دولت رسول خدا صلى الله عليه و آله

صالح احمد العلى
مترجم : هادى انصارى

- ۱۴ -


فعاليت اقتصادى از ديدگاه اسلام  
قرآن كريم مردم را به ميانه روى در خرج و هزينه فراخوانده و از زياده روى ، اسراف ، تلف كردن ، و حرص و تنگ نظرى بر حذر داشته است . خداوند مى فرمايد: و لا تبذر تبذيرا، ان المبذرين كانوا اخوان الشياطين ؛ يعنى : و هرگز اسراف و تبذير مكن ، چرا كه تبذير كنندگان ، برادران شياطين اند اسراء 26- 27.
هم چنين مى فرمايد: انه لا يحب المسرفين ؛ يعنى : خداوند مسرفان را دوست نمى دارد اعراف 31.
در آيه ديگرى نيز مى فرمايد: و ان المسرفين هم اصحاب النار؛ يعنى : مسرفان اهل آتش هستند غافر 34. و نيز مسومة عند ربك للمسرفين ؛ يعنى : سنگ هايى كه از ناحيه پروردگارت براى اسرافكاران نشان گذشاته شده است ذاريات 32.
قرآن كريم مسلمانان صالح را اين گونه توصيف نموده است : و الذين اذا انفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا؛ و كسانى كه هر گاه انفاق كنند، نه اسراف و نه سخت گيرى فرقان 67.
و كلوا و اشربوا و لا تسرفوا؛ يعنى : و از نعمت هاى الهى بخوريد و بياشاميد، ولى اسراف نكنيد اعراف 31.
و لا تجعل يدك مغلولة الى عنقك و لا تبسطها كل البسط فتقعد ملوما محسورا؛ يعنى : هرگز دستت را بر گردنت زنجير مكن ، و ترك انفاق و بخشش منما و بيش از حد نيز دست خود را مگشاى ، تا مورد سرزنش قرارگيرى و از كار فرومانى ! اسراء 29.
و انفقوا فى سبيل اللله و لا تلقوا بايديكم الى التهلكة ؛ يعنى : و در راه خدا، انفاق كنيد! و با ترك انفاق خود را به دست خود، به هلاكت نيفكنيد بقره 195.
قرآن هم چنين بخل و آزمندى را مورد نكوهش قرار داده و آن را سود به شمار نياورده است : ولا يحسبن الذين يبخلون بما آتاهم الله من فضله هو خيرا لهم ؛ يعنى : كسانى كه بخل مى ورزند، و آنچه را خدا از فضل خويش به آنان داده ، انفاق نمى كنند، گمان نكنند اين كار به سود آنهاست آل عمران 180.
و نيز: و من يوق شح نفسه فاولئك هم المفلحون ؛ يعنى : كسانى كه از بخل و حرص نفس خويش ، بازداشته شده اند رستگارانند حشر 9؛ تغابن 16.
قرآن ، كسانى را كه يكنزون الذهب و الفضة و لا ينفقونها فى سبيل الله ؛ يعنى : طلا و نقره را گنجينه و ذخيره و پنهان مى سازند، و در راه خدا انفاق نمى كنند
توبه 34، مورد نكوهش قرار داده است .
هم چنين مى فرمايد: و اما من بخل واستغنى ، و كذب بالحسنى ، فسنيسره للعسرى ؛ يعنى : اما كسى كه بخل ورزد و ازاين راه بى نيازى طلبد، و پاداش نيك الهى را انكار كند، به زودى او را در مسير دشوارى قرار مى دهيم ليل 8- 9- 10.
و در آيه ديگر و من يبخل فانما يبخل عن نفسه ؛ يعنى : و هر كس بخل ورزد، نسبت به خود بخل كرده است محمد 38.
قرآن كريم ، انفاق عادلانه و ميانه را، نيكوكارى به شمار آورده (1000) و فرموده است : الذين ينفقون اموالهم فى سبيل الله ثم لا يتبعون ما انفقوا منا و لا اذى لهم اجرهم عند ربهم و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون ؛ يعنى : كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى كنند، سپس به دنبال انفاقى كه كرده اند منت نمى گذارند و آزارى نمى رسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان محفوظ است ، و نه ترسى دارند، و نه غمگين مى شوند بقره 262.
