى را مشروعيت
برخوردار است .
(897)
مرحوم مجلسى نيز فرموده است : (( هنگام انداختن عريضه چنين
خيال كند كه نامه را به نايب خاص تسليم مى كند )) .
(898)
شيخ الطائفه ابو جعفر طوسى رحمة الله عليه در كتاب (( مصباح
المتهجد )) مى گويد: (( عريضه اى به
سوى خداوند متعال مى نويسى و آن را مى پيچى ، سپس عرضه ديگرى به محضر والاى حضرت
بقية الله اروحنا فداه مى نويسى ... ))
(899) ، آن گاه كيفيت نوشتن هر يك از عريضه ها را بيان مى دارد.
325 : آيا قيام قبل از ظهور حجت صحيح است ؟
برخى معتقدند كه قيام و انقلاب بر ضد هر حاكم ظالم و بى دين قبل از ظهور امام زمان
عليه السلام حرام است ، آنان به رواياتى در اين باره استناد مى كنند از قبيل آنكه
امام صادق عليه السلام فرمود:
كل راية ترفع قبل
قيام القائم فصاحبها طاغوت يعيد من دون الله عزوجل
(900) ؛ (( هر پرچمى كه قبل از قيام قائم
بالا رود صاحب آن طاغوت بوده و غير خداوند عزوجل را عبادت مى كند.
))
در توجيه اين روايات مى گوييم :
1- اين روايات با اصول كلى شريعت و مبانى قطعى آن كه از جمله ادله امر به معروف و
نهى از منكر و جهاد است منافات دارد ، زيرا اين سه مراتبى دارد كه يكى از آنها قيام
است .
2- غالب روايات مشكل سندى از قبيل ارسال و ضعف راوى دارد. كه در جاى خود مورد بحث
سندى و تضعيف قرار گرفته است .
3- از برخى روايات نيز استفاده مى شود كه امام در صدد خبر از غيب است به اين معنا
كه امام مى فرمايد: اين گونه انقلاب ها به پيروزى نهايى نمى رسد گر چه ممكن است
آثار مثبتى بر آن مترتب شود ، نه آنكه امام در صدد تخطئه اصل انقلاب باشد آن گونه
كه در مورد قيام زيد شهيد و مختار فرمودند.
4- دعوت انقلابى و انقلاب كننده بر دو گونه است : يكى دعوت به حق كه به هدف برپا
داشتن حق و باز گرداندن زمام امور حكومت به دست اهل بيت عليهم السلام است . كه
البته چنين حكومتى مورد تاءييد امامان معصوم عليه السلام است .
ديگرى دعوت به باطل كه به جهت مطرح كردن خود است و مقصود از ((
كل راية )) گويا همين معنا است . بنابراين قيام هايى كه در
صدد دفاع از حريم شريعت و امامت اهل بيت عليهم السلام است تخصصاً از اين روايات
خارج مى باشد و لذا هنگامى كه درباره وظيفه شيعيان در مقابل قيام مختار از امام زين
العابدين عليه السلام سؤال شد حضرت فرمود:
لو ان عبدا زنجيا
تعصب لنا اهل البيت ، لوجب على الناس مؤ ازرته
(901) ؛ (( هر گاه برده اى زنگى براى يارى ما
پيشانى بند به پيشانى بست - كنايه از اينكه قيام كرد - بر مردم كمك و يارى او واجب
است . ))
امام صادق عليه السلام فرمود:
يخرج القائم حتى
يخرج اثنا عشر من بنى هاشم كلهم يدعو الى نفسه
(902) ؛ (( قائم خروج نخواهد كرد تا آنكه قبل
از آن دوازده نفر از بنى هاشم خروج كنند و همه آنها مردم را به خود دعوت مى كنند.
))
سرداب مقدس
326 : آيا امام زمان عليه السلام در عصر غيبت در
سرداب خانه خود مخفى و غايب شده است ؟
اهل سنت به جهت استهزاى عقايد شيعه مى گويند: شيعه قائل است كه مهدى موعود بعد از
تولدش در سردابى مخفى شد و غيبت خود را از آنجا شروع كرده و تاكنون نيز در آن سرداب
به سر مى برد و ظهورش نيز از همان سرداب خواهد بود. لذا شيعيان هر روز از صبح تا
غروب در آن سرداب به انتظار ظهورش مى نشينند و اشك ماتم مى ريزند.
