آيـا بـه واقع آنكه كمتر بهره اى از معرفت به اين شجره طيبه
داردو چند خوشه اى بيش , از خرمن بـى پايان معارفشان سرمايه نكرده , مى تواند
اينگونه وجه كريم اللهى را تصوير كند, و آياآنان كه اين مـظلوم دوران را چنين به
عالم معرفى مى كنند ومردم را از دامن مهرش دور مى سازند و حجابى ديـگـر
بـرحـجـابـهاى غيبتش مى افزايند با وجدان خود چگونه خلوت كرده و نهيبهاى او را پاسخ
مى دهند؟! الـبـته آنچه گفتيم به اين معنى نيست كه وجود مقدس حضرت بقية اللّه
ارواحنا فداه بر خوردى قـاطـعـانه با سركشان وطاغيان نخواهد داشت و انگلهاى اصلاح
ناپذير را نابودنخواهد كرد كه در صـفـحـاتـى ديـگـر بـه بـررسـى آن خـواهيم پرداخت
ان شاء اللّه , لكن اينگونه برخوردها در قيام مصلحانه حضرت به عنوان آخرين ابزار
بعد از بسته بودن ديگر راههاى تربيتى است .
حاكمان هنگام ظهور
عبداللّه بن عباس مى گويد: در آخرين حجى كه
پيامبراكرم (ص ) انجام دادند با آن حضرت بوديم و حضرت دست برحلقه درب كعبه و رو به
سوى ما كردند و چنين فرمودند: آيا خبر دهم شما را به علامتهاى ساعة ؟ در آن حال
نزديكترين مردم به آن جناب سلمان بود عرض كرد: بلى يا رسول اللّه , پس فرمود: از
نشانه هاى ساعة آنكه : .
. .
يا سلمان , ان عندها يليهم امراء جوره ووزراءفسقة وعرفاء ظلمة وامناء خونة .
فقال سلمان : ان هذا لكائن يا رسول اللّه ؟ قال (ص ): اي والذي نفسي بيده .
((45)) اى سـلـمـان , قبل از قيام امام زمان (ع ) حاكمان ظلم وجور را پيشه خود
مى كنند و وزيرانشان به فسق آلوده مى شوند و عرفا به ظلم دست يازند و امينان مردم
به خيانت تن دهند.
سلمان گفت : آيا چنين خواهد شد؟ فرمود: آرى قسم به آنكه جانم در قبضه قدرت اوست .
و باز فرمود: يـا سـلـمـان , فـعـنـدهـا يـلـيـهم اقوام ان تكلموا قتلوهم وان سكتوا
استباحوهم ليستاثروا تفثهم ولـيـطـاواحرمتهم ولتسفكن دماؤهم , ولتملان قلوبهم
رعبافلاتراهم الا وجلين خائفين مرعوبين مرهوبين .
قال سلمان : ان هذا لكائن يا رسول اللّه .
قال (ص ): اي والذي نفسي بيده يا سلمان .
در آن هـنـگام اقوامى حكومت مى كنند كه چون مردم دم زنند كشته مى شوند و اگر ساكت
مانند هـمـه چـيـزشـان را مـبـاح شـمارند, كندن موهاى مردم وكشيدن ناخنها را حق خود
مى دانند و حرمتشان رالگدمال مى كنند و خونهايشان را مى ريزند و دلهاى مردم را از
ترس و رعب پر مى كنند و نمى بينى مردم را مگر ترسان و لرزان .
سلمان گفت : آيا چنين خواهد شد اى رسول خدا(ص ).
فرمود: آرى قسم به آنكه جانم در دست اوست .
الـبـته به اين نكته تذكر مى دهيم كه منظور از ساعة , ظهورحضرت بقية اللّه الاعظم
ارواحنا فداه است كه اين معنى در تفسيرقمى اين چنين روايت شده است : في قوله تعالى
: (اقتربت الساعة وانشق القمر)
((46)) قال (ع ): خروج القائم (ع ).
((47)) درباره كلام خداوند كه فرمود: نزديك شد ساعة وماه شكافته شد.
فرمود: آن هنگام خروج قائم (ع ) است .