هم چنين در آيه ديگرى مى فرمايد: يا ايها الذين آمنوا لا تبطلوا صدقاتكم بالمن و الاذى كالذى ينفق ماله رئاء الناس و لا يومن بالله و اليوم الاخر فمثله كمثل صفوان عليه تراب فاصابه و ابل فتركه صلدا لا يقدرون على شى ء مما كسبوا و الله لا يهدى القوم الكافرين ؛ يعنى : اى كسانى كه ايمان آورده ايد! بخشش هاى خود را با منت و آزار، باطل نسازيد! همانند كسى كه مال خود را براى نشان دادن به مردم ، انفاق مى كند، و به خدا و روز رستاخيز، ايمان نمى آورد. كار او هم چون قطعه سنگى است كه بر آن ، قشر نازكى از خاك باشد، و بذرهايى در آن افشانده شود، و رگبار باران به آن برسد، و همه خاك ها و بذرها را بشويد، و آن را صاف و بذر رها كند. آنها از كارى كه انجام داده اند، چيزى به دست نمى آورند، و خداوند جمعيت كافران را هدايت نمى كند بقره 264.
پروردگار بيع را حلال كرده (1001)، و داد و ستد را در ميان مردم مباح گردانده است ، (1002) مشروط بر آن كه اين تجارت و دست به دست گشتن با رضايت آنان صورت پذيرد. (1003) قرآن ، داد و ستدهاى بازرگانى را مشمول اصول اخلاقى كه بر پايه عدالت بوده قرار داده و مى فرمايد: و اوفوا الكيل و الميزان بالقسط؛ يعنى : و حق پيمانه و وزن را به عدالت ادا كنيد انعام 152.
نيز در اين باره مى فرمايد: فاوفوا الكيل و الميزان و لا تبخسوا الناس اشياءهم ؛ يعنى : بنابراين ، حق پيمانه و وزن را ادا كنيد! و از اموال مردم چيزى نكاهيد اعراف 85.
هم چنين مى فرمايد: و اوفوا الكيل اذا كلتم وزنوا بالقسطاس المستقيم ؛ يعنى : و هنگامى كه پيمانه مى كنيد، حق پيمانه را ادا نماييد، و با ترازوى درست وزن كنيد اسراء 35. (1004)
قرآن كريم فريب و نيرنگ در پيمانه را مورد نكوهش قرار داده و به اقدام كنندگان آن عاقبت ناخوشايندى را هشدار داده است : ويل للمطففين ، الذين اذا اكتالوا على الناس ‍ يستوفون ، و اذا كالوهم او وزنوهم يخسرون ؛ يعنى : واى بر كم فروشان ! آنان كه وقتى براى خود پيمانه مى كنند؛ حق خود را بطور كامل مى گيرند، اما هنگامى كه مى خواهند براى ديگران پيمانه يا وزن كنند، كم مى گذارند مطففين 1، 2، 3.
قرآن ، ربا را حرام به شمار آورده و مى فرمايد: يا ايها الذين آمنوا لا تاكلوا الربا اضعافا مضاعفه ؛ يعنى : اى كسانى كه ايمان آورده ايد! ربا و سود پول را چند برابر نخوريد آل عمران 130 و نيز مى فرمايد: الذين ياكلون الربا لا يقومون الا كما يقوم الذى يتخبطه الشيطان من المس ذلك بانهم قالوا انما البيع مثل الربا و احل الله البيع و حرم الربا ؛ يعنى : كسانى كه ربا مى خورند در قيامت بر نمى خيزند مگر مانند كسى كه بر اثر تماس شيطان ، ديوانه شده و نمى تواند تعادل خود را حفظ كند، گاهى زمين مى خورد، گاهى بپا مى خيزد. اين ، به خاطر آن است كه گفتند داد و ستد هم مانند ربا است و تفاوتى ميان آن دو نيست . در حالى كه خدا بيع را حلال كرده ، و ربا را حرام ! زيرا فرق ميان اين دو بسيار است بقره 275.
در آيه ديگرى چنين مى فرمايد: يمحق الله الربا و يربى الصدقات ؛ يعنى : خداوند، ربا را نابود مى كند، و صدقات را افزايش مى دهد بقره 276 و نيز: و ما آتيتم من ربا ليربوا فى اموال الناس فلا يربوا عند الله ؛ يعنى : آنچه به عنوان ربا مى پردازيد تا در اموال مردم فزونى يابد، نزد خدا فزونى نخواهد يافت روم 39.