(903)
پاسخ :
اولا : سرداب عبارت است از طبقه پايين ساختمان خانه كه در مناطق گرمسير به جهت
حفاظت از گرماى شديد مى سازند ، و اين نوع ساختمان در غالب خانه هاى عراق مشاهده مى
شود و سامرا نيز از آن مستثنى نبوده است . امام هادى عليه السلام در خانه خود به
جهت آسايش اهل بيتش و محافظت از گرما چنين سردابى را ساخته بودند كه بعد از شهادتش
به ارث منتقل به امام عسكرى عليه السلام شد.
مطابق تاريخ ، حضرت مهدى عليه السلام از زمان ولادت از ديدگان مردم خصوصا حكام مخفى
بود و بعد از شهادت پدرش بر جسد او نماز گزارد و رسما غيبت خود را از آن خانه آغاز
نمود. و از آنجا كه سكونت حضرت و ساير اعضاى خانواده در آن سرداب بوده است لذا مكان
غيبت را به آن سرداب مقدس نسبت مى دهند. اين سرداب براى شيعيان اهل بيت عليهم
السلام از آن جهت مقدس شمرده شده است كه امام زمان و پدرش و جدش عليه السلام در آن
سرداب به سر برده و عبادت به جاى آورده اند و از همان مكان نيز حضرت مهدى عليه
السلام غايب شده است . نسبت غيبت حضرت به سرداب همانند نسبت غيبت به تمام خانه و هر
مكانى است كه امام زمان در آن ديده شده و زندگى كرده است . و اين نهايت جهل و
نادانى است كه كسى به شيعه نسبت دهد كه آنان معتقدند كه امام زمان عليه السلام در
سرداب خانه خود غايب شده و تا هنگام خروج در آن باقى است !! زيرا مطابق روايات
فراوان امام زمان عليه السلام در سرزمين هاى مختلف بر مواليان خود وارد مى شوند و
در مناطق مختلف گردش مى كنند.
حضرت در موسم هاى دينى همچون حج حاضر شده و اقامه شعائر دينى مى نمايند و گواه بر
زنده ها و مرده ها خواهند بود. لذا بهترين تعبيرى كه مى توان درباره سرداب مقدس و
زيارت مردم از آنجا داشت اين است كه حضرت مكان خاصى ندارند لذا شيعيان در محل هاى
اختصاصى آن حضرت همچون مسجد سهله و مسجد جمكران و ... دور هم جمع مى شوند و به ياد
آن حضرت ندبه كرده و از او درخواست ظهورش را مى نمايند. و در حقيقت سرداب مقدس از
آن جهت كه شروع غيبت آنجا بوده جنبه رمزى داشته ، در آنجا شيعيان گرد هم جمع مى
شوند و از خداوند طلب خروج او را مى نمايند.
علامه امينى رحمة الله عليه مى فرمايد: (( ... شيعه اعتقاد
ندارد كه غيبت امام در سرداب است و خودشان او را در سرداب مخفى كرده اند و از همان
جا نيز ظهور خواهد كرد بلكه اعتقاد شيعه - كه با احاديث تاءييد شده - آن است كه او
از مكه معظمه مقابل خانه خدا ظهور خواهد كرد. هرگز قائل نشده كه سرداب مقدس آن نور
را در خود مخفى كرده است بلكه آن سرداب خانه امامان در سامرا بوده است . و اين
مساءله اى همگانى در خانه هاى عراق است كه به جهت حفاظت از گرما مى سازند. اين
سرداب به طور خصوص از آن جهت شرف پيدا نموده كه به سه نفر از امامان دين منسوب است
، خانه اى كه داوند متعال اذن داده كه ارتفاع معنوى يافته و در آن اسم و ذكر خدا
برده شود )) .