ابتدا پيامبر اكرم (ص ) هويت و حقيقت حاكمان مردم قبل از ظهور حضرت بقية اللّه
ارواحنا فداه را بـيـان مـى فرمايند و سپس شيوه حكومت دارى و سلطنت بر مردم را توسط
آنها بيان مى فرمايد كه چـگـونـه اغـلب مردم جهان قبل از ظهور حضرت بقية اللّه
ارواحنا فداه در چنگال خون آشامان و بى حرمتان بدترين دوران تاريخ را پشت سر مى
گذارند و چگونه احزاب شيطان در آخرين روزهاى عـمـر خـود بـه بزرگترين جنايات دست مى
زنند, در اين برحه زمانى است كه به فرموده حضرت امام محمد باقر(ع ) كار به حدى سخت
مى شود تا آنجا كه : حتى يتمنى المتمني الموت صباحا ومساءا من عظم ما يرى من كلب
الناس .
((48)) تـا آنـكـه انـسـان صبح و شام آرزوى مرگ مى كند به خاطر جنايتهاى بزرگى
كه از افرادى چون سگهاى درنده مى بيند.
حاكمان بعد از ظهور حال اين سختى مردم و اسارت آنها را در چنگال ظلم باآنچه كه رسول
خدا(ص ) مى فرمايد مقايسه كنيد: يرضى عنه ساكن السماء وساكن الارض .
. .
حتى تتمنى الاحياء الاموات .
((49)) سـاكـنـان آسـمـان و زمـيـن از او خـشنود مى شوند .
. .
تاآنجا كه زندگان آرزو مى كنند اى كاش مردگان زنده شوند.
نـخست اين نكته قابل توجه است كه مى فرمايد: اهل آسمان و اهل زمين از او شادمان مى
شوند در حـالـى كـه آن جناب حال مردم را در زير يوغ طاغوتيان شرح فرمود و
فرزندبزرگوارشان حضرت امـام مـحـمد باقر(ع ) فرمود كه هر صبح وشام مردم آروزى مرگ
مى كنند, اما حال چه شده است آنكه خود آرزوى مرگ خويش مى نمود اكنون درخواست زنده
شدن آرميدگان را مى كند و آنان را از بساط ضيافت الهى به خوان كرامت بقية اللهى مى
خواند, چرا كه عالم غرق سروراست چون همه چيز و همه كس را قسط و عدل فرا گرفته وجلوه
هاى رافت بيداد مى كند, او را مى خواند تا سرور عالم رانظاره كند كه چگونه به
فرموده رسول خدا(ص ): يفرح به اهل السماء واهل الارض والطير والوحوش والحيتان في
البحر.
((50)) اهـل آسـمـان و اهـل زمـيـن پـرنـدگـان و وحشيان وماهيان دريا از قدوم
آن امام (ع ) مسرور و شادمان مى شوند.
آرى عـرشيان جلوه اى ديگر به كرسى مى زنند و فرشيان بزم شادى مى گسترند, خاكيان
غبار غم به ميناى عشقش مى شويند و افلاكيان خطبه ها در ثنايش مى خوانند, طائران
درهوايش مى پرند, و وحشيان جامه وحشى گرى از تن مى درند,فرياد هلهله گوش افلاك را
كر خواهد كرد و مردگان آرزوى لقايش خواهند نمود.
حضرت امام صادق (ع ) مى فرمايند: كـانـي بـالـقـائم على نجف الكوفة وقد لبس درع
رسول اللّه (ص ) .
. .
ولايبقى مؤمن الا دخلت تلك الفرحة في قبره و ذلك حين يتزاورون في قبورهم ويتباشرون
بقيام القائم .
((51)) گـويـا مـى بـينم قائم را بر نجف كوفه در حالى كه زره رسول اللّه (ص )
را پوشيده .
. .
و در آن حال مؤمنى نمى ماند مگر آنكه داخل مى شود شادى و سرورظهور در قبر او و اين
در حاليست كه آنها در قبرها به ديدار هم مى شتابند و قيام آن حضرت را بشارت مى
گويند.
تحقق آرزوها
بـعد از اين سخنان معلوم مى شود كه چرا مهمانان
خدادر ماه مبارك رمضان بعد از هر نماز واجب اين دعا را زمزمه مى كنند: الـلـهـم
ادخـل عـلى اهل القبور السرور .
اللهم اغن كل فقير .
اللهم اشبع كل جائع .
اللهم اكس كل عريان .
اللهم اقض دين كل مدين .
اللهم فرج عن كل مكروب .
اللهم رد كل غريب .
الـلـهـم فـك كل اسير .