جهاد  
قرآن كريم در آيات بسيارى بر جهاد و پيكار در راه خدا تاكيد كرده و مسلمانان را به پايدارى و استقامت و اظهار شجاعت فرمان داده و گريز از ميدان جنگ را مورد سرزنش قرار داده مى فرمايد: يا ايها الذين آمنوا اذا لقيتم الذين كفروا زحفا فلا تولوهم الادبار و من يولهم يومئذ دبره الا متحرفا لقتال او متحيزا الى فئة فقد باء بغضب من الله و ماواه جهنم و بئس ‍ المصير ؛ يعنى : اى كسانى كه ايمان آورده ايد! هنگامى كه با انبوه كافران در ميدان نبرد رو به رو شويد، به آن ها پشت نكنيد و فرار ننماييد!، و هر كس در آن هنگام به آنها پشت كند- مگر آنكه هدفش كناره گيرى از ميدان براى حمله مجدد، و يا به قصد پيوستن به گروهى از مجاهدان بوده باشد- چنين كسى به غضب خدا گرفتار خواهد شد و جايگاه او جهنم ، و چه بد جايگاهى است انفال 15- 16.
فصل بيست و هفتم : خلق و خوى رسول خدا صلى الله عليه و آله
ويژگى هاى پيامبر صلى الله عليه و آله و اخلاق او  
به روايت گروهى از اصحاب و ياران پيامبر صلى الله عليه و آله آمده است كه رنگ رسول خدا صلى الله عليه و آله سفيد متمايل به قرمز، با چشمانى گشاده و مويى نرم و بلند تا روى گوش ها، ريشى پر پشت ، گونه هايى نرم ، گردنى باريك هم چون لوله آفتابه اى از نقره بود و يك خط باريك مو از زير گردن ، ناف او ادامه داشت و جز اين بر سينه و شكم ايشان مويى نبود. پا و انگشتانى درشت داشت . هنگام راه رفتن ، همانند كسى بود كه از بلندى مى آيد، يا از سنگى بر مى خيزد. اگر نگاه مى كرد با تمام صورت بود. قطرات عرق بر چهره ايشان هم چون دانه هاى مرواريد مى درخشيد و عرق او، از عطر اذفر خوشبوتر بود.
پيامبر در زندگى همدم و معاشر ديگران بود و هيچ گاه ادعاى رفتارهاى خارق عادت بر خلاف سير طبيعى جهان را نداشت . قرآن كريم در اين باره مى فرمايد: و قالوا مال هذا الرسول ياكل الطعام و يمشى فى الاسواق لولا انزل اليه ملك فيكون معه نذيرا، او يلقى اليه كنز او تكون له جنة ياكل منها و قال الظالمون ان تتبعون الا رجلا مسحورا ؛ يعنى : و گفتند: چرا اين پيامبر غذا مى خورد و در بازارها راه مى رود؟ نه سنت فرشتگان را دارد و نه روش شاهان را! چرا فرشته اى بر او نازل نشده كه همراه وى مردم را انذار كند و گواه صدق دعوى او باشد؟! يا گنجى از آسمان براى او فرستاده شود، يا باغى داشته باشد كه از ميوه آن بخورد و امرار معاش كند؟! و ستمگران گفتند: شما تنها از مردى مجنون ، پيروى مى كنيد! فرقان 7- 8.
و نيز قرآن مى فرمايد: و ما ارسلنا قبلك من المرسلين الا انهم لياكلون الطعام و يمشون فى الاسواق ... و قالوا لن نومن لك حتى تفجر لنا من الارض ينبوعا، او تكون لك جنة من نخيل و عنب فتفجر الانهار خلالها تفجيرا، او تسقط السماء كما زعمت علينا كسفا او تاتى بالله و الملائكة قبيلا، او يكون لك بيت من زخرف او ترقى فى السماء و لن نومن لرقيك حتى تنزل علينا كتابا نقروه قل سبحان ربى هل كنت الا بشرا رسولا ؛ يعنى : ما هيچ يك از رسولان را پيش از تو نفرستاديم مگر اين كه غذا مى خوردند و در بازارها راه مى رفتند... و گفتند: ما هرگز به تو ايمان نمى آوريم تا اين كه چشمه جوشانى از اين سرزمين خشك و سوزان براى ما خارج سازى ... يا باغى از نخل و انگور از آن تو باشد، و نهرها در لا به لاى آن جارى كنى ... يا قطعات سنگ هاى آسمان را- آن چنان كه مى پندارى - بر سر ما فرود آرى ، يا خداوند و فرشتگان را در برابر ما بياورى ... يا براى تو خانه اى پر نقش و نگار از طلا باشد، يا به آسمان بالا روى ، حتى به آسمان روى ، ايمان نمى آوريم مگر آنكه نامه اى بر ما فرود آورى كه آن را بخوانيم ! فرقان 20؛ اسراء 90- 94. بگو: منزه است پروردگارم از اين سخنان بى معنى ! مگر من جز انسانى فرستاده خدا هستم .
