بيا بيا كه وطن خون نگار، آمده باز
|
هزار صاعقه مشرب بسوار آمده باز
|
ز خيل لاله و خان دشت و دامن ميهن
|
زمردين شده و گلعذار آمده باز
|
نسيم عطر بهارى ، وحد به پرده گل
|
به نغمه ، بلبل زار و فكار آمده باز
|
بيا كه مرگ و تباهى نثار خصم كنيم
|
نگون كه خيل تتار و تزار آمده باز
|
بيا بيا كه فلك باز رام قدرت ماست
|
بيا كه فصل بهار و شكار آمده باز
|
عجب لطافتى ريزد و زبرگ و بار گل
|
به رقص و عشوه و بازى هزار آمده باز
|
زهر سو، لاله و، لادن زهر سو نرگس مست
|
چه لشكران به شبيخون خار آمده باز
|
نگر قامت شب بر شكسته رايت صبح
|
ظفر نمودن شده و بر قرار آمده باز
|
عجب حيات نوينى پس از هزاره درو
|
كنون به مقدم ليل و نهار آمده باز
|
بيا كه سلطنت آفتاب رخشان را
|
فرا كنيم كه مرگ غبار آمده باز
|
بيا كه مردى و نامردى را به صحنه جنگ
|
زهر زمان محك نو عيار آمده باز(501)
|
به پيشگاه سرور آزادگان
در دشت عراق آمد چون رهبر آزادى
|
آزاد توان بردن ره در بر آزادى
|
با رمز تبسم فاش مى گفت بهر گامى
|
امضاى من از خونست در دفتر آزادى
|
عباس نجات شرع از لطمه ى طوفان داد
|
در شط فرات افكند چون لنگر آزادى
|
در زير سم اسبان قاسم به عروسش گفت
|
با ياد تو خوابيدم در بستر آزادى
|
اكبر دم جان دادن گفتا كه بلا خوش باش
|
سيراب شدم مستم از ساغر آزادى
|
غوغا ز جهان برخواست آندم كه صدا آمد
|
عنقا ز حرم بگشود بال و پر آزادى
|
با جوهر استعداد با نوك قم مظهر
|
شش ماهه على اصغر آن گوهى آزادى
|
قصه ند آن گرما هر لحظه در آن وادى
|
اسفندگرمى سوخت در مجمر آزادى
(502)
|
سفرهاى بلخى
علامه بلخى پس از آزادى در سال 1346 ش . به قصد زيارت عتبات مقدس و ديدار با
مراجع شيعه وارد ايران گرديد و قبل از آنكه طلاب از ورود وى اطلاع پيدا نمايند از
مرز خسروى وارد سوريه گرديد. پس از زيارت تربت حضرت ((زينب
عليه السلام )) و ديدار با برخى از عالمان سوريه وارد حوزه
نجف اشرف گرديد و از ناحيه طلاب نجف استقبال كم نظيرى از وى صورت گرفت . وى در
((مدرسه كوچك )) آخوند خراسانى (ره ) ديد و بازديد
داشت و اكثر علما و رجال نجف از وى ديدن نمودند. علامه بلخى هم ديدارهاى خصوصى با
مراجع معاصر و ستارگان حوزه نجف داشته است كه اينك برخى را يادآور مى شويم از جمله
با:
1. قائد اعظم اسلام امام خمينى (ره )
2. بزرگ مرجع تشيع حضرت آية الله العظمى حكيم (ره )
3. فقيه معاصر شيعه حضرت آية الله العظمى خويى (ره )
4. حضرت آية الله سيد حسن شيرازى (ره )
5. علامه بزرگوار علامه امينى (ره ) مؤ لف ((الغدير))
كه بيشتر گفتگوهاى وى با امام خمينى (ره ) و آية الله حكيم (ره ) خلاصه مى شده است
. چه اينكه اين دو شخصيت بزرگ مرجع سياسى و دينى جهان تشيع بودند.(503)
سخنرانيهاى بلخى
وى در مدت اندكى در نجف و كربلا ماند و سخنرانيهاى بسيار ارزنده و مهمى ايراد كرد.
ورود به حوزه علميه قم
علامه سيد اسماعيل بلخى پس از ماه محرم 1346 از مرز ((خسروى
)) وارد سرزمين خوشرنگ ايران گرديد و در ابتدا همراه با خانواده اش به منزل
آية الله سيد رضا صدر(ره ) در قم وارد شد. پس از آنگه خبر ورود بلخى به شهر خون و
قيام منتشر شد گروه گروه از طلاب ((فيضيه ))
و جوانان انقلابى و پر شور قم به ديدار وى آمده ، از او به گرمى پذيرايى و قدر دانى
به عمل آوردند تا جايى كه از طرف طلاب براى ايراد خطابه دعوت گرديد. وى كه تازه از
حضور مرجع تبعيدى (خمينى كبير) آمده بود سخنانش جاذبه اى خاص داشت . ديدار بلخى
منحصر به طلاب خارجى نبود و بيش از همه پيروان خط امام دور او حلقه مى زدند كه در
كوثر كلامش حلاوت كلام و پيام امام خمينى را مى ديدند. از اين رو سالن دفتر تبليغات
براى سخنرانى و ديدار عمومى طلاب آماده گشت . بيش از هزار نفر طلبه و دانشجو گرد
آمدند تا از سخنان گرم و انقلابى پيشواى شيعيان افغانستان استفاده نمايند حضرت آية
الله مكارم شيرازى به نمايندگى از طلاب و حوزه به ايشان خيرمقدم گفت . در بخشى از
آن پيام چنين آمده است : در يك از آمال و آرزوهاى همه ما در حوزه علميه قم هميشه
اين بوده كه بزرگانى از نقاط مختلف در اينجا مى آيند صحبتى بكنند و از آنها استفاده
بشود... من دو سه جلسه خدمت ايشان رسيدم واقعا يك فصل تازه اى در افكار من گشوده
شد.))