اللهم اصلح كل فاسد من امورالمسلمين .
اللهم اشف كل مريض .
اللهم سد فقرنابغناك .
اللهم غير سوء حالنا بحسن حالك .
اللهم اقض عنا الدين , واغننا من الفقر, انك على كل شي ءقدير.
((52)) پـروردگـارا, سـرور را بـر ساكنان قبرها وارد كن و همه را غنى ساز, و
گرسنه گان را سير نما و بـرهـنـه گـان رابـپوشان , و قرض مقروضان را ادا فرما, و
گره از كارهمه بگشاى , و غريبان را به وطنهايشان برگردان .
و اسيران را آزاد فرما, و نابسامانيها از امورمسلمانان برطرف فرما, و مريضان را شفا
بده , و فقرما را بـه غـنـاى خـود بـرطـرف فرما, و بد حالى ما را به خوشحالى مبدل
نما, و ديون ما را ادا فرما, و از فقرنجاتمان بخش كه تو بر هر كارى قادرى .
آرى , اينان ظهور باهر النور آن امام (ع ) را مى خواهند,زيرا اجابت تمام اين دعا
تنها در دولت كريمه آن بزرگوارخواهد بود و در آن زمان است كه سرور و شادى بر تمام
ممكنات جارى مى شود از اهل عرش تا ساكنان فرش و ازپرندگان قله نشين تا ماهيان پهلو
گرفته در قعر درياها و از قلب سوزان مظلومان بى پناه تا قبر منتظران چشم به راه .
اكنون جاى اين سئوال باقى است كه اين همه تغيير و تبدل چگونه ممكن است آنهم با اين
وسعت ؟ كـجـا رفـت آن سوزها ودردها؟ و چه شد آن غم ها و غصه ها؟ و كجاست آن ناله ها
وآهها؟ و چه شد طـعـم تـلخ بردگى كه شهد زنبوران نيز كامها راشيرين نمى ساخت ؟ و
كجاست غل و زنجيرهاى اسارت واستبداد كه لذتهاى دنيا دردها را تسكين نمى داد.
در واقع با كدامين برهان و منطق و يا تحليل و توجيه مى توان اين شور و سرور را معنا
كرد و چگونه دلخستگان ظلم و جور وپژمردگان نبود عدالت و انصاف و زجر كشيدگان تعدى
وتجاوز, لبخند شـادى بـه لـبـهاى بى رنگشان مى نشيند و چگونه است كه كالبد سردشان
گرمى مى گيرد و به پايكوبى برمى خيزند؟ آيا جز اين است كه خال سياهش نقطه عطف وجود
است ودهانش چشمه حيات ؟ و آيا جز اين است كـه آنـچـه از صـفا ومحبتش مى بينند آنها
را حياتى دوباره مى بخشد و تلخى را ازكامشان بيرون مـى كشد و چنان محو طلعتش مى
شوند كه ديگرحاجتى به خورشيد خاور نيست و آنسان نقاب از رخ مـى گـيـردكـه خـفـاشان
فريفته انوارش مى شوند و دشمنانى چون سفيانى طمع در رافتش مى برند.
دشمنان و رافت مهدوى
حـال به آنچه بيان شد رونقى ديگر مى دهيم
و به بررسى بعضى روايات مى پردازيم كه در آن نقاب از چـهـره رافـت مـولاى زمان
برداشته شده و باب توبه را به روى همه گشوده است ,باشد تا غبار توهمات از آئينه
دلها زدوده شود و نيكو جمالش را نظاره گر باشيم .
مفضل كه يكى از اصحاب خاص حضرت امام صادق (ع )است و به عنوان باب حضرت امام صادق (ع
) از او تعبيرمى شود و حضرتش گنجينه هائى بس گران از احاديث را نزد اوبه وديعت
نهاده و خود نـيـز از مـنـتـظـرين ظهور منجى عالم بوده ودر زمان ظهور آن جناب نيز
از كسانى است كه به دنيابرمى گردند و رجعت خواهند نمود و با عده اى به نصرت حضرتش
خواهند شتافت .
حضرت امام جعفر صادق (ع ) مى فرمايند: يـا مـفضل انت و اربعة واربعون رجلا تحشرون
مع القائم , انت على يمين القائم تامر وتنهى والناس اذذاك اطوع لك منهم اليوم .