بر اين اساس ، زندگانى دنيايى رسول خدا صلى الله عليه و آله محدود بود و به مرگ پايان مى پذيرد، قرآن مى گويد: انك ميت و انهم ميتون ؛ يعنى : تو مى ميرى و آن ها نيز خواهند مرد زمر 30.
و ما جعلنا لبشر من قبلك الخلد افاين مت فهم الخالدون ؛ يعنى : پيش از تو نيز براى هيچ انسانى جاودانگى قرار نداديم ، وانگهى آنها كه انتظار مرگ تو را مى كشند، آيا اگر تو بميرى ، آنان جاويد خواهند ماند
انبياء 34.
و نيز: و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل افاين مات او قتل انقلبتم على اعقابكم ؛ يعنى : محمد صلى الله عليه و آله فقط فرستاده خداست ، و پيش از او، فرستادگان ديگرى نيز بودند، آيا اگر او بميرد و يا كشته شود، شما به عقب بر مى گرديد؟ و اسلام را رها كرده و به دوران جاهليت و كفر بازگشت خواهيد نمود؟ آل عمران 144.
تنها يك ويژگى رسول خدا را از ديگر مردمان متمايز و جدا مى ساخت و آن اين بود كه پروردگار او را برگزيده و تنها بر او وحى خويش را نازل مى گردانيد: قل انما انا بشر مثلكم يوحى الى انما الهكم اله واحد؛ يعنى : بگو من فقط بشرى هستم مثل شما، امتيازم اين است كه به من وحى مى شود كه تنها معبودتان معبود يگانه است كهف 110
بر اوست كه پيام هاى پروردگار خويش را ابلاغ نمايد، (1005) و اوست تنها بشارت دهنده و بيم دهنده . (1006) هدايت مردم نيز تنها از سوى پروردگار صورت مى پذيرد: ليس عليك هداهم و لكن الله يهدى من يشاء؛ يعنى : هدايت آنها به طور اجبار، بر تو نيست ، بنابر اين ترك انفاق به غير مسلمانان ، براى اجبار به اسلام ، صحيح نيست ، ولى خداوند، هر كه را بخواهد و شايسته بداند، هدايت مى كند بقره 272.
انك لا تهدى من احببت ولكن الله يهدى من يشاء؛ يعنى : تو نمى توانى كسى را كه دوست دارى هدايت كنى ، ولى خداوند هر كس را بخواهد هدايت مى كند قصص ‍ 56.
پيامبر صلى الله عليه و آله از سر صدق و اخلاص در تبليغ رسالت خويش كوشش مى نمود: ولو تقول علينا بعض الاقاويل ، لاخذنا منه باليمين ، ثم لقطعنا منه الوتين ؛ يعنى : اگر او سخنى دروغ بر ما مى بست ، ما او را با قدرت مى گرفتيم ، سپس رگ قلب او را قطع مى كرديم حادقه 43- 45.
ايشان همواره از پروردگار طلب بخشش نموده و ثبات و پايدارى خود را از او درخواست مى نمود: وقل رب اغفر وارحم و انت خير الراحمين ؛ يعنى : و بگو پروردگارا! مرا ببخش و رحمت كن ، و تو بهترين رحم كنندگانى مومنون 118.
فاصبر ان وعد الله حق و استغفر لذنبك ؛ يعنى : پس اى پيامبر! صبر و شكيبايى پيشه كن كه وعده خدا حق است ، و براى گناه و تقصير امت خود استغفار كن غافر 55. فاعلم انه لا اله الا الله و استغفر لذنبك ؛ يعنى : پس بدان كه معبودى جز الله نيست ، و براى گناه و تقصير امت خود استغفار نما محمد 19. هم چنين مى فرمايد: اذا جاء نصر الله و الفتح ، فسبح بحمد ربك و استغفره انه كان توابا؛ يعنى : پس بدان كه معبودى جز الله نيست ، و براى گناه و تقصير امت خود استغفار نما محمد 19. هم چنين مى فرمايد: اذا جاء نصر الله و الفتح ، فسبح بحمد ربك و استغفره انه كان توابا؛ يعنى : هنگامى كه يارى خدا و پيروزى فرا رسد، پروردگارت را تسبيح و حمد كن و از او آمرزش بخواه كه او بسيار توبه پذير است نصر 3.