(904)
ثانيا : عقيده هر مذهب يا دينى را مى توان از لابلاى كتاب هاى علماى آن مذهب يا دين
يافت . با مراجعه به كتاب هاى علماى شيعه قبل از ولادت امام مهدى عليه السلام تا
اين زمان كه در دسترس همه است پى خواهيم برد كه هيچ يك از آنان حتى نزد عوام از
آنها چنين اعتقادى وجود ندارد كه دشمنان شيعه به آن نسبت مى دهند.
327 : مكان حضرت مهدى عليه السلام در عصر غيبت كبرا كجا است
؟
از روايات بسيارى استفاده مى شود كه امام زمان عليه السلام نه تنها در سرداب مقدس
مخفى نيست بلكه هيچ مكان معينى ندارد.
امام زمان عليه السلام در خطاب خود به ابراهيم بن مهزيار فرمود: ((
پدرم مرا وصيت كرده كه در سرزمين هاى مخفى و دور سكنى گزينم تا امرم از مردم مخفى
بماند و محلم از كيدهاى اهل ضلالت و ارتداد و از حوادث امت هاى گمراه محفوظ بماند.
لذا اين سفارش ، مرا به تپه هاى بلند كشانده است )) .
(905)
آرى مطابق برخى از روايات مكان خاصى براى حضرت وجود دارد كه تنها خواص از شيعيانش
از آن اطلاع دارند.
اسحاق بن عمار از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه فرمود:
للقائم غيبتان :
احداهما قصيرة و الاخرى طويلة ، الغيبة الاولى لا يعلم بمكانه فيها الا خاصة شيعته
و الاخرى لا يعلم بمكانه فيها الا خاصة مواليه
(906) ؛ (( براى قائم دو غيبت است : يكى
كوتاه و ديگرى طولانى ، در غيبت كوتاه كسى غير از خواص از شيعيانش از مكان او اطلاع
ندارند و در غيبت طولانى نيز تنها خواص از دوستدارانش از مكان او آگاهند.
))
328 : آيا امام زمان عليه السلام از سرداب مقدس ظهور خواهند
كرد؟
از جمله نسبت هاى ناروايى كه به شيعه داده شده اين است كه آنان معتقدند امام مهدى
عليه السلام در آخرالزمان از سرداب سامرا خروج خواهد كرد. ولى با مراجعه به كتاب
هاى حديثى و كلامى شيعه پى خواهيم برد كه اين نسبت كذب و دروغ است . بلكه شيعه
معتقد است كه آن حضرت همانند جدش رسول خدا صلى الله عليه و آله از مكه مكرمه ظهور
خواهند نمود.
فضل بن شاذان به سند خود از امام صادق عليه السلام و او از امير المومنين عليه
السلام در حديثى طولانى نقل كرده كه فرمود:
هو التاسع من
ولدك يا حسين ! يظهر بين الركنين ...
(907) ؛ (( او نهمين از فرزندان توست اى حسين
! كه بين ركن و مقام ظهور خواهد كرد. ))
شيخ صدوق نيز به سند خود از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه فرمود:
القائم منا منصور
بالرعب ، مويد بالنصر ... فعند ذلك خروج قائمنا. فاذا خرج اسند ظهره الى الكعبة و
اجتمع اليه ثلاثمائة و ثلاثه عشر رجلا ...
(908) ؛ (( قائم از ما كسى است كه به رعب و
ترس يارى شده ، و به نصرت تاءييد مى شود ... در آن هنگام است خروج قائم ما. پس
هنگامى كه خروج كند بر كعبه تكيه زند در آن هنگام سيصد و سيزده نفر دور او جمع مى
شوند ... )) .
تكاليف عصر غيبت
329 : مومنين چه تكاليفى در عصر غيبت نسبت به امام
زمان عليه السلام دارند؟
در مورد حضرت مهدى عليه السلام و موقعيت آن حضرت هر يك وظايف سنگينى بر عهده دارند
اينك به برخى از آنها اشاره مى كنيم :
1- ايمان به حتمى بودن خروج مهدى عليه السلام