((53)) اى مـفـضـل , تو و چهل و چهار مرد ديگر در زمان امام زمان ((ع )) باز مى
گرديد و تو طرف راست قائم هستى و امر و نهى مى كنى و مردم مطيع تو هستندبيش از آنكه
امروز اطاعت تو مى كنند.
مـفـضـل روايـتى زيبا كه خود منبع بسيارى از اطلاعات محققان پيرامون ظهور حضرت بقية
اللّه ارواحـنا فداه و رجعت ائمه هدى (ع ) مى باشد از امام صادق (ع ) نقل مى كندكه
گوشه هائى از آن را مناسب با موضوع سخن خواهيم آورد.
حـضـرت امام صادق (ع ) وقتى ظهور آن حضرت را در كنار خانه كعبه و جمع شدن اصحاب خاص
آن جناب را در يك لحظه ازسرتاسر جهان بيان مى فرمايند و اينكه حضرت بقية اللّه
ارواحنافداه در صـبح آن روز اعلام قيام و حركت جهانى مى نمايند وسپس متذكر هلاك
سپاه سفيانى و به زمين فـرو رفـتـن سپاه دربيابان مدينه مى گردند كه در اينجا مفضل
سئوال مى كند: پس آن حضرت با اهل مكه چه خواهد كرد؟ حضرت امام صادق (ع ) مى
فرمايند: يدعوهم بالحكمة والموعظة الحسنة .
((54)) آنـان را بـا كـلامـى حـكـيـمـانـه دعـوت مـى كـنـد و بـه زيـبـاترين و
شيرينترين كلمات آنها را موعظه مى فرمايد.
سـپـس بـه اطاعت او گردن مى نهند و امام (ع ) نيز مردى ازخاندان خود را در ميان
آنها جانشين قـرار مـى دهـد و از مكه خارج شده به سوى مدينه روانه مى شود .
. .
و زمانى كه از مكه دور شد اهل مـكـه عـلـيه جانشين حضرت شورش كرده و بر سراو ريخته
او را شهيد مى كنند, پس امام (ع ) باز مى گردد.
فـيـاتـونـه مـهـطعين مقنعي رؤوسهم يبكون ويتضرعون ويقولون : يا مهدي آل محمد(ع ),
التوبة التوبة ,فيعظهم وينذرهم ويحذرهم ويستخلف عليهم خليفة .
پـس (اهـل مكه ) به نزد آن امام مى آيند در حالى كه ازنگاهشان ذلت و خضوع هويداست و
سرها را درگـريـبان شرمندگى خود برده و گريه مى كنند والتماس و زارى مى نمايند و مى
گويند: اى مـهدى آل محمد, توبه كرديم توبه كرديم , سپس حضرت آنان را وعظ مى كند و
انذار مى نمايد و از اين كاربرحذرشان مى دارد و ديگرى را جانشين قرارمى دهد.
بنگريد كه چگونه در ابتداى حركت آن حضرت , با آن جناب نيرنگ مى كنند و چنين ضربه اى
را بر او وارد ساخته يكى از عزيزانش را مى كشند ولى آن حضرت تقاضاى عفو وبخشش آنها
را مى پذيرد در حـالـى كـه او مـى دانـد ايـنـان از كـرده خـود پـشيمان نيستند و
دوباره به آن دست خواهند زدهمانگونه كه از روايت نيز استفاده مى شد كه حضرت آنها را
ازتكرار چنين عملى برحذر مى دارد و آنان را انذار مى فرمايد.
اما باز چون از مكه مكرمه خارج مى شود مردم مكه عليه جانشين آن حضرت شورش كرده و او
را به شـهـادت مـى رساننددر اين هنگام است كه سربازان خود از جن و نقباء از اصحابش
را به سوى آنها مـى فـرسـتـد و دسـتـور مـى دهد كه از اهل مكه فردى را باقى نگذاريد
مگر آنكه ايمان آورد و در بـعـضـى روايـات ايـن عـمل سه بار تكرار مى شود و در هر
سه بار حضرت از آنها اغماض مى كند و شخصى را به عنوان جانشين تعيين كرده باز او را
شهيد مى كنند.
ايـن واقـعه مكه خود سند ارزشمندى است بر رافت بى پايان آن امام كه چگونه افرادى را
كه ايمان نداشته و نفاق مى ورزند عفومى فرمايد و به آنها مهلت رجوع به سوى رحمت
الهى رامى دهد و آنها از پذيرش آن سرباز مى زنند.