استغفار پيامبر دليلى بر خطاى او به شمار نمى آيد، بلكه نشان از تواضع و فروتنى او دارد. قرآن مى فرمايد: و لو كنت فظا غليظ القلب لا نفضوا من حولك ؛ يعنى : و اگر خشن و سنگدل بودى ، از اطراف تو، پراكنده مى شدند آل عمران 159. و در آيه ديگرى آمده است : ادفع بالتى هى احسن فاذا الذى بينك و بينه عداوة كانه ولى حميم ؛ يعنى : بدى را با نيكى دفع كن ، ناگاه خواهى ديد همان كس كه ميان تو و او دشمنى است ، گويى دوستى گرم و صميمى است فصلت 34.
قرآن كريم در آياتى اشاره به اخلاق عظيم و برجسته پيامبر صلى الله عليه و آله و ثبات و پايدارى او در ايمان و نيز هماهنگى ميان عقيده و عمل ايشان دارد و ايشان دارد و ايشان را عنوان سرمشق و الگوى ديگر مردمان معرفى كرده است : و انك لعلى خلق عظيم ؛ يعنى : و تو اخلاق عظيم و برجسته اى داراى قلم 4. لقد كان لكم فى رسول الله اسوة حسنة ؛ يعنى : مسلما بارى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى بود.
حضرت زبانى مهربان و باگذشت داشت . زبان به دشنام و نفرين (1007) و بدگويى نمى گشود. شنيده نشد مسلمانى را لعن و نفرين كند. از دشمنى انتقام نگرفت . هرگز نوكر يا همسران خود را نيازرد و كسى را با دست خويش تنبيه نكرد. به خواهش كسى جواب رد ندارد. اگر از او سوالى مى شد و قصد انجام را داشت مى فرمود آرى ، وگرنه سكوت اختيار مى كرد.
هرگز ميان دو اختيار قرار نگرفت ، مگر آن كه آسان ترين آنها را اجابت نمود. چهره اى گشاده و خنده رو داشت . زياده سخن نمى گفت . دعوت مردم را مى پذيرفت و بر دراز گوش ‍ سوار مى شد. بر اعتقاد خود پايدار بود، و ايمانى استوار داشت . هرگز در وظيفه پيامبرى خويش كوتاهى نكرد و در راه آن سستى ننمود. بر دشمنان آن تاخت ، اما پس از تسليم شدن دشمن ، با آنان به ملايمت رفتار مى نمود آنان را عفو كرد و دشمنى هاى پيشين را مى بخشيد. صلابت و پايدارى او هنگامى بر همگان آشكار مى شد كه كافران در مكه بر او سخت مى گرفتند. آنها او را تطميع نمودند تا دست از رسالت خود بردارد و حضرت پاسخ داد: بخدا سوگند اگر آفتاب را در دست راستم و ماه را در دست چپم قرار دهيد، هرگز دست از اين وظيفه بر نمى دارم .
پس از فتح مكه ، بزرگوارى و گذشت او بر همگان ظاهر شد؛ هنگامى كه قريش سر تسليم فرود آوردند، او از آنان در گذشت و گناه آنان را بخشيد و فرمود: برويد شما را آزاد كردم و حتى خانه خود را كه كافران پيشتر مصادره نموده و فروخته بودند، باز پس نگرفت . او فرمان به قتل كسى نداد، مگر آن چهار تنى كه پيشتر بر اثر لجاجت آنان ، بر كشتن آنان عهد نموده بود. كمترين بهانه را در عذر خواهى براى گذشت از گناه مى پذيرفت و پس از فتح مكه ، بسيارى از دشمنان ديروز خود را پذيرفته و به آنها پست هايى واگذار نمود و مال هايى بخشيد. حتى به برخى از آنها كارهايى در راه خدمت به امت سپرد.
زندگانى پيامبر صلى الله عليه و آله و خوراك و پوشاك و مسكن او بسيار ساده بود. علاقه و رغبتى تمام به پاكيزگى و نظافت داشت و آن را دوست مى داشت .
روايات متعددى در نكوهش زياده روى در خورد و خوراك و لباس از ايشان نقل شده است . بيشترين خوراك ايشان - چنانكه در روايات آمده است - نان جو و خرما بود. در كارهاى خانه كمك مى نمود. لباس پاره خود را وصله زده و كفش سوراخ خود را پينه مى انداخت .
اين مجموعه از سجاياى اخلاقى حضرت ، تنها اشاراتى گذرا به رفتار و سيره عملى اوست و مى تواند مقدمه اى براى پژوهش هاى گسترده و عميق درباره هر يك از آنها باشد؛ چنان كه گروهى از سيره نگاران پيشين به اين كار پرداخته اند؛ البته هم چنان راه براى معاصرين باز است .