(504)
خطابه علامه بلخى
آنگاه علامه بلخى خطابه شيواى خود را با اين اشعار زيبا آغاز نمود:
شعاع نير تابان به غير علم نبود
|
فروغ شمع فروزان به غير علم نبود
|
دمى كه بر همه افلاكيان شدن مسحور
|
به امتياز تو برهان به غير علم نبود
|
ز رمز صحبت موسى و خضر شده معلوم
|
كه آب چشمه حيوان به غير علم نبود...(505)
|
حضار محترم : اساتيد! علماى اسلام !احتياج ... به علم از ضروريات اوليه است و حاجت
به شرح و بيان نيست ... همين بشرى كه در آراء سياسى اقتصادى و... اختلاف دارند...
ولى باز هم بشر در اصالت علم ... اختلاف نظر ندارند... چه خوب است علمى كه منتهى
شود به يك مقصد و ملاك عقلايى ... كه به قول بزرگان جنبه اصلاحى و اجتماعى داشته
باشد... سرنوشت قم را همه از من بيشتر مى دانيد از دوره معصومين عليه السلام معدن
تشيع و ارباب علم بوده است ...
عيار سكه مرد است محنت ايام
|
زر از عيار نگيرد براوننه زرنام
|
اين نكات را براى اين عرض مى كنم : راه دور است اى پسر هوشيار باش ... خواب را دور
افكن و بيدار باش ... آقايان كه زير اين تالار مسقف و زيبا نشسته ايد... قاليهاى
زيبا لباسهاى مزين خوراكيهاى (رنگارنگ ) مسلم بهتر از آن دوره هاست . اما آنها روى
بور يا برق هم نداشتند با چراغ نفت هم نه با چراع روغن زيتون ... كه سبب اذيت حلقوم
و اسباب خرابى چشمشان مى شد (سپرى مى كردند) خبر داريد با همين وسايل ابتدايى چقدر
تاءليفات كرده اند... بزرگان اين طور زندگى كرده اند. پس نبايد از مظلومى و بيچارگى
خود و مردم ماءيوس شد فقط اتحاد، مردم صحيح و تعقيب مسلك (مكتب ) راه كاميابى و
عامل پيروزى است . علما! بزرگان ! علت مبارزه من چه بود؟ آرزوى شخصى نداشتم ، سلطنت
نمى خواستم . شيعيان افغانستان محروميت داشتند. ديگر چاره نداشتم و حركتى كردم
مظلومانه براى ثبات قانون تشيع و گرفتن حق به ضرب و زور از حلقوم زور...(506)
حوزه علميه مشهد
علامه بلخى پس از يك هفته اقامت در قم آهنگ خاك خراسان و زيارت تربت پاك خورشيد
مشرق زمين را نمود با ورود سيد حوزه خراسان حال و هواى ديگر پيدا كرد. چرا كه او
فرزند حوزه است و از همين مدرسه و مكتب علم اسلام و مكتب علوى را در فراز كوه
((بابا)) و ((پامير))
به اهتزار در آورد. حوزه مشهد پس از سالها فراق و سكوت بر خود مى بالد. طلاب پير و
جوان پس از چند سال غيبت صغراى علامه هم اكنون او را در جمع خود مى بينند كه بيش از
همه حوزه چشم به راه ابراهيم است كه او بايد بت شكن زمان باشد. مدرسه عباسقلى خان
مجمع عاشقان و محور دلداده گان باسلام مكتب است لحظه اى نيست كه رفت و آمد طلاب و
ساير بزرگان مشهد قطع گردد.
مردم بلخى را خوب مى شناسند. او سالها قبل واعظ و روضه خوان معروف شهر بود ولى پس
از حادثه گوهرشاد ديگر او را نديدند و هم اكنون از نانوا گرفته تا بقال و استاندار
شهر در صف زيارت و دعوت طلبه مهاجر صف كشيده اند. به هر صورت تجليلى كم نظيرى از او
به عمل آمد. وى دد جمع طلاب و ساير مردم سخنرانيهاى زياد داشت از جمله به فرازهاى
از آن خطابه بسنده مى گردد:
تكامل
((ارباب دانش ، حضار گرامى ، ياوران ولى عصر (عج ) افتخار
دارم كه خود را در بحبوحه علم و دانش مى نگرم و در امواج فيض غرقم ...
در اين لحظه بعد از 32 سال مرارتها و رنجها نصيب من شد... باز آمدم كه سجده اين خاك
كنم ، كه خاك اين آستان بودن ، و سالها سر به آستان رضا عليه السلام بودم و تراب
اقدام طلاب اين مدارس بودم ... اگر سجده اى قضا شده باشد ادا كنم ...))
(507)
افتخارات حوزه
((... شيخ طوسيها از همين مدارس اند علامه ها... مفيدها...
انصاريها... علم الهدى ها... از همين مدارس اند. بالاخره اصفهانيها و سيد رضى ها هم
(فرزندان ) همين مدارس اند...))
قرنها بايد كه تا يك عده سنگ در زير خاك
|
لعل گردد در بدخشان يا عقيق اندر يمن
|
عمرها بايد كه تا يك مجتهد آيد پديد
|
مجلسى از اصفهان يا مرتضى فخر زمن
|
ماهها بايد كه تا يك مشت پشم
|
زاهدى را خرقه گردد يا شهيدى را كفن (سنايى )
|