رحمت بيكران
اما آنچه حضرت امام صادق (ع ) از اسرار شناخت
امام عصر ارواحنا فداه در اين حديث بيان مى كند, جـان مـشتاقانش راروح تازه اى مى
بخشد و چشم منتظرانش را نورى ديگرمى دهد مخصوصا اين قسمت از كلام حضرت مهدى (ع )است
كه خطاب به ياران خاص خود مى فرمايد: ارجـعـوا فلاتبقوا منهم بشرا الا من آمن فلولا
رحمة ربكم وسعت كل شي ء وانا تلك الرحمة لرجعت اليهم معكم فقد قطعوا الاعذار بينهم
وبين اللّه وبيني .
((55)) بـه سوى اهل مكه باز گرديد و از آنها ديارى را باقى نگذاريد مگر آنكس كه
ايمان آورد و اگر نبود كـه رحـمـت خـدايتان همه چيز را فرا گرفته و من آن رحمت
بيكران الهى هستم حتما با شما به سوى آنها باز مى گشتم , زيرا عذرى كه مابين آنها
وخدايشان و من بود قطع نمودند.
اينجا امام پرده از رازى برمى دارد كه هر دلى را تحمل آن نيست و هر قلبى را گنجايش
عظمتش , اينجا ذره اى از معناى بقية اللهى بيان مى شود آن هم از زبان لسان اللّه
الناطق كه مى فرمايد: چون رحمت الهى همه چيز را شامل است از حيوان و انسان واز كافر
و مسلمان , شقى و سعيد و هر چـيـز و هـر كس كه باشدرحمت واسعه خداوند او را در
برگرفته و من آن رحمت الهى هستم كه خداوند بر تمام اشياء عالم گسترده است .
بـديـن خاطر همراه شما به سوى اهل مكه - اين مردم نيرنگ بازو منافق - برنمى گردم و
شمشير قهر بر صورتشان نمى كشم .
و شايد معناى ديگرى را از اين كلام امام (ع ) بتوان دريافت كه :چون من رحمت واسعه
الهى هستم اگـر بـار ديگر نيز اهل مكه به نزد من آمده تقاضاى عفو كنند آن رحمت الهى
آنها را شامل خواهد گـرديد و چون آنان اصلاح نخواهند شد و دست ازاعمال زشت خويش
برنمى دارند, بنابراين شما خود به سوى آنها برويد و انتقام شهيدان مظلوم را بگيريد,
از اين رو چون اصحاب به سوى اهل مكه بـاز مـى گـردنـد به فرموده امام صادق (ع ) از
هر هزار نفر يك نفر هم ايمان نمى آورد و همه كشته مى شوند.
مـى نـگريد كه اين آئينه صفات الهى چگونه حركت خود را ازابتدا و در اولين روز با
موعظه نيكو و كـلامـى حـكـيـمـانه شروع نموده و در اولين قدم درس عفو و اغماض به
پيروانش مى آموزد و در نـخستين كلاس به ياران خود رحمت و شفقت تعليم مى دهد و خود
را رحمت واسعه الهى معرفى مى كند.
و باز آن بزرگوار در توقيعى كه براى ابو جعفر حميرى (رض )مى فرستد و زيارت ندبه را
كه زيارتى بس زيبا و سراسر نكته هادر معرفة الامام است تعليم او مى كند, اين چنين
خود رامعرفى مى نمايد و به او دستور مى دهد تا بدينسان ولى اعظم خدا را بخواند:
الـسـلام عـلـيـك ايـهـا الـعـلـم الـمـنصوب والعلم المصبوب والغوث والرحمة الواسعة
وعدا غير مكذوب .
((56)) سـلام بـر تـو اى پـرچـم بـرافـراشـته , و اى دانش لبريز, واى فريادرس ,
و اى رحمت واسعه , و اى وعده اى كه هرگز تخلف نخواهد داشت .
و هـمـيـن تعبير در زيارت آن حضرت معروف به زيارت آل يس كه آن نيز از ناحيه مقدسه
حضرت بـقـيـة اللّه ارواحنا فداه صادر شده , آمده است , و همان گونه كه جد بزرگوارش
پيامبراكرم (ص ) رحمت براى جهانيان است و از جانب خداوندمفتخر به اين مدال كرامت
گرديده است :